چکیده اصطلاح و ساختار حقوقی تبدیل تعهد میراثی از رومیان است، که در حقوق بسیاری از کشورها به یادگار مانده است ولی این نهاد سابقهای در حقوق و فقه اسلامی نداشته.
در حقوق ایران این نهاد در ماده 292 قانون مدنی ایران پذیرفته شده است، در این مقاله به بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در حقوق ایران و تفاوت آن با انتقال طلب خواهیم پرداخت.
با توجه به لزوم مطالعه تطبیقی در این خصوص، این دو نهاد بهطور مختصر با حقوق مصر نیز تطبیق داده میشود.
در بخش اول ابتدا مفاهیم، ماهیت، شرایط و آثار تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن را بررسی نموده و در بخش دوم به صورت مختصر با انتقال طلب به عنوان نهاد دیگر ایفای تعهد آشنا خواهیم شد.
سرانجام بخش سوم به مقایسه این دو نهاد اختصاص یافته است.
کلیدواژگان: تبدیل تعهد؛ تبدیل دائن؛ انتقال طلب؛ ماده 292 مقدمه ایفاء تعهد از دیرباز مورد توجه انسانهایی که در قبال یکدیگر متعهد بودهاند، بوده است.
از طرف دیگر گذشت زمان و پیچیدهتر شدن و گستردهتر شدن ارتباطات انسانی در راستای رفع نیازهای زندگی اجتماعی به تبع ایفای تعهد از شکل ساده و اولیه آن، به انواع پیچیدهتر سوق داد.
به گونهای که در هر زمان و به تناسب نیازهای آن تأسیس و مکانیزمهای مختلف برای این امر طراحی و اجرا شده است.
تبدیل تعهد یا «التجرید» از جمله این تأسیسها است.
اصطلاح و ساختار حقوقی تبدیل تعهد میراثی از رومیان است، که در حقوق بسیاری از کشورها به یادگار مانده است.[1] در واقع میتوان گفت، که این نهاد سابقهای در حقوق و فقه اسلامی نداشته و به عبارت بهتر تحت این عنوان شناسایی نشده است.
برخی اساتید چنین عنوان میکنند، که اگر چه این نهاد صریحاً در حقوق اسلامی بیان نگردیده است، ولی میتوان آنرا از برخی معاملات و نهادهای حقوقی اسلام استنباط نمود.
به عنوان مثال تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دِین و تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل سبب یا منشأ را میتوان از عقد صلح استنباط نمود.
چنانچه مدیون به جای پرداخت پولی که بر ذمه دارد، با توافق دائن کالایی مساوی با همان قیمت بپردازد.
در اینجا تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دِین صورت پذیرفته، که در حقوق اسلام تحت عنوان وفا به غیرجنس[2] در قالب عقد صلح شناخته شده است.[3] بر اساس نظر این دسته از اساتید حقوق استبدال در فقه اعم از تبدیل تعهد(به حسب تبدیل دین) است و آن عبارت است، از تراضی مقرون به ابدال تعهد مالی، خواه طرفین تراضی اصاله قصد سقوط آن تعهد را داشته باشند،(مثل وفاء به غیرجنس مورد تعهد) یا اصالتاً چنین قصدی نداشته باشند.[4] لکن نکتهای که باید بهآن توجه داشت این است، که اگر چه میتوان نهادهای مشابه به نهاد تبدیل تعهد در متون حقوقی و فقه اسلامی یافت.
لکن این بهاین معنی نیست، که نهاد خاص تبدیل تعهد پذیرفته شده باشد.
حال آنکه این نهاد حقوقی یک نهاد خاص ایفاء تعهد با آثار خاص خود میباشد و سابقهای از این نهاد در متون حقوقی اسلام به چشم نمیخورد.
فارغ از مسائل فوق نهاد تبدیل تعهد در حقوق ایران پذیرفته شده است.
ماده 292 قانون مدنی ایران موارد تبدیل تعهد را در سه بند آورده است.
