شیر سنگی، یا به گفتهٔ اهالی منطقهٔ بختیاری «بردشیر»، تندیسهایی از جنس سنگاند که در گذشته توسط سنگتراشهای ایل بختیاری در ایران در استان چهارمحال و بختیاری و شمال استان خوزستان به شکل شیر تراشیده میشدند و به نشانهٔ شجاعت، دلاوری و ویژگیهایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری، بر آرامگاه بزرگان قوم خود قرار میدادند.[۱] معمولا اندازه شیرهای سنگی قرار گرفته شده بر روی قبور بستگی به جایگاه متوفی نزد بازماندگانش دارد و ساختار شیرهای سنگی به گونهای است که انتهای دست و پای شیر معمولا بر روی سطحی سنگی گذاشته میشود تا برای سر پا ماندن شیر در دل خاک دفن گردد و دستها به شکل حراست به جلو کشیده شدهاند که البته شیوهٔ تراش شیرهای سنگس نزد قبایل مختلف بختیاری دارای تفاوتهای جزئی با یکدیگر میباشند و شمشیر، خنجر یا گرز از جمله نقشهایی است که بر روی آنها حک میگردد.[۲] نماد و مفهوم Ancient Cemetry Izeh1.jpg شیر در میان بختیاریها نماد شجاعت است.
نماد شیر علاوه بر این تندیسها، در قالی و گلیم و گبههایی که بختیاریها میبافند نیز دیده میشود.[۳] اصطلاح محلی در گویش بختیاری به این مجسمهها «برد شیر» میگویند.
برد شیرها، نماد رشادت، شجاعت، فروتنی و مردانگی است، که همواره از کیاست، فرهنگ و اخلاق خوب انسانی در زاگرس بختیاری، با کمال شجاعت پاسبانی کردند و هدفشان اهتمام نام نیک قوم و تبار خود بودهاست.
هیبت و شکوه این تندیس، یادآور مردانی است که تاریخ پرفراز و نشیب، قومشان را در قالبی اسطورهای با نام خود زینت داده و روی در دل خاک نهفتهاند.
برد شیرها از پهلو، مزین به نقش شمشیر، اسب، تفنگ و تسبیح هستند و بر گرده آنها، مشخصات متوفی نقر میشود.
«هنری لایارد»، در کتاب ماجراهای اولیه، آورده: بختیاریها، تندیس و نقش شیر را به روی قبور خوانین و افراد سرشناس نصب یا نقر میکنند، تا خاطره سلحشوری و جنگجویی آنها، برای همیشه زنده بماند.
گسترهٔ وجود منطقهٔ بختیاری، سرزمین شیرهای سنگی است.
این مجسمههای شیری، هنوز در قبرستانهای قدیمی بختیاری دیده میشوند.
شهر هفشجان در گذشته یکی از مراکز مهم شیرتراشی بودهاست و اکنون تعدادی از سنگتراشهای قدیمی در هفشجان در قید حیاتند.
شیرهایی که در قبرستانهای هفشجان باقی ماندهاست، از زیباترین و خوشنقشترین شیرهای سنگی محسوب میشوند.
قدمت در هنر ایران، شیر همواره با خورشید، به عنوان نماد ملی ایرانیان محسوب میشد، که اشاره به ساکن شدن قدرت در خورشید دارد.
این جانور، تقریباً در کلیه تمدنهای خاور نزدیک، به عنوان سمبل قدرت و شجاعت به کار رفته است.
قدیمیترین شیر سنگی موجود در استان چهار محال و بختیاری مربوط به دوره صفویه است.
بنا به گفتهها شیر سنگی یادگار دوران مادهاست.
در تاریخ ساخت این تندیس، اختلاف نظر است.
شیر به جهت خصوصیات بیمانندش در فرهنگ اقوام مختلف جایگاهی ویژه دارد.
معانی سمبلیک شیر در ادبیات ملل گوناگون، بیشتر نماد پیروزی، قدرت، دلاوری، نجابت، نیروی ماورای انسانی و… بودهاست.
بختیاریها با توجه به این مفهوم و معنا، شیر را به عنوان نماد خود پذیرفتهاند.
