مکانیزمهای دفاعی دخیل در ارزیابی گرایش به خودکشی ارزیابی افرادی که گرایش به خودکشی دارند، هم برای فردی که اقدام به خودکشی میکند (یا فردی که ممکن است خودکشی کرده باشد) و هم برای درمانگری که ارزیابی را انجام میدهد (درمانگری که ممکن ایت پس از ارزیابی وی فرد موردنظر خودکشی کرده و علیه وی شکایت شود)، فرایندی دشوار و پر خطر است.
ادبیات پژوهشی درباره شناخت خودکشی[1] حجم قابل ملاحظهای دارد، که در واقع، هدف این فصل مرور آن نیست.
(به منظور کتاب شناسی معتبر[2]، به کاتر[3]، 2002 مراجعه کنید.) ترجیح شخص من این است که خلاصهای از شایعترین دانش روانشناختی درباره خودکشی را ارائه کنم که به درمانگرشان میدهد در ارزیابی، به چه عواملی باید بیشتر توجه کند که معرف خطر اقدام ولقعی فرد برای کشتن خود است.
گام بعدی اضافه کردن کاربرد نظریه مکانیزمهای دفاعی و فنون مربوط به منظور دقت بیشتر در ارزیابی است.
ضوابط جمعیت شناختی[4] پر خطر[5] سن : نوجوانی یا بزرگسالی نژاد :سفیدپوستان مستعدتر از سیاهپوستان هستند (سرویس سلامت عمومی آمریکا،1999) سابقه اقدام به خودکشی :در4% از خودکشیها، سابقه اقدام به خودکشی وجود دارد (جاکوبز[6]، بروئر[7] و کلاین بنهام[8]،1999) سابقه خانوادگی اقدام به خودکشی افکار یا اقدام های قبلی یا هم زمان دیگر کشی جنس : نسبت 3 به یک برای اقدام به خودکشی در زنان، نسبت 3 به یک برای خودکشی موفق در مردان دسترسی به سلاح یا وسایل[9] خودکشی مصرف یا سود مصرف مواد و الکل و ترک مواد یا الکل (سدرر[10] و رث چایلد[11]،1997) = نرخ[12] 20 برابر خودکشی نسبت به جمعیت عمومی () (سرویس بهداشت عمومی آمریکا،1999) فرد سایرین را از طرح خودکشی خود آگاه میکند: در 70% خودکشیها (جاکوبز و همکاران،1999) زندانیان : 3 برابر جمعیت عمومی = ، (سدرر و رث چایلد،1997) ضوابط پر خطر بر اساس تشخیصها اسکیزوفرنیا (همیشه، پر خطر) : 10 تا 15% یا تا 15000 (سدرر و رث چایلد،1997) افسردگی اساسی، به ویژه اگر مربوط به فقدان موضوع باشد (جاکوبز1999) تکانشگری شدید (شخصیت تکانشی[13]) (جاکوبز) شخصیت مرزی : در 45% موارد، وقتی با افسردگی یا سود مصرف مواد همراه میشود (داویس[14]، گاندرسون[15] و میزر[16]،1999) شخصیت یا نشانههای آزار طلبی[17] ناتوانی در حفظ ایمنی (ضد و نقیض) Inability to contract for safety ناامیدی، درماندگی (رچلین[18]، 1965؛ بک[19] و استیر[20]، 1988؛ گازم[21]، 1988 ): داشتن احساس بد نسبت به آینده، فقدان انگیزه و انتظار ضوابط پر خطر از دید انشنایدمن[22] (1999) میزان خطرناکی[23] - مرگ زا بودن اقدام[24] آشفتگی[25] - حالت مختل روانی[26] خصومت – خود تخریبگری الگوهای رفتاری یا فعالیت خطرناک بودن [اقدام خودکشی] باید میزان موفقیت آمیز بودن اقدام خودکشی در افراد مورد توجه قرار گیرد.
اگر اقدام خودکشی صورت نگرفته و فقط به آن فکر میشود، میزان خطرناکی خودکشی در خیالپردازیها عامل مهمی است که باید مدنظر باشد.
برای مثال اگر فردی به استفاده از دوز بالای آلپرازولام (زاناکس) برای خودکشی فکر کند، میزان خطر بالا نیست، چرا که به ندرت این دارو موجب مرگ میشود.
در مقابل، اگر کسی قصد پایین پریدن از روی پل را دارد، یا به فکر تصادف با دیواری سیمانی است، احتمال خطر بیشتر میشود.
