دانلود تحقیق وقف بر نفس از دیدگاه فقه و قانون مدنی

Word 95 KB 31648 24
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه: باتوجه به توصیه‌های ائمه اطهار بروقف و نیز اهداف بالایی که وقف در جامعه ممکن است داشته باشد.

    رسیدگی و تجزیهو تحلیل این امر در جامعه امروزی ما که ؟؟

    به این امر است امری ضروری به نظر می‌رسد و از آنجا که وقف نهادی بسیار گسترده و احکام مفصل و کاملی را هم در فقه و هم در قانون به خود اختصاص داده است لذا رسیدگی و بررسی همه احکام آن بسیار کاربر است و از حوصله این مقاله خارج است در ضمن پرورش یک موضوع جزئی می تواند آثار مفیدتری داشته باشد چون ابعاد گوناگون را می توان مورد بحث قرار داد لذا ما در این تحقیق کوتاه بر آن شدیم که موضوع وقف بر نفس که یک جزء کوچک از مسائل مربوط را به به وقف را تشکیل می دهد به طور مفصل هم از دیدگاه قانون مدنی و هم از دیدگاه فقه اعم از عامه و شیعه تحلیل کنیم و در نهایت به یک نتیجه‌گیری برسیم که ما را در بحث قضا، وکالت یا هر حرفه دیگر که مربوط به این امر است یاری دهد، انشاء الله که چنین باشد.

    در احکام و شرایط وقف در یک دسته‌بندی به شرایط موقوف علیهم پرداخته می شود از آن جمله اینکه موقوف علیهم باید موجود باشند نه معدوم و یا ا ینکه آنها اهلیت لازم برای قبض مال مرقوفه را داشته باشند، این گونه شرایط در وفقه و قانون مدنی تقریبا یکسان هستند و یک شرط مشترک دیگر این است که واقف از موقوف علیهم باید خارج باشد یعنی وقف بر نفس باطلا ست ولی ا ین مورد در مذاهب عامه مورد تردید واقع شده و نسبت به آن ایراداتی و استدلال هایی وارد شده است که لازم است بررسی شوند و به یک نتیجه‌گیری صحیح برسیم یعنی از دید بعضی فقها وقف بر نفس صحیح است که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد.

    برای پرورش موضوع ابتدا چکیده‌ای از مطالب مطروحه درتحقیق آورده می شود سپس وارد اصل بحث می شویم و دیدگاه فقهای عامه و سپس شیعه مطرح می شود و بعد به یک جمع‌بندی از این مطالب اشاره می کنیم و سپس نظرات حقوقی و نظرات قانون مدنی را طرح می کنیم تا در نهایت به یک نتیجه‌گیری برسیم.

    چکیده: بحث وقف بر نفس در مبحث شرایط موقوف علیهم طرح می شود در این تحقیق این موضوع جزئی از دیدگاه فقه و حقوق مدنی بررسی شده است.

    در کل فقهای عامه به دو دسته تقسیم می شوند عده ای معتقدند وقف بر نفس صحیح است و به چند روایت از جمله روایت زیبر یا به اصولی مثل العقود تابعه با ؟؟

    یا اوفو بالعقود استناد می کنند و در این راستا استدلال هایی ارائه می دهند که مذهب چهار گانه شافعی مالکی، صنفی و جنبلی هیچ یک به طور کامل بر این موضوع اتفاق نظر ندارند.

    دسته دوم از فقهای عامه بر بطلان وقف بر نفس نظر داده ا ند که این دسته از افراد هم از دلایل عقلی ونقلی گوناگون بهره گرفته اند از جمله روایت طلحه بن زید، روایت علی بن سلمان واستدلال‌هایی مثل اینکه وقف بر نفس خلاف مقتضای ذات عقد است.

    فقهای شیعه تقریباً اتفاق نظر دارند که وقف بر نفس باطل است و دلایلی ارائه داده اند مثلاً اجماع که از ادله اربعه فقه شیعه است و نیز دلایل عقلی و نقلی فراوان که به تفصیل بیان گردیده است.

