مقدمه : در طول تاریخ – تمدنهای سنتی به چادر، مقبره و محراب به عنوان سمبومی از عالم کائنات مینگریستند ایده «خانه کیهانی» از ارتباط دادن ساختمانها با آسمانها توسعه یافت.
از آنجا که شکل کرومی معنایی ژرف برای انسان سنتی داشت.
طبیعی بود که این معنارا ازشکل مشابه دیگری منتقل کند.
اصطلاحات «چادر کیهانی» «چتر الهی» «بیضعه کیهانی» و «جام آسمانی» نشانگر عقاید سنتی و معانی باطنی درباره گنبد هستند.
در فرهنگ اسلامی گنبد دارای تجلی زندهای از جهان شناسی اسلامی است.
به وسیله معانی سمبرلیکی مفاهیم مرکز، دایره و کره نهفته در گنبد به تمامیت به واقعیت میپیوندند.
یک ارتباط اساسی در این مورد که تأکید زیادی روی آن است.
ایده روح میباشد که همزمان همه موجودات را فرا میگیرد، همان گونه که گنبد فضای محدود به خود را در بردارد و طاق آسمان که همه آفرینش را احاطه میکند.
عبور این «روح» از نوک گنبد سمبول و حرکت است.
این عبور را میتوان به طرف پایین و دارای انبساط به سمت کثرت یا به طرف بالا و دارای انقباض به سمت وحدت دانست.
گنبد یک شکل از صورت زنده است.
ایدهای است که در امکانات مادی تجلی میکند.
در پیشینه صحرانشینی، گنبد شبیه به ساختمانهای گنبدی است که از اسکلتها گرد چوبی ساخته میشدند و روی آنها با پارچه یا پوست پوشیده میشد.
پس از گسترش گنبدهای چربی به توسط انسانهای شهرنشین – معماری آجر و سنگ به عنوان ادامه آن آغاز شد و شکلهای قابل احترامی با مواد و مصالح دائمی و سنگین ساخته شد.
مهارت و استادی معماران باعث سبکتر شدن وزن گنبد شد.
زیرا معیار بارز زیبایی در گنبد همان سبکی آشکار آنها بود، چه از نظر مواد سازنده آن و چه از نظر دیدگاه چشم.
زیرا تقلید «سنگین» تنها هنگامی کامل میشود که با سبکی از لی «چادر کیهانی» که از آن منشأ میگیرد، همساز شود.
الگوها و رنگها، هم داخلی و هم خارجی میتواند در این سبکی نقشی داشته باشند.
چرخهای کیهانی یا مندلها، مانند شکوفههای ایجاد شده به توسط هندسه دایره روی سطوح گنبدی نمایان میشود.
رنگها، ملایم و آرام – تصور عقل را ایجاد کرده و به شور و هیجان نفس اشارت دارند.
این رنگهای سفید، سبز، آبی – فیروزهای.
طلایی یا حاصل آجر کاری و گچبری یا ترکیبی از آنها هستند.
گنبد در همه تجلیاتش محل «عرش الهی» پذیرای عقل و آزاد از زمان در شکل است.
پیامبر اکرم (ص) در معراج خود، گنبد بسیار بزرگی از مروارید مفید را تشریع میکنند که روی چهار ستون کناری قرار داشت و روی آنها چهار قسمت «بسم الله الرحمن الرحیم » نوشته شده بود و از آن چهار چشمه آب، شیر، عسل و شراب جاری بود.
این تمثیل مدل روحانی هر بنای گنبدی را توضیح میدهد.
مروارید سفید سمبل «الروح» است که گنبد آن همه خلقت را احاطه میکند.
روح کلی که قبل از دیگر مخلوقات خلق شده است.
عرش الهی نیز که همه چیز در برمیگیرد (العرش المحیط) سمبول عرش، فضای نامرئی فراسوی آسمان پرستاره است.