آشفتگی علاوه بر اینکه میزان، برانگیختگی فرد، خطرناک بودن خودکشی را تحت تأثیر قرار میدهد.
این امر معمولاً بازتابی از حالت نیرومندی "من" را نشان میدهد (تحمل عاطفی، مهارت کانشگری و بازداری از خیالپردازی).
خصومت در صورتی که خصوصیات فرد معرف دشمنی او با خودش باشد (یعنی، معمولاً فرد رفتارهایی دارد که نشانه خصومت علیه خود است).
احتمال ارتکاب رفتارهای خطرناک در آنان بیشتر است.
اقدامهای "نامحسوس" خودکشی گرایانه از دسته اقداماتی هستند که با دلیل تراشی همراهند، در این موارد به نظر میرسد که واقعیت، فراتر از اقدام به خودکشی صرف است.
از شایعترین اقدامهای نامحسوس خودکشی تصادفهای مربوط به یک اتومبیل به تنهایی[27] است.
ضوابط پر خطر از دید لیتمن[28] و تاباخنیک[29] (1967) برخی از اشکال خود کشی شایع نبوده و الزاماً شامل ضوابط استاندارد نمیشود.
برای مثال، مستعد خودکشی بودن[30] در برابر متعد تصادف بودن[31] را میتوان نام برد.
مستعد خودکشی بودن * "افراد" بازنده"، وابسته، فعلپذیر، بیتحرک[32]، تحت فشار[33] " (صفحه 252) * "افراد درمانده، ناامید، از پا درآمده...
گیج" (به ویس[34] و هافورد[35]) * از دست دادن موضوع عشق همزیستی[36] به "خیالپردازیهایی...
درباره فرار، انزوا، مجازات، انتقام جویی، تولد مجدد و تجدید دیدار منجر میشود" (صفحه253) مستعد تصادف بودن * "افراد" برنده، "تکانشی، چابک و مصمم، مستقل، حادثه جو" * "افراد سرکش و تدافعی نسبت به "مراجع قدرت" " * احساس تنفر ناشی از "محبوس شدن being boxed" یا از دست دادن آزادی (صفحه 253) * تمایلات ضد هراسی Countephobicبرای اثبات آسیب ناپذیری ضوابط پر خطر از دید دورکهایم[37] (1897، نقل از جونز[38]، 1986) نوع دوستی[39] - برای حفظ ظاهر یا فرد دیگری خود محوری/خود مرکزی[40] - دورری کردن از افراد محبوب بیهنجاری[41] - از دست دادن خویشتن داری اجتماعی (فاجعه مهم در زندگی)؛ از دست دادن وجه اعتبار / احساس حقارت نوع دوستی امروزه، در تمدن غرب، افرادی که برای نوع دوستی مرتکب خودکشی میشوند، تقریباً نادر هستند.
هاریکیری[42] نوعی خودکشی در ژاپن است که قرنها در مواجهه با احساس شرمندگی غیر قابل تحمل صورت میگرفت.
ممکن است شما با این نوع از عقاید خودکشی در موارد بالینی نیز مواجهه شوید، که فرد باور دارد به دلیل بدشانسی اجتناب ناپذیر، مرگ او برای فرد محبوبشان ارزشمندتر از زنده ماندن است، در برخی از موارد مزایای بیمه زندگی مطرح است.
خود محوری عقاید خودکشی ناشی از خودمحوری در مواردی رخ میدهد که جدایی از فرد محبوب با باور فقدان دائمی همراه است که خود برآمده از احساس تنهایی ابدی فرد است.
خود کشی بی هنجاری ریختهای خودکشی بی هنجار در شرایطی رخ میدهد که برای مثال فردی فرزندش را از دست داده باشد.
فاجعه آمیز بودن رخ داد میتواند باور خودکشی را در افراد آسیب پذیر، افزایش دهد.
از دست دادن فرد محبوب بر اثر فاجعه یا فقدان خویشتن داری نیز میتواند منجر به اقدام خودکشی شود.
به نظر میرسد، این نوع خودکشی در مورد ژنرال مایکل بوردا[43] (هالیمن[44] ، 1996) صادق است، وقتی اخبار هفتگی ژنرال را آشکارا مورد استحضاء قرار داد، چرا که او در استفاده از مدالهای جنگی مرتکب اشتباه فاحشی شده بود، او به زندگیاش خاتمه داد.
