دانلود مقاله نقد در ادبیات جهان

Word 294 KB 28865 109
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • - ریشه ها

     

    الف) فقه الغه نقد

    ب) جایگاه نقد به طور اعم در ادبیات دل انگیزی فارسی

    ج) تاریخ نقد متأثر در ایران و اولین نقدی که نوشته شد.

    د) آیا نقد همان «نه» است.

     

     

    جایگاه نقد در ادبیات جهان

        نقد و نقادی که عبارت از شناخت نیک و بد و تمیز بین سره و ناسره است در همه فنون هنر و در بسیاری از شقوق علوم و معارف بشری هست و اختصاص به آثار ادبی ندارد.

    با این حال مزیت نقد آثار ادبی در تمام دنیا و تقریباً در تمام اعصار بر نقد سایر فنون هنر – و غیر هنر – اینست که به یک تعبیر، از همه آنها مفهوم تر و روشن تر است.

    چرا که سایر فنون هنر، چون حجاری و نقاشی و غیره و ذلک برای اکثریت مردم تا حدی مشکل و نا مفهوم می باشند در صورتیکه آثار ادبی، فقط برای عده بسیار کمی از مردم ممکن است نا مفهوم و مشکل باشند.

    مردم با آثار ادبی بسیار مانوس تر و نزدیکتر ند بعضی شعر را می پسندند بعضی دیگر به داستان علاقه دارند، بعضی به نمایشنامه ها شیفه اند و برخی به سخنان عارفانه و اخلاقی عنایت می ورزند و در هر حال ، اکثراً با آثار ادبی علاقه مندند و درباره این آثار غالباً اظهار نظر نیز می کنند و اما همین مسئله مسبب اختلاف عقاید و نظرها در نقد آثار ادبی بیش از نقد سایر فنون هنر شده است.

    در حقیقت آثار ادبی برای همه مردم و برای تمام طبقات به یک نوع جایگاه نقد در ادبیات جهان و به درجه ارزش ندارد، و بسا که هر خواننده ای یا هر طبقه ای از خوانندگان در آن آثار نمی جویند یا نمی یابند و این خود سبب می شود که در نقادی و ارزیابی آثار ادبی اختلاف سلیقه بسیار پیدا می شود و اقسام و انحاء مختلف نقد ادبی بوجود می آید.

    که بعضی مبتنی است بر لفظ.

    و بعضی بر معنی.

    بعضی جنبه فنی دارد و بعضی دیگر جز بیان عقاید و آراء شخصی چیزی نیست و خلاصه همین تفاوت و اختلاف در امر التذاذ و تمتع از آثار ادبی سبب شده است که نقد ادبی تاکنون اساس و قوامی نیافته است.

    و بر پایه و بنیاد درستی قرار نگرفته است.

    و هنوز بعد از قرن ها بحث و تحقیق که نقادان مختلف کرده اند درست قرین و دقیق ترین روش های نقادی شیوه و روش التقاطی و تألیفی است یعنی شیوه ای که از جمع و تلفیق سایر شیوه ها و روش های نقادی حاصل شده باشد و علت این امر هم این است که هرچند در طی قرن های دراز نقادان بزرگ و عالی مقام در دنیا پدید آمده اند اما هر کدام از آنها توقعی دیگر از آثار ادبی و از نویسندگان آنها داشته است و هر یک راه و روشی دیگر در غایت و مقصدی دیگر برای شاعران و نویسندگان پیشنهاد کرده است و اکثر آنها در دفاع و تأئید نظر و غایتی که خود برای آثار ادبی پیشنهاد کرده اند.

    زیاده تأکید و اجرام نموده اند.

    به طوری که شیوه ها و روش ها و آراء و مکاتب نقادان دیگر را به کلی طرد و نفی کرده اند و ناچیز و حقیرشمرده اند و همین امر سبب مشاجرات بسیار در مسائل راجع به نقد ادبی شده است و ضرورت جمع آنها از اینجا است.

       در هر حال از این مقدمات چنین بر می آید که ادبیات و ادب امریست که دارای جهات و اعتبارات مختلف است و نقد ادبی وقتی کامل و تمام خواهد بود که تا حد امکان به تمام یا به اکثر این جهات و اعتبارات مختلف نظر داشته باشد و آثار ادبی را هم از جهت لغوی وقتی ملاحظه کند و هم از جهت اخلاقی و زیبایی.

    و تا منتقد تمام این جهات را در آثار ادبی ملاحظه ننماید درواقع نمی تواند ادعا کند که هیچ اثری را به درستی نشناخته است و نیک و بد و سره و ناسره آن را درست تشخیص داده است.

