امروزه سنجش جزء جدایی ناپذیر زندگی بشری است.
قبل از هر کاری که انجام دهیم سنجش می کنیم: قبل از این که از خانه بیرون برویم ظاهر خود را در آینه سنجش می کنیم.
هنگام حرف زدن در جمع چگونگی کاربرد واژه هایمان را سنجش می کنیم، قبل از هر پژوهشی در مورد موضوع و زمینه های آن سنجش می کنیم و ...
بنابراین بایستگی سنجش در هر کاری در جامعه ی امروزی امری بدیهی است.
ما برای این که بتوانیم بهتر سنجش کنیم نیاز به ملاک و ابزاری برای این کار داریم.
این ابزار بستگی دارد که در کجا به کار برود.
این ابزارها و ملاک ها گاهی عینی هستند و گاهی ذهنی.
برای مثال وقتی می خواهیم ظاهرمان را سنجش کنیم از ابزار ذهنی استفاده می کنیم و ملاکمان آن چیزی است که در ذهنمان می گذرد.
اما در حیطه های دیگری چون پژوهش و آموزش به ابزار عینی نیاز داریم.
زیرا همان طور که می دانیم ذهنی بودن کار پژوهش بر خلاف ویژگی دانش پژوهانه بودن آن است.
سنجش در پژوهش در هر زمینه نیاز به ابزارهایی دارد این ابزارها در دنیای بی جان متفاوت از ابزارهای دنیای جانداران است.
برای مثال برای پژوهش در زیست شناسی به ابزاری آزمایشگاهی چون میکروسکوپ و ...
نیاز داریم ولی در علوم انسانی ابزارهایی را به کار می بریم که آگاهی های شناختی، عاطفی و رفتاری انسان ها را برای پژوهشگر روشن کنند.
ابزارها در پژوهش های روان شناختی بسته به حیطه ای که به کار میروند سه دسته اند، پرسشنامه، نگرشنامه، آزمایشنامه، در طول دوره ای که پژوهشهای که روان شناختی انجام گرفته است برخی از ابزارهای ساخته شده به صورت ملاک درآمده اند و روایی و پایایی شان بر میزان کاربردشان افزوده است و امروزه نیز همچنان کاربرد زیادی دارند اما چون گذر زمان ویژگی های دنیای درونی و بیرونی انسان را دگرگون ساخته است و فرهنگ ها و آداب و رسوم در جامعه های مختلف متفاوت است شاید که دانش پژوهانه تر باشد کسی که می خواهد دست به پژوهشی بزند با توجه به جامعه ی مورد پژوهش و نگره ای مورد استفاده اش خود ابزاری روا بسازد و آن را به کار گیرد.
اما ابزار روا ساختن مشکل ها و محدودیتهایی دارد که هر کس توان انجام آن را ندارد و به ناچار از ابزارهای دیگر ساخته و عموماً بیگانه استفاده میکند.
این ابزارهای موجود که هم در مدرسه ها و هم در کلینیک های روان درمانی کاربرد زیادی دارند را می توان چند دسته کرد.
برای مثال ابزارهای هوش سنج، منشسنج و ...
در این میان ابزارهایی هستند که با عنوان ابزارهای اندریافتی و تفسیری شناخته شده اند.
شاید در میان ابزارهای اندریافتی مهم ترین شان ابزار اندریافتی کودکان (C.A.T.) و ابزار اندریافتی بزرگسالان (T.A.T.)، ابزار نقاشی خانواده و ...
باشد.
 در اینجا نیز می خواهیم به توضیح یکی از پرکاربرد ترین این ابزارها (C.A.T) به ویژه در کودکستان ها بپردازیم.
 اما چون این ابزار برگرفته از ابزار اندریافت بزرگسالان (T.A.T.) است برخود بایسته می بینیم که در ابتدا به توضیح کوتاهی از T.A.T پرداخته و سپس به شرح کامل C.A.T بپردازیم.
