کارآفرینی چیست ؟
تحولات و دگرگونی نظام اجتماعی اقتصادی عصرحاضر ریشه در در پیشرفت و تغییرات بوجود آمده در علم و تکنولوژی دارد .
از این رو تضمین حیات و بقاء کشورها نیازمند نوآوری ، ابداع و خلق محصولات و خدمات جدید می باشد چنین رویدادی میسر نیست مگر توسط افرادی که بتوانند با ایجاد تحول در سازمان ها یا تأسیس شرکتهای نو این امر را محقق سازند از این افراد به عنوان کارآفرین یاد میکنند .
تعریف کارآفرینی از کارآفرینی Entrepreneurship تعاریف مختلفی شده است .
جفری تیمونز Jeffry-Timmons کارآفرین را ایجاد کننده یک چیز ارزشمند از هیچ می داند .
مفهوم کارآفرینی اولین بار در فرانسه برای افرادی به کار می رفت که در جنگ سده شانزدهم میلادی در مأموریتهای نظامی خود را به خطر می انداختند و به استقبال مرگ می رفتند وبعد ها این واژه به کسانی اطلاق می شد که مخاطره یک فعالیت اقتصادی را می پذیرفتند و دست به یک نوآوری می زدند .
برای درک بهتر مفهوم کارآفرینی پاسخ به پرسشهای زیر مؤثر خواهد بود :کار آفرین چه ویژگیهایی دارد ؟
کارآفرین در مقابل مشکلات و شرایط سخت چگونه رفتار می کند ؟
کارآفرین چگونه کارآفرینی می کند ؟
( مکانیسم کارآفرینی چگونه است ؟
) کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و بسیج منابع ، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نوآور و رشدیابنده نموده که توام با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول یا خدمت جدیدی به جامعه می گردد.
کارآفرین پلی بین صنعت و دانشگاه یا بعبارتی پرکننده بین علم و بازار می باشد .بنابراین کارآفرین کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید ، ایجاد شرکتهای جدید و یا بهرهبرداری از مواد اولیه جدید وضع اقتصادی موجود را به هم می ریزد .کارآفرین کسی است که براحتی از کنار مسائل و مشکلاتی اطراف خود نمیگذرد ، چون حلّال مشکلات هستند .نقش کارآفرین : کارآفرین دقیقاً چه کاری را انجام می دهد ؟
به طور کلی کارآفرین : در کار خود خلاقیت دارد و نوآوری می کند .
از موقعیتهای اقتصادی استفاده می کند .
تصمیم می گیرد و برای آینده برنامه ریزی میکند و به کارها نظم می بخشد .
تولید سرمایه می کند و تولیدات خودرا با سود می فروشد .چرا باید کارآفرینی را آموخت ؟
در حال حاضر کارآفرینی یک ضرورت می باشد زیرا سالانه حدود سیصد هزار نفر از دانشگاههای کشور فارغالتحصیل می شوند .
و با توجه به نگرش دانشگاههای نظری نسبت به فارغالتحصیلان که آنها را فقط برای کارشناس در دولت تربیت می کنند ، تنها 20% فارغالتحصیلان شانس ورود به بدنه دولت را خواهند داشت آن هم با توجه به روابط بسیار پیچیدهای که در امر استخدام به جای ضوابط حاکم است این درصد کمتر از این مقدار می باشد .
البته سختی کسب و کار دولتی نه به این خاطر است که این کار بر بخش خصوصی ترجیح دارد ، بلکه به این خاطر نوع تربیتی است که جویندگان کار در دانشگاه با آن مواجه بوده اند .بنابراین لازم است دانشجویان بدانند که چگونه باید شخصاً یک فعالیت اقتصادی را راه اندازی کنند؟
چگونه آن را گسترش دهند؟
چگونه دست به کارهای خلاق زده و تکنیکهای خلاقیت را در خود به کار ببرند؟
چگونه کار خود را مدیریت کنند؟چگونه محصول خود را بفروشند؟
چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند؟خلاقیت ، نوآوری و کار آفرینی از آنجا که مزیتهای نسبی کشورهای جهان سوم در زمینه مواد خام و کارگران ارزان بدلیل اتوماسیون ارزش خود را از دست دادهاند ، توسعه فناوری و به تبع آن تولید محصولات و خدمات ابداعی و نوآور ، به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل شده است .
این امر مستلزم خلاقیت نو آوری و کار آفرینی می باشد .نقش این سه عامل را به ترتیب زیر می توان خلاصه کرد :خلاقیت یک توانایی فکری است که می تواند به به یک اختراع یا ایده ای بکر در فرد خلاق منجر شود .
نوآوری فرایندی است که این اختراع یا ایده را به محصول یا خدمتی که به بازار قابل عرضه است تبدیل میکند .
کارآفرینی ویژگی فردی است که با عزمی راسخ با وجود موانع بسیار در رساندن یک محصول به بازار فرایند نوآوری را با موفقیت هدایت میکند .از آنجایی که کارآفرینی مستلزم نوع ویژه ای از خلاقیت است و همچنینی در تمامی مراحل نوآوری ، از ایجاد ایده اولیه تا تأمین منابع مالی و فروش ، همه مستلزم خلاقیت است .
لذا ابتدا به تعاریف و عناصر اصلی خلاقیت می پردازیم .خلاقیت را به صورتهای مختلف و متعددی تعریف کرده اند .
اما در تعاریف دو مفهوم تازگی و نو بودن و دیگری ارزشمندی وتناسب مشترک می باشد (Amabile)خلاقیت متشکل از عناصر و اجزای مختلفی است .
