لرستان سرزمین هزاره هاست...
سرزمین تمدن های دیرین زاگرس؛سرزمینی که دیدنش را نباید از دست داد تا حالا تصور کردهاید که اگر سالها پیش به دنیا آمده بودید چطور زندگی میکردید؟
یا مثلا کجای این سرزمین؟
اگر در عصر صفوی به دنیا آمده بودید شاید دلتان میخواست اصفهانی میشدید و با کالسکه میدان نقش جهان را دور میزدید یا اگر قدیمیتر بودید چطور؟
دوست داشتید شیرازی باشید تا تلق تلق سم اسبها را روی پلههای قصرهای شاهان هخامنشی بشنوید؟
اگر خیلی خیلی قبلتر از این حرفها به دنیا میآمدید چطور؟
مثلا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح!
احتمالا در غار زندگی میکردید.
اما کجا؟
ما به شما میگوییم که احتمالا شما در یکی از غارهای لرستان کنونی زندگی میکردید.
در غارهای اطراف دره سرسبزی که حالا شهر خرمآباد نام دارد و در این صورت احتمالا از متمدنترین مردم عصر خودتان حساب میشدید.
هرچند این روزها برای دیدن گل سر مفرغی که یک گوزن ظریف روی سرش حکاکی شده حتما باید به پاریس و موزه لوور مراجعه کنید و از دیدن هنر نیاکانتان به خود ببالید اما همین حالا هم میتوانید به سمت جنوب غربی کشور راه بیفتید و به لرستان برسید- به مهد تمدن مفرغ (برنز) دنیا.
خرم آباد کجاست؟
شهر کنونی خرمآباد که در زبان لری به آن «خورموه» میگویند با جمعیتی بالغ بر 540 هزار نفر بزرگترین و پرجمعیتترین شهر لر نشین و از مهمترین شهرهای غربی ایران است.
شهری است کوهستانی که دورتادورش را کوههای کمره سی، شینشاه، تاف، مخمل که، یافته و اسپی که فرا گرفتهاند و در دو سوی رودخانه گلال است.
این رودخانه بر مسیری پر پیچ و خم از میان درهای دراز و قیفی شکل مابین دو کوه کمره سی در شرق و اسپی که در غرب، از شمال به جنوب جاری است.
عرض دره خرمآباد از شمال به سمت جنوب رفته رفته بیشتر و بیشتر میشود.
به نحوی کهاین دره طویل (با درازای 20 کیلومتر) و کم عرض در جنوبیترین بخش خود وارد دشت وسیع و حاصل خیز کرگاه میشود.
به همین دلیل و گسترده شدن این شهر بر دامنه کوههای اطراف و عمق دره، وسعت شهر دقیقا معلوم نیست و برای دیدن تمام آن باید بر فراز کوههای مرتفع مجاور آن رفت.
استان لرستان با استانهای خوزستان از جنوب، مرکزی، همدان و کرمانشاه از شمال، اصفهان از شرق و ایلام از غرب همسایه است.
خرمآباد در 490 کیلومتری تهران واقع شده است و در فصل بهار (به خصوص اردیبهشت ماه) بهترین شرایط آب و هوایی و زیباترین مناظر طبیعی را دارد.
خرمآباد قدیم دو محله دارد که بازار قدیمی شهر هم در جوار امامزاده زید بن علی در میان این دو محله محصور شده است.
خود بازار مشخصه خاصی ندارد جز اینکه احتمالا آنجا تنها جایی است که میتوانید زنهای لر را با گل ونی (سربند) و لباسهای محلی رنگارنگ ببینید.
اما حتی در بازار هم نمیتوانید مردها را با لباس محلیشان(شال و ستره و کلاه) پیدا کنید.
قبلترها مردها هم برای عروسی و مراسم خاص لباس محلی میپوشیدند، اما این روزها حتی دامادها هم لباس محلی نمیپوشند.
در بازار، تقریبا همه جا میشود ردپای زنان عشایر را پیدا کرد.
اگر تابستان باشد، آنها بساط دوغ و کره و سرشیرشان را جلویشان پهن کردهاند و حاصل دسترنجشان را میفروشند و در فصل پشم چینی، ماشتههایشان (نوعی جاجیم نازک که نوعروسان لر رختخوابهای جهازشان را لای آن میپیچند و به خانه بخت میبرند) را روی دوششان انداختهاند و مشغول چانه زدن هستند.
کنار گندمزارهای طلایی وسیع، میتوان سبزی شالیزار را هم دید، با همان بوی گرم و شرجی شمالی و برنج بسیار خوش عطر و پختی هم از شالیزارهایشان عمل میآید.
