خلاصه:آشنائی کوتاهی درباره خوشنویسی درایران واهمیت آن، شرح حال و آثار "یاقوت مستعصص" از بزرگان عهدالمستعصم بالله خلیفه عباسی (640-654 ه.)، معرفی بیستوشش اثروی که در کتابخانهها وموزهها ویا مجموعههای خصوصی موجود است.
یاقوت مستعصمی و هنر خوشنویسی دکتر بدیع الله دبیری نژاد استادیار دانشگاه اصفهان هنر خوشنویسی یکی از هنرهای برجسته ی ایرانی است که در گذشته با پیدایش و کوشش هنرمندان خوشنویس همواره راه پیشرفت و تکامل را پیموده است.
بررسیها و پژوهشهای تازه نشان میدهد که در عصر تکنیک فضا نه تنها هنر خوشنویسی پیشرفتی نکرده،بلکه دچار گونه یی واگشت و پس افتادگی گردیده است و دیگر مردم آنطور که باید دوستار فراگرفتن خوشنویسی و خواستار زیباییهای این هنر نمیباشند و یا دست کم روی کار آمدن افزار و ماشینهای جدید نگارش توجه باین هنر را از میان برداشته است.
هنر خوشنویسی و حس خط از دیرباز مورد توجه بود و کار کسانیکه در خوشنویسی کوششی بکار نمیبردند مورد نکوهش واقع میشد،چنانکه نورالدین عبدالرحمن جامی ضمن سفارش خوب و خوش نوشتن بناپسندی کار بد خطاطان نیز اشاره کرده و گوید: حرفی که بخط بد نویسی در وی همه عیب خودنویسی در خوبی خط اگر نکوشی از بهر خدا نه تیز هوشی اهمیت خط خوش باندازه یی بود که آنرا نصف علم میدانستند و میگفتند «الخط نصف العلم».
توجه و عنایت بزرگان و دانشمندان روزگار گذشته بخط فراوان بود و درباره ی آن سخنها گفته و چیزها نوشته اند.
از جمله شاعر معروف اصفهانی صائب شیرین سخن دیدن خط خوش را بهتر و بالاتر از خوانندگان گفتارهای سودمند میداند که آن خط خوش گویا و نمایانگر آنهاست.
چشم در صنع الهی بازکن لب را ببند بهتر از خواندن بود دیدن خط استادرا شاعر دیگری گوید: خط خوب ای برادر دلپذیر است چو روح اندر تن برنا و پیر است اگر منعم بود آرایش اوست و گر درویش او را دستگیر است با توجه باهمیتی که پیشینیان ما بخوشنویسی میداده اند و کم مهری ناگفتنی که امروز نسبت باین هنر موجود است زود باشد که این هنر از جرگه هنرهای زیبای ما رخت بربندد و بدیدار نیستی رهسپار گردد و ارزه و شکستی جبران ناپذیر بر پیکر زبان و ملیت و ادبیات و هنرهای ظریفه ما وارد شود.
«پیشرفت1و ترقی هر ملتی با ترویج علم و هنر نسبت مستقیم دارد که آن نیز در نوبه ی خود مربوط بگفتار و کتاب است از اینرو باید رهبران قوم برای سوق دادن ملت براه ترقی و تعادلی توجه ی کامل بزبان و خط ایرانی بنمایند.
جای بسی خوشوقتی است که در پهنه ی سرزمین وسیع ما افرادی از گذشته تا بامروز به خوشنویسی توجهی کافی داشته اند و همواره به ترجمههای کارنامه ی خطّاطان و خوشنویسان پرداخته اند و دست به تألیفات و تصنیفات سودمند و تذکرههای مفید زده اند که میتوان افرادی نظیر میرزا مهدیخان سنگلاخ مؤلف تذکره الخطّاطین2و دانشمند بزرگ حاجی میرزا عبدالمحمد خان مؤدب السلطان ایرانی،مدیر چهره نمای مصر و تذکره ی خوشنویسان غلام محمد هفت قلمی دهلوی3و علی راهجیری مؤلف تذکره ی خوشنویسان معاصر،و ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی مؤلف خط خطّاطان و تذکره ی خوشنویسان میرزا هدایت الله لسان الملک سپهر و خط و خطاطان تألیف میرزا حبیب اصفهانی و خط و سواد مجنون بن محمود رفیعی را نام برد.
