قبل از آنکه مبحث تئوری که مقصد آن رسیدن به دانش و برهان است آغاز کنیم لازم دانستم که چند سطری درباره ی هنر ، انتخاب و انگیزه ما نسبت به آن سخن به میان آورم از مباحث اساسی حکمت هنر بحث در باب ماهیت کار و اثر هنری و صنعت و نسبت میان این دو است .
اولین بار افلا طون و ارسطو متعرض بحث نظری در باب صنعت و هنر شدند به عقیده ارسطو اعمال و فعالیتهای انسان بر سه نوع است .
اول : نظری ( تئوریک ) : که مقصد آن رسید ن به دانش برهان Episteme است .
دوم عملی – سوم ابدای که مقصد آن فن و ساختن Teckne یا ابداع کردن چیزها از طریق تعقل صحیح است که به آن تکنیک به انگلیسی و فرانسه ، فن به عربی و هنر به فارسی می گویند .
هنر حقیقی عبارت است از وسیله ای جهت ارتباط انسانی ، برای حیات بشر وبرای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی که موضوع ضرور و لازم است ، زیرا افراد بشر را با احساساتی یکسان به یکدیگر پیوند می دهد .
هنر ، یک فعالیت انسانی است یعنی انسان احساسی را که قبلا تجربه کرده است د رخود بیدار کند و برانگیختن آن بوسیله حرکات و اشارات و خطها و رنگ ها و صداها و نقش ها و کلمات بنحوی که دیگران نیز بتوانند همان احساس را تجربه کنند آنرا به سایرین منتقل سازد و آنها از همان مراحل حسی که او گذشته است بگذرند آنگاه می شود آنرا هنر نامید .
از سال 1750 باومگارتن Baumgarten که زیبا شناسی Aesthetics را بنیان نهاد مفهوم زیبایی که آئین عمومی هنر بر آن بنا دارد زیبایی و بعنوان جوهر هنر شناخته شد و تعلیم گردید .
آنها زیبائی را بر سه نوع قرار دادند : -الهی –طبیعی – مصنوعی – ولی حقیقت و زیبائی یکی است هنر جلوه و ظهور حقیقت است .
Abdampfen : بی صدا ، خفه کردن .
آکسان Accent : تأکید ،تکیه کردن روی صدا ، تاکید روی برخی اصوات ، ضربات .
آکومپانیمان Accompaniment : همراهی کردن ، به دنبال آمدن ، همراه آمدن ، همراهی کردن با سازو یا آواز .
Accordatura : نت هائی که بر اساس آنها سازهای زهی کوک می شوند .
After –note : نت کوچک و غیر مؤکد که روی آن تکیه نمی شود و به نام نت بالاتر از خودش خوانده می شود.
Alternando : یکی پس از دیگری ، پی در پی ، متناوب Altra volta : از نو ، باز هم ، اجرای مجدد یک قطعه به تقاضای شنوندگان .
آندانته کانتابیله Andant cantabile : با سرعت اجرای آندانته و ملودی صاف وروان شبیه به آواز سرایش .
آنتم Anthem : قطعه کورال مذهبی ، اشعار آنتم ها معمولا ً بخشی از آواز مذهبی به شمار می رود ، با همراهی یا بدون آن اجرا می شوند .
آنتی فونا Antifona : ( پرسش و پاسخ ) ترجیع بند ، جمله ای که در مراحل مختلف یک اثر تکرار می شود ، جوابی که یک گروه کر به گروه دیگر می دهد ، یک پاساژ آوازی که معمولا ً قبل و بعد از خواندن مزامیر و مناجات د رکلیسای رومن کاتولیک بصورت آواز دسته جمعی اجرا می شود ، آنتی فون واژه ای یونانی به معنی صدا می باشد .
آپولو Apollo : خدای اساطیری موسیقی و هنرهای زیبا ، در زبان قدیم تمامی هنرهای زیبا را موزیک می نامیدند و برای هر چیزی ، رب النوعی (خدائی ) داشتند که آنها را « موز » می گفتند ، که آپولو خدای شعر و موزیک بود و همراه با 9 فرشته خود در کوه پارناس زندگی می کرد که نام آنها عبارت بودند از : 1 – اویترپ Euterpe الهه آوازهای رؤیائی 2- پولی هیمنیا Polyhymnia الهه هنرهای جدی 3- اراتو Erato الهه عروسی و عاشقانه 4 - ترپ سیخوره Terpsichore الهه هنر رقص 5 – تالیا Talia الهه کمدی و مسخره آمیز 6- مل پومنه Melpomene الهه آوازهای غم انگیز 7 – کالییوپ Kaliope الهه شعرهای حکایتی 8- کلییو Klio الهه تاریخ شناسی 9 - ئورانیا Urania الهه ستاره شناسی تا اینکه رفته رفته کلمه (موز ) پایه ( موزیک قرار گرفت و آنرا فقط به هنر موسیقی ( موزیک ) منحصر نموداند .
