دانلود تحقیق مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران

Word 74 KB 4828 18
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • انقلاب بهمن 57 ایران سرآغاز فصلی تازه در تاریخ کشور ما بود.

    این انقلاب توانست برای نخستین بار و در وسیع‌ترین سطح میلیون‌ها زن و مرد و پیر و جوان را به عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی وارد کند.

    بر اثر این انقلاب ، بویژه بدلیل خصلت توده‌ای آن و از خلال مبارزات ، تضادها و تناقض‌ها، شرایط گذار آرام جامعه ما به دورانی نوین پدید آمد، که نشانه‌های آن، اکنون در جنبش اصلاحات انقلابی، موسوم به جنبش دوم خرداد خود را نشان می‌دهد.

    شاید کسانی نخواهند و یا نتوانند پیوند‌های جنبش اصلاح طلبی انقلابی کنونی ایران را با انقلاب 57 بپذیرند، اما این نخواستن و یا نتوانستن در واقعیت این پیوند تغییری نمی‌دهد.

    تشدید توطئه‌ها علیه اصلاحات انقلابی و جنبش کنونی مردم ایران چه در داخل و چه در خارج از کشور، که هم انقلاب 57 و هم جنبش کنونی را شامل شده، خود به نوعی دیگر در تائید این پیوند‌ است.

    این توطئه‌ها، تنها در مقاومت خونین سرمایه‌‌داری بزرگ تجاری و زمینداران بزرگ و مافیای وابسته به آن خلاصه نشده ‌است.

    در عرصه ایدئولوژیک و روانی نیز توطئه‌هائی که از ابتدای انقلاب 57 و با هدف تحریف مضمون این انقلاب به راه افتاده بود ، اکنون علیه جنبش اصلاحات تشدید شده است.
    نکته مرکزی در این کارزار ایدئولوژیک و ظاهرا علمی عبارتست از طرح نظریه‌ هایی، که ظهور و بروز و پیروزی انقلاب بهمن 57 را در چارچوب به اصطلاح ‌تقابل تاریخی سنت و مدرنیته جای داده و این انقلاب را به عنوان واکنش سنت در برابر مدرنیته و یا بعضا انتقام سنت از مدرنیته تعبیر می‌نماید.

    بر اساس این نظریه‌ها، گویا سرعت نوسازی و مدرنیسم یا به گفته برخی دیگر غربی شدن جامعه ایران در دوران دیکتاتوری شاه چنان شتاب گرفته بود که اقشار و لایه های سنتی یا توده های مسلمان جامعه توان انطباق یا تحمل آن را نیافتند و در نتیجه به واکنش در برابر آن پرداختند و به انقلاب روی آوردند!
    نکته مرکزی در این کارزار ایدئولوژیک و ظاهرا علمی عبارتست از طرح نظریه‌ هایی، که ظهور و بروز و پیروزی انقلاب بهمن 57 را در چارچوب به اصطلاح "‌تقابل تاریخی" سنت و مدرنیته جای داده و این انقلاب را به عنوان "واکنش سنت در برابر مدرنیته" و یا بعضا "انتقام" سنت از مدرنیته تعبیر می‌نماید.

    بر اساس این نظریه‌ها، گویا سرعت نوسازی و مدرنیسم یا به گفته برخی دیگر "غربی شدن" جامعه ایران در دوران دیکتاتوری شاه چنان شتاب گرفته بود که اقشار و لایه های سنتی یا "توده های مسلمان" جامعه توان انطباق یا "تحمل" آن را نیافتند و در نتیجه به واکنش در برابر آن پرداختند و به انقلاب روی آوردند!

    دو جریان عمده در ترویج این نوع نظریه‌ها از ابتدای انقلاب 57 تاکنون منافع بسیار جدی داشتند.

    سلطنت طلبان که بر این اساس خود را نماینده نوسازی و مدرنیسم ایران معرفی می‌کنند، که گویا با انقلاب و خلع آنها از قدرت اکنون جامعه در پسرفت و قهقرا غوطه ور شده است!

    در طرف دیگر نیروهای ارتجاعی مذ‌هبی‌ قرار دارند که خود را نماینده سنت معرفی کرده و در این نظریه پردازی‌های انحرافی منبعی برای مشروعیت خود جستجو می‌کنند و حکومت پس از انقلاب را حق خود می‌دانند.

