نادر شاه افشار، رئیس طایفه افشار و بنیانگذار دودمان افشاریه بود که یازده سال بر ایران حکومت کرد.
پایتخت وی شهر مشهد بود سلطنت نادر نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در کبهان ایران به دنیا آمد.
[1] اسم اصلی او نادرقلی بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهای خوارزم به اسارت آنها در آمد.
بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود.
او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقلی بیگ نامید.
فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ پشتیبانی شاه طهماسب صفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاهقلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرده توانست مالک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید.
شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد.
سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می رسد.
آنگاه برای به قدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود.
سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانی ها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت.
شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد.
در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گزار میکرد نادر رهبران ایلها را که پشتیبان صفویه بودند در یک جا جمع نمود(قورولتای) و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید.
اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود.
نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت.
سپس با استفاده از اوضاع آشفته هندوستان به این کشور لشکر کشید و دهلی را تسخیر کرد .
نادر با غنائم فراوان که از غارت هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و هند را در دست سلاطین مغول هند باقی گذاشت.
در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند.
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد.
بعد، از کار خود پشیمان شده بعضی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت.
سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شورشیان پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورشها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید.
کارنامه نادر از یکی از مستشرقین نقل شده که اگر فرماندهان خائن سپاهش او را نمیکشتند نادر قصد تسخیر المان را نیز داشته است رد پای جاسوسان و فرستاده های دول غربی در تحریک سرداران او به کشتن وی دیده میشود.
در زمانی که صفویان با هجوم افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود: عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و افغانها در داخل و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را بهسامان نمود.
بعد از نادر، کریمخان (از سرداران نادر) که از طایفه زند بود به قدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود به خراسان شد و کریمخان این منطقه را به احترام نادر که او را ولی نعمت خود میدانست در اختیار جانشینانش باقی گذاشت ایران در عهد نادر در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشتهٔ خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت.
ترکمانان وازبکان به ماوراءالنهر عقبنشینی کردند.
بناهایی که به دستور نادر در مشهد بنا شدهاند نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.
در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد.
مردم ایران با وجود ظلم و ستم پادشاهان آخر صفوی به این سلسله امید داشتند.
وی همچنین سعی داشت با کمک یک انگلیسی به نام دالتون نیروی دریایی ایجاد کند که ناموفق ماند جانشینان نادر نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برد.
وی بسیاری از اطرافیان خود را از پای درآورد.
پس از مرگ وی سرداران او نیز در گوشه و کنار علم استقلال بر افراشتند؛ کریمخان زند وکیل الرعایا در شیراز، احمدخان ابدالی در افغانستان، آزادخان افغان در آذربایجان و حتی محمد حسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند.
در خراسان نیز علیقلیخان افشار (برادرزاده نادر) بسیاری از اولاد و خانواده نادر را قتل عام کرد و خود را «عادلشاه» نامید و شروع به حکومت کرد.
وی که مردی خونریز و عیاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داده، پسرش آقامحمدخان را مقطوعالنسل کرد.
اما سرانجام توسط برادر خود ابراهیم خان، کور و سپس کشته شد.
نوهٔ نادر، به نام شاهرخ میرزا را به قدرت رساندند.
یکسال بعد، او نیز مخلوع و کور شد اما دوباره به قدرت رسید و با حیله و نیرنگ شاه سلیمان ثانی (از خاندان صفوی که مورد احترام عموم بود) از پای درآمد.
شاهرخ نابینا چهل و هشت سال سلطنت کرد اما فقط بر خراسان که همانگونه که ذکر شد، در واقع به مثابه صدقهای بود از طرف کریم خان به بازماندگان نادر.
پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان به قدرت رسید و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت.
نادر میرزا فرزند شاهرخ پدر پیر و نابینا را بدست خونخواران قاجار رها کرد و به افغانستان گریخت و در زمان فتحعلی شاه ادعای سلطنت کرد که دستگیر و کور شد و زبانش را بریدند و او را کشتند.
