«بعد از کتب آسمانی شریف ترین و مفیدترین کتابها، بیوگرافی است.» آندره موروا مقدمه شادی و شادمانی رابطه تنگاتنگی با میزان موفقیت در زندگی دارد.
برای تداوم این شادی باید همواره از زندگی خویش رضایت داشته باشیم.
انسان، از لحظه ای که خود را می شناسد تا آن دم که چشم از جهان فرو می بندد، پیوسته در تلاش برای دستیابی به موفقیت وکامیابی است.
بنابراین تعجبی ندارد اگر همه طالب آموختن رمز وموفقیت باشند.
نیل به موفقیت کلید و مفتاحی دارد وکسی که آن را یافت، هرگز از قله شادمانی فرو نخواهد آمد.
انسان با کسب موفقیت به دو پیروزی بزرگ نایل می گردد: هم به لحاظ مادی بی نیاز می شود و هم از نظر روحی و روانی شایستگی خود را به اثبات می رساند.
تحقق این دو هدف ارزشمند، خود مشوق انسان است تا سراسر عمر در تلاش و تکاپو باشد.
به این منظور، صدها کتاب در سراسر جهان منتشر شده که همگی در صدد کشف راز این کیمیای سعادت اند.
در ایران نیز کتابهای متعددی در این زمینه ترجمه شده تا پاسخگوی نیازهای علاقمندان باشد.
با نگاهی اجمالی به این کتابها در می یابید که آنها برغم تفاوت اندک در عنوان، از مضمونی یکسان برخوردارند.
مطالب هریک نیز در قالب کلمات و جملاتی متفاوت اما با مفهومی مشابه مطرح شده است.
الگوهای ارائه شده در این ترجمه ها اگر چه در جای خود بسیار با ارزش اند و باید قدر زحمات مترجمین آنها را دانست، اما از آنجا که برگرفته از جوامع پیشرفته غربی اند، نمی توانند برای کشورما، ایران، صددرصد کارساز باشند.
بدین جهت، در این کتاب راه و روشی متناسب با فرهنگ، خلق و خو و عادات ایرانی پیشنهاد شده تا در جای خود راهگشای بسیاری از مشتاقان موفقیت باشد.
نگارنده با آگاهی از این موضوع که فرضیات و تئوریهای نیازموده و تجربه نشده غربیها نمی تواند معیار خوبی برای ما باشد، سعی کرده از گفته ها، شنیده ها، عملکردها و نیز تجربیات کسانی که در ایران زندگی می کنند و مراحل موفقیت را پیموده اند، بهره گیرد و آنها را بی پیرایه، همراه با تجربیات خویش ارائه دهد تا با برخورداری از نتایج ملموس دست به انتخاب آگاهانه تری بزنید.
الگو قرار دادن گفتار بزرگان به منظور دستیابی به موفقیت، یکی از روشهایی است که در بین اکثر مردم جهان مرسوم ومعمول می باشد.
در این راستا، بخش از مطالب کتاب به روش استفاده از گفتار بزرگان و دانشمندان از ملیتهای مختلف ونیز تجربیات حاصل از این الگو برداری که توسط نگارنده صورت گرفته، اختصاص داده شده است.
ضمناً در بعضی از صفحات کتاب به تجربیات خود اشاره کرده و بناچار به گذشته خود پرداخته ام ناخواننده با مسائل حقیقی و برخاسته از جامعه خود بهتر آشنا شود.
همان طور که می دانید، امروزه سریعترین شیوه آموزشی خواندن زندگینامه است.
لذا در این کتاب سعی شده با کسانی که از صفر آغاز کرده اند و در پی سالها تلاش به عنوان شاهدانی عینی در جاده پیروزی گام برمی دارند، مصاحبه شود تا شما با تجربیات آنها و شیوه برخوردشان با مشکلات آشنا شوید و با آگاهی بیشتر در مسیر هدف خود گام بردارید.
