توده جسم را مىتوان به دو نوع بافت تقسیم کرد: یکى بافت بدون چربى که شامل عضلات، استخوان و اندامها مىباشد و دیگرى بافت چربی.
درصد نسبى بافت بدون چربى و بافت چربى که ساختار و ترکیب بدن را تشکیل مىدهند مىتواند بهعنوان معیار ترکیب بدن باشد.
ترکیب بدن به دلایل مختلف مهم است: ۱.
نسبت بالاى بافت بدون چربى نشانهاى از ظرفیت بالاى انجام کار است و نسبت بالاى بافت چربى با ظرفیت انجام کار رابطه منفى دارد؛ ۲.
وزن اضافى ناشى از بافت چربى به بار و مقاومت کار در موقع حرکت بدن اضافه مىشود؛ ۳.
چربى اضافى مىتواند دامنه حرکت را محدود کند؛ ۴.
چاقی، شخص را در معرض خطر سکته و ابتلاء به بیمارى قلبى و عروقی، فشار خون و مرض قند قرار مىدهد.
ترکیب بدن همچنین مىتواند بهدلیل اثرى که بر احساس فرد مىگذارد مهم باشد.
جوامع زیادى براى اندامهاى ورزیده ارزش قائل هستند.
چاقى ممکن است به خودپندارى به شکل منفى کمک کند؛ لذا براى اشخاص چاق ایجاد ارتباط با دیگران دشوار مىشود.
به یاد داشته باشید که هر شخص مقدارى بافت چربى دارد که براى حفاظت، پوشش و عایقسازى و ذخیره انرژى لازم است.
زنان به حداقل بافت چربى )در حدود ۱۲ درصد از وزن بدن خود( براى حمایت کارکردهاى فیزیولوژیک دوره باردارى نیازمند هستند.
تنها وزن اضافى ناشى از بافت چربى با آمادگى جسمانى و تندرستى ارتباطى منفى دارد.
افراد مىتوانند از دو عامل اصلى محیطى یعنى رژیم غذایى و ورزش براى تنظیم مقدار نسبى بافتهاى بدون چربى و چربى بدن خود استفاده کنند.
انسان مىتواند غذاى زیادى مصرف کند که منجر به ذخیره چربى اضافى مىشود.
چون فعالیت جسمى نیاز به انرژى دارد، بدن کالرى حاصل از غذاى مورد استفاده را براى فعالیت قرار داده، از ذخیره شدن آن بهعنوان بافت چربى جلوگیرى مىکند.
حفظ و نگهدارى ترکیب بدن تا اندازهاى به تعادل بین کالرى مصرف شده در رژیم غذایى و میزان متابولیک به اضافه مقدار فعالیت جسمى که انجام مىدهید مربوط مىشود.
میزان متابولیک، مقدار انرژى است که در زمان معینى براى ادامه کارکرد بدن مصرف مىشود.
افراد از این نظر باهم متفاوت هستند.
برخى از افراد کالرى بیشترى نسبت به دیگران براى ادامه زندگى مصرف مىکنند.
میزان متابولیک تحت کنترل هورمونهاى مختلفى است؛ لذا به راحتى نمىتوانید در کوتاه مدت آن را تغییر دهید.
در مقابل، مىتوانید سطح فعالیت و ورزش خود را بهطور روزانه کنترل کنید.
ترکیب بدن و ورزش بافت چربى در طى دو دوره به سرعت افزایش مىیابد.
شش ماه اول بعد از تولد و دوباره در اوایل دوره نوجوانی.
در دختران این افزایش در سراسر دوره نوجوانى ادامه مىیابد، در حالى که در پسران این افزایش متوقف شده، ممکن است براى مدتى معکوس شود.
بافت عضلانى نیز در دوره طفولیت به سرعت رشد و نمو مىکند و سپس در دوره کودکى به حالت یکنواخت در مىآید و دوباره در دورە نوجوانى و جهش رشد بهطور چشمگیر و قابل توجه در پسران افزایش مىیابد.
رژیم غذایى یا ورزش ممکن است این الگوى عمومى را تغییر دهد.
بیش از حد غذا خوردن منجر به وزن اضافى همراه با چربى خواهد شد و گرسنگى کشیدن مىتواند منجر به کاهش بیش از اندازه سطوح چربى بدن شود، بهطورىکه بدن انرژى مورد نیاز خود را از شکستن بافت عضلانى و استفاده از آن بهدست مىآورد و در نتیجه بافت عضلانى را ضایع مىکند.
