توسعه منابع انسانی و انتقال فناوری، از مهمترین کارکردهای محوری در توسعه کشاورزی است که با همکاری محققان، مروجان و کشاورزان حاصل میگردد.
فقدان و یا ضعف فناوری لازم برای بسیاری از نظام های زراعی، از سوی اکثر صاحب نظران بعنوان یکی از نتایج و پدیده های حاصل از ضعف ارتباط بین محققان، مروجان و کشاورزان قلمداد گردیده است.
تطابق دانش فنی و روشهای مورد توجیه با شرایط بهره برداران در هر منطقه، یکی از مسایل مهم در افزایش تولید و توسعه کشاورزی است.
پروژههای تحقیقی- ترویجی، تحقیقی- تطبیقی و روز مزرعه، از جمله پروژههای انتقال یافته ها هستند که در صددند تا ارتباط بین محققان، مروجان و بهره برداران را مستحکمتر کنند.
هدف اصلی این مقاله، بررسی اثربخشی این پروژه ها وتحلیل عوامل مؤثر بر آن است.
جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان همکار و غیرهمکار در پروژههای انتقال یافتهها بوده است که از آن میان تعداد 126 نفر کشاورز همکار و 135 نفر کشاورز غیرهمکار از شش استان آذربایجان غربی، کرمان، همدان ، گلستان، خوزستان و خراسان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.
ابزار جمع آوری دادهها دو نوع پرسشنامه ای بود که پایایی آنها بر اساس آلفای کرنباخ با مقدار بیش از 0/70 مورد تایید قرار گرفت.
برای تحلیل دادهها، علاوه بر آمار توصیفی، از آزمونهای ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره، من ویتنی، تی استیودنت و کروسکال والیس استفاده گردید.
نتایج یافته ها نشان داد که میزان علاقمندی و آمادگی کشاورزان برای شرکت در پروژههای انتقال یافتهها به ترتیب اولویت شامل پروژههای تحقیقی- ترویجی، روز مزرعه و تحقیقی- تطبیقی میباشد.
دلایل عدم بکارگیری توصیههای فنی، حاصل از پروژههای انتقال یافتهها به ترتیب اولویت، عدم دسترسی بموقع به نهادهها، عدم اطلاع کافی، از نحوه بکارگیری توصیههای فنی عدم کارایی یافتهها و توصیهها ، هزینه اضافی و عدم تطابق توصیهها با شرایط کشاوزان قلمداد شده است.
در مقایسه کشاورزان همکار و غیرهمکار پروژهها، مشخص گردید که از نظر تعداد دفعات دریافت وام، تعداد تماس با کارشناسان و مروجان، شرکت در کلاسها و بازدیدهای ترویجی، مقدار عملکرد گندم آبی و دیم، میزان آشنایی با پروژهها و میزان بکارگیری توصیهها، بین دو گروه از کشاورزان مورد مطالعه تفاوت معنیداری وجود دارد.
تغییر روشهای سنتی تولید به روشهای جدید و مبتنی بر اصول علمی ، یکی از مهمترین عوامل دستیابی به توسعه کشاورزی است که این مهم با همکاری محققان، مروجان و کشاورزان حاصل میگردد.
پارسل و اندرسون (1997) ، فقدان تکنولوژی لازم و مناسب برای بسیاری از سیستمهای معمول زراعی را به خاطر ارتباط ضعیف بین محققان، مروجان و کشاورزان می دانند.
ریل وساندز (1989) نقش کشاورزان را حتی بالاتر از همکاری در آزمایشهای داخل مزرعه یا آنفارم میدانند و اعتقاد دارند که ارتباط با کشاورزان باید در حدی باشد که اطمینان بدهد تحقیقات انجام گرفته در راستای نیازها و رفع مشکلات کشاورزان است.
اگبامو (2000) و ماندی (1992)، برای ترویج دو نقش ارتباطی و تسهیلگری در خصوص تعیین نیازهای فنی و تحقیقاتی کشاورزان، اجرای تحقیقات تطبیقی در مزارع کشاورزان، ارزیابی مشارکتی و انجام بعضی فعالیتهای گروهی و مشترک با همکاری محققان و کشاورزان قایلند (Agbamu,2000) و .(Mundy, 1992)
از نظر سوانسون و همکاران، (1381) تولید فناوری، شامل برنامهریزی، مدیریت و اجرای فعالیتهای تحقیقی در راستای توسعه، سنجش، سازگار کردن و آزمایش کردن فناوریهای پیشرفته کشاورزی برای کشاورزان و دیگر بهرهبرداران است که مراحل: تحقیق و کشف، آزمون صحرایی یافتهها، ارایه یافتههای جدید به کشاورزان و کمک در بکارگیری فناوری و یافتههای جدید را شامل می شود.