از دیدگاه جسمانی، که برای انسان طبیعی است ستارگان در کرههای متحدالمرکز حول زمین حرکت میکنند و به وسیله فضای بی انتها احاطه شدهاند و خود این فضا به توسط روح کلی که به عنوان «محل» متافیزیکی ادراک و معرفت در نظر گرفته میشود، در بر گرفته میشود.
مقطع یک گنبد شبیه به تیر (نیزه) و کمان «محمد» (ص) (کلمه) تیر «حقیقت محمدی» (روح) و نشانه و هدف آن «روح کلی» (الروح) است.
پرواز این تیر روحانی پرواز و خروج از تاریکی به سوی «نور مطلق» میباشد.
گنبد نشانه خدا شدن «کلمه» انسان است.
(مهرداد محمد حجازی – 1379) فرآیند برنامهریزی و سیاستهای طرح 2-1 تعیین استراتژی و اهداف کلان پروژه : امروزه به دلیل غفلت از گذشته و تجربههایی که میتوانستیم از آنها درس بگیریم، با یک شهرسازی بحران زده روبرو هستیم.
در حال حاضر و عده تکامل و تعالی انسان از طریق پیشرفتهای مادی به صورت افسانهای درآمده است.
انسان در جهان بی انتهای ارتباطات غرق شده طرز تفکری که به عنوان تنها راه قابل قبول برای همه انسانهای این قرن تجویز شده و فضاها و عناصر زندگی و به طور کلی شهرهای ما را شکل داده است.
ساختمانهای بلند و حجیم، شبکههای شطرنجی وسیع و تراکم بیش از حد جمعیت، ابعاد انسانی و فرهنگی شهر را زیر سوال برده است.
شهرسازی جدید علیه انسان و جامعه عمل کرده، از عملکرد طبیعی واحدهای اجتماعی مهمی مانند، خانواده، واحد همسایگی، محله و غیره جلوگیری میکند.
ساختمانهای بلند همه ارزشها و نسبتهای قدیمی کالبد و سیمای شهرها را زیر پا گذاشته، مناظر طبیعی شهرها را نیز از بین میبرند.
نمادهای انسانی با ارزشی نظیر مسجد – کلیسا – مدرسه و غیره که روزی از لا به لای ساختمانها از بافت متراکم و به هم فشرده شهرها سر بیرون کشیده و هویت و معنی محل را به بیننده منتقل میکردند، امروز در لابلای آسمان خراشهای سر به فلک کشیده به طور تحقیر آمیزی گم گشتهاند.
از آنجا که مسجد پایگاهی برای آرامش یافتن روح و تزکیه و محلی برای دوری از جاروجنل دنیای امروز به شمار میرود که بشر امروز نیازمند چنین اماکنی میباشد و موضوع طراحی و بهینه سازی گنبد مسجد که به عنوان نشانه و عامل شناساندن این مراکز مورد تأکید و تأیید بوده است، انتخاب گردید.
با بررسیهایی که انجام گردید، مشخص شد که مسجد از ارکان مشخصی همچون، گنبد، مناره و برخوردار میباشد.
که فضایی روحانی را ایجاد میکنند.
لذا در این پروژه با توجه به مشکلات کمکهای مردمی ساخته میشوند) ناتمام باقی میمامند سعی شده است از روشی جدید برای ساخت گنبد این المان مهم مسجد پیشنهاد گردد.
شاید که بتواند با استفاده از روشهای جدید به کمک معماری امروزه آید و گامی ناچیز در جهت بهتر انجام گرفتن ساخت و ساز مساجد بردارد.
4-1 روشهای پژوهش و تفسیر مشکل : در این پروژه برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز به منظور تکمیل تحقیقات نظری و عملی از روشهای کتابخانهای و تحقیقات میدانی و همچنین مصاحبه کمک گرفته شده است.
لازم به ذکر است در این پروژه نام کلیه منابع کتابخانهای و افراد مصاحبه شونده در انتهای تحقیقات در قسمت منابع ذکر شده است همچنین در جلوی هر قسمت از فاز تئوری که بر گرفته شده از کتب مورد بررسی بوده است حرف «ش» به معنای شمار ردیف در فهرست منابع و ماخذ و حرف «ص» به معنای شماره صفحه مطلب در کتاب منبع میباشد.
