اصول کلی در جامعه سنتی ایران خانواده از واحدهای بنیادین ، و خانه محور اصلی یکپارچگی خانواده است .
به همین دلیل خانه چنان طراحی می شد تا از دنیای بیرون جدا باشد و در ساخت آن بیش تر به ارزش های بنیادی خانواده توجه می شد .
در جامعه ای که به شدت متکی به خانواده است ، مفهوم خانه بسیار گستره تر از مکان خصوصی محض است .
در واقع ، خانه حریمی مقدس است و بنابراین ، ساکنان این حریم باید از نگاه نامحرم و از هر دخالت ناخواسته ای در امان باشند .
درست به همین دلیل ، حیاط مرکزی همواره درون گراست و در حقیقت قلب خانه و کانون آن به شمار می آید .
حیاط برای اتاق ها و فضاهای داخلی خانه نور و هوا فراهم می کند .
برای برآوردن این نیازهای فیزیکی و همچنین نیازهای معنوی ، حیاط تنها یک فضای معمولی باز نیست ، بلکه مهمترین قسمت خانه به شمار می رود (عکس 5-1 ) .
سیمای کلی یک محلۀ سنتی شهری ، مجموعه ای متراکم از خانه هایی است که پشت به پشت هم قرار دارند و هر خانه در حیاط داخلی خود واقع می شود .
از لحاظ شکل بیرونی ، خانۀ سنتی را دیوارهای بلندی فرا می گیرند که یادآور حصارهای قدیمی شهرند .
این دیوارها خانه را کاملاً در بر می گیرند و خانه هیچ راه دیگری به جز ورودی ندارند .
ورودی خانه بر خلاف سطح همواره سادۀ دیوارهای آجری دور تا دورش تزیین می شود ( شکل های 5-1 و 5-2 ) .
تنها راه دسترسی به حیاط و دیگر قسمت های خانه در ورودی است و به هر روی ، ورود مستقیم به حیاط ناممکن است .
برای ورود به خانه باید از سه قسمت گذر کرد و هر یک از این سه فضا هم تجربه ای فیزیکی ، هم دلالتی معنوی در فرایند ورود به خانه به شمار می آیند .
کسی که از بیرون وارد خانه می شود ، خود به خود این فضاها را تجربه می کند و سپس پا به قسمت های خصوصی خانه می گذارد .
این قسمت ها به ترتیب عبارت اند از فضایی معمولاً هشت ضلعی که هشتی نامیده می شود ؛ دالانی باریک ؛ و محوطۀ داخلی که حیاط است .
فلسفۀ وجودی این فرایندها حفظ کامل حریم خصوصی ، یعنی قسمت داخلی خانه است تا در معرض دید دنیای خارج قرار نگیرند ( شکل 5-3 ) .
__________________________________________________________ ورودی ورودی خانه ، معماری خاص خود را برای تأمین اهداف و حفظ سنت های آن خانه به خدمت می گیرد .
نیازهای اهل خانه ، سبک زندگی ، فرهنگ ، مصالح و مهارت های فنی ، همگی در شکل نهایی معماری مؤثرند .
ماهیت جامعه نیز ، به ویژه آن چه در رفتار آن جامعه جلوه می یابد ، اغلب در چگونگی طراحی و به کارگیری فضاهای ساختمان های جامعه بازتاب می یابد .
انسان همواره با محیط پیرامونش نوعی ارتباط کارکردی و معنوی برقرار می کند .
در میان آثار تاریخی ، مکان هایی یافت می شوند که با ترتیب نقشه های ماهرانه و تزیینات ، چنان کیفیت بدیعی از فضای موجود آفریده اند که مفهوم و اهمیتی فراتر از کارکرد محض آن فضا به دست می دهند .
فضای ورودی خود بخشی از توالی فضاهای به هم پیوسته و مرتبط کل خانه است .
هنگام ورود به ساختمان ، در و جلوی خانه هم مانعی برای ورود به خانه دانسته می شوند ، هم محلی هستند برای خوش آمدگویی به میهمانان نیمه آشنا .
این فضا برای تازه واردان به مثابۀ ورودی انتظار به کار می رود که ساکنان خانه ، برخی تعارفات معمول را در آن جا انجام می دهند و عابران نیز گه گاه برای خستگی و استفاده از سایۀ آن توقفی کوتاه دارند ( شکل 5-4 ) .
ورودی همچنین پلی است میان حریم خانه ، خیابان و محله .
محلی است که ساکنان خانه با تزیین آن ، در واقع سلیقۀ شخصی و اهمیت و موقعیت خود را در جامعه نشان می دهند .
این ویژگی به ساختمان یک هویت عمیق معماری می بخشد ( عکس های 5-2 و 5-3 ) .