آمابیل سه عنصر مهارتهای مربوط به قلمرو یا موضوع ، مهارتهای مربوط به خلاقیت و انگیزه را اجزای اصلی خلاقیت می دانند .مهارتهای موضوعی : دانش و شناخت ما نسبت به موضوع ، حقایق ، اصول و نظریات در آن موضوع میباشد.مهارتهای خلاقیت : این مهارتها با شکستن قالبهای خشک ذهنی ، مهارتهای موضوعی را در راه جدیدی به کار میگیرد ، یعنی از مهاتهای موضوعی به شکل جدیدی استفاده میکند .مهارتهای خلاقیت با ارزشهای فکری زیر همراه است :1 شکستن عادتها 2 به تعویق انداختن قضاوتها و ارزیابی 3 درک پیچیدگی با توجه به مسائل پیچیده و درگیر شدن با آن 4 متفاوت دیدن مسایل و مشاهده امور به شیوه تازه ای که قبلاً به آن توجه کافی نشده است .5 وسعت فکر و برقراری ارتباط میان ایدههای متفاوت تکنیکهایی وجود دارد که این ارزشهای فکری را تقویت میکند من جمله : توفان فکری ، اسکمپر ، اسینکتیکس و … انگیزه یکی از عناصر اصلی و شایدمهم ترین جزء این مجموعه است .
انسان بدون انگزه بیرونی و درونی نمیتواند کار خلاقانه انجام دهد.
اگر انگیزه درونی باشد کار برای افراد لذتبخش و جالب خواهد بود .
آمابیل می گوید انگیزه درونی مهمترین نقش را در خلاقیت ایفا میکند اگر افراد از ابتدا به کار علاقه داشته باشند و با لذت و رضایت وارد کار شوند و نه فشار خارجی، آنگاه میتوانند خلاقیت بیشتری از خودشان نشان دهند .فرآیند خلاقیت :فرآیند شکلگیری راه حلهای خلاق و مسایل و گامهایی که در این فرآیند برداشته می شود ، فرآیند خلاقیت می باشد در این زمینه آمابیل الگوی جالبی از فرآیند خلاقیت ارائه کرده که شامل چهار مرحله اساسی عرضه مسئله ، آمادگی ، ایجاد پاسخ و اثبات پاسخ است .
اما اهمیت آن در روابط این مراحل باعناصر سهگانه خلاقیت است .در مرحله اول ( ارائه کار یا مسئله ) انگیزه تأثیر مهمی دارد چرا که برای شروع فرآیند خلاق وجود انگیزه ضروری است و در مرحله دوم که آمادگی برای پاسخ یا راه حل است ، بررسی ، جستجو ، مطالعه و جمع آوری مدارک در خصوص موضوع انجام میپذیرد.
به رغم باور عموم ، این مدل حاکی از آن است که اطلاعات بیشتر موجب خلاقیت بیشتر نمیشود .
بیشتر اوقات افرادی که تازه وارد یک رشته شدهاند خیلی بیشتر از افرادی که مدت طولانی در آن زمینه تلاش کردهاند ، کار خلاق عرضه میکنند .
همانگونه که تحقیقات تجربی نشان میدهند دانش مهم نیست بلکه راه کسب آن مهم است .
در مرحله سوم جستجوی حافظه و محیط اطراف برای ایجاد راه حل ممکن است ؛ که انگیزه و مهارتهای خلاقیت در این مرحله مؤثر است .در مرحله چهارم که آزمایش پاسخ ممکن در مقابل اطلاعات و معیارهای واقعی دیگر است مهارتهای مربوط به موضوع ضرورتی است که بتوان پاسخ ممکن را با مقیاس و اطلاعات موجود مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که آیا راه حل ممکن موفقیتآمیز بوده یا اینکه پاسخ مستدل نیست و امکان تولید وجود ندارد و راه حل به شکست انجامیدهاست .
و یا اینکه راه حل توانسته است ما را به هدف نزدیک کند .نوآوری :نوآوری یا ابداع ، علمی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو و بدیع ناشی از خلاقیت است .نوآوری تبدیل خلاقیت ( ایده نو ) به عمل و یا نتیجه سود است .فرآیند نوآوری : نیاز یا فرصت : در این مرحله معمولاً در سازمان مشکل پیش میآید با مدیران از فرآیند ناراضی هستند لذا احساس میشود که بابد یک نوآوری در سیستم بوجود آید .
یا زمانی که در جایی خلاء وجود دارد و نیاز به محصول و یا خدمتی در آنجا احساس میشود .
نظر یا ایده : نظر یا ایده ارائی راه حل جدیدی برای انجام کارهاست که در قالب نظر ، طرح و یا برنامه میتواند ارائه گردد .پذیرفتن : در این مرحله ارزیابی صورت میگیرد و مدیران و یا خود فرد تصمیم میگیرند که آن ایده را اجرا کنند .اجرا مرحله ای است که فرد یا سازمان به ایده ، روش یا رفتار جدید جامه عمل میپوشانند و وسایل و امکانات را فراهم میکند و منابع انسانی و مالی ا برای اجرای ایده تدارک میبیند .کارآفرینی : فرآیندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و بسیج منابع ، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نو نموده که توأم با پذیرش ریسک و مخاطره است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد .فرآیند کارآفرینی : رویدادهای تسریع دهنده ( که کارآفرین رامصمم میکند از موقعیتها استفاده کند ) تأسیس بنگاه ( به صورت یک شرکت نو پا ) رشد بنگاه ( تبدیل شرکت تازه به سازمانی که دارای لرزش اقتصادی است )این فرآیند دارای سه مرحله مقدماتی ، تأسیس و توسعه است .