بررسی نیازهای قشر استفاده گر 1-1-2 تعیین هویت و موقعیت استفاده گر یکی از مهمترین عوامل مورد توجه انسان شناسایی خویش به عنوان موجودی مستقل و متمایز از دیگر پدیدههاست.
این تمایل به تمایز نه تنها در مورد فردیته فرد که در مورد آنچه که به او متعلق است مصداق دارد، بلکه برای جامعه انسانی به عنوان یک واحد مورد توجه و طلب میباشد.
به عبارت دیگر انسان تمایل دارد که متعلقات به او و همچنین جامعه و محیط و فضایی که او به آنها تعلق دارد، نسبت به دیگر عناصر و مجموعههای مشابه واجد هویتی خاص باشند.
به طور مثال هر فرد تمایل دارد که کشور، شهر و محلهای که در آن زندگی میکند، یا گروه و دسته اجتماعی یا صنفی که به آن تعلق دارد، یا هر دین و مرامی که از آن پیروی میکند، واجد مؤلفههای هویتی باشد که آن را از دیگران متمایز گرداند و او بتواند به نوعی خویشتن را واجد هویتی بارز ببیند.
به این ترتیب میتوان انتظار داشت که مسلمانان نیز به هویت داشتن شهر و محیط زندگی و متعلقات خویش تمایل داشته باشند.
این هویت محیط زندگی را در بسیاری عناصر میتوان جست و جو کرد که یکی از وجوه بارز شهر و طبیعتاً و اجزاء و عناصر آن میباشد.
یکی از عناصر اصلی شهر مسلمانان مسجد است که در بردارنده بیشتر عناصر مورد نظر نیز میباشد.
در واقع با معرفی مسجد به عنوان یکی از مؤلفههای بارز هویت شهر و محل زندگی مسلمانان میتوان به جزئیات و عناصری نیز پرداخت که از ابعاد روانی، معنوی، مادی ، کالبدی و شکلی میتوانند به عنوان عنصر متذکر به هویت شهر و محیط زندگی و در نتیجه هویت جامعه ایفای نقش نمایند.
(محمد تقی زاده 1379) در هر حال تمرکز اصلی این پروژه بر شناسایی گنبد مسجد متوجه خواهد بود که میتواند به عنوان یکی از عوامل اصلی هویتی شهر مسلمانان ایفای نقش نماید.
گنبد مسجد یکی از مهمترین و مناسب ترین موارد بهره گیری از نمادها و هنرهایی است که به گونهای خاص بر معنا تأکید دارند و میتواند تمام شهر و فضای آن را تحت تأثیر خویش قرار دهد و این نیاز نمازگزار مسلمان را پاسخ گوید که همانا نیاز به داشتن هویت بارز شاخص اسلامی است.
5-1-2- تعیین قدرت اقتصادی با توجه به رواج ساخت مساجد توسط کمکهای مردمی و عادت پسندیده وقف در بین ایرانیان مسلمان ناگفته پیداست که روند ساخت و ساز و تجهیز مساجد و تأمین مایحتاج اولیه آن با مشکلات عدیدهای روبرو است.
از این رو میبایست طراحان و سازندگان مساجد روند برنامه ریزی ساخت مساجد را همسو با توان اقتصادی صندوق مالی آن پیش بینی نمایند.
یکی از مهم ترین دلایل ناتمام ماندن بناهای مساجد عدم برنامه ریزی ساخت میباشد که این موضوع غالباً به دلیل استفاده از شیوههای سنتی و گران قیمت میباشد.
لذا میبایست روند ساخت و ساز مساجد را با حداقل امکانات مادی از طریق ایجاد سبکهای نوین در ساخت و ساز میسر نمود به گونهای که به نیازهای زیبایی شناختی غازگران و هویت مسجد خدشهای وارد نگردد.