در نقوش تخت جمشید، جامها، الواح ساسانی و قالیهای شکارگاهی، همهجا شیر در جدال با دلاوران، نقش بسته است.
منشأ شیرهای سنگی و بافتههای منقش به شیر را، میتوان در همان سنت دیرین و باستانی جستوجو کرد، که در فرهنگ قوم بختیاری رسوخ کرده است...
ایوب سطانی در یادداشت شیرسنگی در سایت اندیکا نوشته است: شیر به جهت خصوصیات کم نظیرش ، جایگاهی ویژه در فرهنگ تصویری و شفاهی اقوام متعدد داشته است از نگارکنده های صخره ای ، تندیس های متنوع و سکه های رایج ادوار تاریخی گرفته تا نقش دست آفریده ها و بافته های عشایر و بردشیرهای ( شیر سنگی ) قوم بختیاری ، معانی سمبلیک شیر در ادبیات زندگی ملل بیشتر نماد پیروزی ، قدرت ، دلاوری ، نجابت ، نیروی ماورا انسانی و ...
بوده است.
(ن.ک پاروقی شماره یک) اما بختیاری ها با اقتباس از اصل منشاء این فلسفه ، شیر را به عنوان نماد خود پذیرفته و ارایه کرده اند.
در نقوش تخت جمشید جام ها و الواح ساسانی و قالی های شکارگاهی همه جا شیر در جدال با دلاوران نقش بسته است حجاری و نقشینه های مزین به شیر نشانه ذوق ، فکر و احساس این قوم به هنر است که بدون پیرایه و در نهایت سادگی و شیوایی متجلی شده است ، و بر طبیعت و اندیشه ی جمعی استوار است.
لذا با تکیه بر همین واقع گری و ساده زیستی با رها کردن این سمبل از قید و بند نمادهای درباری ، سلطنتی و مکتب های مصور توانستند این سمبل پرسطوت و مقتدر را به عنوان نماد خود برگزیند.
هنری که به طبیعت وابسته است و سادگی ، وقار و خشونت را در هم می آمیزد.
بنابراین منشاء شیرهای سنگی و بافته های منقش به شیر را می توان در همان سنت دیرین و باستانی جستجو کرد که بدین صورت در زمینه های دیگر در فرهنگ این قوم رسوخ کرده و به نحوه اصالت مندی احیا شده است.
بردشیرها ، نماد رشادت ، شجاعت و فروتنی مردانی است ، که همواره از کیاست ، فرهنگ اخلاق فاضله انسانی در زاگرس بی پیرایه ی بختیاری با کمال صلابت و شجاعت پاسبانی کردند و هدفشان اهتمام نام نیک قوم و تبار خویش بوده است .
هیبت و شکوه این تندیس یاد آور مردانی است که تاریخ پر فراز و نشیب قومشان را در قالبی اسطوره ای با نام خود زینت داده اند ، و روی در دل خاک سر نهفته اند.
بردشیرها ، از پهلو مزین به نقش شمشیر ، اسب ، تفنگ ، مهر و تسبیح هستند و برگرده آنها مشخصات متوفی نقر می شد.
این نقش ها بر پایه خصلت های متوفی بوده و سنگ تراشان با الگوهای ذهنی، پیکره شیر را از سنگ و صخره های زمخت با ابزاری ابتدایی ( کوه بر ) جدا و سپس با بن مایه های طبیعی و ذاتی در قالب نقش و نگار باز می آفریدند.
هنری لایارد ، در کتاب ماجراهای اولیه آورده است: « بختیاری ها مجسمه و نقش شیر را بر روی قبور خوانین و افراد سرشناس نصب یا نقر می کنند تا خاطره سلحشوری و جنگجویی آنها برای همیشه زنده بماند».
بنابر گفته ی بزرگان که به عنوان موزه های شفاهی این قوم ، افسانه ها ، فرهنگ و تاریخ را در سینه های خود دارند در خصوص انتقال تندیس می گویند: بنابر گفته ی بزرگان که به عنوان موزه های شفاهی این قوم ، افسانه ها ، فرهنگ و تاریخ را در سینه های خود دارند در خصوص انتقال تندیس می گویند: در اندیکا رسم بر این بوده که پس از یکسال از مرگ متوفی، بردشیر را با آداب و مناسکی خاص به قبرستان منتقل می کردند.
