دانلود طرح (پروژه کارآفرینی) زمینه های مختلفی از آثار هنری و میراث فرهنگی

مقدمه آشنایی با هنر تمدنهای باستانی و حوزه های فرهنگی کهن شاید از ضروری ترین دانشهای بشری محسوب می شود ، چرا که هنر آینه تمام نمای هویت فرهنگی انسانها در هر جامعه و هر عصر است و انسان برای شناخت خود و آگاهی به تحولاتی که از ابتدا ترین نوع زیست تاکنون سیری نموده نیاز به این دانش دارد .

امروز ما در کشورهای متعدد و جوامع بی شمار با فرهنگها و آداب و رسوم متنوع و گسترده ای روبه رو هستنم که هر یک از از این فرهنگها بر پایه های یک یا چند تمدن کهن استوار است .

شناخت این تمدنها تنها از راه مطالعه اثار هنری بجای مانده ازآنها میسر است .

در این بررسی زمینه های مختلفی از آثار هنری و میراث فرهنگی به جای مانده و همینطور این تحقیق پس از مطالعه کتابها و منابع در دست و و با کسب دانش اجحالی ثبت به هنرهای دوران باستان به توان نسبی تنجزیه و تحلیل آثار و درک ارتباط آنها با خاستگاهشان پابند .

با توجه به این که هنر بازتاب زحمات ، تلاش و حاصل زندگی انسانهاست و نقش بزرگی از تمدن جوامع مختلف را تشکیل می دهد ، بررسی و شناختآندر گذشته های دور و نزدیک بسیار مفید و ضروری است .

ایران باستان : ایران یکی از اولین کشورهای متمدن جهان بوده که مردمی را نادرآنسکونت داشته و دارند .

سرزمینی که هیچگاه مرمانآنبت پرست بودند .

مردمانی که نخستین فرمان جهانی حقوق بشر را نوشتند و با شعری از سعدی (بنی آدم اعضای یکدیگرند) سر در سازمان ملل را زینت بخشیده اند .

ایران باستان قبل از اسلام ، است اولسومریها و سپس عیلامیها در این سرزمین حکومت و زندگی می کردند که حدود سه هزار سال پیش آریاییها به درون فلات ایران آمدند و بر ساکنان ایران غلبه کردند .

دینآنها نوعی یکتاپرستی بود و به اهورا فردا اعتقاد داشتند آنان سرزمین خودرا اریاتوویچ ( ایران و پچ )یعنی مسکن آریائیان خوانده ، ایران تغییر یافته همین نام است ، مادها و پاریسها توصیه بزرگ آزاریاییها بودن که ابتدا مادها به قدرت رسیدند ، سپس کوروش بزرگ با تشکیل حکومت پارسیان و متعد کردن مادها و سایر ملل و کشورها با خود بزرگترین و درخشانترین دولت اجتماعی و جهانی آنروز را به نام هخامنشان پایگذاری کرد .

هخامنشان 130 سال پس از سلوکیان 100 سال ، اشکانیان 400 سا و ساسانیان440 سال ، حکومت کردند در نهایت بدلیل بی منطقی و بی عدالتیهاغی حاکم بر ایران در زمان قبل از اسلام و استفاده از ابزاری از دین زرتشت کشور اهورایی ، متمدن و با فرهنگ ایران برعت مسلمانان فتح شد و دین ذرتشتش به اسلام و زبان پارسی به عربی تغییر کرد .

هخامنشیان : بنیانگذار سلسله هخامنشان کورش بود که حقوقدانان جهان او را به عنوان نخستین بنیانگذار حقوق بشر ومنشور آزادی او را نخستین فرمان جهانی حقوق بشر می دانند که بخشی ازآنبه شرح زیر است : بخشی از نخستین فرمان جهانی حقوق بشر : منم گوروش ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه دادگر آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند ، ارتش بزرگ من آرامی وارد بابل شد .

نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و سرزمین وارد آید من برای صلح کوشیدم .

من برده داری را بر اندلختم به بدبختیهایآنها پایان بخشیدم .

فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم ، فرمان دادم تمام نمایشگاه هایی را که بسته شدهبود بگشایند همه خدایان این نمایشگاه های را بجای باز گردانم ، همه مردم را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه های خود بر گردانم و خانه های ویران آنان را آباد کردم .

من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم .

افلاطون او را می ستاید و درباره او می گوید : کوروش سرداری بزرگ و دوستی عالیقدر برای وطن خود بود به هنگام فرمانروایی او ایرانیان ملتهای زیادی را زیر فرمان خود در آوردند ، وی به همه مردمان حقوق مردم آزاد بخشید .

