قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «فضلالقرآن على سائرالکلامکفضلاللَّه على خلقه».
برترى قرآن بر سایر سخنان مانند برترى خداوند بر خلق خود مىباشد .
(بحار/92/19) 2 - رهبرى قرآن قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماماً و قائداً».
بر شما باد به قرآن و آن را به عنوان رهبر و پیشواى خود قرار دهید .
(کنز العمال / 4029) 3 - قرآن بهترین سخن قال علىعلیه السلام: «تعلّموا کتاب اللَّه تبارک و تعالى فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظه و تفقهوا فیه فانّه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء لما فى الصدور».
کتاب خداوند متعال را فرا گیرید زیرا بهترین سخن و رساترین پند و اندرز است و در آن تفقه کنید (و معارف آن را بفهمید) زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن شفا بگیرید چون مایه شفاى سینههاست.
(تحفالعقول/150) 4 - قرآن سفرهى آمادهى الهى قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «القرآن مأدبه اللَّه فتعلموا مأدبته ما استطعتم».
قرآن سفره آماده و مهمانى خدا است تا مىتوانید آن را فرا بگیرید (و از معارف عالى آن بهره ببرید).
(بحار / 92 / 19) 5 - رمضان بهار قرآن عن الباقرعلیه السلام: «لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان».
براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است .
(بحار / 92 / 213) 6 - ثواب قرائت قرآن در ماه رمضان قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «و من تلا فیه آیه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور».
هرکسى در ماه رمضان آیهاى از قرآن را تلاوت کند مزد او مانند کسى است که تمام قرآن را در غیر ماه رمضان تلاوت کرده است .
(بحار / 93 / 357) 7 - جاودانگى قرآن عن الرضاعلیه السلام: «ان رجلاً سأل ابا عبداللَّهعلیه السلام ما بال القرآن لایزداد عند النشر و الدراسه الاّ غضاضه فقال لان اللَّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهوفى کل زمان جدیدوعند کل قوم غض الى یومالقیامه ».== شخصى از امام رضا علیه السلام سؤال کرد: چرا قرآن همیشه تازگى دارد؟
حضرت فرمود: زیرا خداوند آن را براى تمام زمانها و همه مردم قرار داده و منحصر به یک زمان نیست، بنابراین قرآن در هر زمانى جدید و تا قیامت براى هر گروهى تازگى دارد .
(بحار/92/15)== 8 - جامعیت قرآن== قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرأ القرآن».== کسى که دانش اوّلین و آخرین را مىخواهد، قرآن را بخواند .
(کنزالعمال/2454)== 9 - تکامل در پرتو قرائت قرآن == قال الصادقعلیه السلام: «فانّ درجات الجنه على قدر آیات القرآن فیقال لقارئ القرآن اقرأ وارق».
== به درستى که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، در روز قیامت به قارى قرآن گفته مىشود بخوان و بالا برو .
(بحار / 92 / 188) 10 - عمل به قرآن قال الصادقعلیه السلام: «الحافظ للقرآن العامل به مع السفره الکرام البرره ».
کسى که حافظ قرآن و عامل به احکام آن باشد، همراه با سفیران بزرگوار نیکوکار است.
(کافى / 2 / 603) 11 - اصناف قاریان قرآن قال الصادقعلیه السلام: «القرّاء ثلاثه : قارى قرأ (القرآن) لیستدّر به الملوک و یستطیل به على الناس فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضیّع حدوده فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن ...
فهو یعمل بمحکمه و یؤمن بمتشابهه و یقیم فرائضه ...
فهو من اهل الجنه ».
