طی سالهای اخیر بودجه ریزی در شرکتهای دولتی خاصه در کشورهای درحال توسعه اهمیت زیادی کسب کرده است .
اما متأسفانه در کتابها و جزوات بودجه ، معمولاً توجه کمتری به این نوع بودجه ریزی شده است .
و چون طرز عمل در بودجه شرکتهای دولتی اختلاف چندانی با بودجه ریزی شرکتهای خصوصی ندارد و به طور متعارف فنون مربوط به آنرا هم درمحدوده اداره امور بازرگانی می شناسند .
از یک سو با توجه به افزایش تعداد شرکتهای دولتی در کشورهای در حال توسعه و از سوی دیگر ارتباطی که این گونه شرکتها با برنامه های توسعه ملی و بودجه دولت دارند ، باید توجه خاصی به بودجه ریزی این شرکتها مبذول داشت .
لذا تجربه نشان داده است که نظام بودجه ریزی شرکتهای دولتی بدون شناخت آنها میسر نمی باشد طی سالهای اخیر بودجه ریزی در شرکتهای دولتی خاصه در کشورهای درحال توسعه اهمیت زیادی کسب کرده است .
لذا تجربه نشان داده است که نظام بودجه ریزی شرکتهای دولتی بدون شناخت آنها میسر نمی باشد .
بنابراین قبل از اینکه بودجه شرکتهای دولتی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم .
ابتدا لازمست ، شناختی نسبت به اهداف تأسیس شرکت های دولتی و ارکان آنها داشته باشیم : “ تعریف شرکت دولتی ” “ طبق ماده 4 قانون محاسبات عمومی” : شرکت دولتی ، واحد سازمانی مشخصی است که با اجازه قانون به صورت شرکت ایجاد می شود و یا به حکم قانون و یا دادگاه صالحه ملی شده و یا مصادره شده و به عنوان شرکت دولتی شناخته شده باشد و بیش از 50% سرمایه آن متعلق به دولت باشد .
هر شرکت تجاری که از طریق شرکتهای دولتی ایجاد شود ، مادام که بیش از 50% سهام آن متعلق به شرکتهای دولتی باشد شرکت دولتی تلقی می شود.
اهمیت و نقش شرکتهای دولتی : تشخیص نقش مؤسسات تجاری دولتی در اقتصادهای مختلف کار دشواری است و این عمل بستگی مستقیم به حدود دخالت دولت در اقتصاد ملی دارد .
در اقتصادهای برنامه ای ( متمرکز ) نقش این مؤسسات اهمیت زیادی دارد .
اما در کشورهای دارای اقتصاد مختلط و غیر برنامه ای اهمیت مؤسسات تولیدی دولت ، بستگی به سیاست ملی کردن صنایع عمده و همچنین مؤسسات تجاری و مالی دارد .
تأسیس و افزایش مؤسسات مورد گفتگو در کشورها دلایل مختلفی دارد ولی بطور عمده این دلایل ناشی از ایدئولوژی حکومتها و یا ناشی از عوامل اقتصادی صرف می باشد ، دلایل اقتصادی را به شرح زیر می توان طبقه بندی کرد : 1ـ ضعف مالی و عدم اعتماد بخش خصوصی نسبت به بازگشت سرمایه در بخش های زیربنایی مثل تأسیس ذوب آهن و یا واگذاری اعتبارات کشاورزی .
2ـ تأسیس سازمان های منطقه ای در بعضی از بخشها به منظور ایجاد رفاه سریعتر و بیشتر مانند تأسیسات آب و برق ، حمل ونقل که توسط شرکت های آب و برق منطقه ای و پایانه های حمل و نقل ایجاد و اداره می شوند .
3ـ نبود بازدهی آنی که سرمایه گذاران بخش خصوصی در پی آن هستند .
نظیر راه آهن و بعضی از صنایع سنگین .
4ـ مشارکت دولت با شرکتهای خصوصی به منظور سرمایه گذاری در جهت توسعه اقتصادی کشور .