یابسارگاد در شمال غربی استان فارس بر دامنه کوه ها و تپه های منشعب از جبال زاگرس جلگه ای ذوزنقه ای شکل در امتداد شرق به غرب به فاصله 70 کیلومتر از تخت جمشید قراردارد که بهآنیابسارگاد می گویند .

مکانی مقدس و خارق العاده کر از دید باز به مقبره ای ما در شاه سلیمان مشهور بوده است .

که مکانی است که مهمترین اثر این مجموعه مقبره کوروش کبیر .

مؤسس سلسله هخامنشیان است .

تخت جمشید : رمز و رازی است میان انسان و زمان که پیوسته می آیند تا بگذرند .

می آیند و می گذرند و لحظه های یانندنی با او با خود می برد و خاطره های ماندگار در باور روزگار می ماند .

نزدیک به هزار سال قبل از میلاد مسیح قبایلی از نژاد و قفقازی که آرین خوانده می شدند از جنوب روسیه افرادی به جلگه ای وسیع در جنوب کوچ کردند که ازآنپس ایران نامیده شد .

قبایل تازه وارد خود به سه شاخه تقسیم شدند .

مادها در بخشهای عمده بالای زاگرس مطلوب .

در شمال غربی و مغرب ایران زمین ماندند .

و مرکز فرمانروایی خود را اکتابان یا همان همدان کنونی قراردادند .

و پارسها که تا جنوب فلات ایران راه آمدند و سر انجام در آشان و پرسوناش استقلال یافتند و گروه سوم پارتها بودند دیده اند سال مادها همچون سایر اقوام همجوار گرفتار تاخت و تاز قومی خونخار و جنگجو به نام آشوریها به سر آوردند و به ناگیر در کنار گله داری و چراخبگاوری آموختند و نیرومند شدند و سر انجام بر دشمن غلبه یافتند هرگه قوم آشود در قرن هفتم پیش از میلاد مسیح اتفاق افتاد و هم در این قرن پر اشوب پارسیان به قوم ایلام تسلط یافتند و از میان امیران خویش رهبری هوشمند برگزیدند که هخامنتل نام داشت وی همراه فرزندش کوج را از میان طوایف پارسی برداشت و بنای پادشاه کوچکی گذاشت که آرمانهای بلند در سر داشت .

نخستین اتفاق در تحقق آرمان پارسیان و تسلط یکی از پادشاهان پارس با دختر پادشاهی از اخرین شاهان ماد بود که ثمره این زناشویی کوروش شاهزاده نام آوری شد که در سایه او هوشیاری و کاروانی او جدایی سیاسی و جغرافیایی مادها و پارسها بعد از 500 سال از میان بر خاست و مادها رو به زوال نهادند حضور فرمانده ای توانمدند و دل اگاه که در خلق و خوی انسانی و شیوه های جنگ اوری یگانه زمان به شمار می امد دیگر شاهان و قدرتمندان را به حراس انداخت در نتیجه اتدوام جنگهای خونین آنان از پای در آوردند و کوروش ماندگار ماند چنان که در سال 530 سال قبل از میلاد هنگامی که چشم از جهان فرو می بست بزرگترین امپراطوری جهان را میراث نهاده بود وارث بلامانع و با تدبیر این میراث 8 سال بعد به نام داریوش بزرگ بر عریکه قدرت تکیه زد .

داریوش طی 35 سال پادشاهی خود از تنگه درونل گذشت اروپای کنونی را در نبردی و کنون تا کنار رود دانوب پیش رفت و در شمال شرق مرز کشور را به کناره رود سند در هند رساند و بر 28 پادشاه تسلط یافت و آبراه های میان دریای مدیترانه و دریای سرخ حفو کرد که 2400 سال پیشگام کانال سوئز امروز ی بوده است برای چنین غفلت و اقتداری پایتختی بی همتا و با شکوه لازم می آمدند که نه شهر باشند نه یک دژ جایگاه شایسته ای باید باشد برای بار آمد سران کشورهای مطبوع مکان مناسبی باشد برای مشورت بزرگان و قرارگاهی با شموه برای بر پایی جشنها و آیینهای مذهبی و ماسم نوروز و حضور افسران و درباریان در مکانهای مقدس و در جوار کوه رحمت در مرو دشت پارس که لطافت هوای زمستانی شوش را داشته باشند با تاکستانها و باغها و آسمانهای زلال بی طوفان .