ورزش، کالرى و انرژى را مىسوزاند و بهصورت بالقوه ترکیب بدن را تغییر مىدهد، بنابراین رابطه بین ترکیب بدن و ورزش مستلزم توجه دقیق است.
در هر دو تحقیقات مقطعى و بلند مدت، پژوهشگران رابطه بین ورزش و ترکیب بدن را آزمایش کردهاند.
تحقیقات مقطعى عموماً نشان دادهاند که درصد چربى بدن جوانان ورزشکار در مقایسه با کودکان گوشهگیر پائینتر است )پاریزکوا، ۱۹۷۳(.
با وجود این، غیر ممکن است بتوان از طریق تحقیقات مقطعى تعیین کرد که شیوە زندگى فعال منجر به لاغر شدن بدن مىشود )ممکن است کودکان لاغر فعالیت را راحتتر تشخیص دهند، لذا شیوه زندگى فعال را اختیار کنند(.
تحقیقات بلند مدت ارزش بیشترى در خصوص مطالعه روابط بین سطوح فعالیت و ترکیب بدن را دارند، بنابراین در هر کجا که امکان داشته باشد، درباره اطلاعات مربوط به تحقیقات بلند مدت بحث خواهیم کرد.
پاریزکوا یک رشته تحقیق در زمینه ترکیب بدن و سطوح فعالیت پسران و دختران در چک و اسلواکى سابق انجام داد.
تحقیق نخست از نوع مقطعى بود و یکى از چند تحقیقى بود که کودکان کم سن و سال را مورد آزمایش قرار داد.
تحقیقات دیگر او از نوع بلند مدت بودند.
در تحقیق مقطعی، ولانسکى و پاریزکوا )۱۹۷۶( اندازههاى چربى زیر پوست دو گروه از کودکان را که سن آنها بین ۲ تا ۵ سال بود باهم مقایسه کردند.
یک گروه از کودکان در کلاس ویژه تربیت بدنى همراه با والدین خود شرکت کردند، در حالى که گروه دیگر در هیچ نوع برنامه و کلاس تربیت بدنى شرکت نکردند.
چربى زیر پوست کودکانى که در کلاس تربیت بدنى شرکت کرده بودند، حتى در این سن کم، در سطح پائینى بود.
ترکیب بدنى سالخوردگان بهطورى که در مباحث قبلى ملاحظه شد وزن کلى بدن افراد معمولاً در بزرگسالى افزایش مىیابد که بازتاب تجمع چربى است؛ سپس بعد از ۵۰ سالگى وزن کلى بدن کاهش مىیابد که این امر نیز بازتاب کاهش توده عضلانى بدن است، نه کاهش وزن چربی.
در دوره سالخوردگى و پیرى کاهش سختى و وزن استخوان و بافت عضلانى هر دو مىتواند اضافه شدن بافت چربى را بپوشاند.
شواهد دیگر پیشنهاد مىکنند که این تغییرات در ترکیب بدن پیامد غیرقابل اجتناب کهولت و پیرى است؛ براى مثال، شفارد)۱۹۷۸ ب( اطلاعات بهدست آمده پالوک، فروتا و آزانو )۱۹۷۴ و ۱۹۷۸( را در مورد افراد شرکتکننده در رشته دو و میدانى که سن آنها بین ۴۰ تا ۷۰ سال یا بیشتر بود جمعآورى کرد.
این افراد با افزایش سن تمایلى براى افزایش وزن یا چربى بدن خود نداشتند.
علاوه بر این، سالخوردگانى که هنوز در طول هفته ۳۰ تا ۴۰ میل )۴۸۰۰۰ تا ۶۴۰۰۰ متر( مىدویدند نشان دادند که کاهش توده عضلانى بدن آنها قابل توجه نیست.
سالتین و گریمبى )۱۹۶۸( همینطور در بین بزرگسالانى که بهطور منظم در ورزش دویدن و جهتیابى شرکت کرده بودند اثرى از بالا رفتن وزن چربى بدن پیدا نکردند، اگرچه آنها مقدارى از وزن بدن خود را بعد از سن ۴۵ سالگى از دست دادند احتمال دارد این امر انعکاس کاهش توده عضلانى بدن باشد.
هیت، هاگبرگ و احسانى )۱۹۸۱( سطوح مشابهى از درصد چربى بدن و توده عضلانى بدن را در ورزشکاران جوان و ورزشکاران پیشکسوتى که سن آنها در حدود ۵۰ تا ۷۲ سال بود ثبت کردهاند.
