چکیده اکراه در قوانین جزایی عبارتست از: "وادار کردن دیگری به انجام یا ترک فعلی که از آن کراهت دارد." اکراه در قتل زمانی است که فعل مورد درخواست اکراه کننده جنایت بر نفس و قتل دیگری باشد.
سابقه بحث اکراه در قتل به فقه بازمی گردد و فقها غالبا در باب قصاص از کتب خود این فرع را مطرح کرده اند.
در قوانین و مقررات جزایی این بحث با تصویب قانون حدود و قصاص در مورخه 3/6 /1361 به قوانین موضوعه راه یافت و ماده 4 این قانون به اکراه در قتل اشاره داشت و حکم این مورد را بیان می نمود.
مسئولیت قصاص در اکراه در قتل دارای حکمی استثنایی نسبت به اکراه در جرایم تعزیری است و به دلیل این امر، بحث اکراه در قتل در ضمن ماده جداگانهای آورده شده است که حکم و شرایط اکراه در قتل را می توان از آن فهمید.
کلمات کلیدی: اکراه در قتل ، مقررات جزایی، قوانین اسلام، مجازات اسلامی فصل اول کلیات مقدمه اکراه به طور کلی به استناد ماده 54 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 رافع مسئولیت کیفری می باشد.
ولی اکراه در قتل استثناء بر این حکم کلی میباشد.
نظر مشهور فقهای شیعه، اکراه در قتل را، یعنی زمانی که موضوع تهدید قتل دیگری باشد و شخص ملزم به قتل دیگری شده باشد، مجوز قتل و موجب سقوط قصاص نمی دانند.
حتی برخی از فقها ادعای اجماع در این مساله کرده اند.
به تبع فقهاء، حقوقدانان هم اکراه در قتل را رافع مسئولیت کیفری نمیدانند؛ زیرا اکراه هر چند که بر اختیار شخص اثر گذار بوده و در واقع بر آزادی شخص در قصد کردن موثر است و آن را متزلزل و یا زایل می کند؛ ولی بر رکن معنوی جرم ارتکابی از سوی اکراه شونده بی تاثیر است.
قانونگذار رای مشهور فقهاء را مورد توحه قرار داده است و در ماده 211 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 در این رابطه آورده است: "اکراه در قتل و یا دستور به قتل دیگری مجوز قتل نیست بنابراین اگر کسی را وادار به قتل دیگری کنند و یا دستور به قتل رساندن دیگری را بدهند مرتکب، قصاص میشود و اکراهکننده و آمر به حبس ابد محکوم میگردد.
تبصره 1 - اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز یا مجنون باشد فقط اکراهکننده محکوم به قصاص است.
تبصره 2 - اگر اکراه شونده طفل ممیز باشد نباید قصاص شود بلکه باید عاقله او دیه قتل را بپردازند و اکراهکننده نیز به حبس ابد محکوم است." [1] شروط تحقق اکراه در قتل با توجه به برخی شروط کلی اکراه و ماده 211 قانون مجازات اسلامی برای تحقق اکراه در قتل شروط ذیل ضروری است: 1- موضوع تهدید باید قتل دیگری باشد و شخص ملزم به قتل دیگری شده باشد.
حکم ماده 211 منحصر در قتل می باشد و در باب عضو باید به عمومات استناد کرد.
2- اختیار اکراه شونده براثر اعمال اکراه از سوی اکراه کننده زایل شده باشد، به هر طریقی که اکراه اعمال شده باشد کافی است.
3- اکراه شونده بالغ و عاقل باشد.
در صورتی ماده 211 اعمال می شود که اکراه کننده شخص عاقل و بالغی را اکراه کرده باشد؛ ولی این موارد در اکراه کننده شرط نمی باشد، مشروط بر این که اکراه محقق شده باشد.[2] انواع اکراه در قتل اکراه در قتل را با توجه به شدت و ضعف تهدید و تناسب آن با فعل درخواستی می توان به اقسام مختلفی تقسیم نمود: 1- انواع اکراه در قتل به اعتبار موضوع تهدید أ.
اکراه در قتل همراه با تهدید به کمتر از قتل این فرض در صورتی است که اکراه کننده تهدید کند که اگر دیگری را به قتل نرساند مثلا دستهای او را قطع خواهد کرد.
در این فرض اصولا اکراه محقق نمی گردد؛ زیرا تحقق آن مستلزم دفع ضرر به ضرری کمتر است و در فرض مذکور دفع ضرر کمتر با انجام فعلی که موجب ضرر شدیدتر است صورت میگیرد.
و در این فرض که دوران امر میان اهم و مهم می باشد هیچ شکی در تقدیم اهم بر مهم نمی باشد.
ب.
اکراه در قتل همراه با تهدید به قتل در این فرض جانی به قتل اکراه شده و اکراه کننده او را تهدید می نماید که در صورت استنکاف از قتل مجنی علیه تو را خواهم کشت.