این بازماند بنای تخت جمشید است پایتخت یا شکوهمند هخامنشیان آمیزه ای از معماری و هنر جادوی زیبایی و افتدار مجموعه به وسعت 135 هزار متر مربع که برای تکمیلآن200 سال وقت لازم بوده طرح اصلی مجموعه تخت جمشید در دوران فرمانروایی داریوش اول ریخته شد و خشایارشاه در توسعه و تکمیلآنسهم بسزایی داشته برای برپایی چنین بنایی سنگهای کوه رحمت در منطقه مرو شدت برای معماران و سنگ تراشان بسیار مناسب بوده .

سنگهای آهکی با رنگهای طبیعی و گوناگون دیوارها با آجر لعابدار و کف اتاقها با گچ کاری پوشانده شده بود .

روی درها را با قطعات سیم ذرد می آرامیختند پرده ذهای بزرگ ایوان بزریابی درون و بیرون کاخها افزود و فرشهای نفیسها اتاقها چشم ه ها را خیره می کرد و کارخها در اندازه ها و ابعاد مختلف این مجموعه کاربردی خاص داشتند .

در قسمت غربی بنا تخت جمشید یگبان ورودی قراردارد به هنگام بار آم .

شاه شاهان با وقار ارامش چنان که رسم مردان بزرگ است برآنگام می نهاده 110 پله که از هر طرف ظریف و کوتاه تا عبور و مرور دربابیان را که با اسب بالا و پایین می رفتند آسان کند .

نیز نمایندگان پا به سن گذاشته آشورها که میهمانان گرانقدر بودند به راحتی ازآنها بگذرند .

دور تا دور پله های را بوسیله معجزه هایی بسته بودند که هفت پله و چهار طبقه داشتند و این نشانه تقدس چهار عنصر ( خاک – آب باد آتش ) است .

که این اینان اهورایی و یکتاپرست برآنمعتقد بودند .

هم د راینهایس از عبور از پله ها به سمت چپ دروازه همه سرزمینها پا بر جا قد بر افراشته و دروازه ملل سنگ و ساز پیکره ها و شونها و اتاقها بالا بلند و گشوده بر روی همه جهان برشیانی آلمان – شاه های بسیاری از این دروازه گذشته اند هنگام نوروز با هدایایی از شرق و غرب بار یافتند و شاد باش گفتند .

کتبه ای که بر پای دروازه ملل قراردارد به سه زبان رایجآنروزگار را می گوید .

خدای بزرگ است اهورا فردا – خدایی که زمین را آفرید –خدایی که آسمان را افرید .

خدایی که اسمان را افرید – خدایی که شادی برای مردمان آفرید ه منم هستم خشایار شاه – شاهان شاه بزرگ یگانه شاه بسیاری – یگانه فرمانروای بسیاری و هر آنچه زیباست به یاری اهورا فردا کردم که اهورا فردا هرآنچه در اینجا کردم بیابد .

دری که در این دروازه بوده بیش از 10 متر ارتفاع داشت از چوب صدر درختان لبنیاتی با طلاو نقره تزئین شده بود 25 سال پیش این در بر روی تمام نمایندگان کشورها گشوده می شد و امروز جهانگردان از بازمانده آنمی گذرند ، کاخ آپادانا در قسمت جنوبی دروازه ملل قراردارد نمایندگان کشورها پس از عبور از دروازه مل در کاخ آپادانا بار می یافتند .

این کاخ جلل ترین و بلندترین کاخ تخت جمشید است .

دور تا دور پله های را بوسیله معجزه هایی بسته بودند که هفت پله و چهار طبقه داشتند و این نشانه تقدس چهار عنصر ( خاک – آب باد ـ آتش ) است .

دری که در این دروازه بوده بیش از 10 متر ارتفاع داشت از چوب صدر درختان لبنیاتی با طلاو نقره تزئین شده بود 25 سال پیش این در بر روی تمام نمایندگان کشورها گشوده می شد و امروز جهانگردان از بازماندهآنمی گذرند ، کاخ آپادانا در قسمت جنوبی دروازه ملل قراردارد نمایندگان کشورها پس از عبور از دروازه مل در کاخ آپادانا بار می یافتند .

یا دو پلکان در شمال و مشرق .

پلکان شرقی ظرافت چشمگیری داشته و به فرمان داریوش اول ساخته شد و خشایار شاهآنرا تکمیل نمود که به موازات طول ایوان شرقی کاخ است و با 31 پله به سمت سکوی تخت جمشید می رسد .

پلکان شمالی نیز به فرما خشایار شاه بنا شد و به یکی از زیباترین نقشهای این پلکان جدال میان شیر گاو و نر است به نوعی نماد جنگ ایرانیان و سایر ملل به تدبیری پیروزی گرما به سرما و آغاز بهار تزئین و ریزه کاریها روی نقوش برجسته از جلوه های حیرت انگیز پلکان شرقی است .