    قانون مدنی به تبعیت از قانون مدنی فرانسه و مطابق با فقه شیعه این بحث را در مواد 72 و 73 و 74 در باب وقف مطرح کرده و حکم به بطلان داده است.

    بحثی که پیرامون وقف بر نفس مطرح می شود وقف بر موقوف علیهمی است که عام هستند و خود واقف بعدا جز آنها می‌شود مثلا وقف بر فقها می‌کند و خود واقف بعدا فقیه می‌شود در این مسئله اتفاق نظر وجود دارد هم در فقه عامه و هم در فقه شیعه و هم بین حقوقدانان که صحیح می باشد چون وقف بر عام است و نامحصور است.

    از جمع مطالب نتیجه‌ای که حاصل می‌گردد این است که وقف بر نفس باطل است و اگر قسمتی از وقف را شامل شود نسبت به همان قسمت باطل و نسبت به بقیه صحیح است.

    بخش اول: وقف بر نفس از دیدگاه فقه ای غیر شیعه 1- وقف بر نفس از دیدگاه فقه ای حنفیه فقهای حنفیه در صحت وقف بر نفس اختلاف نظر دارند: ابویوسف و ابو حنیفه، وقف بر نفس را به طور مطلب جایز می دانند، نظیر وقف بر جهت محتمل لاانقطاع گرچه آخر وقف را برای مالکین قرار نداده باشد.

    از نظر این گروه چنانچه بر وقف بر منقطع الانقطاع (احتمالاًٌ) بعد از تحقق انقطاع، عواید به واقف بر می گردد و مانعی ندارد که از اول نیز عواید به او برگردد.

    به علاوه بروقف بر نفس نیز باعث قربت است چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «نفقه الرجل علی نفسیه صدقه[1]» و باز فرمودند: «ابدا بنفسک فتصدق علیها»[2] همچنین در روایتی آمده است که پیامبر از صدقه خود استفاده می‌کرد ومواد از صدقه، صدقه موقوفه است و استفاده از آن منحصر است به صورتی که واقف استفاده از آن را شرط کرده باشد پس چنین شرطی صحیح است البته چنین حدیثی به طور صریح پیدا نشده است ولی در نصب الرایه به آن اشاره‌ای شده است.

    قطع نظر از همه اینها با وقف مالکیت مالی که به قصد قربت وقف شده است به تملیک خحدا در می آید و فرد با شرط استفاده خود از عواید ملک خدا استفاده می کند و نه اینکه ملک خود را برای خودش وقف کرده باشد و چنین شرطی نه با قصد قربت منافات دارد و نه با شریعت اسلام درست مثل استفاده واقف از مسافرخانه یا گورستان و آب انباری که خودش وقف کرده است.

    (که در این بحث باید شرط کرده باشد).

    جواز وقف بر نفس مورد قبول فقهای بلخ که صنفی هستند نیز واقع شده است و بر طبق آن فتوا داده اند و آن را معتمد شناخته اند، تا مردم به وقف کردن ترغیب شوند که البته گفته شده بعد از فوت واقف عواید مال موقوفه به مصرف فقرا خواهد رسید.

    در مقابل نظر مذکور امام محمد حنفی معتقد است که وقف بر نفس صحیح نیست و سر؟؟

    مولف المبسوط معتقد است که این رای محمد بر اصل بطلان وقف به علت انقطاع آن باطل است.

    «فیما اذا کان علی حجه یتوهم انقطاعها».

    ولی ابن نحیم و ابن عابدین عقیده دادند که بطلان وقف بر نفس از اشتراط تسلیم موقوف به متولی سرچشمه گرفته است و بالاخره بعضی هم گفته اند که فتوای بطلان وقف بر نفس یک مساله جدید است و بر هیچ اصلی از اصول فقه محمد تاسیس نشده است.

    محمد حنفی در مقام استدلال بر بطلان وقف بر نفس می گوید که وقف بر نفس نه با مفاد وقف که از ارائه مالکیت است سازگار است ونه با قصد قربت و اگر مقفاد وقف تملیک مال موقوف باشد باز هم وقف بر نفس صحیح نیست.