    آنها نه تنها این نظریه‌ها را با اهداف سیاسی و اقتصادی و برخاسته از منافع طبقاتی خویش ترویج کرده و می‌کنند، بلکه می‌کوشند به هر بهائی آن را تحمیل کنند.

    برای رسیدن به این هدف، که در حقیقت "نفی‌انقلاب" را دنبال می‌کند، بر جوانبی از واقعیت تکیه می‌کنند که خود در بوجود آوردن آن سهم عمده و اساسی داشته‌اند.

    اگر برای بخشی از این مبلغین، "بورژوازی وابسته به امپریالیسم" تنها نماینده مدرنیسم در ایران است ، برای دسته دیگر "سرمایه‌داری تجاری وابسته" تنها نماینده سنت محسوب میشود.

    این در حالی‌است، که آن "مدرن" و این "سنت"، در عمل نه تنها هیچ "تقابلی" با هم ندارند ، بلکه ماهیتا هر دو در یک جبهه ، رو در روی انقلاب ایران قرار داشته و قرار دارند.

    آنها جنگ سنت و مدرنیسم را به سود خود و به زیان مردم ایران به راه انداخته‌اند و آن را به جنگ "با ریش" و "بدون ریش" ، "با حجاب" و "کم حجاب" و "بد حجاب" و "بی‌حجاب" تبدیل کرده‌اند.

    تعجب آور نیست که همین دو جریان همصدا "مرگ انقلاب" را تبلیغ می‌کنند.

    جناح ارتجاع حاضر در حاکمیت اینگونه تبلیغ می‌کند که خلع از قدرت این جناح از حاکمیت به معنای پایان انقلاب است، اپوزیسیون جناح راست و سلطنت خواهان مهاجر نیز جنبش انقلابی کنونی را "کوبیده شدن آخرین میخ ها بر تابوت انقلاب ایران" معرفی می‌کنند.

    میزان تاثیرگذاری این نظریات را، البته نباید دست کم گرفت چرا که آنها فقط یک نظریه نیستند، بلکه، در داخل حاکمیت بخشی از ایدئولوژی حاکم هستند و می‌رفتند تا ایدئولوژی مطلق و حاکم شوند.

    باید توجه داشت که این نظریه‌ها بیش از ده سال بطور رسمی در جمهوری اسلامی تبلیغ شده اند؛ نه تنها تبلیغ شده اند، بلکه هزاران جوان کم آگاه و یا بی‌اطلاع و بی‌ارتباط با انقلاب 57 و ناآگاه نسبت به انقلاب جهانی را خوراک فکری داده‌اند و توسط عواملی که در میان این جوانان داشته‌اند و یا بوجود آورده‌اند، آنها را به کار گرفته‌اند تا این نظریه‌ها را متکی به تجربه روزمره آنها، به "حقیقت" مسلم زندگی هر روزه آنها تبدیل کنند.

    ارتجاع داخل کوشیده ‌است، در این کارزار ضد انقلابی، با ضربات تازیانه، تقابل "مدرنیته سلطنتی" و "سنت ارتجاعی" را در جامعه رسوخ دهد.

    بدین ترتیب، تمام قدرت ارتجاع در داخل و امپریالیسم و طرفداران بازگرداندن چرخ تاریخ به پیش از انقلاب در خارج در پشت سر این نظریات و تبلیغ و تحقق آن قرار دارند.

    آیا انقلاب بهمن ضد مدرنیسم بود؟

    آیا واقعا هدف انقلاب بهمن 57 بازگشت به سنت‌ها بود؟

    آیا انقلاب ایران حرکتی قهقرایی است؟

    آیا مضمون جنبش کنونی بازگشت، احیا و تحقق انقلاب ایران و آرمان‌های آن است و یا دفن انقلاب؟

    جنبه مدرن انقلاب بهمن 57 انقلاب بهمن 57 چه به لحاظ اقشار و طبقات شرکت ‌کننده در آن، چه به لحاظ خواست ها و مطالبات مطرح شده در آن و چه از نظر روش‌های بکار گرفته شده در آن یک انقلاب مدرن بود.

