چکیده آیندهنگاری بر آمده از نیاز «آمادگی برای آینده»؛ یعنی به کار بردن منابع به بهترین وجه ممکن برای دستیابی به مزیت «رقابتی» «بهبود کیفیت زندگی» و «توسعه پایدار» میباشد .
استفاده روزافزون از این ابزار در سالهای اخیر موجب آن شده است که ملاحظات محوری و پایهای در مفهوم فعلی آیندهنگاری در اروپا تغییر یابد.یکی از این تغییرات حرکت از آیندهنگاری ملی به آیندهنگاری منطقهای است.
در آیندهنگاری منطقهای تفاوتهایی با آیندهنگاری ملی مشاهده میشود، از جمله در افق زمانی و روش مورد استفاده.
از سویی دیگر رابطه میان آیندهنگاری منطقهای با آیندهنگاری ملی آن کشور میتواند به صورتهای متفاوتی ایجاد شود.
در این مقاله آیندهنگاری منطقهای معرفی گشته و تفاوتهایی از آن با آیند هنگاری ملی ذکر میگردد و پس از آن رابطه میان آیندهنگاری منطقهای با آیندهنگاری ملی آورده میشود.
واژگان کلیدی: آیندهنگاری، آیندهنگاری منطقهای، آیندهنگاری ملی Keywords: Technology foresight Regional Foresight, National Foresight 1 مقدمه اقتضائات و شرایط هر زمانهای ما را مجبور به بازنگری در مفاهیم ،پیشفرضها و روشهای قبلی خود میسازد، تفاوتهای دنیای امروزی با جهان گذشته را میتوان حداقل در 4 مولفه ذیلنگریست، 4 مولفهای که از دید بسیاری از خبرگان آیندهنگاری، همچون مارتین، 4 پیشران اصلی اقبال و توجه به آیندهنگاری بودهاند و عبارتند از [1] : 1- افزایش رقابت [5] 2- افزایش محدودیتها[6] بر هزینه بخش عمومی 3- افزایش پیچیدگی[7] 4- افزایش اهمیت توانش[8] علم و تکنولوژی در ادبیات آیندهنگاری به واسطه آنکه این 4 پیشران، همگی با حرف c آغاز میشوند، با نام c4 نیز شناخته میشوند.
دیگر نکته قابل تامل در خصوص c4 آن است که تمامی این محرکها و سایقها الزاما محدود به یک منطقه جغرافیایی خاص نمیشوند و تمامی این موارد به همان اندازهای که برای یک کشور مطرح است برای یک منطقه ایالتی یا استانی و به همان اندازه برای یک منطقه فراملی نیز چالش برانگیز است.
از اینرو آیندهنگاری به عنوان یک ابزار بالقوه توانمند برای سیاست گذاری میتواند در هر یک از مناطق فوقالذکر مورد استفاده قرار گیرد .
مناطق زیر ملی (ایالت و استانها) نیز سعی در استفاده از این ابزار توانمند گرفتند.
آیندهنگاری برحسب محدوده  جغرافیایی مورد پوشش، به 3 صورت ذیل قابل مشاهده است .[2] 1- در سطح منطقه ای:[9] در این سطح دولتهای محلی به انجام فعالیت آیندهنگاری در محدوده خود میپردازند.
این نوع از آیندهنگاری در اروپا به صورت وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد.
اتحادیه اروپا نیز از برنامههای آیندهنگاری منطقهای پشتیبانیهای ویژهای نموده و برنامههای متنوعی جهت گسترش آن انجام داده است.
برنامههای لیون فرانسه[10] ،شمال شرق انگلستان[11] و کاتالونیای[12] اسپانیا از جمله برنامههای آیندهنگاری منطقهای میباشد.
2- در سطح ملی[13] : برنامههای آیندهنگاری ملی قدیمی ترین و شناخته شده ترین برنامههای آیندهنگاری است .
3- در سطح بین المللی[14]: آیندهنگاریهای زیادی نیز در سطح بین المللی انجام گرفته است.
اتحادیه اروپا آیندهنگاریهایی را درخصوص بیوتکنولوژی و سنسور در سطح بین المللی انجام داده است.
گاهی این فعالیتها در سطح همکاری دو یا چند کشور انجام گرفته است.
به عنوان مثال برنامه مینی دلفی[15] برنامهای بود که به صورت مشترک میان آلمان و ژاپن انجام گرفته است.
گاهی از مواقع نیز برنامه ایی در سطح سازمانها و اتحادیههای بینالمللی انجام میگیرد.