با این تفاوت که کشت و کار در لرستان، کار مردانهای است و زنانشان کمتر در مزرعهها مشغولند.
بازار قدیمی سرپوشیده نیست اما در همان محله، بازار طلافروشان قرار دارد که زمانی کاروانسرا بوده و هنوز هم میتواند حس و حال خوب مسافری را به شما بدهد که در کاروانسرا اتراق کرده، بهویژه اگر در حیاط با صفای کوچکش، کنار باغچه و حوضش بنشینید و حجرههای تاق هلالی دور تا دور حیاط را سیاحت کنید.
در شهر خرمآباد که راه میروید مردم لری حرف میزنند.
لری هرچند که بیشتر لهجه است تا زبان، ولی وقتی محلیها صحبت میکنند معمولا نمیتوانید بفهمید که چه میگویند.
معما فقط وقتی ساده میشود که یکی برایتان توضیح بدهد که آو همان آب است و حونه همان خانه.
همین طوری است که شما میتوانید از موسیقی لری که با زندگی مردمش آمیخته است از عروسی تا عزا، لذت ببرید اما کلامش را نفهمید.
لرها وقتی بخواهند سنگ تمام بگذارند، شما را به آش و گوشت یا همان پلوماهیچه دعوت میکنند اما غذاهای محلی خوشمزهای دارند مثل خورشت آلبالو یا شامیکباب که آنها را توی هیچ رستورانی در سطح شهر پیدا نمیکنید مگر اینکه میهمان یکی از اهالی بشوید و احتمالا از حجم زیاد غذاهایی که برای شما پخته شده تعجب کنید.
غذا بخش مهمی از زندگی لرهاست و شاید به همین دلیل هم سوغاتیهای مخصوص خرمآباد بیشتر خوردنی اند از عسل کوههای زاگرس گرفته تا روغن حیوانی و کاک (یک نوع شیرینی).
اما موقع خرید خیلی دقت کنید جنس تقلبی نخرید و از لذت طعم و بوی اصلیشان محروم نمانید، مخصوصا اگر غریبه هستید و مسافر.
پیکنیک رفتن روزهای جمعه یا تعطیل، بخش جدانشدنی زندگی خرمآبادیهاست و هر موقع سال که باشد، از دیدن سیل ماشینهایی که به سمت حومه شهر سرازیرند تعجب خواهید کرد.
آنها حتما توی پیکنیکهایشان آتش روشن میکنند حتی اگر بساط کباب راه نیندازند، بلوط و پیشوک (یک نوع سبزی محلی) میکنند و زیر آتش میگذارند و میخورند.
آتش هنوز برای لرها بسیار محترم است.
آنها هیچ وقت آتش را با آب خاموش نمیکنند حتی اگر آتش منقل کباب باشد و اعتقاد دارند که تشگاه (آتشگاه) صاحبخانه این طوری همیشه روشن میماند.
همین که چند کیلومتری از شهر دور بشوید جنگلهای تنک بلوط شروع میشوند اما اگر دلتان چشمه و آبشار میخواهد، معمولا کمی از شهر دورترند و برای رسیدن بهشان کمی کوهنوردی لازم میشود.
اما مردم حتی اگر نتوانسته باشند وسیلهای پیدا کنند و خودشان را به خارج از شهر برسانند، توی پارکها اتراق میکنند؛ به خصوص توی پارک کنار دریاچه کیو که بزرگترین تفرجگاه شهریشان هم محسوب میشود.
اگر در فصل گرما به لرستان سفر کنید، میتوانید سیاه چادرهای عشایر را ببینید که صاحبانشان از گرمای خوزستان کوچیدهاند و اگر کمی به چادرهایشان نزدیک بشوید حتما دعوتتان میکنند به سفرهشان.
بهتر است دعوتشان را هرگز رد نکنید چون علاوه بر آنکه هیچ جای دیگری دوغ و نان محلی به آن خوشمزگی نخواهید خورد، لرها به خصوص عشایر بسیار ناراحت خواهند شد که دعوتشان را رد کنید.
اگر هم سفرتان مقارن با اردیبهشت خرمآباد باشد، علاوه بر چشمههای پرآبی که هر گوشه و کناری پیدا میشوند، توی جاده میتوانید شقایقهای وحشی آتشین را ببینید که توی سبزهها خودنمایی میکنند.
خرمآبادیها کلا دور هم جمع شدن را به هر بهانهای دوست دارند.
آنها مراسم عروسی و عزای مفصلی دارند و شما میتوانید یکی از منحصربه فردترین عزاداریهای ایام محرم ایران را در خرمآباد ببینید: مردم صبح زود روز عاشورا در حوضچههایی خودشان را گل مالی میکنند و با همین هیات در دستههای بسیار بزرگ عزاداری میکنند.