آپادانا دارای بلندترین ستونها با سرستونهایی از تذیین شیر و به نهایت متنوع و زیباست .

محلی با شکوه برای برگذاری یکی از مهمترین ایینهای ملی در تخت جمشید .

جلوس پادشاه و بارآم رعایا و نمایندگان ملل تابع هنگام آغاز بهار و حراعم نوروز .

این واحد شامل تالا بار عام .

حرم سرا ، دروازه ، کاخ پذیرایی و در آغاز معماران گرد اگر تپه را دیواری قطور با ارتفاع حدود 20 متر و قطری به همان اندازه بر پا داشتند و ثبتآنرا با خاک پر کردند .

دیوارهای کاخ عموماً از خشت و تحل و روی آنها را به گچ یا نقاشی دیواری تزئین کرده اند .

دیوارهای ایوان سمت حیاط مرکزی با‌آجر لعابدار پوشانیده شده است و بر رویآننقوش مختلف از جمله ردیف سربازان – نقش شیر و جانوران افسانه ای مانند گاو و شیر بالادارد .

نقش خردهر ، کنبه هایی که خط مینی .

نقش گل نیلوفر آبی و در طرفین پلکان کاخ نیز ردیف سربازان جاویدان دیده می شود .

در سال 1349 شمسی ( 1970 ) میلادی لوح مربوط به ساختمان کاخی که داریوش اول فرمانآنرا صادر کرده است در تپه آپادانای شوش پیدا شد .

یکی از این دو لوح به خط و زبان اگوی و دیرگی به خط و زبان ایلامی است .

در این الواح ، داریوش اول پس از معرفی خود و سرزمین تحت فرمانش و مواردی که اهورا را به عطا بر کرده است و اشاره به اجرا خود به طرز ساختمان و معماری کاخ اشاره می کند که از جهات مختلف و ازآنجمله هنرهای گوناگون و تاریخچه آنها و سرزمینها خواندنی و حائز اهمیت است ترجمه بند 18 تا 25 این لوحه ایلامی نقل می شود .

18- من آنرا بخط ست اهورامزدا می کنم ابعاد کاخ 19- کر من در شوش ساختم ، از دور مصالحآنوارد شد 20- در عمق زمین کاویده شد تا اینکه 21-به زمین بکر رسیدند وقتی که کاملاً کنده شد .

آنوقت تا 20 با کلوخ پر شد روی این کلوخ سنگ بر پا گردید و تا بند 33 انجام شده از حیث کندن زمین .

24- برای گود کردن آنچه را که انجام شد .

از جهت پر کردن سنگ انجام شد .

پیکره سازی و برجسته ترین کاری که شامل تخت جمشید پاسارگاد - بستون گل نیلوفر = را که در تمام نقاط تخت جمشید حجاری شده می توان نماد تمدن هخامنش دانست که اینن گل که در اکثر تصویرها در دست شاه و بزرگان و صلح و دوستی ایرانیان را نشان می دهد .

گفته می شود 12 گلبرگ این گل 12 ماه سال را نشان می دهد .

سطح فرهنگ هر نرم با علاقه مندی و استفاده آنان از گل رابطه مستقیم دارد .

تصویر زیادگلها در تخت جمشید علاوه ر اینکه خوشبویی و زیبایی این مکان را نشان می دهد دلیلی بر بالا بودن سطح فرهنگ ایرانیانآنزمان نیز است .

گفتگوی فرهنگها : بزرگان ایران با گل نیلوفری در یک دست ، دست همدیگر را گرفته و با مهربانی و صنا به طرف کاخ آپادانا در حرکتند این افراد فرهنگهای مختلف و در حال گفتگو هستند و اما این کاخ دوران تکمیل خود را در زمان خشایار شاه گذرانده و باش درگاه حزئین به کاخهای اطراف راه یافته .

راهنهانی میان خشت خام و پخته و چوب صدر و سنگها ی اهکی خوشترین و آنچجه که در خیال روش پادشان ایران شاه شاهان داریوش اول به سال 530 پیش از میلاد می گذشته جلوه بارز زیبایی و شوکت ماندگار کاخ آپادانا است که هنوز هم در پس این ویرانه ، عظیم شکوه حیرت انگیز و رمز و راز نهفته خیش را پس از گذشته قرنها برملا می سازد و بهترین و سالمترین نقش برجسته کاری متعلق به تالار آپادانا است .

