دانلود مقاله ناسیونالیسم

Word 79 KB 4519 17
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مهم ترین گرایش سیاسی ای که شیرازه جامعه ما را تهدید میکند، ناسیونالیسم قومی است.

    این گرایش سیاسی از نظر فکری ضعیف و از لحاظ تشکیلاتی نامنسجم است.

    اما این ضعف ها نبایستی قشر آزادیخواه و سکولار جامعه را از پتانسیل مخرب این تفکر غافل بدارد.

    ناسیونالیسم قومی طرفدارن فعال و متفکر دارد.

    تعدادی هستند که، آگاهانه یا ناآگاهانه، بذر کینه قومی میکارند.

    زمینه ساز بوجود آمدن اردوهای متخاصم قومی هستند.

    سعی دارند که هویت قومی را جایگزین هویت انسانی شهروندان بکنند.

    انواع ناسیونالیسم ناسیونالیسم بردو نوع است: ناسیونالیسم "مدنی" و ناسیونالیسم قومی.

    ناسیونالیسم مدنی به سیستم سیاسی ای گفته می شود که ساختار سیاسی جامعه بعد از اضمحلال سیستم فئودالی را شکل داد.

    هرچند اشاره به حقوق شهروندی، برابری در مقابل قانون، کم اثر کردن ارزشهای مذهبی و فئودالی و تمایل به اتکا بیشتر به منطق علمی از ویژگیهای این سیستم سیاسی به شمار میرود، اما کلیدی ترین ماموریت ناسیونالیسم "مدنی"، ساختن هویت ملی یا فراقبیله ای بجای هویت عشیره ای، و سازمان دادن دولتهای متمرکز سراسری بجای سیستمهای ملو ک الطوایفی بوده است.

    بعبارت دیگر، ناسیونالیسم مدنی با ساختن ملیت ها، ساختار جامعه را طوری بازسازی کرد که امکان رقابت سرمایه را در جغرافیاهای سیاسی متفاوت فراهم آورد.

    اما متفکرین طرفدار جامعه سرمایه داری و یا متاثر از رسانه های اصلی عقیده ندارند که ملت یک پدیده ساخته شده است.

    طبق این تفکر، ادعا میشود که "ملت" به گروهی از انسانها اطلاق میگردد که دارای نژاد، فرهنگ و تاریخ مشترک هستند.

    اما،این تعریف، کامل نیست.

    زیرا ملتها زیادی هستند که از اقوام مختلف تشکیل و دارای ریشه های تاریخی و فرهنگی متفاوت هستند.

    امریکا و کانادا نمونه های از این "ملت"ها هستند.

    از طرف دیگر، جوامع فراوانی هم وجود دارند که فرهنگ، تاریخ و نژاد مشترک دارند اما ملتهای مختلفی را تشکیل داده اند.

    کشورهای عربی نمونه این ملتها است.

    این واقعیات روشن نشان میدهد که ملت ساخته و پرداخته عده ای صاحب زور و ثروت است.

    هرچند پسوند "مدنی" به این نوع ناسیونالیسم اضافه شده است اما واقعیت این است که ناسیونالیسم نیروی محرکه جنگ بین انسانها، و "ملت" محصول جنگها میباشد.

    برای نمونه ملت کانادا محصول جنگ بین انگلیسی زبانها، فرانسویها و مردم بومی کانادا است.

    ایالات متحده آمریکا محصول جنگ بین آمریکا، انگلیسیها، مردم بومی آن سرزمین و اسپانیائی ها میباشد.

    جنگهای ناپلئون ملت فرانسه را ساخت.

    شکست ولزیها و اسکاتلندیها از انگلیسی ها، منجربه تولد انگلستان گردید.

    جنگ جهانی اول و قتل عام ارمنی ها ملت ترکیه را بوجود آورد.

    کشورهای عربی و آفریقایی محصول جنگ و رقابت کشورهای اروپائی هستند.

    اینها تازه بهترین نمونه های ناسیونالیسم مدنی هستند.

    پروسه تشکیل دولتهای ملی بروشنی بر این واقعیت تاکید دارد که ملت عبارت است از مجموعه افرادی که در اثر جنگهای مختلف در چارچوبه های سیاسی معینی تحت کنترل تشکیلاتی به نام دولت در آمده اند.

    پرچم، سرود، آئین های ملی و...علاوه بر مشخص ساختن اردوی گروههای متنوع صاحب ارتش و سرمایه، حکم داروی مسکن برای تخفیف درد پروسه ملت سازی و ملت پروری دارد.