مرحله مقدماتی :شخص ابتدا تصمیم می گیرد و سپس فرصتی را تشخیص می دهد و ایدهای برای استفاده از آن فرصت در ذهن جرقه میزند و بعد آن ایده را بر روی کاغذ آورده و آنرا نظم میدهد و به شکل یک طرح شغلی (Busines Plan ) میآورد .مرحله تأسیس در این مرحله شخص شروع به تدارک و سازماندهی منابع برای شرکت تازه پامیکند و منابع اساسی را مطابق با طرح شغلی یا مقدماتی ترکیب میکند تا بتواند کسب و کار خود را شروع کند .مرحله توسعه :شخص در این مرحله کانالهایی را برای ارتباط با بازار کشف میکند و محصول خود را وارد بازار میکند و بعد آنچه در دستور کار بنگاه برای توسعه بنگاه قرار میگیرد عبارتست از تأمین سرمایه در گردش ، تأمین مواد اولیه ، ایجاد شبکهای در بازار و مدیریت منابع انسانی ، عملیات و امور اداری .
تحولات و دگرگونی نظام اجتماعی ـ اقتصادی عصرحاضر ریشه در در پیشرفت و تغییرات بوجود آمده در علم و تکنولوژی دارد .
)ـ کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و بسیج منابع ، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نوآور و رشدیابنده نموده که توام با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول یا خدمت جدیدی به جامعه می گردد.ـ کارآفرین پلی بین صنعت و دانشگاه یا بعبارتی پرکننده بین علم و بازار می باشد .بنابراین کارآفرین کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید ، ایجاد شرکتهای جدید و یا بهرهبرداری از مواد اولیه جدید وضع اقتصادی موجود را به هم می ریزد .کارآفرین کسی است که براحتی از کنار مسائل و مشکلاتی اطراف خود نمیگذرد ، چون حلّال مشکلات هستند .نقش کارآفرین : کارآفرین دقیقاً چه کاری را انجام می دهد ؟
به طور کلی کارآفرین :ـ در کار خود خلاقیت دارد و نوآوری می کند .ـ از موقعیتهای اقتصادی استفاده می کند .ـ تصمیم می گیرد و برای آینده برنامه ریزی میکند و به کارها نظم می بخشد .ـ تولید سرمایه می کند و تولیدات خودرا با سود می فروشد .چرا باید کارآفرینی را آموخت ؟
آمابیل سه عنصر مهارتهای مربوط به قلمرو یا موضوع ، مهارتهای مربوط به خلاقیت و انگیزه را اجزای اصلی خلاقیت می دانند .مهارتهای موضوعی : دانش و شناخت ما نسبت به موضوع ، حقایق ، اصول و نظریات در آن موضوع میباشد.مهارتهای خلاقیت : این مهارتها با شکستن قالبهای خشک ذهنی ، مهارتهای موضوعی را در راه جدیدی به کار میگیرد ، یعنی از مهاتهای موضوعی به شکل جدیدی استفاده میکند .مهارتهای خلاقیت با ارزشهای فکری زیر همراه است :1ـ شکستن عادتها 2ـ به تعویق انداختن قضاوتها و ارزیابی 3ـ درک پیچیدگی با توجه به مسائل پیچیده و درگیر شدن با آن 4ـ متفاوت دیدن مسایل و مشاهده امور به شیوه تازه ای که قبلاً به آن توجه کافی نشده است .5ـ وسعت فکر و برقراری ارتباط میان ایدههای متفاوت تکنیکهایی وجود دارد که این ارزشهای فکری را تقویت میکند من جمله : توفان فکری ، اسکمپر ، اسینکتیکس و … انگیزه یکی از عناصر اصلی و شایدمهم ترین جزء این مجموعه است .
نظر یا ایده : نظر یا ایده ارائی راه حل جدیدی برای انجام کارهاست که در قالب نظر ، طرح و یا برنامه میتواند ارائه گردد .پذیرفتن : در این مرحله ارزیابی صورت میگیرد و مدیران و یا خود فرد تصمیم میگیرند که آن ایده را اجرا کنند .اجرا مرحله ای است که فرد یا سازمان به ایده ، روش یا رفتار جدید جامه عمل میپوشانند و وسایل و امکانات را فراهم میکند و منابع انسانی و مالی ا برای اجرای ایده تدارک میبیند .کارآفرینی : فرآیندی است که فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و بسیج منابع ، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نو نموده که توأم با پذیرش ریسک و مخاطره است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد .فرآیند کارآفرینی :ـ رویدادهای تسریع دهنده ( که کارآفرین رامصمم میکند از موقعیتها استفاده کند )ـ تأسیس بنگاه ( به صورت یک شرکت نو پا )ـ رشد بنگاه ( تبدیل شرکت تازه به سازمانی که دارای لرزش اقتصادی است )این فرآیند دارای سه مرحله مقدماتی ، تأسیس و توسعه است .
کارآفرینى در هفت گام واژه «کارآفرین» (entrepreneur) دربردارنده معناى موفقیت است.
این واژه به معناى محصولات، ابداعات، کیفیت و خدمات نوین است.
در درون یک شرکت، این واژه به معناى نوع خاصى از روحیه، سرزندگى و فضیلت است.
«اى.
ا.
باتلر»، مفسر روزنامه تجاری، آن را «شوق خلقت» مى نامد.
در واقع کارآفرینان کسانى اند که با ایجاد محصولات و خدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبى کسب مى کنند.
معمولاَ گمان مى رود که کارآفرینان در راه اندازى شرکت ها تبحر دارند.
در هر حال، آنها از هیچ، کسب و کارى جدید خلق مى کنند.
آنها به رغم مخاطرات بسیار، پیشگام کارهاى جدید مى شوند.
امروزه بیشتر مشاغل جدید را شرکت هاى کارآفرینى خلق مى کنند.
کالاها و خدمات برتر، فن آورى نوین و پیشرفت ها عموماَ از مراکز کارآفرینى نشأت مى گیرند.
ریشه رشد و شکوفایى ما در شرکت هاى کوچک و کارآفرینان کوشایى است که مشتاقانه نظریات نوین خود را عملى مى کنند.
کارآفرینى مزایاى خاص خود را دارد؛ از جمله دستمزد بالا ، امنیت، ایجاد دارایی، استقلال کارى و رضایتمندى.