و همچنین توجهات استاد بزرگوار دکتر مهدی بیانی که از اجلّه ی فضلا و علما و خوشنویسان ایرانست و همواره به فراهم آوردن آثار خوشنویسان و خطاطان ایرانی و اسلامی توجه داشته اند و با گردآوری نمونههای خطوط خوش کتابخانه ی سلطنتی مجموعههای سودمند به یادگار گذاشته اند در خور تحسین فراوان است.
ظهور ابو علی محمد بن علی بن حسین بن مقله4در قرن چهارم هجری و شاگردان او نظیر: اسماعیل بن حمّاد جوهری مؤلف صحاح اللغه،محمد بن اسماعیل بغدادی،ابواسحق ابراهیم بن هلال صابی مؤلف کتاب التّاح و شمس المعالی قابوس بن و شمگیر و بالاخص برادرش ابوعبدالله حسن بن علی بن مقله و پیدایش و اختراع اقلام گوناگون در این عصر و ظهور ابوالحسن علاءالدین علی بن هلال مشهور به ابن بوّاب ملقب به قبله الکتاب در قرن پنجم هجری و شاگردان و پیروان شیوه ی کتابت او نظیر محمد بن موسی بن علی شافعی،ابوالحسن مهاربن مرزویه دیلمی شاعر،ابو یوسف محمد بن اسماعیل گلپایگانی،ابوالفضل خازن،اسعد بن ابوالمعالی کاتب مصری،محمود کاتب،تاج الدین کاتب و بسیاری دیگر در ترویج هنر خوشنویسی با تألیفات و تصنیفات فراوانی که در مورد قواعد خط و شیوه ی نگارش آن و نوع قلم و خط آن فراهم آورده اند هنر خوشنویسی پیشرفتهایی کرده که جا دارد در فرصت دیگر در پیرامون هر یک از آنان مفصلاً سخن گفته شود.
با آشنایی کوتاهی که درباره ی خوشنویسی و اهمیت آن در ایران بدست آمد اینک بشرح حال و آثار برجسته ی یاقوت مستعصمی که از بزرگان و خوشنویسان بنام است میپردازیم: پس از ابن مقله و ابن بواب،یاقوت معروفترین خوشنویسان است که با ظهور وی سایر خوشنویسان جلوه یی نکرده اند.
جمال الدین ابوالمجد یاقوت بن عبدالله مستعصمی که بعدها بوی لقب قبله الکتاب دادند از نوادر و نوابغ قرن هفتم است.
وی مردی ادیب و عالم و فاضل و شاعر بوده است و یکی ازفضلا در حقش گوید: «اول من نقل الخط الکوفی الی الطریقه العراقیه ابن مقله ثم جاء ابن بواب وزاد فی تعریب الخط و ابداعه ثم جاء یاقوت المستعصمی الخطاط و ختم فی الخط و اکمله و ادرج فی هذا البیت جمیع قوانینه».
یاقوت پایه ی خط را بجایی رسانید که قبل از وی کسی بآن نزدیک نشده بود.
از اینرو او را مستعصمی گفته اند که وی غلامی بود از بردگان المستعصم بالله سی و هفتمین و آخرین خلیفه بنی عباس (640-656) که در دارالخلافه به تربیت وی پرداخته بود و بهمین وجه یاقوت خود را منتسب به «مستعصم» کرده پیوسته در رقمها خود را «مستعصمی» یاد کرده است.
خلیفه وقتی در وی آثار استعداد خوشنویسی و کمالات و فضایل و ملکات پسندیده دید به پرورش او همت گماشت ابتدا نزد عبدالمؤمن صفی الدین ارموی (یا اصفهانی) و بعد نزد شیخ بن جیب،مشق خط کرده و بعضی معتقدند ابتدا در نزد زینب شهده5و ولی عجمی تعلیم گرفته روا نیست زیرا که زینب بسال 574 و ولی بسال 618 در گذشتند و در آن تاریخها یاقوت متولد نشده و یا در صورت تولد در سنین کودکی بوده است.