تالار شورا یا سه دروازه در انتهای جنوبی حیاط مقابل پلکان شرقی کاخ آپادانا قرارگرفته و کوچکترین کاخ تخت جمشید است .

با سه دروازه بزرگ و سکویی در وسط که درست مرکز هندسی سکونی تخت جمشید است ساختمان این کاخ در زمان اردشیر اول به پایان رسیده است .

مجموعه ای بی همتا از فرهنگ سنگ تراشان دوره هخامنشی را می توان در راه پله شمالی این کاخ تماشا کرد .

در جنوب کاخ آپادانا کاخ زیبایی بوده است به نام تچر ، این کاخ 12ستون داشته به ارتفاع 10 متر که ازآنهماکنون تنها طاقهای ورودی باقی مانده است .

این کاخ کوچک مأنوس خلوت نشین شاه بوده است .

که درآنمی آرامیده .غذا می خورده و یا حمام می گرفتند .

کتیبه هایی به سه زبان فارسی باستان بابلی و ایلامی در این کاخ صادر کرده است .

در قسمت شرقی این کاخ تخت سنگی صیقل یافته که همچون ایینه این کاخ صادر کرده است .

در قسمت شرقی این کاخ تخت سنگی صیقل یافته است .

به همین دلیل نام دیگر تچر تالار آیینه بوده است و حیاط خلوت جنوبی این کاخ بدون شک در زمان خود سر سبز و خرم بوده است .

هدین در جنوب شرقی کاخ تچر واقع است که به فرمان و بالایآنتصاویر به شرح زیر وجود دارد .

شاه ایستاده بر آورنگ شاهی در مقابل آتش ، ماه و سمبل خرو هر و در حال نیایش است و نمایندگان 28 ملت تحت امر شاهنشاهی هخامنشی در حال حمل اورنگ شاهی بر روی دستهای خود هستند ، به نظر می رسد .

این تصویر مراحم تِیع جنازه شاه را نشان می دهد .

آرامگاهش در منصوب به اردشیر دوم و آرامگاه جنوبی منسوب به اردشیر دوم است نام هر یک از نمایندگان به خط میخی بالای سرآنها نوشته شده است بانگاهی به سر ستونها و سنگهای تراشیده شده رویآنها در بالای در آرامگاه هما می توان به چگونگی ساخت سقف کاخها پی برد .

خشایار شاه ساخته شده .

بر بلندی یکی از پایه های جلوی ایران این کاخ کتیبه ای است به سه زبان رایجآنروزگار و به این مضمون .

گویند خشایار شاه و شاه بزرگ به خواست اهورا مزدا این حدیث را من ساختم باشد که اهورامزدا با ایزدان دیگر مرا و کشور مرا و هرچه من ساختم پاید .

در جنوب شرقی تالار کافی قرارداشته که با کاخ ملکه مشمور است .

باستان شناسان کر 70 سال پیش برای حفاری به تخت جمشید آمده اند این مکان را برای اسکان خویش برگزیده اند و به باز سازیآنپرداخته اند .

ستونهای چوبی تازه ای بر پایه های اصلی سنگی نهدند دیوارهای خشتی ذرو ریخته را در درگاه و پنجره های سنگی را دوباره ساختند و و اکنون اتاقهای خارجی این کاخ باز سازی شده و به موزه تبدیل شده است .

و مرگ پیش آمد ناگزیر است .

اگر چه اکثر پادشاهان هخامنشی در نقش رستم که به فکر و پولین مشهور است .

فرخون شده اند اما در دامنه کوه رحمت و مثرف به سکوی تخت جمشید 2 آرامگاه به صورت فرورفتگی در کوه دیده می شود که اردشیر دوم وارد شیر سوم تعلق دارد .

در سمت شمال زیر طاق بلند آسمان زلال و روبروی کاخ آپادانا آثاری از کاخ صد ستون مانده که روزگاری بزرگترین کاخ تخت جمشید بوده است .

این است بازمانده آن کاخ با شکوه فرارمندی همه هنرهای خاص دوره هخامنشیان که دیگر باز نخواهد گشت .

کافی چهار گوش با صد ستون سنگی و 8 درگاه گسترده .

پایه های استوار و سر ستونهایی که به طرز پیچیده بسیار شگفت انگیز هجاری شده بودند به جزء دو نمونه‌آنمابقی به غارت رفته است .

این دو نمونه نیز اکنون در موزه شیکاگو قراردارد .

