مقدمه و تاریخچه عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
اجتماع برای مصلحت ، تعجب یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود.
پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت .
او بیماران روانی را به ۴ دسته تقسیم کرد : ۱.
ملانکولی یا مالیخولیا ۲.
مانی یا جنون شور و شوق ۳.
جنون ۴.
عقب ماندگی ذهنی بعد از پنیل ، یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای « آویرون » فرانسه پیدا شد .
کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید .
همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد .
این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در امریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد امریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون در آمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و … ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .
ترقیات روز افزون علوم پزشکی ، جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر علل عقب ماندگیها تدریجاً و تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است .
شرایط بهداشتی ، تغذیه کودکان ، پیدایش آنتی بیوتیکها و سایر داروها در درمان بیماریهای خاص که شایعترین علل عقب ماندگیهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی کاسته است .
هوش : روانشناسان زیادی درباره هوش و آزمونهای آن کار کرده اند .
هوش یک صفت فرضی و یک مفهوم انتزاعی است پس آنچه مورد مطالعه قرار می گیرد آثار هوش است نه خود هوش .
هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادهاست.
حافظه ، دقت ، یادگیری و ادراک و … در آن اثر دارد و این وضعیت از فردی به فرد دیگر فرق می کند .
هر یک از روانشناسان با توجه به مکتب خاصی که مورد قبولشان است در مورد هوش و عقب ماندگی ، نظراتی ارائه داده اند که در اینجا مختصراً نگاهی به نظریه پیاژه می اندازیم .
پیاژه روان شناس سوئیسی تعریف هوش و عقب ماندگی را اینطور بیان می کند : هوش نتیجه تأثیر دائمی و متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به طور متعادل صورت گیرد موجب توانایی سازگاری با محیط و پیشرفت هوش می شود .
کودک در مراحل مختلف رشد تصاویر ذهنی مختلفی دارد که از تصاویر ساده شروع شده و به تصاویر پیچیده تری می رسد .
بنظر وی گذشتن از این مراحل یعنی از مراحل پائین و رسیدن به مراحل بالاتر بستگی به رشد هوش ، ساختمان عصبی و بدنی روابط اجتماعی و تجارب زندگی فرد دارد .
اهمیت و ارزش نظریه پیاژه در هوش این است که پدیده های روانی و بخصوص هوش دارای الگوی مخصوص و از یک نظام کلی که اساس آن تجارب اولیه و عکس العملهای کودک از بدو تولد حتی قبل از آنکه قادر به تکلم باشد شروع می شود .
این عکس العملهای حسی و حرکتی هستند که موجب می شوند کودک بتواند روابط محسوس عینی و عملی بین اشیاء و حوادث را بطور منظم یکی بعد از دیگری کشف کرده و پاسخهای عملی و درست به وضعیتهای مختلف می دهد .
از همین جا پیاژه عقب مانده را افرادی از جامعه می داند که در مراحل پائین رشد هوشی متوق می شوند و در آنها کششهای نهاد قوی و زیاد است .
بطور کلی معلوم می شود که عقب ماندگان ذهنی افرادی از جامعه هستند که از نظر فعالیتهای ذهنی نسبت به همسالان خود نارسائی داشته و در نتیجه از توانائی یادگیری ، همسازی با محیط ، بهره برداری از تجربیات ، درک مفاهیم قضاوت و استدلال صحیح به درجات مختلف محرومند و نارسایی فعالیتهای ذهنی آنها از بدو تولد یا مراحل اولیه کودکی وجود دارد در هر صورت هر عقب ماندگی و اختلال ذهنی یک مورد اختصاصی است و احتیاج به راه حل فردی دارد .
علل عقب ماندگی عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود : ۱.
اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و … ۲.
عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد .
بعلت رابطه بسیار نزدیک بین مادر و جنین باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید : « اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست » .
دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند .
هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارند عبارتند از : ۱.
بیماریهای مادر : سفلیس ، بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس و … ۲.
سن مادر و حالات روانی او : تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی بشود .
بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین ۲۰ تا ۲۸ سالگی گزارش شده .
قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمناً اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است .
چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی .
اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود .
۳.
اثر اشعه ایکس : تأثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است واکثراً باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ،کمبود وزن ، عدم رشد مغز ، میکروسفالی ،هیدرو سفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود .
اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است.
اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه و یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .
۴.
اعتیادات ( الکل ) : اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود .
مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود .
امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خون مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
۵.
دخانیات : تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد .
حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خون جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود .
اگر کشیدن سیگار مرتباً تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود .
این نکته مسلم است که غالباً خانمهای سیگاری تقریباً همیشه بچه های خود را زودتر از مودعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد .
استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود .
حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند .
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد .
۶.
داروهای شیمیایی : مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود .
داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی واختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثراً کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند .
استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تأکید بسیار شده است .
در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتماً با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد .
۷.
عامل ار هاش Rh بغیر از گروههای خونی A .
B .
AB و O گروههای خونی دیگری وجود دارند .
یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است .
از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .
انتقال عامل ارهاش یا عدم انتقال آن یک مسئله ارثی است و تجربه ثابت کرده است که اگر پدر ارهاش مثبت و مادر ارهاش منفی داشته باشد در بارداری اول تعدادی از عامل ارهاش جنین که از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد ارهاش را بعنوان آنتی کور می سازد و همین آنتی کور که در زایمانهای بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماریهای بوجود می آورد .
معمولاً کودک مبتلا پس از بدنیا آمدن ضعیف است و اکثراً قبل از موعد به دنیا می آید .
جفت بزرگتر و جثه نوزاد کوچکتر از طبیعی و اکثراً پف آلو و زرد رنگ است که باید بلافاصله خونش تعویض و خون همگروه ارهاش منفی تزریق شود .
عقب ماندگی بعلت حوادث زایمانی و دوره بعد از زایمان بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت .
طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ، اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خون ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود .
در زایمانهای قبل از موعد نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .
از بیماریهای مهم که احتمالاً بر اثرضربه های زایمانی اتفاق میافتد فلج مغزی است این بیماران اکثراً مبتلا به حملات صرع هستند واختلال تکلمی ، یادگیری، بینایی و حتی حرکات غیرارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است .
عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند : ۱ – بهداشت کودک : خصوصاً در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد .
خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
۲ – تغذیه : کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی