اهمیت خانواده و تاثیر فوق العاده آن در تعلیم و تربیت " تاثیر خانواده در کودک و نقش مهم آن در سازندگی فرهنگی , اجتماعی , اخلاقی و عاطفی بسیار مهم و عظیم است .
مساله خانه و نقش او در پرورش کودک و دادن مبانی زندگی اجتماعی و فرهنگی را نمی توان نادیده گرفت .
با همه تاثیرهایی که طفل از جامعه و همبازیها و معلمان خود می گیرد , باز بیشتر تحت تاثیر خانواده است .
نقشهای مهم خانواده 1- نقش سازندگی 2- نقش فرهنگی 3- نقش اجتماعی سازندگی خانواده : طفل فطرتا پاک به دنیا می آید و این خانواده است که او را صالح یا فاسد بار می آورد .
تربیت و خانواده حتی خصایص و صفات وراثتی را تحت الشعاع قرار می دهد و گاه خنثی می سازد .
کودک دفتری از کتاب طبیعت است که در آن چیزی نوشته نیست .
این خانواده است که در آن دفتر جملات افتخار آمیز یا ذلت آفرین می نویسد .
خانواده شخصیت کودک را رنگ می دهد و خط مشی او را در زندگی حال و آینده معین می سازد و در او سازندگی یا ویرانگری ایجاد می کند .
نقش فرهنگی خانواده : کودک در جایی به دنیا می آید , که از قبل ساخته و دارای فرهنگی ارزیابی شده , یا غلط است .
طفل از هما روزهای تولد این فرهنگ را از طریق والدین , کسان و بستگان می گیرد و بر این اساس ذهن و افکار او شکل می یابد .
بر اساس ذوق و نظر والدین است .
در جنبه کسب اطلاعات و معلومات عمومی , مساله زبان و مکالمه , طرز معاشرت و آداب زندگی , اخلاق , عشق و محبت , صمیمیت و همکاری , همدردی و همسانی , شرافت و عزت نفس و صدق و صفا نیز خانواده نقش اساسی دارد .
خانواده مهمترین مرکز انتقال تمدن است بدان حد که میزان انسانیت و مدنیت آدمی بسته به این است که در کدام خانواده و با چه بعدی از مدنیت پرورش یافته است .
نقش اجتماعی خانواده : خانواده نخستین مسئول صلاح و فساد جامعه است .
از آن بابت که بنیانهای فکری کودک در خانواده گذاشته می شود .
نخستین محیطی که فرد را به زندگی اجتماعی می کشاند و تمایلات و اندیشه های دینی , سیاسی , عقیدتی , اجتماعی و ایده آلها اغلب از آنجا منشاء می گیرد .
خانواده مسئول عیب ها و فسادهای بیشمار اجتماعی و منبع هرگونه خیر و برکت و نعمت و سعادت جامعه است .
نقش عاطفی و اخلاقی خانواده : خانواده اولین محلی است که طفل احساسات و عواطف قوی و یا ضعیف خود را به دست می آورد .
خانواده وسیله ای برای انتقال آداب و اخلاق و رسوم و سنت صحیح یا غلط است .
کودک در خانه اخلاق , اعتماد به نفس , پاکدلی , مقررات , احترام به قانون , ادب , انسانیت , مهر و عاطفه , انس و الفت و یگانگی و مهرورزی را یاد می گیرد و یا خشونت و بی بند و باری و کینه توزی و سخت دلی و ...
را می آموزد .
" خانواده و مسئولیت آن در قبال کودک با تشکیل خانواده زوجین تکالیف و مسئولیتهایی پیدا کرده و روابطی جدید بر آنها حاکم می شود .
شرع و طبیعت تا حدود زیادی این تعهدها و مسئولیتهای متقابل را معین کرده است .
زن و شوهر در عین داشتن وظایف متقابل در برابر هم وظایف خاص و مشترک دیگری را در قبال فرزندان خود دارند .
وظایفی که سرباز زدن از آنها نه تنها عقوبت اخروی دارد , بلکه زندگی این جهان نیز جنایتی بزرگ به حساب می آید .
کودک ثمره زندگی آنهاست و آنها در برابر وی تکالیف و مسئولیتهایی دارند ,که هرکدام باید در حدود امکانات از عهده آن برآیند .
خانواده باید آموزنده وظایف امروز و راهنمای آینده کودک باشد .
صفات و خصایص والدین کودک امانتی از سوی خدا در دست والدین است .
آنها وظیفه دارند چون باغبان این نهال نورسیده را نیکو بپروراندو زمینه را برای رشد همه جانبه و به ثمر رسنادن او فراهم کنند .
