دانلود مقاله انگیزه های مخالفت با حکومت علوی

Word 99 KB 4073 22
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه

    امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری
    (ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال
    عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در
    رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر حکومت و خلافت بر
    مسلمانان گردید.

    در باره حکومت ظاهری امام علی(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوی، چند مسأله از
    مسلّمات تاریخی است.

    نخست اینکه امام(ع) در فضای کاملاً آزاد سیاسی - اجتماعی و با اقبال عمومی و اشتیاق
    توده های مردم مسلمان و بیعت از روی میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از
    پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بی عدالتیها و فساد و
    تباهی، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و
    ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وی،
    به در خانه وصی و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت علی(ع) روی آوردند و دست بیعت به
    سویش گشودند و به طور جدی، خواهان حکومت علوی بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این
    باره فرموده است:

    "ازدحام فراوانی که مانند یالهای کفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت واداشت . آنان، از هر طرف، مرا احاطه کردند [و] چیزی نمانده بود که دو نور چشمم زیر پا له شوند!
    آن چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو سو پاره شد!
    مردم همانند گوسفندانی [گرگ زده که دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در میان گرفتند.] [2]

    مانند شترهای ماده ای که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید و می گفتید:
    "بیعت!بیعت!".من،دستم رابستم وشماآن رامی گشودید.من،آن راازشمابرمی گرفتم وشما
    به سوی خود می کشیدید."[3]

    طبری نیز نقل می کند که امام علی(ع) در برابر اصرار مردم بر بیعت، فرمود: "این کار - بیعت
    - را نکنید. اگر من، وزیر و همکار امام مسلمانان باشم، بهتر از این است که امیر و حاکم بر
    مسلمانان باشم."، اما آنان گفتند: "به خدا سوگند! ما، تو را رها نمی کنیم تا این که با تو بیعت
    کنیم."[4]

    دوم اینکه امام(ع) پیش از این، برای رسیدن به امامت و حکومت ظاهری و زعامت سیاسی -
    که آن را حق مسلّم خود می دانست - از هر گونه تلاش و اقدام ممکن، خودداری نورزید، اما پس از  قتل عثمان، با وجود اقبال عمومی و اصرارشان برای حکومت و زعامت سیاسی، از پذیرش آن ابا ورزید. راز این اکراه و امتناع چیست؟

    راز این امتناع، برای پژوهندگانی که از اوضاع آن مقطع زمانی آگاهی دارند و از روحیات و
    ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) نیز شناختی، هر چند اجمالی، دارند، روشن است؛ زیرا، منصب
    خلافت و حکومت ظاهری برای آن حضرت، یک هدف و یک ارزش اصیل نبود تا آن را به هر
    قیمتی که شده و در هر شرایط سیاسی و اجتماعی بپذیرد و از پذیرفتنش نیز خوشحال شود، بلکه حکومت، برای آن بزرگ پیشوای دینی و برترین اسوه کمالات انسانی و الهی، چنان که خودش بارها بار فرمود[5] ، وسیله ای برای پیاده کرده احکام نورانی اسلام ناب محمدی(ص) و نشر و تبلیغ فرهنگ غنی قرآنی و بسط عدالت همه جانبه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و رفع تبعیض و ستم از جامعه اسلامی بود.

    امام(ع) با ارزیابی اوضاع موجود و ملاحظه دگرگونیهایی که در جامعه به وقوع پیوسته و ضد ارزشها، جایگزین ارزشها شده و مردم از فرهنگ اصیل اسلام ناب محمدی و احکام قرآنی
    فاصله گرفته بودند، به خوبی می دانست که حکومت کردن بر چنین جامعه ای و سامان دادن
    اوضاع نا بسامان اجتماعی و رفع تبعیض و فساد و بی عدالتی ها و باز گرداندن اوضاع به وضعیت دوران پیامبر(ص) کاری بس دشوار و بلکه محال است، بنابراین، از پذیرش حکومت خودداری می کرد.