    به لحاظ طبقات شرکت ‌کننده، انقلاب 57 بر وسیع ‌ترین لایه های اجتماعی متکی بود و به جز سرمایه ‌داری وابسته به امپریالیسم تمام دیگر اقشار و طبقات اجتماعی اعم از سنتی یا مدرن با پیگیری کمتر یا بیشتر در آن شرکت کردند.

    سرمایه ‌داری سنتی تجاری و سرمایه ‌داری مدرن وابسته از همان ابتدا ولی به اشکال متفاوت در برابر انقلاب قرار گرفتند.

    انقلاب ایران به لحاظ خواست ها و مطالبات نیروهای شرکت کننده در آن نیز یک انقلاب مدرن بود.

    توده‌های مردم شرکت ‌کننده در انقلاب به هیچ ‌وجه نوسازی و مدرنیسم یا تجدد را بطور مطلق مردود نمی‌دانستند، بلکه آنها نوسازی وابسته و ناعادلانه را رد می‌کردند.

    آنها آنگونه نوسازی را رد کردند که در خدمت طبقه‌ای معین و گروهی اندک قرار داشت.

    هدف میلیون ها مردمی که در انقلاب شرکت کردند به هیچ وجه رد دستآوردهای جامعه مدرن نبود، آنها خواهان آن نبودند که مثلا به جای استفاده از الکتریسیته به سنت ها بازگردند و از فانوس و شمع استفاده کنند، یا تلویزیون و یخچال های خود را به دور بریزند و آب اشامیدنی خود را از آب‌انبارها تامین کنند.

    مردم نه با هدف خیالی انتقام از مدرنیسم، برعکس با هدف واقعی تقسیم مدرنیسم، استفاده عادلانه دستآوردهای آن به انقلاب روی آوردند و شاید بتوان گفت که مهمترین تحول جامعه ما و بزرگترین دستآوردهای انقلاب ایران در همین عرصه تحقق یافت.

    انقلاب بهمن 57 به لحاظ روش‌های آن نیز یک انقلاب کاملا مدرن بود.

    ابزارهایی نظیر تظاهرات، راه پیمایی، اعتصاب، پخش اعلامیه و شبنامه، شعارهای شبانه، سخنرانی، تکثیر نوار و … همگی از جمله ابزارهای مدرن مبارزه است که در انقلاب ایران وسیعا بکار گرفته شد.

    تئوری ها و روش‌هایی نظیر "جنگ چریکی"، "محاصره شهر از روستا"، "توده‌ای کردن مبارزه مسلحانه"‌ و غیره که عمدتا اقتباس از تجربه انقلاب هایی بود که در جوامع نسبتا عقب مانده و با وزن دهقانی بالا رخ داده بود، در انقلاب ایران حتی مجال خودنمایی نیز نیافتند.

    سنت ها در انقلاب با اینحال، آشکار است که در انقلاب ایران عناصری چشمگیر از گرایش به سنت و تاریخ به چشم می‌خورد که به صورت خواست برقراری "جمهوری اسلامی" تبلور یافت و در یک سلسله از رفتارهای خلقی و کنش‌ها و واکنش‌های توده‌ای نیز انعکاس پیدا ‌کرد.

    این عناصر در دوران پس از انقلاب در شرایط مبارزه پیچیده میان ارتجاع از یکسو و جبهه انقلاب از سوی دیگر تشدید و در ‌تحریف آرمان‌های انقلاب موثر شد.

    این واقعیت را چگونه باید تحلیل کرد؟

    به چه دلیل خواست برقراری جامعه‌ای نوین و مدرن در زیر پرچم بازگشت به اسلام تجلی یافت؟

    برای تحلیل این مسئله باید این نکته را در نظر گرفت که انقلاب ایران نخستین انقلابی نیست که زیر پرچم شعارهای مذهبی یا بازگشت به سنت‌های کهن تاریخی صورت می‌گیرد؛ نه تنها نخستین انقلاب نیست، بلکه مارکس این پدیده را ویژه همه انقلاب های تاریخ بشری می‌داند.

    فراموش نکنیم که در انقلاب کبیر فرانسه – که هیچکس جنبه مدرن و تاریخی آن را انکار نمی‌کند - روبسپیر و دانتون لباس های دوران روم را به تن می‌کردند و با الفاظ و زبان آن دوران سخن می‌گفتند.

