خلأ عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشه اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد: فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است, اگر دعوت گرانی باشند که با زبان عرهر حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند 
تمدن غرب در غیاب اندیشه ای منطقی و معنوی والهی همچون اسلام به شرایط سخت و بغرنجی مبتلا شده است و مسلماً پیروزی انقلاب اسلامی فضای جدیدی را در غرب ایجاد کرده و افق تازه ای فراروی غربیان گشوده گردیده است و می توان گفت: اکنون میلیون ها نفر در غرب در انتظار نجات بخش و مسیح هستند و اگر اسلام به درستی معرفی شود می تواند برای آنها نجات بخش باشد, چرا که تعالیم اسلام راهی برای رهایی از سرنوشت محتوم تمدن غرب یعنی نابودی است 
خانم لیلا, تازه مسلمان آلمانی, در این باره می گوید: 
 با فساد وحشتناکی که در جوامع ما وجود دارد اگر مردم از حقایق اسلام وچهره واقعی اسلام آگاه می شدند بی شک همگی مسلمان می شدند, چون ما شاهد نتایج ارزش های غربی بوده ایم؛ خرهورهاً آلمانی ها که در پنجاه سال اخیر بعد از آمدن آمریکایی ها و تبلیغ معیارهای ضد انقلابی و ارزش های مادی به این فلاکت و هلاکت اخلاقی رسیده اند 
 در تایید ادعاهای طرح شده می توان به گزارش تحلیلی خبرگزاری ایتالیا پیرامون رویکرد وسیع زنان اروپایی به اسلام اشاره نمود که در بخشی از آن آمده بود: اسلام به عامل هویت بخشی به زنان اروپایی که شخرهیت خود را گم کرده اند تبدیل شده است علل نیاز شدید غرب به اسلام از نگاه غربی ها با مروری اجمالی بر سخنان شخرهیت های علمی, فرهنگی و سیاسی غرب درباره نیاز عمیق جهان غرب به بهره مندی از تعالیم اسلامی و تشریح توان مندی های منحرهر به فرد و رهگشای دین اسلام, به بررسی عمیق تر مقوله علل و عوامل رویکرد جهانی به اسلام و اسلام خواهی شهروندان جوامع غربی می پردازیم.
الف- نیاز به یافتن راه: امروزه بسیاری از نخبگان جوامع غربی همچون پرفسورلاماند > اسلام شناس فرانسوی براین باورند که: جهان غرب برای یافتن راه گم کرده خود به اسلام نیاز دارد چنان که در یک فاچت> معاون وزیر امور خارجه انگلستان نیز با اعتراف به اینکه بخش اعظم هنر و علم و فلسفه موجود در جهان مدیون اسلام است اظهار می دارد: ما هم زمان با جست وجوی غرب برای یافتن نوعی جایگزین برای مادی گری لجام گسیخته, نیازمند فراگیری بسیاری از اسلام هستیم از سویی لوئی کاردو> استاد رشته تمدن اسلامی در دانشگاه پاریس هم در تحلیل علل نیاز شدید غرب به اسلام براین اعتقاد است که: خلأ فقدان روح در دنیای مادی غرب سبب شده که جهان مدرن در پی ایجاد توازن بین مادیت و معنویت باشد و اسلام می تواند این نیاز را برآورده سازد ب- نیاز به مسائل معنوی: دکتر نیمارلیا> استاد دانشگاه سارایوو در این خرهوره می گوید: مسائلی که ما از اسلام باید در اروپا مطرح کنیم مسائل معنوی و فلسفی و روانی است, زیرا اروپایی ها به این مسائل نیاز دارند و تبلیغ ما در این زمینه می تواند موثر باشد در نگاه متفکران برهیر, سر منشا بحران فراگیر و غیرقابل انکار تمدن غرب چیزی جز ادبار غرب به وحی و معنویت در عررهه های مختلف زندگی نیست و این بیماری را جز با بازشت به اندیشه معنوی و منطقی اسلام قابل درمان نمی باشد.
