دانلود تحقیق راه هاى اثبات نبوت

Word 133 KB 34248 40
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بحث ما درباره نبوت است که به یک اعتبار دومین اصل و به اعتبار دیگر سومین اصل از اصول دین است .

    اصول دین به یک اعتبار عبارت است از توحید , نبوت و معاد , ولى از دیده شیعیان چون دو چیز دیگر هم جزء اصول دین است , گفته مى شود که اصول دین پنج است : توحید , عدل , نبوت , امامت و معاد .

    به هر حال نبوت یکى از ارکان اصول دین است .

    راجع به نبوت بحثهاى زیادى هست که ما عجالتا فهرست بحثها را آن اندازه اى که فعلا به نظرمان رسیده عرض مى کنیم و ممکن است که آقایان هم موضوعاتى داشته باشند که لازم باشد در اطراف آنها بحث شود .

    مفهوم عمومى اى که همه مردم از نبوت دارند این است که بعضى از افراد بشر واسطه هستند میان خداوند و سایر افراد بشر , به این نحو که دستورهاى خدارا از خدا مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند .

    تا این حد را همه در تعریف نبوت قبول دارند .

    این دیگر تفسیرى همراهش نیست : گروهى از افراد بشر که دستورهاى خدا را از ناحیه خداوند مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند .

    آنگاه در اینجا مسائل زیادى هست .

    یکى از مسائل این است که اساسا چه نیازى در عالم به این کار هست که دستورهایى از ناحیه خدا به مردم برسد , اصلا مردم نیاز به چنین چیزى دارند که از ناحیه خدا به آنها دستور برسد , یا نه , چنین نیازى نیست ؟

    و تازه اگر چنین نیازى هست آیا حتما راه برآورده شدن این نیاز این است که به وسیله افرادى از بشر این دستورها ابلاغ بشود , راه دیگرى وجود ندارد ؟

    اگر گفتیم این نیاز هست , این نیاز از چه قسمت است ؟

    آیا زندگى اجتماعى بشر بدون آنکه یک دستور الهى در آن حکمفرما باشد نظم و نظام نمى پذیرد ؟

    یا نه , از این جهت بشر نیازى ندارد , از آن جهت نیاز دارد که زندگى بشر محدود به زندگى دنیا نیست , یک زندگى ماوراء دنیایى هم وجود دارد و آن زندگى ماوراء دنیا از نظر اینکه بشر در آنجا سعادتمند باشد بستگى دارد به اینکه در این دنیا چگونه زندگى کند , چه جور معتقدات و افکارى داشته باشد , چه جور خلقیاتى داشته باشد و چه جور اعمالى داشته باشد که اعمال صالح گفته مى شود .

    چون سعادت بشر در آن دنیا بستگى دارد به افکار و معتقدات و اخلاقیات و اعمالش در این دنیا , پیغمبران دستورهایى از ناحیه خدا براى بشر آورده اند که فکر و عمل و اخلاق خودش را طورى تنظیم کند که در آن دنیا سعادتمند باشد .

    و یا هر دو , یعنى هم زندگى اجتماعى بشر اگر بخواهد سعادتمندانه باشد احتیاج دارد که آن دستورهاى خدایى اجرا بشود و هم زندگى اخروى بشر , و ایندو به یکدیگر پیوسته و وابسته اند نه اینکه ضد یکدیگر باشند که آنچه زندگى اجتماعى را صالح مى کند آن دنیا را خراب کند و بالعکس , نه , در هر دو , بشر چنین نیازى دارد .

    پس یک بحث درباب نبوت مسأله نیاز به انبیاست .

    بحث دیگر درباب نبوت این است که انبیاء که ما مى گوییم دستورها را از ناحیه خدا مى گیرند این را چگونه مى گیرند ؟

    که این نامش ( وحى) است , بحث در مسأله وحى است , یعنى انبیاء این تعبیر را درباره خودشان به کار برده و گفته اند از ناحیه خدا به ما وحى مى شود .

    آنگاه درباب وحى , نام فرشتگان را آورده اند , جبرئیلى مخصوصا نامش برده شده است در خود قرآن و در کتابهاى دیگر آسمانى به عنوان واسطه وحى , و به هر حال این گرفتن دستور , تلقى کردن دستورهاى خدا که خودشان اسم ( وحى) رویش گذاشته اند چگونه و به چه شکل است ؟

    مسأله دیگر که باز یک مسأله اساسى درباب نبوت است این است که انبیاء ( 1 ) معجزه داشتند و معجزه هایى مىآوردند .

    معجزه چیست ؟

    خود معجزه هم به اندازه مسأله وحى یک مسأله مرموزى است .

