شماره سکانس : 1 شماره صحنه : 1 نام صحنه : آشنایی با شخصیتها زمان : سحرگاه مکان : خانه گیلانه (کلبهای کوچک) داخلی : داخلی (شب) خارجی : - شخصیت اصلی : می گل - گیلانه شخصیت فرعی: رحمان خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: فریاد زنان و مردان – صداهای مبهم گریم : می گل و گیلان و اسماعیل گیلانه با لباس روستایی و چهرهای تلیده و شکسته نشان ارزنی – رنج دیده و زحمتکش میدهد و می گل با چهرهای بچه گانه و موهایی آشفته و اسماعیل صورتی رنگ پریده و زرد نشان از دردی نهان دارد.
لباس بازیگر : لباسهای ساده روستایی مازندران لوازم صحنه ثابت : قاب پنجره – تخت و بالش لوازم صحنه شخصی : تبر – لباس سربازی اسماعیل – چوب رخت – هیزم – پتو اسباب و ادوات : تبر حیوانات : ندارد جلوههای ویژه تصویری : تصاویری از جنگ – بمبارانها و هواپیماهای جنگی جلوههای ویژه صوتی : صدای مهیب انفجار و آژیر قرمز – شلیک ضد هواییها و صدای جیغ زنان ومردان و کودکان – ضربههای بهتر محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : روستای مازندران خلاصه صحنه : گیلانه یک فیلم دو جلدی است که ابتدا از تاریکی یکدست و غلیظ شبانه شروع میشود و در جلد دوم با دشت پوشیده از مه خاکستری به پایان میرسد.
خلاصه سکانس : ابتدا با صدای آژیر قرمز و صدای مهیب انفجارهای پی در پی تصویر قطع میشود و می گل در خواب ناله میکند و گیلانه سعی در آرام کردن او دارد.
می گل گریه کنان از خواب پریده و مادر او را نوازش میدهد و آرام میکند و اسماعیل برادر می گل با قدرت هیزمها را با تبر خورد میکند و گیلانه در حالیکه زیر لب دعا میخواند و به او فوت میکند.
آرزوی خوشبختی و تندرستی اسماعیل را از خدا میخواهد.
شماره سکانس : 2 شماره صحنه : 2 نام صحنه : اسب سواری اسماعیل زمان : روز مکان : دشتهای اسپیلی داخلی : - خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : اسماعیل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: - گریم : چهره خسته ولی تنومند اسماعیل و صورتی عرق کرده لباس بازیگر:لباس محلی مازندرانی همراه با چکمههای چرم بلند لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : لباس محلی بازیگر اسباب و ادوات : - حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : تاختن اسب توسط اسماعیل جلوههای ویژه صوتی : صدای تاختن سمهای اسب بر روی دشت محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : دشتهای اسپیلی مازندران (اسب سواری) خلاصه صحنه : اسماعیل اسب سواری میکند خلاصه سکانس : عبور اسماعیل از دشتهای اسپیلی همراه با اسب و با مقاومت میتازد.
شماره سکانس : 3 شماره صحنه : 3 نام صحنه : بدرقه اسماعیل زمان : روز مکان : مقابل کلبهای نیمه ساخته داخلی : - خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : اسماعیل، گیلانه، معمار شخصیت فرعی: می گل، ستاره خرده شخصیت : در جوان دیگر سیاهی لشگر: مردان و زنان و جمعیت انبوه گریم : صورت یگانه و می گل و ستاره و اسماعیل، شاد و مهربان و خندانتر از همیشه و معمار مرد میانسال تکیده نشان میدهد.