با وجود مزایاى فراوان کارآفرینى عده کمى از افراد جامعه به فکر راه انداختن کسب و کارى براى خود هستند.
شاید مهمترین دلیل این امر، ترس باشد چرا که بیشتر افراد جامعه مى ترسند با پرداختن به کارآفرینى حقوق ماهیانه خود را از دست بدهند.
همچنین آنها نمى توانند ریسک، عدم اطمینان و فکر بى پولى را تحمل کنند و فکر صورت حساب هاى پرداخت نشده و بى پولی، آنها را به وحشت مى اندازد.
در این نوشتار سعى داریم با برشمردن هفت گام اساسی، دریچه اى نو بر روى کارآفرینان و دیگر افراد جامعه براى راه اندازى و مدیریت کسب کارى جدید براى خود و دیگر افراد جامعه بگشاییم و با پرداختن به نکات اساسى و سخنان کارآفرینان بزرگ دنیا، به باورهاى جدیدى در عرصه کارآفرینى برسیم.
گام اول: آغاز کار یک مبارزه استآغاز یک کسب و کار جدید چالشى سخت، نومیدکننده و سرشار از نگرانى است.
این کار به شجاعت و پایدارى لجوجانه نیاز دارد.
کارآفرینان باید براى برخورد با مشکلات عذاب آورى آماده باشند که تنها با استقامت و پافشارى سخت و مداوم برطرف مى شوند.
هر کسب و کار تازه اى را که شروع مى کنید علاوه بر مشکلات معمول، مشکلات خاص خود را دارد.
هر کارآفرین در شروع کار مجبور است راه خود را از میان طیف بى پایان مشکلات باز کند.
تمام این مسایل و مشکلات قابل حل اند.
کسانى که مقاومت مى کنند و از مشکلات نمى هراسند از سیاهى بیرون مى آیند.
نکته مهمى که یک کارآفرین در آغاز کار باید آن را در نظر داشته باشد این است که گاه، پول پاداشى نیست که فوراَ بدست آید.
اما تجربه مى تواند از مثقال ها طلا ارزشمندتر باشد.
چرا که نرخ بهره بسیار بالایى دارد که قطعاَ جایى به کار شما خواهد آمد.
هر چه ثروت خود را دیرتر به دست آورید، آن ثروت بیشتر خواهد بود.
گام دوم: چگونه یک زمینه کارى مناسب بیابیدکسب و کارى که شروع مى کنید حتى االامکان باید مبتنى بر یک فکر تازه باشد.
راه رسیدن به چنین ایده یا مفهومی، تمرکز بر حل یک مشکل یا برآورده ساختن نیازى در جامعه است که اخیراَ به آن توجه نشده است.
براى آنکه گام دوم کارآفرینى را برداریم باید نکات زیر را رعایت کنیم.1- نیازهاى شما، نیازهاى دیگران نیز هست.
مردم خیلى بیش از آنچه متفاوت به نظر مى رسند به هم شبیه اند.
یأس ها و امیدهاى شما همان یأس ها و امیدهایى است که همسایه شما دارد.
موفقیت شما به تجزیه و تحلیلى که از خود دارید یا شناختتان از دیگران، بستگى دارد.
اگر شما به طور جدى به دنبال موقعیت و موفقیت باشید، شانس در خانه شما را هم خواهد زد.
وقتى آماده مى شوید، آنچه را به دنبالش هستید خواهید یافت.
اگر احتیاجات، خواسته ها و ناامیدى هاى کوچک خود را دقیق بررسى کنید، فرصتى را کشف خواهید کرد.
در خانه، در محل کار، حتى در زمان تفریح باید هر روز به واکنش هاى خود توجه کنید، چرا ناراضى هستید، چه چیز شما را عصبى مى کند، چه آرزویى دارید، دلتان چه مى خواهد؟
احتیاجات شما نیازهاى همگانى است، از دیگران هم غافل نمانید.
اطرافیان در محل کار یا خانه چه مشکلاتى دارند؟
شما چگونه مى توانید حلال مشکلات آنها باشید؟
چگونه مى توانید نیازهاى و خواسته هاى آنان را برآورید؟2 - براى پیشرفت، باید یک شکاف بازار بیابید، آنگاه کسب و کار شما هدفى خواهد داشت.
تقلید از تلاش هاى رقبا کارى بیهوده است.
شما مراد خود را بیابید.
به دیگران خدمت کنید.
زندگى را براى مشتریان خود بهتر، ساده تر، شادتر و سودمندتر کنید.
به این ترتیب پول دار خواهید شد.
کارآفرین باید در تولید کالا و ارایه خدمات بالاتر از حد وظیفه عمل کند.
این طرز برخورد شکاف هاى بازار را بهتر از هر روش دیگرى پر مى کند.
فرصت، چیزى بیش از یک روش بهتر براى ارائه خدمات و رفع نیازهاى جامعه بشرى نیست.
در واقع «از هر دستى بدهید، از همان دست پس خواهید گرفت.»«هنرى کایزر» کسى که تاکنون یکصد شرکت تاسیس کرده است در این خصوص توصیه مى کند؛ « هرچه خدمات بهترى ارائه کنید، پیشرفت بهترى خواهید داشت.
اگر هدف شما جسورانه و والا باشد، مى توانید به دنبال خدمات جدیدترى براى رفع نیازهاى دیگران باشید… اعتراف مى کنم که هر گاه نیاز برطرف نشده اى مى بینم.
شوق عجیبى به رفع آن پیدا مى کنم.
موقعیت هاى ارایه محصولات و خدمات جدید همانند ایده ها و اشتیاق هاى انسانى بى پایان اند.»3- کارهاى خدماتى براى شروع ساده تر از کارهاى تولیدى اند.
تنها تحولى که در یک شرکت خدماتى به آن نیاز دارید، ارائه برترین خدمات است.
خدمات ضعیف را بررسى کنید، به فرصت هاى ناگفته اى دست خواهید یافت.
