شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره) شخصیت استثنایی و ممتاز خصوصیات امام، استثنایى و ممتاز و بىنظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل کنیم، این استثنا و امتیاز را بهتر و بیشتر مىیابیم.
حال که این داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگینى قلبهاى ما را مىفشارد، خلأ وجود او را بیشتر احساس مىکنیم....
امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتندار و متقى بود.
نمىشد حقیقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد.
داراى ارادهیى پولادین بود و هیچ مانعى نمىتوانست او را از حرکت باز دارد.
انسانى بسیار دلرحم و رقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بىخود مىشد، و چه در هنگام برخورد با نقطههایى از زندگى انسانها که بهطور طبیعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مىکند.
انگیزههاى نفسانى، جاذبههاى مادّى، هوىها و هوسها، نمىتوانست به قلهى رفیع وجود باتقواى او دستاندازى کند.
او امیر هوىها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حکومت نمىکردند.
صبور و بردبار بود و سختترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او، تلاطم ایجاد نمىکرد.
راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا به اعتقاد من، مهمترین و تعیینکنندهترین راز موفقیت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود.
ایشان توانست معناى «ایّاک نستعین» را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهى متصل شود.
وقتى یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودى، خودش را به اقیانوس بىپایانى وصل مىکند، دیگر هیچ عاملى وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید.
اگر هر انسانى همین کار را بکند، همانگونه خواهد شد.
البته انسانها به آسانى نمىتوانند این کار را بکنند؛ ولى ایشان توانست و کرد.
ما باید به قدر وسع خودمان تلاش کنیم.
بزرگان در قلهها ایستادند، ما نیز از دامنهها حرکت کنیم و به آن سمت پیش برویم؛ هرچند به آن قلهها هم دست پیدا نکنیم؛ ولى بههرحال حرکت و رفتن، فریضه و وظیفهى همهى ماست.
شخصی ممتاز و جامع صفات رهبر کبیر عزیز و امام فقید بزرگوار ما، چهرهى درخشانى در عالم بود و حقیقتاً مثل او را نه در این زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتیم و در میان چهرههاى معروف عالم - بعد از انبیا و اولیا(علیهمالسّلام) - شخصیتى با این عظمت و خصوصیات مثبت و جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداریم.
من عقیدهى قاطع دارم که اگر این بزرگوار همهى آن خصوصیات مثبت چون: علم و قاطعیت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرک - به معناى تجنب از اهواى خود و دیگران - را نمىداشت، به این توفیقات دست نمىیافت.
این توفیقات بزرگ در زمانى به وجود آمد که تمام نشانهها حکایت از انزواى دین و کهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفکرات و اخلاق و شیوههاى مادّى و حاکمیت هوسهاى شیطانى و بشرى در دنیا داشت.
دشمن شناسی، دوست شناسی امام خصوصیات ممتاز فردى خیلى داشت؛ اما توفیقات او بالاتر از آن بود که به خصوصیات فردى یک انسان - هرچه هم بالا - متکى باشد.
شجاعت و آگاهى و عقل و تدبیر و دوراندیشى امام بسیار ممتاز بود - در اینها هیچ شکى نیست - اما توفیقاتى که آن بزرگوار به دست آورد، خیلى بالاتر از این است که به شجاعت و عقل و تدبیر و آیندهنگرى زیاد یک انسان متکى باشد.
آن توفیقها از جاى دیگر نشأت مىگرفت، که در درجهى اول از اخلاص او ناشى مىشد؛ «مخلصین له الدّین».
مخلص خدا بود و کار را فقط براى او - ولاغیر - انجام مىداد.
لذا اگر همهى دنیا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چیزى مىخواستند که مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد.
در درجهى دوم، توکل و حسن ظن به خدا داشت.
هیچ کارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود.
کارهاى بزرگ، حرکتهاى عظیم، کندن کوههاى راسخ و جبال راسیات براى او میسور بود؛ چون عقیده داشت که به خدا متکى است و خدا او را کمک مىکند؛ و چون به خدا توکل داشت، لذا با حسن ظن مىنگریست.
امام دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهى ممکن نبود، و آن عبارت بود از: دشمنشناسى و دوستشناسى.
در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نکرد.
