مقدمه «جشن مهرگان» که در گذشته آنرا «میتراکانا یا متراکانا (Metrakana)» مینامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار میشد(1)، پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهرروز آغاز شده تا رام روز به اندازهی شش روز ادامه دارد.
سنگنگارهی میترادر نمرود داغ، آناتولی خاوری سده یکم پیش از میلاد «مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است.
مهر یشت، دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهنترین بخشهای اوستا بشمار میآید.
مهر یشت از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند در بارهی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت میباشد.
از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.
روز آغاز جشن مهرگان، مهرگان همگانی (عامه) و روز انجام، مهرگان ویژه (خاصه) نام دارد.
همانطور که میدانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش میشد، تابستان (هَمَ - Hama) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ Zayana) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان و مهرگان جشن آغاز زمستان بود و از این رو این دو جشن با هم برابری میکردهاند.
برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی آنچنان که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است: ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...» در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز دربارهی مهرگان میخوانیم: «نام روز شانزدهم از هرماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگتر جشنی نمیباشد و همچنان که نوروز را عامه و خاصه میباشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند.
ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید ...» پیدایش مهرگان پیشینهی جشن مهرگان به اندازهی قدمت ایزدش، میترا است و تا آنجا که بن نوشتهای موجود نشان میدهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامهی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است: فریدون چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار به رسم کیان تاج و تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی به روز خجسته سر مهر ماه به سر برنهاد آن کیانی کلاه زمانه بی اندوه گشت از بدی گرفتند هر کس ره بخردی دل از داوریها بپرداختند به آیین یکی جشن نو ساختند نشستند فرزانگان شادکام گرفتند هر یک ز یاقوت جام می روشن و چهره ی شاه نو جهان نو ز داد از سرِ ماه نو بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند پرستیدن مهرگان دین اوست تنآسانی و خوردن آیین اوست کنون یادگارست ازو ماه مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر ابوریحان بیرونی نیز میآورد: «...
در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوهی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...» و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زینالاخبار» را نگاشته از جشنهای ایران باستان بخشی را آورده است و دربارهی مهرگان میگوید: «این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد.
مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.» گویا تاریخنویسان، شاعران و نویسندگان همپیمان گشتهاند تا از پیدایش مهرگان گزارشهای یکسانی ارائه دهند.
«اسدی توسی» نیز در گرشاسبنامه از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد: فریدون فرخ به گرز نبرد ز ضحاک تازی برآورد گرد چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر و باز هم «بیرونی» در التفهیم مینویسد: «...
مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...» گزارش خلف تبریزی دربارهی پیدایش مهرگان نیز اینچنین است: «...
و دراین روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز برتخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...» دکتر «محمود روحالامینی» به نقل از آثارالباقیهی بیرونی مینویسد: و برخی مهرگان را بر نوروز برتری دادهاند چنانکه پاییز را بر بهار برتری دادهاند و تکیهگاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که کدامیک از این دو فصل بهتر است ؟
ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز میکند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آنهاست، پس پاییز از بهار بهتر است و حتی بیرونی که به سختکوشی و پرکاری نامدار است گویا بایستهی خویش میداند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی میگوید: «… دست و چشم و فکر او هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.» در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، دربارهی جشن مهرگان گفتوگو و اشاره بسیار شده است.
پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیینهای گذشته و آدابشان را همچنان نگه میداشتند و هنگامی که فرصتی به دست میآوردند، این آداب و آیینها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار میشد و هنگامی که سختگیری تازیان در اینباره آغاز میشد، ایرانیان به گونههای پنهان آیینهای خود را برگزار میکردند.
سرانجام به انگیزه اهلیت این آیینها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا زیر همان عنوانها و یا زیر سرپوشها و عنوانهایی تازه مورد پذیرش و اقتباس تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار میگرفت.
از آن جمله است جشن مهرگان.
«رودکی» دربارهی مهرگان چنین سروده است: ملکا جشن مهرگان آمد جشن شاهان و خسروان آمد جز به جای ملهم و خرگاه بدل باغ و بوستان آمد مورد برجای سوسن آمد باز می بر جای ارغوان آمد تو جوانمرد و دولت تو جوان می بر بخت تو جوان آمد «ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار میشد در کتاب خود آورده است: «...
و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری صاحب دیوان بیاندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
«...
و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری صاحب دیوان بیاندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته با نگاهی با آثار به جا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثار شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ...
میتوان به راحتی شیوهی برگزاری جشن مهرگان در دورانهای پیشین را دریافت: کتزیاس»(Katesias) یونانی، پزشک ویژهی اردشیر دوم هخامنشی مینویسد: پادشاهان هخامنشی به هیچگونه نباید مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباسهای ارغوانی گرانبهایی میپوشند و همراه با مردم و دستههای نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت میجویند این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم میتوانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.
تاریخ نگار دیگری به نام «دوریس»(Duris) مینویسد: «...
پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی میکردند.بنا به گفتهی «استرابون»(Strabon) خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل میداشت.
اردشیر پاپکان(بابکان) و خسرو انوشیروان در این روز تنپوش نو به مردم میبخشیدند.
در این روز موبدموبدان خوانچهای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر، سیب، به، انار، و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان (زمزمه کنان) نزد شاه میاورد.
هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه میگذاشتند، همان هفت چین (4) بود که جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب میآید.
ابوریحان بیرونی میگوید: گویند مهر، نام خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از اینرو، نام مهرگان را به او نسبت دادهاند.
پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایرهای مانند چرخ چسبیده بود بر سر میگذاشتند و میگیند که در این روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت.
چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر میگماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا میداد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.
خلف تبریزی نیز بخشی از مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف میکند که: و گویند که اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز هم چنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختیست و میوهی آن را «حسب البان» گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدموبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی و انار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیدهی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوهی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و برخود و دوستان خود بپاشند کومون»(Cumont) خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب گرانبهای خود به نام آیین میترا» چنین میگوید: بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol-Natalis-Invecti)(5) یعنی روز زایش خورشید شکست ناپذیر میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد.
چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.
در واقع باید گفت که کریسمس عیسویان بر پایهی مهر روز ایرانیان باستان است.
دکتر ذبیح الله صفا در مجلهی مهر شمارهی ده سال نخست چنین میگوید: «در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به یکدیگر میدادند و تودههای مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای پادشاه پیشکش میآوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.» به روایتی نیز تاجگذاری اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.
ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.
در کتاب «تلمود»، از کتابهای مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان میدهد که این جشن در بسیاری از