دانلود تحقیق ابونصر فارابی‌ (ارسطوی‌ دوم)

Word 185 KB 33608 56
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگی‌ نامه(1) -1-1 پس‌ از روزگار ترجمه‌ی‌ آثار یونانی‌ به‌ زبان‌ تازی، نخستین‌ حکیم‌ و فیلسوف‌ جامع‌ ایرانی‌ بدون‌ هیچ‌ تردیدی‌ فارابی‌ است.

    ‌ابونصر محمدبن‌ طرخان‌ بن‌ اوزلغ‌ فارابی، که‌ او را فیلسوف‌ المسلمین‌ نام‌ داده‌اند، بی‌شک‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ فیلسوفان‌ اسلام‌ و یکی‌ از نوابغ‌ ایران‌ است.

    ‌در نام‌ و اصل‌ و نسب‌ و منشأ او میان‌ عالمان‌ رجال‌ اختلاف‌ است.

    ابن‌ الندیم‌ در: الفهرست، و شهر زوری‌ در: تاریخ‌ الحکمأ، و ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌ در: طبقات‌ الأطبأ نسبت‌ او را فارسی‌ می‌دانند و برخی‌ از دانشمندان‌ روزگار ما هم‌ بر این‌ عقیده‌اند.

    -2-1 ما از روزگار زندگی‌ و جریان‌ حیات‌ فارابی‌ چیز زیادی‌ نمی‌دانیم‌ و نیز به‌ طور قطع‌ و یقین‌ نمی‌دانیم‌ که‌ سیر تحصیل‌ و کسب‌ دانش‌ و بینش‌ او به‌ چه‌ نحوی‌ بوده‌ است.

    ‌گفته‌اند که‌ پدر فارابی‌ «امیر لشکر» بوده‌ و اصل‌ او پارسی، و خود فارابی‌ در وسیع‌ یکی‌ از دیه‌های‌ فاراب‌ ماورأالنهر متولد شده‌ است.(2) ‌فارابی‌ یک‌ بار به‌ قصد تحصیل‌ از ماورأالنهر به‌ بغداد آمد و بیشتر علوم‌ را در همان‌ جا فرا گرفت.

    و در عربیت‌ ورزیده‌ شد، در حران‌ به‌ حلقه‌ی‌ درس‌ معلمی‌ نصرانی‌ در آمد به‌ نام‌ یوحنابن‌ جیلان(3) و پیش‌ همو و شاید گروهی‌ دیگر از ترسایان‌ مجموعه‌های‌ ثلاثی‌ ورباعی(4) را فرا گرفت.

    فارابی‌ بار دیگر به‌ بغداد باز آمد و به‌ خواندن‌ کتابهای‌ ارسطو و تأملات‌ فلسفی‌ خویش‌ پرداخت‌ و بیشتر کتابهای‌ ارسطو را به‌ دقت‌ خواند و در وقوف‌ و آگاهی‌ به‌ دقایق‌ آن‌ کتب‌ مهارت‌ یافت‌ و سپس‌ به‌ خواندن‌ کتاب‌ «نفس» ارسطو آغاز کرد و آن‌ را به‌ کرات‌ خواند، چنان‌ که‌ در آخر کتاب‌ نفس‌ ارسطو، مکتوبی‌ از او یافتند که‌ نوشته‌ بود «انی‌ قرأت‌ هذا الکتاب‌ مأئه‌ مره - من‌ این‌ کتاب‌ را صد بار خواندم.(5) » ‌و هم‌ از او نقل‌ شده‌ است‌ که‌ من‌ کتاب‌ سماع‌ طبیعی‌ ارسطو را چهل‌ بار خواندم‌ و باز هم‌ بدان‌ نیازمندم(6).

