بطور کلی دو روش عمده برای کار تئاتر با کودکان و نوجوانان وجود دارد:
الف) روش کار با « متن آماده نمایشی» یا ( نمایشنامه )
ب ) روش کار « بدیهه سازی» یا « نمایش خلاق»
برنامه ها و شیوه کار این دو روش با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارد و نتایج حاصله نیز طبعاً متفاوت است.
همانطور که از عنوان پیداست در روش کار با متن آماده نمایشی، معمولاً نمایشنامه مکتوب و اصطلاحاً «متن» نمایش، به صحنه کشیده می شود؛ اما در روش بدیهه سازی یا نمایش خلاق، نمایش از صحنه به متن کشیده می شود و هرکدام از این روشها برای اجرای خود، نیازمندی ویژگیهای خاصی هستند و قابلیتهایی دارند که در اینجا به بررسی مختصر آنها می پردازیم:
الف) کار با متن آماده نمایشی یا ( نمایشنامه )
در این روش مربی، سرگروه یا کارگردان، ضمن انتخاب، تالیف، یا تنظیم یک متن نمایشی آماده ( نمایشنامه)، سراغ کار نمایشی با کودکان و نوجوانان می رود.
او نمایشنامه را برای اعضاء گروه می خواند و پس از هماهنگیهای لازم با گروه، نقشها را بین بچه ها تقسیم می کند.
آنگاه مطابق روش معمول گروههای حرفه ای یا آماتور بزرگسال، پس از دورخوانی و حفظ دیالوگها، کودکان را برای شکل گیری و ارائه « میزان سن» به صحنه می فرستد و پس از طی مراحل تمرین و آماده سازی صحنه، لباس، نور، گریم و موسیقی، سرانجام نمایش را به مرحله اجرای صحنه ای در سالن تئاتر می کشاند.
این روش ظاهراً ساده ترین روش برای کار نمایش با بچه هاست؛ اما به دلیل کمبود امکانات خلاقیت، ابراز عقیده و دخالت کودکان در شکل گیری ساختمان اصلی نمایش ( یعنی متن) ، فاقد ارزش خلاقه برای کار تربیتی و هنری با بچه هاست و بعدها مشکلاتی برای مربیان تربیتی، و کودکان شرکت کننده در فعالیت نمایشی پدید می آورد که در بخش اجرای صحنه ای نمایش و بررسی آفتها به آن اشاره شده است( فصل سوم).
این روش، تحمیل مربی- کارگردان بر اعضاست، و معمولاً از قدرت تخیل و خلاقیت کودکان می کاهد؛ هرچند ظاهراً زودتر به نتیجه می رسد و اغلب به تولید نمایش در گروههای دانش آموزی می انجامد.
قطعاً در کار نمایش تربیتی، هدف اصلی، تولید نمایش به وسیله بچه ها نیست( حداقل در سنین دبستانی).
امروزه علوم تربیتی، روانشناسی و تجربیات آموزش هنری به شیوه جدید برای کودکان، ثابت کرده است که صرف آموزش فنی هنر و تکنیک آموزی برای کودکان، سبب کور شدن خلاقیتها در آنان می گردد و تقلید بدون فهم و درک محتوای اثر هنری، ذهن خلاق آنان را محدود به فراگیری ظاهر کار هنری کرده و آنان را از لذت آفرینش هنری محروم می کند.
در روش کار با متن آماده نمایشی نیز دقیقاً همین مسائل تکرار می شود و از بچه ها تنها به عنوان ابزار وسیله اجرای نمایش، و بازیگر از نوع محکوم آن در مقابل مربی- کارگردان استفاده شده و آنها حق هیچگونه دخالت و اظهار نظری در مورد اصل کار را ندارند، در حالی که کودکان خود می توانند بهترین عامل در خلق یک اثر هنری باشند.
در روش کار با متن آماده نمایشی نیز دقیقاً همین مسائل تکرار می شود و از بچه ها تنها به عنوان ابزار وسیله اجرای نمایش، و بازیگر از نوع محکوم آن در مقابل مربی- کارگردان استفاده شده و آنها حق هیچگونه دخالت و اظهار نظری در مورد اصل کار را ندارند، در حالی که کودکان خود می توانند بهترین عامل در خلق یک اثر هنری باشند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، اغلب مفاهیم و موضوعات مطرح شده در اینگونه نمایشنامه ها، نامناسب و نامربوط به بچه ها یا غیرقابل فهم برای آنهاست و بازیگران خردسال مجبورند همچون طوطی تنها تقلید کنند و ادای کار را در آورند و بیان کننده کلمات و جملات نامانوسی باشند که فرد بزرگسال برای آنها نوشته است.
اگر این نمایشنامه ها به وسیله خود بچه ها یا حداقل مربیان آشنا به مسائل کودکان و نوجوانان نوشته شود، بازخطر کمتری آنها را تهدید می کند؛ چرا که موضوعات، قابل هضم و فهم و نزدیک به زندگی، زبان و تخیلات آنهاست.
