بزهکاری به مجموعه تخلفات جزایی که افراد در یک جامعه مرتکب میشوند اطلاق میشود و بزهکاری کودک و نوجوان مربوط به سنینی است که توسط قوانین حدود آن مشخص شده است.بزهکاری کودک و نوجوان دیر زمانی است که مورد توجه و اقبال صاحبنظران علوم تربیتی، روانشناسان و مربیان بوده است و آنان تلاش وسیعی را در این حیطه به کار بردهاند.
قوانینی که بزهکاری را تعریف میکنند، بر حسب دولتها و شرایط اجتماعی و اقلیمی، هر کشوری متفاوتاند (تراکم جمعیت، وضع سکونت، وضعیت اقتصادی و...).
وجود ناهنجاریهای اجتماعی متخصصان علوم اجتماعی را بر آن داشته تا کاوشهای وسیعی را در زمینه، علل وقوع بزه و جرم در جامعه انجام دهند.
نتایج این تحقیقات نشاندهنده این واقعیت است که عوامل متعددی در بزهکاری کودکان و نوجوانان دخالت دارد که به مواردی از آن اشاره میشود:
1 تحول بهنجار و سازگاری اجتماعی
2 عوامل اجتماعی
3 عوامل بدنی و سرشتی
4 اختلالات تحول شخصیت
5 عوامل اجتماعی ثانوی
آسیبشناسی اجتماعی
آسیبشناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها) قائل میشوند.
در واقع، با شکلگیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم میلادی، بهرهگیری از علوم مختلف برای بیان فرایندهای اجتماعی نیز معمول شد.
آسیبشناسی عبارت است از «مطالعه و شناخت ریشه بینظمیها در ارگانیسم».
در پزشکی به فرایند و علتیابی بیماریها، آسیبشناسی گویند.
هدفها و مقاصد آسیبشناسی
1 مطالعه و شناخت آسیبهای اجتماعی و علل انگیزههای پیدایی آنها؛ زیرا تشخیص درست دردها نخستین شرط چارهجویی و بیش از نیمی از درمان است.
2 پیشگیری از وقوع انحرافات اجتماعی و جرم در جامعه به منظور بهسازی محیط زندگی جمعی و خانوادگی.
3 درمان کجروان اجتماعی با بهکارگیری روشهای علمی و استفاده از شیوههای مناسب برای قطع ریشهها و انگیزههای این کجرویها.
4 تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعی و بررسی شیوههای بازپذیری اجتماعی کجروان.
در واقع آسیبشناسی اجتماعی مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی است.
اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید میآید و رفتار آسیب میبیند.
هنجارهای اجتماعی
هنجارهای اجتماعی ، شیوههای رفتاری معینی هستند که براساس ارزشهای اجتماعی جامعه شکل میگیرند و با رعایت آنهاست که جامعه نظام پیدا میکنند.
در اصطلاح جامعهشناسی هنجارها را «الگوی استاندارد شده رفتار و کردار» میگویند؛ این الگوها نشاندهنده رفتار ایدهآل یا مطلوب افراد جامعه است.
مقررات رسمی، قوانین، احکام فقهی و شرعی، آداب و رسوم، شیوههای قومی و نظایر آن از جمله هنجارهای جامعه بهشمار میروند.
پارهای از مهمترین هنجارهای اجتماعی را میتوان به شرح زیر گروهبندی کرد:
1 هنجارهای دینی، هنجارهای دینی معلول آموزش دینی هر جامعه مفروض است.
برای مثال، فقه و شرع مقدس اسلام که از تعالیم دینی اسلام سرچشمه گرفته است، در طول قرنها به وسیله مجتهدان و اندیشمندان دینی تنظیم و تدوین شده و تنها مرجع داوری در کارها و مهمترین هنجارها در ایران است.
2 هنجارهای رسمی؛ هنجارهای رسمی مشتمل بر قوانین تشکیلاتی، اداری و مالی کشور و واحدها و موسسههای تابعه است.
مانند قانون اساسی، قانون مدنی و قوانین حقوقی و جزایی.