    دشواری تغییر اوضاع، از آنجا ناشی می شد که از یک سو، عموم مردم، با فضای آلوده و
    وارونه دوران حکومتهای پیشین، بویژه دوران عثمان، خو گرفته بودند و آماده پذیرش احکام
    اسلام ناب و رعایت اصول ارزشی و عدالت اجتماعی و اقتصادی نبودند و از سوی دیگر،
    کارگزاران نظام حکومتی - که همگی، به جا مانده از دوران حکومت عثمان و یا خلفای پیش از او
    بودند و بسیاری از آنان -‌ اگر نگوییم همه آنان - دستشان در اخذ و مصرف بیت المال، به نحو
    دلخواه، باز بود و در این زمینه، فعال مایشاء بودند، به هیچ قیمتی حاضر نبودند از شغلها و پستهای آب و نان دار خود دست بکشند و مطیع امام(ع) - که تنها به ارزشها فکر می کرد - گردند.

    این، واقعیتی است که در بسیاری از سخنان امام(ع) به آن تصریح شده است:

    "مرا وا گذارید و به سراغ شخص دیگری بروید! زیرا، ما، به استقبال وضعی می رویم که چهره های مختلف و جهات گوناگونی دارد (اوضاع مبهم و پیچیده است)[و] دلها بر این امر (حکومت)، استوار، و عقلها ثابت نمی مانند[و] ابرهای فساد و فتنه، فضای جهان اسلام را تیره و تار ساخته و راه مستقیم - از غیر مستقیم - ناشناخته مانده است."[6]

    سوم، اینکه با وجود همه پشتیبانیهای مردمی و اصرار و پافشاری آنان بر بیعت و یاری امام
    علی(ع) همان گونه که پیش بینی می شد - و امام نیز از آن آگاهی کامل داشت - پس از آغاز
    حکومت و برداشتن نخستین گامهای اصلاحی و اقدامات اساسی برای اصلاح ساختار حکومتی و
    دفع تبعیض و ستم از مردم، فتنه ها و مخالفتها، یکی پس از دیگری، مانند طوفانی سهمگین،
    وزیدن گرفت و اوضاع سیاسی - اجتماعی جامعه را در هم ریخت، به طوری که حکومت کوتاه
    حضرت، به جنگ و ... سپری شد.

    اکنون پس از این توضیحات، به طرح و بررسی علل و انگیزه های مخالفت با حکومت علوی
    می پردازیم. در بیان انگیزه های مخالفت با حکومت علوی، سعی ما بر این است که آنها را با
    ملاحظه پیشینه تاریخی و مقطع زمانی شکل گیریشان طرح کنیم؛ زیرا، چنان که خواهیم دید،
    بخشی از این مخالفتها، پیشینه تاریخی دارد و چنین نیست که پس از تشکیل حکومت علوی،
    یکباره پیدا شده باشد.

     

     

     

     

    برخی از مهمترین انگیزه های مخالفت با حکومت علوی، عبارت است از:

    1- حسادت ورزی و برتری جویی نسبت به خاندان پیامبر

    از انگیزه های مهم مخالفت با حکومت علوی که ریشه دار هم بوده و به عصر پیامبر
    اکرم(ص) و شاید پیش از اسلام برمی گردد و مربوط به قبایل عرب و بویژه برخی قبایل قریشی
    مکه[7]  است، حسادت ورزی و حس رقابت و برتری جویی نسبت به پیامبر(ص) و خاندان پاک
    او(ع) است.

    بررسیهای تاریخی نشان می دهد که بسیاری از اقوام و قبایل عرب، خصوصاً برخی از قبایل
    قریش و در رأس آنان بنی امیه، بنا به انگیزه یادشده، هیچ گاه با پیامبر و خاندانش - که از
    "بنی هاشم" بوده اند - خوب نبوده و پیوسته نسبت به آنان به دلیل تعصب قومی و قبیلگی، رشک می ورزیدند و بغض و کینه شان را در دل داشتند و بر این اساس، هرگز مایل نبودند که فردی از این خاندان، به حکومت برسد و بر آنان حکم راند.