5ـ تأمین رفاه طبقات مختلف مردم بدون توجه به سود آنی و حتمی نظیر اتوبوسرانی و یا فروش نفت در تمام نقاط به قیمت واحد که توسط شرکت نفت اداره می شود .
6ـ ارشاد و حمایت بخش خصوصی و یا پرکردن خلاء میان عرضه و تقاضای برخی محصولات مورد نیاز عامه مثل غله و قند و شکر که امور مربوط به آنها به عهده سازمان غله ، وسازمان قند و شکر واگذار شده است و بصورت شرکت دولتی اداره می شود .
7ـ کمک به خزانه عمومی از طریق عملیات انحصاری مالی و بازرگانی نظیر عملیات بانکها و شرکتهای بیمه و انحصار دخانیات که بوسیله شرکت دخانیات و شرکت سهامی بیمه که بصورت شرکت دولتی اداره می شود .
8ـ علت دیگر گرایش به خودکفائی کشورها است که دخالت دولت در امور تجارت را ناگزیر می سازد .
بعبارت دیگر می توان از یک طرف ارتباط استقلال سیاسی را با افزایش تعداد مؤسسات تجاری دولت عنوان کرد و از طرف دیگر چون کشورها برای توسعه و پیشرفت خود احتیاج به برنامه ریزی دارند .
بناچار در بخش های مختلف مبادرت به سرمایه گذاری می نمایند و بخش عمده ای از این برنامه ها نیز شامل بخش تجارت می شود و موجب افزایش این گونه مؤسسات می گردد .
امروز در تمام کشورها ، مسئولیت تأمین و تضمین رشد و توسعه اقتصادی از وظایف دولتها بشمار می رود و ایجاد برقراری مؤسسات دولتی و بعبارت دیگر مشارکت دولت در امر تولید و توزیع مواد مصرفی یکی از مسائلی است که دراختیار دولت بوده و رشد اقتصادی را امکان پذیر می سازد .
اساسنامه شرکت دولتی : هر شرکت دولتی دارای اساسنامه خاص خود می باشد که اهداف ، ارکان و نحوه اداره امور شرکت در آن تعیین می شود .
اساسنامه شرکتهای دولتی علی الاصول به تصویب مجلس و یا مرجعی که مجلس تعیین می کند می رسد و اساسنامه شرکتهای دولتی فرعی با تصویب مجمع عمومی مؤسس که متشکل از نمایندگان صاحبان سهام شرکت است قابل اجرا می باشد .
ارکان شرکت دولتی : ارکان شرکت دولتی بشرح زیر می باشد : ـ مجمع عمومی ـ هیئت مدیره ـ مدیر عامل ـ بازرس قانونی و حسابرسی قاعده کلی این است که نمایندگی سهام دولت در کجامع عممی شرکتهای دولتی بعهده وزیر امور اقتصادی و دارائی ، وزیر مسئول دستگاه در مقابل شرکتهای وابسته به وزارت خانه مربوطه ، همچنین بر عهده رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی می باشد و ریاست مجمع عمومی بعهده وزیر مسئول دستگاه می باشد .
لکن در برخی از شرکتهای دولتی ممکن است با توجه به ماهیت وظایف شرکت یک یا چند وزیر و یا مقامات دیگر از جمله رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی عضویت داشته باشند و ریاست مجمع عمومی ممکن است بعهده رئیس جمهور باشد .
وظایف مجمع عمومی : عبارت است از بررسی و تصویب خط مشی ها ، تشکیلات ، برنامه و بودجه سالانه ، گزارش عملکرد و صورتحسابهای سالانه شرکت و نصب و عزل اعضاء هیئت مدیره ، تصمیمات مجمع عمومی با اکثریت آراء معتبر خواهد بود .
اعضای هیئت مدیره شرکت دولتی بین 3 تا5 نفر هستند که بوسیله مجمع عمومی شرکت تعیین می شوند .
