مقدمه: اصولاَ بینش های بنیادی و اجتماعی که در یک جامعه پدید میآید.
تحولات زیادی در سطوح مختلف آن جامعه بوجود آورد.
در میان کشورهای اسلامی این تأثیرپذیری بیشتر است.
شاید بدلیل مشترکات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که میان این کشورها وجود دارد.
از میان کشورهای اسلامی، کشور ما ایران،؟
زیادی در انتظارات بسیاری از کشورهای اسلامی گذاشته است.
در حقیقت باید گفت انقلاب اسلامی ایران الگویی برای بسیاری از بینش های اسلامی شد.
محور مورد بررسیها در این تحقیق تأثیری است که کشورهای شمال آفریقا ( الجزایر- مراکش – سودان لیبی و تونس) از انقلاب اسلامی ایران پذیرفتند.
در این میان تأکید عمده ما بر تحولات ؟
اجتماعی کشور مصر است که اهمیت بیشتری دارد.
همچنین در این تحقیق کشورهای شمال آفریقا بصورت Case Study مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در واقع سعی شده است با توجه به گستردگی موضوع: از یاوهگویی و مطالب زاید مربوط به موضوع مورد بررسی جلوگیری شود.
«فصل اول» وقوع انقلاب اسلامی در ایران مهمترین عامل رشد فزاینده گروههای اسلامی در جهان عرب دهه 1980 است.
گرچه جنبش اسلامی با تأسیس اخوان المسلمین توسط حسنالبنا در 1928 به شکل سازمانی در مصر و دیگر کشورهای عربی شروع به رشد کرد اما سرکوب این سازمان توسط رژیمهای عرب و علاوه بر آن خط مشی ملاحظه کارانه رهبران آن در قبال قدرت سیاسی حاکم از جاذبیت جنبش اخوان المسلمین کاست.
وجود انشعابها و شکافهای متعدد در اخوان المسلمین و ظهور جریانهای نوپای اسلامی از میان آنها این مسئله را ثابت میکند که جوانان طرفدار گرایش اسلامی با تأثیر پذیرفتن از الگوی انقلاب ایران روش قهرآمیز در برابر رژیمهای حاکم را در پیش گرفتند.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران و ظهور گروههای اسلامی در سراسر جهان اسلام در دهه 1980 باعث شد تا محققان و روزنامه نگاران ، کتابها و مقالات متعددی پیرامون رستاخیز اسلامی معاصر و جنبشهای اسلامگرا به رشته تحریر درآورند.
مصر مهد بنیادگرایی اسلامی جنبش اخوان المسلمین اصولاَ باید زائیده اوضاع سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر مصر در پی و از سویی دیگر بر یک ؟
مسلمانان در برابر استعمارگران غرب که کشورهای اسلامی را مورد تجاوز قرار داده است.
دورهای که اصول قرآن مورد ملاحظه قرار میگرفت و اسلام تنها ملیت محسوب میشود.
به نظر او بین جوامع کنونی اسلامی و اسلام واقعی فاصلهای بود که این فاصله موجب عقب ماندگی امت یا جامعه مسلمانان شده بود.
همچنین او معتقد بود که مإموریت اخوان المسنلیمن این است که انسان ه ا را به سوی حقیقت هدایت کند ،ابناء بستر را به راه خدا فراخوانده و تمامی جهان را با نور اسلام روشن نماید.
جامعه اخوان المسلمین در طی سالها گسترش پیدا کرد، فعالیتش گسترده شد و در صحنه سیاست جهانی نقش عمدهای بازی میکرد.
اما با توجه به اتفاقاتی که افتاد(در این جا مجال شرح آنها نیست) ،طی دستوری در سال 1948 منحل شد.
انحلال اخوان المسلمین در پی این بود که جامعه در تدارک یک انقلاب قریب الوقوع است.
همچنین به دلیل برخوردهای نوینی که از 1945 مصر به لرزه درآمده بود، نقش اخوان المسلمین از دیدگاه دولت مهمترین خطر بالقوه تلقی میشد.
