دانلود مقاله عوامل تعیین کننده رشد در کشور های در حال گذار

Word 186 KB 33579 41
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • احتمالا کارآمدترین معیار برآورد موفقیت در دوره گذار افزایش پایدار تولید است که از طریق کنترل تورم و آزاد سازی بازار بدست می آید.

    گذار (Transiton) فرآیند تاریخی پویایی است که تقریبا تمامی عناصر جامعه را وادار به تغییر می کند.

    ارزیابی پیشرفت تعداد زیادی از کشورهای در حال گذار در هزینه حاصی مانند اقتصاد امری پیچیده است.

    این امر تنها به خاطر لزوم آن در افزایش رفاه مردم و یا اهمیتی نیست که سیاستگذاران برای آن قایل هستند.

    معنای گذار: گذر در مفهوم وسیع در برگیرنده موارد زیر است: آزاد سازی فعالیتهای اقتصادی قیمت ها و عملیات بازار همراه با اختصاص مجدد منابع به کار آمدترین کاربرد آنها.

    پدید آوردن ابزارهای غیر مستقیم متمایل به بازار برای ثبات کلان اقتصادی بدست آوردن مدیریت موثر تجاری و کلایی اقتصادی-معمولا از طریق خصوصی سازی اعمال محدودیت های سخت در بودجه که موجب بودجه آمدن انگیزه های کارایی می گردد.

    استقرار چارچوب حقوقی و نهادی برای حفظ حقوق مالکیت حاکمیت قانون و قوانین شفاف و رو به بازار.

    عوامل رشد: تجربه کشورهای در حال گذر هیچ الگوی واحدی را مشخص نمی کند.

    در حقیقت تفاوتهای فراوانی در تجارب کشورهای اروپایی مرکزی، حوزه بالتیک و 12 عضو کشورهای حوزه مالتیک در بعضی از تجربیات ان دو گروه دیگر شریک هستند که می توان شخصا از سقوط زیاد کشورهای مشترک المنفع و بهبود سریع کشورهای اروپایی مرکزی نام بود.

    برای سهولت کار می توان 25 کشور در حال گذار را در چند گروه جای داد.

    کشوهای دارای رشد یکدست، دارای وارونگی رشد و کشورهایی با رشد کم یا صفر.

    این سه گروه از نظر آهنگ رشد با یکدیگر تفاوتهای فراوانی دارند.

    رشد اقتصادی کشورهایی که تورم را کنترل کرده اند سریع تر و زودتر حاصل شده است.

    کشورهای با رشد یکدست بطور متوسط دارای میزان پایین تری از تورم هستند.

    عامل مهم دیگر در پیشرفت، اصلاحات یا آزادسازی بازار است.

    کشورهایی که قیمت ها را خیلی زود به طور جامعی آزاد کرده اند سریع ترین بهبود را در تولیدات داشته اند.

    تولید در کشورهایی که دارای سرعت رشد متوسط بالایی در صادرات بوده اند افزایش یافته است.

    در کشورهایی که رشد سریع و یکدستی داشته اند نقش بخش خصوصی در تولید ناخالص داخلی بسیار بیشتر از کشورهایی است که رشد کند یا غیر یکنواخت را تجربه کرده اند.

    اما همیشه می توان استثناهایی را بر این قاعده برشمرد.

    مشاهدات دیگری از مقوله رشد: اولا دوران گذار را می توان به دو دوره اولیه به اصطلاح افت اقتصادی (93-1990) و دوره ثانویه بهبود اقتصادی (98-1994) تقسیم کرد.

    تناسب آماری اغلب متغیرها در دوره بهبود سیار قویتر از دوره افت است.

    ثانیا تاثیر تولیدات بر بسیاری از متغییرهای اصلی شاخص اصلاحات نیز در دوره بهبود قویتر از دوره اول است.

    ثانیا حق با آنانی است که میگویند اصلاحات دردناک است.