ظاهراً، ادامه دادن تمرینهاى مقاومتى در دوره بزرگسالى اثر مطلوبى بر ترکیب بدن آنها خواهد داشت؛ اگرچه هنوز سؤالات درباره دامنه کاهش توده عضلانى بدن بعد از سن ۴۵ سالگى به جاى خود باقى است.
آیا سالخوردگانى که برنامههاى ورزشى را آغاز مىکنند مىتوانند تغییرات سودمندى در ترکیب بدن خود بهوجود آورند؟
تحقیقات انجام شده براى رسیدن به پاسخ این سؤال مبهم است.
بعضى از پژوهشگران تغییر کم یا هیچگونه تغییرى در مورد وزن بدن، وزن چربی، یا توده عضلانى بدن در سالخوردگانى که ورزش را شروع کرده بودند بهدست نیاوردند )آدامز و دیوریس، ۱۹۷۳؛ دیوریس، ۱۹۷۰؛ پاریزکوا و آیزلت، ۱۹۶۸(.
برعکس سیدنی، شفارد و هاریسون )۱۹۷۷( کاهش تخمینى درصد چربى بدن و چربى زیر پوست را در سالخوردگانى که به مدت ۱۴ هفته در برنامه تمرین مقاومتى شرکت کرده بودند به ثبت رسانیدند.
تعداد کمى از سالخوردگان در این تحقیق به تمرینات خود براى یک سال ادامه دادند و وزن چربى بیشترى را از دست دادند، لیکن از وزن بدن آنها کاسته نشد.
این مطلب حاکى از آن است که به توده عضلانى بدن افزوده شده است.
بدیهى است، تحقیقات بیشترى براى روشن شدن یافتههائى که باهم تعارض دارند موردنیاز است.
کودکان در کشورهاى صنعتى رواج چاقى حتى در بین کودکان بسیار زیاد است و تعداد زیادى از افراد در سن بزرگسالى چاق مىشوند.
چنانچه قبلاً به آن اشاره شد، چاقى از نظر پزشکى و اجتماعى چیزى ناخواسته است این امر بهویژه در مورد کودکان صادق است.
کودکان فربه به احتمال زیاد بزرگسالان چاق خواهند شد که در معرض خطر بیمارى قلبی، سکته، مرض قند و فشار خون قرار مىگیرند.
علاوه بر این، کار جسمى کودکان فربه از نظر اقتصادى ضعیف است.
ظرفیت انجام کار آنها پائین است؛ زیرا بدن آنها به انرژى بیشترى نیاز دارد تا بتواند وزن اضافى ناشى از چربى آنها را به حرکت درآورد )وامبروا و همکاران، ۱۹۷۱؛ در پاریزکوا، ۱۹۷۷(.
در طول سالهایى که کودک فربه به خودپندارى مىرسد، باید با بازخورد منفى بزرگسالان و همسالان در مورد چاقى خود برخورد کند )آلن، ۱۹۷۳؛ دویر و مایر، ۱۹۷۳؛ استونکار دومندلسون، ۱۹۶۷).
حتى کودکان ۶ ساله به نوعى نسبت به افراد چاق واکنش منفى نشان مىدهند (وادن و استونکار، ۱۹۸۵).
براى مربیان مطلوب است تا در این امر دخالت کنند و در صورت امکان بهطور مثبت بر عواملى که موجب چاقى کودک مىشود تأکید کرده، تأثیرگذار هستند.
کاهش کالرى دریافتى انسان مىتواند در طول زمان با استفاده از مواد و خوراکىهاى کم کالرى و افزایش میزان فعالیت بهمنظور سوختن کالرى بیشتر یا ترکیبى از هر دو عامل از چاقى خود بکاهد.
افزایش مقدار فعالیت جسمى به تنهایى اثرى تدریجى خواهد داشت؛ زیرا دویدن ملایم به مسافت تقریبى ۳۲۰۰ متر بهطور نمونه در حدود ۱۵۰ کالرى انرژى را مىسوزاند در صورتى که براى کم کردن تقریبى ۵/۰ کیلوگرم از وزن چربى فرد باید ۳۵۰۰ کالرى مصرف کند.
براى کودکان فربه کدام روش براى کم کردن وزن بدن بهترین است؟
پرخورى در اطفال بسیار نادر است و تحقیقاتى که در مورد رابطه بین کالرى خوراکىها و چاقى اطفال انجام شده است، نتوانسته رابطه مثبتى بین این دو در آنها گزارش کند (رابرتز و همکاران، ۱۹۸۸؛ روز و مایر، ۱۹۶۸؛ وابکى و همکاران، ۱۹۸۳).