آریتیمیک Arhythmic : موسیقی آریتمیک زمانی پیش می آید که جریان ریتم در یک قطعه با ارزش های نرمال بیان شده ولی میزان بندی نشده باشد .
آتمپو Atempo : مراجعت به تمپوی ( سرعت ) اول .
آتونال Atonale : نوعی موسیقی که از قوانین تونال تبعیت نمی کند ، تضعیف یک قطعه موسیقی خارج از چهارچوب کلاسیک تونالیته که این اصطلاح به موسیقی دوازده صدائی گفته می شود ، آرنولد شوئنبرگ به هارمونی اتونال « سریالیسم » نام نهاد و معتفد بود که با تمام پرده های گام سنتی بایستی یکسان رفتار کرد و هیچ تأکید خاصی بر روی هیچیک از آنها قرار نداد .
آوه ماریا Ave Maria : به لاتین یعنی درود بر مریم که در اصل نمازی آوازی است ، مراسم تقدیس مریم مقدس د رکلیسای رومن کاتولیک که موضوع بسیاری از آهنگ ها می باشد .
آریا Aria : ( واژه ایتالیایی air ) ترانه ای برای صدای سلو ، در یک اپرا یا اوراتوریو .
آریا قطعه ای است دارای فرم A-B-A که A دوم غالباً به صورت بداهه نوازی اجرا می گردد و نمایانگر قدرت تکنیک نوازنده می باشد .
آریا یکی از بخش های سویت باروک نیز می باشد.
Ad libitum : قطعه ای که با این علامت مشخص شده ممکن است با همان سرعت خود به میل نوازنده اجرا شود یا حذف گردد .
Cachucha : نام یکی از رقص های عامیانه و مردم پسند اسپانیولی با میزان سه ضربی شبیه رقص بولرو .
Cacophony : سروصدا ، صدای ناموزون ، تنافر اصوات ، نوای نامفهوم و بد آهنگ .Camera : آهنگ هائی که برای اجرا د رمحافل خصوصی یا کنسرت های کوچک ساخته می شوند ، موسیقی مجلسی ، هر قطعه که برای ارکستر مجلس نوشته شود .
کانن Canon : در زبان یونان قدیم به معنی «قانون » به کار رفته است که عربی شده واژه کانن می باشد ، طرحی کنتر پوانتیک شامل یک ملودی کم و بیش طولانی که یک بخش اجرای آن را بر عهده دارد و سپس د رلحظه ای از آن ملودی ، بخش دیگر همان را از ابتدا آغاز می کنند ، در حالی که بخش اولی به ادامه آن مشغول است ، وقتی بخش دوم به نقطه معهود رسید آنرا دوباره و بلافاصله از اول اجرا می کند .
ملودی کانن باید طوری تنظیم شود که هر قسمت مابین ورود یک بخش تا ابتدای ورود بخش بعدی با سایر قسمت ها ، همگونی و هارمونی داشته باشد .
کانن ها ممکن است گاهی دو یا چند بخش باشند .
Cantabile : آوازوار، آوازگونه ،با ذوق و میل آوازخواندن ، آوازه خونی .
کنکورد Concord : ترکیبی است از نت هایی که در یک آکورد شاد و آرام بخش برای گوش خوش آیند باشد .
کانتات Cantata : فرم مرکب برای ساز و آواز متعلق به دوره باروک ، متن کانتات ممکن است مذهبی یا غیر مذهبی باشد .
ریشه آن از کانتات مجلس ایتالیایی د راواخر سده 16 م .
برای صدای سلو گرفته شده که به همراهی عود یا ساز شستی دار اجرا می شد .
در سده 17 م.
کانتات کلیسا گسترش یافت و در آلمان به اوج خود رسید ، به ویژه با آثار باخ ، کانتا های سلو از آن به بعد هم نوشته می شدند ، اما معمولا ً فرم کرال داشتند .
به هر حال ، این کانتات همواره از تعدادی آریا و بخش های سازی یا کرال تشکیل می یافت به روی متنی نقادانه با محتوائی عاشقانه ، دراماتیک یا مذهبی تصنیف می شدند .
کاپله Capelle : ارکستر ، گروه نوازنده .
کاپریچیو Capriccio : اصطلاح ایتالیایی که به قطعات متنوع ، شاد ، سبک ، فانتزی و آزاد اطلاق می شود .
این عنوان توسط برخی از مصنفین قرن نوزدهم ، و در میان آنها مندلسون و برامس برای قطعات کوتاه پیانو به کار می گرفتند .
که کیفیتی آمیخته با شوخی و در عین حال بوالهوسانه داشتند که به فرم سه تائی « a-b-a » تنظیم می شدند .
شاکون Chaconne : رقصی سه ضربی پرجوش و خروش که در اصل مکزیکی است ، که بعدها در اسپانیایی سده 16 م .