یکی از دانشجویان بوسنیائی با تایید ادعای فوق می گوید: بسیاری از تحلیل گران جهانی و حتی برخی از متفکران بزرگ غربی اعتقاد دارندکه تمدن غربی در بحران بزرگ معنویت به سر می برد و این بحران هم چنان در حال گسترش است به طوری که دامنه آن اکنون تمامی ارکان و نهادها و حتی زندگی اجتماعی انسان غربی را فراگرفته است اسلام در غرب از زنان محجبه آغاز میشود این روزها اهالی بیمثال ایران اسلامی، سالروز شکوهمندترین انقلاب معاصر را جشن میگیرند.
25سال پیش، در 22 بهمن 57، انقلاب اسلامی، در دامان پرمهر زنان و مردان سلحشور ایران متولد شد.در طول این سالها زن و مرد ایرانی، دوشادوش هم، بر عهدی که با شهیدان برای حفظ این هدیه خدایی بسته بودند، استوار ماندند، ناملایمات و نامهربانیهای زمانه را به جان خریدند و از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
و امروز این ملت نجیب و صبور، به شکرانه 25 سالگی این جوان رعنا، یک دهه به میقات میروند و در جشن انقلاب، نام و یاد خدا و شهیدان را در فضایی به گستره ایران اسلامی عطر افشانی میکنند.افکار عمومی جهان نیز رفته رفته، انقلاب اسلامی ایران را باور میکنند و در برابر بهمینه این سرو بلند، سر تعظیم فرو میآورند.
این روزها امید بخش ترین خبری که خبرگزاریهای بین المللی مخابره کردند، موج اسلام خواهی بانوان اروپایی و هراس سیاست مداران غربی از گسترش آن بود.
درست در زمانی که رسانههای گروهی و کارشناسان خبره جنگ روانی در غرب، با همکاری عوامل داخلی، تلاش میکردند که به مردم ایران و جهان، ناتمامی رؤیای انقلاب اسلامی را القاء کنند و ختم آن را جشن بگیرند، به ناگاه دریای مواج بانوان محجبه در اروپا به خروش آمد و همه معادلات آنان را در هم ریخت.
بانوان محجبه، تجسم نمادین ارزشهای اسلام و انقلاب در قلب اروپا بودند که عبور آرمانها و پیامهای انقلاب را از مرزهای جغرافیایی نوید میدادند.
وقار، صلابت و نجابتی که در زنان محجبه اروپایی به چشم میخورد، از نوع همان حضور سبزی است که زنان مسلمان ایران، در عرصههای انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند.
این رویداد بزرگ سیاسی و فرهنگی، نکات و پیامهای درخور تأملی به همراه داشت؛ 1- الگوی زن انقلاب اسلامی، بـــه رغم فعالیتهای خصمانه و نگاههای تحقیر آمیز جوامع توسعه یافته و جریان روشن اندیش داخلی، میرود تا به سرمشقی برای زنان اروپایی تبدیل شود.
عمق و گستره این رویکرد، ظاهراً، به اندازهای است که بنیانهای سیاسی غرب را با خطر جدی روبه رو کرده است.
این حقیقت را میتوان از سردر گمی و تدابیر عجولانه سیاست مداران خبره دولتهای غربی، در ممنوعیت حجاب حدس زد.
این تدابیر، به قدری ناشیانه اتخاذ شدهاند که به علت مخالفت آشکارش با شعارهای اساسی لیبرال دمکراسی، حتی با مخالفت صاحب نظران غربی رو به رو شده است.
2- گرایش روبه رشد زنان به حجاب و هویت اسلامی، در کشورهایی رخ داده است که مهد سکولاریسم و خاستگاه فمینیسم محسوب میشوند.
مدینه فاضلهایی را که فمینیستهای وطنی در این سوی مرزها، تنها در ذهنشان مجسم میکنند، آنان با همه وجود درک کردهاند.
با این حال، رویگردانی زنان اروپایی از این مدینه فاضله، نشان میدهد که در پس ظاهر دل فریب رفاه و آزادی زنان حقایق تلخی نهفته است که آنان را به ستوه آورده است.
از درد و رنجهای جانکاه زنان در جوامع صنعتی غرب، که در زیر خرواری از جلوههای کاذب گم شده است، جامعه شناسان بسیاری سخن گفتهاند.