آیندهنگاریهایی که در سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسیه اپک[16] درخصوص وضعیت آب انجام گرفته، از جمله این فعالیتها است.
در این مقاله سعی میشود تا تفاوتهای آیندهنگاری منطقهای و آیندهنگاری ملی مورد بررسی قرار گیرد.
2- ضرورت و اهمیت تحقیق آیندهنگاری بر آمده از نیاز «آمادگی برای آینده ؛ یعنی به کار بردن منابع به بهترین وجه ممکن برای دستیابی به مزیت «رقابتی» «بهبود کیفیت زندگی» و «توسعه پایدار» میباشد .
آیندهنگاری نیز به ابزاری برای تاثیر گذاری بر جامعه و سوق دادن آن در جهت مطلوب است.
استفاده روزافزون از این ابزار در سالهای اخیر موجب آن شده است که ملاحظات محوری و پایهای در مفهوم فعلی آیندهنگاری در اروپا تغییر یابد.
این تغیرات عبارتند از [3] : § فعالیت آیندهنگاری به صورت فزایندهای از مفهوم پیش بینی[17] ،فاصله میگیرد .
این فاصله به واسطه جهت گیری و توانایی گسترده فعالیت آیندهنگاری در مدیریت عدم اطمینانها و وضعیتهای مبهم است.
در حالی که پیش بینی سعی در پیش گویی آینده و کشف آن با توجه به گذشته دارد.
§ فعالیت آیندهنگاری ملاحظه زیادی درخصوص توجه و تمرکز بر نقش انسان در ساخت آینده خویش، در کنار پذیرش رویدادهای ملی دارد.
· این امر ما را نیازمند چشمانداز موازی و استراتژیک در مورد خطر پذیری و مسائل و (به همان اندازه در مورد) فرصتها میسازد.
· به این ترتیب با رویکردی کل نگر[18] مواجهیم که در آن واحد، نه تنها به تعاملات تکنولوژیکی توجه میکند، بلکه تعاملات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و متغیرهای فرهنگی را نیز مدنظر دارد.
· آیندهنگاری از "سطح ملی" و "فضای عمودی / بخشی" به صورت فزایندهای به "فضای بومی / منطقهای" با مشخصه ها(ویژگی ها) و اهداف متقاطع تغییر کاربری میدهد.
به این ترتیب مشخص میگردد که آیندهنگاری منطقهای به شدت مورد توجه و علاقمندی سیاست گذاران منطقهای قرار گرفته است و امروزه به عنوان یکی از روندهای قابل تامل در آیندهنگاری دانسته میشود.
اهمیت این مقاله در این است که تلاش مینماید تا اولا به موضوع آیندهنگاری منطقهای بپردازد و به ابعاد آن بپردازد، ثانیا تفاوتهای آن با آیندهنگاری ملی مورد بررسی قرار گیرد و ثالثا به عنوان یک پیشآگهی، بازیگران منطقهای را متوجه میزان اهمیت و تعدد فعالیت جهانی در حوزه آیندهنگاری منطقهای نماید.
3- تعریف و مفهوم آیندهنگاری ملی و منطقهای امروزه واژه آیندهنگاری به صورت گستردهای به کار میرود.
این واژه بیانگر طیف وسیعی از رویکردهایی است که باعث بهبود فرآیند تصمیمگیری میشوند[4] .
ارائه تعریف مشخص و دقیق از آیندهنگاری مشکل است، چرا که اولاً تفاوت دیدگاههای افراد مختلف که آیندهنگاری را از حوزه مورد علاقه خود مینگرند، باعث میشود تا آنان تعریفی براساس دیدگاه موجود در آن حوزه ارائه دهند.
ثانیاً عمر کوتاه این دانش و سیر تجربیات گوناگون از این دانش باعث گردیده است که مفهوم آیندهنگاری مرتباً تغییر یابد.
در سالهای اخیر کشورهای متفاوتی فعالیت آیندهنگاری را در برنامههای ملی خود قرار داده اند، هر یک از این فعالیتها بر دانش آیندهنگاری میافزاید و لذا روز به روز توسعه این مفهوم ادامه دارد.
بن مارتین[19] به عنوان یکی از متقدمین و پیشروان بحث آیندهنگاری مطرح است .
اولین تعریفی که تقریباً مورد پذیرش عمومی قرار گرفت، متعلق به وی است .
وی در سال 1995 آیندهنگاری را به عنوان یک نوع از پژوهش دانست و پژوهش آیندهنگاری [20]را به صورت ذیل تعریف نمود[2] بن مارتین[19] به عنوان یکی از متقدمین و پیشروان بحث آیندهنگاری مطرح است .