اینکه وی را طویل العمر دانسته و گویند 180 سال زیسته سهو است و این اشتباه از آنجا حاصل گردیده که آثاری با رقم «یاقوت» دیده اند که تاریخ آنها را با دوره ی زندگی یاقوت مستعصمی وفق داده و سن او را بالا برده اند در صورتیکه این قبیل آثار از دو یاقوت6دیگر که مقدم بر یاقوت مستعصمی بوده اند میباشند و باین یاقوت نسبت داده اند و سن او را بهمین میزان سنجیده اند ولی اینکه بعضی سن او را 89 سال دانسته اند صحیح بنظر میرسد.
یاقوت معاصر اباقاخان مغول بوده و در زمان حکومت وی (663-680) چهار تن از بزرگان علم و هنر شهرت بسزائی داشتند و در فنون مختلفه نظیر و بدیلی نداشتند.
نخست حکیم افضل خواجه نصیرالدین توسی در علم و حکمت بود که هنگام هلاکوخان در سال 651 باو ملحق گشت و در انهدام قلاع اسماعیلیه و قلع خلفای عباسی ملتزم رکاب هلاکوخان بود.نمونه ای از خط ثلث یاقوتخلیفه وقتی در وی آثار استعداد خوشنویسی و کمالات و فضایل و ملکات پسندیده دید به پرورش او همت گماشت ابتدا نزد عبدالمؤمن صفی الدین ارموی (یا اصفهانی) و بعد نزد شیخ بن جیب،مشق خط کرده و بعضی معتقدند ابتدا در نزد زینب شهده5و ولی عجمی تعلیم گرفته روا نیست زیرا که زینب بسال 574 و ولی بسال 618 در گذشتند و در آن تاریخها یاقوت متولد نشده و یا در صورت تولد در سنین کودکی بوده است.
نخست حکیم افضل خواجه نصیرالدین توسی در علم و حکمت بود که هنگام هلاکوخان در سال 651 باو ملحق گشت و در انهدام قلاع اسماعیلیه و قلع خلفای عباسی ملتزم رکاب هلاکوخان بود.
دوم شمس الدین صاحب دیوان وزیر جوینی که در رأی و اندیشه اعجوبه ی زمان بود.
سوم عبدالمؤمن موسیقی که ظاهراً در هنر موسیقی دست داشت.
و چهارم یاقوت مستعصمی خوش نویس بود که در کتابت آثار بخط خوش شهرت جهانی یافت.
یاقوت نزد مستعصم خلیفه،بسیار معزز و محترم میزیست و خلیفه از تربیت و تشویق وی دقیقه یی فرو نمیگذاشت یاقتو هم در زمان خود شهرت فراوان یافته بود.
اتابک عطاملک علاءالدین جوینی صاحب دیوان وی را مینواخت و فرزندان خود و فرزند برادر خود،شرف الدین هارون بن شمس الدین جوینی را برای آموختن خط بوی سپرده بود و غالب اکابر بغداد فرزندان خود را نزد وی میفرستادند.
در مورد یاقوت حکایتی نقل کرده اند که محمد تغلغ7شاه،پادشاه هندوستان از یاقوت خواست که کتاب «شفای» شیخ الرئیس ابو علی سینا را بخط خود کتابت نماید و برای او بفرستد یاقتو اجابت کرد و کار را بپایان رسانید و در عوض دویست هزار دینار طلا جایزه گرفت و همچنین در ایران،ترکستان هندوستان و عراق عرب مشهور بود.
وقتی بزرگان این دیار برای او هدایا میفرستادند در مقابل از یاقوت قطعات و مرقعات او را دریافت میکردند.
یاقوت در نزد خلیفه مقامی رفیع و عزیز داشت وی علاوه بر حسن خط دارای استعداد و قابلیت ذاتی بود و تحصیلات علمیه داشت و شعر نیکو میگفت.
