واما توضیح مطلب اول: خداوند متعال رب العالمین است یعنی تربیت کننده همه موجودات عالم و معنی رب العالمین آن است که مخلوق خود راه راست حرکت داده و از صفر به اوج کمال میرساند انسان هم در این زنجیره تربیتی قرار گرفته و خداوند متعال برای تربیت او انسانی را که از علم و عصمت کامل برخوردار است را به عنوان مربی او قرار می دهد که آن انسان کامل را امام و محبت خدا می نامیم و اگر در هر زمانی از اول خلقت تا قیامت اما و الگوی زنده در حیان نباشد خلقت بیهوده خواهد بود حا ل اگر انسانها برنامه های تربیتی پروردگار را بهم زدند و نگذاشتند اما معصوم آنانرا طبق درسهای وحی تربیت نماید خداوند متعال برای آنکه قدر امام شناخته شود و مردم دنیا به جائی برسند که زندگی بدون هدایت و رهبری معصوم را مانند زندگی یک حیوان و یا یک دیوانه بدانند و از خارها و خونریزیها و بی عقلیهای خود خسته شده این حقیقت را لمس نمایند .
امام ( ع ) از دسترسی آنان و اینکه او را بشناسند و با او رفت و آمد داشته باشند دور نگه می دارد یعنی امام در بین آنان هست ولی هیچ کس نمی تواند بدون اذن امام ( ع) آنانرا بشناسد و دیدار نماید که در چنین حالتی می گویند امام غایب است.
بشریت به خاطر مهبل و خود خواهی و خواسته های دل که همه در جهت فساد حرکت می کنند نپذیرفت امامی معصوم به نمایندگی از طرف پروردگار عالم بر او حکومت کند و مانند یک پدر مهربان او ار چون طفلی شیرخوار در بر گرفته پرورش دهد و به حد بلوغ عقلی و روحی برساند و یا مانند تخم گل او را مبدل به گلی از گلهای زیبای عالم خلقت به نام ( انسان کامل ) نماید .
و باید مدرسه را مثال بزنیم و بگوئیم خداوند متعال مدرسه و دانشگاهی بنام کره زمین تاسیس فرموده و همه امکانات یک زندگی آرام و بی دغد غه که دانشجوی او همین انسان با فکر راحت مشغول تحصیل کمالات روحی شود را برایش آماده فرموده است .
رصول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) را مدیران و اساتید این دانشگاه قرار داد و جحت آنانرا در قلب همه انسانها وارد کرد تا با علاقه و محبت به تعالیم آنان گوش دهند.
کلاسهایی را بنام درجات ایمان و کمالات روحی و معنوی قرار داد تا دانشجویان با ورود در این کلاسها پله های فهم و معرفت و ایمان را طی کرده و به مقام بندگی ( به مانند دیپلم) و سپس به مقام خلیفته الهدی به مانند دکتر و اجتهاد برساند کتاب حقی بنام قرآنرا کتاب در سی همه کلاسهای این دانشگاه و مدرسه قرار داد که هر کلاس و هرمعلمی درس مورد نظر خود را با راهنمایی معلمین و اساتید کل یعنی ائمه هدی ( ع) از آن فرا گیرند و برای آنکه کسی در آن شک و تردید نکند کتابش را با اعجاز تو ا‍م ساخته که جن و انس در برابر آن زانوی عجز به زمین زنند و تسلیم حکم خدا شوند.
گر چه انبیا گذشته هر یک تالشی کردند تا زمینه را برای تاسیس این مدرسه فراهم نمایند و تا حدود زیادی ی هم آنرا به ثمر رساندند ولی گشایش اصلی آن توسط رسول اکرم ( ص) صورت گرفت .
آن حضرت با اطلاع نور هدایت و اعمال ملکوتی اش و با جمله معروف از آن حضرت که فرمود : ( قولو الا اله الا ...
تفلحوا) درب مدرسه وحی را با بیست و سه سال تلاش نمود تا دانش آموزان سر گردان د ربیابان جاهلیت را در حیاط مدرسه جمع نماید .
آن حضرت در همه آن مدت پیوسته جانشین خود علی بن ابیطالب ( ع) را معرفی می فرمود تا کسی دیگری جای آن حضرت را نگیرد و بشر به انحراف کشیده نشود زیرا تنها امام معصوم و تعیین شده از جانب پروردگار که از رموز عالم هستی مطلع است و در عین حال معصوم می باشد می تواند این دانشگاه را اداره کند.