لرها همه با هم فامیلند.
این اصل را هرگز فراموش نکنید!
این طوری است که شما ممکن است با کمی پرس وجو، دوست قدیمی دوران خدمتتان یا همشاگردی دوران دبستانتان را پیدا کنید.
دیدنیهای طبیعی دریاچه و سراب کیو پارک کیو خرمآباد، آبشار تاف (نوژیان) 30 کیلومتری جنوب شرقی خرمآباد، آبشار افرینه بین خرمآباد و ملاوی، تفرجگاه مخمل کوه تنگه شبیخون، سراب رباط، سراب چنگایی (نیلوفر)، پارکهای جنگلی مخمل کوه و شوراب و...
غارهای پیش از تاریخ (کنجی، یافنه، پاسنگر،گر ارجنه، قمری...) پل شاپوری، قلعه فلکالافلاک، آسیاب گبری، گرداب سنگی، مناره آجری، مقبره بابا طاهر، سنگ نوشته، پل صفوی، حمام گپ آداب و رسوم لرستان موسیقی لری با موسیقی “ردیف دستگاهی” پیوند نزدیکی دارد .
بخش مهمی از این موسیقی از طریق کمانچه و کمانچه نوازی محلی در موسیقی رسمی ایران “ردیف” نیز تأثیر گذاشته است .
اغلب موسیقی های محلی لرستان در دستگاه ماهور و بیش تر با ساز کمانچه اجرا می شوند .
موسیقی های لرستان به چهار بخش موسیقی کار ، موسیقی مراسم ، موسیقی عروسی و موسیقی ترانه های روز تقسیم شده است .
ترانه ها و رقص های متداول لری بیش تر حماسی هستند و ترانه هایی که جنبه تغزل دارند ، در بین مردم از تداول کم تری برخوردار هستند .
رقص های بومی لری گاهی با وزن و سرعت آهسته و گاهی با تندی بیشتر اجرا و در همه حال به صورت گروهی اجرا می شود .
غذاهای محلی و سنتی از مهم ترین جاذبه های اجتماعی به شمار می روند .
تقریباً همه انواع خوراک ها در این استان تهیه و طبخ می شود ولی متداول ترین آنها عبارتند از : عدس پلو با گوشت ، باقلاپلو ، کباب چنجه ، کباب بختیاری ، شوله ، کباب بروجردی ، آش پخازه ، آش شوربا ، کپه ، کال جوش یا کله جوش ، جگروز ، اناردونگ ، نوژی آو و انواع کوفته .
پوشاک زنان لر : پوشاک زنان لر بنا به موقعیت اجتماعی ، اقتصادی و از طرفی شرایط سنی از ویژگی های مشخصی برخوردار است .
پوشاک زنان جوان لر با پارچه های الوان در رنگها و طرح های شاد با سربندهای زیبا و رنگی می باشد .
زنان مسن تر پارچه هائی به رنگ تیره و طرح ای ساده و سربندی سیاه و سفید را ترجیح می دهند .
روسریهای زنان لر که در زبان محلی به آن ” گل ونی ” می گویند .
زیبائی خاصی به سر زنان لر می دهد .
این روسریها که معمولاً ابریشمی می باشند و در طرح ها و رنگهای مختلف به کار می روند .
با گره زیبائی به دور سر پیچیده می شود گوشه های آن هم به صورت آویزان بر پشت سر قرار می گیرد .
پیراهن زنان لر دارای برشی ساده ، بلند و گشاد است با طرح های گلدار و رنگهای الوان .
شلوار پوشاک زنان لر از لحاظ ترکیب و جنس پارچه دو قسمتی و دو رنگی است .
معمولاً از دمپا تا حدود بالای زانو، پارچه ساده با نقشبندی و نواردوزی شده است و قسمت بالاتر به رنگ دیگر و گلدار می باشد .
قسمت های دیگری بر روی پیراهن زنان قرار می گیرد از جمله ” کلنجه ” کت مخملی که در جلوی بدن بسته نمی شود ، بقیه و لبه های دم آستین و دور شکاف آن یراقدوزی و نواردوزی شده است .
” سرداری ” که پوششی است بلند تا به پشت پا ، جلوی آن بدون دگمه است با آستینی تا آرنج که اغلب از مخمل با الوان مشکی ، سبز و قرمز تهیه می شود .
دوره های آستین و دامن آن به پهنای دو تا سه انگشت یراقدوزی و نواردوزی شده است .
” کت ” که نیم تنه را می پوشاند ، نواردوزی ندارد و با دکمه در جلو بسته می شود .