بدیهی است هر فردی نمی تواند شایسته احراز این مقام باشد .
درست است که بلوغ و رشد جسمی زمینه رابرای ازدواج فراهم می کند , اما برای پدر و مادر شدن علاوه بر رشد و بلوغ عقلی و اخلاقی و عاطفی و مدیریت برای اداره کانون خانوادگی و سرپرستی فرزندان امری لازم است .
آگاهی از وظایف خود و مسایل کلی تربت فرزند و امور و جریانهایی , که برای اطفال پیش می آید ، آشنایی به مسئولیتی که فرد در قبال فرزند در برابر خدا و جامعه دارد , بیداری و هشیاری نسبت به وضع زمان و مکان , موقعیت و اوضاع و احوال زندگی و جریانهای روز لازم است تا بتوانند در برابر این وضع و مخاطرات آن به انجام وظیفه تربیت یخود نیکو بپردازند .
دکتر جلالی در کتاب خود به نام روانشناسی کودک ( ص 296 ) می نویسد: کسانی قادرند کودکان را تربیت صحیح هیجانی و عاطفی بدهند , که خود در دوره طفولیت و در طول عمر تربیت صحیح اخذ کرده باشند .
پدر و مادری که پر از عقده هستند و دائما خشمناک و در امور جزیی بر آشفته می شوند ...
نمی توانند هیجانها و عواطف کودکان را در مسیر صحیح سوق دهند .
تأثیر خصائص والدین در خصائص فرزندان و از اینجاست که معلوم می شود اصولا هرکس بخواهد فرزندانش دارای صفات و خصایص معین باشند , ناگزیر است خود همان خصایص را واجد باشد .
پیامبر اکرم ( ص ) به ابوذر فرمودند : وقتی انسان صالح و نیکو کار شد , خدا به واسطه صالح بودن او فرزندان و فرزند زادگانش را نیز به صلاح خواهد آورد جنبه آگاهی والدین تربیت کاری اندیشیده و جهت دار است و با بی خبری و عدم آگاهی و آشنایی به مسایل و جریانهای زمان نمی توان در آن زمینه گام برداشت .
بنابراین , والدین باید خود آگاه و جهت دار باشند , تا بتوانند نسل هدفدار بپرورانند .
خصیصه دیگر والدین تمایل و علاقه هریک برای پدر و مادر شدن است .
یعنی فرد قلبا دوست داشته باشد , که پدر و مادر باشد .
برخلاف عده ای که به خاطر کثرت اشتغالات و تمایل شدید به بی بند و باری علاقه ای به داشتن فرزند ندارند و او را مایه زحمت خود می دانند .
از دیگر خصایص والدین , داشتن ملکه عفت و تقواست , که در سایه آن از هرگونه مفاسدی دور باشند .
حقوق کودکان از نظر اسلام " والدین درباره ی کودک خود بدهی هایی دارند که تحت عنوان حقوق کودک است , حقوقی که شانه خالی کردن از آن یا کوتاهی و مسامحه در آن عقوبت و بازخواست خداوند را به همراه دارد " دیدگاه معصومین درباره اهمیت تربیت کودک نظر به اهمیت مساله ی تربیت کودک , حضرت سجاد ( ع ) در " صحیفه سجادیه " از خداوند تبارک و تعالی در این امر مهم کمک می طلبد و می فرماید : " واعنی علی تربیتهم و تادیبهم و برهم" " بار خدایا مرا در تربیت و ادب و نیکو کاری فرزاندانم یاری و مدد نما ." و" حضرت علی "( ع ) می فرماید : بهترین میراث از پدران برای فرزندان ادب و تربیت نیکو است .
" اسلام برای آنکه توجه مردم را نسبت به کودک جلب نماید ریاضت و مجاهدت مربیان در راه تربیت و حسن اداره زندگی و ایجاد رفاه و آسایش و تامین حوائج کودکانشان را از جمله عبادات و جهاد درراه خدا میداند.
" رسول اکرم" ( ص ) فرمود : " مقاساه الاهل و الولد بمنزله الجهاد فی سبیل الله " : " مقاسات و تحمل مشکلات زندگی خانواده و فرزند بمنزله جهاد و کوشش در راه خداست .
" وظایف والدین در جنبه معنوی و روانی وظائف والدین در این زمینه متعدد و اهم آنها توجه به جنبه ی دینی , اخلاقی و عاطفی است .
پرورش دینی : آموزش آداب و رفتار صحیح زندگی همان آموزش دین است , یعنی اگر طفل روش صحیح زندگی کردن را آموخته باشد , در حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است .
