چکیده شناخت کودک یکی از مقدمات بسیار مهم تعلیم و تربیت است.
شناخت کودک باعث می شود تا شما رفتار طبیعی کودکان را بشناسید .
بعضی از والدین به علت ناآگاهی از کودکان ، بعضی از خصوصیات و رفتارهای طبیعی کودکان را غیر طبیعی می دانند و فکر می کنند که کودک آنها دارای مشکلی می باشد .
آنها به شکلهای مختلف می خواهند جلوی رفتارهای آنها را بگیرند و همین کار باعث مشکلاتی در تربیت کودک می شود.
شناخت کودک باعث می شود تا از رفتارهای طبیعی کودک احساس نگرانی نکنید .
شناخت کودک باعث می شود تا نوع و شکل برخورد با کودک را به درستی مشخص کنید و از او انتظار بیش از حد نداشته باشید .
سعدی می گوید: چونکه با کودک سر و کارت افتاد پس زبان کودکی باید گشاد برای عمل به این حرف که اشاره به حدیثی از پیامبر دارد باید زبان کودکی و دوران کودکی را شناخت .
همانطور که کودکان از نظر جسمی با هم تفاوت دارند و رشد جسمی آنها با هم فرق می کند از نظر خصوصیات روانی ور شد روانی نیز با هم متفاوت می باشند .
کودک شما از نظر جسمی و روانی شخصی منحصر به فرد است .
ترس به هر شکل خوب نیست .
انسان باید از موقعیتهای خطرناک پرهیز کند واگر بدون اختیار با چنین موقعیتی روبرو شده به خاطر ترس کنترل خود را از دست ندهد .
درمواقعی که خطر نسبی است یعنی موقعیتی است که از یک طرف سود دارد و از طرف دیگر زیان،به خاطر ترس تصمیم نگیرد بلکه عاقلانه عمل نماید .
کمرویی یعنی اینکه فرد نمی تواند و جرأت حرف زدن را ندارد و کمروئی او به وسیله اطرافیان ایجاد می شود و برای درمان کمروئی باید کودک را در مجلس حاضر کرد ، او را مسخره نکرد، به اصلاح رفتار او پرداخت ، محبت را به او آموزش داد و ورزش و بهداشت را رعایت کرد .
عصبانیت نیروی نهفته است که بر اثر عاملی بالعکس بروز می کند ، بعضی افراد آن را بروز می دهند و بعضی بروز نمی دهند .
در موقع بروز ندادن باعث بیماریهای داخلی می شود، عصبانیت را باید به طریق مثبت بروز داد و برای جلوگیری از عصبانیت نیازهای کودک را برآورده کنید ، تقویت خشن در کودک نکنید ؛ کودک را تنبیه نکنید ؛ ناراحتی را کنترل کنید ، برای او راههای مقابله با عصبانیت را بیان کنید .
از نشان دادن صحنه های منفی و دارای خشونت پرهیز کنید .
دروغگویی را کودک از اطراف یاد می گیرد ، او را نباید تشویق کرد به دروغ گفتن ، با کودک بازپرسانه رفتار نکنید که چرا دروغ گفته است ، به او لقب ندهیم .
کودک در برخی موارد بدون اجازه چیزی را بر می دارد که باید او را آگاه ساخت که آن چیز مال او نیست، ناراحتی از خود بروز ندهید ، او را لقب دزد ندهیم ، در صورت لزوم از مشاور استفاده کنیم .
مقدمه : پرورش کودک جنبه های مختلفی دارد .
قسمتی از پرورش مربوط به جسم کودک می باشد .
علاوه بر جسم ، استعدادها ،علم ، عاطفه ، ایمان ،اخلاق و..
نیز باید پرورش پیدا کنند .
والدین اولین پرورش دهندگان کودک می باشند .
آنها می باید به همه جنبه هایی که باید پرورش یابد توجه نمایند .
والدین هستند که می توانند جهت پرورش بعضی از استعدادهای کودک، او را به دست مربیان بسپارند.
از این نظر والدین علاوه بر اینکه خودشان پرورش دهندگان کودکند، با انتخاب سایر مربیان نقش دیگر نیز در پرورش کودک بازی می کنند .
آشنایی والدین با قوانین تعلیم وتربیت بسیار مهم است .
این آشنایی باعث می شود تا آنها بتوانند روابط بهتری با فرزندان خود برقرار کنند و موجبات پرورش صحیح آنها را فراهم نمایند .
بسیاری از عادتها در سنین کودکی شکل می گیرند .
تغییر این عادتها هر چند که غیر ممکن نیست ، ولی بسیار سخت می باشد .
پدر و مادر می توانند عادتهای خوب را در کودکان بوجود آورند و از ایجاد عادتهای نامطلوب جلوگیری کنند .
آنها با این کار خود کمک بزرگی به آینده کودک خود می نمایند .