ضوابط پر خطر از دید منینگر[45] (1933) افکار خودکشی شامل تعارض بین امیال مردن، کشتن یا کشته شدن است.
هر سه این عوامل، اهمیتی نمادین دارند و تعارضهای متفاوتی در هر فرد شخص میشوند.
احساس گناه، عدم ارضاء تمایل کشتن به دلیل شکست ناپذیری و احساس دوگانه نسبت به موضوع تنفرآمیز، همه میتوانند منجر به اشتغال ذهنی با خودکشی شوند.
این احساسها با مفهومی که فروید(1917) ارائه داد ارتباط تنگاتنگی دارد، مفهوم پایدار تخفیف ناپذیر سوگواری که ناشی از خصومت باز گشته به سمت تجسم درونی شده فرد از دست نرفتهای است که به صورت دوگانه مورد تنفر و عشق فرد است.
افکار خودکشی شامل تعارض بین امیال مردن، کشتن یا کشته شدن است.
ضوابط پر خطر از دید جاکوبز (داویس و همکاران،1999) نخستین مؤلفه تکانشگری خصوصیات ضد اجتماعی (شامل صداقت نداشتن) گوشه گیری در روابط بین فردی خود شیفتگی خطرناک تمایل به مسئله کردن فرد داشتن جنونهایی با اقدام به خودکشی عجیب تمرکز بر تکانشگری و نا امیدی دومین مؤلفه سود مصرف مواد سومین مؤلفه دیدگاه خودکشی گرایانه که بر اساس صورت بندیهای روان پوشیی تعیین میشود چهارمین مؤلفه شخصیت مرزی: احتمال خودکشی واقعی را افزایش میدهد.
1.
درد روانشناختی غیر قابل تحمل 2.
ناامیدی / درماندگی 3.
احساسهای دوگانه 4.
محدودیت تفکر خروج : تمایل به عمل ضوابط پر خطر از دید اختر سازمان نایافتگی تفکر سازمان نایافتگی زندگی اجتماعی بی صداقتی (دپارت و باسول،1964 ) بیماری(جسمی) سود مصرف دارو یا الکل ضربه به ارزشمندی خود عدم علاقه نسبت به بیمار تفکر سازمان نایافته در حالتهای پسیکوز یا شبه پسیکوز، تفکر سازمان نایافته است.
بنابراین، در صورتی که تفکر فردی که تمایل به خودکشی دارد به نظر سازمان نایافته میرسید، او را به سمت گروه تشخیص حالت پسیکوز مرزی سوق میدهد که احتمال خودکشی را افزایش میدهد.
سازمان نایافتگی زندگی اجتماعی سازمان نایافتگی زندگی اجتماعی مشتمل برآشفتگیهای مربوط به روابط خارج از قلمرو زناشویی، تعارض بین عشاق همجنس یا غیر همجنس، یا سایر چیزهایی از سریالهای آبکیFeatures of a deadly soup opera است.
نباید از کنار این مشکلات به سادگی گذشت.
بی صداقتی وقتی به نظر میرسد، در اورژانس بیمارستان افراد با شما روراست نیستند، براساس قانون تجربی مفید، آنها را بستری کنید.
تشخیص صداقت میتواند دشوار باشد، اما با تکیه بر حس ششم، و نیز توجه به تناقضهای واضحی که در گفتههای آنان وجود دارد، به شما سز نخهایی در مورد بی صداقتی آنها میدهد.
مرد43 سالهای که با اتومبیلش تصادف کرده بود به اتاق اورژانس منتقل شد.
به پزشک پذیرش گفته بود که سر یک پیچ خوابش برده اما به پرستار بهداشت روان گفته بود که وقتی با همسرسابقش تلفنی جروبحث کرده بوده به نوعی تکانه خودکشی داشته، و پرستار اطمینان داده بود که دیگر مرتکب خودکشی نخواهد شد.
او از ارژانس مرخص شد و چند ساعت بعد خودش را کشت.
بیماری بیماریهای جسمی به ویژه، انواع جدی خطرناک آن نظیر سرطان میتوانند به احساس خود ارزشمندی فرد عمیقاً ضربه زده و نیز خشم بی هدفی را در فرد به وجود آورند.
بنابراین ابتلا به بیماری احتمال خودکشی را افزایش میدهد.
سود مصرف دارو یا الکل استفاده از دارو والکل باعث بازداری قضاوت میشوند و در مهار تکانشگری مداخله میکنند؛ درمسمومیت حاد این ضعف ناگهانی است در افراد میباره سیر آن تدریجی است.