     

     نقد در لغت «همین چیزی در برگزیدن» در نظر کردن است در دراهم تا در آن بقول اهل لغت سره را از ناسره باز شناسد.

    معنی عیب جویی نیز که لوازم «به گزینی» است ظاهراً تقدیم در اصل کلمه بوده است.

    این کلمه در فارسی و تازی بروجه مجاز در مورد شناخت محاسن و معایب کلام است.

       لذا نقد را حق داوری و قضاوت درباره آثار فکری و ذوقی بشر دانسته اند بنابراین مقام نقاد مقام قاضی و داور است.

    از لحاظ ریشه شناسی نیز از زبان های اروپائی کلمات Lacritique فرانسوی، critic انگلیسی و Kritik آلمانی از ریشه Krinen یونانی به معنی قضاوت و داوری کردن و کریتس Krit’s به معنی «قاضی یا داور» اخذ شده و کریتیکوس Kritikos به عنوان داور مطالب ادبی اقلا در اوایل قرن  چهارم قبل از میلاد رایج بوده است.

    در فرهنگ های پهلوی و روستایی نیز نقد مترادف با داوری و حکم آمده است.

    در فرهنگ های مختلف نیز معادل و مشابه چنین معانی و تعابیری مبضوط است.

    نقد اله الدراهم و غیرها (در درههما و جز آنها نظر کرد تا خوب آنها را از بد جدا کند)

    نقد الکلام (عیب سخن را آشکار ساخت، سخن را نقد کرد)

    فقه الغرنقد

    الانتقاد (آشکار کردن عیب قطعه ای ادبی یا فنی)»

    «نقد (اظهر العیوب و المحاسن اواحداهما):

    انتقاد کرد (خوب و بد چیزی را آشکار کرد)»

    «- النقد (بهترین چیزی برگزیدن و سره کردن سیم)»

    رقص علی هدا اما این حکم و داوری و «به گزینی» مستلزم داشتن ملاک حقیقی برای تشخیص صواب از خطا و خوب از بد است.

    ولی در تاریخ تفکر بشر از زمانی که وجود آدمی به نور معرفت روشن شده و یا به دنبال آن دچار تاریکی و جهل شده همواره ملاک های متفاوتی برای داوری در بین بوده است.

       هر عالم و صاحب معرفتی برای تمییز حق از باطل و حقیقت از خطا متمسک به ملاکی می شود.

    همچنانکه در مباحث فلسفی (criteriology) یعنی علم الانتقاد و فصل الخطاب فلسفی همیشه این بحث بوده است که ملاک حقیقی بودن علم و معرفت چیست.

    بعضی ملاک را بداهت و عده ای قول جمهور و قبول عالم و اجماع علما و گروهی جمعیت قول رجال و معصوم و اخبار آسمانی و بعضی جمعیت برهان عقل که رجوع به اصول دارد دانسته اند.

    در این باب به طور کلی سه ملاک کلی در نقد و تشخیص حق از باطل مطرح گردیده است.

    اول کلام الهی، دوم جهان و عقل جهانی، سوم انسان و ادراک انسانی.

       ملاک نخستین از آن مردمی است که کلام و اخبار آسمانی را حجت و فرقان حق و باطل می دانند.

    به عقیده این گروه که اهل کتب آسمانی یا تابعان اساطیر هستند اساس تمییز حق و باطل ودایع و مأثورات می دانند و اهل اساطیر شاعران و کاهنان را حامل چنین ملاکی دانسته اند.

       به عقیده دسته دوم که با تفکر یونانی مأنوس اند ملاک نقد، عقل آدمی است که مطابقت با عقل جهانی پیدا م یکند و محل ظهور و واسه شناخت علم واقع می شود.

    در اینجا حقیقت مطابقت علم با واقع است.

    یعنی هر چه علم ما به واقعیت نزدیک تر باشد به همان نسبت به حقیقت نزدیک تر شده ایم.

       ملاک دسته سوم عقل انسانی است.

    عقلی که خود حق و باطل را بر می گزینند.

    در اینجا عالم واقع  عالم نفسانی است.

    در این حوزه انفعالات نفسانی و وجدان فردی ملاک تمیز حق از باطل تلقی می شود.

    با این وصف دخول در تاریخ عالم و آدم است تا جایی که می توان گفت که با خلقت ادم انی تاریخ و مسابقه آغاز شده است.

    در طول تاریخ همواره گروهی به اعتبار حجیت حق اندیشیده، داوری و به گزینی کرده و دست به نقد زده اند.

    و گروهی دیگر به اعتبار احتیاج ابلیسی اندیشیده اند برگزیده داوری کرده و دست به نقد و نقادی زده اند.