تصمیمات هیئت مدیره با اکثریت آراء معتبر می باشد .
اعضاء هیئت مدیره ممکن است بصورت موظف باشند که دراین صورت معمولاً بعنوان مدیر عامل و معاونین مدیر عامل انجام وظیفه می نمایند و ممکن است غیر موظف باشند و فقط در جلسات هیئت برای تصمیم گیری درخصوص موضوعات مطرح شده شرکت نمایند .
“ وظایف هیئت مدیره ” : عبارت است از بررسی و تأیید خط مشی ، تشکیلات ، برنامه و بودجه سالانه ،گزارش عملکرد ، و صورتحسابهای سالانه و سایر وظایفی که بموجب اساسنامه بعهده هیئت مدیره واگذار شده است .
و نیز نظارت بر امور شرکت و حصول اطمینان از حسن انجام امور اجرائی مدیر عامل بالاترین مقام اجرائی شرکت می باشد که مسئولیت امور اجرائی شرکت را بعهده دارد و بوسیله مجمع عمومی تعیین می شود و اهم وظایف او عبارت است از تنظیم خط مشی ، تشکیلات ، برنامه و بودجه سالانه ، گزارش عملکرد و صورتحسابهای سالانه و ارائه آنها به هیئت مدیره و اداره امور اجرائی شرکت در جهت تأمین اهداف موضوع سالانه .
بازرس قانونی وحسابرسی شرکت از طرف مجمع عمومی شرکت تعیین می شود و وظیفه بازرسی و حسابرسی شرکت را بعهده دارد .
گزارش عملیات سالانه و صورتحسابهای سالانه شرکت پس از اظهار نظر بازرس قانونی و حسابرس شرکت در مجمع عمومی مطرح می شود .
شرکت دولتی طبق اصول بازرگانی اداره می شود و کالا و خدمات تولید می کند و بفروش می رساند .
لذا هزینه های تولید ، فروش و اداره شرکت از محل درآمد حاصل از فروش کالاها و خدمات تأمین می شود و تفاوت درآمد و هزینه بصورت سود ( زیان ) می باشد .
“ شکل تشکیلاتی و سازمان مؤسسات تجاری دولتی ” ـ بطور کلی اختیارات مدیران در مؤسسات تجاری دولتی با اختیارات مدیران مؤسسات خصوصی کاملاً برابر نیست .
بسیاری از اختیارات مدیران مؤسسات خصوصی در مؤسسات دولتی بوسیله وزراء تجدید نظر و کنترل می شود .
از ان جمله تصمیمات سیاسی ، رهبری کلی ، انتصاب اعضاء هیئت مدیره و تعیین حقوق و دستمزد را می توان نام برد .
معهذالک درداخل این محدودیت در مورد هر کدام از مؤسسات مورد گفتگو با توجه بشکل و موقعیت سازمانی ، اختیارات مدیران متفاوت است و دراین قسمت از اشکال مختلف و متداول موسسات تجاری دولتی گفتگو خواهد شد و لازم به تذکر است که نمی توان شکل واحدی را برای تمام عملیات تجاری دولت توصیه نمود و این امر بستگی زیادی به عوامل اداری ، سیاسی و فنی داخل هر دولت و کشور دارد .
1ـ روش وزارتخانه ای ـ قدیمی ترین شکل مؤسسات تجاری دولتی عبارت از اداره آنها به روش وزارتخانه ای می باشد و قدیمی ترین مثال را می توان پست و تلگراف و راه آهن و نظایر آنها دانست بدیهی است این شکل اداره قابل اعمال در تمام مؤسسات نیست .
2ـ شرکتهای سهامی دولتی ـ نوع دوم مؤسسات تجاری دولتی عبارت از شرکتهای سهامی دولتی است .