لباس بازیگر : اسماعیل لباس سربازی بر تن دارد و شالی صورتی برگردن انداخته، یگانه و ستاره شالهای بافته شدهای را برگردن انداختهاند و سوز سردی میوزد، می گل چادری بر سر دارد و صورتش را از سوز سرما در لابهلای چادرش پنهان میکند و معمار مرد میانسال لباس گرم بر تن دارد لوازم صحنه ثابت : شال بافتنی – لباسهای بافتنی لوازم صحنه شخصی : قرآن – سبدهای میوه – هدایا و اسپند دانه- شال و لباسهای بافته شده – دستهای از گلهای وحشی اسباب و ادوات : وانت حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری :اسب سواری اسماعیل و چیدن دستهای از گلهای وجشی توسط او بر روی اسب جلوههای ویژه صوتی : صدای جمعیت زنان و مردان و همهمه آنان برای بدرقه مردان جوان به سوی جبههها محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مقابل اسکلت چوبی در اطراف یکی از روستاهای مازندران خلاصه صحنه : رفتن اسماعیل با دیگر جوانان هم محلی خود به سوی جبههها و نگرانی و تشویق خانواده برای او خلاصه سکانس : اسماعیل نامزدی به نام ستاره دارد و گیلانه مادرش و می گل خواهرش هستند او تصمیم میگیرد که برای دفاع از میهن خود به سمت جبهه رود و به همین دلیل در این سکانس شاهد بدرقه او هستیم توسط خانوادهاش و خانواده او که از این تصمیم اسماعیل دچار نگرانی و اضطراب هستند و ناچار تسلیم تعمیم اسماعیل گشته و با چشمانی اشکبار او را راهی میکنند و اسماهیل و دیگر مردان سوار بر وانت شده و از زیر قرآن رد میشوند و با سبدهای میوه و هدایایی از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفته و از زیر قرآن رد شده و راهی سفر میگردند.
شماره سکانس : 4 شماره صحنه : 4 نام صحنه : نگرانی مادر زمان : شب مکان : محوطه جلو کلبه همراه با مه شدید داخلی :- خارجی : شب (خارجی) شخصیت اصلی :گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: - گریم : چهره گیلانه تکیده تر و استخوانی از قبل شده و نگرانی در چهرهاش موج میزند.
و اشک در چشمانش موج میزند.
لباس بازیگر : لباس محلی مازندرانی و چادری بر کمر بسته و ژاکتی ژنده بر تن دارد و دستههایی پنبه بسته لوازم صحنه ثابت : بلکه نردههای چوبی لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : دهنه اسب حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : نشان دادن قرص کامل ماه در آسمان و هوایی ابری جلوههای ویژه صوتی : حرف زدن گیلانه با اسب و گریه کردن و نامه کردن به درگاه خداوند محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : گیلانه درجلو کلبه و در جای که دهنده اسب به نردههای چوبی بسته شده ایستاده خلاصه صحنه : راز و نیاز گیلانه با پروردگار خویش و درد و دل او با اسب اسماعیل و اشکها و دلسوزیهای مادرانه خلاصه سکانس : گیلانه که بعد از رفتن اسماعیل بی خوابی به سرش زده از سویی دیگر نگرانی نگذاشته او چشم بر هم گذارد شبانه بلند شده و به سمت در رودی کلبه میرود، چشمش به اسب اسماعیل افتاده و اشک ناخودآگاه از چشمانش سرازیر میشود و او عاجزانه از خداوند خواهان سلامتی اسماعیل میباشد و او را صحیح و سالم از امام رضا میخواهد.
شماره سکانس :5 شماره صحنه : 5 نام صحنه : بگو مگوی گیلانه با می گل زمان : روز مکان : جلو خانه گیلانه داخلی :- خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : گیلانه- می گل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : می گل با شکم برآمده که نشان از بارداری او میدهد نگران و عرق کرده و سراسیمه به نظر میرسد و گیلانه با دستهای پنبه بسته و چهرهای خسته لباس بازیگر : می گل چادر بر سر دارد و لباسی گشاد و پوشیده بر تن دارد و روسری محلی بر سر دارد و موهایش آشفته از زیر روسری بر روی صورتش ریخته و صورت گیلانه که چهره به نظر میرسد با همان لباسهای همیشگی و گالش بر پا دارد.
لوازم صحنه ثابت : تبر – هیزم ها لوازم صحنه شخصی : ساک - لباس – بندهای لباس اسباب و ادوات : - حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : جلوههای ویژه صوتی : شماره سکانس : 6 شماره صحنه : 6 نام صحنه : رفتن گیلانه همراه با می گل دخترش زمان : روز مکان : مقابل کلبه نیمه ساخت داخلی :- خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : گیلانه و معمار شخصیت فرعی: می گل خرده شخصیت : فرخنده آبجی سیاهی لشگر: - گریم : معمار (بنای خانه گیلانه) با موهایی تقریبا جو گندمی و دستان چروکیده و گیلانه مثل همیشه مغموم و نگران لباس بازیگر : معمار لباسی گرم از نوع لباسهای محلی مازندران بر تن دارد با چکمههای بلند و گیلانه چادری گلدار بر سر میکشد و ساک در دست و می گل چادری مشکی و ژاکتی پشمی بر تن دارد.
