هر مقولهای را که انسان به ذهن میآورد و جزء قضایای ذهنی است و یا در عالم خارج مصداق پیدا میکند، همراه او، فرهنگ آن به ذهن میآید.
فرهنگ لازمه لاینفک هر پدیده و مقولهای است، مثلاً وقتی تجارت و اقتصاد را به ذهن میآوریم و یا در خارج بدان اشتغال داریم قطعاً فرهنگ تجارت و یا اقتصاد را باید بدانیم و یا لااقل فرهنگ متداول و رایج آن مقوله و به عبارت دیگر، فرهنگ عمومی آن را بدانیم تا در میان تجار و اقتصاددانان دارای ارزش باشیم والا از مقوله اقتصاد و تجارت بیرونیم و یا لااقل اقتصاددان و یا تاجر موفقی نیستیم.
لذا فرهنگ در تمام مقولهها و پدیدههای عبادی و معاملی وجود دارد.
مثل فرهنگ نماز، فرهنگ عبادت، فرهنگ تجارت، فرهنگ ورزش و...
ما در این مقاله بر آن هستیم تا فرهنگ ورزش و خاستگاه و مبانی ورزش را به نقد و تحلیل بکشیم.
نخست از آنجا که دین اسلام دین مقدس و آسمانی است و برای هدایت بشر آمده است، تمام آداب و رسوم و فرهنگ اجتماع را به هم نریخته است، بلکه فرهنگهایی که در میان مردم متداول بوده و با هدف دین سازگاری داشته و یا میتوانست با اندک تغییری آن را در خدمت دین قرار داد، اسلام آن را تقویت و ترویج نموده است؛ لذا ورزش یک مقولهای بوده که با سکناگزیدن بشر در روی زمین وجود داشته و ممکن است با این روش جدید و پیچیده امروزین نبوده، ولی به شکل ابتدایی وجود داشته و اسلام به آن جهت بخشیده و آن را در خدمت دین قرار داده است.
تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است.
خاک، سنگ، کوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین کتابهای درسی بشر بودهاند.
از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی و ورزش بعنوان یکی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت، مهارت و سرعت را که در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت کرد.
همراه با خلقت انسان و دست و پنجه نرم کردن او با زندگی، خصوصاً انسانهای اولیه که در درون غار زندگی میکردند، ورزیدگی و تربیت بدن برای آنان دارای اهمیت فوق العاده بوده و تا به امروز که تربیت بدنی و ورزش یکی از اصول مسلم زندگی فردی و اجتماعی و حتی برای حکومتها و دولتها درآمده است.
امروزه دانشمندان، ورزش را نه تنها برای پرورش تن یک اصل قرار دادهاند، بلکه به صورت یک اهرم قدرت و سیاست برای جوامع بینالمللی مطرح کردهاند.
انسانشناسان در قرون گذشته از انسان بعنوان هوموارکتوس (انسان مستویالقامه) و هوموفابریگوس (انسان ابزارساز) و هوموپولیتیکوس (انسان سیاستورز) سخن گفتهاند.
امروزه از انسان بعنوان هومورلیجیوسرس (انسان دینورز) سخن گفتهاند؛ چرا که بر وفق جدیدترین پژوهشهای جامعهشناختی چه در آفریقای جنوبی و مکزیک و چه در ایرلند و آمریکا، بیش از نود و شش درصد انسانها به وجود خدا ایمان دارند و همین واقعیت، نظریهای را که مدعی بود با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی انحطاط مییابد، ابطال میکند(1).
مؤید دیگر برای دینورز بودن سرشتی انسان، اینکه محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافتهاند که دیندار یا به هر حال صاحب نوعی دین نبوده باشند.(2)
1- تاریخچه کلی ورزش
تربیت بدنی و ورزش برابر با پیدایش انسان و حیات اوست.
طبق قانون طبیعت، هر جانداری در سایه حرکت و جنبش زنده میماند و انسان نیز مستثنا از این قاعده نیست، بلکه متحرکترین جانداران میباشد.
اگر انجام کلیه حرکات اعضای بدن را در سلامت مؤثر بدانیم و هر حرکت را که موجب سلامتی میشود یک نوع ورزش بدانیم، باید این امر را بپذیریم که ورزش با حیات بشر توأم بوده و برای پیدایش ورزش نمیتوان تاریخ دقیقی مشخص کرد، زیرا انسان در بدو تولد خویش حیوان بالفعل است و انسان بالقوه.
یعنی جسم و بدنش مقدم بر شخصیت اوست؛ لذا برای تأمین زندگانی خویش نیاز به حرکات مختلف اعضای بدن داشته و تا آخرین لحظات زندگی مجبور به انجام حرکات لازم بوده است.
