دانلود مقاله پست‌مدرنیسم و دلالت‌های آن در تربیت دینی

Word 74 KB 26351 65
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • انسان، موضوع تربیت است و هر‌گونه طرحی در این زمینه مسبوق به نگاه انسان‌شناختی ویژه‌ای است.

    در این نگاه، تربیت، دین و انسان همواره ملازم یکدیگرند.

    با ظهور دیدگاه‌های جدید در حوزه موضوعات نظری و فلسفی، به‌ویژه در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، چالش‌هایی تازه پیش ‌روی تربیت انسان، به‌خصوص در برابر تربیت از منظر دینی قرار داده است که از آن جمله، دیدگاه‌های مدرنیته و پست‌مدرنیته است.

    این دیدگاه‌ها با فرایند جهانی شدن، توسعه یافته و تقویت شده است.

    این دیدگاه‌ها نتوانسته‌اند معنایی پایدار برای انسان بیافرینند و به آزادی و استغنای او کمک کنند.

    در نتیجه انسان را در اقیانوس بی‌کران نسبیت‌ و کثرت‌گرایی رها می‌کنند.

    این مقاله فراتر از این دو دیدگاه، تربیت دینی را با ویژگی‌های آن مطرح کرده و بر اساس مفروض‌های بنیادی تربیت دینی از منظر اسلامی، همچون وحدت وجود، باطن‌گرایی و اصالت فطرت، جهانی استوار بر پایه امر قدسی تبیین کرده است.

    بحث ارتباط دین و تربیت، سابقه دیرینه و کهن دارد، تا آنجا که در اوضاع مطلوب، تقابل دین و تربیت کمتر احساس شده است.

    پس از خیزش انسان به‌سوی علم، غرور او در عصر روشنگری، کشف قدرت ذهنی و اندیشه منطقی خویش و دستاوردهای علمی ناشی از آن، به‌تدریج انسان جانب دین و آموزه‌های دینی را رها کرد و بحث ارتباط بین دین و علم و به تبع آن، ارتباط دین و تربیت، مخدوش و در حاشیه گذاشته شد.

    سیر تحول جوامع و تفکر انسانی بر این امر، صحه می‌گذارد.

    بدون پیش‌داوری، نیاز انسان به دین همچنان پابرجاست.

    دین در تغییر مداوم دوران‌های تمدن بشر، تکیه‌گاهی تزلزل‌ناپذیر برای انسان فراهم کرده است و موجب زنده نگاه‌داشتن ارزش‌های فرهنگی و انسانی و اخلاقی می‌شود.

    البته این نیاز در دیدگاه‌های گوناگون انسان دستخوش تعبیرها و تفسیرهای متفاوتی قرار گرفته است که به‌طورمشخص، در دیدگاه‌های مدرنیسم و پست‌مدرنیسم به آن پرداخته شده است.

    دیدگاه مدرنیته و به‌ویژه پست‌مدرنیته، همچنان‌که در قلمروهایی مانند هنر، فلسفه، سیاست و ادبیات، مسائل و مباحث تازه‌ای برانگیخته است، در عرصه تعلیم و تربیت نیز پرسش‌ها و نگرش‌هایی نو به میان آورده است.

    با توجه به اینکه اندیشه‌های تربیتی در هر عصر، غالباً متأثر از اندیشه‌ها و جریان‌های فکری و فلسفی آن عصر است، شناخت مبانی فلسفی پست‌مدرنیسم و ویژگی‌های آن از منظر تربیت دینی ضروری به نظر می‌رسد.

    پست‌مدرنیست‌ها نظام آموزش و پرورش کنونی را عامل انتقال فرهنگ مسلط، یعنی فرهنگ ممتاز یا فرهنگ نخبگی می‌دانند.

    روشن است که بسیاری از نگاه‌های پست‌مدرن به دنیا و واقعیات آن همچون تعلیم و تربیت، مربوط به دنیایی است که بستر و زمینه آن را پدید آورده و از آن برخاسته بود.