قاریان قرآن بر سه دسته هستند: گروهى قرآن را تلاوت مىکنند تا بدینوسیله از پادشاهان و حاکمان مال طلب کنند و بر مردم تکبّر کنند که اینها اهل دوزخ هستند، بعضى قرآن را قرائت مىکنند و حروف آن را حفظ و حدود آن را ضایع مىسازند، اینها نیز اهل دوزخ هستند و گروهى قرآن را قرائت مىکنند و به آیات محکم عمل مىکنند و به آیات متشابه ایمان دارند و واجبات آن را به جا مىآورند، اینها اهل بهشتند.
(خصال / 143) 12- آداب تلاوت قرآن الف - طهارت دهان قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «طیّبوا افواهکم فانّ افواهکم طریق القرآن».
دهانهاى خود را پاک گردانید زیرا دهانهاى شما مسیر و راه براى تلاوت قرآن است.
(کنز العمال/2752) ب - استعاذه قال الصادقعلیه السلام: «لمّا سئل عن التعوّذ عند افتتاح کل سوره : نعم فتعوّذ باللَّه من الشیطان الرجیم».
از پناه بردن هنگام آغاز هر سورهاى از امام صادق علیه السلام سؤال شد، فرمود: آرى به خدا از شیطان رانده شده پناه ببرید .
(تفسیر عیاشى / 2 / 270) ج - ترتیل قال علىعلیه السلام: «عند قوله تعالى «و رتّل القرآن ترتیلاً» بینه تبیاناً و لا تهذّه هذّ الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولکن اقرع به القلوب القاسیه و لا یکن همّ احدکم آخر السوره ».
(ترتیل) یعنى آن را بطور روشن بیان کن نه مانند اشعار سریع و پشت سر هم بخوان و نه مانند دانههاى شن آن را پراکنده ساز لکن چنان بخوان که دلهاى سنگین را با آن بکوبى و بیدار کنى هرگز هدف شما این نباشد که حتماً به آخر سوره برسید.
(هدف شما این باشد که معارف آن را بفهمید و عمل کنید).
(کافى / 2 / 614) د - تدبر قال علىعلیه السلام: «الا لاخیر فى قرائه لیس فیها تدبّر الا لاخیر فى عباده لیس فیها تفقّه».
آگاه باش خیرى نیست در قرائت قرآنى که در آن تدبر نباشد، آگاه باش خیرى نیست در عبادتى که در آن فهم نباشد.
(بحار / 92 / 211) ه - صوت زیبا قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «زیّنوا القرآن باصواتکم».
به وسیله صدایتان قرآن را زینت دهید .
(بحار / 92 / 190) و - خشوع قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «اقرأوا القرآن بالحزن فانّه نزل بالحزن».
قرآن را با حزن و اندوه بخوانید زیرا آن با حزن و اندوه نازل شده است .
(کنز العمال / 2777) اشاره الف - نفیسه نوه امام مجتبى علیه السلام در مدت عمر خویش شش هزار مرتبه قرآن کریم را ختم نمود و در لحظه احتضار روزه بود و مشغول تلاوت قرآن کریم بود تا به آیهى شریفهى «و لهم دار السلام عند ربهم» رسید از دنیا رفت.
(تحفه الاحباب / 393) ب - حضرت رضاعلیه السلام در هر سه روز یک مرتبه قرآن کریم را ختم مىنمود و اعجاز قرآن مىدانیم پیغمبر ما خاتم است و دین او دین خاتم و جاودانه است و بلکه پیغمبران گذشته همه مقدمه بودهاند; یعنى در واقع مراحل ابتدایى را مىگذراندهاند و بشر هم در مکتب آنها مراحل ابتدائى را پشتسر مىگذاشته تا آماده بشود براى مرحله نهائى و با آمدن دین خاتم دیگر پیامبر جدیدى در عالم نخواهد آمد و این دین به صورت پایدار در عالم باقى خواهد ماند.
حال باید ببینیم راز خاتمیت چیست؟
ما نمىخواهیم وارد این مطلب بشویم و در یک رساله کوچک بنام «ختم نبوت» درباره راز خاتمیت مفصلا بحث کردهایم.