بدیهی است شمار فراوانی از انسانهای موفق در گوشه و کنار این کشور زندگی می کنند که نه فرصت مصاحبه با تک تک آنها فراهم بود و نه امکان دسترسی به همه آنها وجود داشت.
ده سال کار بی وقفه، مطالعه و بررسی صدها کتاب و نیز گفت و شنود با بیش از دوهزار نفر پیرامون مفهوم موفقیت، به کتاب حاضر شکل بخشیده است.
همه تلاش نگارنده مصروف آن بوده تا منطقی ترین و کارسازترین نظریات و سلیقه ها را برگزیند و به خوانندگان گرامی تقدیم دارد.
اگر قصد دارید موفقیت خود را سرعت بخشید و با استفاده از روشهای ساده و عملی و نیز با تکیه بر خلاقیتهای پنهان خود- بی آنکه از جاده صداقت و حقیقت دور شوید- به آرزوها و اهداف مادی و معنوی خویش جامه عمل پوشانید، مطالعه این کتاب توصیه می شود.
با به کارگیری مطالب و دستورات ارائه شده در این کتاب می توانید: الف: باور به خویشتن را در خود تقویت کنید.
ب: به امید و ایمانی راسخ که لازمه هر موفقیتی است، دست یابید.
ج: شناخت درست و عمیقتری از اهداف خود داشته باشید.
د: روش الگوبرداری را بیاموزید.
بدین ترتیب در زمانی بسیار کوتاه مدارج ترقی و تکامل را بدون هیچ پشتیبانی می پیمایید و موجب افتخار و سربلندی خود و اطرافیان می شوید.
موفقیت «بزرگترین آرزوی بشر، کسب موفقیت است.» لوسیا تعریف موفقیت بیشتر دانشمندان و نویسندگان سعی کرده اند تعریف جامع وکاملی از موفقیت ارائه دهند تا مورد استفاده همگان قرار گیرد، اما شمار فراوان این تعاریف خود موجب گردیده تا به حال توصیف دقیق و مشخصی از این کلمه در دست نباشد.
تعریف شما از موفقیت چیست؟
آیا موفقیت گذراندن مدارج تحصیلی و اخذ مدرک علمی است؟
رسیدن به ثروت است؟
به دست آوردن پست و مقام است؟
داشتن همسری دلخواه، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته است؟
آیا برتری!
و بالاتری!!
بر دیگران نشانه موفقیت است؟
و بالاخره آیا موفقیت این است که هنرمندی محبوب، نویسنده ای بزرگ و یا موسیقیدانی مشهور باشیم؟
یکی از دلایل عمده تعدد تعریف موفقیت برداشتهای گوناگون از این مفهوم است.
بسا افرادی که به دلیل دستیابی به خواسته هایشان، خود را موفق و کامیاب می پندارند اما این موفقیت از نظر دیگران چندان ارزش و اعتباری ندارد.
بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز تعریفی واحد به خود نمی پذیرد.
به نظر آلفرد اوستن «آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است.» صاحب نظران برداشتهای متفاوتی از موفقیت دارند اما در نظر اکثریت مردم، فرد موفق کسی است که به آرزوهای خود برسد و در درون رضایت خاطر احساس کند که این خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی می باشد.
در نهایت مطلب را با این جمله به پایان می رسانیم که هیچ کس واقعاً موفق نیست، مگر آنکه خوشبخت باشد و نیز خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد.
به این اعتبار، تعریف فرهنگ وبستر از موفقیت به مفهوم «نیل رضایتبخش به هدف» تعریفی مناسب است.
«موفقیت همراه با حیثیت طلبی به عصبیت، ناکامی، محرومیت وناخشنودی می انجامد.» ماکسول مالتز موفقیت واقعی چیست می دانیم که همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می کنند اما به آنچه که در آرزویش هستند، دست نمی یابند.