فرمول موفقیت « در کارآفرینى به این صورت است؛«ارائه خدمات، کمى بهتر و کمى بیشتر» .
«اى.دبلیو.
ستاتلر»، موسس هتل هاى ستاتلر، شعارى دارد که مى توانید آن را شالوده فرمول موفقیت خود بدانید، رمز ساده اى که اگر به آن مجهز باشید، مى توانید محله و یا حتى کشور را فتح کنید: «زندگى خدمت است، کسى که پیشرفت مى کند کسى است که به همنوعان خود کمى بیشتر، کمى بهتر خدمت کند.»بهتر آن است که به سخنان «هنرى فورد» نیز در این خصوص گوش فرا دهیم: «مشکل خیلى از ما در دنیاى کسب و کار این است که بیش از هر چیز به دلارهایى فکر مى کنیم که مى خواهیم کسب کنیم و از همان آغاز، راه را اشتباه مى رویم.
من به شما اطمینان مى دهم که اگر شخص به ارائه خدمات در کسب و کار خود عقیده داشته باشد، نیازى ندارد نگران سودآورى کارش باشد.
او قطعاَ به پول خواهد رسید.
ایده خدمات رسانى در کسب و کار، بالاترین تضمین موفقیتى است که شخص مى تواند داشته باشد.»4- شرکتى با محصولى جدید، باید بر کیفیت تاکید کند.
محصولى تولید کنید که بیش از یک مزیت سودآور داشته باشد.
به دنبال فروش هاى قابل تکرار و همیشگى باشید.
«چارلز وال گرین» موسس یک فروشگاه زنجیره ای، در این خصوص توصیه مى کند: «بزرگترین فرصت شغلى هر فرد معمولی، دقیقاَ توسط کارى ایجاد مى شود که به آن مشغول است.
کارى که فرد انجام مى دهد، هر چقدر هم که دون پایه باشد، باز، در آن کار سریع تر از هر کار دیگر مى تواند پیشرفت کند.
آدم متوسطى مثل من که هیچ هنر خاصى ندارد، بهتر است به کسب و کارى بچسبد که به آن وارد است.»5 - کارى که شروع مى کنید احتمالاَ هدف ثابت شما نخواهد بود.
پس از آغاز کار ایده ها و فرصت هاى جدید به ذهن تان خطور خواهد کرد که پاداش هاى بزرگ ترى خواهند داشت.
به دنبال راه هایى براى چند برابر کردن امکان سوددهى باشید.
در جستجوى کسب و کارهاى جدیدى باشید که امکانات جنبى داشته باشد.
6 - شاید تصمیم به خرید کسب و کارى دارید.
در صورت داشتن سرمایه لازم، این کار مزایاى مشخصى دارد.
ولى براى موفق شدن، همچنان براى کشف موقعیت ها و متحول کردن آنها، به نبوغ کارآفرینى نیاز دارید.
پیشنهادهاى زیر براى موفقیت شما ارایه مى گردد: - اگر شما وسیله اى را اختراع مى کنید، در دنیاى خالى مخترعان گرفتار نشوید، بیرون بروید و اختراعات را به اهل فن، سرمایه گذاران و دیگران متخصصان نشان دهید.
حتى اگر توصیه هاى نومید کننده هم دریافت کنید، مهم نیست.
لااقل به واقعیت هایى در مورد محصول خود پى مى برید.
از این اطلاعات به عنوان عاملى براى پیشرفت استفاده کنید.
- از در جا زدن در برنامه هاى بزرگ و اساسى که یکى از مهمترین مشکلات جامعه بشرى را حل خواهند کرد، بپرهیزید، آنها معمولاَ خوره پول اند و بیشتر اوقات قابل اجرا هم نیستند، با پروژه هاى کوچک ولى مورد نیاز، شروع کنید.
- ممکن است کار یا سرگرمى موقتى وجود داشته باشد که کسى را پولدار کند، ولى اینها همه پدیده هایى گذرا هستند، شما چیزى مى خواهید که ده سال یا بیشتر به تولید آن ادامه دهید.
در این صورت است که سود واقعى به دست خواهید آورد.- ایده شما براى ایجاد یک کسب و کار تازه مى تواد واجد یا فاقد مزایاى باشد، اما تا آن کسب و کار را راه نیاندازید، نمى توانید این نکته را ثابت کنید.
باید کار را شروع کنید و تصمیم بگیرید که یک کارآفرین باشید.
گام سوم؛ چگونه شرکت خود را راه اندازید؟شما به عنوان یک کارآفرین باید محصول یا خدمت خاص خود را، در چارچوب بازار، در کنار محصولات و خدمات رقابتى دیگر، به پادشاهان بازار عرضه کنید.
این پادشاهان بازار همانا مصرف کنندگان اند.
شما باید با کالاهاى خدماتى پرمزیت، این فرمانروایان را راضى نگهدارید.
«چارلز کترینگ»، یکى از بزرگترین کارآفرینان نوآور دنیا، در این خصوص مى گوید: «در کسب و کار، آن کسى که هرگز درباره اش فکر نمى کنید و او را نمى شناسید، مى نشیند و کل جریان را کنترل مى کند.
آن شخص، مشترى شما است.
همیشه گفته ام تمام سود و زیانى که در دفاتر یک تولید کننده دیده مى شود، حاصل تشویق ها و تحذیرهاى مشتریان است.»گام هاى اساسى اولیه براى راه اندازى یک شرکت که محصول یا خدمتى جدید را ارائه مى کند، مى توان به شرح زیر برشمرد.1- نخست باید، طرحى براى کسب و کار ترسیم کنید؛ هر گاه ایده اى براى ایجاد یک کسب و کار دارید، طرح آن را بنوسید.
این کار، در آینده به کارتان خواهد آمد.
2- براى نخستین سال عملیات خود بودجه اى تنظیم کنید.