متداول شد .
که ابتدای قرن سده هفده به فرانسه راه یافت .
از نمونه های این فرم می توان به چاکونه د رفامینور برای ویولون اثر باخ و در سل مینور برای سازهای زهی اثر پرسل نام برد .
شانسون Chanson : تصنیف ، ترانه ، آواز ، سرود .
کر Choir : آواز جمعی ، دسته همسرایان ، مرکب از مخلوطی از بخش های صدای زنان ومردان ، خوانندگانی که موسیقی کلیسا را همراهی می کنند به ایتالیائی (کر coro ) قطعه ای فقط برای صدای انسان .
کرال Chorale : آهنگ مذهبی در کلیسای پروتستان آلمان ( همان کر و همسرایی ) به زبان آلمانی « با املاء choral » آلمانی ها کورال را که در سرزمینها و کلیساهای دیگر به زبان لاتین خوانده می شد ، برای اولین بار به زبان خود ترجمه کردند .
اهمیت کورال های پروتستان در آن است که بعدها هسته اصلی موسیقی باروک آلمان و پایه تعداد زیادی کانتات قرار گرفت .
پرلود کرال Choral prelude : سبک آهنگسازی آلمانی با ارگ که ملودی یک کرال در آن به عنوان اساس موسیقی به کار می رفت ، باخ بزرگترین و آخرین نماینده این فرم به شمار می رود .
سیرکونستانس Circonstance : قطعاتی که با الهام از یک حادثه ساخته می شوند .
اثری که به سبب اتفاقی خاص به سازنده ای سفارش داده می شود .
کما Comma : هر کما معادل 9/1 پرده است .
نیم پرده کروماتیک شامل پنج کما و نیم پرده دیاتونیک شامل چهار کما می باشد .
Commontime : میزان چهار ضربی با حروف اختصاری« c » به جای کسر میزان کمپزیسیون Composition : تصنیف یا آهنگسازی ، خلق آثار موسیقی ، در لغت به معنی ترکیب است و این مفهوم بسیار با کاری که درآهنگ سازی اولیه انجام می گرفت یعنی قرار دادن خطوط ملودی بخش ها بر روی هم متناسب است .
در نحوه آهنگسازی امروزی مثلا ً ترکیب یک سنفونی با یک اپرا .
کنسرت Concert : از فعل « کنچر تاره » Concertare به معنای « آماده کردن برای اجرا و رقابت جلوی مردم » به مفهوم کلی ، به معنای « اجرای با هم ، چه سازی و چه آوازی و چه هرد دو » .
کنسرت درسالن با حضور شنوندگانی که پس از تهیه کارت ورودی حق ورود به سالن را پیدا می کنند ، فقط از اواخر قرن هفدهم معمول شد و قبل از آن ، این نوع اجرا د رکلیساها در قصر فئودال ها یا اشخاص متمکن ، به طور خصوصی تری برگزار می گشت .
کنسرتو Concerto : کنسرتو قطعه ای است که برای ارکستر و یک ساز تکنواز (معمولاً پیانو یا ویولن ) تصنیف شده است .
نقش ارکستر در مجموع ، همراهی ساز تکنواز است و به همین ترتیب ساز تکنواز نقش اصلی را طی تمام قطعه ایفا می کند ، قطعه کنسرتو تا اوائل قرن هفدهم ، تحت نام «کنسرتو گروسو Concerto grosso » برای دو دسته ساز ، دسته ای کوچکتر متشکل از دو ، سه یا چهار ساز به نام « کنسرتو » فرم کنسرتو گروسو به صورت سؤال و جواب یا مقابل هم قرارگرفتن تمام ارکستر « Tutti » و ساز تنها « Soli » نیز تشکیل می شود که از مهم ترین فرم های دوره باروک محسوب می شود .
Conclusion Feminine : ختم مؤنث ،قرارگیری آخرین نت ملودی روی ضرب ضعیف یک میزان .
Conclusion Masculine : ختم مذکر ، قرار گیری آخرین نت ملودی روی ضرب قوی یا اولین ضرب میزان .
Conducting : رهبری ارکستر .
« ایستادن در مقابل نوازندگان یک ارکستر یا خوانندگان گروه آواز جمعی و کنترل و تصحیح اجرای تک تک و جمعی آنان و به این ترتیب کوشش در حصول بهترین تأثیر از این اجرا .
رهبری ارکستر توسط رهبر ارکستر Cokductor : شخصی که رهبری و کنترل اعضاء ارکستر را به عهده دارد .معمولا ً به اتکاء پارتیتوری انجام می گیرد که جلوی او قرار دارد و طبیعی است که در مجموع اجرا سلیقه او نیز نقش مهمی را بازی می کند .
Conducting Patterns : ضرب زدن ، مشخص کردن ضرب های میزان در فضا که به وسیله خطوطی فرضی گاهی با