آیا مسیر را اشتباه انتخاب کرده اند؟
هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟
به تواناییها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟
آیا در نیمه راه پی بردند که هدف مورد نظر سعادتی به دنبال نخواهد داشت؟
چرا برخی از مردم پس از رسیدن به آرزوهایشان همچنان ناراضی اند؟
آیا معیارهای نادرستی برگزیده اند؟
چرا پس از رسیدن به بالاترین مقام باز هم احساس ناخرسندی می کنند؟
چرا شادیشان زودگذر و بی دوام است؟
چرا هنوز طعم کامیابی به دست آمده را نچشیده و از آن لذت نبرده، دنبال هدفی جدید هستند؟
آنها از زندگی چه می خواهند که باوجود تلاش سیری ناپذیر هرگز خشنود نیستند؟
نگارنده بر آن است پاسخگوی بسیاری از پرسشهای یاد شده باشد تا بتواند به خواننده علاقمند در تعیین هدفش یاری رساند و راههای دستیابی به موفقیت واقعی را بر وی هموار سازد.
تصمیم گیری شخص صاحب سجایا کسی است که می داند چه می خواهد، اسیر احساسات نیست و مطابق اصولی صحیح رفتار می کند.
فروید اهمیت تصمیم گیری پس از شناخت کامل از شرایط اساسی یک هدف سالم، نوبت تصمیم گیری می رسد که باید به عنوان گامی مهم در جهت هموار ساختن مسیر زندگی مورد توجه قرار گیرد.
به جرأت می توان اعتراف کرد که لحظه تصمیم گیری از سخت ترین و سرنوشت سازترین لحظات زندگی بشر است.
بسیاری معترف اند که در این لحظات فشارهای زیادی متحمل شده اند.
انتخاب غلط و پافشاری غیرمنطقی برآن تمام عمر ما را از چشیدن طعم خوشبختی محروم می سازد.
ویلیام جیمز درباره تصمیم گیری می گوید: «لحظاتی هست که مجبوریم انتخاب کنیم اما لحظاتی هم هست که انتخاب نکردن خود یک تصمیم است.
البته نه اینکه تصمیم خوبی باشد بلکه از تصمیم گیری غلط بهتر است.
مردی که از انتخاب شانه خالی می کند، در واقع خود را از بار مسئولیت رها می سازد، اما مقصر است.» تصمیم گیری برای آینده و نیز انتخاب راه مناسب به یقین نیاز به اندیشه و تفکر دارد، بخصوص اگر سعادت و آینده ما در گرو آن باشد.
کسانی که مسئولیتهای بزرگ بر دوش دارند، براهمیت تصمیم گیری به عنوان امری حیاتی درکار مدیریت واقف اند.
مدیران، کارمندان و مسئولان خوب کسانی هستند که همیشه به موقع تصمیم گرفته اند.
نیچه می گوید:« هیچ وقت برای تغییر تصمیمتان دیرنیست.» انسان متعالی و قدرتمند کسی است که در تغییر تصمیمات خویش عقل ودرایت به خرج دهد.
هر یک ازما می توانیم با تجزیه و تحلیل و بازنگری هرآنچه که پشت سر گذاشته ایم، راه وهدف جدیدی انتخاب کنیم و یا در مسیر قبلی گام برداریم.
1- شما تصمیم گیرنده باشید: تصمیمی که به میل و خواسته شما نباشد و از جانب دیگران اتخاذ شود، بی فرجام است و چنانچه برحسب اتفاق به سرانجامی برسد، خشنودکننده نیست.
تصمیم گیرنده نهایی خود ما هستیم؛ دیگران فقط می توانند نقش راهنما و مشاور ما را داشته باشند.
2- عجولانه تصمیم نگیرید: تصمیمی که بدون تعمق اتخاذ شود، در میانه راه با بن بست مواجه می گردد و یا به نتایجی می انجامد که هیچ گاه رضایت خاطر ما را فراهم نمی سازد.
با تصمیم گیری عجولانه فقط خود را به دردسر می اندازید.
عمر شما گرانبهاست ونباید با تصمیمات نادرست فرصتها را از دست بدهید.
3- لجوج و یکدنده نباشید: سرانجام اگر به اشتباه خود در تصمیم گیری پی بردید، لجاجت و سرسختی را کنار بگذارید.