این فرآیند می تواند در قالب یک نظام فناوری کشاورزی تحقق یابد (ATS[1]) که شامل همه افراد، گروهها، سازمان ها و موسساتی است که مشغول تولید، توسعه و اشاعه فناوریهای جدید و فناوری موجود است (Kaimowite,1991).
از سوی دیگر، رولینگ نیز نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ( [2](AKIS را گروهی از افراد و یا سازمان های کشاورزی، و ارتباط و تعامل بین آنها می داند که در فرآیند تولید، تبدیل، انتقال، ذخیره سازی، بازیابی و اصلاح، تکامل، نشر و کاربرد دانش و اطلاعات، با هدف استفاده از آنها در تصمیمگیری، حل مشکلات و نوآوری در کشاورزی کشور، درگیرند (Roling,1990)
از نظر سوانسون و همکاران، (1381) تولید فناوری، شامل برنامهریزی، مدیریت و اجرای فعالیتهای تحقیقی در راستای توسعه، سنجش، سازگار کردن و آزمایش کردن فناوریهای پیشرفته کشاورزی برای کشاورزان و دیگر بهرهبرداران است که مراحل: تحقیق و کشف، آزمون صحرایی یافتهها، ارایه یافتههای جدید به کشاورزان و کمک در بکارگیری فناوری و یافتههای جدید را شامل می شود.
این فرآیند می تواند در قالب یک نظام فناوری کشاورزی تحقق یابد (ATS) که شامل همه افراد، گروهها، سازمان ها و موسساتی است که مشغول تولید، توسعه و اشاعه فناوریهای جدید و فناوری موجود است (Kaimowite,1991).
از سوی دیگر، رولینگ نیز نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ( (AKIS را گروهی از افراد و یا سازمان های کشاورزی، و ارتباط و تعامل بین آنها می داند که در فرآیند تولید، تبدیل، انتقال، ذخیره سازی، بازیابی و اصلاح، تکامل، نشر و کاربرد دانش و اطلاعات، با هدف استفاده از آنها در تصمیمگیری، حل مشکلات و نوآوری در کشاورزی کشور، درگیرند (Roling,1990) .
فقدان یک رابطه کاری و نظاممند بین سازمانهای تحقیقی - ترویجی و گروههای مختلف کشاورزان یکی از مهمترین مسائل نظامهای دانش کشاورزی در اکثر کشورهای در حال توسعه، از جمله در ایران میباشد.
(کرمی دهکردی، 1377).یکی از روشهای ارتباط فعالیتهای تحقیق و ترویج در چارچوب تحقیق و توسعه، و همکاریهای مبتنی بر تحقیق عملی، ایجاد مزارع تحقیقی- تطبیقی است.
این روش امکان استفاده از یک رهیافت کل نگر و یک ظرفیتسازی موثر برای همکاری تحقیق و ترویج را فراهم میسازد.
(Brion, 2002).
تحقیق و ترویج باید از شروع تا پایان فعالیتها با مشارکت کشاورزان و ایجاد مزارع تحقیقی - تطبیقی در تقویت ارتباط تحقیق و ترویج و در نهایت توسعه کشاورزی به طور موثری اقدام نمایند (Anenias, 2002).
محققان کشاورزی در این فرایند با همکاری و حمایتهای ترویج، در مزارع کشاورزان به انجام تحقیقات تطبیقی میپردازند و چنانچه به نتایج مطلوبی دست یابند آن را در منطقه گسترش میدهند (محمدزاده و صدیقی، 1382).
از بدو تاسیس اولین واحد تحقیقات کشور در سال 1322 و تأسیس واحد ترویج کشاورزی در سال 1327 تا سال 1366 ، سازمانهای ترویج و تحقیقات کشاورزی کشور همکاری بسیار ضعیفی داشتهاند در سال 1366 ارتباط و همکاری دو سازمان وارد مرحله جدیدی گردید و کمیتهای تحت عنوان ارتباط تحقیق و ترویج و بازنگری طرحهای تحقیقی - ترویجی تشکیل و دستور العمل طرحهای تحقیقی - تطبیقی (آنفارم) با استفاده از تجارب موسسه بینالمللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ایکاردا) و روز مزرعه با استفاده از تجارب کشور هندوستان، از ابتدای برنامه پنجساله سوم توسعه در سال زارعی 78-1377 به اجرا گذاشتند.