    زیرا تملیک بر خود متضمن فایده ای نیست و در واقع از طرف واقف بر خود انشایی صادر نشده است دقیقاً مثل «صدقه منفده» که مالی را به فقیری صدقه دهیم و به او تسلیم نماییم و شرط کنیم که مقداری از آن را به خودمان برگدارند که در این صورت فقیر تنها مقدار مازاد آن را تملیک کرده است.

    در این بخش باید یادآور شویم که از عبارات بعضی کتب حنفی استفاده می‌شود که فقهای حنفیه در عدم صحت وقف بر نفس یا اشتراط عواید آن به نفع خود اتفاق کلمه به نفع واقف فرقی ندارد زیرا در وقف بر نفس هم منظور اختصاص عواید موقوفه به واقف است و چون اشتراط عواید موقوفه به واقف صحیح است پس وقف بر نفس هم صحیح خواهد بود.

    ابن عابدین این موضوع را بیان می‌کند و سپس اضافله می‌کند که این توجیه در صورتی صحیح است که جواز اشتراط عواید به نفع واقف مورد اتفاق باشد درحالی که بین احناف چنین اتفاقی وجود ندارد.

    2- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای شافعی فقهای شافعی، به جز عبدالله زبیری و ابن سریج عقیده دارند که وقف بر نفس و وقف بر غیر با اشتراط دریافت چیزی از عواید وقف باطل است و دلیل خود را اینچنین ذکر کرده‌اند، اولاً: وقف بر نفس یا اشتراط چیزی از عواید موقوفه به نفع واقف با تسبیل ثمره که در حدیث وقف عمر وارد شده است منافات دارد.

    ثانیاً: وقف نوعی صدقه است و صدقه دادن بر خود صحیح نیست.

    ثالثاً: وقف مثل بیع و حبه مقتضی ارائه مالکیت است و چنانچه بیع و هبه بر خود به قول معروف تحصیل حاصل است وقف بر نفس هم به هر نحوی که باشد تحصیل حاصل است و می دانیم که تحصیل حاصل محال است.

    رابعاً: چنانچه ؟؟

    (اسم فاعل) نمی تواند قسمتی از منافع رق را خودش استیفا کند واقف هم نمی تواند از عواید موقوفه استیفای منافع کند.

    خامساً: وقف مالکیتی را از بین می برد و مالکیت دیگری را بوجود می آورد و این حقیقت دروقف بر نفس صدق نمی کند و در نتیجه باطل است.

    در مقابل این رای، ابوعبدالله، زبیری و ابن سرپچ از شافعیه معتقدند که وقف بر نفس صحیح است و روایاتی نیز برای تصدیق قول خود آورده اند.

    استدلال قائلین به این قول عبارتست از: اولاً: عثمان بن عفان به تشویق پیامبر بقعه مجاور مسجد مدینه را خرید ووقف مسجد کرد و نیز ؟؟

    را نیز خرید و سهمی هم برای خودش در نظر گرفت و مانند سایر موقوف علیهم از آن چاه ومسجد استفاده می کرد.

    ثانیاً: پیامبر خدا به صاحب شتر موقوفه فرمود: «در مسافرتها از آن استفاده کن تا وقتی که مرکبی بدست آوری» ثالثاً: پیامبر خودش صفیه را آزاد کرد و عتیق او را مهر او قرار داد یعنی از نفس عمل عتق استیفای منفعت کرد.

    رابعاً: عمر بن خطاب خانه‌ای را وقف کرد و تا آخر عمر خود در آن سکونت کرد.

    خامساً: زبیر بن عوام منازل خود را وقف کرد و در یکی از آنها مادامی که به عراق نرفته بود سکونت کرد.

    سادساً: چنانچه استفاده واقف از موقوفات عام بلامانع است استفاده از عواید موقوفات خاص نیز بلامانع است چه آنکه استحقاق واقف به عنوان موقوف علبیه چیزی است و استحقاق او به عنوان مالک چیزی دیگر.