هنجارهای رسمی به وسیله نمایندگان مجلس وضع میشود و بخش اعظم کارهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و اداری و سازمانی براساس آن انجام میگیرد و سازمانهای قضایی و نیروهای انتظامی برای نظارت بر اجرای آنها به وجود آمدهاند.
3 هنجارهای سنتی (غیررسمی): هنجارهای سنتی هنجارهایی است که به وسیله فرد یا افرادی وضع نشده، بلکه خود به خود و به صورت تدریجی از اتفاقات روزمره زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جز کل جامعه ندارد.
این هنجارها جزیی از فرهنگ عامه (فولکلور) است که آنها را با عنوان سنتها، رسمها و آداب و رسوم میشناسیم.
انواع کجرویهای اجتماعی
کجرویهای اجتماعی را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
1 کجروی نخستین؛ کجروی نخستین به انحرافی گفته میشود که فرد هنجار شکن هنوز «برچسب» نخورده و خود را منحرف نمیداند.
این گونه کجرویها گاه و بیگاه پیش میآید، موقتی است، همیشه تکرار نمیشود و مردم هنوز به فرد خاطی برحسب انحراف ندادهاند و برای او احترام قایلند.
مثل عبور از چراغ قرمز و...
2 کجروی دومین؛ کجروی دومین به رفتار انحرافآمیزی گفته میشود که فرد متجاوز «برچسب» خورده باشد و او نیز خود را «کجروی» بداند.
در واقع، اولیای امور بر او برچسب انحراف زده باشند و فرد نیز «پایگاه منحرف بودن» را پذیرفته باشد.
مثل آدمکشان حرفهای و...
3 کجروی فردی؛ شخصی که به تنهایی از هنجارهای اجتماعی منحرف شود و آنها را نپذیرد و اجرا نکند، کجروی فردی نامیده میشود یک منحرف فردی، تنها از معیارها و مقررات مطلوب خودش پیروی میکند و به تنهایی دست به رفتار انحرافآمیز میزند.
4 کجروی گروهی؛ گروهی از افراد که به صورت دستهجمعی، برخلاف هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی جامعه عمل میکنند، «کجروی گروهی» را مرتکب میشوند.
کجروی گروهی معمولاً در داخل «خرده فرهنگ کجرو» جامعه انجام میگیرد.
مثل دستههای تبهکار و...
5 کجروی ناآگاهانه؛ اگر رفتاری ندانسته و از روی ناآگاهی از فردی سر زند که با هنجارهای جامعه منافات داشته باشد، کجروی ناآگاهانه رخ داده است.
مثل ارتکاب خلاف از سوی دیوانگان و کودکان.
6 کجروی آگاهانه؛ هرگاه فردی یا افرادی دانسته و از روی آگاهی و براساس نظام ارزشی ویژه خود به اعمالی بر خلاف ارزشها و هنجارهای جامعه دست بزنند، چنین کجروی را آگاهانه نامند.
کجرویهای اجتماعی را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد: 1ـ کجروی نخستین؛ کجروی نخستین به انحرافی گفته میشود که فرد هنجار شکن هنوز «برچسب» نخورده و خود را منحرف نمیداند.
این گونه کجرویها گاه و بیگاه پیش میآید، موقتی است، همیشه تکرار نمیشود و مردم هنوز به فرد خاطی برحسب انحراف ندادهاند و برای او احترام قایلند.
مثل عبور از چراغ قرمز و...
2ـ کجروی دومین؛ کجروی دومین به رفتار انحرافآمیزی گفته میشود که فرد متجاوز «برچسب» خورده باشد و او نیز خود را «کجروی» بداند.
در واقع، اولیای امور بر او برچسب انحراف زده باشند و فرد نیز «پایگاه منحرف بودن» را پذیرفته باشد.
مثل آدمکشان حرفهای و...
3ـ کجروی فردی؛ شخصی که به تنهایی از هنجارهای اجتماعی منحرف شود و آنها را نپذیرد و اجرا نکند، کجروی فردی نامیده میشود یک منحرف فردی، تنها از معیارها و مقررات مطلوب خودش پیروی میکند و به تنهایی دست به رفتار انحرافآمیز میزند.
4ـ کجروی گروهی؛ گروهی از افراد که به صورت دستهجمعی، برخلاف هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی جامعه عمل میکنند، «کجروی گروهی» را مرتکب میشوند.