به طور کلی بعد از تحولاتی که صورت گرفت از جمله ترور حسن انبیاء و بسیاری از مسائل دیگر اخوان المسلمین چارهای جز تأکید بیشتر بر عملیات زیرزمینی نداشت،ولی در عین حال روابط گوناگونی با سایر سازمانهای مخفی و گروههایی که در صدد ایجاد تغییراتی در مصر بودند برقرار نمود.
تا اینکه بهتر بتوانیم تإثیر انقلاب ایران را بر تحولات این کشورمورد بررسی قرار دهیم.
مصر از جمله کشورهای مسلمانی بود که بیش از یک قرن و نیم هدف حملات نیروهای ضد انسانی استعمارگران قرار گرفته بود.
بیداری در این کشور بیش از هر کشور عربی دیگر صورت گرفت.
جنبش انقلابی ایران با محتوای اسلامیاش محرک جدیدی برای بیداری گروههای اسلامی در مصر بود.
مراکز فعالیتهای اسلامی در مصر بدین ترتیب بود: الف) مراکز رسمی ب) وزارت اوقاف ج) مسجد- دانگشاه الازهرا و مراکز وابسته به آن – مجمع بررسیهای اسلامی – آموزشگاههای یعنی الازهر د) سازمانها و انجمن های مذهبی ه) جمعیتهای مذهبی – دانشگاهها و مساجد دانشگاهها مراکز اصلی و اساسی پیدایش نهضتهای اسلامی و انقلابی است.
بزرگترین جمعیت اسلامی مصر همان جمعیت اخوان المسلمین بود که در مورد آن مبحث شد.
انقلاب ایران همه مراکز مذهبی مصر را به تکاپو و فعالیت انداخته و آنها را به مطالعه و بررسی قیام مسلحانه و ایجاد تشکیلات و تکوین مسأله رهبری واداشته بود.
به دنبال حوادث ایران دستگاههای لیستی مصر شدیداَ احساس خطر کرده و با به کار بردن حیلهها و نیرنگها به سرکوب هرگونه جنبش- اسلامی پرداختنتد.
در زمان عبدالناصر جمعیت اسلامی ایران موجی از شادی را درمیان مردم مصر برانگیخت و آنگونه اثری در مصر داشت که اغلب خبرگزاریها و مطبوعات خبری اعلام نمودند که بعد از ایران نوبت مصر است.
اوضاع مصر از لحاظ اقتصادی و سیاسی در این زمان درگیر بحرانهایی است.
چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی و بینالمللی .
در سطح بینالمللی سادات کوشید تا از زمان پییشی گیرد و هر چه سریعتر پیمان صلح اعراب و اسرائیل را امضاء کند.
این پیشیگرفتن از زمان کاملاَ آگاهانه صورت گرفته، زیرا سادات میداند که انقلاب ایران تا چه حد موزنه قوا در منطقه را بر هم زده است.
از طرف دیگر سادات تا آن زمان سعی کرده بود تا فلسطینیها و بویژه یاسر عرفات را در دایرده تنگ محصور له دارد و از این راه مجبورشان کند تا به اسرائیل صلح کنند.
در این میان انقلاب ایران باعث شد که این دایره از بین برود.
از تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر انقلاب مصر میتوان انعقاد پیمان صلح اسرائیل و مصر را بیان کرد.
انعقاد این پیمان به کاهش ناگهانی میزان حمایت آن دولت از مصر شد و به کدورت با عربستان منجر شد.
این پیمان مخالفتها و شورش هایی را در میان طبقات مردم آغاز کرد.
حتی گروههای میانه رو و معتدل و یا سازمان هایی که اصولاً معتقد به براندازی و سرنگونی رژیم سادات نیستند همگی با پیمان صلح مصر و اسرائیل مخالف بودند از جمله: مخالفت گروه اخوان المسلمین، تظاهرات مسلمانان در دانشگاه الازهرا و… در همین سال یعنی سال 1979 ظهور چشمگیر اسلام در ایران تاثیرات زیادی بر تحولات مصر داشت.
در این سال سادات با آگاهی از نقش دانشجویان در انقلاب ایران، اتحادیه ملی دانشجویان را مخل کرد و به شدت دامنه کانون های دانشجویی را در دانشگاهها محدود کرد.
