چکیده مطالب: ما فرضیاتی را که بیان می کنند که سیاست و خط مشی اهرمی همراه با انعطاف پذیری مالی توانایی سرمایه گذاری را بالا می برد را مورد بررسی قرار دادیم.
تحلیل های ما نشان داد که پس از یک دوره استفاده از اهرم پایین، شرکتها قادرند مخارج سرمایه ای و میزان سرمایه گذاری های غیرعادیشان را افزایش دهند.
میزان تأثیر برقراری وضعیت انعطافی در شرکت از لحاظ آماری و اقتصادی قابل ملاحظه است.
سرمایه گذاری های جدید از طریق ایجاد انواع جدیدی از بدهی به وجود آمده اند، که این، شرکتها را به اهرم هدف مطلوب پیش بینی نزدیک تر می کند.
اولین نسخه: ژوئن 2006
این نسخه: سپتامبر 2007
کلمات کلیدی: انعطاف پذیری مالی، سرمایه گذاری، اهرم پایین، میزان حساسیت جریانهای نقدی
بررسی های اخیر نشان می دهد که انعطاف پذیری مالی تصمیمات عمده و ابتدایی تصمیم گیرندگان را تحت تأثیر قرار می دهد.
منعطف بودن در قادر سازی مسئولین برای عهده دار شدن سرمایه گذاری در آینده بسیار مهم است.
بررسی های اخیر نشان می دهد که انعطاف پذیری مالی تصمیمات عمده و ابتدایی تصمیم گیرندگان را تحت تأثیر قرار می دهد.
منعطف بودن در قادر سازی مسئولین برای عهده دار شدن سرمایه گذاری در آینده بسیار مهم است.
برطبق استدلال هایی که توسط Modigliani و Miller صورت گرفت، باتوجه به وجود نقوص و کاستی های موجود در بازار سرمایه شرکتها باید انعطاف پذیری خودشان را حفظ کنند.
هم چنین او بیان می کند که ابقای شرکتها وابسته به میزان توانایی شرکتها در حفظ قدرت استقراض آنها است.
او در مقاله ی اصلی اش بیان می کند که چگونه در شرایط مقروض بودن می توان به سوی فرصت های سودآور سرمایه گذاری پیش رفت حتی در شرایطی که میزان سود و بهره های مدیران کاملاً برابر با سودهای صاحبان سهام باشد.
باوجود اینکه هنوز ناشناخته های زیادی راجع به چگونگی اندازه گیری انعطاف پذیری مالی و اینکه انعطاف پذیری مالی چگونه می تواند باعث افزایش دادن توانایی سرمایه گذاری شود، وجود دارد.
اما ما در این مقاله به بررسی این دو عامل می پردازیم.
ما فرضیاتی را که راجع به استفاده از روش اهرم وجود دارند را امتحان کردیم، شرکتها پس از یک دوره استفاده از این روش به درجه ای از انعطاف پذیری مالی می رسند که آنها را قادر می سازد تا مخارج سرمایه ای بیشتری را ایجاد کنند.
ما به شواهدی دست یافتیم که نشان می دهند که شرکتهایی که از لحاظ مالی منعطف اند قادراند توانایی سرمایه گذاری اشان را افزایش دهند.
نتیجه ی این آزمون از لحاظ اقتصادی بسیار قابل ملاحظه است.
طوری که یک شرکت متوسط با استفاده از این راه کار می تواند مخارج سرمایه اش را در حدود 50% افزایش دهد.
و این که در شرکتهایی که از لحاظ مالی منعطف هستند افزایش قابل توجهی در میزان سرمایه گذاری غیرعادی اشان دیده شد.
هم چنین شرکتها برای اینکه بتوانند در آینده فرصتهای رشد ایجاد کنند امروز به ایجاد بدهی می پردازند.
هم چنین نتایج به دست آمده نشان می دهند که شرکتها به وسیله ی ایجاد قروض خالص قطعی اقدام به سرمایه گذاری های جدید می کنند و این عمل باعث می شد تا آنها به اهرم هدف مطلوب نزدیک تر شوند.
