هر چه در کنار و اطراف فرد وجود دارد و بر رفتار و شخصیت فرد اثر می گذارد و ضروری ترین عوامل بقای زندگی را فراهم می کند (بروس کوئن، 1384، ص81) محیط از لحاظ نگرش سیستمی عبارت است از عواملی که در خارج از سیستم قرار گرفته اند.
(رضائیان، ص52) محیط شامل خانواده، مدرسه ، مذهب، فرهنگ، همسالان و جهانیان می شود.
عمل فرد در محیط انجام می شود و محیط را در توضیح اعمال افراد باید به عنوان یک عامل مهم و اثر گذار به شمار آید.
هر چیزی که خارج از فرد است و بر او اثر می گذارد که شامل مذهب ، جامعه و خانواده و ...
است .
جامعه: کلمه جامعه معمولا برای نامیدن گروه خاصی از انسانها که اجتماع آنها کم و بیش دوام و ثباتی دارد و محل مشخصی را اشغال می کند.
(1384، ص172) جامعه به گروهی از انسانها اطلاق می شود که در طول هزاران سال با یکدیگر زندگی کرده است و در سرزمین معینی سکنی گزیده اند و سرانجام خود را به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز از گروههای دیگر سازمان داده اند( بروس کوئن،1376) گروهی از افراد که با یکدیگر زندگی کرده و دارای آداب و رسوم و فرهنگ مشترکی می باشند و به نحوی که دارای اعتقادات و زبان ، فرهنگ مشترکی هستند که آنها را از سایر جامعه ها جدا می کند.
مذهب : به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل، یک نگرش غریزی خاص انسان است.
پس از ملیت احساس هویت در جهان بشمار می رود.
www.fa.wikipedia.org اعتقاد به وجود یک حامی مقتدر و پناهنده ای بنام پروردگار است که مصدر نیکیها ، سازندگیها و کارهای خیر است.( پارسا،1367) یکی از جنبه های بسیار مهم و حتی در بعضی موارد تعیین کننده کیفیت زندگی انسان است و در محدوده الهیات سوال می کند و مدعی اشراق یا الهام وحی از سوی پروردگار است.
( شعاری نژاد، 1381) خانواده: نخستین نهادی که انسان در بدو تولد درون آن چشم می گشاید خانواده است.
همان خانواده ای که کدهای اولیه شناخت را به انسان می دهد و او را برای ورود به جامعه آماده می کند.
www.daneshnameh_rochd.ir یکی از مهمترین و اساسی ترین سازمانهایی است که به رشد کودک یاری می دهد.
در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز را از جهان پیرامون خود بدست می آورد و احساس وجود می کند.(پارسا،1367) نهاد خانواده نظامی است که به تنظیم ، ثابت کردن، استاندارد کردن روابط جنسی و تولید مثل انسان می پردازد.
رایجترین صورت آن اتحاد زن ومرد با فرزندان در داخل یک خانوار است.
این نهاد برخی نهادهای فرعی مانند ازدواج ، نگهداری فرزندان و روابط خانوادگی را شامل می شود.( محسنی،1384،ص216) یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی نیازهای بنیادی دیگر مسولیت اصلی را به عهده دارد.
خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج و یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند.( بروس کوئن، 1376) مدرسه : سیستمی باز است که برای ادامه فعالیت و بقای خود باید با شرایط متغیر محیطی سازگار شود تا بتواند با اثربخشی فعالیت کرده و در درازمدت دوام بیاورد.
محیط مدرسه، هدفها، خط مشی ها، ساختار و فراگردهای درونی آن را تحت تاثیر قرار می دهد.
روندهای اجنماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیکی بر عملیات درونی مدرسه موثر واقع می شوند.