از آنچه تاکنون گفته شد ، معلوم می شود حتی این فضای کوچک نیز مشخصه های خاص خود را دارد که نقشی فراتر از کارکرد آن در مجموعۀ خانه ایفا می کند .
در زیر ، برخی اصولی که باید در طراحی ورودی ساختمان های سنتی رعایت می شد ، آورده می شود : - حریم خانه حفظ شود ؛ - اجارۀ ورود طی فرایندی تدریجی انجام پذیرد ؛ - فرایند ورود بیانگر تواضع باشد ؛ - کنترل ورود ، غیر مستقیم باشد ؛ - نمای خانه در محله متمایز باشد ؛ شاردن اشاره دارد که در برخی ورودی ها ، « در » بسیار کوچک است و هیچ نشانی از خانۀ بزرگ پشت خود به دست نمی دهد .
یا ورودی ها را این گونه توصیف می کند : « ورودی خانه دارای حریمی بسیار زیبا ، سردری بسیار قشنگ و گنبدی مقرنس و یک در چوبی با کوبۀ برنجی به شکل سرشیر است و در برخی موارد ممکن است دارای هشتی با سقف گنبدی و کاشی کاری و چهار شمع در چهار گوشه و یک حوض با ماهی های قرمز در وسط آن هم باشد .
» ورود و خروج از خانه تابع مراسمی است که از جنبه های مذهبی و فرهنگی مهم است است .
اغلب کتیبه ای حاوی آیه ای از قرآن به صورت قاب بر سردر خانه نصب است و مردم به صورت طبیعی دعاهای خاصی را هنگام ترک خانه می خواندند .
نکتۀ جالب دیگر این که فضای کوچک بین سکوی بیرونی خانه و قسمت عمومی عقب پیاده رو ، در سلسله مراتب ورود به خانه جایگاه مهمی دارد .
حالت نیمه خصوصی آن به گونه ای بود که می توانست مورد استفادۀ ساکنان خانه باشد و در عین حال ، در دسترس عابران غریبه برای استراحت کوتاه و برخورداری از سایۀ آن قرار گیرد ( عکس 5-4 ) .
__________________________________________________________ عناصر ورودی سکو – محلی در دو سوی در ورودی ، برای استراحت در هنگام انتظار ، برای ورود یا گفت و گو با همسایه ها ملاقات کنندگان ( عکس 5-4 ) .
سردر – هلال تزیینی روی در و تنها قسمت خارج از خانه که اغلب کاشی کاری دارد و کتیبه هایی از آیات قرآن بر آن نقش بسته است ( شکل های 5-5 و 5-6 و عکس 5-4 ) .
کوبه و حلقه – در بیش تر خانه های سنتی ، درهای ورودی دو لنگه و چوبی هستند و هر لنگه کوبه ای نیز دارد .
زن ها حلقۀ لنگۀ چپی را که تن صدای زیری داشت ، به صدا در می آوردند و مردها کوبۀ لنگۀ راستی را که به شکل چکش بود و تن صدای بمی داشت ( عکس 5-5 ) .
هشتی – بلافاصله پس از ورودی قرار دارد و اغلب به شکل هشت ضلعی یا نیمه هشت ضلعی یا بیش تر مواقع چهار گوش است .
هشتی دارای سقفی کوتاه و یک منفذ کوچک نور در سقف گنبدی شکل آن است .
این مکان ، دسترسی به راهروهای داخلی خانه را ممکن می سازد .
اندازۀ هشتی بستگی به تمکن مالی مالک خانه داشت .
در خانه های بزرگ ، اندرونی و اقامتگاه های خدمتکاران نیز به هشتی راه داشتند و اغلب برای جداسازی آقایان و خانم ها دو قسمتی ساخته می شد ( شکل های 5-7 تا 5-9 ) .
دالان – مسیر غیر مستقیم از هشتی به حیاط است ( عکس 5-6 ) .
حیاط – حیاط مرکزی همراه با ایوان در هر سمت ، ویژگی ای بود که از گذشته های دور در معماری ایرانی حضور درون بود .
ابعاد حیاط را تعداد و عملکرد فضاهای اطراف آن تعیین می کنند .
هر حیاط معمولاً یک حوض و چند باغچه دارد که بسته به شرایط مختلف محلی نظیر آب و هوا و عوامل فرهنگی اشکال متفاوتی می یابد .
حیاط محلی برای برگزاری مراسم مختلف نظیر مراسم مذهبی ، عروسی و تجمع اقوام بود .
معمولاً چهار گوش بود و حوض کوچکی در میان آن قرار داشت و در امتداد آن ، دو باغچۀ گل متقارن در برابر یکدیگر جلوه می کردند .
سازمان دهی فضاهای محصور حیاط به گونه ای بود که با تغییرات فصلی و کارکردهای مختلف اتاق های مجاور متناسب باشد .