    زیرا تولیدات کاهش می یابد و در اصلاحات سریع تر کاهش تولید بیشتر است.

    اما اصلاحات هر چه زودتر انجام گیرد بهبود نیز سریع تر حاصل می شود و رشد ناشی از آن قدرتمندتر خواهد بود.

    رابعا تنها سرمایه گذاری برای بهبود و رشد سریع کافی نیست.

    با توجه به انیکه زمانی طول می کشد تا سرمایه گذاری به نتیجه طبیعی است که دو یا سه سال بعد از افزایش سرمایه گذاری شاهد افزایش رشد باشیم.

    اما در کشورهای درحال گذار چنین الگویی را نمی توان مشاهده کرد.

    در این کشورها نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی آنگاه شروع به افزایش میکند که رشد اقتصادی شروع شده باشد.

    توضیح این امر این است که رشد اولیه به خاطر کسب کارایی ناشی از اصلاحات مناسب یعنی محدودیتهای –جت در بودجه و آزادسازی0 است کشاورزی باعث بوجود آمدن انگیزه برای تولیدات و کارآمدی بیشتر می گردد.

    اما این به آن معنی نیست که سرمایه گذاری اهمیت ندارد.

    بعضی سرمایه گذارهای جدید که در سطح مستحکم یا در بخش حاصی انجام گیرد برای رشد اولیه لازم است.

    علاوه بهمحض اینکه بهبود شروع گردد برای حفظ و پایداری رشد به مقادیر بیشتری از سرمایه گذاری نیاز است.

    اما تا زمانی که شرایط برای اقتصاد بازار مبتنی برکارآمدی مهیا نشده است، سرمایه گذاری به تنهایی برای بدست آورن رشد پایدار کافی نیست.

    در مورد تاثیر اندازه دولت بر رشد اقتصادی دو دیدگاه نظری متمایز وجود دارد.

    دیدگاه اول بر این عقیده است که اندازه بزرگتر دولت احتمالا بر رشد اقتصادی و کارایی تاثیر منفی خواهد گذاشت.

    زیرا معمولا عملیات دولت با عدم کارایی همراه است.

    همچنین قوانین و مقررات دولتی هزینه های اضافی بر نظام اقتصادی تحمیل می کند و بالاخره اینک سیاستهای پولی و مالی دولت ممکن است انگیزه اقتصادی بخش غیر دولتی را کاهش داده و به بهره وری کمتر منجر شود.

    این اتفاق به خصوص زمانی روی می دهد که بخش دولتی در عرصه اقتصاد به صورت رقیب بخش خصوصی مستقیما وارد عمل شده و عرصه را بر بخش خصوصی تنگ کند.

    از نقطه نظر دیگر انتظار می رود که اندازه بزرگتر دولت محرک رشد اقتصادی باشد.

    این تاثیر مثبت می تواند به دلیل نقش دولت در ایجاد و تکمیل زیر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سرمایه گذاریهای مستقیم تولیدی، تامین امنیت اقتصادی و اجتماعی و برنامه های مربوط به حفظ و توسعه سرمایه های انسانی، پیشبرد علم و تکنولوژی و … باشد.

    این قبیل فعالیتها علاره بر آنکه مستقیما موجب رشد تولید کل اقتصاد می شود، احتمالا بر فعالیت های تولیدی بخش خصوصی تاثیر خارجی مثبت خواهد داشت زیرا بخش خصوصی از نتیجه بسیاری از سرمایه گذاریهای دولتی بهره مند می شود.

    این قبیل فعالیتها علاره بر آنکه مستقیما موجب رشد تولید کل اقتصاد می شود، احتمالا بر فعالیتهای تولیدی بخش خصوصی تاثیر خارجی مثبت خواهد داشت زیرا بخش خصوصی از نتیجه بسیاری از سرمایه گذاریهای دولتی بهره مند می شود.