یا اینکه این رابطه را در نوجوانان برقرار سازد (رولند و بلیسل، ۱۹۸۶).
با وجود این کاهش میزان فعالیت حرکتى از ویژگىهاى عمومى کودکان چاق است (بولن، رد و مایر، ۱۹۶۴؛ جانسون، بورک و مایر، ۱۹۵۶؛ رابرت و همکاران، ۱۹۸۸).
براى مثال استفانیک، هیلد و مایر (۱۹۵۹) دریافتند که در بین ۱۴ پسر فربه و و ۱۴ پسر لاغر که در اردوى تابستانى شرکت کرده بودند پسران چاق کالرى کمترى از طریق مواد خوراکى بهدست آوردند؛ بهدلیل آنکه آنها کمتر از پسران لاغر اندام فعالیت داشتند.
کم حرکتى شاید از چاقى ناشى نمىشود، لیکن مقدمه آن است ) پاریزکوا، ۱۹۷۷(.
موقعى که کودکان اضافه وزن پیدا مىکنند دچار یک دور باطل مىشوند.
کودک فربه بهطور نسبى باید تلاش بیشترى در موقع فعالیت از خود نشان دهد؛ لذا فعالیت کردن براى او کمتر لذتبخش است و از اشتیاق مشارکت او کم مىشود )حتى در مواقعى که فعالیت به نوعى شامل بازى یا ورزش است(؛ در این صورت کودک کالرى کمترى از انرژى اضافى خود را مىسوزاند و اضافه وزن به همان صورت باقى مىماند.
با وجود اینکه کسى رابطه بین کالرى حاصل از خوراکى و چاقى را ثابت نکرده است، تحقیقات معاصر در مورد چاقى بر رژیمهاى غذائى پرچربى و داراى قند فراوان متمرکز شدهاند )اوسکای، ۱۹۸۹(.
شاید نوع رژیم غذائى بیشتر از تعداد کل کالرى مصرف شده مهم بود، داراى اثر بیشترى بر چاقى باشد.
مىتوان از تحقیقات بیشتر در این زمینه بهرهمند شد.
بزرگسالانى که بهطور چشمگیر کالرى حاصل از خوراکىها را بدون ورزش کردن کم مىکنند ممکن است توده عضلانى بدن خود را همراه با وزن چربى کاهش بدهند.
براى جلوگیرى از این امر، ورزش کردن همزمان با کاهش کالرى خوراکىها بیشترین اثر را در کم کردن وزن بدن خواهد داشت.
کودکان موقعى که کالرى حاصل از خوراکىها را به هزار کالرى در روز کاهش دهند ممکن است بهطور موقت میزان رشد خود را کُند کنند یا اینکه آن را متوقف سازند )وامبروا، ۱۹۶۱؛ در پاریزکوا، ۱۹۷۷(.
مصرف و سوزاندن کالرى بیشتر از طریق ورزش به کودک اجازه مىدهد تا از وزن خود بکاهد؛ در حالى که سطح معین و بىخطرى از کالرى حاصل از خوراکىها را حفظ مىکند.
بنابراین ورزش کردن نقش اساسى در کم کردن وزن در هر سن و سالى بهویژه در دوره کودکى دارد.
افرادى که داراى اضافه وزن هستند باید هدف خود را براى احتراز از کاهش توده عضلانى بدن، فعالیتهاى ورزشى شدید و کنترل کردن کالرى خوراکىها قرار دهند و تنها از مقدار غذاى خود کم نکنند.
نقش عوامل ژنتیکى در چاقى کاملاً روشن نیست.
جدا کردن اثر عوامل ژنتیکى از عادتهاى تغذیه و فعالیت حرکتى خانوادهها بسیار دشوار است.
تحقیقات معاصر تنها اثر محدودى از توارث ژنتیکى را مستند ساخته است و این امر بیشتر مربوط به چربىهاى داخلى است تا چربىهاى زیر پوستى )بوچارد و همکاران، ۱۹۸۸(.
افراد نمىتوانند توارث ژنتیکى خود را انتخاب کنند، اما مىتوانند سطوح فعالیت جسمانى خود را کنترل و تنظیم کنند.
افزایش فعالیت بدنى افزایش فعالیت بدنی.
پاریزکوا و همکاران او )۱۹۷۷( بهطور تجربى اثر افزایش سطح فعالیت جسمى کودکان چاق را بررسى کردند.
آنها ۷ کودک را با میانگین