آنگاه که رسول اکرم (ص ) می خواست دانش آموزان را سر کلاس اول که استاد آن علی بن ابیطالب ( ع) بود بفرستد حادثه ای مهم پیش آمد که برنامه مقرر مدرسه و کلاسها ار تغییر داد .
شیطان دید اگر علی بن ابیطالب (ع) و سپس یازده امام معصوم مدیر و استاد این دانشگاه باشند و بشریت را در کلاسهای آن رشد داده و به مقام بندگی خدا ( مانند دیپلم) برسانند حداکثر تا دو سه قرن آینده باید برنامه شیطنت خود را بر چیند،زیرا اگر چنین پیش برورد دانش آموزان بوسیله درسهای اهل بیت عصمت (ع) رشد و معرفت یافته و تزکیه نفس خواهند کرد و جزوه بندگان صالح خدا خواهند شد و امام دوازدهم نیز که بشر را آماده در سهای خود می بیند ظهور نموده و لحظه ظهور او پایان کار او ( شیطان ) خواهد بود و سپس شیطان بزرگ چنین نقشه کشید : پس تنها راه اینست که با استفاده از دو چیز این دانش آموزان را تا سر کلاس نرفته و دستمان از آنها کوتاه نشده را به خارج از مدرسه فرستاده و این بساط را به هم بزنیم.
کسی پیمان گرفتن از افراد شیطان سیرت که واقعا خود خواهی و جهالت شعار و عمل آنان است که با وعده ای مختلف دنیایی و شهوانی و به زور شمشیر مردم را متفرق نمایند و حکومت را از دست اهل بیت خارج سازند .
آنان که همان قاتلین حضرت فاطمه زهرا (ص) بودند قبل از وفات رسول خدا (ص) در مکانی خلوت با حضور ابلیس با هم پیمان بستند که نگذارند نبوت و خلافت در یک خاندان ( یعنی بنی هاشم ) جمع شود که این مطلب نزد آنان بطور سری باقی ماند ولی رسول اکرم (ص) در خطبه غدیر خم با اشاره و کنایه نقشه آنان را سر بسته برملا کرد و به جحت اخلاق کریمانه خود از نام بردن آن منافقین خودداری نمود و ائمه هدی (ع) برنامه آنان را بعدها برملا نمودند .
و دوم سستی و بی حالی و جهالت مردم که به جای علی بن ابیطالب (ع) مجمعه علم و هدایت و عدالت و مهبت و خوبیها است مجسمه های مبهل و شهوت و خود خواهی و...
ر ابپذیرند ( بئس للظالمین بدلا)سوره کهف آیه 50 وقتی مردم با سستی خود راه را برای شیطان سیرتان باز نمودند و آنان دیدند مانعی سر راهشان نیست شمشیر ها را کشیده و مردم را از حیاط مدرسه وحی به بیرون راندند که صد البته چنین مردمی هم لیاقت شرکت در کلاس امیر المومنین (ع) را نداشتند باطن آنان بمانند حیوانی بود که رسول خدا (ص) آنان را شخصیت داد و در مدرسه توحید جمع کرد و می خواست آنان را از این بدن و صفات حیوانی پیاده و سر کلاس توحید بناشاند و تربیتشان نماید تا انسان شوند و بعد انسانهای دیگر و نسلهای بعدی تا روز قیامت در این مدرسه به تحصیل مقام انسانیت بپردازند ولی همان عده منافق و شیطان سیرت که دیدند مردم مست جهاتها و شهوات حیوان زیر پایشان هستند تازیانه را برداشته و به آنان زده و از مدرسه بیرون رانده و به دوران جاهلیت بازگشت دادند تا هر چه می خواهند بکنند روشن است برنامه مدرسه با این حادثه عوض می شود زیرا به جای دهها هزار نفر دانش آموز فقط هفت نفر یا کمتر از آن در حیاط مدرسه باقی نمانده و همه رفتند.