وی در سال 1995 آیندهنگاری را به عنوان یک نوع از پژوهش دانست و پژوهش آیندهنگاری [20]را به صورت ذیل تعریف نمود[2] " آیندهنگاری تلاش سیستماتیک برای نگاه به آینده بلندمدت علم، تکنولوژی، اقتصاد و اجتماع میباشد، که با هدف شناسایی تکنولوژیهای عام نوظهور و تقویت حوزههای تحقیقات استراتژیکی است، که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد." مارتین این تعریف از آیندهنگاری تکنولوژی را دارای پنج جنبه مهم میداند [2]: 1- تلاش برای نگاه به آینده هنگامی فعالیت آیندهنگاری نامیده میشود که تلاشی سیستماتیک باشد.
این امر تفاوت میان آیندهنگاری و ساخت سناریوهایی که روزانه برای برنامهریزیها استفاده میگردد، را نشان میدهد.
2- دومین وجه تمایز این فعالیت، نگاه بلند مدت آن است که بسیار فراتر از افقهای برنامهریزی معمول میباشد.
افق زمانی در فعالیتهای آیندهنگاری از 5 تا 30 است.
3- سومین جنبه مورد لحاظ در تعریف آیندهنگاری توجه به تعادل میان «فشار علم/تکنولوژی» با «کشش تقاضا» میباشد.
به این ترتیب است که نوآوری تنها محدود به فشار تکنولوژی نمیشود و به نقش نیازهای برآمده از عوامل اقتصادی – اجتماعی در فعالیت آیندهنگاری نیز پرداخته میشود.
4- تمرکز فعالیت آیندهنگاری بر تکنولوژیهای نوظهور: به معنای تمرکز بر تکنولوژیهایی است که وارد مرحله رقابتی نشده اند، و این امر باعث میشود تا دولت مشروعیت سرمایه گذاری و ورود به این حوزه را بدست آورد.
5- توجه به منافع اجتماعی و عدم تمرکز صرف بر ایجاد ثروت، پنجمین وجه از تعریف فوق است.
آنگونه که ذکر شد، شدت افزایش دانش آیندهنگاری باعث گردید تا مارتین در سال 2000 تغییرات بسیار اندکی را در تعریف خود اعمال نماید.
به این ترتیب مارتین آیندهنگاری را مجدداً به صورت ذیل تعریف نمود [1]: "آیندهنگاری فرآیند تلاش سیستماتیک برای نگاه به آینده بلندمدت علم، تکنولوژی، محیط زیست، اقتصاد و اجتماع میباشد، که با هدف شناسایی تکنولوژیهای عام نوظهور و تقویت حوزههای تحقیقات استراتژیکی است، که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد." به این ترتیب علاوه بر پنج جنبه مهم قبلی وی جنبه ششمی را نیز بر تعریف قائل شد: 6- فعالیت آیندهنگاری یک فرآیند میباشد.
به این ترتیب است که طراحی مناسب فعالیت، حضور بازیگران فعال و کلیدی از گروههای ذی نفع جامعه (مانند جامعه متخصصین، دولت، صنعت، سازمانهای غیر دولتی، گروههای مصرف کننده) میتواند در جهت ایجاد جامعه مطلوب آینده موثر باشد.
طبق تعریف لوک جورجیو[21] از آیندهنگاری " آیندهنگاری ابزاری سیستماتیک برای ارزیابی آن دسته از توسعههای علمی و تکنولوژیکی است، که میتواند تأثیرات بسیار شدیدی بر رقابت صنعتی، خلق ثروت و کیفیت زندگی داشته باشد." .[2]این تعریف به عنوان تعریف اصلی آیندهنگاری در فعالیت آیندهنگاری سال 1995 انگلستان مورد توجه قرار گرفت.
هورتون[22] در سال 1999 تعریف ذیل را از آیندهنگاری ارائه داد[5]: " آیندهنگاری فرآیند توسعه گسترهای از دیدگاهها در مورد راههای امکان پذیر برای توسعه آینده است، که درک کافی این دیدگاهها، منجر به تصمیمگیریهایی میشود که بهترین فردای ممکن را خلق میکند." " مرکز پژوهشهای مدیریت و استراتژیک[23] " در برزیل که یک سازمان دولتی است و متولی برنامهریزیها و سیاستگذاریهای حوزه علم و تکنولوژی است، آیندهنگاری را به صورت ذیل تعریف میکند[6]: " فعالیتی که 3 بعد مختلف تفکر، مباحثه و شکل دهی به آینده را در یک فرآیند به هم مرتبط میسازد.