    از مهم‌ترین مزایای آشنایی با تعلیم و تربیت پست‌مدرن، ایجاد امکان نگرش انتقادی ژرف‌تر به پیامدهای تعلیم و تربیت مدرن و نیز به تغییراتی است که آموزش و پرورش امروز و مدارس ما بدان نیازمندند.

    در این زمینه اصطلاحاتی نظیر آموزش و پرورش آرای گوناگون، یا آموزش و پرورش مرزی را به‌کار می‌برند؛ به‌علاوه پست‌مدرنیست‌ها چون دسترسی به حقیقت مطلق و شناخت عینی را ناممکن می‌دانند، به برنامه‌ها و روش‌های آموزش کنونی نیز انتقاد دارند.

    آشنایی با تعلیم و تربیت از نگاه پست‌مدرنیست‌ها و نقد‌هایی که آنان بر تعلیم و تربیت کنونی وارد می‌سازند، به علت فراگیری این دیدگاه حائز اهمیت است.

    قبل از پرداختن به این موضوع، سیر تحول جوامع بشری مورد توجه است تا با نقد و نظر این دیدگاه‌ها، دلالت‌های آنان را در تربیت دینی بیان دارد.

    پست‌مدرنیست‌ها نظام آموزش و پرورش کنونی را عامل انتقال فرهنگ مسلط، یعنی فرهنگ ممتاز یا فرهنگ نخبگی می‌دانند.

    قبل از پرداختن به این موضوع، سیر تحول جوامع بشری مورد توجه است تا با نقد و نظر این دیدگاه‌ها، دلالت‌های آنان را در تربیت دینی بیان دارد.

    تاریخ تحول فکری جوامع انسانی تاریخ تفکر انسانی و سیر تحول جوامع بشری را به سه دوره تقسیم کرده‌اند: دوره پیشامدرن، دوره مدرن و دوره پست‌مدرن.

    دوره پیشامدرن: در دوره پیشامدرن (از قرن ششم قبل از میلاد تا سده‌های میانی) بر دوگانگی ایدئالیسم و عقل‌گرایی تأکید می‌شد و ایمان و مذهب در آن نقش اساسی داشت.

    این دیدگاه ستایش‌کننده فرهنگ رفیع باستانی و شیفته نوعی وحدت نظر است.

    دوره مدرن: این دوره (از رنسانس تا پایان قرن نوزدهم) دورانی تاریخی است که پس از سده‌های میانه در پی رنسانس فرهنگی در اروپا آغاز شد.

    بعضی نیز آغاز دوران مدرن را انقلاب صنعتی می‌دانند و بعضی دیگر، پیدایش نظام تولید سرمایه‌داری و بازار آزاد را شروع این دوران تلقی می‌کنند.

    مدرنیته، تداعی‌گر نوگرایی و تجدد‌گرایی است، و ریشه‌های تاریخی آن به جنبش رنسانس، عصر روشنگری یعنی دوران تجربه‌گرایی، اثبات‌گرایی منطقی، راسیونالیسم، روش‌شناسی علمی و شناسایی حقایق عینی برمی‌گردد.

    از پیامدهای دوره مدرن این است که دانش علمی و حرفه‌ای، سرچشمه فهم جهان تلقی می‌شود و چنین فرض شده است که دانش علمی، آینه منعکس‌کننده واقعیت عینی است.

    به‌رغم بسیاری از متفکران، در عصر پست‌مدرن، خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت شده، و مشارکت انسان در ساختن دانش برجسته‌تر شده است؛ درنتیجه فرایند تولید دانش، امری اجتماعی، استقرایی، تعبیری و کیفی به‌شمار می‌آید.

    به‌هرروی، چهار رکن اصلی که در واقع بسترهای تاریخی ـ اجتماعی پیدایش و تکامل مدرنیته به‌شمار می‌روند عبارت‌اند از: 1.

    رنسانس (نوزایی) از قرن چهاردهم میلادی؛ 2.