” جلیقه ” که همیشه باز است و دکمه ندارد و در قسمت جلوی آن یراقدوزی ، سکه دوزی شده است .
پوشاک مردان لر : مردان لر دارای پوشش ساده ای می باشند .
جنبه های تزئین آن کمتر می باشد .
شلوار آنان به طرح و هیبت شلوارهای کردی است .
پیراهن آنان با برش ساده و اغلب به رنگ سفید و گاه رنگین می باشد .
قسمت دیگر آن ( ستره ) است که در طرح های گلدار و شاد برای مراسم شادی و جشن و طرح های ساده با رنگهای کم مایه در انجام مراسم تشریفاتی و عزا بکار می آید .
کلاه نمدی ، شال و گیوه نیز از خصوصیات ویژه لباس مردان لری می باشد .
پوشاک عشایر : تماشای شیوه زندگی عشایر کوچ نشین یکی از مهم ترین جاذبه های گردشگری اجتماعی استان لرستان را تشکیل می دهد .
عشایر استان لرستان دارای مسکن خاص خود ، صنایع دستی و لباس های رنگارنگ و دیدنی خود هستند و به همین لحاظ برای بازدیدکنندگان جذاب هستند .
به طور کلی عشایر ایران که معیشت و آداب و رسوم خاص خود را دارند در ایران یکی از جذاب ترین شیوه های زندگی اجتماعی به شمار می آیند .
استان لرستان به سبب شرایط آب و هوایی و کوهستانی بودن خود ، محل ییلاق و قشلاق ایل ها و عشایر استان های اطراف است .
عشایر و طایفه های لرستان در یک تقسیم بندی به دو بخش لر و لک تقسیم می شوند که از نظر لهجه ، سنن ، آداب و رسوم و برخی مسایل مذهبی با یک دیگر تفاوت دارند .
دال پلون – کلاو رونگی - کرون – زرمشتکی – جوزو – کوشک – چال پشکلی – قووه – کمربن بازی – لینگرو – زورو - اله چو - چو زر - هیلو – گلو ماه - گرزو زبان مردم لرستان به دو زبان لری و لکی صحبت می کنند که اولی زبان اکثر شعبات قوم لر می باشد و دومی در بین برخی از طوایف لرستان بخصوص مناطق شمالی لرستان (مناطق الشتر ، کوهدشت و نور آباد ) رایج است .
بر اساس مطالعات زبان شناسی ، زبانهای لری و لکی جزو زبانهای هندو – اروپایی به شمار می آیند .
زبانهای ایرانی شامل زبانهای ایرانی شرقی و زبانهای ایرانی غربی می باشد .
لکی و لری جزو زبانهای ایرانی غربی محسوب می شوند .
بسیاری از واژه های لری اغلب ریشه های باستانی دارند و به احتمال تعداد زیادی از این واژه ها مربوط به زبانهای کاسی و عیلامی می باشد .
گفته می شود زبان پارسی در زمان امپراتوریهای هخامنشی ، اشکانی و ساسانی در لرستان گسترش یافته است .
در بین زبانهای جنوب غربی ایران ، زبان (گویش) لری بزرگترین رابطه را با زبان فارسی دارد که هر دوی آنها دنباله پارسی میانه ، زبان پارتیان قرن هشتم بعد از میلاد هستند .
همانگونه که می دانیم پارسی میانه ، زبان پارتیان و ساسانیان بود که به تدریج تغییر شکل داده و به صورت زبان فارسی نزدیک است که بعضی معتقدند این زبان در گذشته نه چندان دور از فارسی منشعب شده است .
آداب و رسوم مردم لرستان در ایام محرم مردم استان لرستان برای عزاداری محرم و ایام تاسوعا و عاشورا آداب و رسوم خاص و ویژهای دارند که از جمله آنها میتوان به چهل منبر و به گل افتادن، اشاره کرد.
مردم استان لرستان در ایام محرم هر کدام به نوعی ارادت خود را به امام حسین(ع) و مقوله عاشورا به اثبات می رسانند، به طوری که مرد و زن پیر و جوان در مراسمی که بیشتر با همان شیوه سنتی برگزار میشود، شرکت می کنند.
جوانان لرستانی از همان روزهای اول محرم با برپا کردن خیمههای عزاداری و نصب پلاکارد در جای جای این استان شیعه نشین بار دیگر حال و هو ای عاشور ایی را به تصویر میکشانند.
با آغاز ماه محرم جوانان با تهیه پارچههای سیاه و داربستهای فلزی به شیوه سنتی تکیههای عزاداری در سطح محلات مختلف دایر میکنند و افراد مسنتر نیز با آماده کردن ابزار عزاداری خاص این استان همچون زنجیز، چهل چراغ، علم عزاداری و بلندگوها و طبلها خود را برای عزاداری امام حسین(ع) آماده میکنند.