    با این وجه تقسیم بر مصادیق این معنی مرور می کنیم:

    آنجا که نقد به اعتبار حجیت حق دیده شده است کلمه نقد یا در مقابل نسیه به کار رفته:

    آنجا که نقد به اعتبار حجیت حق دیده شده است کلمه نقد یا در مقابل نسیه به کار رفته: و ترکیباتی در همین حدود (نقد صوفی، نقد حال، نقد وصال، دم نقد و غیره.

    *** *** یا اینکه به معنی سره و کردن محک زدن امور عقلی و نظری و داوری کردن به کار رفته است.

    ناصر خسو و آتش دوزخ را ناقد عقل و آشکار کننده اصل و ماهیت و طهارت و و خباثت و سعادت و نحاست آن می داند: مولانا نقادی را رسوا کننده زرق و ریا کاران و آشکار کننده باطن آنها و محو کننده نقاب و بزک ظاهر سازان می داند و می فرماید: و خاقانی گفته است: پس برای نقد و گزینش و برای اینکه مایه چیزی یا امری روشن شود محک و معیار لازم است تا عیار و درجه خلوص و غش هر چیز آشکار شود.

    اما هر کس به اعتبار محک و معیارش از سلیقه و ایده رب النوع دیگر به مبارزه بر می خیزد.

    آنگاه که نقد به اعتبار حجیت حق صورت گیرد معیار باید ماخوذ از حق باشد.

    در این مقام بشر جزوی از کل مطلق است و از کل مطلق تلقی کلمات می‌کند.

    در این گونه نقد انسان هیچ دخالتی مبتنی بر نفسانیت خویش ندارد و همه چیز را با حکم و قول حق می سنجد و داوری و نقد می‌کند.

    در این مقام یا نقد فردی می کنند که هیچ کس از این نقد فارغ نیست و همه به اعتبار دغدغه هایی که دارند به اعمال خود نظر می کنند و همگی به محاسبه نقش خویش می پردازند.

    یا اینکه نقد غیر فردی می کنند آثار دیگری را به نقد می کشند.

    د راین نوع نقد در میان قدما علاوه بر نقد صوری و مفهومی نقد مصنوعی و باطنی نیز مهم بوده است: مولانا می فرماید: نقد حال اعنا از ظاهر به باطن و اعیان امور است.

    التفات به لقاطی کلمت و احتراز از اشتغال به الفاظ است.

    اما آنجا که نقد به اعتبار احتجاج ابلیسی باشد حجیت حق به فراموشی سپرده می شود و ابلیس «خود» حجیت می شود.

    برای کسانی که به ابلیس اقتدا کنند «خود» و احتجاجهایشان حجت می شود.

    اینها همه چیز را به اعتبار حظ و نصیب نفسانی خویش می سنجند و محک می زنند.

    و نقد می کنند.

    در عصر حاضر نفس اماره دایر مدار همه امور و حجت و ملاک تعیین حق و باطل شده است.

    برخی قائل به اصالت نقسانیت فردی هستند.

    مانند بلوک غرب سیاسی که تاکید بر فرد گرایی دارند و برخی دیگر پیرو احساسات نفسانیات جمعی هستند مانند بلوک شرق سیاسی که جمع گراخوانده می شود.

    با توجه به اینکه از عصری به عصر دیگر و حیات و زبان سایر خصایص انسانی فرق می‌کند.

    لذا نقد و ملاک و معیارهای آن نیز از زمانی به زمان دیگر متفاوت می شود.

    نقد چیست و منتقد کیست؟

    در این بخش از گفتار به نحوی مختصر به شرح ویژگی های نقد و نقاد و تمایز نقد سالم از نقد مخرب می پردازیم.

    نقدر را از دیدگاه ها و زوایای مختلف به انواع گوناگونی تقسیم کرده اند.

    در میان این انواع نقد اخلاقی دیرینه ترین آنها است.

    پرواضح است که در اینگونه یقد شعر گذشتگان همچون نقد امروز آفت هایی دارد که از آن جمله است تعصب منتقدان عادات و تربیت خاص آنها و گه گاه بیعمی شان و یا کاهلی که در جست و جوی ماخذ درست و استفاده از آنها دارند.

    در باب شاعران قدیم یک مکتب نقادی هست خاص استائدان و محققان که بهتر است آن را نقد مدرسه ای خواند (بعنوان یک اسم) این مکتب شعر و ادب را به عنوان یک واقعیت می نگرد و نتیجه تاریخ و حوادث آن گه گاه نیز از تاثیر محیط ومیراث سنتی هم صحبت می‌کند.

    اما فقط در تئوری.

    در عمل کارش پشت هم انداختن روایت تذکره هاست.