پرداختن و حجاری هر بردشیر ، حدودا یک تا دو ماه ، زمان می برد.
پس از خارج کردن اثر از دل صخره زمخت توسط گرگر (Gargar ) ( ماشین ساده خرمنکوب ) یا چهارچو ( ابزاری شبیه به برانکار) از نزدیکترین معدن سنگ به قبرستان منتقل می کردند و در نهایت هم با قربانی کردن گوسفند و خیرات و قرائت دعا توسط ملاهای مکتبی مراسم به پایان می رسید.
واژه ی شیر ، در ادبیات شفاهی و عامه ی این قوم در وصف پهلوانان ونامداران نیز رخنه کرده است .
واژه هایی همچون شیر اوژن ، شیر مرد ، شیرگیر ، شیرعلی ، شیر محمد ، شیرعلی مردون ، شیرمردان ، شیر کش ، شیرزن ،شیر پیا و در اشعار آنها : چون این شیرسنگی سر شیر خفت ز شیران نمادی بگردید جفت به ایلی که مردان جنگی بود سر قبر شان شیر سنگی بود پانویس: شیر ، در باورهای قومی و اساطیری به عنوان پنجمین علامت منطقه البروج در ماه میانی تابستان ( ۱تا ۳۱ مرداد ) نجابت خانوادگی ( جرات ، جسارت ، جنجگویی ، دلیری ) ، علوم غیبی ( ثبات ، بزرگی ، شکیبایی وقار ) تجسمی از خدایان متعدد یونان ، و در مسیحیت ابتدا مظهر شیطا ن بود اما بعد ها به عنوان تفکر روحانی و فروتنی نمود پیدا کرد تا حدی که در قیاس با زندگی عیسی (ع) به تفسیر در آمد.
هنر مسیحیان آنقدر تحت تاثیر شیر قرار گرفت که در آثار هنری به عنوان قدیس مرقس (saint mark ) در کنار شهدا و صلیبیون ، به عنوان علو طبع ، سلیقه ، فطرت عالی و قدرت مسیح متجلی شد .
همچنین شیر در آثار یونانیان و مصریان و ساکنان بین النهرین به نحوه بارزی ارائه شد.
در هنر ایران شیر همراه با خورشید به عنوان نماد ملی ایرانیان محسوب می شد که اشاره به ساکن شدن قدرت در خورشید را دارد این جانور تقریبا در کلیه تمدن های خاور نزدیک به عنوان سنبل قدرت و شجاعت به کار رفته است بردشیر(شیر سنگی) بردشیر(شیر سنگی) بـه ایلی کــه مـــردان جنگی بود *** ســـر قبـــرشان شیر سنگی بود آداب و سنن هر ملتی فلسفهی خاصی دارد اگر آن ملت علاوه بر قدمت از فرهنگ متعالی نیز برخوردار باشد آداب و سنن آن بس ارزنده و آموزنده است.
شیر سنگی یا بردشیر که دیگر امروز متداول نیست، از رسوم کهن ایل جلیل بختیاری بوده است، که بر روی قبور نصب کرده و جلوهی خاصی به گورستان میداد.
در هنر ایران، شیر همواره با خورشید به عنوان نماد ملی ایرانیان محسوب میشد که اشاره به ساکن شدن قدرت در خورشید دارد.
این جانور تقریباً در کلیهی تمدنهای خاور نزدیک به عنوان سمبل قدرت و شجاعت به کار رفته است.
قدیمیترین شیر سنگی موجود در استان چهار محال و بختیاری مربوط به دورهی صفوی است.
در تاریخ ساخت این تندیس اختلاف نظر است.
در نقوش تخت جمشید، جامها، الواح ساسانی و قالیهای شکارگاهی، همهجا شیر در جدال با دلاوران نقش بسته است.