فقط اینجا یک مطلب را متذکر مىگردم و آن این است که: دین خاتم در بسیارى از خصوصیات با ادیان دیگر تفاوت دارد.
یکى از آن آن خصوصیات، معجزه دین خاتم است; البته معجزه اصلى آن.
معجزات پیامبران دیگر از نوع یک حادثه طبیعى بوده است مثل زنده کردن مرده یا اژدهاشدن عصا، و یا شکافته شدن دریا و امثال آنها.
اینها هر کدام حادثهاى موقت است.
یعنى حوادثى است که در یک لحظه و در یک زمام معین صورت مىگیرد و باقى ماندنى نیست.
اگر مردهاى زنده شود زنده شدن او در یک لحظه انجام مىگیرد و چند صباحى هم ممکن است زنده بماند ولى بالاخره مىمیرد و تمام مىشود.
اگر عصایى اژدها مىگردد یک امرى است که در یک ساعت معین رخ مدهد بعد هم بر مىگردد بحالت اولیهاش.
معجزاتى که انبیاء گذشته داشتهاند همه از این قبیلند.
حتى بعضى ازمعجزات خود پیغمبر; مثل آنها که قبلا اشاره کردیم.
نیز از جمله این گون8ه معجزات است.
رفتن پیغمبر از مسجد الحرام به مسجدالاقصى یا شق القمر در شبى یا روزى انجام مىگیرد و تمام مىشود.
ولى براى دین جاودان که مىخواهد قرنها در میان مردم باقى باشد، چنین معجزهایکه مدتى کوتاه عمر دارد; کافى نیست.
چنین دینى معجزهاى جاودان لازم دارد.
و لهذا معجزه اصلى خاتم الانبیاء از نوع کتاب است.پیغمبران دیگر کتاب داشتهاند و معجزه هم داشتهاند ولى کتابشان معجزه نبود و معجزهشان هم کتاب نبود.
موسى تورات داشت و خودش هم مىگفت تورات من معجزه نیست معجزه من غیر از تورات است.
ولى پیغمبر اسلام اختصاصا کتابش معجزه اش نیز هست البته نه به معناى اینکه او معجزه دیگرى نداشته است; بلکهبه این معنى که کتابش هم معجزه است و این لازمه دین خاتم و دین جاوندان است.
مطلب دیگرى در مورد دین خاتم هست که باز یکى از رازهاى خاتمیت بشمار مىآید و آن این است که دوره خاتمیت نسبت به دورههاى گذشته نظیر دوره نهائى و تخصصى است نسبت به دورههاى ابتدائى یعنى دوره صاحب نظر شدن بشر است.
دانشآموز در دوره دبستان و دبیرستان فقط بهاو مىگویند و او یاد مىگیرد ولى وقتى که به دوره دانشگاه رسید و به طى کردن دوره تخصصى یعنى دوره فوق لیسانس و دکترى پرداخت; اینجا دیگر دوره صاحب نظر شدن است دوره اجتهاد در نف مربوطه است.
دوره دین خاتم براى بشر از نظر کلى نه ملاحظه یک فرد بخصوص نسبت به فرد دیگر دوره صاحب نظر شدن است.
در دوره صاحب نظر شدن بشر است که در مسائل دینى; اجتهاد و مجتهد شان پیدا مىکند.
آیا در ادوار گذشته ما مجتهد داشتهایم؟
در ادیان ابراهیم و موسى و عیسى مجتهدى وجود داشتهاست؟
خیر; آنچه قرآن از آن تعبیر به فقاهت و تفقه در دین مىکند به هیچ وجه در آن ادیان به چشم نمىخورد.
آن کارى که امروز مجتهد با نیروى علم و استدلال و اجتهاد مىکند.
پیغمبران گذشته مىکردند ولى نه با قوه اجتهاد بلکه با نیروى وحى و نبوت.