    آیا اصلا معجزه وجود داشته است و مى توا ند وجود داشته باشد ؟

    آیا معجزه ضد علم است یا ضد علم نیست ؟

    علم و معجزه آیا با هم ناسازگارند یا ناسازگار نیستند ؟

    به نظر من مىآید که بحثهاى اساسى درباب نبوت همین سه بحث است : یکى( نبى) و ( رسول) مثلا یکى از مسائل که از نظر قرآنى خیلى قابل بحث است این است که در قرآن , هم تعبیر ( نبى) آمده است و هم تعبیر ( رسول) , نبى و رسول , نبیین و رسل , آیا نبوت با رسالت فرق مى کند , یعنى دو مقام و دو خصوصیت است ؟

    یا نه , یک چیز است که با دو اسم تعبیر شده است ؟

    کلمه ( نبى) از ماده ( نبأ) است .

    نبأ یعنى خبر , البته خبرهاى مهم و عظیم و خبرهاى صادق .

    مثل اینکه هر خبرى را نبأ نمى گویند , کلمه ( حدیث ) یا ( خبر) را ممکن است بگویند ولى کلمه ( نبأ) یک اهمیت دیگرى دارد .

    نبى یعنى خبر دهنده , چون انبیاء از خدا خبرهایى آورده و به مردم داده اند , به این اعتبار به آنها گفته اند ( نبى) .

    کلمه ( رسول ) از ماده ( رسالت) است که اصل معنایش رهایى است در مقابل قید .

    ( مرسل) در زبان عرب یعنى رها شده , در مقابل ( در قید شده) .

    مثلا اگر مویى را همین طور رها کنند به پایین , مى گویند ( ارسله) یعنى رهایش کرد , اما اگر مو را با سنجاقى ببندند این نقطه مقابل ارسال است .

    ولى این کلمه را در مطلق مورد فرستادن به کار مى برند .

    وقتى که کسى , کسى یا چیزى را از جایى به جایى مى فرستد , به آن مى گویند ( ارسال) و ( رسول) یعنى فرستاده به طور کلى .

    نمایندگانى که مثلا یک امیر , یک پادشاه از پیش خودش نزدیک نفر دیگر مى فرستد اینها را معمولا در زبان عربى ( رسول) مى گویند , رسولى فرستاد یعنى نماینده اى فرستاد , فرستاده اى فرستاد .

    این معنى لغوى اش .

    آیا در اصطلاح قرآن میان ( نبى) و ( رسول) فرقى هست که قرآن وقتى به کسى مى گوید ( نبى) به یک عنایت خاصى مى گوید و وقتى مى گوید ( رسول) به عنایت دیگرى است که احیانا ممکن است کسى نبى باشد رسول نباشد , یا برعکس رسول باشد نبى نباشد , چنین چیزى هست یا نه ؟

    این هم بحثى است که چون در درجه اول لزوم نیست ما فعلا وارد آن نمى شویم , اگر لازم بود روى این جهت هم بحث مى کنیم که آیا میان ایندو فرق هست و یا فرق نیست ؟

    این مخصوصا از این جهت ضرورت پیدا مى کند که در آیه ختم نبوت , ما به این تعبیر داریم که : ( & ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین) & ( 2 ) .

    بعضى ها ( البته در عصرهاى اخیر و نه آدمهاى حسابى , افرادى که دنبال بهانه مى گردند ) گفته اند در اینجا قرآن که نفرموده رسالت ختم شده است , فرموده نبوت ختم شده است , چه مانعى دارد که نبوت ختم شده باشد و رسالت هنوز ختم نشده باشد ؟

    اگر بگوییم نبوت مگر چیست که ختم شده و رسالت ختم نشده ؟

    مى گویند انبیاء فقط به کسانى مى گفتند که مثلا در عالم رؤیا , در عالم خواب چیزهایى را مى دیدند , اما رسالت مطلب دیگرى است که آن ختم نشده .

    این را فقط براى اینکه توجه به اهمیت مطلب داده باشیم عرض کردم .

    ما آن سه بحث اساسى و اصولى خودمان را عرض بکنیم .

    نیاز به رسالت مسأله اول مسأله نیاز به رسالت بود .

    بدون شک اگر ما مسأله آخرت را بپذیریم یعنى اگر قبول کنیم که زندگى بشر با مردنش در این دنیا پایان نمى پذیرد و نشئه دیگرى ماوراء نشئه دنیا هم وجود دارد و بشر در آن نشئه حیات و زندگى دارد و در آنجا هم به نوعى مرزوق است , سعادتى دارد , شقاوتى دارد : ( & و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 0 فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم) & ( 3 ) ( این جزو خبرهایى است که پیغمبران آورده و داده اند و از جنبه هاى علمى و فلسفى هم بحثهایى شده ) اگر ما تنها مسأله آخرت را بپذیریم ( برزخ و آخرت و اینها ) بدون شک علم و عقل بشر کافى نیست براى تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص اینکه چه چیز براى سعادت اخروى نافع است و چه چیز مضر .