و ستونها همه در ردیفهای ده تایی زیر سقفی افقی کاخ را به پا می داشته اند و به نحایت ظریف و در دو انتهای ایوان مجسمه غول آسای گاوی مشاهده می شود که ابعاد ( شگفت انگیز این پیکره ها یاد اور شوکت و جلال مراسمی است که در این کاخ بر گزار شده و اکنون این چنین پراکنده و ویران شد است .

تخت جمشید مانند دیوار چین و اهرام ثلاثه مصونه تنها مشاهدی بر درد و رنج انسانها نیست .

بلکه تجلی و ذوق و هنر والایی است که با دستهای آفرینش گرمها دانه چیره دست ایرانی خلق شده است در نهایت هوشیاری وسیله ممتاز هر خورد پیوسته‌جزء دیگری است .

پیکره ها و نقشهای برجسته پیکره ها و نقشهای برجسته گلبرگها و سفتهای بلند گاو و بالدا .

شیر و شاه و نظامیان آراسته به سنگ رعایا به هنگام بار عام و آیینهای مذهبی .

اینها همه به نظر عبدی و فناناپذیر می آمدند اگر چه هنوز این قراتبها ی جادویی و خرابه شور انگیزآنتماشاگر را به شگفتی وا می دارد .

این آسمان همان است که بود و این آفتاب که چنان غرت و جلالی را بر این ویرانه های آباد دیده است و در خماخم هیچ لحظه ای توقف نکرده است و نماند آنچنان که می بایست می ماند پس ازآنو در جمله اسکندر به سال 330 پیش از میلاد در جوال و مستی و غرور چوبهای معطر صدر در لمیپ آتش خشم در دارمقرونی سوخت .

خشتهای خام را با دوباشان ثبت و رفت سنگها ماندند .

ویرانه ها بسیار می دانند که لحظه های یاد نشدنی را باد با خود می برد که خاطره های ماندگار درباره روزگار می ماند و به گونه ای که بناها می ماند نغمه ها و رنگها و نقشها و این همه ستونهای بلند و پیکره و نقشها که زبان گفتنشان در حلقوم مانده است .

فصل سوم : کاشیکاری : در عمر هخامنشی کاشیهای لعابدار از شوش و تخت جمشید بدست آمده که بسیار ظریف و زیبا تصبیه شده است .

آثار شوش در زمان هخامنشیان با همان شیوه هنر کاشی سازی .

بین النهرین تهیه شده است و این خود دلیل است بر تأثیر هنر بین النهرین به هنر هخامنشی .

فلزکاری : آثار در این دوره هخامنشی چندان زیاد نیست ولی آنچه بدست آمده از ساختی بسیار ظریف برخوردار است نکته قابل توجه درآنها شباهتهاشان با نقوش برجسته تخت جمشید است .

به همین دلیل شاید آثار دیگری نیز در این زمینه وجود داشته است اما ازآنها خبری نداریم هر صلح کاری مبین مهارت کار صنعتگران این دوره بوده است .

مرصع کاری عبارت از کار گذاشتن سنگهای قیمتی روی فلزات طلا و یا مواد دیگر می باشد .

نوع پوشش اخلاقی در زندگی : از اول کشاوز بودند و تقسیم سال وابسته به کشاورزی بود .

اصلا بازرگانهای موفقی نبودند و کشاورزی را پاک ترین کار می دانستند و بازرگانی را کار خوبی نمی دانستند وآنها از نظر پوشش 7 الی 8 لباس را روی هم می پوشیدند برای زنها یک شکاف در سینه داشت برهنه بودن تن را بد می دانستند بغیر از دست و نوع لباس بسته به نوع جغرافیایی داشت .

قوانین مرگ شلاق زدن وجود داشت .

خانه داری و خانه سازی و تربیت فرزندان خیلی مهم است .

و مادرها وظیفه داشتند فرزندان را به مدرسه ببرند .

بی سوادی و فاصله طبقاتی زیاد بود .

سه کار مهم که مردم عادی باید به فرزندانشان یاد می دادند .

تیر اندازی شنا راستگویی و از خصوصیات ایرانیان .

راستگویی ، نبودن خائن و مهمان پذیری وآنها اولین کسانی بودند که الفبای خط میخی را از 300 حروف به 36 حرف رسانند وآنها خیلی راحت طلب بودند و زمان کوروش آزادی زیادی داشتند و در زمان داریوش این آزادی محدود شد .

تاریخ ایران باستان در منابع مربوط بهآنچنان که باید و شاید منعکس نشده و می توان گفت تا اندازه ای مجمول است .

نام ایرانیان اولین بار در کتیبه های آشوری قرن نهم یاد شده است .