در این فرض قول مشهور فقهاء در این مساله عدم جواز قتل می باشد و قانونگذار ما هم در ماده 211 قانون مجازات اسلامی همین نظر را برگزیده است.بعض دیگر از فقها در این مساله به جواز قتل فتوا داده اند و مورد را از باب تزاحم دانسته اند و قتل را حرام ندانسته اند برخی از حقوقدانان قایلند که اکراه در قتل در این فرض جاری نیست و جایز نیست که او را با این دستور به قتل برساند ولی اگر این کار را بکند و او را بکشد در ثبوت قصاص دو وجه است: وجه اول عدم قصاص .
وجه دوم ثبوت قصاص .
با توجه به قانون مجازات اسلامی در مورد این فرع می توان گفت که اگر شرایط دفاع حادث شود قتل تهدید کننده مجاز است و هیچ گونه مسئولیتی متوجه تهدید شونده نخواهد بود و در غیر این صورت چون تهدید در این جا به معنای اذن است با عنایت به ماده 268 قانون مجازات اسلامی بر تهدید شونده اگر مرتکب قتل شود قصاص نخواهد بود، هر چند اذن در قالب اکراه داده شود و این امر مشروط به آن است که بتوان از ماده اخیر افاده اذن در قتل را نمود.
ج.
اکراه در قتل همراه با تهدید به صدمات و جنایات بیش از یک قتل اکراه کننده ممکن است جانی را تهدید کند که اگر دیگری را به قتل نرساند خود و بستگانش را خواهد کشت.
در این فرض اگر چه اطلاق ماده 211 قانون مجازات اسلامی دلالت بر عدم جواز قتل دارد اما به نظر می رسد در این فرض اکراه محقق بوده و اکراه شونده مجاز در ارتکاب جنایت است؛ زیرا وقوع جرم اخف اولی از جنایت شدیدتر است.
2- انواع اکراه در قتل به اعتبار شخصیت اکراه شونده قانونگذار با توجه به شخصیت اکراه شونده صورتهای مختلف تحقق اکراه را مطرح و حکم هر یک را بیان کرده است: أ.
اکراه شونده شخص عاقل و بالغ است غالبا اکراه با تهدید فردی عاقل و بالغ صورت می گیرد در این صورت ماده 211 اکراه را مجوز قتل ندانسته است و اکراه شونده در صورت ارتکاب قتل محکوم به قصاص نفس می گردد.
اکراه شونده صغیر غیر ممیز یا مجنون است اگر کسی کودک غیر ممیز یا مجنونی را تهدید به ارتکاب قتل نماید اکراه محقق شده است و قاتل قلمداد می گردد.
تبصره1 ماده 211 در این رابطه مقرر می دارد: "اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز یا مجنون باشد فقط اکراهکننده محکوم به قصاص است." ج.کراه شونده صغیر ممیز است اگر کسی کودک غیر بالغی را که توانایی تمیز و تشخیص میان منافع و ضرر را دارد، اکراه به قتل دیگری کند بر هیچکدام از اکراه شونده و اکراه کننده قصاص ثابت نمی شود.
تبصره 2 ماده 211 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: "اگر اکراه شونده طفل ممیز باشد نباید قصاص شود بلکه باید عاقله او دیه قتل را بپردازند و اکراهکننده نیز به حبس ابد محکوم است." دلیل پرداخت دیه از سوی عاقله به خاطر این است که، انسان بی گناهی را به قتل رسانده و ازسوی دیگر عدم بلوغ نیز وصف مجرمانه یعنی عمدی بودن را زایل نمی کند و به استناد مواد 50 و 221 ، تبصره یک ماده 295 و تبصره ماده 306 قانون مجازات اسلامی قتل عمدی وی به منزله خطای محض و دیه بر عهده عاقله می باشد.[3] د.اکراه شخص بالغ بوسیله مجنون یا طفل اگر کودک یا دیوانه ای شخص عاقل و بالغی را اکراه به قتل نماید حکم مذکور در ماده 211 قانون مجازات اسلامی اعمال می گردد؛ زیرا شخصیت اکراه کننده اصولا تاثیری در احکام اکراه نداشته و حقوقدانان اسلامی تفاوتی میان بلوغ و صغر شخص اکراه کننده قایل نشده اند.
3- اکراه در قتل به اعتبار بزه دیده به اعتبار کسی که مورد جنایت اکراهی قرار می گیرد اکراه ممکن است به یکی از صور زیر واقع شود: أ.
اکراه به و سیله شخص ثالث اکراه در جنایت غالبا با وجود سه عامل انسانی یعنی اکراه کننده و اکراه شونده و کسی که فعل ااکراهی علیه او اعمال می گردد تحقق می یابد قانونگذار در ماده 211 قانون مجازات اسلامی تنها این نوع از اکراه را مورد توجه قرار داده و درباره صورتهای دیگر اکراه حکم خاصی را پیش بینی نکرده است.
[4] ب.