والدین کودکان خود را دوست دارند و به آنها محبت می ورزند ولی گاهی کودکان این مساله را درک نمی کنند .
بعضی از کودکان والدینشان را دشمنان خود می دانند و با آنان به خوبی رفتار نمی کنند .
والدینی که با قوانین تعلیم و تربیت آشنایی داشته باشند ، محیطی را ایجاد می کنند که با کودکان خود ، دوست باشند و کودکان نیز آنها را دوست دارند .
در این خانواده همه به یکدیگر احترام می گذارند و حرف هم را می فهمند .
گاهی کودکان مشکلاتی بوجود می آورند .آنها ممکن است دروغ بگویند ، شیطنت کنند ، حرفهای زشت بزنند،درس نخوانند، به حرف شما گوش ندهند ، لج بازی کنند،از چیزهای ساده بترسند ،زود عصبانی شوند ، بی ادبی نمایند ، سلام نکنند،خواهر کوچکتر خود را اذیت نمایند ، دعوا کنند و ...
والدینی که با کودکان و نوع رفتار با آنها آشنا هستند به راحتی این مسائل را حل می نمایند .
همه والدین که می خواهند کودکانی خوب ، تربیت کنند و مسائل کودکانشان را به راحتی حل نمایند.
آنها می دانند که برای انجام وظایف خود نیازمند اطلاعاتی می باشند و پیوسته در جستجوی این اطلاعات هستند .
حضرت علی (ع) می فرمایند :‹‹ هیچ میراثی مانند ادب نیست ›› .
ترس کودکان ضرب المثل ترس برادر مرگ است را شنیده اید، یکی از مسائل که جلوی رشد و پیشرفت را می گیرد ترس است .
ترس زندگی افراد را به هم می ریزد و باعث رنج آنها می شود .
شخصی را تصور کنیدکه از همه حشرات میترسد .
با دیدن یک سوسک، مگس یا مورچه وحشت می کند ، چنین شخصی مدت زیادی از زندگی خود را در اضطراب به سر می برد .
اگر به زندگی خود یا دوستان و آشنایان نگاه کنید ، مواردی را پیدا میکنید که ترس باعث نجات انسانها شده است ، همچنین مواردی را پیدا می کنیدکه نترس بودن دردسرهایی ایجاد کرده است .
در کنار این موارد جاهایی را می بینید که ترس باعث عقب افتادگی زندگی و تلخی آن شده ، یا به مواردی برخورد میکنید که نترسیدن و شجاعت باعث پیشرفتهای زیادی شده است .
با این صحبتها آیا ترس چیز خوبی است یا نه ؟
اکنون مقداری به ترس می پردازیم وآن را بررسی می کنیم .
ترس یک حالت عاطفی است که علامتهای آن شبیه علامتهای اضطراب می باشد .
وقتی شخص دچار ترس می شود ضربان قلب او تندتر می شود ،توانایی تمرکز خود را از دست می دهد، به نفس نفس می افتد ، عضلات او منقبض می شود ، بی قرار می شود و ممکن است حرکات غیر عادی نشان دهد ، نمی تواند تمرکز پیدا کند ، ممکن است دچار عرق کردن ، سرگیجه و سردرد شود .
نتیجه ترس این است که انسان را از موقعیتی که باعث ترس می شود دور کند .
گاهی این موقعیتها برای انسان خطرناک هستند و دوری از آنها لازم است .
درمواردی دیگر موقعیت خطرناکی وجود ندارد ولی ترس ایجاد می شود.
اینگونه ترسها را ترسهای غیرواقعی می نامند .
بنابراین اولین ضرر ترس در مواقعی است که موقعیت واقعا خطرآفرین نمی باشد .
ترسهای غیر واقعی در طبیعت هیچ انسانی نیستند و بوسیله آموزش بوجود آمده اند .
یعنی اشخاص یاد می گیرند که در موقعیتهای غیرخطرناک، بترسند .
به راحتی می توان از ایجاد این ترسها جلوگیری کرد و در صورتی که ایجاد شده اند آنها را از بین برد .
اکنون به این مطلب می پردازیم که آیا ترس در موقعیت خطرآفرین صحیح است یا خیر؟
ترس در این مواقع هم مفید نیست و باعث ضررهایی می شود.
البته نترسیدن به این معنی نیست که انسان خود را به دام بیندازد و موجب هلاکت خود شود .
مثلا شخص بگوید من از چیزی نمی ترسم و خود را از پشت بام پایین بیندازد ، نوجوانی بگوید من از چیزی نمی ترسم بنابراین شروع به کشیدن سیگار می کنم.
نترسیدن یعنی اگر چنانچه به طور اتفاقی با موقعیت خطر روبرو شدید نشانه ای اضطراب در شما ایجاد نشود .
ایجاد اضطراب باعث می شود تا شخص سردرگم شود و نتواند هیچ کاری انجام دهد .
