مقدمه [1] توجه به صنایع دستی در کشورهای مشرق زمین در ابتدا تحت تاثیر عوامل اجتماعی و با هدف بالا بردن سطح اشتغال در جامعه و ایجاد درآمد برای گروه هایی از مردم بود ، ولی با سرعت آثار مستقیم آن در جهت احیای سنت های ،فرهنگ بومی و کمک به شکل گرفتن هویت ملی مطرح شد .
همزمانی این نهضت با دستیابی کشورهای در بند استعمار به استقلال سیاسی پس از جنگ دوم ، گویای این واقعیت است .
حرکت بنیادین مهاتما گاندی در احیای نساجی سنتی هند موجب شد تا امروزه رشته های مختلف پارچه بافی دستی در این کشور ضمن نگاهداشت ارزش ها وسنت های گذشته ، به عنوان دومین منبع درآمد جمعیت بزرگ روستایی هند( پس از کشاورزی) به حساب آید .
توسعه ی ارتباطات بین المللی و رویارویی کشورها در کنفرانس ها ، سمینارها ، نمایشگاه ها و ارائه ی تحقیقات و دستاوردهای عملی در این زمینه موجب شده کشورهای توسعه یافته نیز که پس از انقلاب صنعتی اروپا پیوند خود را بااین بخش از حیات فرهنگی قطع کرده بودند ، دوباره صنایع دستی را به عنوان بستری مناسب برای بروز خلاقیت و نوآوری به ویژه در زمینه ی طراحی و به صورت هنر کاربردی در برنامه ریزی های خود مطرح کنند .
البته به علت گذشت حدود دو قرن و بروز تغییراتی بس شگرف در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشورهای صنعتی ، احیای صنایع دستی و سنتی به شکل گذشته در این کشورها تقریباً غیر ممکن است[2] و صنایع دستی در غرب تنها در محدوده ی تعدادی آتلیه یا کارگاه جدید و مجهز به ابزار و وسایل پیشرفته که توسط عده ای هنرمند متخصص اداره می شود[3] ، تجلی پیدا می کند .
به این ترتیب امروزه صنایع دستی می تواند به عنوان میراث مشترک بشری در سطح بین المللی عاملی موثر برای نزدیکی و همکاری تلقی شود و تجربیاتی که هر یک از کشورها در زمینه های خاص به آن دست یافته اند ، پشتوانه ی این همکاری و درک متقابل خواهد بود .
آشنایی با راه کارها و سیاست های تشویقی و حمایتی و به منظور اعتلای جایگاه صنایع دستی در جامعه با توجه به بافت فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی هر کشور ، از مباحث سودمند و آموزنده در سلسله تحقیقات مربوط به صنایع دستی در سطح بین المللی است .
امروزه ، محورهای عمده ی بحث پیرامون صنایع دستی در کشورهای مختلف عبارتند از : 1- صنایع دستی و برنامه ریزی آموزشی 2- صنایع دستی و فرهنگ ملی و توجه به قومیت های موجود در هر کشور 3- صنایع دستی به عنوان یکی از جاذبه های عمده ی جهانگردی و صنعت گردشگری 4- صنایع دستی و کمک به تامین عدالت اجتماعی از طریق ایجاد اشتغال مولد و درآمد اضافی 5- صنایع دستی و کمک به تامین بخشی از درآمد ارزی کشور باتوجه به آنچه گفته شد و نیز این که افزون بر کشورهای جهان سوم ، صنایع دستی در سایر ممالک نیز مورد توجه قرار گرفته و این هنر-صنعت به عنوان یکی از اهرم های توسعه در برخی از کشورهای مطرح صنایع دستی قلمداد شده ، مجموعه ی حاضر با نیت آشنایی هرچند بیش تر ایرانیان دست اندرکار و علاقمندان به صنایع دستی فراهم آمده که امید است با همه کاستی ها مورد استفاده قرار گیرد و گامی در جهت تحقیقات پربارتر آینده باشد .
معرفی استان : استان گلستان بین 57 و53 تا 22و56 طول شرقی و 30و36 تا8و38 عرض جغرافیایی نیمکره شمالی درقسمت شمالی کشور در جنوب شرقی دریای خزر واقع شده است .
با استان مازندران و دریای خزر از غرب، استان خراسان در شر ق استان سمنان درجنوب و کشور ترکمنستان در شمال هم مرز است .
وسعت آن بالغ بر 20438 کیلومتر مربع 3/1 درصد از مساحت کشور می باشد .
بر اساس آخرین تقسیمات اداری و سیاسی این استان دارای 11 شهرستان ، 22 شهر ، 21 بخش ، 50 دهستان ، 9940 آبادی مسکونی و 75 آبادی غیر مسکونی است .
استان گلستان در سال 1380 دارای 1.591.849 نفر جمعیت بوده است.
