مقدمه : پرو، کشوری کم توسعه یافته در آمریکای لاتین ، یکی از جنجالی ترین ومهمترین دروه هادرکل تاریخ طولانی خود را میگذراند.
به همین علیت ، بیشتر خبرهایی که این روزها ازپرو میآیند ، مهیج هستند.
این مقاله- علمیرغم آن که در ابتدا چنین مقصدی نداشتیم به مادر تعیین عواملی که باعث این وضعیت جنجال برانگیزشده است، کمک میکند.
مابه این عوامل تز جنبه تکامل دسترسی زنان در ابتدا به آموزش و در وهله بعد به مدیریت آموزش میپردازیم .
موارد خاصی که درآن اداره آموزش عالی پرو به زنان سپرده شده است ، بسیارکم ومحدود میباشد.
این موارد بعنوان پیروزی هایی خاص وواقعا قابل ستایشی محسوب میشوند، یاحتی میتوانید بعنوان اولین نتایج فرایندی در حال بلوغ وطولانی ولی باشروعی دیر هنگام تلقی شود.
اداره آموزش عالی پرو بطور سنتی به مردان محول شده است .
دسترسی زنان به این مسئولیت به موازات مردان ، نقطه پایانی براین تبعیض غیر عادلانه ومضحک درطی قرن های اخیرخواهد بود.
باید به زنان ، که توانایی هایی هم طراز مردان دارند، عملا ونه صرفا درحد تئوری ، فرصت های مساوی داده شود وآن ها باید دارای حقوق مساوی با مردان باشند.
علوه براین اگر به انچه گفتیم عمل شود، دسترسی زن پرویی به هدایت واداره موسسات آموزش عالی ، همانقدر به نفع کل کشور بعنوان یک مجموعه خواهد بو، که به نفع موسسات به تنهایی،وباعث میشود ازدو اشتباه فعلی ونتایج منفی متعاقب آن ها اجتناب شود: اشتباه اول که ما آن را اشتباه « آلفا» خواهیم نامید، این است که وقتی بین دو کاندیدای مرد وزن بامدارج دانشگاهی ومدیریتی یکسان ، بایستی یکی انتخاب شود، این مرد است که ترجیح داده میشود- به این دلیل که مرد است - وزن تنزل داده میشود- چون او یک زن است .
تکرار مداوم این اشتباه ، نشان دهنده فقدان مستمر فرصت های مساوی است ، ودرعین حال این تبعیض ناعادلانه ادامه پیدا میکند وباعث ایجاد ناراحتی وبیزاری بخشی از زنان جامعه مامیشود.
اشتباه دوم که ما آن اشتباه « بتا» خواهیم نامید، وقتی اتفاق میافتد، که زنی بامهارت های علمیومدیریتی ، که به نحو محسوسی برتراز همکار مذکرش است ، به سادگی ازمسئولیت سرپرستی موسسه کار گذاشته میشود، چون زن است ، بنابراین هم موسسه وهم کشور فرصت سود جستن از استعدادهای این فرد را ازدست میدهند.بی تردید کسی قصد ندارد برای غلبه برتبعضی که قرن ها وجود داشته ، زنان را تنها به این دلیل که زن هستند وبدون توجه به قابلیت های علمیومدیریتی یشان ، به اداره موسسات آموزش عالی بگمارد.
آنچه ما درجستجوی آن هستیم ، درابتدا شرایطی ثمربخش وحقیقی است که درآن زن ومرد از فرصت های مساوی بر خوردار باشند.
ودر مرحله بعد شرایطی فراهم شود تازمانی که ازنظرمدارج بالای علمیشاخص هستند، فرصت یابند به موسسات شان وکل جامعه خدمات درجه اولی که شدیدا مورد نیاز است ، ارائه دهند.
تاریخچه مشارکت زنان در جامعه پرو همه اسناد موجود براین واقعیت دلالت میکنند که هزاران سال قبل ونیز درحین امپراطوری اینکا Lnca Empire ، گروه های اجتماعی مختلفی که در سرزمین قعلی پرو زندگی میکردند، فوق العاده مرد سالاربودند.
میدانیم که طی امپراطوری اینکا وظیفه ؟
(معلمین مذکر) تدریس پسران جوان نخبگان Clito امپراطوری بود.
درمیان زنان جوان تنها به یک گروه منتخب – ؟
مهارت هایی نظیر هنربافندگی ، وتهیه غذا ونوشابه جهت مصرف در دربارامپراطوری ومراسم مذهبی آموزشی داده میشد.