    طرفداران دیدگاه اول از تصمیم گیری متمرکز، فقدان انگیزه سود و عدم وجود رقابت در بخش دولتی به عنوان علل عدم کارایی دولت یاد می کنند و انتقال منابع از بخش خصوصی به بخش عمومی را که به دلیل بسط مخارج دولت صورت می گیرد، مانع انباشت سرمایه در بخش خصوصی و افزایش خلاقیت و نوآوری در این بخش و به تبع آن در کل اقتصاد قلمداد می کنند و نتیجه گیری می کنند که گسترش حجم مخارج دولت به نرخ رشد اقتصادی پایین تر منجر می شود.

    در مقابل موافقان دیدگاه دوم، حاضر به قبول بدون قید و شرط بخش خصوصی نیستند.

    این گروه به وجود انحصارات و موارد شکست بازار استناد کرده و ادعا می کنند که به خصوص نارسائیهای بازار در هنگام بالاتر بودن بازدهی اجتماعی در مقایسه با بازدهی خصوصی، موجب خواهد شد که بخش خصوصی در زمینه های مورد نیاز توسعه کمتر سرمایه گذاری نماید.

    ساختار گرایان از این هم فراتر رفته و ادعا می کنند که در بیشتر کشورهای درحال توسعه، رشد اقتصادی بدون دخالت دولت برای برطرف کردن موانع رشد، ممکن نیست.

    اندازه دولت که در واقع نشان دهنده میزان دخالت دولت در اقتصاد است، به حجم عملیاتی اشاره دارد که توسط وزارتخانه ها، سازمانها و ارگانهای وابسته به آنها انجام می گیرد.

    سطح فعالیتهای بخش دولتی به وسیله جریان معاملات بین دولت، بخش غیر دولتی اقتصاد و نیز معاملات بین اجزا مختلف بخش دولتی تعیین می گردد و این معاملات مستقیما در هزینه های دولت منعکس می شوند.

    از طرفی عملیات مختلف دولت به سایر متغیرهای کلان اقتصادی از طریق مخارج دولت اثر می گذارد، بنابر این معمولا برای سنجش حجم فعالیتهای دولت یا اندازه دولت از معیار مخارج دولت یا نسبت مخارج دولتی به تولید ناخالص داخلی استفاده می شود.

    اصطلاحات اقتصادی: تعریفی مجدد از نقش دولت در اقتصاد بخش اول پایه های تئوریک الگوی نئوکلاسیک برخلاف سیاستهای توسعه اقتصادی دهه1950، 1960 و 1970 به نقش بنیادین تمرکز سرمایه به عنوان موتور رشد تاکید دارند.

    نئوکلاسیکها تاکید به نقش تخصیص بهینه منابع بعنوان موتور ابتدایی رشد دارند.

    در چارچوب الگوی نئوکلاسیک دلیل پایه برای سقوط بازار فتوان رفتار هماهنگ در میان بنگاههای حداکثر کنده سود در شرایطی که چنین رفتاری لازم است عنوان می گردد.

    احتمال تولید کالاهای عمومی یکی از چنین مواردی است که اغلب با کاستی تولید همراه خواهد شد.

    نقش دولت در چنین موردی تهیه کالاهای عمومی است که منعکس کننده ترجیحات حقیقی اعضا جامعه است که از طریق مکانیزم های رقابتی امکان پذیر نیست.

    موقعیکه امکان افزایش بازدهی مقیاس در تولید برای مدت طولانی بحث شده است این منبع بالقوه سقوط بازار، بایستی در چارچوب نئوکلاسیک بعنوان دلیل برای مداخله دولت در اقتصاد عنوان شود.

    مورد بحث ما در اینجا این است که تحت این الگو قیمت بیشتر مساوی هزینه متوسط می باشد تا هزینه نهایی لذا نشاندهنده کاهش در محصول بالقوه می گردد.

    قیمت در هزینه نهایی (که کارایی پارتو نامیده می وشد) تنها زمانی روی می دهد که بنگاهها حوزه های دراز مدت را از طریق پرداختهای عکس به تمام مصرف کنندگان قبل از نصب امکانات تولید شناخته شده باشد.