به روایت تاریخ دین اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مزدیسا در طبرستان شده است ؛ ساکنین این منطقه اکثرا شیعه مذهب بوده ودر ناحیه ترکمن نشین گنبد و گرگان که در مجاورت با نواحی ترکمن نشین آسیای مدیترانه قراردارند اکثرا دارای مذهب تسنن می باشند .
[4] پیشینه تاریخی صنایع دستی گلستان : [5] استان گلستان با تمدنی دیرینه و داشتن موقعیت جغرافیایی استثنایی ، سهل الوصول بودن مواد اولیه ، وجود اقوام مختلف با فرهنگهای متفاوت ؛هنرمندان و اندیشمندان برجسته از دیربازنقش مهمی در شکوفایی فرهنگ و هنر ایفا نموده و مهد انواع گوناگون هنرهای دستی می باشد .
از ویژگیهای بارز صنایع دستی این سرزمین حفظ طرحهای اصیل با محوریت سنتهای محلی ؛ ملهم از طبیعت و همخوان با آن می باشد.
از صنایع دستی منطقه شیشه و سفال ، قالی ترکمن ، ابریشم بافی ، زیور آلات ترکمن ، مسگری و نمد مالی و..
را می توان نام برد .
تعریف صنایع دستی : [6] صنایع دستی به مجموعه ای از هنر ، صنعت ها اطلاق می شود که عمدتا با استفاده از مواد اولیه بومی وانجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی می شود که در هر واحد آن ذوقی هنر و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای است .
خصیصه های صنایع دستی ایران :[7] صنایع دستی ایران به عنوان هنر کاربردی که تولیدات آن بطور عمده کاربردهای مشخصی در زندگی روزمره داردخصوصیات زیر را دارا می باشد .
قسمت قابل ملاحظه ای از صنایع دستی ایران را زیراندازهای سنتی (قالی ، انواع گلیم ، گبه ، پلاس ؛ زیور و نمد ) تشکیل می دهد .
بخش عمده ای از صنایع دستی ایران در مناطق روستایی وعشایری تولید می شود .
ویژگی ها : [8] با توجه به تعاریف بالا می توان ویژگیهای زیر رابرای محصولات دست ساخته قائل شد : 1- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید توسط دست ، ابزار و وسایل دستی ؛ برای تولید هر یک از فراورده های دستی مراحل متعددی طی می شود ؛ ولی انجام کلیه ی این مراحل به وسیله ی دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده ، چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شده از صنایع دستی محسوب می شود .
2- حضور موثر وخلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرح های مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فرآورده ها 3-تامین قسمت عمده ی مواد اولیه ی مصرفی از منابع داخلی 4-داشتن بار فرهنگی ( استفاده از طرح های اصیل بومی و سنتی ) 5-عدم همانندی و تشابه فرآورده های تولیدی با یکدیگر 6-عدم نیاز ، سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با سایر رشته های صنعتی 7-عدم نیاز به کارشناسی و متخصص خارجی 8-دارا بودن ارزش افزوده ی زیاد در مقایسه با صنایع دیگر 9-قابلیت ایجاد وتوسعه در مناطق مختلف ( شهر ؛ روستا و حتی در جوامع عشایری ) 10-قابلیت انتقال تجربیات و رموز و فنون تولیدی به صورت سینه به سینه و یا طبق روش استاد وشاگردی .
روایت داستانی به نقل از کتاب :(سیری در صنایع دستی ایران تالیف : جی کلاگ...) به روایت داستان عامیانه ا ی که در میان نمدمالان سمنان ومازندران مشهور است ؛ پسر حضرت سلیمان ؛ چوپانی بود که می خوا ست از پشم گوسفندش برای بافتن پارچه استفاده کند پس از آن که چندین بار در این آرزو ناکام شد دست از کوشش بر داشت ؛و از روی ناامیدی پشم را مشت کوبید و اشک اندوه بر آن ریخت اشک ها به درون الیاف پشم راه یافت و آنها را به هم چسباند آنگاه پسر حضرت سلیمان دریافت که از خیساندن و مالیدن پشم ؛پارچه ای برایش ساخته شده است بدینسان نخستین نمد ‹‹آفریده ›› شد و یاد پسر حضرت سلیمان تااین زمان به عنوان ‹‹ رب النوع ››نمد مالان شمال ایران زنده مانده است .این افسانه درباره (آفرینش )نمد گواه آن است که نمد مالی کهن ترین شیوه شناخته شده در بافت است ونمد شاید کهن ترین شکل کفپوش دستباف است.
تاریخچه نمد درآسیا کشف نمد وکاربرد آن طی هزاران سال پیش ازهرچیزگویای آن است که نمد برای جلوگیری از سرما، رطوبت وبه ویژه دربرابر بادهای مداوم استپ ها ی آسیای مرکزی بوده است.
صرف نظراز چربی طبیعی پشم، بواسطه بوی آن حیوانات مضر دورنگه داشته می شدند.