مردم این دیار در این ایام با حضور در محلهای عزاداری و تشکیل مجالس نوحهسرایی و سینهزنی به گرامیداشت این روزها میپردازند.
سینهزنها و دستههای زنجیرزنی دسته دسته گردهم میآیند و با کامل شدن هیئت با تشکیل دو ستون به عزاداری میپردازند.
گرچه به ظاهر تفاوتهای اندکی میان نوع عزاداری در بین مردم شهرستانهای مختلف استان لرستان مشهود است، اما در واقع همه مردم این استان به یک شیوه خاص خود عزاداری میکنند که تفاوتهای بسیار زیاد با نوع عزاداری دیگر اقوام دارد.
در خرمآباد تکایای محلی، محل خاصی از عزاداری جوانان این شهر است، قدیمیترین تکایا که به استناد کتیبه آن دارای 150 سال قدمت است، در محله درب دلاکان خرمآباد قرار دارد که در حال حاضر نیز میعادگاه سوگواران حسینی است.
شروع مراسم عزاداری مردم خرمآباد با صدای ساز و دهل که آهنگ حزنانگیز (چمرونه) را مینوازد آغاز میشود، پس از نواخته شدن آهنگ چمریونه در محلهها و کوچهها، دستههای عزادار که شامل سینه زنان و زنجیرزنان حسینی هستند، در خیابان ها به راه میافتادند تا به جایگاه اصلی شهر بروند.
سینه زنان خرمآبادی به شیوهای خاص که ویژه مردم این شهر است سینه زنی میکنند، در این شیوه ابتدا سینه زنان نشسته و سینه می زنند بعد وقتی که نوحه خوان فریاد میزند( ای وا شهیدا به دشت کربلا) همگی سرپا می ایستند و ضمن جواب دادن به نوحه خوان با دودست و به شدت سینه می زنند.
مراسم چهل منبر یکی از رسوم خاص و منحصر به فرد خرمآباد است که در این مراسم که در روز تاسوعای حسینی برگزار میشود، زنان خرمآبادی به یاد اسارت حضرت زینب(س)، با پای برهنه و با نقابی بر صورت، از محله «باغ دختران» حرکت کرده و چهل شمع در خانههایی که درب آنها باز است، روشن میکنند.
آیین به گل افتادن، پیشینه این آیین مربوط به پیش از اسلام است که در ایران پیش از اسلام برای برگزاری مراسم سوگ بزرگان، قهرمانان و جوانان و عزیزترین درگذشتگان انجام میشده است، در استان لرستان نیز این آیین در سوگ عزیزان از دست رفته معمول بوده و اکنون نیز در سوگ سرور و سالار شهیدان و یاران باوفایش انجام می شود.
در این مراسم ابتدا خاک تمیز طاهر از مکانی تهیه میشود که عاری از هرگونه آلودگی باشد، سپس حوضچههایی که معمولاً به دو شکل مربع و دایره ساخته میشود، بعد خاک های از پیش آماده شده را الک کرده و درون حوضچه میریزند و آن را با گلاب های نذر شده و آب آماده میکنند.
در کنار حوضچههای گل، مقدار زیادی هیزم بهصورت کپه بر روی هم انباشت میشود، این هیزمها در روز عاشورا برای خشک کردن افرادی که به گل افتادهاند استفاده میشود.
عزاداری مردم خرمآباد در شب تاسوعا با حزنی خاص تا روز عاشورا ادامه دارد، حدود نیمههای شب عزادارانی که برخی نذر دارند وارد حوضچههای گل شده و بعضی تمام سر و صورت و حتی چشمان خود را آغشته به گل می کنند و به اصطلاح به گل میافتند.
برخی دیگر از عزاداران تنها سر و صورت و دو کتف و شانه خود را گل میزنند و در کنار شعلههای آتش که به همین منظور تهیه شده خود را خشک میکنند و فرد به گل افتاده این وضعیت را تا ظهر عاشورا حفظ میکند.
این آیین در خرمآباد توسط همه اقشار از هر فکر و سلیقه، فقیر و غنی و پیر و جوان و زن و مرد انجام میشود، در قدیم مرکب هر اسب سوار نیز گل بر سر می گذاست که امروزه به جای اسب افراد خودروی خود را گل مالی میکنند.
صبح عاشورا قبل از طلوع آفتاب ناله جانگداز ساز و دهل که نوای چمریونه مینوازد، شروع به نواختن میکند، عزادارانی که هنگام سحر به گل افتاده بودند در کنار آتشهای برافروخته میدان محله بر سرزنان و (هی رو هی رو) گویان به عزداری میپردازند.