این کار میزان پول مورد نیاز شما را تعیین خواهد کرد.
یک بودجه، باید مشخص کند که براى عملیات سالانه چقدر پول نیاز خواهید داشت.
سپس باید این پول را تهیه کنید.
3- مرحله بعدى در راه اندازى کسب و کار جدید، تهیه سرمایه است.
یافتن سرمایه براى کسب و کار نو آسانتر از آن است که مى پندارید.
باید کارى کنید که سرمایه گذاران شما را باور کنند و شما را به عنوان یک موقعیت بسیار سودآور ببینند.
«ویلیام لیر» در این خصوص مى گوید: «بسیارى از افراد نمى دانند که در آغاز راه اندازى یک کسب و کار جدید، آیا باید زیر بار قرض بروند؟
من مى گویم این بستگى به شعور فرد دارد.
اگر شخصى کاملاَ در مورد کسب و کار جدیدش مطمئن است باید خانه را گرو بگذارد.
من بارها براى حفظ کسب و کارم همه چیزم را گرو گذاشته ام.
در واقع، زمانى را به یاد مى آورم که به نظرم مى رسید به همه کس در این کشور بدهکارم.
به هر حال، بدون توجه به چگونگى آغاز کار، دیر یا زود شما هم باید زیر بار چنین تعهداتى بروید.»4- اگر از کارهاى کوچک شروع کنید، هیچ راهى مگر ترقى ندارید.
شروع از کار کوچک بسیار کمتر از آغاز کارهاى بزرگ نیاز به پول دارد.
چنین شروعى شما را قادر مى سازد بر کل بنیاد کسب و کارتان احاطه داشته باشید.
5- گام اساسى دیگر در راه اندازى کسب و کار جدید، انتخاب یک وکیل است.
در همان اوان کار به وکیلى خوب نیاز دارید.6- نامگذارى شرکت و به ثبت رساندن آن گام اساسى دیگرى است که براى راه اندازى شرکت خود باید آن را انجام دهید.
به شکل هاى مختلفى مى توانید شرکت جدید خود را پایه گذارید، ولى به شما توصیه مى کنیم، موسسه اى خصوصى بمانید.
7- وجود شریک در اوان کار نعمت بسیار بزرگى است.
با این حال، شراکت عموماَ به مرور زمان به هم خواهد خورد.
در دوره اى خاص، شما مى توانید بدون شریک به کار ادامه دهید.
برخى از بهترین و دراز مدت ترین شراکت ها، شراکت زوجى است شامل یک فرد مخترع یک دانشمند و یک فرد خبره در کار فروش یا مدیریت.
8- یکى از اولین کارهایى که در آغاز کسب و کار جدید خود باید انجام دهید، جمع آورى اطلاعات است.
شما باید در مورد رقبا، قیمت گذاری، بازاریابی، توزیع و غیره مطلع باشید.
تلفن این کار را براى شما انجام خواهد داد.
گام چهارم؛ چگونه کارمند بگیرید و روابط خود را تنظیم کنید؟بعد از آنکه شرکت خود را راه اندازى کردید، بخشى از مشغله فزاینده شما استخدام، تعلیم و نظارت بر کارمندان جدید خواهد بود، که این کار شکوفایى شرکت شما را به همراه خواهد داشت.
براى انجام این کار باید نکات زیر را رعایت کرد:1- وقتى شرکتى راه انداختید باید آن را اداره کنید و توسعه دهید.
باید اولین کارکنان را استخدام کنید و گروه اصلى خود را تشکیل دهید.
کارمندان، در توسعه شرکت به شما کمک مى کنند، ولى معمولاَ به مرور زمان کارمندان دیگرى جایگزین آنها خواهد شد.
2- باید بیاموزید که چه سیاستى براى استخدام بهترین افراد اتخاذ کنید.
بیشتر افراد در محیطى کارآفرینانه رشد مى یابند.
«دیوید اوگیلوی» به مدیرانش در این خصوص مى گوید: «اگر شما افرادى را استخدام کنید که از خودتان تواناتر باشند، شرکت «اوگیلوى ماتر» به شرکتى از غول پیکرها مبدل خواهد شد، ولى اگر اشخاصى را به کار گیرید که از شما کمتر باشند، شرکتى پر از کوتوله ها خواهیم داشت.»3- همه روابط انسانى یک دوره ماه عسل دارند.
اگر کاستى هایى در این دوران مشاهده کردید، این تنها قسمت بالایى کوه یخ است.
4- از قراردادهاى استخدامى استفاده کنید، ولى سعى نکنید از طریق آن رقابت را از بین ببرید.
هرگز بدون قولنامه کتبى که وکیل تان آماده کرده، معامله اى را قبول نکنید.
بیاموزید چگونه از دادگاه استفاده کنید و چگونه مخارج حقوقى خود را کنترل نمایید.
5- براى انجام امور شغلى خود همیشه نامه بنگارید.
اطمینان یابید که رفتار تلفنچى هاى شرکت کاملاَمودبانه و عالى باشد.
از کارت هاى شکایت پیوسته استفاده کنید.
بررسى شکایات مشتریان بهترین ابزار مدیریتى اند.
6- هرگز از مشتریان خود نترسید با مشکلات رویارو شوید.
قیمت گذارى مناسب داشته باشید.
مطالبات خود را وصول کنید و بر حاشیه سود خود بیفزایید.
7- از حسابدار خود بخواهید اصول اولیه را به شما بیاموزد.
از او اطلاعات مالى دقیق بخواهید و همیشه از او سئوال کنید.
8- مامور بیمه آتش سوزى و حوادث خود را وادارید اصول بنیادین بیمه را آن گونه که در مورد شما صدق مى کند به شما بیاموزد.
9- با یک شرکت روابط عمومى هم رابطه برقرار کنید.
تبلیغات را از اهل فن فراگیرید.