شیخ مفید قدس سره این حدیث را از امام صادق (ع) آورده است که : وقتی رسول خدا (ص) حلت فرمودند همه مردم از راه حق بازگشتند وگر سه نفر ، سلمان ، و مقداد و ابوذر غفاری ( و یا 4 و یا 5 نفر طبق بعضی روایات) و قضیه این بود که پس از رحلت رسول خدا (ص) چهل مرد نزد علی بی ابیطالب (ع) رفتند و گفتند : به خدا قسم که هرگز از غیر تو اطاعت نخواهیم کرد آن حضرت فرمود : چرا ؟
گفتند : زیرا از رسول خدا (ص) درباره تو در روز غدیر خم چنین شنیدیم حضرتش فرمود: چنین خواهید کرد: گفتند : بلی فرمود : پس فردا صبح به حالت آماده باش با سرهای تراشیده نزد من بیائید .
حضرت صادق (ع) در اینجافرمود : فردای آنروز هیچیک از آنان مگر همین سه نفر نزد آن حضرت حاضر نشوند و عصار بعد از ظهر خدمت آن حضرت رسید ( در حالیکه قرار بود صبح حاضر شود) که حضرت دست مبارکش را بر سینه او زد و فرمود چرا ( به اصطلاح ما فارسی زبانها ) چرت میزنی ؟
برگردید من به شما ( منظور غیر از سلمان و ابوذر و مقداد و عمار است ) نیازی ندارم که شما که در یک دستور کوچک سر تراشیدن از من اطاعت نکردید چگونه در از جاکندن کوههای آهن مطیع من خواهید بود ؟
برگردید که من به شما نیازی ندارم و شما سه چهار نفر هم کاری از پیش نخواهید برد .
برنامه مدرسه وحی این بود که یازده امام معصوم در ادامه کار رسول خدا (ص) مردم را از کلاس اول تا یازده بالا برده و با فرا رسیدن دوران امامت حضرت بقیته الله آنان را آماده ورود به دانشگاه ظهور نمایند مثل اینکه مدیر مدرسه یا وزارت آموزش و پرورش برنامه طبیعی مدرسه را چنان تنظیم نموده که بعد از دوازده کلاس دانش آموزان دیپلم گرفته آماده ورود به دانشگاه شوند و چنانچه دانش آموزان مدرسه با سر و صدای چند نفر زورگو مدرسه را خالی و حتی درب و شیشه های آن را شکستند و معلمین را کتک زدند دیگر برای این مدرسه و دانش آموزان آن برنامه ابتدایی تا دیپلم لغو میشود.و متمئنا اگر حکومت و مدیریت کره زمین را ازدست اهل بیت خارج نمی ساختند حداکثر در قرن سوم هجری قمری ظهور امام عصر ( ع) انجام میشد.
حکومت جهانی حضرت مهدی ( ع) : ((قال رب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبقی لا حد من بعدی انک انت الوحاب )) گفت : پروردگارا مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد که تو بسیار بخشنده ای طبق عقیده ما مسلمانان حکومت مهدی (عج) ادمه دارد و با همه امتیازاتی که آن را از سایر حکومت ها مشخص می کند از نظر ویژگیها و خصوصیات با حکومت سلیمان متفاوت است و این حکومت سلیمان مخصوص خودش بوده است .
اطاعت از مهدی ( ع ) اطاعت از خداست: ((یا ایها الذین امنو طیمو الله و اطیعو الرسول و اولی منکم)) ا ی کسانیکه ایمان آورده اید از خدا و رسول و صاحبان امر خویش ( امامان معصوم (ع) اطاعت کنید جابربن عبدالله انصاری می گوید هنگامیکه این آیه نازل شد به رسول خدا ( ص) عرض کردم : ما خدا و روشش را شناخته ایم اولی الام کیانند که اطاعت آنها بر ما واجب شده است ؟
فرمود : آنان جانشینان منند و امامان بعد از من که نخستین آنها علی (ع) و سپس به ترتیب : حسن بن علی (ع) ، علی بن الحسین، محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و تو زمان اورا درک خواهی کرد هر وقت دیدی به او سلام ما را برسان.