در گام اول تحلیل ها ما شرکتهایی را که از لحاظ مالی منعطف هستند و هم چنین از اهرم پایین استفاده می کنند را شناسایی کردیم.
ما یک معادله ی اهرمی را که به وسیله ی آن می توان سطح قرض را پیش بینی کرد برآورد کردیم.
شرکتهایی که از اهرم پایین استفاده می کنند به عنوان شرکتهایی که پایین تر از هدف مطلوب برآوردی است تعریف شده اند.
ما سپس شرکتی را که برای چند سال متوالی و پی در پی خط و مشی اهرم پایین را نشان نی داد به عنوان شرکت FF طبقه بندی کردیم.
در گام دوم مطالعاتمان ما راجع به این که آیا این مقدار انعطاف پذیری مالی تأثیری به میزان سرمایه گذاری دارد یا نه تحقیق کردیم.
پیش گویی ما این است که در وضعیتی که بازار حساس است و شرکتها انتظار به وجود آمدن فرصتهای رشد در آینده را دارند ممکن است آنها تمایل به پیروی از سیاست اهرم پایین را داشته باشند.
به همین دلیل شرکتهای FF قدرت استقراض اشان را ذخیره می کنند تا بتوانند میزان وجوه خارجی و هم چنین میزان سرمایه گذاری اشان را در سالهایی که قرار است از این خط و مشی مالی استفاده کنند، افزایش دهند.
برای آزمودن این فرضیات مدل تکمیل شده ای از سرمایه گذاری را به وسیله ی نشانوند ساختگی FF تعیین کردیم.
طبق استدلال های ما نشانوند ساختگی شرکت های FF باید تأثیر قابل ملاحظه و مثبتی در مخارج سرمایه ای داشته باشند.
علاوه بر این، شرکتها پس از یک دوره استفاده از اهرم پایین به سادگی قادرند تواناییشان را برای سرمایه گذاری روی پروژه های جدید افزایش دهند.
هم چنین توانایی سرمایه گذاری این گونه شرکت ها وابستگی بسیار کمی به وجوه داخلی دارد.
در نتیجه ما باید انتظار میزان حساسیت منفی در جریان متغیرهای وجوه نقد در سرمایه گذاری داشته باشیم.
در بررسی های بیشتری که روی این فرضیات انجام دادیم رفتار شرکت را قبل و بعد از وضعیت انعطافی در طول زمان مورد ارزیابی قرار دادیم.
اگر پیش بینی های ما درست باشد، انتظار می رود که به این نتایج برسیم: 1.
شرکتها در طول دوره ی اهرمی سرمایه گذاری کمتری را نشان نمی دهند و هنگامی که آن ها به عنوان شرکتهای FF طبقه بندی می شوند سرمایه گذاری هایشان را در زمان t به تدریج افزایش می دهند.
2.
شرکتهای FF هم چنین باید افزایشی را در میزان سرمایه گذاری های غیرعادی اشان نیز نشان دهند.
3.
شرکتهای FF باید افزایشی در میزان استقراض های خالصشان داشته باشند.
همان طور که بیان کردیم که سرمایه گذاری های جدید از طریق ایجاد استقراض حاصل می شوند.
مطالعات ما از چند لحاظ به مقالات موجود کمک کردند.
اول اینکه تحقیقات ما با سایر مقالات سرمایه گذاری متفاوت است، چون ما صراحتاً میزان تأثیر سیاست اهرمی بر توانایی سرمایه گذاری شرکتها بررسی کردیم.
با استفاده از بهترین اطلاعات موجود راجع به مدل های سرمایه گذاری.
با این که تحلیل های آنها بر روی چگونگی میزان تأثیر سرمایه گذاری خارجی بر تصمیمات جاری انجام می شده، و هم چنین آنها حضور ساختار سرمایه ای هدف را در نظر نگرفتند.
آن ها راجع به اینکه شرکت در سطح بالایی یا پایینی اهرم است تحقیق نکردند باوجود اینکه این مسائل در تعیین میزان نفوذ استقراض خارجی در توانایی سرمایه گذاری یک شرکت تأثیرگذار است.
هم چنین ما در بررسی ها شرکتها را بر پایه ی درجات انعطاف پذیری جاری رده بندی کردیم در صورتیکه مطالعات سرمایه گذاری پیشین اصولاً بر مبنای ضوابط پایه ای همیشگی در قید مالی شرکتها انجام می شدند.
دومین مورد اینکه تنها تعداد بسیار محدودی از مطالعات تا به حال بر روی اصل محافظه کاری بدهی و قروض صورت گرفته است.
گرچه موضوع مطالعات قبلی با مطالعات ما بسیار متفاوت است.
اما Graham میزان سود مالیاتی بدهی را تخمین زد.
Minton و Wruck عوامل تعیین کننده ی رفتار محافظه کارانه را بررسی کردند.
در مقابل ما به طور واضح تأثیر استراتژی مالی را روی سرمایه گذاری با استفاده از سیاست اهرمی در مدل های سرمایه گذاری تحلیل کردیم.
به همین طریق تحقیق ما زمینه ای را راجع به اصل محافظه کاری بدهی که مطابق با پیشنهادهای اخیر Almeida است را فراهم کرد.
سومین مورد اینکه ما برای تعریف کردن شرکتهایی که از اهرم پایین استفاده می کنند ما از روشی که متفاوت با روش های قبلی بود استفاده کردیم.
Minton و Wruck شرکتی را به عنوان شرکتی که از اهرم پایین استفاده می کند طبقه بندی کردند، ارزش این شرکت برای پنج سال متوالی پایین تر از 20% تمام شرکتها بود.
در مقابل، ما مقدار اهرم را همانگونه که نظریه های ساختار سرمایه ای پیش بینی کرده بودند تخمین زدیم.
با ادامه دادن این عمل ما با برآورد کردن این مدل اهرمی به یک سری از مشخصات خاص شرکت رسیدیم که این خصیصه ها روی میزان بدهی شرکت و نهایتاً روی استراتژی سرمایه گذاری تأثیرگذار هستند.
خصیصه ی دیگری که در طول تحقیق به آن رسیدیم این بود که به وسیله ی محاسبه ی اهرم برای شرکتها برای مسائل مدیریتی و هم چنین نفوذ و تأثیر تناقض های داخلی شرکت کنترلی به وجود می آوریم.
اطلاعات خلاصه شده ای که درباره ی مالکیت مدیران و صاحبان سهام برای یک نمونه از هزار و صد شرکت غیرمالی که در سال های 2001-1991 فهرست شده بود برای مطالعات محیطی انگلستان بسیار مهم بود.
اطلاعات مقاله را این گونه دسته بندی می کنیم: در بخش 1.
مباحث مورد ذکر در این مقاله را بسط می دهد.
داده ها را در بخش شرح می دهیم.
نتایج تجربی را در بخش ارائه می دهیم.
4.
و در بخش راجع به نتیجه های به دست آمده بحث می کنیم.
1.
طرح تحقیق A.
تعریفی برای شرکتهایی که از اهرم پایین استفاده می کنند: در گام اول تحقیق هایمان شرکتهای اهرمی محافظه کار را شناسایی کردیم و از آن ها به طور مفید برای تعریف شرکت های مالی منعطف استفاده کردیم.
ما از یک مدل تعدیل جزئی که شامل یک مجموعه ی متنوع تأیید شده به عنوان عامل بالقوه ی تعیین کننده ی اهرم برای به دست آوردن رفتار هدف مندانه ای شرکتها استفاده کردیم.
این مدل برآورده شده، بهای تضمینی را برای بدهی به دست آورد.
نظریه ی مالی می تواند میزان اهرم لازم برای هر شرکتی را بیان کند، از آن جایی که مقیاس خوبی برای نشان دادن میزان انعطاف پذیری در مقالات تعریف نشده کنترل میزان انعطاف پذیری در مدل های مرسوم و همیشگی اهرمی کار بسیار دشواری است.