    مارکس در کتاب "هیجدهم برومر لویی بناپارت" با اشاره به این نکته چنین می‌نویسد: «سنت تمام نسل‌های پیشین با تمام وزن خود بر روی دوش زندگان سنگینی می‌ نماید و حتی آن زمان که بنظر می ‌رسد این زندگان مشغول تغییر خود و اشیا هستند، در پی بنای چیزی کاملا نوین هستند، دقیقا در همین دوران های بحران انقلابی است که آنها با ترس به سراغ ارواح گذشته می ‌روند، نام آنها، شعارهای آنها، لباس های آنها را به عاریت می ‌گیرند تا بتوانند در صحنه نوین تاریخ با این لباس‌های مبدل محترمانه، با این زبان عاریتی ظاهر شوند.» (چاپ فرانسه صفحه 16و 17) مارکس توضیح می‌دهد که چگونه انقلاب های 1789 تا 1814 پی در پی در زیر لوای "جمهوری روم" و سپس "امپراطوری روم" ظاهر می‌شود، چگونه انقلاب 1848 گاه پرچم انقلاب 1789 را برپا می‌دارد و گاه به سنت انقلابی 1793 تا 1795 باز می‌ گردد.

    حتی خود اندیشه "جمهوری" در انقلاب فرانسه همانطور که مارکس اشاره می‌کند به سنت جمهوری روم بازمی ‌گشت؛ چنانکه بعدا سلطنت، با امپراطوری روم توجیه می‌ شد.

    اما چرا مردم "دقیقا در همین دوران های بحران انقلابی" در همان زمان که در فکر بنای زندگی نوینی هستند به سراغ سنت های تاریخی و یادگارهای مذهبی خود می‌روند؟

    چه چیز را در آنها جستجو می‌کنند؟

    مارکس می‌نویسد: «جمهوری بورژوایی هر قدر هم که فاقد افتخار باشد، برای زایش آن کمتر قهرمانی، فداکاری، ترور، جنگ داخلی و خارجی ناگزیر نبوده است و مبارزان برقراری این جامعه در سنت‌های کلاسیک جمهوری روم، آن آرمان ها و اشکال هنری، آن پندارهایی را یافتند که به آنها نیاز داشتند تا مضمون کاملا معین بورژوایی مبارزه خود را از خود پنهان کنند، تا بتوانند شور و شوق خود را به سطح یک تراژدی بزرگ تاریخی ارتقاء دهند.» اگر انقلاب فرانسه زیر پرچم جمهوری روم ظاهر می‌شود، اگر انقلاب ها ریشه‌های خود را در تاریخ و سنت‌ها جستجو می‌کنند ، از آنروست که امر انقلاب و برقراری جامعه‌ای نوین به قهرمانی و فداکاری نیازمند است، ولی هر انقلابی دارای یک مضمون معین طبقاتی است و نیروها و مردم شرکت‌ کننده در آن، به خاطر خواست‌های مشخص روزمره خود و در چارچوب این مضمون در انقلاب ها شرکت می‌کنند.

    هیچکس برای بهبود جزیی زندگی روزمره حاضر به فدا کردن اصل زندگی و از جان گذشتگی نیست، در نتیجه لازم می‌آید که آنها به عمل خود مضمونی فراتر از تحقق خواسته‌های روزمره را اعطاء کنند، لازم می آید که آنها مضمون واقعی انقلاب خود را از خود پنهان کنند و عمل خود را به تاریخ گره بزنند تا احساس کنند در حادثه‌ای تاریخی یا بقول مارکس در یک "تراژدی بزرگ تاریخی" شرکت می‌کنند.

    در عین حال، هر انقلابی نیاز به رشته و نخ تسبیحی دارد که بتواند منافع فردی و طبقاتی مختلف را به یکدیگر پیوند بزند و آنها را در یک صف واحد قرار بدهد، به نحوی که محتوا و محدوده طبقاتی واقعی انقلاب برای هیچ یک از شرکت کنندگان در آن روشن نباشد.

    در اینجاست که انقلاب ها نیازمند طرحی به اندازه کافی مبهم از یک جامعه آرمانی هستند، جامعه‌ای که هر کسی بتواند احساس کند که منافع وی در آن تامین خواهد شد.