حداکثر %1/0 از جمعیت مونث چنین تعلیماتی را دریافت میکردند.
بعد از استیلای اسپانیا اولین نشانه های توجه دولت به ترویج آموزش زنان ، در زمان استعمار ودرسال 1726 مشاهده شد.
این بدان معناست که بیشتر از دویست سال به زنان توجهی از لحاظ آموزشی نشده وآنان نادیده گرفته شدند.
درسال 1726 این وضعیت برای اولین بارمورد تردید قرار گرفت ، وپیشنهاد شدبه زنان نقش های جدیدی در جامعه استعماری داده شود.
این عقیده رشد کرد وبالغ شد، ولی خیلی آرام وآهسته .
تنها درسال 1822 بود که برای اولین بار در پرو آزادی خواهانی به نام مارتین Martin وبولیوار Bolivar پیشنهاد کردند، تحصیل درمدارس برای دخترها مانند پسرها امکان پذیر باشد.
اولین مدارس مخصوص دخترها درسال 1825 در کاسکوCusco ولیما Lima تاسیس شد.
تادرسال 1840 هنوز تعداد مدارس دخترانه ، انگشت شمار بود وتعداد شرکت کنندگان دراین مدارس بسیار اندک بود.موانع اصلی دراین راه ، به این صورت ثبت شده است : الف) نیاز به معلمین بیشتر.
ب) عدم تمایل والدین به فرستادن دخترانشان به مدرسه.
درسال 1855 قوانین سراسری برای آموزش همگانی ، برای اولین بار صراحتا حق تحصیل را برای جمعیت مونث ونیز حق ورود به تحصیلات متوسطه رابرای آن ها قائل شد.
این امتیازی بود که تاآن زمان ققطه به پسران تعلق داشت .باید خاطرنشان کنیم ، دوزن برجسته نقش چشمگیری در به دست آوردن این هدف ایفاکردند.
این زنان ترزاگونزالس ، فانینگ Teresa Conzalesde و الویراگارساگارسیا Elvira Garciay Garica بودند.
درسال 1876 اولین آموزشگاه تربیت معلم تاسیس شد وخلائی که برای مدت زمانی طولانی در کشور احساس میشد، پرکر.
راهبه هایی از جمعیت مرکز مذهبی Congregation of the Sacred Heart عهده دارسازماندهی وهدایت مدرسه شدند.
این جمعیت توسط رئیس جمهور مانوئل پرادو Manuel Prado به پرو دعود شده بودند، و کسی که تحت تاثیرآموزش فوق العاده خواهرانش درفرانسه قرارگرفته بود ولی حالا تمایل داشت چنین آموزشی را درکشورخودش تحقق ببخشد.
سرپرست اولین گروه راهبه ها که واردشدند، مادرپیوری Mother Purray بود.
درسال 1901 قانون آموزش بازمانی Organic Education Law حق ورود به دانشگاه را برای زنان قائل شد.
چند سال بعد (1908 ) زن پیرویی اجازه داشت، تقاضای عنوان ودرجه دانشگاهی بکند.
بهتراست به این نکته نیزتوجه کنیم که همه این پیروزی ها طوری طراحی و پرداخته شده بودند، که دختر بچه ها وزنان جوان که به شاخه اجتماعی متنفذ وممتاز جمعیت کشورتعلق داشتند، ازآن بهره مند شوند.
بنابراین دسترسی زنان به تحصیلات ابتدایی ، متوسطه و دانشگاهی تنها به حال کمتراز 10 % جمعیت مونت پیرویی مفید واقع شد.
درعمل بیشتراز90 % اززنان پیرویی قادربه استفاده از این فرصت ها نبودند.
در اقدامیجهت اصلاح، (Elbeit Partially) این تبعیض جدی، درسال 1905 دولت پیرو تحصیلات ابتدایی را برای پسرهای 6 تا 14 ودختران 6 تا12 سال اجباری اعلام کرد.
ولی مانند بسیاری از مقررات دولتی دیگر این « اجبار» نادیده گرفته شده، چرا که جامعه پرویی درهر صورت قادر به تبعیت ازآن نبود: چون به اندازه کافی مدرسه وجود نداشت ودرمواردی که مدرسه هم موجود بود، هزاران وهزاران خانواده استطاعت فرستادن پسران ودختران شان به مدرسه را نداشتند.
به همین دلیل بعد از سه دهه ، درسال 1933 رایگان بودن آموزش ابتدایی اعلام شد.