که با مداقه در آن میتوان چهار حالت برای تبدیل تعهد قائل شد: - تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل موضوع تعهد - تبدیل تعهد به اعتبار منشاء تعهد - تبدیل تعهد به اعتبار متعهد - تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در این پژوهش به بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در حقوق ایران و تفاوت آن با انتقال طلب خواهیم پرداخت.
فصل اول کلیات بحث تبدیل تعهد عبارت است از جایگزین ساختن تعهدی بجای تعهد دیگر، به این ترتیب که تعهد سابق از بین رفته و تعهد جدید بجای آن به وجود میآید.
تبدیل تعهد یکی از طرق سقوط تعهدات میباشد.
ماهیت تبدیل تعهد: چون که تبدیل تعهد متضمن پیدایش تعهد جدید است، لذا با ارادۀ یک طرف محقق نمیشود، بلکه نیازمند اراده دو طرف است.
پس در بین اعمال حقوقی از ماهیت قراردادی برخوردار است و از طرف دیگر چون تعهد جدید بجای تعهد سابق قرار میگیرد، باید پذیرفت که نوعی قرارداد معوّض است که دو مورد آن تعهد سابق و لاحق است و بین آن دو ملازمه است لذا اگر پس از تشکیل تعهد جدید، روشن شود که تعهد قبلی باطل بوده و تعهد جدید هم بر اساس تعهد سابق واقع شده که باطل بوده تعهد جدید هم باطل خواهد بود.[5] موارد تبدیل تعهد: بر اساس ماده 292 قانون مدنی تبدیل تعهد به صور ذیل محقق میشود: صورت اول: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دین: که خود این به دو نحو حاصل میشود: 1- بوسیله تبدیل موضوع و مورد تعهد: مثلاً بجای صد کیلو برنج، تعهد بر صد کیلو جو میکند.
2- بوسیله تبدیل سبب تعهد: مثلاً تعهد به دادن صد میلیون تومان بابت ثمن معامله تبدیل به تعهد به دادن صد میلیون تومان بابت عقد قرض بشود.
[6] صورت دوم: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون: در اینصورت تعهد متعهد اصلی از بین رفته و ذمه او در برابر متعهد له آزاد میشود و بجای آن تعهد مشابه دیگری بر عهده متعهد جدید استقرار پیدا میکند در این نوع تبدیل تعهد، علاوه بر رضایت متعهد جدید، رضایت متعهدله هم ضروری و لازم است لذا در بند ماده 292 به این مورد اشاره شده است.
تبدیل تعهد مدیون به دو نحو قابل تصور است: 1- این کار با موافقت مدیون انجام گیرد در اینصورت تعهد جدید جایگزین تعهد سابق میشود مثلاً خریدار مالی به جای این که ثمن معامله را به فروشنده بپردازد با درخواست فروشنده، در برابر طلبکارش نسبت به پرداخت دینش تعهد نماید.
2- این کار بدون رضایت مدیون و بدون اذن او انجام گیرد باز ذمه مدیون اصلی بری و ذمه مدیون فرعی مشغول میشود پس میشود نتیجه گرفت که در تبدیل تعهد مدیون؛ رضایت مدیون نقشی ندارد زیرا تصرفی در اموال او نمیشود تا نیاز به رضایت او باشد البته اگر متعهد جدید قصد رجوع به مدیون اصلی را در آینده دارد باید از او اجازه بگیرد والّا حق مراجعه نخواهد داشت و عمل او تبرعی میباشد.