( علاقه بند،ص208) مهمترین نهاد اجتماعی، تربیتی، آموزشی و اصلی ترین رکن تعلیم و تربیت است که به منظور تربیت صحیح دانش آموزان در ابعاد دینی – اخلاق- علمی – آموزشی – اجتماعی و کشف استعدادها و هدایت و رشد متوازن روح معنوی و جسمانی آنان برابر ضوابط و دستورالعملهای وزارت آموزش و پرورش تاسیس و به اتفاق کلیه کارکنان و مشارکت دانش آموزان و اولیای آنان زیر نظر مدیر مدرسه اداره می شود.
www.sharatich.ir به مجموعه شرایط و عواملی گفته می شود که برای یادگیری و آموزش رسمی بوجود آمده است که سطوح مختلف ابتدایی، راهنمایی و متوسطه و دانشگاه را در بر می گیرد ( شعاری نژاد،1381) یکی از مهمترین سازمانهایی است که بخش بزرگی از میراث فرهنگی را بصورت برنامه و مواد درسی مانند تاریخ، ادبیات و جز آن به کودکان و نوجوانان منتقل می سازد.
(پارسا،1367) نهاد مدرسه عهده دار روند اجتماعی کردن است که به نحو غیر رسمی در خانه و در صورت رسمی آن در سازمان آموزش و پرورش آنجام می شود.
نهادهای فرعی این نهادها اموری مانند امتحان، درجات تحصیلی و دیپلمها ، کار در منزل و موارد دیگر را شامل می شود.
(محسنی،1384،ص172) مکانی برای پاسخگویی به توانایی های روبه رشد دانش آموزان در استدلال کردن و نیازهای هیجانی و اجتماعی برای ایجاد تجربیات یادگیری مناسب و شکوفا شدن تفکر انتزاعی.
در واقع مدرسه مسول اصلی انتقال دانش انباشته و شیوه های رفتار اجتماعی با آنهاست و به عنوان یکی از عوامل عمده اجتماعی شدن بر پایه یک رشته قواعد بی چون و چرا سازمان می گیرد .(بروس کوئن،1384،ص79) نظام شناختی: به جریانهایی که با ذهن و اندیشه آدمی سرو کار داردمربوط می شود مانند حفظ کردن،فهمیدن،استدلال و قضاوت و همچنین به دو بخش دانش و تواناییهای مهارت های ذهنی تقسیم شده است.
دانش و معلوما ت و تواناییها ومهارتهای ذهنی را در بر می گیردو به جریانهایی که با ذهن و اندیشه آدمی سرو کار دارند مربوط می شود.(سیف،علی اکبر،1383) ذهن ادمی به عنوان سیستم پیچیده ای از فرایندهای متعامل در نظر گرفته میشودکه اطلاعات مختلف را ایجاد،رمزگردانی،تبدیل یا دستکاری می کند.
سیستم شناختی نقش بسیار فعالی را در مبادلات شناختی با محیط بازی می سیستم شناختی نقش بسیار فعالی را در مبادلات شناختی با محیط بازی می کند.سیستم شناختی طی مواجهه های متعدد خود با محیط ،خود به ایجاد یک ساخت ذهنی از واقعیت می پردازد،نه از اینکه از آنچه تجربه می کند رونوشت ذهنی بردارد.هر مواجهه شناختی از دیدگاه پیاژه،با جهان دو جنبه دارد،درون سازی وبرون سازی.درون سازی به معنی تعبیر و تفسیر یا ساخت دادن به داده های بیرونی بر حسب سیستم شناختی موجود است.آنچه فرا روی فرد قرار می گیرد از نظر شناختی به گونه ای تغییر پیدا می کند که با آنچه سیستم می داند و با نحوه تفکر او در باب آن منطبق گردد.برون سازی به معنای در نظر گرفتن ساختارهای داده های بیرونی است.بنا بر مدل پیاژه ،به طور همزمان واقعیت را با ساختارهای خود هماهنگ می کند(درون سازی)و خود را با ساختارمحیط منطبق می سازد (برون سازی).این سیستم با تلاش مکرر برای درون سازی و برون سازی با عناصر محیطی تازه و نا آشنا به تدریج ساختار درونی خود را تغییر میدهد به عبارتی رشد شناختی رخ می دهد.(ماهر،فرهاد) فرایندهای شناختی شامل تغییراتی در تفکر ،هوش و زبان کودک است .فرایندهای رشدی شناختی یک کودک در حال رشد را قادر می سازد تا یک شعر را حفظ نموده ،تصور کند چگو نه یک مسئله ریاضی را حل کند،یک راهبرد خلاق را به وجود اورد،یا با جملات پیو سته به طور معنی دار صحبت کند.(سیف ،علی اکبر) مجمو عه فعا لیتهای فرایندهای ذهنی انسان را فرایند های شناختی می گویند ،به طور کلی فرایندهای شناختی شامل همه عملکردهای جذاب ذهن نظیر باز شناسی،یاد آوری،خودآگاهی،فکر کردن،خواندن،نوشتن،حل مسأله و خلاقیت است.اینکه ما چگونه فکر می کنیم و چه چیزی را به یاد می اوریم و اینکه به جه صورت مسئله حل می کنیم جزء فرایند های شناختی است .