ایجاد این شرکتها دراثر نیاز زیاد به آزادی عمل در ادراه امور سازمانهای صنعتی و مالی دولتی است شرکتهای سهامی دولتی در اغلب کشورهای دارای اقتصاد مختلط ، به تعداد زیادی وجود دارد و فلسفه اساسی در این روش برقراری خصوصیات استقلال اداری و مالی و داشتن انعطاف مدیریت می باشد .
3ـ موسسات تولیدی مختلط دولتی و خصوصی ـ نوع سوم عبارت از شرکت دولتی و بخش خصوصی در سرمایه و اداره این مؤسسات است اداره امور اینگونه مؤسسات بستگی بمیزان سهم و همچنین نوع کمکی که دولت به اینگونه مؤسسات می کند دارد .
ولی درهر حال نقش سهامداران خصوصی مهمتر از دولت است و در اکثر موارد مدیران بخش خصوصی دارای قدرت تصمیم گیری بیشتری هستند .
بدیهی است سیاست عمومی دولت و نظارت ضمنی دولت هنوز موقعیت خود را حفظ کرده است .
اشکال مختلف موسسات تولیدی و بازرگانی دولتی در کشورهای مختلف یکسان نیست .
بدین منظور باید ملاحظات سیاسی ، اجتماعی ، سابقه و عادات و رسوم و نقش دولت در اقتصاد ملی را در همه حال در نظر گرفت .
“ طریقه تهیه و تنظیم بودجه شرکتهای دولتی و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت” بودجه ریزی در یک شرکت اعم از دولتی و خصوصی تقریباً شبیه هم بوده و تمام ضوابط و معیارهائیکه در بودجه ریزی شرکتهای خصوصی مورد استفاده است در یک شرکت دولتی نیز مورد توجه و عمل قرار می گیرد .
دراین نوع بودجه ریزی ، حسابداری بازرگانی و صنعتی نقش عمده ای را ایفا می کند و اصولاً برمبنای فرم های حسابداری ، فرم بودجه ای تهیه و تنظیم می شود .
برخلاف بودجه عمومی دولت ( عادی و عمرانی ) درپیش بینی هزینه ها دیگر مواد هزینه نقش عمده ای ندارد و اصطلاحات و عناوین حسابداری جایگزین مواد هزینه می شود .
ولی قیمت تمام شده و استانداردها کمک مؤثری در برآورد هزینه ها بشمار می آیند .
درموارد پیش بینی درآمدها هم صرفنظر از عوامل خارجی ، ( غیرقابل کنترل ) عوامل داخلی نیز تأثیر عمده ای دارند .
در ایران دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه شرکتهای دولتی و مؤسسات انتفاعی وابسته بدولت توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی تهیه و به سازمانهای زیربط ابلاغ می گردد لذا طرز تهیه و تنظیم بودجه شرکتهای دولتی از روی دستورالعملی که سازمان مذکور صادر می نماید در سال بودجه مورد استفاده قرار می گیرد .
1ـ “پیش بینی درآمدها” ـ درآمدهای شرکتهای دولتی و مؤسسات انتفاعی یکی از عوامل اصلی بودجه آنها است .
زیرا بودجه زمانی به واقعیت نزدیک خواهد بود که در پیش بینی درآمدها دقت کافی شده باشد .
دقت در برآورد هزینه های هر مؤسسه نیز حائز اهمیت زیادی است .
با این تفاوت که چون تشخیص و پیش بینی عوامل درآمد مشکل تر از پیش بینی عوامل مربوط به هزینه است باید در برآورد آن دقت بیشتری انجام گیرد و از آمارهای لازم و روشهای دقیق در این مورد حداکثر استفاده بعمل آید .
بنابراین هر مؤسسه باید به مقتضای شیوه کار و فعالیت و نوع کالای تولیدی با خدمات خود از روشهای صحیح و قابل قبول در پیش بینی درآمدها استفاده کند .
این امر طی سه مرحله مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد و براساس نتایج حاصله از آن درآمدهای خود را در سال بودجه پیش بینی می