از میان تمام خدمات توانبخشی، اقداماتی که برای کودکان تمرکزیافته است بیشترین کاربرد را دارد.
اگر چه با توجه به معیارهای متفاوتی که برای کاهش شنوایی داریم، بیان تعداد افراد مبتلا به کاهش شنوایی متفاوت خواهد شد، اما بیان شده است که در سیستم آموزشی ایالات متحده حدود 50.000 نفر (یعنی 1 نفر از هر 1000 نفر) ناشنوا (deaf) میباشند و 90% آنها از سرویسهای ویژه استفاده میکنند.
20 تا 40 نفر از هر 1000 کودک به صورت دائم، از نظر هر دو گوش سخت شنوا (head of hearing) هستند به این معنا که در محدوده فرکانس گفتار، افت شنوایی بیشتر از dBHc20 دارند، در مقایسه با افراد ناشنوا، افراد سختشنوا خدمات ضعیفتری دریافت نمودهاند، همچنین این بررسی نشان داد که 2-1 میلیون از افراد ایالات متحده شدیداً سختشنوا بودند، اما با در نظر داشتن حداقل افت شنوایی به صورت آستانههای کمتر از HC15 (دو گوشی یا تک گوشی) و افتهای (فرکانس) بالا، 3 میلیون کودک دیگر هم به این جمعیت افزوده میشوند افتهای انتقالی و افتهای موقت، 5/1 میلیون دیگر به این جمعیت میافزاید.
اگر بخواهیم جمعیت کم سنتر (.
تا 5 سال) را نیز در نظر داشته باشیم، در کل 10 میلیون کودک مبتلا به افت شنوایی هستند.
(Bess, Dodd, Murphy & parker 1998; Niskar.et.al.
1998) مطالعه اخیر بر روی کودکانی که حداقل سختشنوایی را دارند نشان داد که هنگامیکه کاهش شنوایی در مدارس دولتی آیوا به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت، میزان افتهای حس عصبی ملایم تا متوسط و افتهای آمیخته در کودکان مدرسهرو تقریباً ثابت بود.
با رشد کودک افتهای انتقالی و موقت کاهش مییابد، اما میزان افت در بالا و انواع افتهای ناشی از نویز افزایش مییابد.
(Shepherd.
et al 1981) سطح سرویسهای ارائه شده (درصد افرادی که خدمات توانبخشی دریافت نمودهاند) که در Iowa برای افتهای عصبی و آمیخته گزارش شد، با توجه به میزان افت شنواییشان متفاوت است.
اگر بخواهیم به طور اختصاصیتر بیان کنیم، فقط 27% از سرویسهای ارائه شده برای افتهای ملایم است ولی 92% سرویسها برای افتهای بیشتر میباشد.
در یک بررسی دیگر، ذکر شده است که سرویسی که شامل 70 ادیولوژیست آموزشی، 500 آسیبشناس گفتار زبان، 100 معلم افراد مبتلا به آسیبشنوایی برای کودکان مدرسه رو با افت شنوایی صورت گرفت، دیده شد که فقط 46% از کل این افراد انواع خاصی از این سرویسها را دریافت نمودهاند، همچنین کمتر از 50% کل افراد انتقالی و حس عصبی از تقویتکننده استفاده میکنند.
این اطلاعات مشخص میکند که بیان نیازهای افراد مبتلا به درجات و انواع مختلف آسیبشنوایی به صورت کامل حائز اهمیت بسیار میباشد.
اصطلاحات و تعریفات:
همانطور که در فصل 1 ذکر شد، در این کتاب جداسازی قاطعی بین توانبخشی (rehabilitation) و نوتوانی (habilitation) صورت نگرفته است.
اگر چه برخی افراد ترجیح میدهند که هنگامیکه در رابطه با کودکی که مبتلا به آسیب شنوایی قبل از سن زبانآموزی هستند، صحبت میشود از اصطلاح habilitation استفاده کنند، ما از اصطلاح Auditory rehabilitation (توانبخشی) به دلیل استفاده گستردهای که در این حیطه دارد استفاده میکنیم.
توانبخشی شنوایی برای کودکان هنگامی به بهترین نحو صورت خواهد پذیرفت که ادیولوژیست از طریق تعامل با کودک و والدین او، نیازهای مرتبط با افتشنوایی را مشخص و سپس تدابیر لازم برای حل آن نیازها را بکار گیرد.
نیازهای ناشی از افت شنوایی به طور دقیق در فصل «تقویتکننده» (فصل 2 و3).
تکامل مهارت بینایی و شنوایی (فصل4و5).