 ابزار اندریافت موضوع (T.A.T.) یک روش فرافکن و شامل تعدادی تصویر است که در آن از آزمودنی خواسته میشود درباره ی آنچه که فکر میکند در هر تصویر رخ میدهد داستانی بسازد.
آزمون در اصل توسط موری و همکارانش در سال 1938 در کلینیک روانی دانشگاه هاروارد منتشر شد.
این ابزار با نقاشی های فرافکن یا آزمون هایی از نوع آزمون رورشاخ یا هولتزمن تفاوت دارد.
زیرا کارتها محرک ساخت دارتری را ارائه میدهند و مستلزم پاسخ های کلامی سازمان یافته تر و پیچیده تری هستند.
علاوه بر آن، T.A.T بیشتر به روش های تفسیر کیفی استوار است و به جای ساخت زیربنایی اساسی شخصیت، ویژگی های در اینجا و اکنون موقعیت زندگی فرد را مورد سنجش قرار میدهد.
T.A.T از ابتدای تدوین تا کنون یکی از آزمون های روانی بوده است که در بررسی های بالینی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته و برای تدوین بسیاری از ابزارهای مشابه الگو واقع شده است.
 ابزار از 20 کارت با تصویر های مبهم تشکیل شده است.
به آزمودنی راهنمایی میشود که درباره ی هر تصویر داستانی بسازد و در این داستان درباره ی آنچه که هم اکنون میگذرد، افکار و احساسات قهرمانان آن، رویدادهایی که وضعیت فعلی را موجب شده اند و نتیجه های پایانی داستان را توضیح دهد.
آزمایش کننده می تواند پاسخ ها را یا به روش کمی (با استفاده از مقیاس های درجه بندی برای اندازه گیری شدت، استمرار و فراوانی نیازها) و یا به روش کیفی (ارزشیابی موضوع داستان با استفاده از قضاوت بالینی) تفسیر کند.
نتیجه ی نهایی می تواند مکمل مهمی برای سایر آزمون های روانی باشد، زیرا T.A.T انواع اطلاعات بسیار غنی، متنوع و پیچیده و همچنین برخی داده های شخصی را که از دیدگاه نظری از مقاومت هوشیارانه آزمودنی می گذرند فراهم میسازد (شریفی و نیکخو، 1384).
 پس از این آشنایی مختصر با T.A.T بهتر است کمی هم با نظریه ی موری آشنا شویم.
 پس از این آشنایی مختصر با T.A.T بهتر است کمی هم با نظریه ی موری آشنا شویم.
می توان گفت موری بیش از دیگر روان شناسان به بحث نیازها پرداخته است.
اصل مهم در کاراو، وابستگی فرایندهای روان شناختی به فرایندهای فیزیولوژیکی است.
تغییر کردن سطح تنشی که به وسیله ی نیاز ایجاد میشود برای شخصیت حیاتی است.
ما تنش تولید می کنیم تا با کاهش دادن آن ارضا شویم.
سه بخش اساسی شخصیت عبارتند از نهاد، من و فرامن.
نهاد شامل تکانه های ابتدایی و غیر اخلاقی، به علاوه گرایش به همدلی، تقلید و همانند سازی است.
فرامن به وسیله ی والدین، گروه های همسال و عوامل فرهنگی شکل می گیرد.
من به صورت هوشیار تصمیم می گیرد و جهت رفتار را تعیین میکند (سید محمدی، 1384).
نیازها ساختارهای فرض با پایه ی زیستی هستند که از فرایندهای درونی یا رویدادهای محیطی ناشی میشوند.
نیازها سطحی از تنش را برمی انگیزند که باید کاهش یابد بنابراین آنها به رفتار نیرو می بخشند و آن را هدایت میکنند.
نیازها ممکن است اولیه باشند که از فرایندهای درونی بدن ناشی میشوند یا ثانوی باشند که به ارضای روانی و عاطفی مربوط هستند.
نیازهای خودجوش، خود انگیخته هستند و به اشیای محیطی وابسته نیستند.