متاسفانه در عرصه ادبیات نمایشی دچار این ضعف و کمبود اساسی هستیم و نمایشنامه و نمایشنامه نویسی قابل نداریم و در حیطه تئاتر کودکان و نوجوانان کمتر کار شده و در اکثر متون نمایشی که به عنوان نمایشنامه های ویژه کودکان و نوجوانان منتشر شده است، یا موضوع مناسب برای کار انتخاب نشده یا متن در استفاده از زبان بچه ها ناموفق بوده است.
خوشبختانه کمبود متون نمایشی گاه موجب شده که خود بچه ها یا مربیان هنری آنها، دست به تبدیل قصه ها و داستانها برای نمایش بزنند که این عمل به مراتب بهتر از استفاده از متون نامناسبی است که به وسیله دیگران نوشته شده است.
تجربه نشان می دهد که کودکان و نوجوانان خود منبع عظیم خلق موضوع و بکارگیری زبان مناسب برای نمایشهای خود هستند و تخیلات ارزشمند آنها بهترین سرنخها برای گشودن کلاف سر در گم نمایش دانش آموزی است.
قطعاً روش کار با متن آماده نمایشی، همچون خط بطلانی است که در مراحل اولیه کار بر این منابع ارزشمند و خلاق یعنی کودکان و نوجوانان کشیده می شود و به این ترتیب ، ذهن آنها را برای همیشه تعطیل و تنبل می کند، در حالی که همین کودکان و دانش آموزان، امروز بازیگران فعال و خلاق بازیهای زیبا و نمایشی دوره خردسالی هستند که با این روش تضعیف می گردند.
به هر حال چنانچه با دیده اغماض به این امر بنگریم، کار نمایش با متن آماده نیز در وادی تشنه کار هنری برای بچه ها، از هیچ بهتر است و برای شروع، هر چند غلط، مثبت به نظر می رسد و متضمن فایده هایی محدود است.
روش کار با متن آماده نمایشی، بسته به نوع « متن انتخاب شده» ، «شیوه اجرایی و آماده سازی کار» ( مربی قبل از دادن اصل نمایشنامه به بچه ها می تواند برای جا انداختن موضوع نمایش، از بدیهه سازی برای ایجاد موقعیتهای نمایشنامه استفاده کند.) و « مربی هنری» که با بچه ها کار می کند، فوایدی برای کودکان و نوجوانان شرکت کننده در بردارد؛ اما در مجموع از لحاظ ایجاد خلاقیت و تربیت هنری صحیح، به پای روش بدیهه سازی یا نمایش خلاق، که مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نمی رسد و در مقایسه با ویژگیهای علمی و عملی آن، کم توان و محدود است.
ب) « بدیهه سازی» یا « نمایش خلاق» در این روش مربی یا کارگردان ، هیچگونه متن نمایشی با نمایشنامه از پیش آماده برای شروع ندارد و نمایش از « صحنه» به « متن» کشانده میشود.
برای بدیهه سازی و نمایش خلاق، ممکن است یک قصه، شعر، خاطره، مشاهده و یا « تخیل ذهنی کودک» و « بازیهای» او به یک نمایشنامه خیلی خوب تبدیل شود.
عنصر، مهم و اساسی در این شیوه اجرایی، حضور فعال ذهنی و خلاق نمایشی اعضاء در طرح ریزی، بازسازی و خلق یک اثر هنری نمایشی است که خود آنها قبل از آغاز کار صحنه ای، آن را دقیقاً درک نموده اند و بدیهی است که چنین روند خاصی، از لحاظ تربیتی و هنری نمایش بر آنها موثر خواهد بود و جنبه بازی گونه، آن نیز از نظر اجرایی برای بچه ها شیرین و قابل پذیرش است.
بدیهه سازی نمایشی دارای شکلهای مختلف اجرایی است که از لحاظ استخوان بندی، دارای یکسری اصول کلی مشترک است و رعایت نکات خاصی را می طلبد که ذیلاً بدانها اشاره می شود: در بدیهه سازی نمایشی، پس از اجرای یکسری برنامه های عمومی و مقدماتی آماده سازی؛ مثل نرمش بدنی، هم آوایی و سرود، بازی و ایجاد فضای لازم برای کار، مربی سرنخ یک موضوع یا مضمون را که قبلاً خود انتخاب کرده یا همان وقت از بچه ها می گیرد به آنها واگذار می کند تا به صورت جمعی برای آن برنامه ریزی کرده و در کلاس به اجرا در آورند.
بعد از آن بازی نمایشی اجرا شده، مورد بررسی و تحلیل گروهی قرار گرفته وطی مراحل مختلف، اصلاح و بازسازی و در نهایت تکمیل می شود و جنبه آموزشی فوق العاده قوی در ارتباط با نمایش برای بچه ها دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است گفته شود که شیوه بدیهه سازی، تقریباً شبیه بازیهای نمایشی و تقلیدی کودکان قبل از دبستان است که به صورت خودجوشی و خلاق در بیشتر بازیهای آنها؛ مثل خاله بازی، مهمان بازی، معلم بازی، جنگ بازی، و ...