صورت سوم: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل داین و متعهدله میباشد: به این صورت که داین و مدیون توافق می کنند که تعهد مدیون در مقابل داین تبدیل به تعهد مدیون در برابر شخص ثالث باشد در این صورت هم رضایت مدیون شرط است.[7] آثار تبدیل تعهد: از انجایی که در تبدیل تعهد، تعهد اول کلاً از بین میرود و تعهد جدید جانشین تعهد سابق میشود و هر تعهدی هم برای خود دارای آثار و احکام مخصوص به خود دارد قهراً این تبدیل، به آثار تعهد سابق هم سرایت خواهد کرد و برای خود آثاری به همراه خواهد داشت از جمله: 1- سقوط تعهد اول: که تعهد اولی با تمام آثار و احکام خاص خود ساقط و ذمه متعهد نسبت به آن بری خواهد شد 2- زوال تضمینات تعهد سابق: با سقوط تعهد اول تضمینات آن نیز ساقط میشود زیرا این تضمینات وجود مستقل حقوقی ندارند.
3- پیدایش تعهد جدید: همزمان با سقوط تعهد قبلی، تعهد جدید به وجود میآید که دارای شرایط و احکام خاص خود میباشد از آنجایی که تبدیل تعهد ماهیت قرار دادی دارد و خود تعهد جدید و مستقلی است قهراً طرفین تعهد باید شرایط اساسی صحت معاملات و تعهدات را داشته باشند مثل: اهلیت، قصدانشاء، رضایت، مشروعیت جهت تبدیل، شرا دارا باشند والّا تبدیل تعهدی صورت نخواهد گرفت.[8] 3- پیدایش تعهد جدید: همزمان با سقوط تعهد قبلی، تعهد جدید به وجود میآید که دارای شرایط و احکام خاص خود میباشد از آنجایی که تبدیل تعهد ماهیت قرار دادی دارد و خود تعهد جدید و مستقلی است قهراً طرفین تعهد باید شرایط اساسی صحت معاملات و تعهدات را داشته باشند مثل: اهلیت، قصدانشاء، رضایت، مشروعیت جهت تبدیل، شرا دارا باشند والّا تبدیل تعهدی صورت نخواهد گرفت.
فصل دوم بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن و مقایسه آن با انتقال طلب تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن همانگونه که در مقدمه مطرح شد، از اقسام تبدیل تعهد به عنوان یکی از طرق ایفاء تعهدات، تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن(متعهد) میباشد.
در این بخش به بررسی مفهوم، ماهیت، شرایط و آثار این نوع تبدیل تعهد خواهیم پرداخت: مفاهیم معنی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن همانند سایر عبارات و اصطلاحات حقوقی برای این اصطلاح نیز میتوان قائل به معنی لغوی و اصطلاحی شد، که در ذیل بهآن اشاره میگردد: معنی لغوی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن: از نظر لغوی تبدیل تعهد مرکب از دو واژۀ تبدیل و تعهد میباشد.
تبدیل در لغت، با معنای بدل کردن و عوض کردن آمده است.
علاوه بر آن، عدهای تبدیل را به معنی بدل کردن چیزی به چیزی، تحویل و تعویض به کار بردهاند.
اما واژه تعهد به معنای عهدهدار شدن به کار برده میشود.
معنی اصطلاحی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن از طرف اساتید محترم حقوق تعاریف مختلفی برای این عبارت ارائه شده است.
برخی از اساتید تبدیل تعهد را عبارت از تبدیل تعهد سابق به تعهد دیگری که جایگزین آن میگردد، به گونهای که تعهد پیشین نابود میشود و تعهد جدید به جای آن میآید، تعریف کردهاند.
برخی دیگر تبدیل تعهد را اینگونه تعریف کردهاند: «تبدیل تعهد یک عمل حقوقی است، که به موجب آن تعهد قدیم منتفی و عهد جدید جایگزین آن میگردد.
تبدیل تعهد ممکن است، به صورت تبدیل مدیون با بستانکار یا طلب باشد.برای اینکه امکان تبدیل تعهد وجود داشته باشد، اولاً باید تعهد سابق از بین برود، ثانیاً تعهد جدید جای تعهد سابق را بگیرد و ثالثاً تضمینات تعهد سابق محو میشود.
مگر اینکه طرفین به ابقاء آنها رضایت دهند.