جابر ، پس از محمد بن علی ، نام بقیه آنرا بدین ترتیب نقل کرده است : جعفر بن محمد ، موسی بن جعفر ، علی بن موسی ، محمد بن علی ، علی بن محمد ، حسن بن علی ، و پس از او فرزندش که نام و کنئیه او با نام و کنئیه من یکی است که خداوند اورا بر همه جهان حاکم می سازد و اوست که از نظر مردم پنهان می شود و غیبت او طولانی است تا آنجا که فقط افرادی که ایمان آنان استوار و آزموده و عمیق است بر عقیده خود در مورد امامت او باقی می مانند .در یکی از احادیث ، جا بربن عبدلله انصاری ، از رسول خدا ( ص) نقل کرده است از رسول خدا پرسیدم : آیا شیعیان در دوران غیبت از قائم ( ع) بهره مند می شوند؟
فرمود : سوگند به خدایی که مرا به رسالت مبعوث کرده در حال غیبت از قائم ( ع) بهره می گیرند و از نور ولایت او روشنی می گیرند همان گونه که مردم از آفتاب بهره مند می شوند هر چند ابر سیمای آفتاب را بپوشاند.
قرآن و قیام مهدی ( ع): ((هو الذی ارسل رسوله با لهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کره الوشر کون)) و کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آینها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
آیه فوق که عینا و با همین الفاظ در سوره ( صف) نیز آمده است و با تفاوت مختصری در سوره فتح تکرار شده خبر از واقعه مهدی می دهد که اهمیتش ای ن تکرار شده است خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیر گشتن این آئین میدهد مفهوم آیه پیروزی حمه جانبی اسلام بر همه ادیان جهان است و معنی این سخن آن است که سر انجام اسلام همه کره زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد گشت .
طبق روایات مختلفی که در منابع اسلامی وارد شده تکامل این برنامه هنگامی خواهد بود که مهدی ( ع) ظهور کند وبه برنامه جهانی شدن اسلام تحقق بخشد .
مرحوم طبرسی در ( مجمع البیان ) از امام باقر ( ع) در تفسیر این آیه چنین نقل می کنند ( ان ذلک یکون عند خروج ) المهدی ( ع) فلا یبقی احد الا اقر بحمد ( ص) و عده ای که در این آیه است به هنگام ظهور مهدی ( ع) از آل محمد (ص) صورت می پذیرد در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیت محد ( ص) می کند ونیز در همان تفسیر از پیامبر اسلام ( ص) چنین نقل شده که فرمود : بر صفحه روی زمین هیچ خانه ای باقی نمی ماند نه خانه هایی که از سنگ وگل ساخته شده و نه خیمه هایی که از کرک و مو بافته اند مگر اینکه خداوند نام اسلام را در آن وارد می کند.
و نیز در کتاب کمال الدین صدوق از امام صادق ( ع) در تفسیر این آیه چنین نقل شده : به خدا سوگند هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانی تحقق می پذیرد که قائم ( ع) خروج کند و به هنگامی که او قیام کند کسی که خدا را انکار نماید در تمام جهان باقی نخواهد ماند .
فرمانروایی زمین: فرمانروایی زمین: ((وعد الله الذین امنو و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض )) خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد.
از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است که منظور از این آیه القائم و اصحابه مهدی ( ع) ویلان او هستند و در حدیث دیگری می خوانیم : نزلت فی المهدی این آیه درباره مهدی ( ع) نازل شدن است .
در تفسیر ( روح المعانی ) و بسیاری از تفاسیر شیعه از امام سجاد ( ع) چنین نقل شده است که در تفسیر آیه فرمود : آنها به خدا سوگند شیعیان ما هستند خداوند این کار را برای آنها به دست مردمی از ما انجام می دهد که ( مهدی ) این امت است زمین را پر از عدل و داد می کند آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد و هم او است که پیامبر () ص) در حق وی فرمود : اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند....
نکته مهم اینکه در این آیه مهدی (ع) و یارانش به عنوان آنهایی که ایمان و عمل صالحی دارند معرفی شده اند بنابراین تحقق این انقلاب جهانی بدون یک ایمان مستحکم که هرگونه ضعف و زبونی و ناتوانی را دور سازد و بدون اعمال صالحی که راه را برای اصلاح جهان بگشاید امکان پذیر نیست و آنهایی که در انتظار چنین برنامه ای هستند هم باید سطح آگاهی و ایمان خود را بالا ببرند و در اصلاح خویش بکوشند.