    ‌ ارسطوی‌ ثانی‌ -3-1 فیلسوف‌ ما چندان‌ در تفسیر و شرح‌ و دقت‌ در معانی‌ افکار ارسطو تبحر یافت‌ که‌ به‌ قول‌ قرطبی‌ در طبقات‌ الحکمأ، «مشکلات‌ آن‌ را حل‌ و اسرار آن‌ را کشف‌ کرد و آنها را در کتابهای‌ صحیح‌ عبارت، لطیف‌ اشارت‌ تدوین‌ کرد و آنچه‌ را که‌ الکندی(7) و دیگران‌ در صناعت‌ تحلیل‌ و شیوه‌های‌ تعلیم‌ از آنها غفلت‌ کرده‌ بودند بیان‌ کرد و آن‌گاه‌ در کتابی‌ به‌ نام‌ احصأالعلوم‌ آنها را تعداد کرد و تعاریف‌ و اغراض‌ آنها را به‌ دست‌ داد، به‌ طوری‌ که‌ طالبان‌ علم‌ همواره‌ از نظر و دقت‌ و طلب‌ راهنمایی‌ از آن‌ بی‌نیاز نیستند.»(8) ‌این‌ امور باعث‌ شد که‌ فارابی‌ را معلم‌ الثانی‌ یا ارسطوی‌ دوم(9) لقب‌ دادند.

    حاجی‌ خلیفه‌ از حاشیه‌ی‌ مطالع‌ نقل‌ کرده‌ است‌ که: «مترجمان‌ مأمون‌ از کتابهای‌ یونان‌ ترجمه‌های‌ مخلوطی‌ انجام‌ داده‌ بودند که‌ ترجمه‌ی‌ یکی‌ با ترجمه‌ی‌ دیگری‌ توافق‌ نداشت، و این‌ ترجمه‌ها همچنان‌ بدون‌ تحریر و شرح‌ و پیرایش‌ مانده‌ بود؛ بلکه‌ نزدیک‌ بود که‌ از میان‌ برود، تا اینکه‌ حکیم‌ فارابی‌ به‌ وجود آمد؛ آن‌ گاه‌ پادشاه‌ زمان‌ او یعنی: منصور بن‌ نوح‌ السامانی‌ از او خواست‌ که‌ این‌ ترجمه‌ها را گرد آورد و از میان‌ آنها ترجمه‌ی‌ ملحض‌ و مهذب‌ و پیراسته‌یی‌ که‌ مطابق‌ حکمت‌ باشد بپردازد.

    فارابی‌ این‌ دعوت‌ را پذیرفت، و چنان‌ که‌ او خواسته‌ بود کرد، و کتاب‌ خویش‌ را تعلیم‌ ثانی‌ نام‌ نهاد، و از این‌ رو او را معلم‌ ثانی‌ لقب‌ دادند.

    و این‌ کتاب‌ همچنان‌ به‌ صورت‌ مسوده‌ در خزانه‌ منصور مانده‌ بود تا اینکه‌ ابن‌سینا بر آن‌ اطلاع‌ یافت‌ و از خلاصه‌ی‌ آن‌ کتاب‌ «شفا» را ساخت.

    و از بیشتر جاهای‌ شفا فهمیده‌ می‌شود که‌ خلاصه‌ی‌ تعلیم‌ ثانی‌ است.»(10) َ‌ نظرابن‌ خلدون‌ درباره‌ فارابی‌ -4-1 این‌ قول‌ را که‌ حاجی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ و از چند نظر قابل‌ تردید و تأمل‌ است‌ فقط‌ برای‌ مزید اطلاع‌ نقل‌ کردیم‌ و الا درباره‌ علت‌ ملقب‌شدن‌ فارابی‌ به‌ معلم‌ ثانی‌ قول‌ معقول‌ و صحیح‌ آن‌ است‌ که‌ ابن‌ خلدون‌ گفته‌ است: «ارسطو را معلم‌ اول‌ بدین‌ جهت‌ گفته‌اند که‌ او آنچه‌ از مباحث‌ و مسائل‌ منطق‌ متفرق‌ و پراگنده‌ بود جمع‌ کرد و در تهذیب‌ آنها کوشید و بنای‌ آن‌ را استوار کرد و اول‌ علوم‌ حکیمه‌ و فاتحه‌ی‌ آنها قرار داد، و به‌ سبب‌ آنکه‌ فارابی‌ در این‌ راه‌ کوشید و تمام‌ آن‌ مسائل‌ را از ترجمه‌های‌ پراگنده‌ و مشوش‌ گرد آورد و در کتابی‌ خلاصه‌ کرد او را شبیه‌ ارسطو کرد و از این‌ رو او را معلم‌ ثانی‌ لقب‌ دادند.»(11) َ‌ تو داناتری‌ یا ارسطو؟