    از این رو، پس از قتل عثمان و آغاز بیعت مردم با امام علی(ع) بسیاری از قریشیان، یا با آن
    حضرت بیعت نکردند و یا اگر بنا به انگیزه های سیاسی، مجبور شدند با او بیعت کنند، در باطن،
    دشمنی و بغض او را در دل می پروراندند و از همکاری با حکومت علوی سر باز زده و پیوسته
    مترصد ضربه زدن به او و براندازی حکومتش بوده اند.

    برای همین است که می بینیم سر نخ بسیاری از توطئه ها، فتنه ها، آتش افروزیها علیه حکومت
    علوی، در دست افراد و گروه ها و احزابی از همین اعراب و قریشیان مقیم مکه و مدینه است.

    اشراف و طوایف قریش، پس از بعثت پیامبر(ص) نه تنها به آن حضرت ایمان نیاوردند،
    بلکه پیوسته می کوشیدند او را از هدفش برگردانند و از ادامه رسالتش بازدارند. در مکه، قصد جان حضرت را کردند و پس از هجرت ایشان به مدینه، جنگهای فراوانی علیه پیامبر(ص) راه اندازی کردند.

    در سال هشتم هجرت هم که با انبوه سپاه اسلام در مکه مواجه شدند و با اینکه مجد و عظمت پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان را دیدند و عفو و گذشت آن حضرت نیز شامل حال آنان شد، اما
    مشرکان قریش و همپیمانان آنان و در رأس آنان، اشراف و سران قبایل، به سرکردگی ابوسفیان،
    از روی ترس و زیر برق شمشیر سپاه اسلام تسلیم شدند؛ زیرا، به دلیل روحیه برتری جویی و
    تعصب خشک قومی و قبیلگی، برایشان سخت بود که زیر بار آیین محمدی(ص) بروند و سلطه
    و حاکمیت و آقایی و سروری آن حضرت را - که از بنی هاشم بود - بپذیرند. آنان، از اینکه افتخار آقایی و سروری بر عرب، نصیب فردی از طایفه آنان نشده است، ناراحت بودند و نسبت به پیامبر(ص) حسادت می ورزیدند، اما از آنجا که قادر به انتقال منصب الهی نبوت و رسالت – که از نظر آنان، ریاست و حکومت بر جزیره العرب به حساب می آمد، نه صرف یک مسؤولیت و
    منصب الهی جهت هدایت بشر - به خاندان خویش نبوده اند، به مسأله جانشینی و خلافت پس از
    آن حضرت می اندیشدند و برای تصاحب آن، سرمایه گذاری کردند. با اعلام ولایت حضرت
    علی(ع) از سوی پیامبر(ص) حسادت و کینه ورزی قریشیان نسبت به پیامبر و خاندانش دو
    چندان شد و آن ان در محافل و مجالس حزبی و گروهی خود، نسبت به علی(ع) توطئه چینی کرده
    و به دنبال آن با رواج شایعات و ایراد تهمتها علیه او، به تخریب شخصیت وی پرداختند تا بلکه
    بتوانند او را از چشم پیامبر(ص) و مسلمانان بیندازند. در ادامه این سناریوی شوم، در آخرین
    لحظات حیات پیامبر(ص)، از وصیت کتبی آن حضرت در باره خلافت و جانشینی علی(ع)
    جلوگیری کردند.

    پس از ارتحال پیامبر(ص) و در حالی که علی(ع) با همراهی برخی از اصحاب راستین
    پیامبر، مشغول کفن و دفن آن حضرت بودند و عموم مسلمانان هم در فراق از دست دادن
    بزرگترین پیشوای خود به سوگ و ماتم نشسته بودند، همین باند قریش و بویژه آل ابوسفیان، با
    شتاب هرچه بیشتر و بدون درنگ، در "سقیفه بنی ساعده" به همراهی برخی انصار، گرد هم
    آمدند و به رغم آن همه تصریح و تأکید و توصیه پیامبر(ص) به جانشینی علی(ع)، کسی دیگر را
    به خلافت برگزیدند و برای او، از دیگران بیعت گرفتند. به حدی این بیعت گرفتن، با شتاب و غیر
    طبیعی بود که بنا به نقل منابع اهل سنت، بعدها، عمر، به آن اعتراف کرد و آن را فاقد هر نوع ارزش و اعتبار دانست. [8]

    در انتخاب خلیفه دوم، حتی شیوه به اصطلاح شورایی را رعایت نکردند و به صِرف اینکه
    ابوبکر، در روزهای آخر عمر و در بستر بیماری، وصیت کرده که خلیفه پس از من، عمر است[9]،  او را به خلافت برگزیدند.