به دنبال تبلیغات سطح بالا باشید.
با تبلیغات خود به دیگران خدمت کنید.
10- بانکداران کمک زیادى به کارآفرینان نمى کنند.
روابط بانکى خود را به آرامى و دقت بسازید.
از آبرو و اعتبار خود حفاظت کنید.
«هاروى فایرستون» در این خصوص مى گوید: « مهمترین دارایى اصلى مردى که در کسب و کار موفق مى شود، اعتبار است.
آغاز کار با اعتبار بالا، شانس موفقیت نهایى را بیشتر مى کند تا تنها داشتن پول آماده، چرا که اعتبارى خوب باعث مى شود یک تاجر مشکلات مالى خود را حل و فصل کند و ذخیره اى مالى براى نیازهاى آتى کنار بگذارد.»11- شخصیت والاى خود را حفظ کنید، عدالت را تضمین کنید.
گام پنجم؛ چگونه با تکیه بر سه اصل راه خود را هموار کنیدسه مهم و اساسى وجود دارد که نه تنها دورنماى مورد نظر یک شرکت را مشخص مى کند، بلکه اصول مستحکمى را براى اداره سازمان پایه مى گذارد.
آن سه اصل مهم عبارتند از: اصل نخست: صداقت و درستکارىهیچ شرکتى بدون صداقت تام نمى تواند در دراز مدت پیشرفت کند.
هرگز این افسانه را باور نکنید که اعمال خلاف از عناصر معمول موفقیت در کسب و کار است.
همه شرکت هاى بزرگ به بالاترین حد درستکاراند.
بدون آن نمى توان خدمتگزارى صادق بود.
صداقت هرگز نباید بدون خلوص و تنها در حرف باشد.
درستکارى باید ریشه اى عمیق در شرکت جدید شما داشته باشد.
براى موفقیت هیچ چیز حیاتى تر از آن نیست.
«توماس.بى.
واکر» میلیونر چوب بر (مالک بیش از 000/900 هکتار جنگل در مینه سوتا و کالیفرنیا) مى گوید: «نه تنها آدمى مى تواند درستکار باشد و ثروتمند شود، بلکه تقریباَ ناممکن است ثروتمند شد، مگر آنکه درستکار باشد.
این امانتداری، درستکارى و تعهد است که موجب مى شود مردم به شما اطمینان کنند و تجارت را رونق مى بخشد و روابط کارى را فعال مى کند.»«هاروى فایرستون» نیز در این خصوص توصیه مى کند: «یک کاسبکار موفق آن نیست که در یکى دو سال رونق بازار پول زیادى درآورد یا از خوش اقبالی، از نخستین پیشگامان آن زمینه تجارى باشد؛ بلکه کسى است که در زمینه اى پررقابت، بدون داشتن هیچ برترى نسبت به رقبا، صادقانه و قانونى از دیگران پیشى گیرد و حرمت خود و اجتماع را حفظ کند.»اصل دوم: اجتناب از کمک هاى دولتىشرکت تازه کار بیشمارى سعى مى کنند.
از دولت کمک مالى دریافت کنند.
اگر از این فلسفه پیروى کنید، قوانین طبیعت انسانى به ضرر شما خواهند بود.
شما ناگزیر باید براى آنچه به دست مى آورید، بهایى بپردازید و این برایتان گران تمام مى شود.
به دست آوردن چیزى در قبال هیچ، پاداش شما را به تعویق مى اندازد و حتى شاید آن را براى همیشه از شما بگیرد.
«هانرى کایزر» در این خصوص مى گوید: « مردان قدرتمند، قابل و شجاع، نیاز به کمک مالى ندارند.
آنها فقط مى خواهند امکان کار کردن، خلاقیت، پس انداز کردن، خرج کردن و رهایى از قیود را داشته باشند و به انرژى آزاد خود براى کسب و کار بزرگ زندگى احتیاج دارند.اصل سوم: سهیم کردن کارمندان در سود وقتى شرکت شما به سودآورى مى رسد، باید در تقسیم آن با کارمندان سخاوتمند باشید.
کارمندانى با دستمزدهاى بالا، پرانگیزه اند.
اگر به کارمندان اجازه دهید به پاداش هاى بالا برسند خودتان هم از این طریق منتفع خواهید شد، سایر سودها و پاداش هاى شرکت را هم قسمت کنید.
گام ششم؛ چگونه بر نگرانى هاى خود غلبه کنید؟آغاز کارآفرینی، به شجاعت و همت بسیار کارآفرین نیاز دارد، اما زمانى که او در این مسیر قدم گذاشت، هیچ امنیتى و هیچ تضمینى وجود ندارد، تنها مخاطره است و انبوهى از ناشناخته ها.
همه چیز روى یک مسیر خطى پیش مى رود.
کارآفرین تنها، مشکوک، مسخره یا فراموش شده است.
او تنها به خود اعتقاد دارد، به ایده اى ایمان پیدا کرده و به رویایى نامحسوس به مثابه یک لنگر متکى شده است.
احساسات مهیج و نشاط آورى که مدتى بر تازه کاران مستولى است، جاى خود را به شک و تردیدى عذاب آور مى دهد.
نداشتن یک شغل، چک حقوقى و امنیت، ترس ایجاد مى کند و اراده را سست مى نماید.
نگرانى و فشار روحى کارآفرین را عذاب مى دهد.
از همان روز نخست، ناراحتى و درد شروع مى شود.
براى غلبه بر این نگرانى ها رعایت نکات زیر توصیه مى شود: 1- بین مصیبتى که تجربه مى کنید و میزان موفقیت نهایى شما ارتباطى وجود دارد.
در آغاز شما با مشکلات فراوانى روبرو مى شوید.
در کار خود کلک نزنید، اگر حتى از ساده ترین اطلاعات هم آگاهى ندارید، سئوال کنید.
