تاریخ شهر نایین در گوشه و کنار این دنیای تاریک و پور آشوب که همواره بخش هایی از آن دستخوش جنگ و کشتار ناامنی بوده است، گاه مردم و سرزمین هایی بخت آن را داشته اند که در صلح و آرامش زندگی کنند و برای دستیابی به آرمان های خویش به خلق و تولید و سازندگی پرداخته، میراثی آمیخته با عشق و زیبایی برای آیندگان به یادگار گذارند.
نایین یکی از نقاط نازنین جهان است.
اگر چه آرامش حسرت انگیز این شهر، روزهای تلخ یورش ها و تهاجمات تاریخی را، به خصوص در جوار شهری جهانی نظیر اصفهان، از خاطر نمی برد، اما حضور برخی یادگار ها و میراث های هنری گذشته، نشان از دوره های آرام، که استاد کاران این منطقه می بایست در بافت پارچه ای ظریف پنبه یی و به خصوص پشم مهارت داشته باشند.
اگر چه نمونه های متنوعی از پارچه های ظریف نخی(پنبه یی) در دست نیست، ولی شهرت عباهای نایینی به خصوص عباهایی که از پشم شتر و گوسفند در نهایت ظرافت تهیه می شده، بیشتر از آن بوده است که بتوان مهارت پارچه بافان این شهر را نادیده گرفت.
بیشترین دستگاه های عبابافی در روستای محمدیه، در دخمه های در زیر زمین قرار دارد که قدمت آنها به صدها سال پیش می رسد.
این کارگاه های قدیمی در زیر تپه هایی کم ارتفاع و به نحوه ی شگفت ایجاد شده اند و به طور عادی فاقد نور و روشنایی و حتی هوای کافی هستند.
شگفت است که در همین دخمه های قدیمی و کهنه، پارچه هایی ظریف و دنیاپسند به دست هنرمندانی محروم و گمنام تهیه می شده است.
قبلا در منطقه، در حدود 35 کارگاه وجود داشته که در هر یک 2 تا 10 دستگاه مشغول فعالیت بوده، ولی امروزه غالب آنها متروک شده، و از فعالیت بازمانده اند.
گاه به ندرت هنرمندی پیر با تلاشی رقت آور سعی بر حفظ حرفه ی سنتی و اجدادی رو به مرگ خویش دارد.
زمانی عبای نایینی در برابر عبای سوریه و شام و همچنین تولیدات صنعتی داخل، از بازار رقابت بیرون رفت، ولی دریغ است که تولید این کالا و حیات کارگاه های ویژه یی که خود از از نقاط دیدنی و استثنایی سرزمین ماست، به خطر افتاد.
حتی اگر قرار باشد که این پارچه خاص تولیدی مربوط به گذشته تلقی کنیم حفط و پاسداری این مجموعه ای زیبای قدیمی و احیای آن به صورت یک مجموعه تاریخی و سیاحتی، دارای اهمیت بسیار است دستگاه های باقیمانده از نظر قدمت ویژگی سابقه یی تاریخی برای صنایع نساجی به حساب می آید.
سابقه ی بافت فرش در نایین نمونه ی فرش، یا سندی در دست نداریم که بر قدمت و یابقه ی هنر فرش بافی نایین، حتی در عصر صفوی که اوج هنر فرش بافی ایران است، گواهی دهد.
می توان احتمال داد که وجود تولیدات صنعتی دیگر، به خصوص کالایی چون عبا، جایی برای رشد و گسترش فرش بافی نمی گذاشته است.
با رشد صنایع نساجی در یک قرن پیش، که باعث رکود تولیدات سنتی نظیر شال کرمان و پارچه های مخمل و ابریشمی کاشان شد، عبا نیز چندی بعد از رونق افتادو در همین زمان بود که قالی بافی در نایین شکل گرفت و کارگران هنرمند عبابافت به بافت فرش هایی با ظرایف بسیار زیاد پرداختند.
تاریخ دقیق تر این امر زمانی است که در سال 1296 شمسی، مرحوم میرزا باقر خان ادیب اولین مدرسه جدید را در نایین تاسیس کرد میرزا جلال خان نایینی(پیرزاده) که در سال های 1296 تا 1307 به امر نظامت آن مدرسه مشغول بوده، در سال 1302 به هزینه ی شخصی خویش مدریه یی دایر می کند تا برخی از دانش آموزان پسر که پس از اخذ تصدیق ابتدائی نمی توانستند به تحصیل ادامه دهند، به کار قالی بافی مشغول شوند.
وی برای این کار دو نفر استاد قالی بافی نایینی(میرزا حسن و میرزا جواد سجادیب) را که قالی بافی را در اصفهان آموخته بودند به تعلیم دانش آموزان گماشت.
در همین ایام میرزا محمد پسر میرزا یوسف خان(از میرزایان شهدادی) موسوم به معلم، که قبلا در اراک تدریس می کرد و ضمنا در آنجا کلیه ی امور قالب بافی، اعم از طراحی و نقشه کشی و بافت فرش را فرا گرفته بود، با همسر خود وارد نایین شد و این بانو به تعلیم دختران همت گماشت.