از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم در مقابلشان ایستاد، و نیز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
راز توفیقات پیوسته امام عظیمالشأن که فجر انقلاب اسلامى را در دل تاریکیهاى مادّیت و فساد و ظلم و فسق کنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مکتب نبوى بود؛ و این بود سرّ توفیقات پیوسته و محیرالعقول او در برانگیختن مردم و در هراس افکندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پیروزیش در صحنههاى گوناگون.
فرق امام بزرگوار ما و دیگر مصلحان تاریخ اسلام در یکى دو قرن اخیر همین بود.
امام وارد صحنه شد، وسط میدان آمد، میان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبیین کرد و آنها را به ایمان روشنبینانه و آگاهانهاى مثل ایمان خود رساند؛ آنگاه ایمان و انگیزه مردم و تعالیم اسلام، معرکه را به سود حقّ و حقیقت تمام کرد.
دیگران نمىتوانستند و نتوانستند این مرحله دشوار را پیش ببرند؛ اما امام توانست.
ملت ایران به این اصول اعتقاد پیدا کرد، ایمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت.
نتیجه این شد که اوّلاً نظام اسلامى علىرغم همه کارشکنیها و دشمنیها به پیروزى رسید و روزبهروز تا امروز ریشهدارتر شد و ثانیاً فکر تحقّق و حیات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استکبار قدرتهاى مستکبر، در مرزهاى این کشور محدود نماند.
خصوصیات و ویژگی راه حضرت امام خمینی(ره) 1- آرمان های بزرگ امام آرمانهاى بزرگى که امام(ره) بیان مىکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همهجانبهى ملت - خودکفایى به معناى کامل - پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعهى اسلامى، حمایت بىدریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها.
همهى ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد.
ما باید راه و اعمال صالح و حرکت مداوم او را دنبال کنیم.
مشخصات عصر امام خمینی (ره) امام کبیر ما عصر جدیدى را آغاز کرد، و امروز که دلها و جانهامان لبالب از حسرت فقدان آن عزیز بىهمتاى امت اسلامى است، بزرگترین وظیفهى ما این است که مشخصات عصرى را که امام(ره) آغاز کردند و ملت را درفضاى آن قرار دادند و به جهان اعلام فرمودند، بدانیم و این مشخصهها را حفظ کنیم.
عزادارى واقعى وقتى است که ما به این فریضه عمل کنیم.
عصرى که امام بزرگ و عظیمالشأن ما آغاز کردند، مشخصههایى دارد که عمدهى آنها عبارت است از: ایجاد روح عزت و استقلال و استغنا و اعتماد به نفس براى ملتى که در طول سالیان متمادى سعى شده بود این روحیات از او گرفته شود و دیگران بر سرنوشت او تسلط پیدا کنند....
مشخصهى دیگر عصرى که امام موجد آن بودند، عبارت است از گرایش و احترام به ارزشهاى انسانى و عدالت و حریت و آراى مردم.
همان شخصیت باعظمت که امروز مردم دنیا و دشمنان او نیز به عظمتش اعتراف مىکنند، مىگفت: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر است از اینکه به من رهبر بگویند.
راست مىگفت و تعارف و تظاهر نمىکرد.
او تا آن اندازه براى مردم احترام قایل بود که خود را خدمتگزار آنها بداند.
ما مثل این نمونه را در دنیا و تاریخ سراغ نداریم.
هدایتگر اصلی راهى را که ما در طول این یازده سال پشت سر امام طى کردیم، راهى نبود که به طور طبیعى و بدون هدایت و حمایت و کمک الهى بتوانیم آن را طى کنیم.
از پیچ و خمهاى عجیبى عبور کردیم و به برکت رهبرى امام(ره)، فراز و نشیبهاى عجیبى را پشت سرگذاشتیم و این نبود مگر آن که هدایت الهى ما را کمک مىکرد.
عقیدهى خود ایشان هم همین بود و من از ایشان این حرف را شنیده بودم که مىگفتند: «من از اول انقلاب، احساس مىکنم دست هدایتى ما را کمک مىکند و پیش مىبرد و راهها را در مقابل ما باز مىکند».
حقیقت هم همین بود و خداى متعال این هدایت را در مقابل مجاهدت و خلوص و صفا و نورانیّت، ارزانى مىدارد.
هدایت الهى، به انسانهاى غافل نمىرسد.