    ناسیونالیسم قومی به گرایش سیاسی ای اطلاق میشود که قومیت، زبان و آداب و رسوم جامعه منتسب به قوم "خودش" برایش مقدس بوده و برای گرفتن سهمی از قدرت این ویژگیها را به پلاتفرم سیاسی تبدیل میکند.

    تقدس خون، خاک و زبان، کهنه پرستی، منزه جلوه دادن قوم "خود"، اهریمن سازی از ا قوام دیگر، اشاعه تنفر قومی از ویژگیهای فکری ناسیونالیسم قومی است.

    برای اشاره به محصول ناسیونالیسم قومی میتوان به وقایع افغانستان ،یوگسلاوی در دهه نود میلادی، نسل کشی رواندا و کشتار در فلسطین و اسرائیل و وقایع چچن اشاره کرد.

    برای روشن شدن بیشتر موضوع، سعی خواهد شد، درک ناسیونالیسم قومی را ازجایگاه زبان، قومیت و فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد .

    تقدس زبان از نظر ناسیونالیسم قومی، زبان مکالمه حکم یک بخش مقدس از هویت قومی را دارد که بایستی از آن به هر قیمتی پاسداری نمود.

    1.

    برخلاف نظر ناسیونالیسم، زبان یک وسیله برای ارتباط انسان با افراد پیرامونش است.

    این وسیله فرهنگی هم متغیر است.

    مدام و هم زمان با تحولات اقتصادی و اجتماعی جامعه در حال تغییر و دگرگونی است، بوجود می آید و محو میشود و یا تبدیل به چیز دیگر میگردد.

    این نکته را هم یاد آور شوم که فراگیری زبانی غیر از زبان محلی هر کسی را با فرهنگ تر میکند.

    اما علت اینکه طرفداران ناسیونالیسم قومی آنرا "بی فرهنگی" قلمداد میکند در جائی دیگر بایستی جستجو کرد.

    2.

    زبان های فارسی وپشتو به دلایل قابل توضیحی به عنوان زبانهای رسمی کشور انتخاب شده است.

    متعاقب گسترش سرمایه داری و ضرورت استفاده از تکنولوژی و علوم جدید و سازمان دادن جامعه مدرن و تشکیل دولتهای متمرکز وجود یک زبان سراسری که همه شهروندان بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند ضرروری شد ه است و جهان هرچه بیشتر بطرف یک زبانی پیش میرود.

    در قرن 17 تنها 25 درصد از مردم انگلیس به زبان انگلیسی امروزی صحبت میکردند.

    بعد از استقلال ایتالیا تنها 2.5 درصد از جمعیت آن کشور به زبان ایتالیائی امروز تکلم میکردند.

    اما نیاز به آموزش علوم و تکنولوژی، دولتمردان را واداشت که یک لهجه را از میان لهجه های رایج انتخاب و به زبان سراسری کشور تبدیل کنند.

    طبعا زبانی به عنوان زبان سراسری انتخاب میشد که در مناطق شهرنشین اصلی بیشترین رواج را داشت.

    خلاصه، زبان یک ارزش فرهنگی نبود که توسط عظمت طلبی به بقیه تحمیل شود.

    ناسیونالیسم قومی بوسیله ستایش زبان ایل و تبار خود و تکفیر زبان اقوام دیگر قصد دارد که سوخت مورد نیاز برای ایجاد تنفر قومی را آماده و نیرو بسیج کند.

    قوم اهریمنی برخلاف نیروهای سیاسی سکولار ، سوسیالست و کمونیست، ناسیونالیسم قومی با توسل به ایجاد تنفر قومی نیرو بسیج میکند.

    ناسیونالیسم قومی انتقادی جدی ای به نابرابری اقتصادی، نابرابری حقوقی بین زن و مرد، که دولت حاکم به جامعه شان تحمیل کرده است، ندارد.

    مطالباتی نظیر بیمه بیکاری، اشتغال برای همه، بهداشت و تحصیل رایگان و رفاهیات اجتماعی در دستگاه فکری این تفکر سیاسی نایاب است.

    در نتیجه به منظور جمع آوری نیرو، و برای تبدیل شدن به اهرم فشار و امتیازگیری در برابر خود هیچ راهی غیر از تنفر قومی نمی شناسد.

    به همین علت توسل تبلیغات علیه ملیت های دیگر محور اصلی کمپا ین شان را تشکیل میدهد.