چنین هرس می زنند که در این زمان قبایل کوچ نشین ایرانی از شمال به جنوب و مهاجرت کردند و چون به ناحیه کوه ذاگرس رسیدند از شمال شرق ثوش در نزدیکی ایالات انشان یعنی در کشوری که به نام فاتح خود نام پار ساسان گرفت اقامت گزیدند ظاهراً ایرانیان درآنزمانیکه اتحادیه قبیله ای داستند که رهبران آنان را دودمان هخامنشیان به شمار می رفتند .

به طوری که باستان شناس فرانسوی دیگرشمن معتقد بود .

آنشان در سرزمین کوه های بختیاری در نقطه 40 کیلومتری شوشتر قرار واسته است .

کوروش دوم در اعلامیه خود از بابل خود را پسر « کمبر جیه » پادشاه بزرگ .

پادشاهع شمدنشان – نوه کوروش پادشاه بزرگ پادشاه شهد آنشان و نبیره «چیش پیش» پادشاه بزرگ پادشاه شمد آنشان می نامند .

-نام کوروش اول پدربزرگ کوروش دوم در سالنامه های اشور بانی پال در حدود سال 639 قبل از میلاد ذکر شده است .

از اینجا ما استنباط می کنیم که پادشاه پارسوماش به نام کوروش پسر خود آروکو را با هدایایی نزد آشوبانی پال فرستاد .

بدین ترتیب بر طبق اعلامیه کوروش دوم اجداد وی من جمله کوروش اول پادشاهان آنان بوده اند و طبق تواریخ آشور بافی پال کوروش اول پادشاه پارسوماش بوده است .

بنا بر این تصور این که در زمان کوروش اول آنشان و پارسوماش در یک پادشاهی متحد بوده اند کاملاً منطقی و طبیعی است .

کشور پارسوماش در منابع و مأخذ آشوری به نام ( پارسوماش ) یا پارسوناش هر دو نام کشوری معین است که باید هر دو شناخته شوند : زیرا منابع آشوری درباره این کشورها به عنوان دو کشور متفاوت ممتمایز از یکدیگر سخن گفته اند در موقع ذکر متحدین پادشاه عیلام موسوم به اومان منانو در استوانه شش گوشه ای مناخریب قام پاسوآش وانران نیز در میان سایر کشورها بوده شده است آسان و عیلام و همچنین « آنسان » و « پارسوآش » هر دو کشورهای مختلفی بوده است و آنشان بین عیدم و پارسوآش قرارداشته است .

کوروش از مهاجرین آشور بانی پال بوده ( 668-633 ) ق.م و در حدود سال 640 ق.م پادشاهی کرده و پدرش چیشء در حدود سال 670 ق.م میز بسته است .

( چیشن پیش ) و کورش اول و کبوچه اول و کورش دوم در ابتدای سلطنت خودش در آنشان و ایران پادشاهی می کردند .

ظاهراً آنها بدو اگر ایران به پادشاهی می رسیده اند و سپس آنشان را هم به تصرف خویش در آورده اند .آنها به نام پادشاهان آنسان نامیده شده اند و به این ترتیب ترجیحج داده اند نامی را که قرون متوالی بر حسب سنت باستانی شهرت داشته برای خود اختیار نمایند « در اواسط نواره ‌سوم قبل از میلاد « گاش گوما » می نویسد که وی شهر آنشان را شکست داده است » و علت انتخاب نامه های غیر ایرانی چیش پیش و کوروش و کمبوجیه نیز شاید معلول همین علت است .

بنابراین اگر نقش کوروش در مرغاب « پازارگاد » با لباس عیلامی و طرز ارایش موبه سیک علاییاست جایی استعجاب نیست « در تمام موارد نفوذ و تأثیرعادی مدت شکست خورده ای را که از لحاظ فرهنگ و تمدن در مدارج و مراحل عالیترن قرار گرفته در فاتحین عقب مانده می توان مشاهده نمود آنشان و پارسوآش دو کشو در جوار یکدیگر بودند چیشن پیشن و پادشاهان بعدی در بدو امر پادشاهان ایران بودند .

کلیه مؤلفان باستانی معتقدند که کبوجیه ( کمبوجیه ) اول پادشاه ایران بوده و کوروش دوم از دودمان قدیمی پادشاهان هخامنشی بوده است .

در حدود 558 ق .

م کوروش دوم پادشاه قبایل ایرانی شد کوروش دوم در ابتدای سلطنت خود وابسته به پادشاه ماد آستیال بود ولی بعدا علیه وی شودید .

در سال 550 ق .

م کوروش دوم پادشاه قبایل ایرانی شد .