به چشم می خورد و عیناً به دلیل همین نزدیکی و آشنایی است که درعمل نیز بیشتر مورد توجه بچه ها قرار می گیرد و به عنوان یک فعالیت لذت بخش، که قبلاً آن را به وسیله بازی تجربه کرده اند، از طرف آنها پذیرفته می شود و جنبه فطری به خود می گیرد.
تفاوت عمده این شیوه با بازی بچه ها، در نوع سازمانی است که مربی نمایش به این بازی می دهد و نتایج مشخصی که از آن توقع دارد؛ در حالیکه در بازی نمادین بچه ها، سازمانو برنامه مشخصی وجود ندارد و بچه ها به صورت فطری و پراکنده، بازیهای مختلفی را انجام می دهند که ثمرات کلی و پنهانی دارد و هدف مشخصی را دنبال نمی کند.
لذا تاکید میشود این شیوه از کار نمایشی با بچه ها، قبل از همه برای اجرای دقیق خود، نیازمند مربی مخصوص و آموزش دیده کار تئاتر با کودکان و نوجوانان است که بتواند جریان بدیهه سازی و نمایش خلاق را برنامه ریزی کرده و به شکل صحیح اجرا کند تا نتایج مطلوب و مورد نظر ترتیبی و هنری را به دست آورد.
روش بدیهه سازی و نمایش خلاق، دارای مزیتها و ویژگیهای خاصی است که در اینجا به بررسی برخی از آنها می پردازیم: الف) در برنامه بدیهه سازی و نمایش خلاق، معمولاً همه کودکان و نوجوانان، با علاقه و تمایل زیاد شرکت می کنند و آن را مثل یک آشنای قدیمی دوست دارند.
ب ) به دلیل شرکت فهم خود بچه ها، موضوعات این نمایشها، معمولاً مناسب فهم و درک آنهاست و بدیهی است از محدوده زندگی و نیازهای روحی و عاطفی آنها خارج نمی تواند باشد.
ج ) تاثیر تربیتی نمایش خلاق بر کودکان و نوجوانان، به مراتب قویتر و بیشتر از روش کار با متون آماده نمایشی است.
د ) روش بدیهه سازی نمایشی، توجه بچه ها را به محیط زندگی اجتماعی و فردی خود جلب کرده و زمینه های شناخت بیشتری را برای آنها فراهم می کند که این به اهداف پرورشی ما نزدیکتر است.
ه ) جنبه های آموزش هنری در این روش، به دلیل شروع کار از مراحل اولیه، کاری اساسی است و کودکان و نوجوانان شرکت کننده در مراحل مختلف، از انتخاب سوژه تا طراحی و ساخت نمایش، به مرور و عملاً مسائل مختلف نمایش و عوامل سازنده آن آشنا شده و آموزش می بینند.
و ) به طور کلی در روش بدیهه سازی نمایشی، امکانات و موقعیتهای بیشتری برای ارتباط عاطفی و فکری بین بچه ها، بچه ها با مربی و با کار نمایشی وجود دارد که همگی در تربیت هنری موثر است و علاوه بر این، تاثیری لذت بخش و خاطره انگیز از کار هنری نمایش خلاق و بدیهه سازی در آنها ایجاد می کند که هرگز در زندگی کودک فراموش نخواهد شد و بهترین یادگار دوره کودکی است.
1- تاریخچه تئاتر کودکان در جهان تئاتر کودکان برای نخستین بار در عصر الیزابت ( قرن 16- میلادی) در انگلستان به عنوان مقوله ای جدی در جامعه مطرح شد.
در این دوره گروههای تئاتری پدید آمدند که از بازیگران نوجوان تشکیل می شدند.
این گروه ها با نمایش های خود، حتی به رقابت با تئاتر حرفه ای نیز می پرداختند.
این گروه پسران نوجوان، که « همسرایان- دانش آموزی» نامیده می شدند، نه تنها سرود می خواندند، بلکه به اجرای نمایش هایی می پرداختند که نویسندگان سرشناس برایشان می نوشتند.
این تئاتر ها به علت نداشتن امکانات و عدم توجه حکومت دوامی نیافت و به تدریج از میان رفت.
در قرن نوزدهم در مراسم و جشن ها، بزرگسالان برای کودکان نمایش می دادند.
مثلاً در آلمان، در جشن های کریسمس براساس افسانه ها نمایش هایی برای کودکان ترتیب داده می شد.
در انگلستان نمایش هایی با عنوان « پانتومیم کریسمس» - Christmas – Pantmime به اجرا در می آمد که تنها به اجرای پانتومیم خلاصه نمی شد، بلکه در آن از تک گویی، سرود، قطعات کوتاه و آوازخوانی و غیره نیز بهره می گرفتند.
در واقع با بهره گیری از شکل گوناگون این نوع نمایش ها، که بیشتر کودکان را سرگرم می کرد، جست و جوها برای بنیاد جدی تئاتر کودکان آغاز شد و اشکال گوناگون نمایش