بدین سان آخرین مدعی سلطنت از خاندان افشار از میان برداشته شد.
نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برد.
وی که مردی خونریز و عیاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داده، پسرش آقامحمد خان را مقطوعالنسل کرد.
مقبره نادرشاه در مشهد کلات نادری کلات نادری به رغم نامش که قلعه و قصر نادر معنی می دهد، چیزی بیش از قصر است، و حتی قرنها پیش از سلطنت نادرشاه که نام خود را از آن گرفته دارای اهمیت بوده است.
کلات نادری فلات وسیعی است و بخشی از دشت خاوران.
کلات درست در مرز شمال خراسان امروزی قرار گرفته و محدوده شمالی آن در خاک ترکمنستان است.
شهر مشهد در 170 کیلومتری جنوب غرب آن واقع شده است.
دور تا دور فلات توسط کوهها و صخره های پرشیب احاطه شده و کمتر جای نفوذ به داخل دارد، از این رو به درستی دژ طبیعی نام گرفته است آنجایی که کلات در نزدیکی جاده ابریشم بین شهرهای ماورا النهر(فرارود) و نواحی مرکزی فلات ایران قرار داشت از دیرباز دارای اهمیت بود.
این فلات همچنین مسیر عبور ارتشهای مهاجم بود.
درقرن چهاردهم میلادی( اواخر قرن هشتم قمری) قشون تیمورلنگ در آغاز گسترش سلطه خود به سمت غرب، این فلات را محاصره و کلات را تسخیر کردند.
سلطان محمد خوارزمشاه در نظر داشت در این فلات مقابل مغولها بایستد.
اما در عوض به سمت غرب فراری شد.
نادر شاه در نزدیکی کلات تولد یافت.
او کلات را تحت کنترل خود در آورد.
در دوران پرآشوب سالهای پایانی صفویه که فرماندهان جنگی رقیب نادر، در پی فتح اصفهان توسط افغان ها و سقوط حکومت صفوی، برای سلطه جویی مبارزه می کردند، کلات پایگاه نادر بود.
نادر با عزل شاه طهماسب دوم خود را نایب السلطنه و بعد از چند سال با تاجگذاری به پادشاهی ملقب کرد.
اما در طول همه این رویدادها خراسان و کلات پایگاه و هسته اصلی فرمانروایی او بود.
هر گاه مصلحت سیاسی ایجاب می کرد او ادعا می کرد که هیچگونه جاه طلبی سیاسی ندارد و تنها قصدش برقراری ثبات است تا بدین ترتیب بتواند مدتی در کلات آرام بگیرد.
نادرشاه مرتب از خراسان دیدن می کرد و در هر سفر از کلات می گذشت تا از پیشرفت ساخت و ساز در آنجا که خود دستورش را داده بود آگاه شود.
بنا به تاریخچه ای که از او مانده، این ساخت و سازها شامل بود بر باغها، میدانها، حمامها و مسجدها، قصر، خزانه، و همچنین آرامگاهی که برای خواب ابدی خود در نظر گرفته بود.
او همچنین دستور داده بود تا دیوارها و دروازه هایی که برای تقویت استحکامات طبیعی ساخته شده بودند تکمیل شوند.
خزانه ای که نادر ساخته بود با غنائم و ثروتهایی که از هند غارت شده بود پر شد.
اما هیچیک از اینها در آخرین بحران دوران سلطنت نادرشاه هنگامی که برادرزاده و بسیاری از نزدیکترین پیروانش علیه بی رحمی ها و زیاده جویی دیوانه وارش شوریدند بکارش نیامد.
او برای حفظ جان زنان و فرزندانش آنها را به کلات فرستاد.
اما پس از آنکه به قتل رسید برادرزاده اش نیرویی از بختیاری ها را به کلات روانه کرد.