ارتباطات زبانی- گفتاری (فصل 6)، روانی- اجتماعی (فصل7) و مسائل آموزشی (فصل8) بیان شده است.
که تمام این موارد در بخش اول کتاب آمده است.
توانبخشی شنوایی (Auditory,Rehabilitation) هم شامل ارزیابی و هم مدیریت میباشد.
اگر چه تمام اقداماتی که در حیطه (AR) صورت میگیرد حائز اهمیت میباشند، اما در کودکان مختلف، بسته به متغیرهای فردی، میزان کاهش شنوایی، زمان شروع کاهش شنوایی و سن کودک به طور متفاوتی ارائه میگردد.
بنابراین بحث پیرامون توانبخشی شنوایی زمانی معنادار خواهد بود که برای هر بیمار خصا، جداگانه مطرح گردد.
بخش بعدی، اختصاصاً بر میزان و نوع کاهش شنوایی، سن کودک و ناتوانیهای دیگر تمرکز یافته است.
- پروفایل مربوط به بیمار
- افت شنوایی:
گروهبندی ناشنوایی برای کودکان عبارتست از: مادرزادی (در هنگام تولد وجود داشته) قبل از زبانآموزی (شروع قبل از 3 تا 5 سال)، بعد از زبانآموزی (شروع در 5 سالگی یا بعد از آن).
افراد مبتلا به ناشنوایی مادرزادی باید در برنامههای ملاحظهای زودهنگام که شامل برنامههای مبتنی بر والد- نوزاد و همچنین برنامههای مربوط به پیشدبستان است، قرار گیرد.
هنگامی که افت شنوایی تشخیص داده شد (ترجیحاً در 6 ماهگی یا قبل از آن 1 برنامه مبتنی بر خانواده (IFSP) باید هر چه سریعتر آغاز گردد.
برنامههای پیش دبستانی هنگامی آغاز میگردد که کودک حدوداً 3 ساله بوده و توانسته در برنامه IFSP شرکت داشته باشد.
به طور ایدهآل، کودک میبایست این برنامهها را دنبال کند تا زمانی که سرویسهای توانبخشی شنوایی به دنبال آن و در حوزهی مدرسه ارائه گردد.
افراد مبتلا به ناشنوایی مادرزادی باید در برنامههای ملاحظهای زودهنگام که شامل برنامههای مبتنی بر والد- نوزاد و همچنین برنامههای مربوط به پیشدبستان است، قرار گیرد.
به طور ایدهآل، کودک میبایست این برنامهها را دنبال کند تا زمانی که سرویسهای توانبخشی شنوایی به دنبال آن و در حوزهی مدرسه ارائه گردد.
افراد مبتلا به ناشنوایی قبل از زبانآموزی که شروع آن بعد از تولد بوده است، معمولاً درمانهای مشابهی دریافت مینمایند.
افراد مبتلا به ناشنوایی بعد از زبانآموزی، معمولاً فقط در مدرسه به آنها سرویس داده میشود.
بسیاری از کودکانی که سختشنوا هستند نیز در AR شرکت میکنند افرادی که مبتلا به آسیبهای خفیف هستند، برخی اوقات به زودی شناسایی و خدمات AR را در طی ملاحظات زودهنگام دریافت میکنند، برخی دیگر از افراد مبتلا به چنین افتی، ممکن است مورد شناسایی واقع نشده و تا قبل از ورود به مدرسه نیز هیچ سرویسی دریافت ننموده باشند.
برخی افتهای شنوایی به صورت پیشرونده بوده و زمانی که کودک بزرگتر میشود کاملاً آشکار و واضح خواهد شد.
یکی از بیماریهای ایجادکنندهی افت slight to mild افیوژن گوش میانی است، که منجر به افت شنوایی انتقالی میگردد.
معمولاً چنین افتهایی ماهیتاً موقت بوده، اما در برخی موارد، در طی دوره طولانی باقی میماند و نیازمند به دریافت کمکهای توانبخشی میباشد.
افتهای انتقالی حتی اگر تا حد dBHC15 هم باشد میتواند تأثیرات آموزشی بر روی کودک داشته باشد.
بدلیل اینکه جمعیت کودکانی که سختشنوا هستند بیشتر از جمعیت کودکان ناشنوا میباشد، اکثرا اقدامات AR، باید برای کودکانی که سخت شنوا هستند صورت پذیرد (اگر چه در AR، نباید هیچیک از این دو گروه را نادیده گرفت).
کارکردن با کودکانی که ناشنوا هستند به مراتب گستردهتر از کودکان سختشنوا است، زیرا این افراد مشکلات بیشتری به دلیل افت شنوایی شدیدتر خود دارند.