فرض کنید شخصی با حیوان وحشی روبرو شده است ، اگر خونسردی خود را حفظ کند می تواند فریاد بزند و کمک بخواهد ؛ فرار کند و به جایی پناه ببرد ولی از شدت ترس زبانش بند آمده و دست و پایش قدرت حرکت را از دست داده اند ؛ بنابراین در جای خود می ماند و حیوان به او آسیب می رساند .
از موقعیتهای خطرناک باید دوری کرد ولی نه به دلیل آنکه باعث اضطراب و ترس می شوند بلکه به این دلیل که برای ما خطر دارند و باعث آسیب به ما می شوند و یا کار صحیحی نیستند و نباید آنها را انجام داد .
همه شما شنیده اید که حضرت علی (ع) فرموده اند که خدا را به خاطرترس از عذاب نمی پرستیم ، چرا که این کار عبادت بردگان می باشد .
پیشگیری و درمان ترس همان طور که بیان شد ترسهای غیر واقعی یادگیری می شوند و می توان از آنها جلوگیری کرد .
در مورد ترسهای واقعی هم می توان تمریناتی انجام داد که هنگام مواجهه با آنها به شکل منطقی عمل کرد چند مورد زیر در پیشگیری ودرمان ترس کودکان به شما کمک می کند .
1-دیدگاه خود را نسبت به ترس عوض کنید ترس را به عنوان پدیده ای خوب و مفید در نظر نگیرید.ترس در هیچ شرایطی و به هیچ شکلی مفید نیست .
بعضی والدین دوست دارند که کودکان از آنها بترسند و اعتقاد دارند که این ترس مفید است و می توانند در تربیت کودک از آن استفاده نمایند .
این نگرش باعث می شود تا در روشهای خود از آن استفاده کنند .این نگرش صحیح نیست و باید آن را عوض کنید .
کودکان به درجه ای از رشد عقلی و اخلاقی نرسیده اند که بتوانند خوبی ها و بدی ها را به خوبی تشخیص دهند ، بنابراین نمی توانند بدون کمک شما کارهای درست را انجام دهند ؛ مثلا اگر شما کودک را به حال خود بگذارید ، ممکن است که هیچ وقت به فکر یادگیری خواندن و نوشتن نیفتد یا خیلی از مسئولیتهای زندگی خود را نپذیرد .
ولی این موضوع به معنی آن نیست که کودک را از عواقب کارش بترسانید و باعث اضطراب او شوید .
توجه کنید که منظور ما از ترس به معنی واقعی آن است نه به شکل اصطلاحی،مثلا بعضی ها وقتی می گویند از عاقبت کار بترسانید، منظورشان این است که عواقب و نتایج کار را برای او توضیح دهید .
درحالی که منظور این است که کاری کنید که هنگام مواجهه با آن موقعیت ضربان قلبش تند شدن ، به نفس نفس بیفتدو...
و مجبور شود تا از نزدیکی به آن موقعیت اجتناب نماید .
حتی اگر کودک خود را تنبیه می کنید ، نباید تنبیه شما باعث اضطراب و ترس کودک شود .
بعضی والدین می گویند اگر تنبیه باعث ترس نشود ، فایده ای ندارد ، در حالی که چنین نیست ، چرا که ترس باعث می شود تا عملکرد انسان ضعیفتر از توان او شود .
کودکی را در نظر بگیرید که برای جواب دادن درس در جلوی کلاس ایستاده است و ترس شدیدی دارد .
آیا می تواند درس را به خوبی جواب دهد ؟
آیا این ترس او باعث می شود تا برای دفعه بعد درس را بهتر بخواند ؟
معلوم است که چنین نیست چرا که حتی اگر درس را بهتر بخواند باز هم نمی تواند پاسخ دهد و سرانجام متوجه می شود که تلاش کردن و نکردن او هیچ فرقی ندارد بنابراین به دنبال راههای دیگری برای فرار از موقعیت ترس می گردد.
مثلا ترک تحصیل را پیش می گیرد.
2- کودک را نترسانید بعضی موقعیتها باعث ترس کودک می شوند ، این موقعیتها را آرام آرام به کودک معرفی کنید ولی به قدری ادامه ندهید که باعث ایجاد ترس شود .
وقتی حالات هیجانی شروع شد و کودک در آستانه ترس قرار گرفت ، کار خود را متوقف کنید و اجازه ندهید کودک وارد مرحله ترس شدید شود .
به طور مثال کودک از اینکه او را به طرف بالا پرتاب کنید می ترسد شما می توانید او را بادست بالا و پایین ببرید .
بعد مقدار خیلی کمی او را بالا بیندازید ولی اگر دیدید این کار موجب ترس او می شود ، او را بالاتر نیندازید .
بعد از مدتی که این مرحله هیچ واکنش در او ایجاد نکرد، او را کمی بالاتر بیندازید .
اگر کودک به طور مداوم به ترس شدید دچار