بنابراین باید گفت ورزش با انسان خلق شده و با زمان تکمیل خواهد شد.
انسان در دورانهای اولیه زندگانی برای تهیه و تأمین معاش خود مجبور به زد و خورد با حیوانات وحشی بوده است و برای حفظ خود از سرما و گرما در غارها و بیشهها زندگی کند.
این حرکات و زد و خوردها و تلاشی که برای نیل به مقصود، یعنی تأمین زندگی انجام میشده و انسان اولیه به آن مبادرت نموده، یک ورزش طبیعی به شمار میرود.
پس به تمام کارهایی که باعث به حرکت درآوردن اعضا میشود و در بدن فعالیت و حرارت و قدرت ایجاد میکند میتوان ورزش گفت.
البته نباید تربیت بدنی را با ورزش طبیعی اشتباه گرفت؛ به حرکاتی که در وجود بشر (جسمی و فکری) خستگی تولید میکند و آن عملیات تحت اصول و قواعد معین برای قسمتی از بدن یا تمام آن و برای احتیاج و منظور خاص اجرا میشود، تربیت بدنی گفته میشود.
حضرت علی7 میفرماید: بزرگترین تفریح و ورزش، کار است (یعنی فعالیت بدنی).
پس تعلیم و تربیت بدنی و ورزش با پیدایش بشر و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است.
خاک، سنگ، کوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین کتابهای درسی نوع بشر بودهاند.(3)
از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی، بعنوان یکی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت و سرعت را که در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت کرد.(4) وقتی با گذشت زمان، حکومت و دولت ولو به صورت اولیه تشکیل شد دولتها برای حفظ و یا گسترش مرزها نیازمند قدرت و بازوان قوی بودند که متناسب با آن زمان در جنگ پیروز شوند و به اهداف خود دست یابند.
ویل دورانت، مورخ مشهور، در این باره مینویسد: «از ضروریات دولتها و تأکید بر روی حفظ نیروی جسمانی، پیروزمندی در جنگهایی بوده است که متکی بر قدرت بدنی و نیرومندی جسمانی بوده است و نیرومندی و مهارت بدنی، حاصل نخواهد شد مگر در ورزشهایی که (در بازیهای المپیک) مقرر گردیده است.»5 و بزرگترین هدفهای تربیت بدنی در اجتماعات اولیه عبارت بودند از: 1- تکامل و توسعه استعدادهای جسمانی 2- ایجاد گروههایی برای بهتر زیستن 3- ایجاد سرگرمی.
در پژوهشهایی که بر روی زندگی انسانهای نخستین و عادات آنها انجام شده است معلوم شده است که این عادات و رسوم اغلب در مراسم مذهبی و معتقدات دینی ظاهر گشته است.
2- تاریخچه ورزش در ایران در ایران به معنای قدیم آن، ورزش پهلوانی و رزمی و وزنهبرداری برای شرکت در جنگ معمول بوده، همانطور که حکیم ابوالقاسم فردوسی در رابطه با پهلوانی و جنگآوری رستم و سهراب و کشتی پهلوانی دو پهلوان پدر و پسر یعنی رستم و سهراب بیان میکند و حتی حضور زنان پهلوان در شاهنامه فردوسی میدرخشد، حرکت و حضور گردآفرید بعنوان یک زن قهرمان و پهلوان در جنگ، نشان از روحیه ایرانیان برای تربیتبدنی و کارکرد آن در میان نبرد و جنگ با غیر ایرانیان بود.
در میان کشورهای مشرق زمین باید گفت ایران، کشوری بود که به تعلیم و تربیت بدنی و سلامتی تن و روان اهمیت خاصی قایل بود، در این باره هرودوت، مورخ شهیر یونانی، مینویسد: ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را میآموختند: 1- سواری 2- تیروکمان 3- راستگویی جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز میکردند و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندک و تحمل گرمای بسیار و پیادهرویهای طولانی وعبور از رودخانه بدونتر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد بود.
سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فروپریدن از روی آن در حال دویدن و بطور کلی سرعت و چالاکی از ویژگیهای سوارکاران سوارهنظام ایران بود.(6) هنستین، مورخ دیگر یونانی، مینویسد: پارتها جنگ و شکار را دوست داشتند.
این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام کهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگی و شکار بار آمده بودند.
بعد از رحلت پیامبر اسلام9 خصوصاً در زمان حکومتهای جبار بنیامیه و بنیعباس در بلاد اسلامی، خصوصاً در ایران اسلامی، پرداختن به تربیتبدنی و ورزش بیشتر در سه جمعیت (فتیان، عیاران، شطاران) مشاهده میشود.