کودک مبتلا به افت شنوایی فاحشتر، مشکلات زبانی و آموزشی بیشتری را تجربه میکند و بنابراین تلاشهای درمانی بیشتری برای او ضرورت مییابد (به جدول 2-1 نگاه کنید).
در این فصل ما انواع مختلف اقدامات توانبخشی، بدون افتراق دقیق بین سرویسهایی که برای کودکان ناشنوا و کودکان سختشنوا است صورت پذیرفته است میپردازیم.
اگر چه برخی از این اقدامات اختصاصاً برای نوع خاصی از کاهش شنوایی کاربرد دارد.
ماهیتاً، بدون در نظر گرفتن میزان کاهش شنوایی و روش ارتباطی مورد استفاده سرویسهای AR، سودمندی زیادی دارد.
بنابراین، خواننده میبایست تکنیکهای AR را براساس نیازهای خاص هر کودک ارائه کند.
سن اگر فرض بر این باشد که افراد در محدوده سنی بین 18 تا 21 سال بالغ در نظر گرفته شوند.
زمان فارغالتحصیل شدن از دبیرستان، مرز جداکننده بین دوران کودکی از بزرگسالی است.
در چنین حالتی، ما محدودهی سنی را باید از تولد تا 18 سالگی به دو قسمت مجزا تقسیم کنیم.
افراد قبل از سن مدرسه (0 تا 5 سال) و افراد مدرسه رو (5 تا 18 سال).
به علاوه ما میتوانیم زیرمجموعههای دیگری هم داشته باشیم که شامل دورهی شیرخواری و نوپایی (0 تا 3 سال)، دورهی پیشدبستانی (3 تا 5 سال) و دوره کودکستان، ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان (5 تا 18 سالگی).
در این فصل، ما 2 محدوده طبقهبندی داریم (0 تا 5 سال/ سن مدرسه)، زیرا کودکانی که ناشنوا یا سختشنوا هستند زمانی که وارد دورهی آموزشی مدرسه میگردند، تحت سرویسهای خاصی قرار میگیرند.
قبل از آن، توانبخشی شنوایی شامل برنامههای مبتنی بر والدین و برنامههای پیش دبستانی بوده است.
زمانی که دورهی رفتن به دبستان شروع میگردد، پرسنل مدرسه وظایف توانبخشی خاصی را از سوی متخصصان مداخله زودهنگام پیش دبستانی متحمل میگردند.
در این محدوده سنی به صورت کلی بیان شده است که برخی کودکان در برنامههای مداخلهای بسیار سریعتر از دیگران پیشرفت مینمایند.
بنابراین این سرویسها محدودیت از نظر زمانی ندارند، بلکه به صورت پشت سر هم براساس پیشرفت کودک، دنبال میشوند.
ناتوانیهای دیگر: افراد مبتلی به آسیبشنوایی، ناتوانیهای دیگری مثل نقص بینایی، ناتوانی حرکتی و عقبماندگی ذهنی نیز دارند.
براساس مطالعهای که بر روی کودکان مبتلا به آسیبشنوایی صورت گرفته، این گروه 26% تا 30% میباشند.
(موسسه SKI-HI,1994) برای مطالعه بیشتر به فصل 8 مراجعه نمایید.
پیشرفت در سرویسهای پزشکی باعث نجات تعداد کودکان بیشتری که دارای چند ناتوانی هستند شده است.
این موضوع، اهمیت وجود تیم چندتخصصی را در برنامه توانبخشی، پررنگتر مینماید.
تیم چندتخصصی متشکل از متخصصانی است که با همکاری یکدیگر درمان جمعی برای کودک ارائه میدهند.
مجموعههای توانبخشی و ارائهدهندگان خدمات - تنظیم و ارائه برنامههای توانبخشی مجموعههای AR تنظیم و ارائه خدمات براساس سن کودک، شدت کاهش شنوایی و وجود ناتوانیهای دیگر، بسیار میتواند متفاوت باشد.
به طور مرسوم، این خدمات از برنامههای مبتنی بر خانواده آغاز و توسط برنامههای دورههای پیشدبستانی دنبال و در سنین مدرسه به صورت برنامههای رسمی ارائه خواهد شد.
در طی پروسه توانبخشی، خدماتی که توسط چند متخصص ارائه شده است با همکاری والدین، توام خواهد شد.
شکل 1-9 خلاصهای از پروسه AR را نشان داده، و چگونگی نقش ادیولوژیست، مربی و پرسنل درمانی ذکر شده است.