همچنین کمک های دولتی که قبلاً سازمان های اسلامی را قادر می ساخت تا اردوهای تابستانی برپا کرده، مجلات و نشریات مختلف چاپ کنند و فعالیت های فوق برنامه داشته باشند به میزان زیادی قطع گردید.
به احتمال زیاد کمک سادات به شاه برکنار شده ایران و پناه دادن به وی در مصر سبب گردید که بر مخالفت جناح های اسلامی نسبت به او افزوده شود.
پیمان صلح مصر و اسرائیل آثار و نتایجی را در برداشت از جمله: الف- این پیمان 4/3 از سرزمین های فلسطینی ها را در اختیار اسرائیل قرار می داد.
ب- این پیمان حقوق سه میلیون آواره فلسطینی را نادیده می گرفت و به آنها اجازه بازگشت به فلسطین را نمی داد.
در صورتیکه آوارگان ویتنام می توانستند به فلسطین بودند و در آنجا سکنی گزینند.
ج- مساله خود مختاری بعضی مناطق که از طرف اسرائیل پیشنهاد داده شد اما این حکم در مورد فلسطینی ها قابل اجرا نبود.
د- بیت المقدس که از 6 هزار سال قبل یک شهر عربی بوده و همچنین نواحی اطراف فلسطین چون سینا و جولان در اشغال اسرائیل قرار داده شد.
همه این عوامل روز به روز باعث برانگیخته شدن هرچه بیشتر خشم اعراب تشدید حملات آنها به مصر می شد.
نمونه هایی از پی آورد انقلاب ایران در مصر 1- پیام تبریک: خانم زینب الغزالی، رئیس سازمان زنان مسلمان قاهره- که در زمان ناصر به جرم فعالیتهای اسلامی به 25 سال زندان محکوم شده بود- با پیروزی انقلاب اسلامی ایران پیام تبریکی برای رهبر انقلاب اسلامی ایران فرستاد، اما ماموران مخابرات مصر از ارسال آن خودداری کردند.
پس از مدتی این پیام توسط یکی از دانشجویان به ایران فرستاده شد و به حضور رهبر انقلاب تقدیم گردید.
2- توطئه سادات: در این اوضاع متشنج سادات طی نطقی در اوائل ماه مارس 1979 اعلام داشت: «دین ازسیاست جدا و سیاست از دین جدا است.
هر که میخواهد فعالیت مذهبی داشته باشد به مسجد برود و هر کس می خواهد فعالیت سیاسی بکند به حذب برود.» این سخن باعث ایجاد جنبش هایی در میان مسلمانان و دانشجویان شد.
3- تظاهرات دانشگاه قاهره: بدنبال سخنرانی سادات تظاهراتی علیه او در روز 6 مارس 1979 در دانشگاه قاهره بر پا شد.
تظاهر کنندگان با دادن شعارهایی انقلاب ایران را تایید نموده و بر رژیم سادات تاختند.
4- تظاهرات دانشکده فنی: با آنکه قانون مجازات حبس ابد در سال 1977 به تصویب مجلس مصر رسیده بود اما در روز 7 مارس 1979 دانشجویان دانشکده فنی نیز به خیابانهای ریختند و با جانبداری از انقلاب ایران علیه سادات شعار دادند.
5- نماز عزا برای شهدای ایران: در روز 15 مارس 1979 در تمام مساجد پس از اقامه نماز جمعه دو رکعت نماز عزا برای شهدای ایران گذارده شد.
6- اعلامیه حزب تجمع ترقی خواه: در روز 18 مارس 1979 حزب تجمع ترقی خواه طی اعلامیه ای مخفی ضمن طرفداری از انقلاب ایران به رژیم سادات حمله کردند.
7- تظاهرات شهرها: همچنین در شهرهایی چون اسکندریه- منصوره- طنطا- طولون… تظاهرات بر پا شد.
8- اعلامیه انجمن اسلامی دانشگاه قاهره: انجمن اسلامی دانشگاه قاهره ضمنم تائید انقلاب اسلامی ایران نشریه ای تحت عنوان «درس هایی از انقلاب ایران» منتشر ساخت.