    نقش دولت گرفتن هزینه های حقیقی تولید کنندگان و مصرف کنندگان و منابع تولید هر کالا است و اساسا چنین مداخله ای کاملا محدوداست.

    تمرکز مشخص و محدود باعث کاهش قدرت تئوری موقع ارزیابی الگویهای واقعی مداخله دولت در اقتصاد (چه در حال توسعه یا توسعه یافته) می شود.

    سیاستهای عملی به وسیله دولت فوق در ارتباط با توانایی دولت برای رسیدن فعالیتهای اقتصاد به ایده مطلق کارایی پارتو است.

    حقیقت این است که به دشوار می توان اقتصادی را یافت که در ن دولت (مستقیم یا غیر مستقیم) تنظیم کننده فعالیتهای اقتصادی نباشد.

    توضیحات در خصوص فعالیت دولت اغلب خاارج از تئوری می گوید بنابر این تاثیرات بیرونی که منجر به سقوط بازار می شود نسبت به تئوری خارجی بوده که از ماهیت فرایند تولید اقتباس شده باشد.

    اقتصاددانان نئوکلاسیک با درک نواقص تلاش نمود ها ند تا حداقل 2 شکاف عمده در راه تجزیه و تحلیل خود از مداخله دولت را بردارند: الف- چگونه مداخله دولت گورههایمختلف را متاثر می سازد ب- کوشش برای تشریح مداخله دولت اقتصاد کلان خصوصا سطح اشتغال و فعالیت نقش مناسب دولت از دیدگاه بعنوان یک سازمان غیر بازاری مطرح است و دولت نبایستی در فعالیتهایی دخالت می کرد که در آن مزیت نسبی ندارد و چنین دخالتی منابع دولتی را از بخشهای مهم فعالیت دولت شامل نگگهداری قانون، نظم و بخش زیربناها دور می کند.

    بطور مشخص دو دیدگاه نئولیبرال کارکردهای اقتصادی دولت بایستی محدود باشد.

    بر اساس نظریات اسلام و چودری کارکردهای ذیل برای دولت تجویز می شود: دولت بایستی اساسا متکی به بخش خصوصی و اقتصاد بازار تجهیز و تخصیص منابع برای تقویت و ردش فعالیتها متکی باشد.

    دولت بایستی مشخصا در بخشهایی فعالیت کند که بازار سقوط نموده حتی در مواردی که سقوط بازار ثابت شده سایستهای مناسب بایستی پارامتریک باشند و محرکهایی برای ایجاد بازار خصوصی که شامل بازار سرمایه می شود ایجاد گردد.

    دولت بایستی کالاهای خالص عمومی تولید کند (مثل دفعا، زیر بنا و تضمین دفاع از حقوق دارایها) دولت بایستی محیط اقتصاد کلان با ثبات و قابل پیش بینی را از طریق هماهنگی مناسب سیاستهای پولی ، مالی و سیاستهای نرخ ارز ایجاد نماید.

    دولت بایستی تجارت آزاد بعنوان جز اصلی سیاستهای خود در نظر داشته باشد.

    چنانچه دولتی فراتر از وظایف فوق را در دستور کار خود قرار داد باعث کندی و رکود فعالیتها خواهد گردید.

    نتیجه گیری: نئولیبرالها به مثالهای متعدد اثرات منفی مداخله دولت در کشور در حال توسعه اشاره دارند.

    آنها بر نیاز بر اساس مداخله دولت فراتز از نیازهای معمول برای کارکرد بازار و طرح کالاهای عمومی اشاره می کنند.

    از نقطه نظر نئوکلاسیک مداخله دولت درانت ایجاد شده توسط دولت ممکن است مضر نباشد.

    بلکه اگر دولت بتواند برآن کنترل داشته باشد باعث تحکیم رشد بهره وری خواهد شد.