از اشعار اوست: اصول و ترکیب کراس و نسبه صعود و تشمیر نزول و ارسال و نیز گوید: وقدا بدعت خطا لم تنله رات بنی الفرات ولا ابن مقله فان کانت خطوط الناس عیناً فخطی فی عیون الخط مقله همو فرماید: ارونی مرشداً فی الخط مثلی و من احب الکتابه فی البلاد فلا فی الشرق ضد یضاهی و لا فی الغرب من یتبع اجتهادی در جای دیگر گوید: ولی فرس تجری بمیدان فضه تجر را ذیلا کلون الخنایس فیرکبها یوم العرید ثلثه محجله یمشی کمشی العرایس یاقوت اول کسی است که خط ثلث و نسخ را بدرجه ی کمال رسانیده و تا زمان وی کسی باستواری قلم و سرعت کتابت او نیامده است.
گویند هر ماه دو مصحف کتابت میکرده است.
با اینکه خلیفه بن حسن خط او ایمان داشت ولی هیچگاه از حسن خط یاقوت اظهاری نمیکرد روزی یاقوت دو خط نوشت یکی را بنام خود و دیگری را بنام ابن بواب رقم کرد و نزد خلیفه برد و پرسید کدامیک از این دو خط بهتر است خلیفه چون خط ابن بواب را دوست میداشت گفت خطی که برقم ابن بواب است بهتر میباشد – یاقوت آیین ادب بجای آورد و گفت: بی اندازه خوشحالم که خلیفه مرا سرافراز کرد و تصدیق نمود که خطم نیکوست زیرا خطی که برقم ابن بواب است در واقع خط منست – خلیفه بسیار شگفتیها نمود و نسبت باو عنایت بیشتری نمود.
تاریخ مرگ یاقوت را سالهای 667،696،697 ضبط کرده اند یعنی پس از استیلای هلاکوخان به بغداد و قتل مالک او مستعصم آخرین خلیفه عباسی،ولی اصح اقوال 698 و همانست که ابوالفضل عبدالرزاق احمد معروف به ابن الفوطی8مورخ ادیب فاضل در کتاب «حوادث الجامعه» نقل کرده است و ابن الفوطی که خود از خوشنویسان بنام و در سرعت کتابت و ملاحت خط معروف است از معاصرین یاقوت مستعصمی بوده و البته قول وی در این باب حجت است.
یاقوت در طول عمرش قرآنها و مرقعات و قطعات بسیار گرانقیمت نوشته که در کتابخانههای معروف جهان موجود است.
وفات یاقوت در شهر بغداد اتفاق افتاد و در جوار قبر احمد بن حنبل بخاک سپرده شده است.
یکی از شعرا در تاریخ مرگ یاقتو گفته.
یاقوت جمال دین شه ی اهل هنر در صبح خمیس سادس شهر صفر9 در سبعه و ستین بد و ستمائه کز دار فنا بآخرت کرد سفر یاقوت را علاوه بر خوشنویسی به تندنویسی نیز ستوده و بعضی گفته اند که 364 قرآن را بخط وی دیده ایم10.
یاقوت گذشته از زیبایی خط و خصائص گوناگون که در حقش گفته اند زمانیکه ابن مقله بیضاوی شیرازی خط کوفی را بعراق آورد و ابن بواب آن را اعراب و اعجام نمود،یاقوت آن خط را تکمیل کرده و تمام دستورهای آنرا در یک قطعه بشرح زیر گنجانیده: صعود و تشمیر نزول و ارسال11 با ظهور یاقوت مستعصمی خطوط متنوع اسلامی ثابت گردید و هم از زمان او اقلام متداول به خطوط ششگانه محمدود شد که آنها را «اقلام سته» یا «خطوط اصول» گویند و عبارتند از ثلث،ریحان،رقاع نسخ،توقیع،محقق،چنانکه در تاریخ تکامل خطوط اسلامی مشاهده میشود از این زمان (زمان یاقوت) تا مدتی قریب یکقرن ذکری جز از اقلام سته نشده است.
از اقلام ششگانه فوق الذکر پنج قلم را بخط یاقوت دیده اند و گمان میرود که یاقوت خط ثلث و ریحان را از سایر اقلام خوشتر مینوشته و خط نسخ او بمراتب از خط ثلث او فروتر است.
ولی از اینجهت که