    قاتلین به بطلان وقف بر نفس از شافعیه، فروض مختلفی را مورود بحث قرار داده‌اند: فرض اول: اگر واقفی بگوید: «وقف کردم برخودم سپس بر فقرا و مساکین».

    در این فرض وقف نسبت به خود واقف باطل است ولی بنابر یک قول نسبت به فقرا و مساکین صحیح است ودر حال حیات واقف مستحق عواید وقف می‌گردد.

    ولی اگر واقفی بگوید: «وقف کردم بر خودم» چنین وقفی به طور کلی باطل است.

    فرض دوم: اگر واقفی بگوید: «وقف کردم بر مسجد، یا محصو.ل این باغ را وقف کردم بر مسلمین» در مثال اول خود واقف نیز می تواند از مسجدو امثال آن استفاده کند خواه شرط کرده باشد و خواه نکرده باشد و در مثال دوم اگر انتقطاع خود را شرط کرده باشد، باز در صورتی که دارای وصف موقوفه علیهم باشد می تواند از محصول موقوفه استفاده کند یعنی وقف بر نفس صدق نمی کند و اگر ا نتفا خود را شرط کرده باشد صحت شرط یا عدم صحت آن عمل اختلاف است.

    که ابن سریح و زبیری آن را صحیح می‌دانند، چون وقف به صورت عام انشاء شده و دخول واقف بالعین یا بالوصف در موقوف علیهم، در وقف عام بلامانع است.

    و بنابراین قول واقف مادامی که زنده است و به ورثه او نمی‌رسد البته نظر مخالف هم وجود دارد ولی شافعی چنین شرطی را جایز نمی‌داند و بنابر نظر شافعی ممکن است گفته شود که نسبت به سهم واقف، وقف باطل است و در تملک او باقی می‌ماند.

    3- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای ؟؟

    فقهای حنابله بین وقف بر نفس و اشتراط منافع به نفع واقف فرق قائلند که در زیر شرح آن گفته می شود.

    اکثر حنابله وقف بر نفس را باطل می دانند و عقیده دارند اگر تنها بر خودش وقف کند به طور کلی باطل است و مثلا اگر بر خودرش و فقرا وقف کند ازابتدا به فقرا می رسد.

    ولی ابن بخار روایتی از احمد نقل کرده که وی وقف بر نفس را جایز و صحیح می داند.

    اگر واقفی مالی را به نحو صحیح وقف کند و شرط کند که از عواید آن مقداری به خودش اختصاص پیدا کند در این صورت باید بین دو فرض فرق قائل شد اگر مستقلا تمام یا مقداری از عواید را ب ای خودش اختصاص دهد محکوم به حکم وقف بر نفس است ولی اگر

  • فهرست:

    مقدمه........................................................................................................................................

    چکیده........................................................................................................................................

    بخش اول:  وقف بر نفس از دیدگاه فقهای غیر شیعه.............................................

    1- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای خنفیه ....................................................................

    2- وقف  بر نفس از دیدگاه فقهای شافعی..................................................................

    3- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای ؟؟...............................................................................

    4- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای مالکیه....................................................................

    5- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای زندیه........................................................................

    6- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای ظاهریه....................................................................

    7- خلاصه آزاد..........................................................................................................................

    بخش دوم- وقف بر نفس از دیدگاه فقهای شیعه......................................................

    1- قول شهید اول..................................................................................................................

    2- قول شهید ثانی................................................................................................................

    3- قول محقق ملی................................................................................................................

    4- قول ابوسعید احمد بن سلمان...................................................................................

    5- قول علی اصغر مروارید..................................................................................................

    6- قول امام خمینی (ره).......................................................................................................

    7- قول صاحب جواهر............................................................................................................

    8- قول آیت الله احمد حسینی شیرازی.........................................................................

    9- نظر نگارنده ......................................................................................................................

    بخش سوم: وقف بر نفس از دیدگاه قانون مدنی........................................................       

    نتیجه ........................................................................................................................................