از نظر تاریخ قالی بافی، تاریخ شروع و اوج گیری فعالیت فرش در نایین مصادف5 با دوره ی رونق و شکوه فرش بافی ایران در اوایل قرن حاضر است.
در این دوره، پس از رکود نسبی فعالیت شرکت های خارجی در جنگ جهانی اول، تجار و برخی از شرکت های ایرانی شروع به فعالیت کردند.
تاسیس اداره قالی در سال 1309 و مدرسه صنایع قدیم در سال 1311 که گروهی از طراحان فرش در آنجا که تدریس و طراحی نقوش فرش اشتغال داشتند، و تاسیس شرکت فرش در سال 1314، از اهمیت و رمنق حرفه ی فرش بافی در آن زمان خبر می دهد.
بدین ترتیب نایین نیز از حوزه فعالیت بیرون نماند.
اولین مرکز ارتباط اقتصادی برای فروش فرش های نایینی اصفهان بود؛ اما به زودی قالی بافان نایینی، که ظرافت غیر قابل وصف عباهای نایینی را وارد بافت فرش کرده بودند، در طراحی و بافت چنان مهارت یافت که قادر به رقابت با قالی بافان اصفهان وکاشان و اراک شدند.
با شروع جنگ جهانی دوم ، و رکود مجدد بازار های بینل المللی فرش ، عبا بافی مجددا در نائین رونق می گیرد.
بنا به گفته سیسیل ادواردز در حوالی سال های 1328 تا 1330 حدودا 150 دستگاه قالی بافی در شهر وجود داشته است.
از تولید کنندگان دوره های اولیه ی فرش نائین ، بیش از هر نام دیگری با نام برادران حبیبیان (حاج محمود و حاج فتح الله ) آشنا می شویم که این نام هنوز هم اعتباری برای این فرش است.
حاج محمد علی مفیدی (که در کار پنبه و قالی بوده است) ، برهانی ، پهلوان صفا ، حمید خامسی ، حمید محمدی ، حاج رضا قنبری ، حسین مصاحبی ، کلانتری ، و عجبی نایینی تولید کنندگان و تجار دیگری هستند که در شکل گیری و رشد این حرفه مؤثر بوده اند.
خور وبیابانک ؛ جندق زمانی که به قصد خور بیابانک پا از نایین بیرون می نهیم ، تا رسیدن به خور ، روستا هایی نظیر فرخی و جلال آباد و چاه ملک را پیش رو داریم ، وسپس خور که مدخل گذر به سوی تعدادی روستای خشک و غبار آلود نظیر اردیب ، می توان در حیات اقتصادی مردم منطقه شاهد بود – مردمی که این زمان با نشان دادن قابلیتی شگفت در عرصه هنر بی همتا نظیر فرش ، به گونه یی راز حیات و جاودانگی خویش را بر ما روشن می سازند.
زمانی که به قصد خور بیابانک پا از نایین بیرون می نهیم ، تا رسیدن به خور ، روستا هایی نظیر فرخی و جلال آباد و چاه ملک را پیش رو داریم ، وسپس خور که مدخل گذر به سوی تعدادی روستای خشک و غبار آلود نظیر اردیب ، می توان در حیات اقتصادی مردم منطقه شاهد بود – مردمی که این زمان با نشان دادن قابلیتی شگفت در عرصه هنر بی همتا نظیر فرش ، به گونه یی راز حیات و جاودانگی خویش را بر ما روشن می سازند.
ویژگی های اجتماعی- اقتصادی منطقه خور مرکز بخش وسیع خور و بیابانک است که امروز بخشی از نایین است.
این منطقه که با هوایی گرم و معتدل، همچون قرون گذشته، به مدد معدوی رباط و قنات به حیات خویش ادامه داده است، با تعدادی دیگر از روستاهای شهرستان، مثلثی را تشکیل داده که در راس آن روستای زرین(در جنوبی ترین نقطه)، و در قاعده ی آن روستاهای محمد آباد گور گز و جندق قرار دارند.
تا پایان عهد قاجاریه این ولایت را جندق و بیابانک می نامیدند.
براساس مدارک و مستندات بسیار، زندگی در این مناطق کویری سابقه ی طولانی دارد و به پیش از اسلام می رسد.
ناصر خسرو در سفر نامه ی خود از منطقه پیاده نام می برد که امروز بیاده نام دارد و در انتهای«ایالت» خور و بر سر راه طبس واقع شده است.
از دیگر گفته های ناصر خسرو بر می آید که در قرن پنجم این مناطق در دست اسماعیلیان و از ولایت طبس بوده و از روستاهای دیگر آن مهرجان(مهرگان، مهر گون) و اردیب است.
خور و روستاهای جنوبی آن با قبلا قدیمی ترین روستاهای واقع در شمال، یعنی جندق، ارتباط چندانی نداشته اند، ولی بعد ها در اثر نیاز اقتصادی، و خصوصا از آنجا که ناحیه محل تلاقی عمده ای راههای نقاط شمال ایران نظیر سمنان و سبزوار یا شرق نظیر نیشابور و طبس و بیرجند و همچنین یزد و نایین در غرب است، ارتباط بیشتری بین این دو نقطه برقرار شده است.