نمد برای جابجایی یورت ها آنگونه که مارکو پولو گزارش می دهد، ضروری بود و وجود چربی درپشم آب درنمد غیر قابل نفوذ بود.
نمد غیراز ارزش کاربردی آن برای خانه، لباس و برای مسایل روزمره، تا حد احترام و تجلیل آن گران ارز بوده است.
نمد دردوران کهن برای هنگام صرف غذا، خوش آمدگویی، خداحافظی و هنگام جشن وسرور بکار برده می شد.
دردوران کهن در آسیای مرکزی دراوج انتخاب خان بزرگ حکمرانان و اشراف نمد سفید رنگ را آماده می کردند.
نمد هدیه ای آسمانی به حساب می آمد.
نمد خوب و نرم ازپشم گوسفند و شتر تهیه می شده است.
نمد سفت و زبر برای پوشش چادر ، زیرانداز زین اسب، کف پوش کفش ها و امثال آن ، یا برای گرم نگه داشتن اسب ، از ادغام پشم گوسفندو پشم های بلند نوعی گاو و اسب و پشم بُز و حتی از رشته الیاف گیاهی و از الیاف پوسته درختان درست می شده.
 در سده های پیشین، دورانی که هیچ ماشینی برای تولید نمد وجود نداشت، نمد تنها توسط پارچه های گرم وکار یدی تدارک دیده می شد.
در منطقه آسیای مرکزی دربخش ترکستان شرقی نژادهای متنوع گوسفند وجود داشته اند.
ازکرک و موی شانه شده این گوسفندان نمد های گران بها تولید می شد.
برخی براین عقیده اند که تکنیک نمدسازی ازطریق مغولستان به چین آورده شده است.
دختری که شاهزاده ای چینی بوده و در مغولستان ازدواج می کند، در نامه ای به خانواده خود می نویسد: « من به کشوری غریب و بیگانه فروخته شدم، یک چادر خانه من است، با دیوارهایی از نمد.» نمد امروزه نیز درشمال چین بطور وسیع متداول است.
در یونان نمد در حدود چهار تا پنج سده پیش از میلاد بمثابه جنس نو ظهور و جدید توصیف می شود که از مردمان آسیایی یاد گرفته شده است.
در یونان قدیم درمیان ماهیگیران و افزارمندان کلاه هایی که ازجنس نمد ساخته شده بودند،موردپسند بوده است.
نمد به یونانی« Pilos »گفته می شد.
سپس رومی ها تکنیک تولید نمد را از یونانیان گرفتند.
سربازان رومی کلاه های نمدین برسر می کردندکه بمثابه نماد آزادی تلقی می شد.
وقتی برده ای آزاد می شد، سرِ وی را تراشیده و سپس اجازه داشتند که کلاه نمدین بر سر وی گذارند.
ازاین دوران به بعد است که نمد در اروپا نیز پا به عرصه وجود می گذارد.
در قرون وسطی کارآموزان شمال اروپا به آلمان برای آموختن صنعت کلاه دوزی می آمده اند.
کلاه دوزان آلمانی همچنین جوراب هایی از جنس نمد تولید می کرده اند.
در کاوش هایی در کشور سوئد، همراه با شنل و کلاه های نمدین، همچنین کف پوش هایی ازجنس نمد برای کفش یافت شد.
درنروژ نیز جوراب های نمدین با کف پوش های چرمی برای کفش تولید می شده است.
در قرن هیجده، با تکامل و رشد صنعت و خریده شدن لباس های گرم و گرم شدن خانه ها ، نمد تقریبا به فراموشی سپرده شد.
طی جنگ دوم جهانی نمد درروستا ها رنسانس عمومی را تجربه کرد.
بطورکلی می توان گفت که تولید نمد نخست به آسیا وسپس به اروپا منحصرشد.
منابعی وجود ندارند که نشان دهنده تولید نمد توسط انسان هایی که در آفریقا و آمریکا می زیسته اند، انجام گرفته باشد.
می توان گفت که تقریبا فقط چوپانان چادرنشین در امرتولید نمد به لحاظ پایه اقتصادی معین آن فعال بودند، درصورتیکه کشاورزان هندی، یونانی،چینی و رومی تولید نمد برای آنان تنها بمثابه حرفه ای جانبی به حساب می آمد.
در آسیای مرکزی با آنکه تولید نمد به نیروی بدنی نیاز داشت، اما اکثرا توسط زنان درست می شد.
واژه یورت که به معنی چادر، سرزمین، میهن و زادگاه است، واژه ای است ترکی و بیش از دوهزار سال قدمت دارد.
منابع چینی برای نخستین بار شش سده پس ازمیلاد درباره یورت چادرنشینان گزارش می دهند.
نمد در زمستان های سرد روی چادرهای ترکی ( یورت، آلاچیق) به صورت سه یا چهارلا افکنده می شد تا سرما وارد چادر نگردد.
نمد، چادرنشینان آسیای مرکزی را ازگرما، سرما، رطوبت و باد حفظ