    -5-1 گویا فارابی‌ به‌ ارزش‌ کار خود واقف‌ بوده‌ است‌ که‌ وقتی‌ از او پرسیدند: «آیا تو داناتری‌ یا ارسطو؟» در جواب‌ گفت: «اگر من‌ در زمان‌ او بودم‌ البته‌ بزرگ‌ترین‌ شاگرد او بودم.»(12) َ‌ فارابی‌ موسیقیدان‌ -6-1 چون‌ فارابی‌ روزگاری‌ در بغداد زیست‌ و در آموختن‌ فلسفه‌ تا سر حد کمال‌ کوشید و بر رموز و دقایق‌ این‌ علم‌ آگاهی‌ یافت‌ از بغداد به‌ حلب‌ رفت، و شک‌ نیست‌ که‌ یکی‌ از علل‌ کوچ‌ او اضطرابات‌ سیاسی‌ بود که‌ در بغداد به‌ هم‌ رسیده‌ بود.(13) امیر حلب‌ در این‌ روزگار سیف‌ الدوله‌ حمدان‌ بود.

    آورده‌اند که‌ چون‌ ابونصر فارابی‌ به‌ مجلس‌ سیف‌الدوله‌ در آمد- و آن‌ مجلس، مجمع‌ فضلأ در همه‌ی‌ معارف‌ بود او را به‌ خدمت‌ سیف‌الدوله‌ در آورده‌اند در حالی‌ که‌ لباس‌ ترکان‌ پوشیده‌ بود، و او همیشه‌ این‌ لباس‌ را می‌پوشید، سیف‌الدوله‌ او را گفت: بنشین.

    فارابی‌ گفت: کجا بنشینم؛ اینجا که‌ منم‌ یا آنجا که‌ تویی؟!

    سیف‌الدوله‌ گفت: آنجا که‌ تویی.

    پس‌ فارابی‌ از روی‌ شانه‌های‌ مردم‌ به‌ گذشت‌ و خود را به‌ مسند سیف‌الدوله‌ رسانید.

    ‌سیف‌ الدوله‌ را بندگان‌ خاصی‌ بود که‌ با آنها به‌ زبان‌ ویژه‌یی‌ سخن‌ گفتی‌ و کم‌ کسی‌ آن‌ را شناختی؛ با آن‌ زبان‌ به‌ حاجبان‌ گفت: «این‌ شیخ‌ ادب‌ فرو گذاشت، من‌ از او مطالبی‌ بپرسم، اگر نتواند همه‌ را پاسخ‌ دهد او را بیرون‌ کنید یا بسوزانیدش!» ابونصر به‌ آن‌ زبان‌ ویژه‌ی‌ پادشاه‌ گفت: «یا امیر، صبر کن‌ که‌ کارها همه‌ به‌ عواقب‌ آن‌ وابسته‌ است.» سیف‌الدوله‌ شگفت‌ ماند.

    پرسید: آیا تو این‌ زبان‌ را می‌دانی؟

    گفت: آری، من‌ هفتاد زبان‌ می‌دانم.

    آن‌ گاه‌ با عالمان‌ حاضر در مجلس‌ به‌ سخن‌ پرداخت، و در همه‌ی‌ فنون‌ سخن‌ او برتر و بهتر بود سخن‌ دیگران‌ فروتر، تا جملگی‌ فروماندند و خواستند تا تقریرات‌ او بنویسند؛ سیف‌الدوله‌ آنها را از آن‌ کار منصرف‌ کرد و با ابونصر خلوت‌ کرد و او را گفت: -آیا چیزی‌ می‌خوری؟

    - ابونصر: نه‌ - آیا چیزی‌ می‌نوشی؟

    - ابونصر: نه‌ - سیف‌الدوله: می‌خواهی‌ که‌ چیزی‌ بشنوی؟

    - ابونصر: آری‌ ‌پس‌ سیف‌الدوله‌ به‌ احضار خنیاگران‌ دستور داد.