    حتى بشر با علم و عقل خودش اصلا نمى تواند پى ببرد به وجود یک نشئه اى .

    تا امروز هم که علم بشر اینهمه پیش رفته است هنوز ما بعد مرگ به عنوان یک مجهول براى بشر تجلى مى کند , هنوز هم واقعا قطع نظر از هر فکرى , اگر از نظر کلى بخواهیم ببینیم , به صورت یک مجهول است براى بشر , یعنى نمى تواند این را از نظر علمى صد در صد اثبات کند که چنین چیزى هست ( البته یک قرائن و دلائلى هست اما یک امرى که از نظر علم , قطعى تلقى شده باشد نیست ) کما اینکه از نظر علم نمى تواند این را صد در صد نفى کند بگوید نه , علم کشف کرده که چنین چیزى نیست .

    جزء مجهولات بشر است .

    پس اگر مسأله عالم آخرت را که باز خود پیغمبران هستند که اصل وجود آن را خبر داده اند و راه سعادت و راه شقاوت در آنجا را نشان داده اند در نظر بگیریم نیاز به انبیاء صد در صد قطعى است و جاى بحثى در آن نیست .

    آن چیزى که بیشتر باید رویش بحث کرد مسأله زندگى اجتماعى است که آیا واقعا این زندگى دنیایى بشر نیازى به پیغمبران دارد یا ندارد ؟

    اولا ببینیم خود قرآن چه مى گوید ؟

    آیا در قرآن به این مسأله عنایتى هست یا قرآن فقط توجه به عالم آخرت دارد ؟

    ما مى بینیم قرآن تنها مسأله عالم آخرت را بیان نمى کند , مسأله زندگى دنیا را هم از نظر هدف انبیاء مطرح مى کند , خیلى هم واضح و صریح , در آن آیه معروف : ( & لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) & ( 4 ) پیامبران خودمان را با دلایل و بینات فرستادیم , کتاب و مقیاس همراه آنها فرستادیم تا در میان مردم عدالت بر پا بشود .

    پس معلوم مى شود قرآن این را یک نیازى دانسته است و براى این اصالتى قائل شده است , و در اینجا حتى آن هدف دیگر یعنى شناخت خداوند را هیچ ذکر نمى کند , در جاهاى دیگر ذکر مى کند ولى در اینجا این هدف را ذکر نمى کند شاید براى اینکه نشان بدهد که این هم اصالتى دارد و واقعا این جهت مورد نیاز است و باید باشد .

    پس قرآن که نظر داده است که از ضرورتهاى زندگى بشر وجود عدالت است وجود پیغمبران را براى برقرارى عدالت لازم و ضرورى مى داند .

    از نظر علمى چطور ؟

    از نظر مطالعات اجتماعى چطور ؟

    آیا چنین ضرورتى هست یا نه ؟

    راجع به این خیلى مى شود بحث کرد , ما یک بحث مختصرى عرض مى کنیم , اگر باز نیاز باشد ممکن است که بیشتر بحث کنیم .

    بشر یک موجود خاصى است که زندگى اش باید زندگى اجتماعى باشد یعنى بدون اینکه با یکدیگر زندگى کنند و با یکدیگر ارتباط داشته باشند و زندگى تعاونى داشته باشند امکان پذیر نیست , ولى برخلاف سایر جاندارهاى اجتماعى که به حکم غریزه و اجبار زندگى شان اجتماعى هست , به حکم غریزه اجبار نداردکه زندگى اش اجتماعى باشد .

    مقصودم این جهت است که حیوانهاى اجتماعى از طرف خود خلقت و طبیعت مسخر و مجبورند که اجتماعى زندگى کنند , تقسیم کار را خود خلقت و طبیعت در میان آنها انجام داده , قانون اجتماعى شان را خود خلقت جبرا براى آنها وضع کرده است و آنها هم به طور خودکار , کار خودشان را انجام مى دهند .