نیازهای واکنشی مستلزم پاسخ به شیء محیطی خاصی میباشند.
(همان).
غلبه ی نیاز، فوریت یا سماجت آن است.
منظور از آمیختگی نیازها، نیازهایی هستند که می توانند توسط یک رفتار یا یک رشته از رفتارها برآورده شوند.
مکمل شدن به موقعیتی گفته میشود که در آن، یک نیاز برای کمک کردن به ارضای نیاز دیگر برانگیخته میشود.
منظور از فشار، فشاری است که اشیای محیطی یا رویدادهای کودکی آن را به وجود می آورند تا فرد به شیوه ی خاصی رفتار کند.
تما آمیزش عوامل شخصی (نیازها) و عوامل محیطی (فشارها) است.
عقده ها الگوهایی هستند که در پنج مرحله ی رشد کودکی شکل می گیرند و به صورت نا هوشیار،رشد فرد بزرگسال را هدایت میکنند.
عقده ی انزوا شامل زندگی امن در داخل رحم است.
عقده ی دهانی لذت احساس برانگیز ناشی از مکیدن غذا را شامل میگردد.
عقده ی مقعدی شامل لذت حاصل از عمل دفع است.
عقده ی میزراهی لذت همراه با ادرار کردن را شامل میشود.
عقده ی اختگی شامل لذت تناسلی و خیال پردازی درباره امکان قطع شدن آلت مردی است.
به نظر موری هدف نهایی در زندگی کاهش دادن تنش است.
اگر چه ما دارای مقداری اراده ی آزاد هستیم، مقدار زیادی از شخصیت به وسیله ی نیازها و محیط تعیین میشود.
هر شخصی بی همتاست اما شباهت هایی با افراد دیگر دارد که به وسیله ی نیروهای ارثی و محیطی تعیین میشوند.
موری نسبت به ماهیت انسان که به سوی آینده گرایش دارد، نظری خوشبیانه داشت و معتقد بود که ما توانایی رشد و ترقی را داریم.
موری بر پایه ی همین نظریه بود که به همراه کریستیانا مورگان به ساخت اندریافت موضوع (T.A.T) دست زد.
شماری از پژوهشگران از آزمون T.A.T راضی نبودند، زیرا آنها می خواستند جمعیت های مختلف (کودکان.
افراد مسن و ...) و حوزه های مشکل خاص (ناکافی- فشار روانی و ...) را مورد مطالعه قرار دهند و هم این که احساس میکردند T.A.T به تولید داستان های منفی و با فعالیت کم منتهی میشود.
این نگرانی ها موجب شد که آزمون های متفاوت دیگری در این زمینه تدوین گردد که مشهور ترین آنها ابزار اندریافت کودکان (C.A.T) است و برای کودکان 3 تا 10 سال طراحی شده است (شریفی و نیکخو، 1384).
ابزار C.A.T.
(Children's Apperception test) شامل 10 کارت است که در آن به جای تصویر انسان از تصویر حیوان استفاده شده است با این فرض که کودکان با تصویر حیوان هایی که در موقعیت های انسانی قرار گرفته اند بهتر همانند سازی می کنند (کرمی، 1382، شریفی و نیکخو، 1384، بهرامی، 1381) ابزار بر اساس نظریه ی شخصیتی موری در سال 1949 توسط لئوپولد بلاک (استاد روان شناس بالینی دانشگاه نیویورک و استاد روان پزشکی کالج پزشکی اینشتین) و سونیا بلاک ساخته شد.
بلاک با الهام از TAT که به وسیله ی موری ساخته شده بود برای بررسی وضعیت روانی کودکان این ابزار را تهیه کرد (لطف آبادی، 1385) C.A.T.
ابزاری است فرافکن که بلاک ترجیح داده است آن را «اندریافت» بنامد که به معنای «روش بررسی شخصیت با مطالعه ی معنی دار بودن پویای تفاوت های فردی در دریافت محرک های هنجار شده» است.