در روز عاشورا سوگواری در قالب دستهجات سینه زنی و زنجیر زنی تا ظهر عاشورا ادامه دارد و افرادی که نذر دارند در مسیر حرکت هیئتها گاو و گوسالههای نذری را سر میبرند و این بدان معناست که این هیئت شام یا نهار را در خانه نذر کننده صرف کند.
بعد از ظهر عاشورا که در گویش محلی به آن طوق اشگس گفته میشود، مراسم عزاداری به پایان میرسد و عزاداران برای اقامه نماز ظهر عاشورا به قبرستان معروف این شهر (قبرستان خضر) میروند و نماز ظهر عاشورا را به جا میآورند که بدین گونه مراسم سوگواری دهه محرم به پایان میرسد.
برخی آداب و رسوم عروسی در خرم آباد و لرستان 1.نافه بریه (Nafa Boriya) و دسگیرو (Das Giro) هنگامی که نوزاد دختری در خانواده ای( در لرستان ) بدنیا می آید ، بعضا ناف او را بنام پسر بچه (معمولا از اقوام نزدیک همچون پسر عمو ) و یا جوانی از خانواده یا طایفه دیگر می برند این عمل را نافه برییه (Nafa Boriya) می گویند و از این زمان به بعد است که نوزاد دختر اصطلاحا دسگیرو (Dasgiro) و یا نامزد طرف مقابل می شود و از جانب پسر و خانواده اش هدیه ای بنام نشونه (Neshona) برای دختر می برند و با برگزاری جشن کوچکی از این هنگام به بعد تا عروسی دختر مذکور ، تهیه لباس و برخی از مایحتاج دختر بعهده داماد خواهد بود.
۲- سرنجه گیرو (Serenje Giro) هنگامی که دختری در لرستان به سن ازدواج رسید و بمناسبت های مختلف از سوی خانواده ها و اقوام و آشنایان بعنوان دختر دم بخت به دیگران معرفی و پیشنهاد گردید ، زنان و دختران به سن رسیده خانواده داماد به بهانه های مختلف به منزل دختر دم بخت می روند تا ضمن دیدن از نزدیک و ورانداز وی، او را مورد ارزیابی و سنجش نیز قرار دهند .
این مرحله در اصطلاح لری سرنجه گیرو (Serenje Giro) نامیده میشود .
واژه سرنجه در زبان لری بمعنی سنجد است .
۳- شیرینی حرونی زمانی که دختر انتخاب شد در روز مقرر خانواده داماد مقداری شیرینی بهمراه کله های قند و قواره ای پارچه و یک یا چند قطعه طلا به خانه عروس میروند تا با اهدا آن نامزدی وی برای پسرشان را رسمیت داده و مورد تایید و تاکید مجدد قرار دهند .
پذیرایی این روز را اصطلاحا شیرینی حرونی می نامند و معمولا رفت و آمد داماد بخانه عروس تا روز عقد بندرت صورت می گیرد.
۴- پشت عقد و سیاهه پس از مراسم شیرینی خوردن ، دو خانواده در مذاکراتی رودر رو به بحث در مورد میزان شیربها و سایر مخارج و احتیاجات زمان عقد و عروسی می پردازند.
دو طرف لیستی را که در آن میزان شیربها یا مبلغ مهریه که اصطلاحا آن را پشت عقد یا پشت نکاح نیز می نامند و سایر احتیاجات روز عقد و عروسی قید شده است بین دو خانواده عروس و داماد رد وبدل نموده و با توافق و رضایت به امضا مسئولان یا بزرگان خانواده ها می رسد .
این لیست که سیاهه (Siyaha) نامیده می شود حتما به نام کلام الله مجید مزین است .
۵- آو ازیفه (Ow Azifa) یک روز قبل از مراسم عقد داماد اجناسی از قبیل روغن، چای ، قند ، برنج با چند راس گوسفند (که به دست و پا و پیشانی آنها حنا بسته اند و معمولا گلونی {Golvani - پارچه بلند رنگارنگ} نیز به گردن انها آویخته اند ) به همراه نوازندگانی که با ضرب و کمانچه و سینی حاوی اسفند دود شده است، روانه خانه عروس می کند .
این کالاها و اجناس ارسالی داماد را اصطلاحا آو ازیفه می گویند.
۶- آداب دس بوسو(Das Boso) پس از توافق و امضا قرارداد بین دو خانواده عروس و داماد ، خانواده داماد طبق قرار قبلی معمولا یک شب را جهت ادای احترام و کسب رسمی اجازه عروسی و اذن پدر دختر به منزل عروس می روند .