بسیاری از کسانی که سود مصرف دارو دارند نه تنها دچار ضغف در تصادف و مهار تکانشگری میشوند که همچنین صداقتی نیز ندارند.
بنابراین، در صورتی که هر سابقهای از سود مصرف مواد پیدا کردید، خطر خودکشی را جدی تر بگیرید.
اگر فردی که ارزیابی به عهده اوست نیز صداقتی نداشته باشد، به صورت تصاعدی خطر چندین برابر بیشتر می شود.
اضافه میکنیم که در بسیاری از سود مصرف کنندگان دارو، مراقبت از خود (گابارد، 1994) و مهار تکانگری (تریس و کانتسزیان، 1986) مختل است.
ضربه به احساس ارزشمندی خود ضربه به احساس ارزشمندی ممکن است عمیق باشد.
هر چه احساس ناارزشمندی، نفرت، ناکارایی، حماقت و ...
فرد عمیقتر باشد، احتمال خودکشی افزایش مییابد.
مراقب افرادی که فقط اقدام به خودکشی کردهاند باشید، افرادی که میگویند "احمق بودم..." حتی اگر این عبارات را برای اطمینان بخشیدن به شما بگویند که دیگر خطری وجود ندارد.
شکایت از حماقت ارتکاب خودکشی حاکی از تجدید قدرتمندی من نمیدهد، بلکه بیشتر نشانگر انزجار از خود و ناارزندهسازی خود است.
احساس تنفر نسبت به بیمار از مهمترین نکاتی که اختر به آن اشاره میکند افزایش خطر خودکشی در فردی است که درمانگر نسبت او در خلال ارزیابی احساس تنفر میکند.
ممکن است در شما این احساس به وجود آید که تمایل دارید مصاحبه هر چه زودتر به پایان برسد.
ممکن است خود را در حالی بیابید که سخت تلاش میکنید تا تمرکز خود را حفظ کنید یا هشیارانه متوجه شوید که نسبت به فرد خشمگین هستید- ممکن است از این احساسها حتی زمانی که درباره آن مورد با یک همکار صحبت میکنید آگاه شوید.
احتمالاً مهمترین دلیل احساس نفرت شما از فردی که مرتکب خودکشی شده، کاربرد مکانیزم دفاعی همانندسازی مبتنی بر فرافکنی باشد، که از طریق آن شما به شیوهای نامحسوس درگیر احساس خصومت و انزجار از خودِ فردی که خودکشی کرده میشوید.
در این صورت آنان خصومت خود را علیه خودشان باز میگردانند و شما در وضعیتی قرار میگیرید که آنها در خود سرزنشگری از خودشان با او همانندسازی میکند (بنابراین شما به سرزنشگر آنان تبدیل شدهاید)، هر دو این عواطف خطر خودکشی را در افرادی که نسبت به آنها احساس تنفر دارید، بالا میبرد.
ضوابط پر خطر خودکشی بر اساس نظریه روانشناسی "من" و روابط موضوعی توصیف آسیب شناختی شرایط زندگی دشوار خانم 23 سالهای که در نیروی دریایی کار میکرد، پس از اقدام به خودکشی در کشتی محل کارش با هلیکوپتر خارج شد.
در ارزیابی گفت که دلیلی برای زنده ماندن نداشته چرا که همه رذل هستند.
او به استخدام مردی درامده بود تا امور مربوط به کشتی او را انجام دهد.
مدتی پس از اینکه او با کشتیاش شروع به کار میکند، پس از مصرف مشروب با یکی از ملوانان ارتباط جنسی برقرار میکند، که از بد حادثه باردار میشود.
به نامزدش تلفن میزند و همه ماجرا را برایش توضیح میدهد و از او میخواهد که فوراً با هم ازدواج کنند.
نامزد او رابطهاش را با وی قطع میکند.
و او نیز رگ دستش را میبرد.
وقتی این مورد به من معرفی شد، توصیه کردم او را به مدت طولانی بستری کنند، چرا که گرایشهای خودکشی وی که ناشی از تفکر مرضی شدید وی بود، خبر از اسکیزوفرنی نهفته یا نوروز کاذب احتمالی در او داشت (هک و پلاتین، 1949).
رفتارهایی که برای تجربه خودکشی یا معادل آن افرادی که مرتکب خودکشی میشوند تا خودکشی تجربه کنند، در معرض