    تمام‌ کسانی‌ که‌ در این‌ فن‌ ماهر بودند با انواع‌ آلات‌ موسیقی‌ حاضر آمدند.

    هیچ‌ یک‌ از آنها چیزی‌ ننواخت‌ مگر اینکه‌ فارابی‌ بر او عیب‌ گرفت‌ و گفت: خطا کردی!(14) ‌سیف‌الدوله‌ گفت: در این‌ صنعت‌ هم‌ چیزی‌ می‌دانی؟

    ‌ابونصر: آری‌ دانم‌ و نیکو دانم!

    ‌آن‌ گاه‌ از میان‌ خویش‌ کیسه‌یی‌ بیرون‌ کرد و باز کرد و از آن‌ چوبهایی‌ به‌ در آورد و آنها را ترکیب‌ کرد و بنواخت.

    حاضران‌ مجلس‌ همه‌ بخندیدند؛ ابونصر آن‌ را باز گشاد و این‌ بار به‌ طرزی‌ دیگر ترکیب‌ کرد و بنواخت، همه‌ی‌ حاضران‌ بگریستند؛ فارابی‌ بار دیگر آن‌ را بگشود و ترکیب‌ آن‌ را تغییر داد و به‌ گونه‌یی‌ دیگر بنواخت؛ این‌ بار همه‌ی‌ مجلسیان‌ به‌ خواب‌ رفتند.

    فارابی‌ آنها را خوابیده‌ گذاشت‌ و بیرون‌ آمد.

    گفته‌اند: آلتی‌ که‌ قانون‌ نامیده‌ می‌شود از ساخته‌های‌ اوست(15).

    ‌شک‌ نیست‌ که‌ این‌ سخن‌ به‌ داستان‌ و افسانه‌ بیشتر می‌ماند تا به‌ واقعیت، ولیکن‌ چون‌ گاه‌گاه‌ آوردن‌ داستان‌ در ضمن‌ تحقیق‌ خالی‌ از فایده‌ نیست‌ به‌ نقل‌ این‌ داستان‌ مبادرت‌ کردیم.

    َ‌ فارابی؛ تنها و فکور -7-1 فارابی‌ پیوسته‌ تنها بود و با مردم‌ معاشرت‌ نمی‌کرد و آن‌ زمان‌ هم‌ که‌ در بغداد و دمشق‌ بود یا در کنار جویباران‌ و یا در دامن‌ کوهساران‌ و بوستانها زندگی‌ می‌کرد.(16) و بیشتر کتابهای‌ خود را همان‌ جا می‌نوشت‌ و آنان‌ که‌ شوقی‌ به‌ دیدار او داشتند در آنجا به‌ حضرتش‌ می‌شتافتند و از او کسب‌ دانش‌ می‌کردند.

    -8-1 فارابی‌ در روزگار خود پارساترین‌ مردم‌ بود؛ هیچ‌ وقت‌ به‌ کار مسکن‌ و معیشت‌ کوشش‌ نکرد.

    نوشته‌اند که‌ سیف‌الدوله‌ی‌ مذکور روزی‌ چهار درهم‌ از بیت‌المال‌ به‌ او مقرری‌ می‌داد و او در نهایت‌ قناعت‌ و بزرگ‌ منشی‌ با آن‌ زندگی‌ می‌کرد.

    -9-1 گفته‌اند که: فارابی‌ باغبانی‌ می‌کرد و از درآمد آن‌ زندگی‌ می‌کرد و شبها برای‌ مطالعه‌ از چراغ‌ پاسبانان‌ و داروغگان‌ استفاده‌ می‌کرد.