    رفورماسیون (جنبش اصلاح دینی) در قرن شانزدهم میلادی؛ 3.

    روشنگری از اواخر قرن هفده تا اوایل قرن هجده میلادی؛ 4.

    انقلاب صنعتی از نیمه دوم قرن هیجده تا نیمه اول قرن نوزده میلادی.[1] دستاوردهای مدرنیته در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل مشاهده است.

    اوج این دستاوردها را که از گذشته‌های دور شروع شده‌اند، می‌توان از قرن هیجدهم به بعد دانست.

    از بارزترین ویژگی‌های مدرنیته که از رنسانس به بعد شروع شد و در عصر روشنگری به اوج خود رسید، نگرش به انسان به‌منزله موجودی اجتماعی یا یک «هستی اجتماعی» است.

    گرچه در مورد دوره‌بندی تاریخی مدرنیته، اختلاف نظر وجود دارد، در مورد مشخصه‌های اصلی مدرنیته این اختلافات کمتر است.

    به باور بسیاری اندیشمندان، مدرنیته به‌معنای پیروزی خود انسان بر باورهای سنتی (اسطوره‌ای، دینی، اخلاقی، فلسفی)، رشد اندیشه‌های علمی و خودباوری، و افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه نقادانه است که با سازمان‌یابی تازه تولید و تجارت، شکل‌گیری قوانین مبادله کالا، و سلطه تدریجی جامعه مدنی بر دولت همراه است.

    به این اعتبار، مدرنیته مجموعه‌ای است فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فلسفی که از حدود سده پانزدهم، زمان پیدایش نجوم جدید، اختراع چاپ و کشف امریکا تا به امروز یا تا چند دهه پیش ادامه یافته است.

    انقلاب صنعتی که از جمله عوامل تکامل مدرنیته است، انگیزه سود را محور قرار داد که لرزش آن در سراسر جامعه احساس شد، و لایه‌های سنتی را درنوردید، و ما شاهد تولد اصالت فرد بودیم؛[2] تا آنجا که مبلغ و میزان سود حاصله نیز سنجه‌ای برای میزان استحقاق موهبت الهی تلقی شد، و ثروت، نشان موفقیت دانسته شد.

    مدرنیته برخلاف پست‌مدرنیته، نهضتی منسجم و یکدست به‌شمار می‌آید.

    آموزه‌های اصلی این نهضت و حرکت فکری عبارت‌اند از: قطعی‌انگاری عقل انسان همچون یگانه و برترین سوژه دانش، آزاد‌سازی فرد از هر محدودیتی که آزادی و برتری هویتش را تهدید کند، مخالفت با سنت و کلیسا به‌منزله دشمنان اصلی آزادی و فرایند آزاد‌سازی، ناسیونالیسم و تمرکز‌بخشی به قدرت اقتصادی به‌‌مثابه اصول قانونمند همزیستی انسان‌ها، اعتماد نامحدود به علم، توسعه اقتصادی و فنی و صنعت‌گرایی.

    افزون بر اینها، رواج لیبرالیسم، فردگرایی، سکولاریسم، خودفرمانی و پیشرفت‌گرایی نیز جزء ویژگی‌هایی است که بسیاری از صاحب‌نظران، در وصف مدرنیسم به آن توجه دارند.[3] از ویژگی‌های مدرنیته می‌توان به موارد مشخص ذیل اشاره کرد: ویژگی‌های مدرنیته 1.

    انسان‌مداری یا امانیسم از ویژگی‌های مدرنیته، سست شدن پایه‌های حاکمیت سنت، حجیت عقل و توجه به معیار عقل و تجربه انسانی به‌منزله ملاک معتبر برای شناسایی حقیقت است.

    بنابر این ویژگی، انسان در مرکز هستی قرار گرفت، به‌گونه‌ای که صحت و سقم پدیده‌ها را با قدرت عقلانی خود تعیین می‌کند.