    منابع و ماخذ

    منبع:

    منابع فقهی

    1- احکام وقف در شریعت اسلام تألیف دکتر محمد عبیدالکبیسی ترجمه احمد صادقی گلدر، انتشارات اداره کل حج و اوقاف و امور خیریه استان مازندران.

    2- تحریر الروضه فی شرح اللمعه ، علیرضا امینی و سیدمحمدرضا آیتی، انتشارات طه.

    3- فقه استدلالی، سیدمهدی دادمرزی، انتشارات طه.

    4- لمعه دمشقیه، شیهد اول، ترجمه حمید مسجدسرایی، انتشارات خط سوم.

    5- مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ابوسعید احمد بن سلمان، انتشارات صبا.

    6- سلسله الینابیع الفقیه، علی اصغر مروارید، مؤسسه فقه شیعه، جلد 12، صفحه 297.

    7- الفقه ، آیت الله العظمی سیدمحمد حسینی شیرازی، دارالعلوم، لبنان جلد5 صفحه 98.

    8- تحریر الوسیله ، آیت الله خمینی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، جلد 2، صفحه 67.

    9- شرایع الاسلام ، المحقق حلی، جلد 2، صفحه 217

    10- جواهر الکلام ، شیخ محمدحسن نجفی، داراحیاء التوان العربی، جلد 28، صفحه 68.

    11- ترجمه تحریرالوسیله - حضرت آیت الله العظمی خمینی - انتشارات دارالعلم ، جلد سوم، صفحه 305 و 306.

    12- وصیت و وقف در فقه اسلامی - هاشم معروف حسنی، ترجمه عزیز قبضی، انتشارات آستان قدس رضوی، صفحه 163و164.

    منابع حقوقی:

    1- حقوق مدنی، سیدحسن امامی، انتشارات اسلامیه، جلد اول، صفحه 98.

    2- قانون مدنی

    3- قانون مدنی در نظم حقوق کنونی، دکتر ناصر کاتوزیان، نشر میزان، صفحه 63و64.

    4- عقود معین، دکتر ناصر کاتوزیان، جلد 3، شماره 74.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق وقف بر نفس از دیدگاه فقه و قانون مدنی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق وقف بر نفس از دیدگاه فقه و قانون مدنی, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق وقف بر نفس از دیدگاه فقه و قانون مدنی

در این مقاله مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی مورد بحث قرار می دهیم و هدف این است که روشن کنیم آیا مسئولیت پزشک منوط به اثبات تقصیر او است یا فراتر از آن نیز می رود؟ و دیگر اینکه آیا پزشکی که به قصد احسان فردی را معالجه می نماید ولی به عللی آن فرد جان خود را از دست می دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد یا در بعض موارد ضامن است؟ و یا اینکه در مورد پزشک کلاً قاعده احسان – که ...

مقدمه با حمد و سپاس از خداوند متعالی که توانایی فکر کردن و نوشتن را به ما عطا کرد و او که رحمانیت و رحیمیتش به وسعت کل شی بندگانش را احاطه کرده و توانایی اندیشیدن و توفیق نگارش این مجموعه را به ما عطا فرموده است. یکی از مفاهیمی که در حقوق بسیار مهم است و شناخت آن باعث جلوگیری از جرایم بصورت ناخودآگاه می شود حقوق کیفری در مفهوم دفاع مشروع است. و یکی از عوامل موجهه‌ی جرم است این ...

تعریف نوین پزشکی از مرگ : در زمان‌های قدیم حتی تا اوائل قرن نوزدهم، تعریف مرگ آسان و ساده بود. چرا که توقف قلب معادل مرگ دانسته می‌شد. این دیدگاه تا قبل از ابداع روش‌های جدید بازگرداندن دوباره به حالت حیات، حاکم بود. کمپس، پرفسور فقید انگلیسی که آثار جاودانه‌ای مانند کتاب پزشکی قانونی از او به یادگار مانده، می‌گوید: «مرگ به هر صورتی که باشد یک امر پزشکی است». بنابراین ...