    با بعضی ملاحضات راجع باستعمال لغات و ترکیبات بعلاوه بعضی معلومات کتاب شناسی این نقادان غالبا به عامل تاریخ فقط تا این اندازه توجه دارند که که حوادث زندگی ممدوحان و معاصران شاعر را بی هیچ پیوندگی که با حیات شاعر داشته باشد ردیف کنند و از محیط فقط تا آن زمانه را در احوال شاعر- و مخصوصا در آثار او درک و بیان می کنند.

    با آنکه بعضی از این ادیبان مدرسه با تاریخ و حتی فلسفه پیوندها داشته اند و آشنایی ها تأثیر آن عوالم در نقد آنها به درستی محسوس نیست.

    نه محمد علی فروغی با وجود اطلاعی که از سر حکمت در جایگاه نقد در ادبیات دل

کلمات کلیدی: ادبیات - نقد - نمایشنامه

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله نقد در ادبیات جهان, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله نقد در ادبیات جهان, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله نقد در ادبیات جهان

نقد قدیم: ادبیات و نقادی در یونان باستان در شعر و ادب، یونان یگانه کشوری است که به قول بعضی محققان تحول و تطوری منظم داشته است و در هر یک از مراحل تکامل اجتماعی آثار و انواعی را که مقتضای آن مرحله از تحول بوده است به وجود آورده است. اما در یونان، برخلاف سایر ممالک اروپا تطور و تکامل انواع شعر تقریبا همواره با تحول اجتماعی حیات عمومی همقدم بوده است.(1) این تطور و تکامل بدیع به ...

آخوند زاده و لائیسیته چهره های سرشناس فراوانی هستند که که چند ده و حتی چند صد سالی زودتر از عصر خود متولد می شوند.در تاریخ ایران بی شک یکی از آنها میرزا فتحعلی آخوندزاده(1813-1878) است. *آخوند زاده در یک خانواده مذهبی تولد یافت و حتی مدتی به تحصیل علوم دینی پرداخت.اما در بیست سالگی در شهر گنجه به علت آشنایی با میرزا شفیع گنجوی و سپس آشنایی با مدرنیته و علوم جدید و فراگیری زبان ...

چکیده در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان می‌دهد: پدیده ...

شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود ...

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها ...

پیشگفتار در این پیشگفتار ابتدا ما خلاصه ای از زندگی نامه دلاکروا ، نقاش برجسته که در 30 آوریل 1798 میلادی به دنیا آمد، می پردازیم و دلاکروا هنرش را از مادرش به ارث برد و با اینکه وی در دوره نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد وی هیچگاه خود را در این راه گم نکرد و به جنگ های آفریقا رفت و شاهکارهای متعددی خلق کرد و آثار معروف او قتل عام کیوس ، فاجع سیو، آزادی و رهبر مردم از آن ...

1-چکیده تلاش من در این پروژه آن بوده است که تاثیر نظریه های انتقادی را بر تئاتر بررسی کنم و به این مسئله بپردازم که این نظریات چه تاثیری بر روند آفرینش هنری هنرمندان تئاتر داشته اند همانطور که می دانیم تئاتر طی یک روند خود جوشانه از دل آئین و مراسم انسانهای ابتدایی بوجود آمده و لذا به صورت فعالیتی خود به خود وجود داشته است . پس از آن بوده که عده ای نظریه پرداز درباره آن نظریه ...

چکیده در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان می‌دهد: پدیده ...

در طنزی از وطن، آمده که روزی یکی از نمایندگان مجلس گفت: "آقا، من گرچه تمام رمان‌ های همینگوی را خوانده‌ام، چیزی نفهمیدم. تنها کتاب به درد بخور او بنظرم، خوشه‌های خشم باشد." رئیس مجلس گفت: "برادر، چرا خلط بحث می کنی؟ خوشه‌های خشم را که شکسپیر از روی دست فاکنر نوشته." نماینده مجلس با حق به جانبی گفت: "بفرمائید! تازه آن کتاب را هم که کس دیگری برای جناب نوشته!" برای قضاوت در باره ...

ماهیت هنر ابتدا مثال مادی و مجسم نقاشی را در نظر بگیریم که فرضا کلبه ای محقر را در محله ای فقیرنشین تصویر می کند. اهل محل که این کلبه را در زندگی روزمره می شناسند شاید نقاش را به خاطر انتخاب چنین موضوعی دیوانه تصور کنند کلبه ای کثیف و قدیمی و رو به ویرانی که سالهاست رنگ آمیزی به خود ندیده است. ولی همین اشخاص اگر کار نقاش را تماشا کنند متوجه می شوند کلبه آنطور که به نظر نقاش می ...

ثبت سفارش