بدیهی است در اینگونه تبدیل تعهد، تعهد اول باید صحیح باشد، ولی اجرا نشده باشد و تعهد جدید نیز باید قانوناً صحیح باشد.
چراکه در تبدیل تعهد، گویی تعهد جدید عوض تعهد قبلی است و ما به ازای این تبدیل باید قانوناً صحیح و موجود باشند.
علاوه بر تعاریف فوق تعریف دیگری برای تبدیل تعهد ارائه شده است، عبارت است از اینکه تعهدی در نتیجه تغییر یکی از ارکان آن به تعهد دیگر تبدیل گردد.
در این صورت تعهد اول ساقط و تعهد دیگری جایگزین آن میگردد.
همانطور که ملاحظه شد، اگر چه از طرف اساتید محترم حقوق تعاریف مختلف برای تبدیل تعهد ارائه گردیده است، لکن هر کدام دارای نواقصی میباشند، که تا حد زیادی این نواقص در تعریف اخیر پوشش داده شده است.
نکته اساسی و قابل تأمل این تعریف، لزوم تبدیل یکی از ارکان اصلی تعهد سابق میباشد.
چراکه اگر یکی از ارکان اصلی تعهد قبلی تغییر پیدا نکند، تبدیل تعهد حاصل نشده، و اساساً تعهد جدید به وجود نیامده است.
منشاء دِین، دائن و مدیون، خود دِین از ارکان اساسی و اصلی تعهد محسوب میگردند، که تبدیل یا تغییر هر کدام باعث ایجاد تعهد جدید میگردد.
دکتر سنهوری به این ارکان اساسی در تعریف خود بهاین صورت اشاره میکند که: «التجرید هوا استبدال دین جدید، بهاین قدیم، لیکون سبباً فی قضاء الدین القدیم و فی نشوء الدین الجدید و تمییز الدین الجدید عن الدین القدیم اما بتغییر فی الدین(او فی محله او مصدره) و اما بتغییر المدین و اما بتغییر الدائن» با توجه به تفاصیل فوق، تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن زمانی رخ میدهد، که در صورت تجمیع سایر شرایط تبدیل رکن دائن تعهد سابق تغییر و دائن جدید جایگزین آن گردد.
این نوع از تبدیل تعهد از طرف برخی از اساتید اینگونه تعبیر شده است، که مدیون و متعهدله توافق خواهند کرد، که تعهد مدیون در برابر دائن به تعهد او در برابر ثالث تبدیل یابد، که در صورت قبول داشتن ثالث تعهد اول ساقط شده و تعهد جدید در برابر ثالث به وجود میآید.
برخی دیگر از اساتید تراضی متعهدله جدید و سابق را برای ایجاد تبدیل تعهد لازم دانسته و آنرا رکن اصلی ایجاد تبدیل تعهد دانستهاند.
و اینگونه تعبیر میکنند،که اگر بستانکار جدید از طریق تراضی با بستانکار قدیم، جایگزین گردد، در این صورت بدهکار در رابطه با بستانکار نخستین بریالذمه میگردد.
این قسم از تبدیل تعهد ممکن است، با جلب رضایت مدیون اصلی و یا بدون جلب رضایت او صورت گیرد.
تفاوت در تعبیر فوق در ارکان رضایت ایجاد تبدیل تعهد است.
تعبیر دوم رضایت دائن جدید و سابق را برای تشکیل و ایجاد و تبدیل تعهد لازم میداند، حال آنکه در تعبیر اول رضایت دائن و مدیون برای تبدیل تعهد لازم و ضروری دانسته شده است.
اگرچه به نظرهیچکدام از تعابیر کامل نیست.
لکن قائل شدن به تعبیر دوم چندان مطلوب به نظر نمیرسد.
چراکه دائن جدید هیچگاه قراردادی و غیرقراردادی درخصوص رابطه دائنی و مدیونی که تبدیل آن مورد بحث است ندارد و اگر قرار است تغییری در یک رابطه قراردادی حاصل شود، حداکثر رضایت طرفین