    پس از سپری شدن دوران خلافت عمر، جریان انتخاب خلیفه بعدی را نیز طوری زمینه سازی
     

    کردند که باز فردی از میان قریش "عثمان" به خلافت رسید[10].

    آنگاه که مردم خود به پاخاستند و برای نجات از تبعیضها و ستمها و فساد ادارای و مالی
    حکومت عثمان و کارگزارانش، او را به قتل رسانیدند و علی(ع) را به خلافت برگزیدند، باز همین
    قریشیان نتوانستند امام علی(ع) را به عنوان فردی از خاندان پیامبر(ص) و از بنی هاشم، بر
    منصب حکومت تحمل کنند، لذا از نخستین روزهای شروع حکومتش، مخالفتها و فتنه انگیزیها
    و انواع تحرکات منفی علیه حکومت علوی را آغاز کردند.

    برای اینکه نوشتار ما، مستندتر باشد، چند نمونه تاریخی و سند روایی را در تأیید و تحکیم
    آنچه بیان شد، ارائه می کنیم.

    نمونه نخست، سخنان خود مولا علی(ع) است. ایشان در باره انگیزه مخالفت قریش با آن
    حضرت و حکومتش فرموده است:

    "... ما تَنْقِمُ مِنّا قُرَیشُ إلاّ أَنَّ اللهَ اخْتارَنا عَلَیْهِمْ فَأدْخَلْناهُمْ فی حَیّ ِزِنا ...؛ [11]

    قریش با ما کینه جویی و دشمنی نمی کند جز برای اینکه خداوند، ما را به رهبری و
    سروری ایشان برگزید و ما، آنان را زیر فرمان خویش کشیده ایم."

    سپس امام(ع) دو بیت شعر انشا کرده که مرادش این است که قریشیان، به برکت ما (پیامبر و
    خاندانش) به ثروت و منزلت و شخصیت رسیدند، ولی اکنون حرمت ما را

  •  

    فهرست :
    عنوان صفحه
    مقدمه ....................................................................................................................................
    1- حسادت ورزی و برتری جویی نسبت به خاندان پیامبر ......................................
    2- کینه توزی و انتقامجویی اعراب و قریش ................................................................
    3- هواپرستی و خودخواهی ............................................................................................
    4- عدم تحمل عدل علوی .................................................................................................
    جنگ جمل و انگیزه های برپاکنندگان آن .........................................................................
    فزون طلبی و امتیازخواهی ..............................................................................................
    انگیزه واهی خونخواهی عثمان ...............................................................................................
    ریاست طلبی، انگیزه اصلی شورش ناکثین ......................................................................
    زمینه های جنگ صفین و انگیزه قاسطین ........................................................................
    سودای تشکیل امپراطوری اموی، انگیزه اصلی معاویه .................................................
    فتنه مارقین، از جهل و جمودشان سرچشمه می گرفت ..................................................
    سستی و ناپایداری در دفاع از حق .................................................................................

     

     

     
    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله انگیزه های مخالفت با حکومت علوی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله انگیزه های مخالفت با حکومت علوی, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله انگیزه های مخالفت با حکومت علوی

در طول تاریخ ایران و به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقش مهمی را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی ویا یک دوره تاریخی بوده است. در ادیان الهی و کتب آسمانی، گاه رنگ ها به هر دو مفهوم معنوی و حقیقی خود دیده می شود. درانجیل، کتاب مقدس مسیحیان، رنگهای سبز، طلایی، قرمزو آبی به صورت صفت و در معانی حقیقی آن دو رنگ سفید و سیاه، به عنوان صفت و نیز با مفهوم معنوی آن به کار ...