طرح مشترک تحقیقی - ترویجی طرحی است که در آن نتایج حاصله از طرحهای تحقیقاتی پایان یافته (در زمینههای مختلف کشاورزی) و یا نتایج حاصل از طرحهای تحقیقات ناحیهای، با همکاری محقق، کارشناس ترویج و کارشناس واحد اجرایی ذیربط در مزارع کشاورزان مورد بررسی قرار میگیرد تا بدین وسیله ضمن حصول اطمینان از تطابق و کاربرد این نتایج در شرایط زارع یا تولید کننده، زمینه مناسبی برای آشنایی کارشناس، مروج، و مددکار ترویجی با یافتههای جدید و همچنین آشنایی محقق با مسایل تولید در سطح مزارع کشاورزان فراهم شود.
طرحهای تحقیقی - تطبیقی عبارت از آزمایشاتی است که به منظور انطباق یافتههای تحقیقاتی و ارزیابی در زمینه بهزراعی، بهنژادی، تنشهای زنده و تنشهای محیطی محصول مورد نظر، در شرایط زارع اجرا میگردد، تا علاوه برحصول اطمینان از اثرات مثبت و کاربردی توصیههای ارائه شده، نسبت به انتقال سریع فناوریها و یافتههای تحقیقاتی به کشاورزان و بهرهبرداران اقدام شود.
روز مزرعه نوعی بازدید و همایش و تبادل نظر محققان، مروجان، کارشناسان موضوعی و کشاورزان است که بصورت عملی و در مزرعه و یا واحد تولیدی انجام میگیرد و هدف کلی آن انتظام بخشیدن به ارتباط محققان، مروجان و کشاورزان به منظور بررسی و اولویتبندی محدودیتهای علمی و فنی موجود در روند تولید و رفع محدودیتها از طریق تسریع در انتقال یافتههای تحقیقاتی و فناوریهای مناسب و آشنایی مسئولین با دستاوردهای تحقیقاتی است (کمیته بازنگری طرح های تحقیقی – تطبیقی و انتقال یافتهها، 1377).
پس از اجرای این طرح ها برخی مطالعات به ارزیابی نتایج این طرح ها پرداختند.
دفتر مطالعات و بررسی روشهای ترویجی(74-1375) در مطالعهای در استان گیلان به این نتیجه رسید که تنگناهایی نظیر: ضعف حضور محققین در اجرای طرحها، ضعف هماهنگی بین محققان و مروجان در حین اجرا، عدم ملحوظ نمودن مسائل و مشکلات کشاورزان در طراحی و اجرا، عدم تامین به موقع نهادهها و امکانات مورد نیاز و بالاخره منحصر بودن اجرای طرحهای تحقیقی ترویجی در مزارع کشاورزان برتر، از مشکلات عمده این طرحها محسوب می شود.
موحدی در تحقیق خود پیشنهاد نمود که در اجرای طرحهای مشترک تحقیقی - ترویجی همکاری مروج و محقق، تواناییها و سطح آگاهی کشاورزان و اجرای وسیع مزارع نمایشی با استفاده از نتایج طرحهای تحقیقی – ترویجی مورد توجه و زودپذیری، باسوادی و قابل اعتماد بودن به ترتیب بعنوان مهمترین ویژگیهای کشاورزان همکار در طرحهای تحقیقی - ترویجی مد نظر قرار گیرد (موحدی، 1377).
منفرد و همکاران (1379) نتیجه گرفتند که با وجود اعتقاد 97 درصد ازمجریان به لزوم توجیه کشاورزان قبل از اجرای طرح، تنها 70 درصد از مجریان عنوان نموده بودند که فرصت و امکان این توجیه را داشتهاند.
نکته جالب دیگر آن که پس از اتمام طرحهای مشترک، تنها 38 درصد عنوان نموده بودند که توصیهها و نتایج طرحها را بکار بردهاند، 48 درصد نیز عنوان نموده که تنها بعضی از توصیهها و نتایج را به کار برده و حدود 14 درصد نیز اصلاً به کار نبردهاند.