مقدمه: تعریف نوین پزشکی از مرگ : در زمان‌های قدیم حتی تا اوائل قرن نوزدهم، تعریف مرگ آسان و ساده بود. چرا که توقف قلب معادل مرگ دانسته می‌شد. این دیدگاه تا قبل از ابداع روش‌های جدید بازگرداندن دوباره به حالت حیات، حاکم بود. کمپس، پرفسور فقید انگلیسی که آثار جاودانه‌ای مانند کتاب پزشکی قانونی از او به یادگار مانده، می‌گوید: «مرگ به هر صورتی که باشد یک امر پزشکی است». بنابراین ...

چکیده می‎دانیم در عقود معین علاوه بر شرایط عمومی صحت معاملات رعایت قواعد اختصاصی راجع به هر عقد الزامی است. عقد اجاره نیز علاوه بر شرایط عمومی صحت معاملات، رعایت یک سلسله قواعد اختصاصی در آن الزامی است. از جمله ‌اینها تعیین مدت عقد اجاره است که ماده 468 ضمانت اجرای عدم تعیین مدت را بطلان عقد ذکر کرده است. البته براین ماده استثنائاتی وارد شده است از جمله ماده 501 قانون مدنی که ...

مقدمه فقها و اندیشمندان شیعه نگرش خاصی نسبت به مسئله شروط و ذکر آن در عقود و آثار ناشی از آن و همچنین مباحث مرتبط با آن داشته اند و با توجه به اینکه قانون مدنی ما نیز برگرفته از فقه امامیه می‌باشد این اهمیت بنحو شایسته‌ای در بحثها و استدلالات حقوقی و کتب حقوقدانان ملموس می‌باشد براساس نظر مشهور در بین فقهاء تعهد ابتدائی الزام آور نیست و تعهدی موثر و الزام‌آور است که در قالب عقود ...

متن قانون‌ مدنی->قانون مدنی قسمت اول شماره:****-18/2/1307 و اصلاحات موضوع:قانون مدنی قسمت اول  شماره:1564-ق-24/8/76  قانون اصلاح ماده(1173) قانون مدنی          ماده واحده- ماده(1173) قانون مدنی بشرح زیر اصلاح می گردد:  ماده 1173- هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست ، صحت ...

چکیده اصطلاح فقهی و حقوقی ابراء، به مفهوم گذشت اختیاری داین از دین خود، و نیز بررسی ماهیت و اوصاف آن، از دیر باز مورد توجه فقیهان اسلامی بوده و حقوق‏دانان هم بر ابعاد بحث، غنا و تنوع آن افزوده‏اند. مقاله حاضر نیز این مهم را بررسی و با مراجعه به متون فقهی معتبر عامه و خاصه و نقل و نقد آراء و نظرات حقوق‏دانان ، به ویژه از طریق مطالعه تطبیقی در حقوق سایر کشورها، به صورت مستدل، ...

مقدمه الف) بیان موضوع و انگیزه انتخاب آن حقوق علم زندگی اجتماعی انسانی است. در قرون اخیر افراد در تلاش بوده‌اند تا با ایجاد ضوابط و مقررات در زندگی اجتماعی و گروهی خود در قالب قرارداد اجتماعی به این رویه نظم و سامان بخشند. در این میان عناصری از گذشته‌های دور و ورود آنها به زندگی مدرن امروزی باعث ایجاد تحولات و نگاه‌های جدیدی در عرصه مسائل حقوقی و اجتماعی شده است. دیه (خونبها) ...

چکیده حضانت نگهداری و تربیت طفل است به گونه ای که صحت جسمانی و تربیت وی با توجه به نیازمندیهای حال و آینده او، و وضع و موقعیت والدین طفل تأمین گردد. مسأله حضانت و اولویت هر یک از پدر و مادر برای نگهداری و سرپرستی طفل بیشتر زمانی مطرح می گردد که آنها از هم جدا می شوند، مشهور فقها و به تبع آن قانون مدنی ایران برآنند که مادر برای حضانت فرزند پسر تا 2 سال و برای دختر تا 7 سال شایسته ...

ثبت سفارش