کجروی گروهی معمولاً در داخل «خرده فرهنگ کجرو» جامعه انجام میگیرد.
مثل دستههای تبهکار و...
5 ـ کجروی ناآگاهانه؛ اگر رفتاری ندانسته و از روی ناآگاهی از فردی سر زند که با هنجارهای جامعه منافات داشته باشد، کجروی ناآگاهانه رخ داده است.
مثل ارتکاب خلاف از سوی دیوانگان و کودکان.
6ـ کجروی آگاهانه؛ هرگاه فردی یا افرادی دانسته و از روی آگاهی و براساس نظام ارزشی ویژه خود به اعمالی بر خلاف ارزشها و هنجارهای جامعه دست بزنند، چنین کجروی را آگاهانه نامند.
7ـ کجروی طبیعی؛ هنجارهای اجتماعی و فرهنگی هیچگاه بهطور کامل و موبهمو مراعات نمیشوند و همواره مقداری انحراف از الگوی ایدهآل فرهنگی وجود دارد که چنین انحرافی را «کجروی طبیعی» میگویند.
8 ـ کجروی سازنده؛ چنانچه فرد یا گروهی با اطلاع و آگاهی کامل از ارزشها و هنجارهای جامعه خودی، ارزشها و هنجارهای نو بیافریند که برتر از قبلی باشد و جامعه را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهد، چنین انحرافی را «کجروی سازنده» میگویند؛ زیرا اگر جامعهای همواره الگوهای فرهنگی خود را مو به مو اجرا میکرد، فرهنگ و تمدن بشری ایستا میماند.
کجرویهای سازنده یا مثبت ممکن است در تمام جنبههای زندگی اجتماعی اعم از سیاسی، نظامی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و...
پدید آیند.
مثل مقدسان در نظام ارزشهای دینی، قهرمانان در نظام جنگی، رهبران در نظام سیاسی، هنرمندان در نظام هنری و...
جرم چیست؟
مجرم کیست؟
جرم پدیده اجتماعی و جهانی است و تحت عناوینی چون سرپیچی، سرکشی و رفتار انحرافی و ناپسند با خلقت بشر آغاز شده است.
آدم و حوا، به علت ارتکاب عمل نهی شدهای چون خوردن گندم یا سیب از بهشت رانده شدند و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.
غالباً جرم را به بیماری اجتماعی تشبیه کردهاند ولی نزدیک کردن این دو مفهوم دقیقاً درست نیست، زیرا بیماری، در عالم واقع، با نشانهها و علایم و نمودارهایی مشخص میشود که جنبه محسوس و ملموس دارد و ممکن است به خودی خود جرم باشد.
بررسی و معرفی ناهنجاری های اجتماعی : آسیبها و زیانهای عملی هر قدر زیاد و مهم باشد، مرتکب آن هنگامی مجرم تلقی میشود که افکار عمومی و اعتقاد گروهی وی را مجرم بشناسند.
به عبارت دیگر، آنچه عملی را به جرم تبدیل میکند، جنبه عینی و بیرونی عمل نیست، بلکه تعیینکننده جرم، قضاوتی است که جامعه در مورد آن عمل دارد.
امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، میگوید: «هر عملی که درخور مجازات باشد، جرم است.
به بیان دیگر هر فعل یا ترک فعلی که نظم، صلح و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد، «جرم» محسوب میشود.
تعریف عملی و حقوقی جرم و مجرم چنین است: «جرم عملی است که برخلاف یکی از موارد قانون مجازات عمومی هر کشور باشد و مجرم کسی است که در زمان معینی عمل او برخلاف مقررات قانون رسمی کشور باشد.
ارکان جرمشناسی در جرمشناسی پدیدههای بزه، بزهکار و بزهکاری را به عنوان سه رکن اصلی در نظر میگیرند.
در زیر هریک از آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: بزه بزه نخستین پدیدهای است که با تجمع افراد به دور یکدیگر تظاهر پیدا کرد؛ زیرا گردآمدن افراد، برخوردهای گوناگونی را به وجود آورد که به نفع افراد و اجتماع نبود.