    روی هم رفته آنچه از بررسی حاضر بدست می آید این است که گرایش های لیبرالی نو اندیشه ها و دیدگاههایی برای تغییر سازمان دولت نیز عرضه نمد اند تاکید آنها بر آزادی فردی و تعدیل نقش دولت در مقیاس گسترده است.

    از آنها اغلب خواهان خصوصی کردن بخش دولتی هستند.

    اگر بازار در برخی زمینه ها دارای کمبود است حتما لازم نیست دولت جانشین آن شود زیرا دولت هم دارای کمبود ها و کاستی هایی می باشد.

    بخش دوم: دیدگاه آفنرنایتوئنوکلاسیک ها: رویکدر نهادگرایان جدید این الگوبه بخث مداخله دولت بصورت مترقی تر می نگرد.

    در دیکشنیر اقتصادی پاگر دو اقتصاد نئوکلاسیک و نهادگرای یجدید بصورت ذیل بررسی شده اند: برخلاف جریان اقتصادی عمده که مساله عمده اقتصادی مرکزی تحصیص منابع.

    توزیع درآمد، تعیین سطوح درآمدی محصول و قیمت هاست.

    اقتصاد نهایی به اولویت مساله سازمان و کنترل سیستم اقتصاد می پردازند که ساختار قدرت را تشکیل می دهد اقتصاددانان نهادگرا عنوان می دارند که بازار صرفا کی نهاد است و در تقابل با نهادهای دیگر جامعه بکار می پردازد.

    بر خلاف جریان اصلی فرآیند تخصیص منابع بدون هزینه نمی باشد.

    حال اینکه از طریق نقل و انتقالات بازار یا بوسیله مداخله دولت باشد مبادلات و فعل و انتقالات در بازار شامل هزینه

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله عوامل تعیین کننده رشد در کشور های در حال گذار, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله عوامل تعیین کننده رشد در کشور های در حال گذار, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله عوامل تعیین کننده رشد در کشور های در حال گذار

احتمالا کارآمدترین معیار برآورد موفقیت در دوره گذار افزایش پایدار تولید است که از طریق کنترل تورم و آزاد سازی بازار بدست می آید. گذار (Transiton) فرآیند تاریخی پویایی است که تقریبا تمامی عناصر جامعه را وادار به تغییر می کند. ارزیابی پیشرفت تعداد زیادی از کشورهای در حال گذار در هزینه حاصی مانند اقتصاد امری پیچیده است. این امر تنها به خاطر لزوم آن در افزایش رفاه مردم و یا اهمیتی ...

چکیده اغلب کشور های در حال توسعه برای رونق دهی به اوضاع اقتصادی، ایجاد اشتغال و دستیابی به رشدو توسعه اقتصادی پایدار با مشکل کمبود منابع سرمایه گذاری روبرو هستند. کمبود در آمد های ارزی ناشی از صادرات و نرخ ناعادلانه مبادله که اغلب به زیان صادر کنندگان کالاها و مواد اولیه خام در حال تغییر است و انبوه جمعیت و مصرف به نسبت بالااز عواملی است که منابع پس انداز قابل تبدیل به سرمایه ...

خلاصه این مقاله روی تأثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) بر شدت سیاستگذاری زیست محیطی در دو کشور مدل با هزینه های مبادلاتی مطالعه می کند ، جاییکه (FDI) سرمایه گذاری مستقیم خارجی می تواند یکسویه و دو سویه باشد و هر دو دولت آلودگی محلی را از نظر مالیات زیست محیطی مورد ملاحظه قرار می دهند . ما نشان می دهیم که (FDI) سرمایه گذاری مستقیم خارجی قیمت شکنی بوم شناختی را افزایش نمی دهد . ...