" پیامبر اسلام "( ص ) در مقام اندرز , برخی از والدینی که از زیر بار آموزش و پرورش دینی در آخر الزمان شانه خالی کنند فرموده اند : " ویل للاولاد و آخرالزمان من ابائهم لا یعلمونهم الفرائض " " وای بر فرزند آخر الزمان از دست پدر و مادرانشان که به آنها فرائض دینی را می آموزند.
" تعالیم و دستورات دینی کلاً شامل دو بخش می شود : 1- بخشی که شامل اعتقاد و ایمان در رابطه با آفریدگار است .
2- بخشی دیگر که شامل اعمال و رفتار آدمی و روابط با دیگران است و والدین مسئولند هر دوجنبه را به طفل بیاموزند.
" آغاز تربیت دینی تربیت دینی , در حقیقت از روزگاران قبل از تولد و در مرحله انتخاب همسر شروع می شود و مراقبتهای دوران حمل آن را رنگ و صفا می بخشد و پس از تولد والدین مستقیما به جهت دادن و ساختن او می پردازند و از همان لحظات اول تولد قبل از بریدن ناف در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه خوانده میشود درست است که نوزاد معانی کلمات و جمله ها را نمی فهمد لکن آنها را می شنود و اعصاب و مغزش از آنها متاثر میگردد , کودک تدریجا با آنچه دیده و یا شنیده است , مانوس و آشنا می گردد و همین آشنائی در آینده او موثر است .
بعد ها به همراه رشد در سنین مختلف تکالیف گوناگونی به کودک داده می شود , مثلا از 3 سالگی آموزش جمله تهلیل است ( ذکر لا اله الا الله ) از 5/3 سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد( ص ) , از 4 تا 5 سالگی تمرین صلوات , از 5 سالگی آموزش دست راست و چپ , از 6 سالگی آموزش قبله , سجده و رکوع از حدود 7 سالگی تمرین نماز و بیدار شدن برای سحری است نحوه پاسخگویی والدین به سئوالات کودک اولیاء و مربیان باید به تمام سئوالات کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد .
اما پاسخ دادن به سئوالات آنها کار آسانی نیست , پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهمبرای کودک باشد .
و هرچه درک و فهم کودک ترقی می کند پاسخها نیز به همان نسبت عمیق تر می گردد .
باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد که نه تنها سودی ندارد بلکه برای کودک ملال اور خواهد بود .
پرورش عاطفی کودکان والدین باید حالات و احساسات طفل را بسازند و زندگی را بر اساس آن رنگ و معنی دهند , آنها موظفند در او جنبه های عاطفی ایجاد کنند و طفل را به بعضی زمینه ها حساس سازند .
عاطفه , حالت روانی است که جلوه و انفعالش به صورت هیجان بروز می کند .
عاطفه زندگی را غنی و قابل تحمل می سازد باعث ایجاد موج در زندگی شده و ان را از حالت یکنواختی بیرون می آورد ,کمبود عواطف عواقب وخیمی را برای جامعه و افراد موجب می شود .
بر اساس تحقیقات انجام شده بسیاری از جرائم کودکان , اضطرابها , بیماریهای روانی دارای منشاء کمبود عاطفی است ( هم جنبه مهر و محبت و هم جنبه خشم و کینه ) .
البته باید با بعضی جنبه های عاطفی مثل حسد , یاس , خشم غیر منطقی , ترس غیر منطقی مبارزه شود .
تمرین عاطفه از خانواده شروع می شود و آغوش والدین پناهگاه محکمی است که شادیها , حزنها , تاثرها , غمها و تاسفها همه از خانواده منشاء می گیرد .
رشد عاطفی در کودکان " خشم – محرکهایی که در این دوره باعث خشم طفل می شوند عبارتند از : جلوگیری از تلاش کودک برای حرکت , بی توجهی به خواسته های طفل , اجازه ندادن به طفل که هر کاری می خواهد انجام دهد و در تعارض قرار گرفتن هنگام بازی ,مورد تهدید واقع شدن نیاز آنها , تهاجم و حمله کودکان دیگر و ...
پاسخهای خشم در این موقعیت ها به صورت فریاد زدن , گریه کردن , لگد زدن , تکان دادن دستها و زدن هر چیزی که در دسترس طفل باشد است و همچنین بالا, پائین پریدن و انداختن خود روی زمین و حبس کردن نفس و ...
ترس : محرکهایی که در این دوره باعث ترس می شوند عبارتند از : صداهای بلند , افراد و اشیاء و موقعیت های نا آشنا , اتاقهای تاریک , مکانهای بلند و حیوانات , ارائه