علی رغم این قضیه وبعد از چندین دهه تحت فشاربودن، این قانون چیزی بیشتر از یک بیانیه برجسته کارایی نداشت .
با درنظرگرفتن وضعیت بسیاربد،اسفناک وغیر مطمئن هزاران کلاس مدرسه درسرتاسرکشور، حتی امروز نیزاین اهداف کاملا اجرا نشده اند: فقدان میز تحریر، تخته سیاه ، سقف ولوله کشی .
ومعلمینی که اکثرآنها حدود صد دلار درماه درآمد دارند.
دهه 1930 شاهد آغاز فرانید تلیفق انبوه بچه ها – پسران ودختران درنظام آموزشی است .
بعد از قرن ها تبعیض شدید وگسترده علین زنان ، تنها درسال 1933 بودکه فرصت های مساوی دسترسی به آموزش در پرو ایجاد شد.
از طرف دیگر دسترسی زنان به آموزش ، درواقع فقط یک تساوی ظاهری بود درمیان پسرها ودخترهایی که تازگی حق تحصیل را برای نخستین بار یافته بودند، کسانی بودند که 15 –10 نسل قبل ترشان درمدرسه ودانشگاه بوده اند، درحالی که در مورد بقیه 15 –10 نسل قبل شان ، بیسواد بودند.
بنابراین نتایج حاصله نمیتوانست یکسان باشد، بخصوص اگر به خاطر بیاوریم که درمورد گروه اول یک شغل باثبات در پیشرفته ترین عرصه های اقتصادی وتولیدی پرو، تقریبا منتظرشان بود وبرخلاف آن ها درموردگروه دوم : بخصوص دختران مقدر شده بود در کارهای مزرعه تحت شرایط عقب مانده کشاورزی به والدین خود کمک کنند، آن ها بعلت عدم استفاده از مهارت های خواندن ونوشتن که درمدرسه آموخته بودند، محکوم به بی سواد ماندن وضعیت فعلی The Present Situation تعجب آورنیست که برای جمعیت پنج سال وبیشتربین سال های 1940 و 1981 ارقام زیر ثبت شده باشد: اگر چه میزان بیسوادی بطور چشمگیری افت پیدا کرده ، ولی درصد مولفه زنان جمعیت بیسواد افزایش داشته است .
نتایج بالا بادیاگرام زیر که مربوط به جمعیت 15 سال وبیشتر است ، تایید میشود: اعداد فوق نشان میدهند که دراین گروه سنی ،( تعصب علیه تحصیل دختران) درسال 1991 – 4 برابر بیشترازپسران تاثیرگذار بود.
اگر از زاویه دیگری به این قضیه نگاه کنیم ، متوجه میشویم جمعیت پرویی بسیار نامتجانس است .
ازطرفی تفاوت های بزرگ (دردرآمدطبقات مختلف اجتماعی دیده میشود)، باتوجه به دسترسی مشکل به تحصیل در نواحی آندآن Andean پرو ازدید خانواده های روستایی ، منفعتی از تحصیل فرزندانشان عاید اقتصاد خانواده نمیشود.
بدین لحاظ عجییب نیست اگر میبینیم که 100 % جمعیت بیسواد به سطح فقیر جامعه پرویی تعلق داشته باشد وآنه هم روستائیان ویاکسانی هستند که به تازگی به مناطق شهری مهاجرت کرده اند.
واز طرف دیگرحق رفتن به مدارس ابتدایی ، متوسطه وآموزش عالی برای 100% بچه هایی که به طبقات مرفه جامعه تعلق دارند، محفوظ وتضمین شده است .
اتفاقی نیست که درپرو، کشوری چند ملیتی،100 % بیسواد به اقوام زیرتعلق دارند:آندآن Andean بومی، سیاهان و آمازونی های بومی.
درحالی که 100 %اخلاف مهاجرین اروپایی قدیمی، وجدید، دسترسی کامل به سطوح مختلف آموزش دارند.
این دو وضعیت تاسف برانگیز، متاسفانه – عمدا یاسهوا – نتیجه تمرکزسرمایه گذاری آموزش درشهرهاست ، که به ضررمناطق روستایی بوده است .
همچنین اتفاقی نیست که درسال 1961 از هر100 زن بیسواد،24 نفر از آنان متعلق به مناطق شهری وی 76 نفر آن ها از مناطق روستایی بوده اند.