2- تنها با جواب رد شنیدن است که مى توانید حساسیت خود نسبت به جواب رد را از بین ببرید.
به عنوان یک کارآفرین خیلى زود پوست کلفت خواهید شد.
3- مشکلات مالى با پشتکار برطرف خواهند شد.
همه کارآفرینان با موانع مالى روبرو بوده اند.
هر چه بیشتر رنج بکشید، بیشتر یاد مى گیرید.4- ایده خام شما براى کسب و کارى نو به سرعت موضوع تمسخر اطرافیان واقع خواهد شد.
همیشه این گونه بوده است.
به یاد داشته باشید که هیچ انسان عاقلى باور نداشت احتراع هنرى فورد چیزى بیش از یک سرگرمى باشد.
پدر بزرگ «جیمزاس.
کمپر» یکى از قدرتمندان بیمه و بنیانگذار «کمپر کمپانیز» به او این گونه توصیه مى کند: «وقتى مى بینى بیشتر همکارانت، بیشتر هم دوره ها یا رقباى کارى ات یا بیشتر مردم کشور به یک سو مى روند، به گوشه اى خلوت برو، ترجیحاَ به جایى که بتوانى با طبیعت ارتباط برقرار کنی، و از خودت بپرس: چرا آنها به آن سو مى روند، آیا جهت آنها درست است؟»5- تنها راه فرار از مصائب، کار کردن است.
تلاش هاى مضاعف شما را از چنگ مشکلات شغلى مى رهاند.
«لى دى فارست»، مخترع لوله خلاء که پخش رادیویى جدید را ممکن ساخت، مى گوید: «اوقاتى وجود داشت که حس مى کردم از حد تحمل خود گذشته ام.
برخى مشکلات بزرگ مى نمودند.
به نظر مى رسید اراده لازم براى شروع دوباره را از دست داده باشم.
ولى هر بار، پس از بررسى اجمالى اوضاع، راه فرارى پیدا مى کردم.
هر چقدر اوضاع وخیم به نظر برسد، اگر خوب جستجو کنی، همیشه امید نجاتى وجود دارد.»6- وقتى کسى به شما نه مى گوید تازه اول کار است، هنر غلبه بر «نه» چیزى است که باید در آنها مهارت یابید.
باید سعى کنید «نه» را به «بله» تبدیل کنید.
7- اگر مى خواهید کارآفرین موفقى باشید، باید به شرکت خود در حیطه ملى بنگرید و دریافت خود را نسبت به کسب و کارتان ارتقاء بخشید و فضایل ساده یک کارآفرین موفق را یاد بگیرید.
«آدولف آخر» بنیانگذار نیویورک تایمز، در خصوص فضایل ساده یک کارآفرین موفق مى گوید: «شما درخواهید یافت که موفقیت تنها با تمرین فضایل معمولى یعنى ساخت کوشی، شعور، علاقه، اعتماد به نفس و صداقت به دست مى آید.
منابع این مملکت چنان نامحدود، موقعیت ها چنان بى شمار و امکانات تحصیل و تجهیز چنان فراوان و اتلاف و غفلت چنان متداول اند که براى شکست نه تنها در رسیدن به اهداف خرد مالی، بلکه در دستیابى به کامل ترین شکل موفقیت هیچ بهانه اى وجود ندارد.» 8- تجربه کافى شما را خردمند خواهد ساخت.
اگر دوام آورید، به کار ادامه دهید و روحیه جنگندگى را حفظ کنید، در نهایت مى توانید به یک ابرکارآفرین تبدیل شوید.
گام هفتم؛ چگونه کسب و کار جدید خود را اداره کنید؟مرحله مهم و پایانى کارآفرینی، مرحله اى است که یک کارآفرین کسب و کار جدید خود را راه اندازى کرده است و باید در این مرحله آن را اداره کند تا به اهداف مورد نظر خود نایل گردد.
براى اداره بهتر کسب و کار جدید در این مرحله توصیه هاى زیر را همواره مدنظر داشته باشید:1- کارمندان به قواعد و خط مشى ها نیاز دارند.
با استخدام اولین کارمندان، به چیزهایى مثل آیین نامه داخلى و شرح وظایف و پرونده پرسنلى نیاز دارند.
کارمندان باید تحت آموزش قرار گیرند.
حالت اسمزى (تاثیرپذیرى) روش آموزشى ضعیفى است.
اجتناب از اشتباه را تمرین کنید.
از روش هاى امنیتى استفاده کنید.
کمى بدبین شوید.2- نگذارید تصمیمات مهم خراب شوند.
بر تصمیمات مالى نظارت کنید.
یک سیستم سفارش خرید تعیین کنید.
3- براى پیروى از خط مشى شرکت، به مدیران خود متکى باشید.
مواظب تصمیمات خودخواهانه خود و کارمندان تان باشید.4- فلسفه یک شرکت بزرگ و فعال، تحت فشار تقویت مى شود.
این پیام و دیگر پیام هاى حیاتى را به طور مرتب براى زیردستان تکرار کنید.
دوره هاى آموزشى و تعلیمى را پیوسته ترویج دهید.5- دست کم هفته اى یک بار شرکت خود را بازرسى کنید.
هیئتى از کارگران تشکیل دهید تا از طریق آنها بازخورد داشته باشید.6- تا آنجا که مى توانید خودتان تصمیم بگیرد، ولى بیاموزید که برخى مسئولیت ها را به زیردستان واگذارید.
مدیران معتقد خود را از روى عملکردها انتخاب کنید.
7- با رشد شرکت، یک سیستم گزارشگر دقیق تهیه کنید، اطلاعات دقیقى بر پایه زمان بندى مرتب به دست آورید.
موجودى ها را محافظه کارانه اداره کنید.
8- تمام سعى خود را براى اجتناب از نابرابرى ها و بى عدالتى ها بین کارمندان به کار برید.
کم کاران را اخراج کنید.
کمى سخت گیر الزامى است.