تنها چنین کسانی هستند که می توانند نوید همگانی در حکومت او به خود بدهند نه آنهایی که با ظلم و ستم همکاری دارند و نه آنهایی که از ایمان و عمل صالح بیگانه اند نه افراد سست و بیحال و بیکاره ای که دست روی دست گذارده و دربرابر مفاسد محیط و جامعه شان سکوت اختیار کرده و کمترین تلاش و کوششی در راه مبارزه با فساد ندارند این است اثر سازنده قیام مهدی (ع) در جامعه اسلامی .
با دیدگاههای علوم عقلی درباره مسئله مهدی موعود آشنا شویم: الف ) از نظر معارف قرآنی : از نظر معارف حقه قرآنی و شناختهای اسلامی زمین جهان ارض مرکز خلافت الا هیه است همواره زمین جایگاه خلیفه الهی است تا زمین باشد این چنین است و هیچگاه جزاین نخواهد بود چنانکه قرآن می فرماید و اذقال ربک بملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه امام ابوا لحسن علی بن موسی الرضا (ع) نیز در شرح منطق قرآن حقیمت وجود خلیفه الله در زمین و این اصل بنیادی در شناخت عمل چنین می فرماید: ((الام امین الله فی ارض و صحبته علی عباده و خلیفه فی بلاده ( عیون الا خبار الرضا) آنچه زمین را هویت الهی می دهد و آنرا محل سکونت انسان قرار میدهد و به صورت نشانه تربیت و آزمایشگاه جهان وجود در می آورد و محل نزول فیض و آمد و شد فرشتگان می سازد حضور خلیفه خدا و صاحب سر الهی است ب) در فلسفه الهی : فلاسفه اسلام نیز به مسئله ولی کامل و حضور خلیفه الله در زمین توجه کرده اند و این حقیقت را بر پایه مبانی استد لا لهای خویش مبرهن ساخته اند و با تعبیرهایی که ویژه اصحاب فلسفه است آنرا توضیح داده ا ند مثلا شیخ فلاسفه اسلام ابو علی سینا در کتاب الثفاد در فصلی که راجع به امام و خلیفه گفتگو می کند و مقاومت و مراقبت باطنی و اخلاقی و علمی انسان را گزارش میدهد.
ج) در علم کلام و اعتقادات: خواجه نصرالدین طوسی چنین می گوید : در نزد خردمندان روشن است که وحی الهی پس از فرستادن پیامبر مضهر است دئر تعیین امام تا مردمان بی را هبر و مربی نماند واسطه فیض ایشان قطع نشود .
وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند و تصرف او در امور حضور اجتماعی او تشکیل حکومت اسلامی و نثر تربیت قرآنی بوسیله او لطفی دیگر و غیبت او هم مربوط به خود ماست .
در این قسمت با توجه به نظریات علمای عقاید فشرده ای از گفتار و دانشمند علوم اعتقادی را نیز می آوریم کفایه المو حدین و موئلف بیان الفرقان یاد شدگان در این مقوله حکمت غیبت گفتاری دارند به طور خلاصه : چون مهدی (ع) آخرین خلیفه و مهبت خدایی است لازم بود که خود را از گزند حوادث و دستهایی که اورا می جستند تا از میان ببرند مصون برای وی غیبت الهی مستور گردد چون موفقیت امام به منزله موقیت پیامبرن پس از تبلیغ یعنی احکام تبلیغ شده است پس با پنهان او گرچه مردم از دیدارش محرومند رها نخواهند شد بلکه باید به احکامی که در دست است عمل کنند البته اگر روزی تمام نوامیس دین ضایع گشت آنگاه ظهور خواهد کرد هنگامیکه به ماهیت دین و تعالیم و تکالیف دینی می اندیشیم وقتی که به زندگی و تکالیف باشناخت .
فضیلت انتظار یا زمینه سازی: مقدمه: در فضیلت انتظار ،بسیار خوانده و شنیده اید اما آیا هیچ فکر کرده اید که چرا در فرهنگ شیعه چنین فضایلی را برای منتظران ،یعنی کسانی که در زمان غیبت ،یا باور به وجود امام دوازدهم ،ظهور او را انتظار میکشند.