    مدرنیته، جهت‌گیری در مقابل نگرش قرون وسطایی به انسان، جهان و خداست و امید و آرزو بستن به امکان بازسازی انسان و جهان بر بنیاد عقل و قوه شناسایی انسان، و همچنین جابه‌جایی محور هستی از خدا به انسان.

    در برابر این جمله کتاب مقدس که: «خدا انسان را به‌‌صورت خود آفرید»، فویر باخ آن سخن معروف را گفت که: «انسان خدا را به‌صورت خود آفرید»؛ یعنی خدا چیزی جز صورت آرمانی انسان از انسان نیست.

    این نگاه، نهایت دید مدرن به انسان است.

    منظور از انسان‌گرایی، «ایمان به انسان» است.

    از این ایمان می‌توان به ایمان به «علم» و «قدرت» انسان تعبیر کرد.

    به عبارت دیگر، انسان‌گرایی عبارت است از باور داشتن به اینکه اگر از دست «علم انسان» کاری بر نیاید، قطعاً از دست هیچ‌‌کس و هیچ‌چیز دیگر هم کاری بر نخواهد آمد؛ و اگر از محدوده «قدرت انسان» کاری بیرون رفت، در محدوده هیچ‌‌کس و هیچ‌چیز دیگر نیز نخواهد بود.

    این باور در متون دوران مدرن، در قالب این ایده تجلی می‌کند که انسان حاکم بر سرنوشت خویش است و اسیر موجود دیگر نیست.

    به همین دلیل است که در متون مدرنیته، چیزی به نام شیطان وجود ندارد یا اگر وجود دارد، توان سیطره و تفوق بر آدمی ندارد.

    یکی از بحث‌هایی که در میان فلاسفه اخلاقِ دوران مدرن شایع است، شکاف میان «معرفت اخلاقی» و «عمل اخلاقی» است و اینکه چگونه ‌می‌توان این شکاف را پُر کرد.

    در متون دینی قدیم، این شکاف را فریب‌خوردگی انسان‌ها پر می‌کرد و باور این بود که انسان به این جهت به حکم معرفت‌های اخلاقی عمل نمی‌کند، که دستخوشِ فریب شیطان، دنیا، هوا و نفس است.

    اما چنین باوری دیگر در فلسفه اخلاق مدرن وجود ندارد.

    انسان مدرن نمی‌گوید به این جهت به حکم معرفت‌های اخلاقی عمل نمی‌شود که انسان فریب ‌خورده‌ است؛ چراکه انسان مدرن به علم و قدرت بشر ایمان و التزام می‌ورزد و هر اندازه مدرن‌تر شود، بیشتر التزام می‌ورزد.

    اما در جهان‌نگری دینی، انسان دائم باید دست استمداد به درگاه خدا دراز کند و همواره از فریب شیطان برحذر باشد و دغدغه موجودات دیگر هم داشته باشد و فرشتگان به او کمک‌رسانی کنند.[4] در اندیشه مدرن، رابطه انسان، جهان و خدا دگرگون شده است؛ زیرا بر اساس تفکر سنتی، خداوند حاکم مطلق و انسان، فرع دانسته می‌شود، اما در دید مدرن، منشأ هستی و خالق آن، از حاکمیت مطلق بر انسان و جهان به زیر آورده می‌شود و با اصالت دادن به انسان، چیرگی وی بر طبیعت، محور قرار می‌گیرد.

    سودمندی این نظریه آن‌‌چنان برای بشر محرز جلوه می‌کرد که حتی خداوند نیز از چنین دیدگاهی مستثنا نبود.

    2.

    عقلانیت و عقل‌گرایی در این دوران، عقل انسان ملاک واقعیت قرار گرفت.

    بنابر این ویژگی، واقعیت چیزی تلقی نمی‌شود جز آنچه عقل آن را می‌شناسد و می‌یابد.

    درنتیجه با آغاز مدرنیسم، دوره حاکمیت هستی‌شناسی پایان می‌یابد و جای خود را به معرفت‌شناسی می‌دهد؛ ازاین‌رو قطعی‌انگاری عقل انسان، به‌مثابه یگانه و برترین سوژه دانش، محور قرار می‌گیرد.