    از این‌ رو در حق‌ او گفته‌اند: «عاش‌ الفارابی‌ فی‌ دوله‌ العقل‌ ملو کاًو و فی‌ العالم‌ المادی‌ مفلوکاً‌ فارابی‌ در دولت‌ عقل‌ همچون‌ شاهان‌ زندگی‌ می‌کرد در حالی‌ که‌ کمیت‌ او در زندگی‌ مادی‌ لنگ‌ بود.» «ابن‌ ابی‌ اصیبعه» نقل‌ کرده‌ که‌ فارابی‌ فقط‌ مأالقلوب‌ برگان‌ و شراب‌ ریحانی‌ می‌خورد و جز آن‌ چیزی‌ نمی‌خورد، همو پس‌ از نقل‌ مطلب‌ مزبور، مستمری‌ چهار درهم‌ او را نقل‌ کرده‌ است.

    ‌و نیز گوید: سبب‌ اشتغال‌ فارابی‌ به‌ حکمت‌ آن‌ بود که‌ شخصی‌ چند عدد از کتابهای‌ ارسطو را نزد وی‌ به‌ ودیعت‌ نهاد و فارابی‌ اتفاقاً‌ بر آن‌ کتابها نظر افکند موافق‌ طبعش‌ آمد و به‌ خواندن‌ آنها برانگیخته‌ شد و همواره‌ آنها را می‌خواند و در فهم‌ آنها می‌کوشید تا - فی‌ الحقیقه‌ - فیلسوف‌ شد!

    ‌البته‌ این‌ حرفها درست‌ به‌ نظر نمی‌آید، چه‌ تا کسی‌ مایه‌ی‌ کافی‌ از علوم‌ - به‌ ویژه‌ از مقدمات‌ - نداشته‌ باشد یک‌ دفعه‌ با دیدن‌ چند کتاب‌ مشکل‌ - آن‌ هم‌ از ارسطو - باور نمی‌توان‌ کرد که‌ به‌ خواندن‌ و فهمیدن‌ آنهامیل‌ و شوق‌ بیابد؛ این‌ نیز به‌ داستان‌ آن‌ عارف‌ می‌ماند که‌ در آب‌ سرد تن‌ خود را شست‌ و بیرون‌ آمد و گفت: امسیت‌ کردیاً‌ و اصبحت‌ عربیاً.» ‌همچنین‌ از این‌ قبیل‌ است‌ داستانی‌ که‌ برخی‌ از اهل‌ ترجمه‌ آورده‌اند که‌ او به‌ تمام‌ زبانهای‌ عالم‌ یا هفتاد لغت‌ تکلم‌ می‌کرد؛ زیرا چنان‌ که‌ از کتابهای‌ فارابی‌ بر می‌آید زبان‌ ترکی‌ و فارسی‌ را می‌دانسته‌ است‌ و به‌ عربی‌ نیکو می‌نوشته‌ بد انسان‌ که‌ نوشته‌های‌ او از جمال‌ بلاغت‌ خالی‌ نیست، جز اینکه‌ به‌ نقل‌ الفاظ‌ و جمله‌های‌ مترادف‌ ولعی‌ تمام‌ داشته‌ است‌ و این‌ امر تا حدودی‌ مانع‌ از دقت‌ در تعبیرات‌ فلسفی‌ او نیز شده‌ است.(17) ‌در کیفیت‌ وفات‌ فارابی‌ دو قول‌ است، برخی‌ گفته‌اند: فارابی‌ در صحبت‌ بعضی‌ اصحاب‌ و یاران‌ خویش‌ از شام، به‌ طرف‌ عسقلان(18) مسافرت‌ می‌کردند، در اثنأ راه‌ به‌ جماعتی‌ ار اوباش‌ و حرامیان‌ برخوردند.

    ابونصر گفت: آنچه‌ از مال‌ دنیا با ما هست‌ همه‌ را به‌ شما دهیم‌ ما را رها کنید تا سر خود گیریم.

    دزدان‌ نپذیرفتند و سرانجام‌ کار از مقال‌ به‌ جدال‌ کشید و در ضمن‌ آن‌ ابونصر و همه‌ی‌ یاران‌ به‌ قتل‌ رسیدند.(19) ‌این‌ سرگذشت‌ مرگ‌ فیلسوف‌ ما بود؛ فیلسوفی‌ که‌ چون‌ افلاطون‌ در آرزوی‌ مدینه‌ی‌ فاضله‌ بود و از طبایع‌ ابنأ جنس‌ خویش‌ بی‌خبر بود!