در این شب پس از صرف چای و شیرینی ، برای آخرین بار یکی از بزرگان طایفه داماد ضمن کسب اجازه از بزرگان و پدر طایفه عروس با جملاتی چون: خدمت رسیدیم تا با اجازه شما فلانی را به غلامی خود قبول کنید ، به کسب اجازه نهایی و رسمی از پدر عروس می پردازد و پدر دختر نیز معمولا به نشانه احترام با اظهاراتی چون : اختیار با خود شماست و انشالله مبارک است ، رضایت خود از این وصلت را رسما در حضور دیگران اعلام می دارد .
بدنبال اعلام موافقت پدر عروس، داماد یا برادر داماد از بین جمع برخاسته و دست پدر دختر را به نشانه سپاس و احترام می بوسد و حضار با فرستادن صلواتی ضمن تبریک به یکدیگر به شادی و پایکوبی می پردازند.
7 - حنا ونو(Hana Vano) در مراسم حنا ونو (Hana Vano) یا حنا بندان که معمولا شب قبل از عقدی است که ممکن است عروسی هم بدنبال آن باشد ، به دست و پای تازه عروس و همچنین تعدادی از دختران جوان و زنان ، در خانه عروس حنا می گذارند و عروس را آرایش کرده و برای روز عقد آماده می کنند.
۸- زو گوشونه (Zo Goshona) در روز عقد با مواد و اجناسی که داماد بنام آو ازیفه به خانه عروس فرستاده است ، نهار مفصلی آماده می کنند تا به پذیرایی از مدعوین محدودی که از خانواده عروس و داماد به مهمانی مذکور دعوت شده اند ، بپردازند.
صبح یا عصر همین روز توسط یکی از روحانیون ، صیغه عقد در خانه عروس جاری می شود .
جناب داماد بایستی هنگام جاری شدن صیغه عقد برای گرفتن بله از زبان عروس خانم معمولا یک قطعه طلا همراه خود داشته باشد تا به عروس خانم هدیه کند ، این هدیه به زو گوشونه معروف است .
معمولا جهیزیه عروس را نیز بعد از مراسم عقد به خانه داماد حمل می کنند و رسید آن را نیز دریافت می نمایند.
پس از مراسم عقد ممکن است بلافاصله عروسی انجام گیرد .
در این صورت با توافق طرفین همان روز عقد خانواده های عروس و داماد تعدادی از دوستان و آشنایان و اقوام خود را به خانه خودشان دعوت می نمایند تا برای پذیرایی از آنها شام مفصلی را تهیه ببینند.
۹- ری گوشونه (Ri Goshona)- پش پرده گیر - مزگانا(Mozgana) وقتی شام صرف شد ، گروه کوچکی از زن و مرد وابسته به خانواده داماد بخانه پدر عروس می روند تا عروس را بخانه داماد بیاورند.
تعدادی زن و مرد نیز از خانواده عروس همراه این گروه می رود .
وقتی عروس را بخانه بخت فرستادند همه همراهان باز می گردند بغیر از یک زن که به او پشت پرده گیر گفته می شود .
جناب داماد باید هدیه ای از جمله یک قطعه طلا همراه داشته باشد تا جهت دیدن جمال رخصار یار به عروس هدیه نماید ، این هدیه را ریگوشونه (Ri Goshona) می نامند.
عروسی که انجام شد ، هر موقع شب که باشد پشت پرده گیر دستمالها و یا خبر عروسی را بخانه پدر عروس می برد تا مزگانا (Mozgana) دریافت نماید .
۱۰ - دوما سلام (Doma Selam) فردای شب عروسی از طرف پدر و خانواده عروس صبحانه عروس و داماد را به خانه تازه عروس می برند و معمولا تا مدت سه شبانه روز تهیه غذای عروس و داماد بعهده خانواده عروس می باشد .
صبح روز اول عروسی داماد موظف است همراه یک نفر دیگر به خانه پدر عروس برود تا دست پدر زن خویش را مجددا ببوسد ، این ادب و آداب را دوما سلام (Doma Selam) می گویند که معمولا به داماد نیز پس از ادای این ادب هدیه ای داده می شود.
۱۱- مجمه - دس - بازنه و سازنه - شوا صبح روز اول عروسی ، یعنی در اولین روز زندگی مشترک عروس و داماد ، افرادی که شام یا نهار مهمان عروس و داماد بوده اند .
اقدام به ارسال سینی ای به نام مجمه (Majma - سینی مسی چرخی بزرگ و کنگره دار ) به خانه داماد می کنند که درون آن هدایایی برای زوج جوان از جمله کله های قند ، شاخه نبات، پارچه ، لباس ، پول و یا وسایل دیگر است .