لوازم صحنه ثابت : بارچوب – ساک در دست گیلانه و می گل- کلبه گیلانه لوازم صحنه شخصی : پول – ساک اسباب و ادوات : سقف نیمه تمام کلبه – تشت پر از سیمان و ماسه – بارچوب – افسار اسب حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : رفتن معمار بر روی سقف خانه گیلانه در زمستان و باران شدید جلوههای ویژه صوتی : صدای ریز شن تند تند باران و صحبت کردن با صدای بلند معمار با یگانه – صدای عبور اتوبوس و ماشینها از کنار جاده محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مقابل کلبه نیمه ساخته و راهی شدن می گل و گیلانه به سمت تهران و صحبتهای معمار با گیلانه و دلداری او برای سالم بودن داماد و پسرش خلاصه صحنه : راهی شدن گیلانه به همراه می گل خلاصه سکانس : گیلانه در حالیکه بار چوب را از روی اسب برداشته و بر روی زمین میگذارد، افسار اسب را محکم بر زمین میکند و با معمار در رابطه با درست شدن سقف خانهاش که از آن آب چکه میکند چند کلمهای حرف میزند و از او میخواهد که هر چه زودتر آنرا ترمیم کرده و خانه و زندگیش را به او میسپارد و سفارش میکند تا می گل را تا تهران همراهی کند و معمار به او دلداری میدهد که همه چیز به خوبی و خوشی پیش رود در حالیکه معمار خواهان گیلانه است و گیلانه از این موضوع طفره میرود و بحث را عوض میکند.
شماره سکانس :7 شماره صحنه : 7 نام صحنه : صحبتهای شیرین میان می گل و گیلانه زمان : روز مکان : جاده میان مواقع شاه شهیدان داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : گیلانه و می گل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : اوس رشد، بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : صورت بچه گانه می گل به طرز دخترانهای گریم شده و گیلانه اینبار لبخندی بر لب دارد و شیرین تر به نظر میرسد.
لباس بازیگر : لوازم صحنه ثابت : ساک لوازم صحنه شخصی : سربند سفید گیلانه – گوشوارههای گیلانه اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : وزیدن باد از لابهلای شیشه اتوبوس بر روی صورت و روسری گیلانه و دخترش جلوههای ویژه صوتی : صدای خنده شیرین می گل و صدای وزش باد محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : می گل و گیلانه راهی دیلمان میشوند و از لابه لای مرتع با اتوبوس میگذرند در حال صحبت کردن با یکدیگر هستند.
خلاصه صحنه : درد و دل می گل و گیلانه در داخل اتوبوس خلاصه سکانس : می گل و گیلانه در حالیکه با هم درد و دل میکنند و می گل با شیطنتی خاص سعی در سر به سر گذاشتن گیلانه دارد و با او میگوید و میخندد ولی گیلانه به او رد نمیدهد ولی در دل میخندد به حرفهای شیرین می گل.
شماره سکانس : 8 شماره صحنه : 8 نام صحنه : گذشتن می گل و گیلانه از مراتع زمان : روز مکان : مراتع سبز شاه شهیدان داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : می گل و گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : می گل صورتی عرق کرده و رنگ پریده پیدا کرده و گیلانه با چهرهای خسته اما قدرتمند لباس بازیگر : می گل و گیلانه در حالیکه چادر بر سر دارند و ساک در دست و لباسهای ضخیم زمستان لوازم صحنه ثابت :ساک لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : جلوههای ویژه صوتی : صدای نفسهای بریده می گل محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مراتع سبز شاه شهیدان و گذر کردن گیلانه و می گل از آنجا خلاصه صحنه : خستگی می گل و دلداری گیلانه به او به ادامه راه خلاصه سکانس : گیلانه و می گل با وسایل از مناظر سبز میگذرند، می گل سنگین و نفس بریده لحظهای میایستد ولی گیلانه ساک او را از دستش گرفته و راه میافتد.
شماره سکانس : 9 شماره صحنه : 9 نام صحنه : صحبتهای گیلانه و می گل در مورد اسم بچه و