وحدت اکراه شونده و مجنی علیه در فرضی که اکراه کننده به اکراه شونده بگوید که اگر خودش را نکشد از سوی اکراه کننده کشته خواهد شد، حکم آن به صراحت در قانون مجازات اسلامی روشن نشده است.
می توان گفت هرگاه در چنین حالتی اکراه شونده مجنون یا صغیر غیر ممیز باشد می توان وی را همچون ابزاری در دست اکراه کننده دانست و او را قصاص نمود.
در غیر این صورت علیرغم اینکه برخی فقها در چنین حالتی اکراه کننده را قابل قصاص دانسته اند تردیدی وجود ندارد که در این مورد نیز مثل اکراه به کشتن شخص ثالث نمی توان اکراه کننده را به قصاص یا دیه محکوم کرد بلکه باید وی را به موجب ماده 211 قانون مجازات اسلامی به حبس ابد محکوم نمود.[5 در فرضی که اکراه کننده به اکراه شونده بگوید که اگر خودش را نکشد از سوی اکراه کننده کشته خواهد شد، حکم آن به صراحت در قانون مجازات اسلامی روشن نشده است.
در غیر این صورت علیرغم اینکه برخی فقها در چنین حالتی اکراه کننده را قابل قصاص دانسته اند تردیدی وجود ندارد که در این مورد نیز مثل اکراه به کشتن شخص ثالث نمی توان اکراه کننده را به قصاص یا دیه محکوم کرد بلکه باید وی را به موجب ماده 211 قانون مجازات اسلامی به حبس ابد محکوم نمود.
وحدت اکراه کننده و مقتول دراین فرض اکراه کننده دیگری را تهدید می کند تا او را بکشد مانند انکه میگوید اگر مرا نکشی تو را خواهم کشت.
این نوع از اکراه موجب اباحه قتل نبوده و اکراه شونده مجاز به قتل اکراه کننده نمی باشد اما اگر به دلیل عدم اطاعت از مقتول و استنکاف از کشتن وی اکراه کننده اقدام به اجرای تهدیدات خود بنماید مکره میتواند از باب دفاع اقدام به قتل بنماید.
فصل دوم اکراه در قتل در مقررات جزایی اسلام و قوانین مجازات اسلامی اکراه در قتل در فقه جزای اسلام یکی از موضوعات مهمی که در فقه کیفری اسلام مطرح است بحث ارتکاب جرم ناشی از اکراه است.برخورد فقها اسلام در مواردی یکنواخت و به تعبیری دیگر اجماعی است.و همگی انرا از عوامل رافع مسولیت کیفری دانسته اند.
اکراه نوعا به تهدید دیگری به ارتکاب عملی که شخص از ان کراهت دارد تعریف شده بطوری که شخص در در مقابل تهدید اکراه کننده ناچار از ارنکاب جرم شود.
البته در اکراه شرایط معتبر بوده که با وجود ان شرایط شخص از مسولیت مبری میشود که اجمالا به انها اشاره میشود: البته در اینجا شرایط بطور کلی یکجا اورده میشود.
هر چند بعضی شرایط مختص به تهدید است و بعضی مختص به تهدید شونده و عده ای دیگر اختصاص به اکراه کننده دارد.
1:اکراه عادتا قابل تحمل نباشد.اکراهی ارتکاب جرم را توجیه میکند که تحمل ان مشکل یا ممکن نباشد و الاشخص مجاز به ارتکاب جرم نیست.
2اکراه کننده باید توان اجرای تهدید خود را داشته باشد.بدیهی است در صورتی که اکراه کننده توان اجرای تهدید خود را نداشته باشد اکراه محقق نمیشود.
3:خطر باید فعلیت داشته ویا گمان و ظن به انجام ان برودو در صورتی که خطر فعلی نباشد و یا قریب الوقوع نباشد اکراه تححق نخواهد یافت.
4:خطر باید متوجه خود شخص یا یا خویشان وی و هم چنین اموال و عرض و ..
وی باشد.
5: ارتکاب جرم تنها راه دفع خطر باشد.
6:ارتکاب جرم با خطر موجود تناسب باشد بدیهی است نمیتوان مثلا بخاطر مبلغ اندکی پول که اکراه کننده به ان تهدید کرده دیگری را کشت پس باید تناسب داشته باشدو...البته شرایط دیگری هم وجود دارد که بخاطر اختصار از ذکر انها خود داری میکنیم.
در فقه جزای اسلام برای توجه مسولیت به دیگری شرایطی عامه ای مقرر کرده از جمله عقل و بلوغ و اختیار و قصد.و اکراه چون هم در اختیار شخص خلل وارد میسازد و هم در عنصر قصد لذا اعتبار لازم برای توجه تکلیف و در نتیجه مسولیت وی را دست داده و امکان مواخذه فراهم نیست.
هم چنانکه حدیث رفع هم بر رفع مسولیت اکراه شونده دلالت دارد...
رفع عن امتی تسعه..و و ما استکرهوا علیه ...
این