بر شمرده اند و احساس انتظار مثل احساس تشنه ایست که ، احساس تشنگی،آدم را به آب میرساند و احساس انتظار انسان ،صاحب نظر ، آگاه ، دین باور حقیقت جوی ، خود را حجت بالغه الهی آری ((ان الارض یرثها عبادی الصالحون)) سوره انبیا آیه 105 .
هنگامی که به ماهیت دین و تعالیم و تکالیف دینی می اندیشم وقتی که به زندگی و تکلیف با شناخت درست فکر میکنم باین نتیجه میرسم که انتظار ،نه تنها روزگار سسی و رهایی و بی تفاوتی و تحمل ظلم پذیری نیست بلکه دوران انتظار دوران احساس و حضور تکلیفی است هم در ابعاد تکالیف اجتماعی.
واما تکالیف فردی که از دو جنبه قابل بررسی است جنبه مثبت آنها به تعهدات و وظایف دینی خود پایبند باشند و آنها را به طور کامل حفظ و انجام دهند و از جهت منفی ما می دانیم که انسانها اسیر شیطان و نفس اماره که جایگاه شیطات است می باشد .
ان النفس لا ماره با لسوء الا مارحم ربی ( آیه 53 یوسف ) برای رسیدن به رضای حق ، شیعه باید محرمات را ترک کند و واجبات را انجام دهد و در تحصیل آن جدیت داشته باشند و در تمام مشکلات یابن الحسن را فراموش ننموده و رعایت این چهار رکن سعادت و تکامل و قرب و حق شامل حالش خواهد شد.
و اما از نظر اجتماعی شیعه باید هر جا عزت و احکام اسلام خدشه و توهیتی شد باید آن را توهیتی بخود بلکه بالاتر بداند و عکس العمل شدیدی نشان دهد شیعه باید در این عصر زنده بوده یعنی انسان زنده چگونه است از خودش از دینش ، از مکتبش ، از سرزمینش ، دفاع می کند ( همچو حضرت آقای آیه الله خمینی قدس سره که در مورد سلمان رشدی فتوائی صادر نمود روحشان شاد و خرم باد ) بر عکس انسان مرده که عکس العمل از خود نشان نمی دهد تن مرده و جان نادان یکیست.
فضیلت انتظار یا زمینه سازی انسان مسلملن ، بزرگترین اصل اجتماعی و پاکترین نهاد سیاسی دین را اعتقاد و الزام ، به رهبری معصوم می داند رهبر جامعه انسان هیچ کس نمی تواند باشد مگر پیامبر یا امام که بطور مستقیم ، و از سوی خدا و یا به امر حق و بدست پیامبر تعیین شده باشد.
روایت زیر ، ترجمه ای از بیانات امام چهارم شیعیان ، حضرت سجاد ( ع) نقل شده به این پرسش انتظار پاسخ می دهد: غیبت دوازدهمین ولی خدا ، صاحب عزت و جلال ، از سلسله جانشینان رسول خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد و امامان بعد از او به دراز می کشد ای ابا خالد ( از یاران ایشان) آن گروه از مردم که در زمان غیبت او امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند بر ترین مردم همه زمانها هستند زیرا خداوند که گرامی و بلند مرتبه است چنان خرد، درک و شناختی به آنها ارزانی داشته که غیبت ( عدم حضور ظاهری امام) برای آنها همانند مشاهده و ( حضور فیزیکی امام ) است خداوند مردم این زمان را همانند کسانی قرار داده که با شمشیر پیشگاه رسول خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد جهاد می کنند آنها مخلصان واقعی شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به سوی دین خدا در پنهان و آشکار آنگاه امام علی بن الحسین که بر او درود خدا باد فرمود : انتظار فرج ( گشایش ) از بزرگترین گشایشهاست.
انتظار قیام مهدی از جنبه های گوناگون قابل بحث و بررسی بوده و در این مختصر در مورد سه مسئله زیر مطالبی با اطلاع می رساند: 1- فلسفه تاریخی امید و انتظار در طول تاریخ در مذهب شیعه .
2- قیام مهدی در افق روشن آمده.