Chiwak.blogfa.com شناخت به آن قسمت از عملکرد انسان اطلاق می شود که در گیراحساس،ادراک،دستکاری و انبار،برونداد اطلاعات دریافتی از محیط است.
(سیف،علی اکبر،1380) کلیه ادراکات و بازخوردهایی که یک ارگانیزم فعال به محیط اطراف خود دارد و نسبت به آن واکنش نشان می دهد.
(کدیور،پروین ، 1383 ) شیوه های نزدیک شدن به یک تکلیف شناختی یا مساله و ابعاد آن و یافتن راه حل آن ، افراد در برخورد با مسایل ﮔوناﮔون راهبردهای یکسان بکار نمی برد ( علی نقی ، 1375 ) .نظام شناختی فرد عبارت است از رویکرد ترجیهی و عادتی او در سازماندهی و باز نمایی اطلاعات.
نظام شناختی فرد شیوه غیر ارادی و خود جوش او در نحوه دریافت ،پردازش،سازماندهی و باز نمایی اطلاعات و مو قعیتها می با شد .
نظام شناختی شامل تجارب و آمو خته های قبلی یاد ﮔیرنده می شود که حافظه ، تفکر و یا دﮔیری را در بر می ﮔیرد .
در نظر پیاژه ساخت عبارت است از ساختمان ذهن یا اندیشه خود .
واکنشهای ارثی نوزاد، پس از گذشت نخستین روزهای زندگی از طریق تجارب او تغییر می یابند و به مکانیسمهای تازه ای تبدیل می شوند که ساخت شناختی نام دارند.
به ساخت شناختی دوران کودکی طرحواره گفته می شود اما ساخت شناختی دوره های بالاتر را عملیات ذهنی می نامند.
ذهن در عین اینکه توجهی در دانش و ساختار محیط نشان می دهد همیشه محیط را بازسازی و تغییر می دهد تا در چارچوب درونی فرد منطبق گرداند.( منصور،محمود،1381) نظام عاطفی و هیجانی: شامل رفتارهایی است که به علایق ،احساسات ،ارزشها، اخلاقیات و عواطف مربوط می شودو با شادی ،ترس ،خشم،حسادت،کینه و مانند اینها سر و کار دارد.(صفوی،امان الله،1383) حوزه عاطفی با علاقه ،انگیزش، نگرش ،قدردانی و ارزشگذاری سر و کار دارد.و هیجان مجموعه حالات درونی که باعث ﮔرایش یا اجتناب فرد نسبت به ﭽیزی می شود.