الف) فتیان فتوت در لغت از لفظ «فتی» گرفته شد و به معنی مردی و مردانگی آمده است و فتیان یا جوانمردان از زمانهای بسیار قدیم حتی پیش از ظهور اسلام زیست میکردند و پس از گسترش اسلام از فرهنگ غنی اسلام و تشیع سود جستند و به فتوت و جوانمردی جهتی صحیح داده و شهرت پهلوانی و خصال انسانی آنها زبانزد خاص و عام شد.
در قرآن کریم در سه مورد از جوانمردی با لفظ فتی ذکر به میان آمده است.
یکی، در مورد حضرت ابراهیم7 و دیگری، در حق حضرت یوسف7 و سومی، درباره اصحاب کهف میباشد.
از آنجا که ابراهیم7 نفس و مال و فرزند خود را به ترتیب فدای محبت حق تعالی و قربانی فرمان دوست کرد، او را جوانمرد و فتی خواند.
حضرت یوسف7 را از آن جهت جوانمرد گویند که گناه برادران را به روی ایشان نیاورد.
و بالاخره قرآن مجید اصحاب کهف را به دلیل آن که روی به حق آوردند و پشت بر اهل و مال و اقارب کردند و از لذات دنیوی دست کشیدهاند و توجه به رحمت خداوندی کردهاند جوانمرد خواند.
اخبار و روایات درباره فتوت و جوانمردی فراوان است، چنانچه صاحب فتوت و کرامت، حضرت علی7 ارکان فتوت را چهار اصل دانسته: 1- عفو کردن با توانایی 2- بردباری در وقت خشم 3- نیکاندیشی با دشمن 4- ایثار کردن با وجود احتیاج نمونه و سمبل فتیان، شخص عزیز و بزرگوار حضرت علی7 مرد حق و عدالت، دشمن ستمگران و یاور حقپرستان، صاحب دریای بیکران فتوت بود.
جوانمردی، دلیری، حقطلبی، بیباکی و سخاوت او زبانزد همه قرار گرفت و از آنجا که حضرت فضایل و خصایل انبیا و اولیا را در خود جمع داشته و در عین حال تواضع و فروتنی را سرلوحه زندگی اجتماعی و روابط انسانی خویش قرار داده بودند او را بزرگترین پهلوان فتی جهان نامیدند.
در بعضی روایات چنین آمده است که: روزی رسول اکرم9 با جمعی از اصحاب نشسته بود و سائلی از آن جمع میگذشت که درخواست یاری کرد.
پیامبر گرامی روی به یاران کردند و فرمودند: با وی جوانمردی کنید.
علی7 بلافاصله برخاست و رفت به همراه یک دینار و پنج درهم و یک قرص نان بازگشت.
حضرت رسول اکرم9 فرمودند: یا علی موضوع چیست؟
علی7 در پاسخ گفتند: چون طلب کمک فقیر را شنیدم بر دلم گذشت که او را قرص نانی دهم، باز در دلم آمد که پنج درهم به وی بپردازم و در مرتبه سوم به خاطرم رسید که یک دینار به او بدهم.
اکنون روا نداشتم آنچه را که برخاطرم آمد و بر دلم نشست عمل نکنم.
رسول گرامی اسلام9 در اینجا فرمودند: «لافتی الا علی»، یعنی جوانمردی جز علی نیست.
چنانچه سعدی شیرازی در فتوت مولا چنین گفته است: جوان مرد باش دو گیتی تراست دو گیتی بود بر جوانمرد راست جوان مرد اگر راست خواهی ولی است کرم پیشه شاه مردان علی است و حضرت امیر7 سمبل فتوت میفرماید: اصل فتوت، وفا و راستگویی و امنیت و سخا و فروتنی و نصیحت و هدایت و توبه است.
قدرت پهلوانی در ایران در ایران، اهل فتوت به خاندان نبوت و امامت و خصوصاً حضرت علی7 گراییدند و قدرت جسمی و فکری و وارستگی و صمیمیت و حقطلبی و فروتنی و بیباکی و سخاوت و جوانمردی علی7 را بزرگترین سرمشق فعالیتها و اعتقادات خود قرار دادند و به نام او تولی جستند.
لذا آیین پهلوانی در ایران از مذهب شیعه الهام گرفت و اخوت و فتوت نشأت گرفته از تشیع مروج حق امامت حضرت علی7 میگردد.
ایرانیان با شعار دفاع از حق خاندان علی7 بر ضد خلفای جابر بنیامیه و بنیعباس قیام میکنند و در لوای مذهب شیعه به آیین پهلوانی و عیاری درمیآیند.
کسوت اخوت و