· تفکر در مورد آینده : رویدادهای ممکن در آینده که از روندهای بلندمدت و پیش فرضهای ناشی از حقایق جدید و غیر منتظره بدست میآید مورد آزمون قرار میگیرد.
روندهای علم و تکنولوژی مورد پایش قرار میگیرد و تغییرات اقتصادی، اجتماعی، ژئوپلتیک و فرهنگی نیز لحاظ میگردد.
مباحثه در مورد آینده: فرآیند تفکر در مورد آینده هنگامی که رویکردی مشارکتی طرح شود، نیازمند درگیری و مشارکت ذی نفعان و بازیگران مختلف میگردد که این بازیگران شامل بازیگران دولتی (صاحب قدرت)، شرکتها و سازمانهای R&D خواهد بود.
این فرآیند میتواند در سطوح مختلف ملی، منطقهای و فراملی انجام گیرد.
شکل دهی به آینده : در خلال شناسایی آیندههای ممکن و مطلوب و فرآیند یادگیری و تعامل، امکان رسیدن به سطوح مختلفی از تصمیمات وجود دارد تا این تصمیمات تلاشها را هماهنگ ساخته منجر به ساخت چشماندازی از آینده شود." تمامی تعاریف فوق به عنوان تعریف آیندهنگاری در تجربیات متفاوتی مورد استفاده قرار گرفته است اما اولا تمامی این تعاریف در تجربیات ملی مورد استفاده قرار گرفتهاند و ثانیا مورد اجماع نیز قرار ندارند (البته بجز تعریف مارتین ).
در برنامه " شبکه توسعه منطقهای آیندهنگاری[24] اتحادیه اروپا که با نام اختصاری " فورن"[25] شناخته میشود، تعریفی از آیندهنگاری به صورت ذیل ارایه گشته است: آیندهنگاری " فرآیندی سیستماتیک، مشارکتی[26] و گردآورنده ادراکات آینده[27] است، که چشماندازی میان مدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روز آمد[28] و بسیج اقدامات مشترک بنا میسازد."[3] این تعریف که بر پایه تعریف گویگان[29] بنا شده بود با استقبال شدیدی خصوصا در برنامههای آیندهنگاری منطقهای روبرو شد.
این تعریف در برنامه دیگری که درخصوص آیندهنگاری و توسط اتحادیه اروپا انجام گرفت و با نام " استراتا"[30] شناخته میشود، نیز پایه تعریف آیندهنگاری منطقهای قرار گرفت.[7] این تعریف در برنامههای آیندهنگاری منطقهای فنلاند [8]، انگلستان [4]، کشورهای اروپای شمالی[9] و بسیاری دیگر از کشورها خصوصا کشورهای اروپایی مورد توجه قرار گرفت.
این تعریف در "راهنمای عملی آیندهنگاری منطقهای اتحادیه اروپا" نیز به عنوان تعریف آیندهنگاری آورده شده است.[10] مشخص است که تعریف مارتین اتخاذ تصمیمات، گردآوری ادراکات و بسیج اقدامات را از وظایف آیندهنگاری نمیداند.
در تعریف مارتین آیندهنگاری به عنوان ابزاری جهت شناسایی آینده و استفاده از آن به عنوان یک ورودی در فرآیند تدوین استراتژی و تصمیمگیری استراتژیک دانسته میشود.
اما در تعریف فورن آیندهنگاری به مفهوم برنامهریزی نزدیکتر میشود و تصمیمگیری نقشی افزونتر مییابد.
این تفاوت در تعریف بیانگر تفاوت در دو نوع آیندهنگاری منطقهای و آیندهنگاری ملی است.
4- تفاوتها در ویژگیهای آیندهنگاری منطقهای و آیندهنگاری ملی 4-1- روشهای مورد استفاده روشهایی که در پروژههای آیندهنگاری استفاده میشوند، بطور عمدهای وابسته به سایر جنبههای پروژه آیندهنگاری میباشند.
این روشها متنوعاند و هر یک اهداف متفاوتی دارند.
اغلب این روشها از حوزه پیش بینی تکنولوژی[31] در دهه 1970 و یا قبل تر نشأت گرفته و توسعه یافته اند.
گرچه در فعالیتهای آیندهنگاری ملی روش دلفی به عنوان یک روش اصلی مورد توجه میباشد اما در آیندهنگاری منطقهای روش غالب روش سناریو نویسی است.[10]