در یک جمع بندی کلی اگر بخواهیم حوادث پس از انقلاب اسلامی ایران را در مصر بررسی کنیم باید چنین دست بندی کنیم: 1) 1979-1980: انعقا رسمی قرارداد صلح با اسرائیل- برقراری مناسبات نزدیک با غرب بویژه آمریکا- دوری گزیدن اجباری از اعراب- انصراف از پان عربسیم و مشارکت همه جانبه در حل مسئله فلسطین- ادامه تاکید بر جنبه های «مصری» و «غیرغربی» مصر.
2) 1981: ترورسادات در مراسم نظامی سالگرد جنگ 1973 به دست مجاهدان اسلاحی- شروع ریاست جمهوری حسنی مبارک.
3) 1982-1984: ادامه برنامه های سیاسی و اقتصادی سادات- کوشش برای نزدیک شدن به کشورهای عربی- برگشت تدریجی به «جامعه عرب» تجدید رابطه با اردن و عراق.
در یک بررسی اجمالی می توان تمام این وقایع را در قالب تاثیرپذیری از انقلاب ایران توجیه کرد.
آرمان برپا ساختن یک نظام اجتماعی اسلامی طی قرن های دراز، برای مسلمانان مطرح بوده است اما معمولاً در جریان بحران های ملی یا خوار شدن به دست خارجی هاست که این آرمان سرکش می شود.
این آرمان تا زمانی که دست کم یکبار تجربه نشده هرگز به حدود متناسب خود محدود نخواهد شد.
از همین رو انقلاب اسلامی ایران در تحولات بنیادین جوامع اسلامی واجد اهمیت فراوان بوده است.
مصر در سالهای اخیر: نگاهی به ریشه های بحران و ناآرامی های مصر.
ریشه های بحران در کشور مصر را در سه بعد فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار می دهیم.
1- فرهنگی، اجتماعی پس از امضای موافقتنامه صلح کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی و تحریم مصر بوسیله کشورهای عربی و اسلامی، سعی انور سادات رئیس جمهور وقت مصر در برابر انزوای این کشور در جهان عرب و اسلام هدایت گرایشهای حاکم بر مجموعه سیاستهای فرهنگی و البته سیاسی و اقتصادی- مصر به سمت غرب بود اما پس از امضای موافقتنامه صلح با اسرائیل این گرایش شتاب بیشتیر یافت و به ابعاد دیگر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز سرایت کرد و بصورت سیاست های برنامه ریزی شده جهت تغییر بافت فرهنگی و آداب و رسوم مردم ظاهر شد.
2- اقتصادی علی رغم استمرار تزریق کمک های خارجی مصر از لحاظ اقتصادی از نیمه دوم دهه هشتاد همواره سیر نزولی داشته است.
معضلات اقتصادی مصر را می توان اینگونه بیان کرد: رواج وسیع فساد اداری و مالی- فقرعمومی رشد شهرها و پیدایش محله های فقیر نشین و زاغه نشین- شیوع بیکاری و… 3- سیاسی: طبیعت نظام و نهادهای سیاسی حاکم بر مصر را باید مهم ترین عامل ناآرامی و بیثباتی کشور دانست.
در رابطه با ساختار سیاسی حاکم بر مصر وجود ناهمگونی و عدم تناسب بین نهادهای سیاسی غیر توسعه یافته حاکم بر این کشور با سطح رشد و درک سیاسی و بلوغ فرهنگی جامعه است.
باید گفت جو حاکم بر دانشگاههای مصر جوی انقلابی و مخالف دولت و نهادهای حاکم بر آن است.
در چنین جامعه ای دولت و نهادهای سیاسی غیر توسعه یافته آن فاقد مشروعیت و شرایط لازم برای ادامه حیات شمرده می شود.
گروههای اسلامی نسبت به سیاست خارجی کشورشان بویژه در رابطه با رژیم اشغالگر قدس بسیار خشمگین هستند و معتقدند دولت مصر با اسرائیل همدست شده است تا به انتفاضه مردم فلسطین ضربه بزند و همواره اراده ملت و ارزشهای عربی و اسلامی آنرا زیر پا می گذارد.
در مجموع