منشأ شیرهای سنگی و بافتههای منقش به شیر را میتوان در همان سنت دیرین و باستانی جستوجو کرد که در فرهنگ قوم بختیاری رسوخ کرده.
بردشیرها نماد رشادت، شجاعت، فروتنی و مردانگی است که همواره از کیاست، فرهنگ و اخلاق خوب انسانی در زاگرس بختیاری با کمال شجاعت پاسبانی کردند و هدفشان اهتمام نام نیک قوم و تبار خود بودهاست.
هیبت و شکوه این تندیس یادآور مردانی است که تاریخ پرفراز و نشیب قومشان را در قالبی اسطورهای با نام خود زینت داده و روی در دل خاک نهفتهاند.
برد شیرها از پهلو مزین به نقش شمشیر، اسب، تنفگ و تسبیح هستند و بر گردهی آنها مشخصات متوفی نقر میشود.
«هنری لایارد» در کتاب ماجراهای اولیه آورده: بختیاریها تندیس و نقش شیر را به روی قبور خوانین و افراد سرشناس نصب یا نقر میکنند تا خاطرهی سلحشوری و جنگجویی آنها برای همیشه زنده بماند.
فرهنگ فارسی معین شیر را اینگونه تعریف کردهاست: شیر سنگی، تندیس شیری است در همدان متعلق به دورهی مادها و آن در ازمنهی پیشین مجاور دروازهای به نام بابالاسد که از طرف کوه الوند مدخل شهر همدان بوده و آن مجسمهی عظیمی بوده و همدانیان بدان توجه تام داشتند بعداً آن را شکستند و اکنون پیکری از آن به جا مانده.
در دایرهالمعارف فارسی اینچنین آمدهاست: جنوب شرق شهر همدان در خارج شهر مجسمهی بزرگ سنگی شیر از آثار عهد اشکانیان، طول مجسمه بیش از ۵/۲ متر و پهنای آن ۵/۱ و ارتفاع قسمت سینه آن ۲ و ۱ متر میباشد.
این مجسمه در ایام قدیم نزدیک یکی از دروازههای شهر از جانب الوند بودهاست و این دروازه را به همین مناسبت در مآخذ اسلامی بابالاسد(دروازه شیر) میخوانند.
در ۳۱۹ ه.ق لشکریان مرداویج بابالاسد را ویران و مجسمه را سرنگون کردند.
اکنون مردم از سنگ شیر تبرک میجویند.
بیشک آگاهی از فلسفهی برپایی این سنت در مجموعه آداب و رسوم گرانقدر ایرانیان به ویژه عشایر بختیاری حائز اهمیت است و برای پژوهشگران فرهنگ مردم مفید خواهدبود.
از آیینهای موجود در فرهنگ بختیاری به ویژه عشایر آنها برپاداشتن بردشیر بر مزار چهرههای ماندگار، سرشناس، کلانتر، بزرگ و بنام ایل است از دورههای افشاریه و زندیه تاکنون شیرهای سنگی را در مناطق بختیارینشین میبینیم.
هیبت شیرهای متفاوت در دورههای گذشته بیانگر اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان نیز میباشد.
در دورههایی که اقتدار و عظمت و روح دشمنستیزی بر ایران حاکم بود این شیرها بزرگ تر و با هیبتتر است.
استاد بهرام فرهوشی مینویسد: در بسیاری از شهرها و روستاها شیرهای سنگی وجود دارد که زمانهای کهن نمادی از نیروی آناهیتا فرشته باروری و آب بودند و در پرستشگاههای ناهید عموماً چند شیر نگهداری میشد حتا در بنیادهای فرهنگ تشیع امام علی را اسدالله غالب مینامند و او را شیر خدا میدانند.
همچنین در شاهنامهی فردوسی، شیر در صحنههای مختلف حضور دارد: ربودن تاج و تخت از چنگ شیران شرزه به وسیلهی بهرام گور، در هفتخان رستم و اسفندیار، شیر در خان اول رستم، تشبیه پهلوانان به شیر.
نتــابد فـــــراوان ستاره چو هور که شیری نترسد ز یک دشت گور (رودکی)