این که در همین مناجات شعبانیه مىفرماید: «و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»، این نورانى کردن چشم دل و روشن کردن حقایق براى دل بیدار و چشم بصیر مؤمن، رایگان به دست نمىآید و بدون مجاهدت و تلاش و ارتباط با خدا، امکان ندارد تحقق پیدا کند.
راهى را که ما در طول این یازده سال پشت سر امام طى کردیم، راهى نبود که به طور طبیعى و بدون هدایت و حمایت و کمک الهى بتوانیم آن را طى کنیم.
دوران دهساله حیات امام الگوی حیات جامعهی انقلابی سخن آن است که دوران دهسالهى حیات مبارک امام خمینى (رضوان اللَّهتعالىعلیه)، الگو و نمونهى حیات جامعهى انقلابى ماست و خطوط اصلى انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است.
دشمنان خامطمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینى، دوران جدید با مشخصاتى متمایز از دوران امام خمینى (قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند.
امام خمینى، یک حقیقت همیشه زنده است.
نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است.
امت امام و شاگردان او که از سرچشمهى فیاض آن موجود ملکوتى سیراب شده و عزت و کرامت اسلامى و انسانى خود را در آن جستهاند، اکنون شاهد آنند که ملتهاى دیگر، حتّى ملتهاى غیرمسلمان، نسخهى تعالیم انقلابى آن قائد عظیم را مایهى نجات خود دانسته و آزادى و عزت خویش را در آن یافتهاند.
امروز به برکت نهضت آن یگانهى دوران، مسلمانان در همهجا بیدار شدهاند و کاخ امپراتوریهاى سلطهى ظالمانه، رو به ویرانى نهاده است.
ملتها ارزش قیام ملى را دریافته و غلبهى خون بر شمشیر را تجربه مىکنند و همه در همهجا، چشم به ملت مقاوم ونستوه ایران دوختهاند.
عناصر اصلی در پایهگذاری جمهوری اسلامی نکته اول –که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده ی نظام است –عبارت است از اسلام گرایی وتکیه برمبانی مستحکم اسلامی وقرآنی....
امام بر روى اسلام تکیه کرد؛ به اسم اسلام قانع نشد؛ بر این اصرار ورزید که باید قوانین اسلامى در تمام گوشه و کنار دستگاههاى دولتى و حکومتى حاکم شود.
البته این کار، یک کار بلندمدّت بود.
امام هم این را مىدانست که در کوتاهمدّت، این مقصود تحقّق پیدا نمىکند؛ اما راه را باز کرد و حرکت را شروع نمود و جهت را نشان داد و همه فهمیدند که باید به معناى حقیقى کلمه به سمت احکام و تعالیم اسلام و ساخت اسلامى براى نظام و جامعه حرکت کنند تا بتوانند عدالت را تأمین، فقر را برطرف و فساد را ریشهکن کنند؛ تا بتوانند دردهاى مزمنى را که بر این ملت تحمیل شده است، جبران کنند...
عنصر دومى که امام به آن حدّاکثر توجّه را کرد، عنصر «مردم» بود...
به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر مردمدر نظام اسلامی معتقد بود و مردم را در چند عرصه مورد توجه دقیق ...قرار داد0 عرصه اول عرصه اول عرصه تکیه ی نظام به ارای مردم است ....
عرصه دوم عرصه تکلیف مسئولان در قبال مردم است ...
عرصه سوم - که باز بر محور مردم حرکت مىکند - عبارت است از بهرهبردارى از فکر و عمل مردم در راه اعتلاى کشور؛ یعنى استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن...
عرصه چهارم درخصوص توجه امام به مردم عبارت است از لزوم آگاه سازی دائمی مردم...
عنصر سومى که براى امام اهمیت داشت، نظم و قانون بود.
لذا حتّى قبل از آنکه انقلاب به پیروزى برسد، امام دولت معیّن کرد.
عنصر اساسى چهارم که امام آن را در پایههاى نظام جمهورى اسلامى کار گذاشت - و بحمداللَّه مایه ماندگارى نظام شد - مسأله دشمنستیزى و سلطهستیزى است.
امام یک لحظه نه خود از کید و مکر و حیله دشمن غفلت کرد و نه گذاشت که مسؤولان غفلت کنند.
.
در این مرحله، هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جاى آن نظام فاسد، یک نظام سیاسى در این کشور برقرار کرد که به جاى بىاعتنایى به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است.
به جاى بىتوجّهى به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوقالعاده به آنها در