    قوم برگزیده در حالی که از دیدگاه ناسیونالیسم قومی، قوم "دیگر" ، منشاء هرگونه بلایای زمینی و سماوی بشمار میرود، قوم "خودی" نژادا منشاء نیکی، شکست ناپذیری و منجی عالم بشریت معرفی میشود.

    بخاطر نفوذ بیشترشان در سیستم سیاسی اقتصادی .

    از طریق ایجاد غرور، خودخواهی قومی و برانگیختن تنفر یک گروه اجتما عی بر علیه گروه دیگر نیرو برای آرمانشان جمع کند.

    فرهنگ تقدس فرهنگ فرسوده فئودالی یکی دیگر از ستونهای تشکیل دهنده ناسیونالیسم قومی است.

    این تفکر چون میخواهد با متمایز کردن "ملیت خود" از "دیگران" هویت همنوعانش را شکل دهد، خود را با دست آوردهای بشری بیگانه میداند.

    مثلا پوشش لباس غربی، مراوده آزاد زن و مرد، زیر سئوال بردن نورمها و سنن اجتماعی کهن در دستگاه فکری این گرایش سیاسی ـ "فرهنگ بیگانه" محسوب میشود.

    انتقاد ناسیونالسیم قومی به اقوام دیگر این نیست که چرا مانع تماس فرهنگی شهروندان با دنیای خارج شده است.

    دقیقا برعکس، اعتراض بر سر این است که چرا دروازه ای دیگر گشوده شده فرهنگ و جهان بینی آنها را به چالش کشیده.

    در عصر حاکمیت "جهان بینی های بومی و اقلیمی"، وقتی کسی مریض میشد بجای دکتر، او را نزد ملا و دعا نویس میبردند؛ زن برده مرد بحساب میامد؛ دهقان مایملک فئودال بود.

    متفکرین ناسیونالیسم قومی میخواهند موج روند تاریخ را به عقب برگردانند.

    این امر را خودشان علنا و بدون پرده فریاد میزنند.

    فعالین ناسیونالیسم قومی از نظر طبقاتی حتی بورژوازی را نمایندگی نمی کنند.

    بورژازی امروزی بیشتر تمایل به تجارت آزاد، ادغام فرهنگها و در خیلی موارد کم کردن محدودیت اجازه کار برای شهروندان کشورهای مختلف دارد.

    حرکت اتحادیه اروپا بسوی یک کشور واحد با یک ساختار سیاسی و زبان ارتباطی مشترک یک نمونه از روند جامعه سرمایه داری امروز است.

    در آینده نزدیک شاهد ادغامهای بیشتر در امریکای شمالی، آسیای جنوب شرقی و حتی کشورهای عربی خواهیم بود.

    این اتفاقات در حالی رخ میدهد که متفکرین و فعالین قومگرا میخواهند اعضای منتسب به قوم خود را در یک محدوده جغرافیایی محبوس و از دست آوردهای فرهنگی همنوعانشان در اقصا نقاط دنیا محروم کنند.

    فعالین تفکر مورد بحث تنها آن قشر از جامعه را که بعلت فشارهای اجتماعی و عجز خودشان از جوابگوئی به وضعیت موجود به لومپنیزم درغلطیده اند، نمایندگی میکنند.

    مشغله اینها "عفت" و "پاکی" زنان ایل و عشیره خود و پس فرستادن آنان به سر شغل "هویتی" خودشان یعنی "خانه داری" است.

    مشکل خود هویت ملی است نه فقدان آن برخلاف تصور رایج، مسئله ملی یک معضل طبیعی اجتماعی نیست.

    فعالین ناسیونالیسم این مسئله را تبدیل به مشکل اجتماعی کرده اند.

    کودکی که به دنیا می آید نه مذهب دارد نه ملیت.

    اما فاکتورهای پیرامونی نظیر فرهنگ و سنت خانواده و اطرافیان، رسانه های گروهی و تحولات سیاسی اجتماعی ارزشهای فکری و فرهنگی او را میسازند.

    این فاکتورها سبب میشود که در یک مقطع انسان خود را متعلق به مذهب یا ملیت خاصی قلمداد بکند.

    همان نیروئی که سنگسار انسان را به جرم به اوج رساندن یک رابطه دوستی، یعنی سکس، توجیه میکند؛ همان نیروئی که برادر و پدر ناموس پرست را وادار میکند که برای بازگرداندن "عفت" و "شرف" خانوادگی خواهر و یا دختر خود را به قتل برسانند، همان نیرو یا شبیه همان نیرو انسان قومپرست و ناسیونالیست را وادار میکند که برای دفاع از هویت قومی اش جان بدهد و جان بگیرد.