به ناچار واکنش جامعه در برابر سرپیچی آنان از مقررات «مجازات» بود.
بنابراین هرعملی که در جامعه قوانین را نقض کند و مجازات در پی داشته باشد، «بزه» نامیده میشود.
بررسیهای جرمشناسی نشان میدهد که هر معلولی، علتی دارد و هیچ چیز به خودی خود به وجود نمیآید.
بنابراین، هر جرمی هم دارای علل سازندهای است که بر روی فرد اثر میگذارد و او را به سوی ناسازگاری و نابهنجاری سوق میدهد.
پی آمد این سوق دادنها، ارتکاب خطا است و خاطی را به یک تعبیر «بزهکار» مینامند.
بزهکاری بزهکاری مجموعهای از جرایمی است که در یک زمان و مکان معین به وقوع میپیوندد.
به همین سبب، زمانی که این پدیده مورد بررسی قرار میگیرد، در حقیقت همه پدیدههای اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، سیاسی، مذهبی، خانوادگی و مانند آن را در جامعه شامل میشود.
ژامبومرلن مینویسد: «بزهکاری پدیدهای است که بدون توجه به بزهکار، میتوان آن را مورد بررسی قرار داد».
در ایران بزهکاری به کل جرایمی گفته میشود که درصورت ارتکاب، به موجب قوانین قصاص، دیات، حدود و تعزیرات دارای مجازات هستند.
بزهکار کیست؟
دلایل زیادی در دست است که ثابت میکند این مساله از تاریخ 306 قبل از میلاد مسیح وجود داشته است.
زیرا در میان قوانین اولیه رومیان پیشبینیهایی نیز برای کودکانی که دزدی میکردهاند به عمل آمده است.
پس میتوان گفت که بزهکاری نوجوانان به هیچ وجه مخصوص نسل امروز نیست و این مساله انحصاری هیچ کشور یا فرهنگی نیست.امروزه تقریباً در هر یک از زبانهای دنیا برای جوانان و نوجوانانی که رفتار و یا سلیقههایشان در میان ملتها آن چنان متفاوت است که افکار عامه مردم را برمیانگیزند، اصطلاح مخصوصی به کار میرود.
مثلاً در انگلستان Teddy boys، در هلند Nozems، در سودان Raggare، در فرانسه Blousons، در آفریقای جنوبی Tsotsis، در استرالیا Bodgies، در آلمان و اتریش Halbstarken، در تایوان TaiPau، در ژاپن Nambo boys و یا Taiyozuku، در یوگسلاوی Tapkaroschi، درایتالیا Vitelloni، در لهستان Hooligans و...
ولی ما حق نداریم تصور کنیم هر Teddy boy به طور فعال مشغول بزهکاری است.
این نامها اغلب مردم را گمراه میکنند، در حالی که غیر عادلانه است اگر تصور شود هر نوجوان یا جوانی که آهنگ Rock'n roll و یا فلان لباس عجیب را دوست دارد، با وجودی که اکنون بزهکار نیست، در راه بزهکار شدن است.
بزرگسالان غالباً اصطلاح بزهکار را برای بیان خشم خود و یا سلیقههای گمراهکننده این عصیانگران به کار میبرند.
دومین کنگره سازمان ملل درباره «پیشگیری از جرم و رفتار با خلافکاران» توصیه میکند که در هر کشوری بدون اقدام به تعیین یک استاندارد از آن چه که باید بزهکاری جوانان تلقی شود، باید اصطلاح بزهکاری نوجوانان تا حدممکن به عصیان علیه قوانین جنایی محدود شود، لذا ما اصطلاح «بزهکاری نوجوانان» را بدون دلیل و قید احتیاط به کار نمیبریم.
هر کودکی که خلاف قانون عمل کند و یا رفتار تعرضآمیز داشته باشد، نباید بزهکار محسوب شود.
عدم تجانس در میان کشورها خود نشان میدهد که دیدگاه کشورهای مختلف در مورد آن کسی که بزهکار است و آن کس که بزهکار نیست و آنچه که باید در این مورد انجام شود متفاوت است.
به عنوان مثال یک شکل وسیع از بزهکاری جمع کردن ته سیگار