    مثلا زنبور عسل , ما داریم مى خوانیم و مى بینیم که تکلیف و وظیفه خودش را اجبارا مى داند , یعنى لزومى نیست با تعلیم و تربیت

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق راه هاى اثبات نبوت , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق راه هاى اثبات نبوت , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق راه هاى اثبات نبوت

علل پیدایش مذاهب در اسلام اگر مسلمانان در زمان پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم از وحدت خاصى برخوردار بودند، و عظمت مقام رسالت و مرجعیت مسلم او براى پیروانش، مانع از بروز دوگانگى بود، ولى پس از درگذشت او، شکاف عجیبى در میان آنان پدید آمد، و آن وحدت و ایثار، جاى خود را به جدال و نزاع کلامى، و احیانا به نبردهاى خونین، آنهم بر سر عقائد، داد. مهمترین مساله در این مورد، بررسى ...

وحی و نبوت معنی وحی توجه به معنی لغوی الفاظی که در شرع یا عرف مثلا معنی خاصی پیدا کرده است بصیرت بیشتری برای درک صحیح آن معنی خاص بوجود می‌آورد، به طور مثال اگر بدانیم که لفظ دین در لغت به معنی تسلیم، عادت، عبادت، طاعت، خواری، حساب، قهر و غلبه، پادشاهی، حکم، تدبیر، توحید، پارسایی، قضاء و غیره می‌باشد از دین اسلام یا دین موسی یا مسیح، معنی کامل‌تر و جامع‌تری را می‌فهمیم تا این که ...

نظریه امامت در ترازوی نقد ارکان اصلی نظریه نظریه امامت، از ابتدای تکون تاکنون فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر نهاده و عالمان و متکلمان شیعه در طول تاریخ، قرائت‌های مختلفی از آن داشته‌اند. لکن یک قرائت خاص همواره رواج و شهرت بیشتری داشته و خصوصاً در عصر حاضر سطره خود را بر تلقی‌های دیگر گسترانده و شکل تفسیر رسمی را پیدا کرده است. ارکان این تلقی خاص به شرح زیر است: الف) وجود ...

مقدمه همه ما نیازمند به یک نگاهیم چه آن وقت که در رفاه و آسایش و تجملات غرقیم و چه آن زمان که بیمار و محتاج در گوشه ای تنها . و آن گاه نور گرمی نیست جز توجه الوهیت به سوی ما , آیا این اصل عدالت نیست که در فطرت انسان قرار گرفته و آیا خالق آن عین عدالت نیست که به همه عالم فقیر و غنی کوچک و بزرگ از ذره های اتم تا کهکشانها توجه یکسان دارد و باران لطف و رحمت خود را برای همه یکسان می ...

چکیده مطالب : برترین بانو : سرور زنان جهان ، میلاد فاطمه ، بحثی درباره فدک رحلت                مظلومانه زهرا (ع) مسئله : حضرت زهرا (س) از منزل تعویل آیات فرقانی و روایات قرآنی و نیز مختصری اشاره به وقایع تولد و زندگی ایشان ؟ پیشگفتار : ولله الحمد والصلاه علی النبی محمد و عترته امناؤ الوحی و هداه الامه . ...

قبلا یادآور شدیم که قرآن از طریق وحی بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردیده ولی چون کلمه وحی در قرآن و جز آن، دارای معانی گوناگونی است به همین مناسبت درباره آن، گزارش کوتاه زیر در توضیح معنای لغوی وحی نگارش می شود : 1 الهام فطری به انسان مانند الهام خداوند به مادر موسی (علیه السلام) که به وی شیر دهد و او را میان صندوقی قرار داده، و به دریا افکند تا از شر فرعون ...

بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجه الاسلام نیر گوید: اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏ بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏ گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏ اى نجل خلیل خانه خود خانه تست پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

درباه ی زندگی عطار: درمیان بزرگان شعر عرفانی فارسی ، زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار دراَبر ابهام نهفته نمانده است. اطلاعات ما در باب مولانا صد برابر چیزی است که در باب عطار می دانیم . حتی آگاهی ما دربارۀ سنایی ،که یک قرن قبل از عطار می زیسته ، بسی بیشتراز آن چیزی است که در باب عطار می دانیم . نه سال تولد ونه سال وفات او را به درستی نمی دانیم .این قدر می دانیم که او در نیمه ...

صفحه چشمه جوشان تاریخ اسلام و سیره اولیاء دین، منبع فیاضی است که همیشه برای همگان درسهای زندگیساز داشته و دارد. از آنجا که ما به «اسوه» بودن معمصومین در همه جهات معتقدیم، توفیق الگوگیری از آنان را جز در سایه شناخت سیره و شیوه آنان به دست نمی‌آوریم. بعد سیاسی زندگی امامان و سیره اجتماعی و مبارزاتی آنان کمتر مورد بحث و تحقیق و عرضه قرار گرفته است. به همین دلیل، شناخت ...

ثبت سفارش