بررسی نیازها در تولید و محصول 1-2-2- تاریخچه محصول از آنگاه که مردمان غارها و اشکفتهای کوهساران را رها کردند و در دامنه کوهها و میان دشتها شدند نخستین چیزی که ناگزیر از فراهم کردن آن بودند سر پوشیدههایی بود که بتواند مانند غار پناهگاه آنان باشد.
اگر چه در روزهای نخستین نیاز به شبستانهای گسترده نبود و همین که پناهگاهشان خانواده کوچکی را در زیر آسمانه خود جای میداد خشنود بودند ولی دیری نپایید که خانوادههای کوچک به هم پیوستند و دسته و گروههایی را تشکیل دادند که کند کوچکی در دل زمین کنده بودند یا آشیانه و کلبهی مختصری که با چوب و شاخ و برگ و خار و خاشاک برپا شده بود نمیتوانست دسته یا گروهی را سرپناه باشد و نیاز به سر پوشیدههای گسترده، دیرک و ستون را پدید آورد و شبستانها، نهانخانهها و تالارهای چهلستون، به جای کلبههای نئین و چپرهای چوب پوش و کندهای غار مانند نشت.
ولی وجود تعداد زیادی دیرک و ستون (که طبعا در آغاز بسیار به هم نزدیک بود) مانع دید میشد، به ویژه هنگام برگزاری آئینها و جشنها و میهمانیها این کاستی بیشتر به چشم میخورد.
به همین دلیل نخست کوشیدند تا آنجا که میسر است ستونها را از همدیگر دور کنند.
برای اینکار ناچار به فراهم کردن فرسبها و تیرهای سخت و استوار و کشیده شدند.
ولی باز هم ناتوانی تیرهای چوبین در بردن بار دهانههای بزرگ کار را دشوار میکرد این بود که پوشش دهانههای بزرگ بی ستون آرزوی معماران روزگار باستان شد.
ساختمان تالار چهل ستوم در جهان کهن، نمونههای بیشماری داشت.
ولی برای نخستین بار در ایران و در شهر پارسه یا تخت جمشید بود که با فراهم کردن چوب کنار از جاهای دور دست (مانند جبل عامل) و فرسب و لته و تخته چوب چندن و ساج از گنداره، معمار یا رازیگر پارسی توانست فاصله دو ستون را تا حداکثر ممکن (یعنی در حدود شش گز – نزدیک 4/6 متر) برساند.
در حالی که پیش از آن در چهل ستونها و ستاوندها کمتر، گاهی سطبران ستونها بیش از فاصله میان آنها بود (مانند معابد مصری).
اگر چه این پیشرفت بسیار چشمگیر بود ولی ایرانی به آن خشنود نشد و برای برگزاری جشنها و بارهای شاهانه چیزی گستردهتر و پیشرفتهتر آرزو میکرد.
پس از یورش خشمگینانه و دژخیمانه اسکندر ویرانگر به ایران، با اینکه امید داشت ایران و آسیا را یونانی کند و فرهنگ باختری را به زور در خاور زمین فرمانروا سازد جز چند مورد معدود (مانند آتشکده خورهه) که تا حدی از سر ستونهای معروف به (ایونی – ایونیک) استفاده شده بود معماری یونان هرگز نتوانست در ایران جای گرم کند (این نکته نیز جالب توجه است که نمونه کلیه سر ستونهایی که امروز به نام توسکان و دور یک و یونیک معروف شده در استودانها و پرستشگاههای کهن ایران مانند فخریکه و سکاوند و قزقاپان و داودختر و در روزگاری بسیار کهنتر از دوران درخشش معماری یونان به کار گرفته شده و به خوبی میتواند خاستگاه خود را نشان دهند و ما در بحثی دیگر از آن سخن خواهیم گفت.
از همان روزهایی که شاهنشاهی هخامنشی فرو میافتاد معماران ایرانی بر آن شدند که طاق و گنبد را (که پدیده طبیعی و خاص معماری ایران است) جانشین تخت بام و خرپشته چوبین کنند.
چه آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از