    ‌گروهی‌ دیگر گفته‌اند که: فارابی‌ به‌ مصر مسافرت‌ کرد و از آنجا به‌ دمشق‌ برگشت‌ و از آنجا پیش‌ سیف‌الدوله‌ علی‌ بن‌ حمدان‌ رفت‌ و در آنجا وفات‌ کرد و سیف‌الدوله‌ با پانزده‌ تن‌ از خاصان‌ خویش‌ بر او نماز کرد.(20) ‌وفات‌ فارابی‌ به‌ اصح‌ اقوال‌ در سال‌ 339 هجری‌ بوده‌ است.(21) َ‌ فارابی‌ برتر از کِندی‌ -10-1 پیش‌ از همه‌ چیز باید دانست‌ که‌ فارابی‌ در فکر آن‌ بوده‌ که‌ متنی‌ منقح‌ و پیراسته‌ از آثار ارسطو تهیه‌ کند.

    این‌ کار را نخستین‌ بار الکندی‌ (متوفی‌ به‌ سال‌ 260 قمری‌ /873 میلادی) شروع‌ کرد و همو بود که‌ کوشید ارسطو را به‌ عنوان‌ فیلسوفی‌ کامل‌ و جامع‌ معرفی‌ کند؛ لیکن‌ فارابی‌ در تحصیل‌ معرفت‌ و شناخت‌ ارسطو بدان‌ حد کوشید که‌ به‌ تصدیق‌ همگنان‌ بر الکندی‌ تفوق‌ یافت، و دانشمندان‌ پس‌ از او به‌ آثار او بیشتر اعتماد کردند تا به‌ آثار الکندی.

    ‌فارابی‌ هر چه‌ از ترجمه‌های‌ علوم‌ اوایل‌ نادرست‌ و نامدون‌ یافت، در تدوین‌ و پیرایش‌ آنها کوشید و آنها را خلاصه‌ کرد و میان‌ مردم‌ رواج‌ داد.

    ابن‌ ندیم‌ گوید: فارابی‌ هر آنچه‌ از کتابهای‌ ارسطو پیدا کرد تفسیر کرد و این‌ کتابها هم‌ اکنون‌ میان‌ مردم‌ دست‌ به‌ دست‌ می‌رود.

    -11-1 در تعداد کتابهای‌ فارابی‌ و آنچه‌ از آنها بر جای‌ مانده، میان‌ اصحاب‌ ترجمه‌ اختلاف‌ است.

    ابن‌ القفطی، هفتاد و چهار کتاب‌ و رساله، و ابن‌ ابی‌ اصیبعه، یکصد و شانزده‌ کتاب‌ یا رساله، و ابن‌ الندیم، هفت‌ رساله‌ در منطق‌ از او یاد کرده‌اند یا به‌ اسم‌ و رسم‌ نوشته‌اند.

    ‌لیکن‌ آنچه‌ از کتابهای‌ فارابی‌ بر جای‌ مانده، حدود 12 رساله‌ و کتاب‌ در منطق‌ و دیگر علوم‌ است‌ که‌ در کتابخانه‌های‌ اروپا موجود است؛ برخی‌ از آنها به‌ لاتین‌ یا عبری‌ نقل‌ و ترجمه‌ شده‌ است‌ و اخیراً‌ برخی‌ از آنها در مصر و بیروت‌ و حیدرآباد به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.

    َ‌ کتب‌ و رسالات‌ فارابی‌ -12-1 از آثار فارابی‌ آنچه‌ بازمانده‌ چند کتاب‌ یا رساله‌ی‌ معتبر است‌ که‌ در زیر مختصری‌ درباره‌ی‌ آنها بحث‌ می‌کنیم: -1 مبادی‌

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق ابونصر فارابی‌ (ارسطوی‌ دوم), مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق ابونصر فارابی‌ (ارسطوی‌ دوم), پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق ابونصر فارابی‌ (ارسطوی‌ دوم)