سعی کنید قدرت تجدیدنظر در تصمیمات را در خود بپرورانید.
تصمیم گیری یک مرحله است و گمان مبرید که با پشت سرگذاشتن آن، همه چیز پایان یافته است.
انتخاب شغل انتخاب شغل و حرفه آینده امری بسیار مهم وسرنوشت ساز می باشد و عدم موفقیت در این بخش از زندگی که فراهم کننده شرایط اقتصادی و رفاهی مناسب است، بر جنبه های دیگر اثر می گذارد و مانع شکوفایی استعدادها و تحقق آرمانهایمان می شود.
بنابراین شایسته است ابتدا به بهترین وجه و با تعمق شغل آینده خود را برگزینیم و سپس به اهداف دیگر بپردازیم.
همان طور که در مبحث تعیین هدف و شناخت آن یادآور شدیم، انتخاب حرفه آینده طبق معیارهای دیگران و نیز پذیرفتن برخی توصیه های نابجای اطرافیان، به بیراهه رفتن است.
همچنین به پیشداوریهای جامعه در مورد ارزش و اعتبار یک حرفه خاص اهمیت ندهید.
علایق ویژه خود را دنبال کنید ومطمئن باشید هرگز از این انتخاب پیشیمان نخواهید شد.
عواملی که تصمیم را به موفقیت نزدیک می کنند پشتکار برای موفقیت در کار و دستیابی به خواسته های قلبی باید همه نیروی خود را صرف اهدافمان کنیم و همواره به دستاوردهای نهایی حاصل از تلاشمان بیندیشیم.
در این صورت نه تنها وسایل امرار معاش خویش را فراهم می کنیم بلکه با متمرکز ساختن تمام وجود بر هدف موردنظر، کار روزانه را نیز با شادی و رضایت و به دور از هرگونه خستگی انجام می دهیم.
اما اگر درتعقیب اهداف خود جدی نباشیم، عدم اشتیاق به ادامه کار در جانمان رخنه می کند و در نیمه راه ترقی و پیشرفت متوقف می شویم و در نتیجه قدرت اجرای هرگونه تصمیم را برای همیشه از دست می دهیم.
پیروزی و کامیابی در اهداف زمانی تحقق می یابد که شما انگیزه رسیدن به آن اهداف را در خود تقویت کنید.
اگر چنین کردید، یقین داشته باشید که تلاش و کوشش نیز در این مسیر با شما همراه خواهد بود.
راه موفقیت پر از مشکلات است که باید با به کارگیری همه توان خویش در جهت رفع آنها برآیید و بدانید که هیچ کاری بی رنج و مشقت به سرانجام نرسیده و نخواهد رسید.
متأسفانه بسیاری از افراد در مراحل اولیه کار احساس رضایت و خرسندی می کنند ولی پس از رویارویی با مشکلات دست از آن کار می شویند و فکری جدید در سر می پرورانند، در حالی که اگر صبر و شکیبایی به خرج دهند، شاید بیش از چند قدمی باموفقیت فاصله نداشته باشند.
از وقت چگونه باید استفاده کرد تنظیم وقت برای انجام کار اضافی وقت اضافی را باید از لابلای سایر اوقات شبانه روز بیرون کشید.
چطور؟
بسیار ساده است.
بهترین راه دستیابی به وقت اضافی جابجایی اوقاتی است که صرف امور بی اهمیت و غیرضروری می کنیم.
فرض براین است که اوقات روزانه شما به شکل زیر سپری شود: 1- ایاب وذهاب 5/1 ساعت 2- بهداشت و صرف غذا 5/1 ساعت 3- کار 8 ساعت 4- خواب 7 ساعت 5- بیکاری و استراحت 6 ساعت ممکن است شما اعتراض کنید که 7 ساعت خواب برای بدن کافی نیست.
باید بگویم که انسان در شبانه روز به بیش از 7 ساعت خواب نیاز ندارد و زیاد خوابیدن فقط یک