    اما توده‌های میلیونی این طرح را در کجا می ‌توانند جستجو کنند؟

    جز در سنت‌ها و تاریخ خود؟

    بدین شکل می‌ توانیم درک کنیم که چرا انقلاب ایران با آنکه مضمونی کاملا مدرن داشت، پرچم جمهوری اسلامی را برافراشت.

    مردم برای تبیین طرح


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران

تاریخ چیست ؟ تاریخ عبارتست از تلاش در بازسازی و فهم گذشته. تاریخ عبارتست از ایجاد و پرورش استعداد ، قوه تجزیه و تحلیل تحولات گذشته و این موضوع انقلاب یا یک حرکت اجتماعی خیزش سیاسی ، بروز جنگ ، پیروزی یا شکست نظامی، تهاجم و بحران ، سقوط یک سلسله و به قدرت رسیدن حکومت و نظامی دیگر چه تأثیری به اقتصاد و پارامترهای اقتصادی داشته اند. عوامل سیاسی ، اجتماعی فکری ، فرهنگی و دینی در به ...

انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، ...

. نقش سنت با ظهور نوگرایی و جوامع مدرن بدون شک تغییراتی یافته و برخی وجوه آن تحت تاثیر شرایط جدیدجهانی قرار گرفته است. تعیین این دگرگونیها بسته به خصوصیات فرهنگی هر جامعه متفاوت می باشد ، اما نمیتوان گفت که لزوماً این تحولات سبب تضعیف سنت شد، چرا که بسیاری سنتها همچنان نقش مهمی در زندگی افراد و حیات اجتماعی ایفا میکنند و حتی اگر تمامی راهها برای انتقال آنها به نسلهای بعد مسدود ...

بخش اول تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده در جهان سوم مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، ...

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از ...

هر جامعه‌ای تحت تأثیر پاره‌ای از عوامل داخلی و خارجی ، دچار « تغییر فرهنگی » می شود . تغییر فرهنگی در واقع بخشی از مقوله مهم «‌تغییر اجتماعی » است که در طول تاریخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، یزد به عنوان « دارالعباده » شناخته شده بود . در آن فضای سنتی ویژگی های فرهنگی مثبت از قبیل « ساده زیستن و قناعت پیشگی ...

عصر رضاشاه را در مجموع باید از مقاطع عجیب تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. نه از بابت ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن عصر که از این بابت اتفاقاً عصر رضاشاه پیچیدگی خاصی ندارد؛ چرا که حکومت رضاشاه مصداق نظام استبدادی مطلقه بوده، با تمام خصوصیاتی که چنین نظامهایی از آن برخوردارند. تعجب و شگفتی عصر رضاشاه در آن است که آن دیکتاتوری نفس گیر و استبداد مطلقه پس از دو دهه تلاشهای ...

یکی از مهمترین حوزه های جامعه شناسی مطالعه خانواده و ازدواج است. ازدواج نهادی است که از طریق آن مرد و زن با هم پیمان زناشویی می بندند. این پدیده اجتماعی شدیداً تحت تاثیر اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده و افزایش و کاهش، میزان، نوع و عوامل موثر بر آن ارتباطی تنگاتنگ با شرایط جامعه دارد و با توجه به اینکه در یک ساخت اجتماع شکل گرفته یک نماد اجتماعی محسوب شده و در خود ...

مقدمه : از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقاء بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) و انقلاب صنعتی، موج پیشرفت‌های شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن‌های 19 و اوایل قرن 20 میلادی غرب همراه شد کشور ژاپن بود. پس از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، توان ...

- ایران در یک قرن اخیر با تحولات جدی سیاسی- اجتماعی و فرهنگی روبه‌رو بوده است و آموزش مدرن حضور قشر دانشجو در این عرصه را تثبیت کرده است. نقش جنبش دانشجویی در این تحولات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ - ابتدا اگر بعضی از خصایص عام یک دانشجو، حداقل در شرایط کنونی را برشماریم شاید بتوانیم به ترکیب، ویژگیها، جایگاه تاریخی و نقشی که می‌توانست در تحولات اجتماعی داشته باشد اشاره کنیم. به ...

ثبت سفارش