مقدمه: بی شک اکثر ما آرزو داریم که با منابع محدودی که در اختیار داریم زندگی نسبتاً مطلوبی را فراهم نماییم. آما آیا فکر کرده ایم که باید چه کاری انجام دهیم؟ آیا فرصتها و تهدیدها را شناسائی کرده ایم؟ اصلاً آیا می شود با سرمایه ای کم و مدنظر گرفتن فرصتها و تهدیدها به سود مناسبی برسیم؟ این سؤالات باعث شد تا در خصوص بسترهای سرمایه گذاری تحقیقاتی انجام داده و با توجه به وضعیت کنونی در ...

عوامل تعیین کننده رشد در کشور های در حال گذار احتمالا کارآمدترین معیار برآورد موفقیت در دوره گذار افزایش پایدار تولید است که از طریق کنترل تورم و آزاد سازی بازار بدست می آید. گذار (Transiton) فرآیند تاریخی پویایی است که تقریبا تمامی عناصر جامعه را وادار به تغییر می کند. ارزیابی پیشرفت تعداد زیادی از کشورهای در حال گذار در هزینه حاصی مانند اقتصاد امری پیچیده است. این امر تنها به ...

چرا باید صنعتی شدن را مورد مطالعه قرار دهیم؟ صنعتی شدن محور توسعه است. شاید بتوان گفت که از انقلاب صنعتی انگلیس به بعد، صنعتی شدن عمیقترین تغییر منحصر به فرد در بافت اقتصادی و اجتماعی جوامع بوده است. رژیمهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی با عزمی راسخ در معرض این فرایند قرار گرفتند. ژاپن با سرعیتی اعجاب انگیز و با پیامدهایی مهم برا اقتصاد جهانی، صنعتی شده است. بسیاری از کشورهای در ...

جریانات بی سابقه در سال 2007 به استثنای تنظیم روند کاهش روند جهانی FDI در اوج سال 2000 پیش روی کرد ... . بعد از چهار سال پیشرفت پیاپی ، درون ریز جهانی FDI در سال 2007 با 30 درصد افزایش به 833/1 میلیارد دلار رسید که نسبت به تنظیم تمام وقت قبلی در سال 2000 عالی بوده است . علی رغم بحران های مالی و اعتباری که در نیمه دوم سال 2007 آغاز شد . کل سه گروه اصلی اقتصادی یعنی کشورهای توسعه ...

چکیده : مسئله انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، مقوله پیچیده ای است که هم از نظر علمی و هم از جنبه ابعاد فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، سالهاست ، نه فقط کشورهای در حال توسعه ؛ بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و سازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است . در دهه 1980 ، فرآیند تولید یا خلق تکنولوژی و انتقال تکنولوژی به جهان سوم ، با بعد دیگری مواجه شده است که دامنه آن باسرعت ...

در سال‌های‌ اخیر، از توسعه‌ صادرات‌ غیرنفتی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از سیاست‌های‌ مورد تأکیددولت‌ نام‌ برده‌اند. تحلیل‌گران‌ اقتصادی‌ کشور نیز، کم‌ و بیش‌، به‌ موضوع‌ توسعه‌ صادرات‌غیرنفتی‌ به‌ عنوان‌ راهبردی‌ موفقیت‌آمیز برای‌ رسیدن‌ به‌ نرخ‌ رشد اقتصادی‌ بالا، اشاره‌ کرده‌اند.راهبرد توسعه‌ صادرات‌، در واقع‌، پس‌ از تجربه‌ موفقیت‌آمیز در شماری‌ از کشورهای‌ در حال‌توسعه‌، وارد متون‌ ...

در آسیا و کشور های صادر کننده نفت،قیمت بالای مواد خام و لیبرال های دائمی سرمایه گذاری در بعضی از کشورها رشد چشمگیری را در گردش مالی خروجی پی ریزی می کند. تقریبأ اثر جریانات اخیر FDI از بازارهای تکوین یافته به شکلی از سرمایه گذاری در می آیند که اصطلاحا سرمایه گذاری جنوب-جنوب نامیده می شود.این سرمایه گذاری ها هنوز هم مهم می باشد. سرمایه گذاری جنوب-جنوب به وسیله ی امتیازات نسبی ...

ثبت سفارش