    خیلی ها هستند که خود را متعلق به قوم خاصی میدانند.

    به تاریخ و فرهنگ ملی خود افتخار می کنند، اما در عین حال خیلی از این افراد حاضر هستند آب و خاک، آداب و رسوم، افتخارات ملی و حتی اعضای خانواده خود را رها کرده و بدتر از همه خطر بجان بخرند تا خود را به کشوری برسانند که با زبان، فرهنگ و آداب و رسوم آن هیچ آشنائی ندارند، اما در آنجا از حقوق ابتدائی برخوردار هستند.

    این نمونه نشان میدهد که تعلق به دین و ملیت غریزی نیست، بلکه به وسیله فرهنگ جامعه، رسانه های گروهی و فعالیت یک عده تولید شده است.

    بنابر این بدییهات، حقوق ملی هیچ قرابتی با حقوق مدنی ندارد.

    ما سه کشور مستقل فارسی زبان و بیش از یک دو درجن کشور عربی زبان داریم اما وجدانا چند درصد از جمعیت این کشورها از کمترین حقوق انسانی برخوردارهستند؟

    بحث بی پایگی ناسیونالیسم ما را با سئوالی ممکن است مواجه کند: پس دلیل رشد ناسیو نالیسم قومی در دهه اخیر چیست؟

    علت اوج گیری این تفکر در دهه نود را بایستی در جنگ سرد یافت.

    همچنانکه در کشورهای اسلامزده مثل افغانستان و ایران ، اسلام اسلحه غرب بر علیه نفوذ شوروی بود، در اروپا ناسیونالیسم قومی این ماموریت را برای مقابله و تضعیف بلوک شرق ایفا کرد.

    بلوک غرب به جنگهای قومی آذربایجان و ارمنستان، چچن و یوگسلاوی احتیاج داشتند تا هژمونی خود را بر دنیا تثبیت کنند.

    تا بهره کشی انسان از انسان را موجه جلوه دهد.

    تا نابرابری اجتماعی را ازلی و ابدی قلمداد کند.

    تلاش برای هویت قومی و ملی تلاشی است برای برگرداندن موج تاریخ؛ تلاشی است برای انباشتن مشکلی بر گرفتاریهای دیگر.

    مشکل انسان امروزی فقدان هویت ملی نیست بلکه خود داشتن هویت ملی سرچشمه اکثر مشکلات جامعه است.

    هویت های ملی گوناگون سازنده مرزهای "پرگوهر" متعدد، ارتشهای بزرگ و کوچک و سلاحهای کشتار جمعی هستند.

    این موانع دنیا را پر از فقر، نا امنی و خشونت کرده است.

    راستش ناسیونالیسم فلسفه ای است برای مشروعیت بخشیدن به کشتن انسان به دست همنوعش.

    ایدئولوژی است که استثمار و به انقیاد کشیدن انسان را موجه جلوه میدهد.

    فلسفه ای است که ساخت، انباشت و بکارگیری سلاحهای کشتار جمعی و پاکسازی قومی را توجیه میکند.

    اگر یک دهم هزینه ای که صرف جنگهای ملی، تسلیحات اردو، امورات مرزداری و کنترل رفت آمد انسانها شده است، خرج جامعه میشد اکنون کره زمین تبدیل به بهشت شده بود.

    راه حل "مسئله ملی" از نگاهی دیگر بنا به آنچه که گفته شد، ناسیونالیسم ایدئولوژی ای است که منشاء اکثر جنگها در دو قرن اخیر بوده است.

    ملت حاصل این جنگها و اساسا به گروهی از افراد جامعه اطلاق میشود که مغلوب دولتها شده اند.

    فلسفه مدح و ثنای افتخارات ملی، پوشاندن فقر، استثمار و اشاعه جهل است.

    جهل به منظور ممانعت انسان از آگاهی در مورد حقوق خویش است.

    ناسیونالیسم قومی از این بدتر، تفکری است که ستونهای اصلی اش بر مبنای قوم ستیزی و جهل فرهنگی استوار است.

    مجاهدت طرفداران این ایدئولوژی به قصد باز گرداندن جامعه به دوره فئودالی است.

    اساسی ترین راه حل مسئله ملی افشاء کرکتر عقبگرای این تفکر است: افشا پیآمدهای هولناک این جنبش و تاکید بر خواستهای مدنی و پیشرو جامعه است.