(سیف ،علی اکبر،1380) حوزه عاطفی و هیجانی به هدفهای مربوط به احساس ،انگیزش ،نگرش، قدردانی،ارزشگذاری و موارد نظیر آن مربوط می شود .حوزه عاطفی از پنج طبقه تشکیل یافته است که در آن برای هر طبقه تعدادی خرده طبقه نیز وجود دارد که به صورت سلسله مراتب تنظیم شده اند و از کمترین میزان وابستگی عاطفی شروع و به بیشترین میزان وابستگی عاطفی ختم می شود،(سیف،علی اکبر،1385) هیجان به واکنشهای موجود زنده ، به ادراکات و بازخوردهای محیطی (رغبت و یا تنفر نسبت به یک پدیده) گویند که در افراد مختلف در شئون خاص حالات متفاوتی دارد.(کدیور،پروین،1383) نظام هیجانی عاطفی شامل همان حیطه یا نظام عاطفی می شود که با عاطفه ، نگرش ، تمایل ،علاقه ،عشق و قدردانی و ارزشگذاری سر و کار دارد.
اساسی ترین احساسی که آدمی تجربه می کند هم شامل انگیزه هایی مانند ﮔرسنگی و میل جنسی است و هم هیجانهایی مانند شادی و خشم .
انگیزه ها و هیجانها رابطه تنگاتنگی با هم دارند .هیجانها مانند انگیزه های اساسی رفتار را فعال می سازند و هدایت می کنند و ممکن است با رفتار بر خاسته از انگیزش همراه باشد.هیجانها را محرک های بیرونی فرا می خوانند به عبارت دﻴﮕرهیجانها را غالبا رویدادهای بیرونی بر می انگیزد و جلوه هیجانی نیز معطوف همان رویدادهاست.
هیجان عبارت است از یک فرایند روانی پیچیده که جنبه های متعددی را شامل می شود : تجربه ذهنی(مثلا، احساس رنج به هنگام غم) جلوه ارتباطی (چهره غم انگیز و بی علاقگی به محیط) و تغییرات فیزیولوژیک (بغض در گلو، افزایش ضربان قلب).
به مجموعه عکس العملها و نگرش فرد در موقعیتهای مختلف از قبیل ترس، خشم و ...
عاطفه گویند.
( گنجی، 1374 ،ص 86) تغییرات ناگهانی که بعد از یک ادراکات حسی یا تصور و یادآوری آن در رفتار فرد پیدا می شوند و با اضطراب بدنی همراهند.
(شعاری نژاد) حالت هیجانی شخص که اندیشه او را همراهی می کند عاطفه خوانده می شود این اصطلاح بطور متداخل با هیجانات ، احساس و خلق بکار رفته است.( فرهنگ جامعه شناسی) نظام زیستی: مجموعه دستگاههای بدن انسان ( اعضا ، جوارح ، غدد، اعصاب و هورمونها) که همه با هم کار می کنند و نیازهای هم را برطرف می کنند تا ارگانیسم زنده بماند و رشد کند.
این نظام بر تغییرات قابل مشاهده در رفتارها ، مهارتها و عادتها تاکید می کند .
این نظام به وضوح بر رفتار متمرکز بوده و به فراگردهای ذهنی توجه ندارد.
(علاقه بند،ص132) روح: مجموعه ارزشها و اخلاقهایی که فرد پذیرفته است و رفتار و افکارش طبق آنها شکل می گیرد به مجموعه ای از اعتقادات و ارزش ها که حاکم بر نظام تعلیم و تربیت یک جامعه می باشد.
(علاقه بند، ص132) روح موجودی است مجرد و جسم ندارد ،قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن به آن متکی است.
www.
Qulan.al-shia.com نام موجودی از موجودات جهان است، موجودی در ردیف ملائکه ، روح منشا حیات در هستی است.( باقری،1385) هر گاه مواد تشکیل دهنده یک شی به درجه معینی از پیچیدگی و پردازش برسند جلوه ای از روح در آن پدیدار می شود و آنگاه بر حسب میزان جلوه ای که روح در آن موجود نشان دهد آثار حیاتی با گستردگی معینی در وی