3- فضیلت انتظار و از نظر روایات و اخبار و اینکه مراد از انتظار چیست؟
فلسفه تاریخی بقاء شیعه، در طول تاریخ اسلام ، یکی از رموز نشو و نما و مقاومت در مقابل ستمگران مخالفان اهل سنت است زیرا طایفه شیعه به جهت عقیده خاص خود در رهبری و مجرمان قوانین الهی، همواره در مقابل مدعیان جانشینی، رسول اکرم ( ص) قرار داشته و سلحشورانه این عقیده را با همه زجرها و اهانتها و قتل و غارتها تا کنون حفظ نموده است.
از نظر تاریخی مسلم است که در طی قرون متمادی هر قدر امکانات مادی و غیره مادی بود فقط به دستگاه خلفا تعلق داشه است.
از خلفا راشدین بنی امیه، بنی عباس، تا سلاطین عثمانی، در مقابل هر چه رنج و ناراحتی، عذاب، شکنجه، آزارهای متعدد بود متوجه شیعیان و علماء اسلام بوده است خواننده محترم می تواند اهمیت به انتظار، و فلسفه تاریخی آن پی ببرد.
بلی همین نور امید و انتظار فرج بوده است، که نه تنها شیعه را در میان مذاهب، به عنوان مذهب زنده و پویا و فعال در مقابل سایر مکاتیب، نگاهداشته است بلکه امید به جامعه متمدن خسته و ناامید جهان صنعتی حیران و وامانده می دهد از این روست که دکتر علی – وردی استاد دانشگاه بغداد در کتاب وعاظ السلاطین شیعه را برکان الجاهد یعنی آتشفشان خاموش می داند آتشفشانی که هنوز دود و غبار و گاهی تکانهایی از خود بروز می دهد.
آتشفشانی که هنوز دود و غبار و گاهی تکانهایی ا زخود بروز میدهد بی جهت نیست که نه تنها وی بلکه اغلب علماء و دانشمندان معتقدند تشیع نه تنها مرکز انقلابات اجتماعی زیاد بوده بلکه سر نخ جمیع انقلابهای دنیای اسلام مستقیم و غیر مستقیم بدست مذهب شیعه و علماء‌بوده است در هر یک از مظاهر مذهبی مثل مراسم عزاداری عاشورا ( خط سرخ شهادت ) تقیه – اجتهاد – تقلید و آثار انقلاب و عناصر اجتما عی مبارزات ملی و ملیتی را می توان دید.
مکتب توحیدی که بر اساس حکومت الهی و مالکیت وجود یگانه ازلی قرار گرفته بر اساس تعلیمات و دستورات کامل و قطعی خود تکیه نموده و انسانهای تشنه معنویت را به سوی خود باز می خواند پس امید به آینده در جوهر تعلیمات چنین مکتبی خصوصا اسلام و در میان فرق متعدد اسلام، مخصوص مذهب شیعه، وجود دارد که با دستورات قاطع قرآنی خود به دوران آخر الزمان و مساله عدالت و امنیت تصریح کرده وظایف اعمال و جزئیات قیام مهدی علیه السلام را جزو اعتقادات دینی خود قرار داده و از هر فرصتی برای برآورده شدن خواسته کل جهان تشیعضمن دعاهای وارده استفاده کرده چون امام معصوم شیعی که هر یک در دعاهای خود آرزوی بر آورده شدن دولت قائم مهدی را آماده می نماینداز قبیل مطالی که در دعای افتتاح حضرت علی ( ع) وارد شده است.
((اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الا سلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الا خره)) یعنی همانا پروردگارا ما انتظار برپائی دولت ثروتمندی را می کنیم که اسلام و مسلمین با گسترش این دولت عزت یابند و منافقان بذلت برسند و ما را از جمله کسانی قرار بده که سایرین را به اسلام دعوت کنیم و راهنمای راه تو بوده و کرامت دنیا و آخرت را بما ارزانی ده.
طبق این دعای پر ارزش و پر محتوی شیعه بالاترین سعادت و پیروزی را از خداوند تقاضا می نماید مصلح و قیام کننده و منجی عالم بشریت را از دست استعمارگران و ستمگران و صاحبان زور و زر و تزویر رهانیده و خود را در ایجاد دولت حق بدست وی شریک و سهیم می داند و عزت اسلام و مسلمین را با قیام و بر پایی حکومت جهانی عدل وی ممکن ساخته و ذلت و خواری متقاضیان و شیاطین بشریت را از خداوند خواستار است شرافت و بزرگواری و کرامت را در دنیا و آخرت برای انسانهایی می داند که از دستورات حق پیروی نمایند.