و بازهم اتفاقی نیست اگرمیبینیم درسال 1981، 77% ازجمعیت مونث کوتابامباس Cotabambas که یکی از استان های آندآن است ودر ارتفاع 3500 متری ازسطح دریا قرار دارد، ودارای اقتصاد ضعیف روستایی است ، ؟
، بیسواد بوده اند( بالاترین رقم بیسوادی درکشور) ودرهمان زمان لیما Lima که نسبتا پست نهفته ترین مرکز شهری در پرو میباشد، تنها 8% ازجمعیت مونثش را بعنوان بیسواد ثبت کرده است.
(کمترین رقم درکشور) ارقام سال 1991 نرخ بیسوادی برای منطقه آپوریماک را 6/36% نشان میدهد، که هنوز بالاترین رقم در کشور است و برای لیما – کالائو Lima-Callao این رقم زیر 2% است که همچنان پایین ترین رقم در کشور میباشد.
در این ارتباط از آنجائیکه هر روز بیشتر مشخص میشود، که رستری به فرصتهای شغلی ( و همه آنچه این مشاغل برای آینده فرد به ارمغان میآورند) به تحصیل بستگی دارد و فرصت های تحصیلی نیز (نظیر سایر مزایا) فقط در شهرها قابل دسترسی است، درطی چند دهه گذشته، جمعیت روستایی پرو بصورت انبوه به سمت شهرها هجوم آوردهاند: همانطورکه تا بحال متوجه شدیم، شهرها همیشه ازحمایت بیشتر دولت برخوردار بوده اند و این به ضرر مناطق روستایی میباشد.
باید اضافه کنیم، درعین حال، مناطق ساحلی نیز همیشه به مناطق کوهستانی آند آن ترجیح داده شده اند.
بنابراین بالاترین میزان جمعیت مؤنث بیسواد، مربوط به منطقه روستایی و کوهستانی آند آن (کوتابامباس Cotabambas)، (آپوریماک Apurimac) میباشد، درحالیکه بالاترین ارقام جمعیت باسواد به مناطق شهری ـ ساحلی (لیما) تعلق دارد.
دسترسی به تحصیلات ابتدایی و متوسطه دختربچه های پرویی درطی صد و شصت سال گذشته، از فرصتهای یکسانی برای دست یافتن به تحصیلات ابتدایی، برخوردار بوده اند.
نمودارهای کلی این واقعیت را تأیید میکنند: (*) تخمینی ازنظر تاریخی تلفیق اغلب زنان پرویی، درتحصیلات متوسطه تقریباً یک نسل بعد شروع شد: میبینیم که نسبت 40% برای زنان درمقاطع ابتدایی، متوسطه و آموزش عالی، درهرمورد، بعد از یک نسل بدست آمده، چنانکه ارقام زیر هم نشان میدهد: این ارقام نشان دهنده ارزش والایی است که آموزش برای افرادی که به آن دسترسی دارند، دارد.
واضح است، زمانی که در دهه 1940 تحصیلات ابتدایی داشتند، بهترین مشوقین برای دخترانشان بودند تا وارد تحصیلات متوسطه شوند.
و آنهائیکه دردهه 1960 واجد تحصیلات متوسطه بودند، دخترانشان را به ادامه تحصیل در سطح عالی ترغیب کردند.
همه اینها، چنانکه اشاره کردیم، همزمان با خیل عظیم مهاجرت جمعیت روستایی به شهرها انجام پذیرفت.
انفجار جمعیتی در آموزش The Demagraplic Explosianin Edvcation دلایل متعددی برای رشد انفجاری تعداد افرادی که به بعضی مقاطع تحصیلی در پرو دست یافته بودند وجود داشت.
نمودارهایی که در زیر میآیند، شاهد گویایی براین مدعاست.
درصد میزان رشد ثبت شده، برای سالهای 1981-1940 اینگونه بوده است: در پرو مانند بسیاری از کشورهای دیگر، جمعیت عظیمیاز دانش آموزان وارد مدارس و دانشگاههای دولتی میشوند.
ارقام زیر مربوطه به سال 1991 میباشد: بنابراین بی مناسبت نیست اگر مقایسه ای داشته باشیم بین میزان سرمایه گذاری دولت پرو درامر آموزش و تقاضای روبه رشدی که برای آموزش دولتی وجود دارد.
درسالهای بین 1990-1981 جمعیت دانش آموزی مشغول به تحصیل در مدارس و دانشگاههای دولتی 46% افرایش داشت: و میبینیم که درهمین سالها، هزینه سرانه دولت برای آموزش سرانه بطور رسمی31% افت پیدا کرده بود.
واحد پولی که دراین جدول مورد استفاده قرارگرفته است “سول پرو” به