    اگر کسی دلسوز قوم و قبیله خود است، در عوض راه پسروی، لازم است که راه پیشروی را به آنها نشان دهد.بجای تبلیغات قوم ستیزانه بایستی

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله ناسیونالیسم, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله ناسیونالیسم, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله ناسیونالیسم

چکیده قوم یا قومیت در انگلیسی از واژه Ethnie مشتق شده و در زبان یونانی Ethnos به مردمانی اطلاق می شود که بیش از پیدایش دولتهای تک شهری بصورت عشیره ای یا قبیله ای زندگی می کردند. ویژگیهای قوم و ملت تقریباً یکسان هستند که پیوندهای خویشی در اقوام قویتر از ملت است و علاوه بر این ملت به دنبال حاکمیت سیاسی است تفاوت اساسی بین ملت و قومیت بوجود آمدن دولت ملی می باشد. یکی از عوامل تشدید ...

مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو ...

مقدمه برای فهم تغییرات ما با ید به زیر سطح اشیا و حوادث بنگریم و بکوشیم آنچه را که در ذهن مردم روی می داد و می گذشت پیدا کنیم زیرا عمل و اقدام به آن صورت که ما آن را می بینیم خود نتیجه ای از مجموعه ی افکار و شهوات ، تعصبات و خرافات ، امید ها و ترس هاست و هرگز هیچ اقدام و عملی را نمی توان به تنهایی و بدون توجه به عللی که به آن عمل منتهی شده است فهمید . توفان تغییرات بزرگی که در ...

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

مقدمه سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی ...

بررسی نظریات ارنست گلنر: برای بررسی زون پنجم و در نهایت توضیح تئوریک و فلسفی نظریات خود، ارنست گلنرفصلهای آخری کتاب ناسیونالیسم خود را اختصاص به توضیح دو مفهوم، دو جریان فکری و پروسه ی اجتماعی داده است. این دو جریان عبارتند از: احساس و خرد، ریشه ها و خرد و یا به بیان سیاسی و تئوریک قومیت و ملیت (فرهنگ و تمدن). این مفاهیم در نوشته های خیلی از فیلسوف ها و متفکرین علوم اجتماعی دیگر ...

این مسئله مسلم است که در دین اسلام ملیت و و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد ، بلکه این دین به همه ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه می‌کند ، و از آغاز هم دعوت اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است و بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف ریشه ملت‌پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن برکند . در اینجا لازم است ما در دو قسمت بحث ...

مقدمه : قرآن کریم که دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفى مى کند نه چند تا، یک نام روى آن مى گذارد و آن «اسلام » است.البته مقصود این نیست که در همه دوره ها دین خدا با این نام خوانده مى شده است و با این نام در میان مردم معروف بوده است، بلکه مقصود این است که حقیقت دین داراى ماهیتى است که بهترین معرف آن لفظ اسلام است، و این است که مى گوید: ان الدین عند الله الاسلام (آل ...

... «الانسان‌ بین‌ المادیه ‌ و الاسلام‌» یکی‌ از عمیق‌ترین‌ کتابهای‌ استاد «محمّد قطب‌» در تحلیل‌ و بررسی‌ دیدگاههای‌«فروید» درباره‌ روانکاوی‌ است‌... «محمّد قطب‌» در کتابهای‌ دیگری‌، از جمله‌ «دراسات‌ فی‌النفس‌ الانسانیه ‌» و:«فی‌النفس‌ و المجتمع‌» بحثهای‌ جالب‌ دیگری‌ در زمینه‌های‌ روانشناسی‌ و روانکاوی‌ از دیدگاه‌ اسلام‌ دارد، ولی‌ این‌کتاب‌، ویژه‌ نقد و بررسی‌ تئوریهای‌ ...

وحدت از دیدگاه امام خمینى (ره)؛ استراتژى یا تاکتیک// خبرگزاری شبستان: وحدت گرچه در ادبیات اسلامى کاربرد و نقش اساسى دارد، امّا در ادبیّات سیاسى رایج کمتر مورد بررسى قرار گرفته است و آن‏چه در این زمینه به‏کار رفته، بیشتر مفاهیمى است که برترى یک شیوه و یا تفکّر را به دنبال داشته و بیشتر کاربرد خارجى دارد؛ مفاهیمى چون ناسیونالیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم و... از این دسته به‏شمار ...

ثبت سفارش