اقبالیان (1381) نیز در تحقیق خود گزارش کرده است که: میزان موفقیت برنامههای انتقال یافتهها از دیدگاه کارکنان، مطلوب بوده است و میزان موفقیت در مورد پروژههای روز مزرعه و طرحهای تحقیقی-ترویجی، بیشتر از پروژه تحقیقی-تطبیقی بوده است.
با توجه به مرور ادبیات و پیش نگاشتههای موضوع و بر اساس اهداف پژوهش، چارچوب نظری پژوهش در قالب شکل (1) ارایه شده است.
شکل (1) چارچوب نظری تحقیق فرضیههای پژوهش براساس چارچوب نظری بدست آمده، فرضیههای مورد نظر به شرح زیر است: بین ویژگیهای فردی، اقتصادی و زراعی کشاورزان همکار پروژههای انتقال یافتهها و میزان موفقیت و اثر بخشی هر کدام از این پروژهها رابطه معنیداری وجود دارد.
بین ویژگیهای فردی اقتصادی، زراعی و عملکرد کشاورزان همکار و غیر همکار پروژههای انتقال یافتهها تفاوت وجود دارد.
بین پروژههای مختلف انتقال یافتهها از نظر میزان موفقیت و اثر بخشی تفاوت معنیداری وجود دارد.
اهداف پژوهش هدف اصلی این مقاله، بررسی میزان موفقیت پروژه های انتقال یافتههای تحقیقاتی (شامل: پروژههای تحقیقی ـ ترویجی، تحقیقی ـ تطبیقی و روز مزرعه) از نظر کشاورزان همکار و غیرهمکار و تحلیل تاثیر آنها در افزایش عملکرد تولید گندم میباشد.
مواد و روشها تحقیق حاضر از نوع توصیفی – همبستگی، و مقایسهای است که به توصیف برخی ویژگیهای جامعه مورد مطالعه، بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته و بررسی علل موفقیت یا عدم موفقیت و اثربخشی پروژههای انجام شده و مقایسه سه پروژه انتقال یافتهها و میزان موفقیت و اثربخشی آنها در استانهای منتخب میپردازد.
داده های مورد نیاز از طریق دو نوع پرسشنامه شامل: 1) پرسشنامه ویژه کشاورزان همکار طرح و 2) پرسشنامه ویژه کشاورزان غیرهمکار، که پایایی آنها بوسیله آلفای کرنباخ ( با مقدار 70/0) تایید شده بود گردآوری شده است.
در این مطالعه مجموعا 261 پرسشنامه شامل 126 پرسشنامه از کشاورزان همکار طرح و 135 پرسشنامه از کشاورزان غیر همکار، بصورت نمونه گیری تصادفی از شش استان آذربایجان غربی، کرمان، همدان، گلستان، خوزستان و خراسان گرد آوری شد.
برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمونهای ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره گام به گام، من وایت نی، تیاستیودنت، کروسکال والیس استفاده گردید.
نتایج و بحث براساس نتایج مطالعه، میانگین سنی کشاورزان همکار طرح در حدود 48 سال و کشاورزان غیر همکار 47 سال بوده است.
سطح سواد کشاورزان همکار نیز تا حدودی از کشاورزان غیرهمکار بیشتر میباشد.
حدود 9/57 در صد کشاورزان همکار دارای تحصیلات راهنمائی و بیشتر بوده در حالیکه 9/51% کشاورزان غیر همکار دارای تحصیلات ابتدائی و کمتر میباشند.
4/29 درصد کشاورزان همکار مدد کار ترویجی و 27 درصد آنها کشاورزان نمونه بودهاند درحالی که تنها 1/14 درصد کشاورزان غیر همکار، مدد کار ترویجی بوده و هیچکدام بعنوان کشاورز نمونه انتخاب نشده اند.
از نظر سابقه کار، کشاورزان همکار با میانگین 25/29 سال، تجربه بیشتری را نسبت به کشاورزان غیر همکار با میانگین سابقه 4/28 سال دارند.
میانگین کل اراضی کشاورزان همکار حدود 75/18 هکتار میباشد در حالیکه میانگین اراضی کشاورزان غیر همکار حدود 18 هکتار بوده است که کمتر از اراضی کشاورزان همکار میباشد.
از نظر سطح اراضی آبی نیز کشاورزان همکار با میانگین حدود 14 هکتار نسبت به کشاورزان غیر همکار با میانگین 5/12 هکتار از وضعیت بهترین برخوردارند.
اما اراضی