کوروش دوم در ابتدای سلطنت خود وابسته پادشاه ماد بود و کوروش ماد را شکست داد و آستالکن را به اسارت گرفت و گنجینه های کاخهای اکباتان را متصرف شد و با خود به ایران برد .

کوروش پس ار شکست مادها عناوین و القاب رسمی پادشاهان ماد را پذیرفت ایرانیان تمدن و فرهنگ ماد و همچنین طرز حکومت آنان را پذیرفتند و از انیرو یونانیانو یهودیانه و مصریان و سایر ملل قدیم تصرف ماد را به عنوان انتقال سلطنت از طریق وراثت از ماد به کوروش لعقی کردند و ایرانیان را ماد می پنداشتند .

کوروش بعد از اینکه ماد را به تصرف خویش در آورد پارت را نیز شملکت داد .

بین سالهای 454 و 539 ق .

م کوروش زرنگبان و مرغبان ( مرو ) و خوارزم و سعدیان ( سعد ) و باکتریا ( بلخ ) وآریایی و خویش ساخت هیدروسی و ستایگیدی و آرا خولتی ( رخج ) و قندها را مطیع و منتقاد است .

و کوروش وقتی بابل را تصرف کرد بابلیها سازش کرد به نحو صوری سلطنت و قدرت بابل را محفوظ نگاهداشت و امور اجتماعی کشور تغییراتی ندارد .

او بعد از تصرف بابل بر رود حیات گفت .

کوروش در سال 530 ق .

م پسر ارشد خود به نام کمبوجیه را به پادشاهی بابل برگذید .

ولی گفت و عنوان « پادشاه کشورها ، را برای خویش محفوظ داشت .

دراوت سال 530 ق .

م کمبوجیه پادشاه حکومت هخامنشیان شد بعد از چند سال خود را به ای جمله مصر آماده کرد .

در سال 525ق م .

یونانیان مقیم ( کرنانیک = طرابلس ) و – ( لیوی )‌به اراده خود در تحت اطلاعات وی در آمدند .

کمبوجیه پس ازفتع مصر برای لشکرکشی علیه حبشه آماده شد و به دین منظور در مصر علیا چند شهر مستحکم بنا کرد .

بعلاوه طبق نظر هر و دوت ارتش ایرانی که به طذیقه « آمون » اغرام شد بود در در یک طوفان شن به هلاکت رسید و کمبوجیه دچار شکست شد کمبوجیه نتوانست چشان را مغلوب کند .

و آنان فقط در زمان داریوش اول جزوء امپراطوری ایران در آمدند .

فصل چهارم فهرست تاریخی در مود تاریخ ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی در حدود سال 648 ق.

م پادشاه پارساماشو کوروش اول پسر خود آلکورا با هدایای نزد آشورنی پال پادشاه آشور می فرستد .

+ 558 – 530کوروش دوم + 550 – فتح ماد به دست ایرانیان + 546 – فتح لیدی + 10 اکتبر 539 تصرف سیپار به وسیله ارتش ایران + 12 اکتبر 539 تصرف بابل به دست ایرانیان + 29 اکتبر 539 حمله‌کوروش دوم به بابل + ژوئیه 530 لشکر کشی ایرانیان علیه ماساژت عا و هلاکت کوروش روم .

+ اوت 530 ژونیه 522 کمبوجیه دوم + همی 525 فتح مسر به دست ایرانیان + 11 مارس 525 شورش بردیا ( گوئوماتا – کتوماتا به عنوان پادشاه امپاطوری هخامنشی ) + 29 سپتامبر 522 تصرف حکومت به دست داریوش اول + 3 اکتبر 522 شورش شورش .

بنوکد نصر ( بخت البصر ) سوم نیز نتقونعل + 10 دسامبر ( غلبه ساتر – باکتر یا ( بلخ ) دا دارشیش بد مرغیانی شورشی .

+ 13 دسامبر 522 غلبه داریوش اول بر « بنو که نصر » سوم در کنار رودخانه و جلسه .

+ 18 دسامبر 522 غلبه داریوش اول بر بنوکه نصر سوم در کنار رودخانه فلات در نقطه زازانی .

+ 29 دسامبر 522 اولینه غلبه ساتواپ .

آرا خوسی « ویانا » بر قشونه « وهیز وتا » + 31 دسامبر 522 غلبه وائومیسا فرمانده داریوش اول بدامنه در نقطه ایزالا .

+ 12 ثانویه 521 غلبه ویدارناع فرمانده داریوش اول بر مادها .

+21 فوریه 521 غلبه دوم ساتراپ « آرا خوسی » ویوانا بر قشونه و هیزواتا .