خور و بیابانک در دوره های مختلف، به تناوب جزو ایالت یزد، خراسان و قومس بوده است و در زمان قاجاریه جزو سمنان و سرانجام در دوره ی پهلوی در عدادتوابع اصفهان در آمد.
گویش مردم منطقه از لهجه های قدیم ایرانی است و واژه های کهن در آن فراوان است.
آثار تاریخی خور و بیابانک در مناطق زیر قابل اشاره است: خور: قلعه ی گبر ها(قرن نهم هجری که احتمالا بر خرابه های قلعه ی کهن تری بنا شده است)، گنبد سید راور(عصر صفویه)، حوض شاه، قلعه ی حاج غفور(زندیه)، مسجد تارو، مسجد عرب ها، مسجد جامع(قرن سیزدهم هجری)، هشت دروازه و چندین برج که تخریب شده است.
جندق: دژ اردبیل(زندان انوشیروان)، گنبد هشتار(لازمانده یک آتشکده)، مسجد جامع(که تاریخ یکی از زیلو های آن 960 قمری است و زیلو های قدیمی تر نیز در مسجد وجود دارد)، خانقاه، صفه گاه مرجان، قلعه ی مهرگان، گنبد شمس الدین(احتمالا قبل از قرن هشتم)، مزار خواجه جمال الدین(قرن نهم).
جندق همچنین زادگاه گروهی از معاریف از جمله شاعر و ادیب دوره قاجاریه یغمای جندقی، و حاج سید حبیب ا...
یغمایی بوده است که قبر این دو ادیب در خور واقع است.
بیاذه: قلعه ی بیاذه(که احتمالا بیش از هزار سال قدمت دارد)، مسجد حسینیه(احتمالاقرن هشتم)، بازار زر گرها، امامزاده(محل جنگ علویان و مردم منطقه).
گرمه: قلعه(که احتمالا بیش از هزار سال قدمت دارد)، قبرستان کشته ها(محل جنگ علویان و سهراب گبر)، استودان گبر ها(مقابری که گفته می شود مربوط به زرتشتیان است).
جدول جمعیت و تعداد خانواده و درصد آن در روستاهای منطقه (سرشماری عمومی سال 1365) ایراج و اردیت:قلعه(که پایه هایی از قلوه سنگ از آن باقی مانده است)، بقه ها، و دیوان خانه(زندیه).
اقتصاد منطقه تا قبل از رونق قالی بافی بر اساس دامپروری، کشت و بهره برداری از نخل و خرما و برخی محصولات کشاورزی که به آب کمی نیاز دارند بوده است.
پارچه بافی، بافت عبا و زیلو و سفالگری نیز از حرفه های رایج این دیار بوده است.
علاوه بر استفاده غذایی و اقتصادی از میوه نخل، از الیاف آن برای حصیر بافی و از چوب تنه ی آن برای سوخت نیز استفاده می کردند.
تنوع تولیدات صنایع دستی نیز حصیر، زیلو، پارچه های پنبه یی سبک(حوله دستی) و کرباس و به خصوص بافته ای به نام«پلاش»، که از نوار های از لباس ها و پارچه های کهنه تهیه می شود، شگفت انگیز است.
حمایت از این صنایع می تواند زمینه ی در آمد خوبی را برای اهالی ایجاد کند.
نقش اساسی دیگر در اقتصاد منطقه از آن حیوان صبور و پر تحمل یعنی شتر است که به صورت های مختلف در زندگی کویری مردم بیابانک موثر بوده و هم اکنون نیز به نوعی سودمند است.
از گوشت، پشم، شیر، کودو استخوان شتر استفاده می شده است.
از آنچه دیدیم و از اشارات مختلف تاریخی و اجتماعی چنین بر می آید که منطقه تا حدودی زیاده خود کفا بوده است.
اما امروز اقتصاد منطقه کلا بر فرش استوار است، و اگر بگوییم که این مردم کم ادعا و محروم، با برخورداری از حداقل امکانات زندگی، تولید کننده ی یکی از زیباترین انواع فرش های ایرانند گزاف نگفته ییم.
ارزش این توانایی را زمانی می توان دریافت که آن را با دیگر فرش های گرانبها وورغوب ایرانی که خاص مناطق معرفه و پیشرفت است مقایسه کنیم.
تاریخ فرش منطقه ی جندق و بیابانک در کتاب«بر ساحل کویر نمک» نوشته ی عبد الکریم حکمت یغمایی آمده است: کتاب ادامه می دهد که در روستای جندق نیز، در سال 1318 شمسی، بافت قالیچه های بدون نقشه رواج یافت و چون در آن زمان ارزش اقتصادی زیاد نداشت رونق و گسترش دوباره قالی بافی را باید از سال 1340 شمسی به بعد دانست.
در آغاز، سرمایه داران نایینی و پس از آن پیله وران خور در این صنعت مایه گذاشتند و به تدریج سطح زندگی خانواده ها بالا رفت و در فن قالی