زندگی‌ نامه(1) -1-1 پس‌ از روزگار ترجمه‌ی‌ آثار یونانی‌ به‌ زبان‌ تازی، نخستین‌ حکیم‌ و فیلسوف‌ جامع‌ ایرانی‌ بدون‌ هیچ‌ تردیدی‌ فارابی‌ است. ‌ابونصر محمدبن‌ طرخان‌ بن‌ اوزلغ‌ فارابی، که‌ او را فیلسوف‌ المسلمین‌ نام‌ داده‌اند، بی‌شک‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ فیلسوفان‌ اسلام‌ و یکی‌ از نوابغ‌ ایران‌ است. ‌در نام‌ و اصل‌ و نسب‌ و منشأ او میان‌ عالمان‌ رجال‌ اختلاف‌ است. ابن‌ الندیم‌ در: ...

مقدمه ابو لضر فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است. او تمام سعی خود را به کار برد که بگوید مطالعات فلسفی بدون بررسی جنبه های عملی آن درجامعه کاری بیهوده است. او کوشش فکری خود را فقط به منظور تهیه طرح اصلاح امور اجتماعی پیلیوی کرد. فارابی می گفت : همانطور که در نظام موجودات امکان انحراف از نوامیس طبیعت وجودندارد در جامعه مدینه فاصله هم اصول منطقی و عملی با نظام آفرینش متناسب خواهد بود. ...

فارابی ابو نصر محمد بن محمد ابن ترخان این آزالاق که در متون لاتین به آلفاربیوس و ابونصر معروف است یکی از برجسته ترین و داناترین فیلسوفان مسلمان است که بعد از ارسطو ( معلم اول) معلم ثانی لقب گرفته است. زندگینامه: از زندگی فارابی اطلاعات بسیار کمی در دسترس است. ما هیچ زندگینامه ای از وی در دسترس نداریم همچنین هیچ نوشته ای از هم عصران وی به دست ما نرسیده است. فارابی در اصل اهل ...

رودکی، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم.از کودکی و چگونگی تحصیل او آگاهی چندانی به دست نیست. در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت. برخی می گویند در مدرسه های سمرقند درس خوانده است. آنچه آشکار است، وی شاعری دانش آموخته بود و چیرگی او بر واژگان فارسی چندان است که هر فرهنگ نامه ای از شعر او گواه می آورد. رودکی از ...

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت. پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت ...

ابن سینا ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا که درمغرب زمین به ابن سینا ،معروف است .ازفیلسوفان بزرگی بشمارمی آیدکه جامع تمام علوم عصرخویش بود.شهرت ابن سینا به قدری است که بیشترممالک شرقی قصددارندبرای افتخاربه گذشته علمی کشورخویش اورابه خودمنتسب نمایند. افغانستان .ترکیه .تاجیکستان وعربها همگی ادعا دارندکه ابن سینا متعلق به آنها است .وهریک ازاین مدعیان نیزدلیلی برانتساب خوددارندومدارکی ...

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از ...

رودکی، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم.از کودکی و چگونگی تحصیل او آگاهی چندانی به دست نیست. در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت. برخی می گویند در مدرسه های سمرقند درس خوانده است. آنچه آشکار است، وی شاعری دانش آموخته بود و چیرگی او بر واژگان فارسی چندان است که هر فرهنگ نامه ای از شعر او گواه می آورد. رودکی از ...

رودکی: غزل رودکی وار، نیکو بود غزلهای من رودکی وار نیست اگر چه بپیچم به باریک و هم بدین پرده اندر مرا راه نیست عنصری زندگینامه رودکی، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم. از کودکی و چگونگی تحصیل او آگاهی چندانی به دست نیست. در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت. برخی می گویند در مدرسه های سمرقند درس خوانده است. آنچه ...

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستاره‌شناس و تاریخنگار سده چهارم و پنجم هجری ایران است و بعضی از پژوهندگان او را از بزرگ‌ترین فیلسوفان مشرق‌زمین می‌دانند. او در ۳۶۲ هچری قمری در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمده بود و زادگاه او که در آن زمان روستای کوچکی بود بعدا به «بیرونی» تجدید نام داده شده است. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان ...

ثبت سفارش