تحقق این دولت چگونه است؟
تا حال مسئله امیدواری و پیروزی به آینده را تنها از نظر عقیدتی و روانشناسی اجتماعی و آثار آن بدون توجه، بهد جنبه خارجی آن مورد بررسی قرار دادیم حال باید دید آیا برآورده شدن آرزوئی تحقق پذیر است یا نه؟
همانطوری که قبلا تذکر دادیم، بجرات میتوان ادعا کرد که عموم منتظران و دانشمندان منتظر و مصلحان خیر اندیش و فلاسفه و صاحبان ادیان آسمانی و صاحبان مکاتیب متفرقه با وجود اینکه اختلاف در بعضی از نظریه ها دارند در این مساله اختلاف نداشته و معتقدند آینده ای روشن و درخشان ،در انتظار بشرهایستمدیده قرار دارد.
روند تکاملی علوم و فنون و صنایع و طرز تفکر و اندیشه نیز تابید این آرزوی بزرگ را محقق میسازد هر قدر علم و صنعت پیش میرود اندیشه بشر متعالی مگردد ترقیات روزافزون حاصل شده بمنزله گامهای،مثبتی است به سوی هدف اصلی کاروان بشریت و حکومت عدل و امنیت در سراسر جهان هستی.
ولی باید در نظر داشت تحقق حکومت عدل جهانی ، جز در سایه حاکمیت عقیدتی و دینی که از منبع وحی بر پا شده باشد امکان پذیر نیست زیرا تنها دین آسمانی است که دستورات و قوانین خود را بر متن فطرت خالص قرار داده.
تمام احوال و اوصاف و تربیت و شرایط محیط و امیال نفسانی و مسائل دیگر را در حاکمیت ،این عقیده دخیل نمیداند و مرزهای جغرافیائی ،ملیت،نژاد در حاکمیت الله در کلیه جوامع ،بی اثر اعلام میکند تنها میخواهد عدالت و برادری کامل ،در جهان حکمفرما شود و کلیه اختلافات و استعمارگران و استثمار نمودن و سلطه گری را ،باطل دانسته منتها اتحاد مسلک و عقیده و هدف را تحت پرچم اسلام معتبر میداند و جز پرستش خدای یگانه ،هیچ موجودی را جایز نمیداند.
امام سجاد (ع) فرمود: من ثبت علی موا الا تنا فی غیبه قائمنا اعطاء الله عزوجل اجرالف شهید بدر و احدآنکس که در غیبت قائم ما بر ولایت ما پایدار بماند خدای بزرگ پاداش پر ارزش از شهدای بدر و احد را به او می دهد.
آری انتظار فرج یکی از نشانه های بارز پایداری بر ولایت امامان باشد و ثواب هزار شهید جنگ بدر و احد را دارد زیرا در دوران غیبت اگر کسانی دل با مامی که بحس ظاهر غایب باشد بدهد و به دستورات او عمل کند و او را الگوی اعمال خود قرار دهد طبعا یک نوع مجاهده با نفس کرده اند بجهت اینکه مجبورند کنترل شدیدی در اندیشه و اعمال خویش قائل شوند در حقیقت دست به جهاد اکبر که جهاد افضلی است بزند و در این صورت از یاران حقیقی امام غائب محسوب می شوند چنانکه امام صادق ( ع) فرمود : هر کس از شما چشم به راه این امر از دنیا برود ماند کسی است که نه تنها همیشه همراه او باشند نه بلکه مانند کسی است که در کنار او شمشیر بزند.
در سوره محمد (ص) آیه 7: تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم بنابراین همانگونه که در بسیاری ازروایات آمده، حکومت حضرت مهدی ( عج) همچون حکومت پیامبر اسلام (ص) است منتها در سطح وسیع تر و عمیق تر همانگونه که یاران آگاه و بااستقامت آن حضرت در صدر اسلام شیران روز و پارسیان شب بوده اند و نقش موثر و مهم در تشکیل حکومت اسلامی ایفا می کردند.
حکومت حجت (عج) نیز از این قانون مستثنی نیست چنان که معنای واقعی انتظار نیز آمادگی یاران و بسیج همه جانبه آنها د سطح وسیع با حکومت جهانی است.