بعد از تحقیقاتی که انجام دادیم پیشنهاد می کنیم که از روش های غیرمستقیم که برای تعیین میزان انحراف پیش بینی شده ی اهرم هدف استفاده می شود را برای تعیین میزان انعطاف پذیری مالی استفاده کنیم.
ما بهای واقعی و بهای تخمینی را باهم مقایسه کردیم.
و سپس شرکت های LL را به عنوان شرکتهایی که میان سطوح واقعی و تخمینی در اهرم، انحراف منفی دارند، تعریف کردیم.
از این پس از این تعریف برای شرکتهای LL استفاده می کنیم.
فقط آن دسته از شرکتها در رده ی LL دسته بندی شده اند که انحراف منفی آنها از هدف مطلوب بیشتر از حداقل 25% از بقیه ی شرکتها باشد.
ما می توانیم برای بررسی های دقیق تر، یک محک، قیمتی را تنظیم کنیم که بتواند اهرم پایین را از اهرم بالا برطبق توزیع آماری تفکیک کند (که از آن به عنوان روشی درصدی یاد می کنیم).
به عنوان مثال Minton و Wruck هنگامی شرکتهایی را به عنوان اهرم پایین دسته بندی می کنند که نسبت بدهی آنها پایین تر از 20% توزیع باشد.
روش پیشین به چند دلیل ترجیح داده می شود: این فرضیه که میزان بدهی یک شرکت به مجموع مشخصات خاص یک شرکت بستگی دارد کاملاً عقلانی است.
در واقع، پس از یک بازدید مقدماتی از داده ها و اطلاعات تفاوت های قابل ملاحظه ی بسیاری در جمع کل بدهی در صنایع مختلف مشاهده شد.
دوم این که: باتوجه به میزان افزایشی که در تعداد مطالعات صورت گرفته، این ایده که شرکتها خواهان داشتن ساختار سرمایه ای هدف هستند را اثبات می کند.
برطبق ارقامی که توسط Graham و Harrey، 37% از شرکت مالی ایالت متحده ی آمریکا نسبت بدهی منعطف را دارند در حالی که بیش از 35% شرکتها به این صورت نیستند.
Brounen ارقام مشابهی را در مورد انگلستان گزارش کرده است.
Flannery و Rangan در جدیدترین مقاله ی خودشان مدارک قوی ای راجع به رفتار هدف مندانه تهیه کرده اند که نتایج به دست آمده از طریق بررسی های ما را اثبات می کند.
این نظریه سیر تکاملی خوبی را در تغییرات بدهی در طول زمان نشان می دهد.
برای مثال بررسی اطلاعات نشان می دهد که شرکت Bett Brothers اهرمی در حدود 0137/0% در سال 1997 گزارش کرده اند و 22/4% در سال 1998 که این مقدار 309% افزایش در نسبت بدهی را نشان می دهد.
با وجود این افزایش قابل ملاحظه در اهرم این شرکت هنوز هم باید به عنوان شرکت LL رده بندی شوند (در صورتی که از محکی ثابت استفاده کنیم).
از طرف دیگر، شرکت در سال 1997 باتوجه به روش هدف مطلوب، انحرافی منفی از هدف داشته است.
ولی در سال 1998 شرکت از هدف برآوردی بالاتر رفته و حالت LL (اهرم پایین) را از دست داده است.
به هر حال این روش بدون اشکال و نقص هم نیست.
نقص و کاستی عامل بالقوه ی بسیار مهمی است که در واقعیت وجود دارد.
و این عامل روی هدف برآوردی و انحراف از هدف مؤثر است.
و این تغییرات باعث تأثیرگذاری روی رده بندی شرکتها می شود.
و نتایج حاصل از سرمایه گذاری را دگرگون می کنند.
برای به حداقل رساندن احتمال تغییر نتایج با