او از خانم لامونت (نقاش کتاب کودکان) خواست تصویر هایی را بر اساس پیشنهادهای ارائه شده بکشد و چند تصویر نیز به میل خویش رسم نماید.
او هجده تصویر کشید که برخی کم و بیش دارای حالت انسانی و برخی به طور کامل دارای حالت های حیوانی بود.
این تصویرها توسط بلاک و چند روان شناس دیگر که همگی در استفاده از T.A.T.
تجربه ی کافی داشتند به کار گرفته شد.
پس از به کار بردن این تصویرها و با توجه به آگاهی های لازم راجع به زمینه های گوناگون زندگی کودکان و همچنین دریافت های خود پژوهشگران تعداد این تصویرها با توجه به نتیجه های بدست آمده به 10 عدد کاهش یافت.
دلیل استفاده از 10 کارت هم این بود که کودکان وسعت توجه شان کوتاه تر است، به همین دلیل باید کارت های کمتری به آنها داده شود (همان).
بعدها بلاکها دریافتند که برخی از کودکان دارای مشکل هایی هستند که چندان عمومیت ندارند ولی از نظر خود آنها بسیار مهم و تعیین کننده هستند و روان شناسان ابزاری جهت بررسی آنها نداشتند.
به همین دلیل در سال 1952 اقدام به تهیه ی شکل جدیدی از این ابزار کردند به نام C.A.T-S (C.A.T-supplementary).
این به عنوان متمم ابزار اولیه بود و 10 کارت دارد که از وضوح بیشتری برخوردار هستند و به همین جهت نیز آگاهانه تر فرافکنی میشوند.
این 10 تصویر راجع به مسائل ساده تری از قبیل بازی، محیط مدرسه، بیماری جسمی و ...
است (لطف آبادی، 1385 و کرمی، 1382).
بعد از چندی با اجرای این ابزار و مطالعه روی کودکان دبستانی، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که تصویر حیوان ها و تصویر انسان ها از نظر قدرت فراخوانی مطالب های بالینی یا فرقی با هم ندارند و یا برتری در این زمینه با تصویر انسان هاست.
روی این اصل سازندگان C.A.T با توجه به یافته های پژوهشی شان شکل دیگری از این ابزار را که دربرگیرنده ی تصویر انسان ها بود.
برای بررسی کودکان در سن بالاتر به ویژه کودکانی که سن عقلی شان بالاتر از 10 سال است تهیه کردند که این فرم با علامت C.A.T-H (CAT-Human) نشان داده میشود (لطف آبادی، 1385) C.A.T برای فهم چگونگی ارتباط کودک با مهمترین افراد و کشش های اوست.
تصویرهای آزمون وسیله ای است برای برانگیختن پاسخ های کودک در مورد: مشکل ها پیرامون تغذیه ی کودک و مسائل دهانی او، بررسی مشکل های مربوط به رقابت و درگیری با برادر و خواهر، آشکار سازی طرز تلقی نسبت به پدر یا مادر و چگونگی اندریافت کودک از آنان، وقوف به رابطه ی کودک با والدین به عنوان یک زوج در خانواده و پی بردن به تخیلات کودک هنگامی که آنان را در رختخواب می بیند.
این ابزار هم چنین در پی آن است که خیال پردازی های کودک درباره ی پرخاشگری، پذیرفته شدن در دنیای والدین، ترس از تنها بودن در شب و احتمال خود ارضایی، رفتار در توالت و واکنش والدین در مقابل آن را آشکار نماید.
C.A.T همچنین می خواهد که ساختمان روانی کودک و روش پویای وی در برخورد با مسائل رشد و پاسخگویی به آنها را تعیین نماید.
به این جهت به نظر میرسد که C.A.T در تعیین عوامل پویا و سازمان دهنده ی شخصیت که ممکن است به رفتار و مشکل های کودک در گروه و در مدرسه و کودکستان و خانه ارتباط داده شود کاربرد کلینیکی دارد.
یکی از کاربردهای مهم این ابزار