روشهای تشخیص و ارزیابی در کودکان: تشخیص زودهنگام کودکانی که مبتلا به آسیب شنوایی هستند و یا در معرض خطر (ریسک) آسیبشنوایی هستند برای یک برنامه موفق توانبخشی ضروری است.
همچنین، تشخیص دقیق، نیازمند ابزارهای مناسب غربالگری و ارزیابی میباشد که کارکردن با دستگاه ثبت نتایج و تفسیر نتایج توسط متخصص با تجربه صورت گرفته باشد.
در بخش بعدی، اطلاعاتی در زمینه ارزیابی و همچنین بکارگرفتن تقویتکننده و AR ذکر شده است.
تشخیص زودهنگام: همانطور که قبلاً ذکر شد، هنگام تشخیص زودهنگام افت شنوایی، پرسنل توانبخشی ادیولوژی وارد عمل میشوند.
واضح است تا زمانی که وجود آسیب شنوایی تشخیص داده نشود، نمیتوان هیچ برنامه توانبخشی ادیولوژیکی را آغاز کرد.
تلاشهای توانبخشی که هماکنون در دسترس است همواره در حال تکامل و اصلاح بوده و مرتباً اطلاعات به روز میگردد.
(White, Maxon 1992) پیشرفت تکنولوژی جدید، امکان تشخیص زودهنگام افت شنوایی را بلافاصله بعد از تولد از طریق دو آزمون objective شنوایی، یعنی ABR, OAE فراهم نموده است.
انستیتو بهداشت جهانی (NIH-NIDCO 1993) و کمیته مشترک شنوایی شیرخوار (2000) و آکادمی آمریکایی کودکان (1999) به کار بردن برنامههای جهانی غربالگری شنوایی نوزادان را مورد تایید قرار داده و انجمنهای متعددی در سراسر جهان، قانونگذاریهای رسمی در حیطه برنامههای غربالگری را انجام دادهاند.
روش جدید غربالگری نوزادان نسبت به برنامه غربالگری گذشته که فقط برای کودکان درمعرض خطر کمشنوایی بودند انجام میشوند، بسیار کارآمدتر میباشد.
(Norton et.al, 2000) این اقدامات از طریق تشخیص زودهنگام افت شنوایی، باعث بهبود اقدامات مدیریت میگردد.
پروتکلهای جدید غربالگری نوزادان باعث از دست دادن برخی از کودکانی میشود بعداً مبتلا به افت حسی عصبی میشوند از قبیل افتهایی که شروع آن بعد از دورهی نوزادی است و یا کودکانی که مبتلا به نوروپاتی شنوایی هستند (Norton et.al 2000) بنابراین، متخصصان و والدین باید نبست به ریسک فاکتورها و علائم هشداردهنده کاهش شنوایی آگاه شوند.
ریسک فاکتورها شامل 1) تاریخچه خانوادگی 2) عفونتهای داخل رحمی مثل سیتومگالو ویروس و سرخچه 3) آنومالیهای سر و صورت 4) وزن کم هنگام تولد 5) بیلیروبین بالایی که به دنبال آن تعویض خون صورت گرفته 6) داروهای اتوتوکسیک 7) ممنژیت 8) امتیاز آپگار پایین 9) استفاده 5 روز یا بیشتر از تهویه مکانیکی که به دلیل آسفیلیسای شدید نوزاد مورد استفاده قرار گرفته است 10) یافتههایی مرتبط با سندرم.
زمانی که کودکان در معرض خطر ساخته شدند، غربالگری تشخیصی برای مشخصکردن وجود یا عدم وجود کاهش شنوایی مورد استفاده قرار میگیرد.
زمانی که مشخص شد که کاهش شنوایی وجود دارد، اقدامات ملاحظهای زودهنگام میبایست آغاز گردد.
از طریق تستهای OAE, ABR مشخص میگردد که آیا پاسخهای نوزاد در محدودهی پاسخهای افراد با شنوایی طبیعی قرار دارد یا خیر.
زمانی که پاسخهای غیرطبیعی باشد، کودک برای تستهای کامل تشخیصی ادیولوژیکی ارجاع داده میشود.
ترجیحاً این ارزیابی مجدد (retest) باید در سن 3 ماهگی صورت پذیرد.
اهمیت این غربالگریهای بیمارستانی در این است که تا قبل از ورود کودک به مدرسه، هیچ نهاد یا مکانی وجود ندارد که این تشخیصها را انجام بدهد، که این زمان، برای بررسی افتهای شنوایی مادرزادی بسیار دیر میباشد.
در وراء این اقدامات غربالگری زودهنگام،