اصولا در آن ادیان زمینه اجتهاد وجود نداشت; چون خود دین باید زمینه اجتهاد در آن وجود داشته باشد یعنى در یک دین ضوابط و اصول کلى باید بیان شده باشد تا یک عده متخصص بر اساس آن کلیات و ضوابط روى فکرى و نظر مسائل جزئى را اکتشاف نمایند.
ادیان گذشته به دلیل اینکه درس دوره ابتدائى بود، نمىتوانست اصول و کلیات را بیان نماید، زیرا بشر استعداد فراگیرى آنها را نداشت.
اصطلاح رائجى است که مىگوید: پیغمبران مرسل و غیر مرسل، پیغمبران مرسل یعنى پیغمبرانى که صاحب شریعت و قانون هستند مثل ابراهیم، موسى، عیسى و پیغمبران غیر مرسل یعنى پیغمبرانى که تابع پیغمبران دیگر و مبلغ شریقت آنانند و از خودشان قانونى نداشتهاند.
کارى که هم اکنون مجتهدان مىکنند همان کارى است که پیغمبران دسته دوم مىکردهاند.
البته مجتهد کارش منحصر به این نیست و علاوه بر اجتهاد حاکل شرعى ورهبر مردم است آمر به معروف و ناهى از منکر در میان مردم است او مصلح میان امت بوده و موظف است که مفاسد را اصلاح نماید.
همین کار را نیز در گذشته پیغمبران انجام مىدادند ولى در دین خاتم دیگر پیغمبرى بخاطر این جهات مبعوث نمىگردد بلکه مجتهدان از عهده چنین وظایفى بر مىآیند.
این است معناى حدیثى که پیغمبر فرمود: علماء امتى کانبیاء بنى اسرائیل.
علماء امت من مانند انبیاء بنىاسرائیل مىباشد التبه مقصود آن عده از انبیاء بنى اسرائیل است که کارشان فقط تبلیغ و تفهیم و تعلیم و ترویجشریعت موسى بوده است.
این است که مىگوییم دوره انبیاء گذشته دوره وحى است.
به این معنى که حتى تبلیغ و ترویج را هم مىبایست انبیاء انجام بدهند.
ولى در دوره دین خاتم، یک سلسله کارها یعنى کارهایى که مربوط به عالم تبلیغ و ترویج است و یا مربوط به استنباط کلیات از جزئیات است آن را دیگر علماء انجام میدهند نه پیغمبران.
پى علماء از این نظر و در این حدود و نه بیشتر، جانشین پیغمبرانند، نه همه پیغمبران، بلکه جانشین پیغمبرانى که صاحب شریعت نیستند.
وجوه اعجاز قرآن از نظر کلى اعجاز قرآن از دو جنبه است جنبه لفظى و جنبه معنوى لفظى یعنى از جنبه هنر و زیبائى و معنوى یعنى از جنبه علمى و فکرى.
چون مقوله هنر و زیبائى غیر از مقوله علم و تفکر است.
زیبائى مربوط به فن است و علم مربوط به کشف.
علم یعنى آنچه که حقیقتى را براى انسان کشف مىکند ولى زیبائى و جمال یعنى آن چیزى که یک موضوع جمیل و زیبائى را بوجود مىآورد.
البته خود هنر و زیبائى هم موضوعات و مقولات مختلفى دارد یکى از آنها مقوله سخن است و اتفاقا انسان در میان همه زیبائىها آن چنان در مورد هیچ مقولهاى از مقولههاى زیبائى نشان ندهد.
ما مىتوانیم زیبایى را بدو نوع تقسیم کنیم.
1- زیبائى حسى 2- زیبایى ذهنى.
زیبائى حسى هم به سمعى و بصرى تقسیم مىشود.
زیبائى گل و باغچه از نوع زیبائى حسى بصرى است و زیبائى یک آواز خوش از نوع حسى سمعى است.
آیا زیبائى سخن از این نوع است؟
خیر، بلکه اصولا زیبایى سخن حسى نیست