    3.

    سکولاریسم طبق این ویژگی، بر پایه دیدگاه امانیستی و عقل‌باوری، دین و گزاره‌های دینی از قلمرو زندگی اجتماعی خارج می‌شود و در محدوده زندگی فردی قرار می‌گیرد؛ ازاین‌رو دین در تعیین سرنوشت جامعه مدرن مداخله ندارد و تنها می‌تواند نقشی عاطفی، آن هم در حیطه فردی برای انسان دوران مدرن ایفا کند.

    4.

    نگاه جهان‌شمول و غیرفرهنگی بنابر این ویژگی در تربیت مدرن، بر مبنای فرهنگ عقلانی (فرهنگی که حاصل خردورزی است) این فرهنگ چیزی جز یافته‌ها و برآیند‌های به دست آمده از تفکر منطقی و تحقیقات علمی نیست و فرهنگ، از منظر علم تعبیر می‌شود؛ درنتیجه، تعلیم و تربیت فقط رسالت حفظ و انتقال این نوع میراث فرهنگی (فرهنگ عقلانی) را دارد و در برابر دستاوردهای گوناگون فرهنگی، سکوت و گاه آن را نفی می‌کند.

    طبیعی است که چنین فرهنگ واحدی جهان‌شمول دانسته شود؛ چراکه تنها ملاک و معیار آن، وابستگی به خرد انسان است.

    5.

    اصالت علم و روش‌های علمی در عالم اندیشه، رشد جهان‌بینی عقلانی و عقل‌باوری فلسفی و ارائه الگوی جهان مکانیکی نیوتنی، امکان شناسایی علمی را برای انسان مطلق می‌کرد، و انقلاب تکنولوژیک نشان داد که انسان با اراده و قوه شناسایی خود میدان عظیمی برای تصرف در طبیعت دارد.

    از این منظر، جهان به‌منزله ماشینی بزرگ تعریف شد که برای انجام کار خداوند ساخته شده است.[5] طبیعت به‌‌مثابه ماده خامی است که با آن می‌توان جهانی مناسب با انسان و نیازهای او ساخت.

    تبلور چنین اندیشه‌ای، همین جهان تکنولوژیک است که ما در آن زندگی می‌کنیم؛ شهرهای مدرن با همه آنچه در اختیار انسان است، و همه ابزارها و امکانات و تکنولوژی دست‌ساخته بشر.

    پس میان انسان و طبیعت در یک قرن و یا حدود دو قرن گذشته، شکافی بسیار بزرگ ایجاد شده است.

    در گذشته، محیط‌های شهری نیز هنوز بسیار سطحی بوده‌اند و انسان و طبیعت در آن همزیست بودند؛ اما امروزه این محیط‌ها یکسره انسان‌ساخته‌اند.

    آرمان‌شهر مدرن در انسان اروپایی، انرژی عظیمی آزاد کرد؛ زیرا گمان می‌رفت با پیشرفت بی‌کران در غلبه بر طبیعت و تاریخ، سرانجام بشر بر هرگونه کمبود و رنج نیز چیره خواهد شد.[6] 6.

    اصالت دادن به علم تجربی و رویکرد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله پست‌مدرنیسم و دلالت‌های آن در تربیت دینی , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله پست‌مدرنیسم و دلالت‌های آن در تربیت دینی , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله پست‌مدرنیسم و دلالت‌های آن در تربیت دینی

چکیده انسان، موضوع تربیت است و هر‌گونه طرحی در این زمینه مسبوق به نگاه انسان‌شناختی ویژه‌ای است. در این نگاه، تربیت، دین و انسان همواره ملازم یکدیگرند. با ظهور دیدگاه‌های جدید در حوزه موضوعات نظری و فلسفی، به‌ویژه در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، چالش‌هایی تازه پیش ‌روی تربیت انسان، به‌خصوص در برابر تربیت از منظر دینی قرار داده است که از آن جمله، دیدگاه‌های مدرنیته و پست‌مدرنیته ...

ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی تربیت دارای ماهیتی هنجارین است و با متصف شدن آن با وصف اسلامی به دلیل گوناگونی معنایی اسلام، قرائت‏ها و تفاسیر متعددی می‏پذیرد و انضمام راهبردها و توصیه‏های متفکران مسلمان بر دیگر حوزه‏های زندگی بشر، چالش‏های جدی، در پی خواهد داشت. ورود تعلیم و تربیت جدید به ایران و ظهور پیش‏درآمدهای اجتماعی و اقتصادی مقتضی آموزش و پرورش نوین که مشتمل بر نقد و ...

تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت می‌شود و هم از تفکر. هم ...

چکیده : 1- جهانی شدن بعنوان یک فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یکم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش وپرورش را دستخوش تغییر و تحول می نماید ،از این رو شناسایی ویژگیها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یکی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران می باشد. در این میان می توان به پیامدهای ...

 تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است: ۱- خدمت به اجتماع. ۲- خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر . ۳- بهبودی حال و برتری بر دیگران. بنابراین میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد. سازمان آموزش و پرورش در طی چندین هزار سال به یک حال نبوده است پس نمیتوان گفت که سازمان واحدی در ...

تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است: ۱- خدمت به اجتماع. ۲- خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر . ۳- بهبودی حال و برتری بر دیگران. بنابراین میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد. سازمان آموزش و پرورش در طی چندین هزار سال به یک حال نبوده است پس نمیتوان گفت که سازمان واحدی در این ...

جهانی شدن یکی از مقوله های بحث انگیز و به روز می باشد که در همه ابعاد زندگی بشر تاثیر چشمگیری ایجاد نموده است و همه محققان و پژوهش گران را به بررسی آن وادار نموده است .در این مقاله نخست تعریف جهانی شدن و تاریخچه آن و سپس رویکردهای جهانی شدن ،فرصت ها و چالشهای جهانی شدن ،دیدگاه جهانی شدن درباره ایران ،خانواده در دنیای امروز، مادر جهانی شده و اثرات جهانی شدن برتعلیم وتربیت بررسی ...

تعلیم و تربیت کودکان   آموزش های اجتماعی در مرحله پیش دبستانی (2)-کلیاتی در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی-اهداف آموزش و پرورش ابتدایی در محیط پیش دبستانی ، باید جنبه های مهارت اجتماعی ، آموزشهای اجتماعی ،فاوت های احترام به خود ، سازش و مشارکت با دیگران ، عدم رقابت با دیگران و حس قدردانی نسبت به آنها را در کودک پرورش داد . در محیطهای آموزشی ، سعی بر آن است که از طریق رقابت ...

خلاصه نوشتار: معارف پروری و روشنفکری، همراه با فراورده ها و محصولات فرهنگی در بوشهر و در دوران گذشته و کنونی، پیشینه ای بس طولانی دارد. به قدمت تمدّن و تاریخ روزگارانش، از عصر عیلامیان تا قرون جدید و از دوران معاصر تاکنون. در دوران معاصر، مدرسه سعادت بوشهر به طرز جدید در سال 1317 ه . ق. (مطابق با 1278 ه . ش. و 1896 میلادی) در محلّ کنونی آن که هنوز به همان نام پابرجاست، در 108 ...

مقدمه زندگی از دید خردمند امری است جاری و در حال گذراندن از جاده ی هموار و ناهموار و پرپیچ و خم که عبور از آن نیاز به چشمانی باز ، انتخاب میسر و رعایت ضوابط در کیفیت گذران و عبور دارد بدون داشتن راهنما و روش ، خطر سردرگمی در کمین است . آنچه در این پژوهش و تحقیق ملاحظه می کنید نه نگرش روان شناسانه به مسئله تعلیم و تربیت است و نه دیدگاهای یک عالم به مسائل پرورشی تربیتی . بلکه ...

ثبت سفارش