ترکیب بندی حیاط در خانه های سنتی اساساً همگون با تنوع ضرورت های فیزیکی و معنوی بود .
این ضرورت ها ارتباط بین بخش های خصوصی و عمومی را نیز توضیح می دهد و بر اساس همین ضرورت ها بود که چند نوع حیاط پدید آمد : الف – نارنجستانی – این نوع حیاط نسبتاً کوچک است و در زمستان برای جلوگیری از یخ زدگی درختان مرکبات پوشانده می شود .
در میانۀ این حیاط حوض مربع یا هشت ضلعی ای قرار دارد .
دو یا چهار وجه حوض با درختان مرکبات ( بیش تر پرتقال ) تزیین می شد .
ب- حیاط بیرونی ( حیاط مردانه ) – این حیاط متوسط و به شکل مربع یا مستطیل است و در وسط آن حوض دایره ای ، هشت ضلعی یا ستاره ای قرار دارد .
این حوض ها نیز از چهار وجه با باغچه های گل و درختان کوچک تزیین می شدند .
از ویژگی های این حیاط آن است که محلی نیمۀ خصوصی دانسته می شد و به میهمانان و غیر وابستگان اختصاص داشت .
مهم ترین استفادۀ عمومی این نوع حیاط این بود که از ارتباط آن با حیاط های دیگر در مواقع خاص و به ویژه برای مراسم مذهبی به شکل حسینیه استفاده می شد .
ج – حیاط اندرونی – این حیاط اساساً بزرگ است و تناسبات آن هماهنگ با اتاق هایی است که پیرامونش قرار دارند .
بزرگی این نوع حیاط گاهی قیاس پذیر با باغ است .
این حیاط مستطیلی شکل حوض درازی با دو باغچه در مجاورت و به موازات دو وجه آن دارد اندرونی منحصر به خانواده بود و کسی حق ورود به آن را نداشت .
این نوع حیاط از خصوصی ترین حیاط های سنتی به شمار می رود .
__________________________________________________________ سازمان دهی اتاق ها در خانه های سنتی ، کف اتاق ها بالاتر از سطح حیاط بود و این موضوع نشان از اهمیت و احترام اتاق دارد ؛ همه باید پیش از ورود کفش های خود را از پا در می آوردند .
در تابستان ، کف اتاق ها از نفوذ آب به داخل جلوگیری می کرد .
کف اتاق ها با آجرهای مربع 20 سانتیمتری فرش می شد و سطح دیوار اتاق ها را برای طاقچه و قرار دادن اشیاء و آرایه ها خالی می کردند .
دیوارها با گچ اندود می شد و درها چوبی بود .
بالای درها اغلب با قاب و شیشه های رنگی تزیین می شد ( عکس 5-10 ) .
در بسیاری از خانه ها ، اتاق های مجاور مستقیماً به یکدیگر راه ندارند و راهرویی باریک یا تخت گاه فاصلۀ بین آن دو را پر می کند .
از این رو ، اتاق های مجاور به دو صورت کنار هم قرار می گیرند : اتاق 1 – راهرو – اتاق 2 اتاق 1 – ایوان – اتاق 2 این تمایز در چگونگی قرار گرفتن اتاق های پیرامون حیاط و پشت نمای سردر ثابت هر یک از گوشه ها در دو طبقۀ همسطح و بالا ، تنوع ایجاد می کند .
سلسله مراتب در بافت سنتی شهری هنگامی ایجاد می شود که یک اختلاف محیطی به طور خود به خود بین دو فضا وجود داشته باشد .
نمونه ای از این گونه سلسله مراتب ها را به خوبی می توان در محلۀ عودلاجان در جنوب تهران مشاهده کرد .
در این محله ، عمومی ترین ناحیۀ بازار به خصوصی ترین محل در قلب یک خانه متصل شده است ؛ البته از طریق یک سلسله فضاهای سازمان یافته .
یک مسیر از این سلسله مراتب ، از خارج به داخل حیاط و از آن جا به اتاق های خصوصی ، و از مسیر تخت گاه تا آستانۀ در و سرانجام به تمام اتاق ها راه می یابد .
مسیر دیگری نیز از حیاط به راهرو ، از آن جا به آستانۀ در و در نهایت به اتاق می رسد .
هستۀ اصلی در طراحی خانۀ سنتی مفهومی کلی است که در قالب فیزیکی شکل می یابد و از طریق مجموعه ای از سلسله مراحل ، عمومی ترین فضاها را به خصوصی ترین مکان ها می پیوندد .
به کارگیری مفهوم روشنایی و تاریکی ، عنصری کلیدی در دستیابی به حس تضاد مضاعف در فضاهاست که هر یک تعریف خاص خود را دارند .
____________________________________________________________ سلسله مراتب حس سلسله