فردی که هدایا را تحویل می دهد انعامی نیز از دست مبارک داماد دریافت خواهد نمود.
اخیرا با تلفیق و ورود سنن دیگر مناطق کشورمان به لرستان نیز عصر سومین روز عروسی را برخی با عنوان پاتختی جشن گرفته و کلیه زنان خانواده هایی که به عروسی دعوت شده بودند در خانه داماد بصرف چای و شیرینی گرد می آیند تا هنگام پذیرایی هدایای خویش را نیز به عروس و داماد تقدیم نمایند.
در طول مراسم عروسی که پیشتر هفت شبانه روز بود (و بعدا به سه شبانه روز رسید و و اخیرا یک شبانه و ...
) جشنی همراه با ساز و آواز و دهل لری و ضرب و کمانچه برگزار می شود و به سنت دیرینه مردان وزنان لر دست در دست به شادی و پایکوبی و رقص های متنوع سنتی لری می پردازند و اصطلاحا دس (Das) می گیرند .
مهمانان و بستگان درجه یک عروس و داماد با دادن مبالغی پول به بازنه (Bazena - افرادی که بازیکنان رقص های محلی و گروهی لری اند ) و سازنه (Sazena - نوازندگان ساز و ضرب و و کمانچه ) و چوپی کش (Chopi Kash - یا سرچوپی به سردسته بازیکنان و فردی گفته می شود که جلو صف رقص محلی لری ، دستمال را می چرخاند و ریتم رقص های دو پا و سه پا و شونه شکی لری را هدایت می نماید) و همچنین سایرین شوا (Shava - شاباش ، مقداری پول بنشانه تشویق و ترغیب است که هنگام دادن آن با صدای بلند بنام صاحب پول به فرد مورد نظر داده و اصطلاحا به آن شاباش می گویند) می دهند.
۱۲- پاگشا ( Pa Gosha) پس از یک هفته از گذشتن مراسم عروسی ، خانواده عروس مهمانی ترتیب داده و با حضور عروس و داماد و اقوام و آشنایان به پذیرایی از مهمانان و عروس و داماد می پردازند ، این پذیرایی را مراسم پاگشا (Pa Gosha) می نامند .
در این مراسم نیز مجددا از طرف مادر و پدر عروس هدایای نفیسی به عروس تقدیم می شود .بدنبال این مراسم دیگر افراد خانواده عروس وداماد بنوبت و با رعایت بزرگتری و کوچکتری ، ضمن دعوت از عروس و داماد جوان به خانه خودشان اقدام به گشادن پای زوج جدید فامیل یه منازل اقوام و آشنایان می نمایند یا اصطلاحا عروس و داماد را با الگو گرفتن از مهمانی اخیر خانواده عروس ، پاگشا می کنند عروسی عشایر و روستاهای لرستان مراسم نافه بر و دستگیرونی که انجام شد و کلیکونه (Kelekona - حلقه نامزدی) را عروس در انگشت کرد ، مطابق قرار قبلی روزی تعدادی زن و مرد به خانه عروس می روند و گوسفندی با همراه مقداری کالای لازم با خود می برند.
از جمله این کالاها علاوه بر لباس عروس معمولا یک قبضه سلاح (عمدتا تفنگ برنو و اخیرا کلاشینکف) یا یک راس قاطر است که انها را با عنوان نوا شیرینی (Noa Shirini) به پدر یا برادر عروس پیش کش و هدیه می کنند.
برخی اوقات نیز بسته به میزان بودجه و علاقه ، چندین خلات (Khelat - خلعت و کادو ) نیز برای نزدیکان عروس هدیه می برند.
پس از چند روز عروس و داماد به همراه نزدیکان و اقوامشان جهت عقد رسمی عروس و داماد به محضری در شهر می روند و پس از ثبت عقد به محل سکونت خود در روستا یا سیاه چادر بازمی گردند.
بدنیال شرعی شدن و رسمیت یافتن عروسی، تعدادی از خانواده های دو طرف عروس و داماد برای کاردورسی (Karduresiye) به شهر نزدیک محل اقامت خود می روند تا اقدام به تهیه جیازی (Jeyazye - جهیزیه ) برای عروس نمایند.
تامین مخارج این خرید ها اغلب بر عهده داماد است .
معمولا خرید تعداد زیادی دستمال و مقدارلازم نقل و شیرینی از جمله اقلام ضروری اینگونه خریدها می باشد.
در بازگشت از این خرید هاست که داماد حق دارد تا گاهی بدیدن عروس برود و اصطلاحا حق زومارشتی (Zomarushtye) خواهد داشت .