آنها با استفاده از نردبانی که یک نفر بطور اتفاقی و یا عمدی در کنار برجی جا گذاشته بود به داخل کلات راه یافتند.
همه مردان خانواده سلطنتی و حتی زنان حامله را بقتل رساندند.
تنها یکی از نوه های نادرشاه به اسم شاهرخ زنده ماند که بعنوان فرمانروایی دست نشانده مدتی کوتاه حکومت کرد.
قصر خورشید معروفترین جاذبه دیدنی کلات نادری قصر خورشید است.
این قصر از 65 برش سنگی ساخته شده و دارای سه طبقه زیرزمین همکف و بالا است.
گچبریها و طلاکاریهای فراوانی در درون قصر دیده میشود و دیوارهای آن بارها برای یافتن گنجهای نادر شکافته شدهاند.
نکته جالب در معماری این بنا نقش پرندگانی مانند طوطی و میوههایی مانند موز و آناناس است که حکایت ازهندی بودن معماران قصر میکند که نادر شاه آن هارا باید از هند آورده باشد.
روبروی قصر خورشید مسجد گنبد کبود متعلق به دوران ایلخانان و احیا شده توسط نادرافشار دیده میشود که در شبستان آن یکی از سلاطین آل جلایر مدفون است.
نرسیده به کلات و در ابتدای دوراهی باجگیران آبشار زیبا و پرآب قره سو قرار دارد که در ایام تابستان تفرجگاه مشهدیها است.
تنها راه ارتباطی کلات از طریق تونلی است که احداث آن پیش از انقلاب آغاز شده و بعد از انقلاب به پایان رسیده است.
نکته عجیب درباره این تونل این است که ابتدای آن فراخ تر است و هر چه به انتهای آن نزدیک میشوید تنگ تر میشود.
بعد از تونل شهر کلات نادری به شکلی مستطیلی در کنار رود کلات ساخته شده است.
همان رودی که در ادامه به دشت خاوران - قره قوم - میرسد و پس از طی مسافتی به آمودریا میریزد.
یکی دیگر از بناهای تاریخی منطقه بند نادری است که در چهار کیلومتری شرق کلات قرار دارد.
اصل این بنا متعلق به دوران سلجوقی است و در دوران نادر ترمیم شده است.
تاج سد در حدود 95 متر ارتفاع آن 70 متر و ضخامت سد بین 20 تا 27 متر در نوسان است.
آجر و ساروج در دیواره سد و سنگ و ساروج در قسمتهای جانبی آن به عنوان مصالح به کار رفته است.
کتیبه نادری در دربند که یکی از ورودیهای کلات است بر روی سنگ نوشته شده است.
بیست و چهار بیت این کتیبه در رثای نادر فرزند شمشیر است که چهار بیت اول آن فارسی و بقیه ترکی درگزی است.
پایان کتیبه به علت مرگ نادر رها شده است.
در کنار کتیبه نادر و بر بالای تنگه دربند برج هشت متری ارغونشاه قرار دارد.
این برج از کف رودخانه چهل متر ارتفاع دارد.
ورود و خروج به حصار کلات در گذشته ازاین برج مراقبت می شده است.
در کنار اینها باید به لوله کشی دوازده هزار متری اشاره کرد که بوسیله آن استادکاران ایرانی با تراشیدن دل سنگها با قطر یک متر و قرار دادن آنها با طولی در حدود 30 تا 60 سانت در کنار هم آب را از آبشار قره سو به قصر خورشید میآوردند.
همچنین سیصد و شصت حوض سنگی ارتفاعات دهکده خشت که گویا نادرهر روز از یکی از آنها برای آب لشگریانش استفاده می کرده است.
درارتفاعات بالای کلات قلعه ای به نام فرود دیده میشود و در شاهنامه فردوسی به کلات و نبردی که در آن بین ایرانیان و تورانیان به رهبری فرود پسر سیاوش در میگیرد اشاره شده است.
از دیرباز