امویان ....نود سال خلافت امویان از دودمان‌های تاریخی اسلامی بودند. اینان برای نخستین بار خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی کردند. این دودمان از قبیله قریش و از طایفه بنی‌امیه بودند. نخستین خلیفه اموی معاویه فرزند ابوسفیان و هند مشهور به جگرخوار به دلیل پاره کردن سینه و خوردن جگر حمزه)بود. او در زمان عمر خلیفه دوم فرمانروای شام گشت. در زمان خلافت عثمان که از خویشان او بود، قدرت ...

وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی نقش ایرانیان در وزارت برآمدن خاندان های حکومت گر ایرانی بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری. شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب ...

: چنانچه تشکیل حکومت اسلامی، برای سرپرستی و اداره شؤون مسلمانان به حکم ضرورت لازم آید، قهرا نظام و تشکیلاتی باید باشد که بر تعیین حاکم، شرایط، صلاحیت‏ها، اختیارات و اوصاف او نظارت داشته باشد و در چگونگی صدور صلاحیت‏ها و رابطه حاکم بر مردم ضوابطی باشد وگرنه هرج و مرج جای نظم و انضباط را می‏گیرد و این بر خلاف اصول اسلام و منطق است. این نوشتار بر آن است تا حکومت اسلامی رسول الله ...

- طاهریان و فرهنگ طاهر فرزند حسین بن مصعب بن رزیق است. این خاندان ایرانی، از قوالی طلحه بن عبدالله خزاعی، یکی ازچهره های برجسته قبیله عربی خزاعه بودند که زمانی حاکم سیستان بود. و این خود نوعی داخل شدن در نسب عربی بود. در این دوره 50 ساله، نشانی از اینکه آن ها به زبان فارسی توجهی کرده با زبان مزبور رشد و توسعه ای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دوره سامانی ها، آثار فراوانی ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

کلمه شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه 69 و قصص آیه 15 و نیز قصص آیه 15 و صافات آیه 83، ذکر شده است، در سوره صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ایمان و عقیده، و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است. و ان من شیعته لإبراهیم: و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است.و نیز کلمه شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در ...

صفحه چشمه جوشان تاریخ اسلام و سیره اولیاء دین، منبع فیاضی است که همیشه برای همگان درسهای زندگیساز داشته و دارد. از آنجا که ما به «اسوه» بودن معمصومین در همه جهات معتقدیم، توفیق الگوگیری از آنان را جز در سایه شناخت سیره و شیوه آنان به دست نمی‌آوریم. بعد سیاسی زندگی امامان و سیره اجتماعی و مبارزاتی آنان کمتر مورد بحث و تحقیق و عرضه قرار گرفته است. به همین دلیل، شناخت ...

نخستین خلیفه عباسى، ابو العباس سفاح بود.سفاح به معناى کسى است که خون فراوان مى‏ریزد .این لقب به نوعى، از القابى است که در برخى از روایات منسوب به پیامبر ص به «مهدى امت» داده شده است.مانند لقب منصور، هادى، مهدى، رشید، امین و مأمون.جالب آن که به نقل از مسعودى مورخ، لقب نخست وى مهدى بوده است.در جاى دیگرى اشاره کردیم که عباسیان، به مانند علویان، گرایش‏هاى شیعى داشتند، اما ...

: چنانچه تشکیل حکومت اسلامی، برای سرپرستی و اداره شؤون مسلمانان به حکم ضرورت لازم آید، قهرا نظام و تشکیلاتی باید باشد که بر تعیین حاکم، شرایط، صلاحیت‏ها، اختیارات و اوصاف او نظارت داشته باشد و در چگونگی صدور صلاحیت‏ها و رابطه حاکم بر مردم ضوابطی باشد وگرنه هرج و مرج جای نظم و انضباط را می‏گیرد و این بر خلاف اصول اسلام و منطق است. این نوشتار بر آن است تا حکومت اسلامی رسول الله ...

ثبت سفارش