از نگاه اینان، تنهایی، غربت و نومیدی، بزرگ ترین فاجعه قرن است که زنان را در غرب به سراشیبی افسردگی و خود کشی کشانده است: من گرایی، مصلحت اندیشی، منافع فردی و پرداختن به فرد و اصالت غرایز و لذت جویی و برخورداری و آسایش و عقل و سعادت جویی، اگرچه زن را از بسیاری از قیدهای اجتماعی و خانوادگی و مذهبی آزاد کرد، اما در عین حال، بسیاری از احساسهای عمیق عاطفی و انسانی را از او گرفت و تنها رهایش؛ کرد زیرا مستقلش کرده بود.
تنهایی، بزرگ ترین فاجعه قرن است.
هالبواکس، در کتابی به نام «خود کشی» و دورکیم، در کتاب دیگری، آن هم با نام خودکشی، از نظر جامعه شناسی، خودکشی را در اروپا تحلیل کردهاند.
خودکشی در شرق، حادثهای گاه به گاه و استثنایی است؛ اما در اروپا نه حادثه، بلکه پدیدهای اجتماعی است، واقعه نیست، واقعیت است که منحنیاشدر ممالک پیشرفته، روز به روز بالاتر میرود؛ زیرا انسانها تنهایند: کوهها باهمند و تنهایند هم چو ما، باهمان تنهایان 3- گسترش روز افزون اسلام خواهی زنان در اروپا، نشان میهد که آنان هویت گم شده خود را در الگوی نوینی جست وجو میکنند که انقلاب اسلامی به جهانیان معرفی کرد.
گزینه جدید، آمیزهای از خودآگاهی، خودباوری، دین شناسی، دین داری، مسؤولیت پذیری و وقار است.
زن ایرانی با آگاهی ازشرایط زمانه و اتکا بر همه استعدادها و ویژگیهای زنانه، لذت جوییهای فردگرایانه را به مسلخ برد و مسؤولیت پذیری در قبال همسر، فرزندان و جامعه راجایگزین آن ساخت.
او زندگی را، نه در خود محوری، که در زیستن و سوختن برای دیگران معنا کرد و عرصه چانه زنی حقوقی و رقابت با مردان و همسران را به یمن آموزههای دینی مسابقه یکدلی و همدلی تبدیل کرد.
زن مسلمان ایرانی، غریب و تنها و گسسته از جامعه و خانواده نبود.
او در عین استقلال رأی و خودباوری، به خانواده و جامعه عشق میورزید و سرشار از امید و حرکت بود.
حجاب و نجابت او راه را برای همیشه بر شیء انگاری و نگاههای ابزاری و جنسی بست و هالهای از معنویت و وقار برای او به ارمغان آورد.
زنی که انقلاب به جهانیان معرفی کرد، از سخنی دیگر بود.
از دیدگاه صاحب نظران، مهم ترین تأثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحول شخصیت زن ایرانی جست وجو کرد.
زن ایرانی، در عصر انقلاب، با فاصله گرفتن از آرمان شهر تخیلی زن غربی، نقش تعیین کنندهای در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور ایفا کرد.
او اگر چه به تدوین برنامهای منسجم برای زنان آن سوی مرزها توفیق نیافت، اما حضور آگاهانه و تأثیرگذارش در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، چراغی را فرا روی زنان دیگر کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی قرار داد.
امروز زنان مسلمان و غیر مسلمان در سراسر جهان به راه سومی میاندیشند که نه برخاسته از جمود و تحجر و نه برآمده از خود باختگی در برابر اسطوره غرب است و صد البته که خود را در شناخت این راه سوم، مدیون زن ایرانی میدانند.
4- هویت یابی و اسلام خواهی زنان اروپایی، افزودن بر امیدهایی که برانگیخت، این هشدار را نیز برای جامعه زنان به همراه داشت که راه رفته غرب را دوباره نیازمایند.
رویگردانی زنان غرب از گزینههای فمینیستی و فریاد اعتراض و دادخواهی آنان، زنگهای خطر را برای سیل مشتاقانی که قبله آمال خود را در غرب و زن غربی قرار دادهاند، به صدا درآورد.
در این میان، آن چه تعجب و تأسف دوست داران اسلام و انقلاب را برانگیخت، مواضع برخی شخصیتها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در داخل کشور بود.
درست در زمانی که زنان به ظاهر متنعم و آزاد جوامع غربی، برای تحقق رؤیاهای فراموش شده خود، به الگوی زن مسلمان ایرانی اقتدا کردهاند، گروهی به طناب پوسیده و نخ نمای آرمان شهرهای تخیلی غرب آویختهاند و بر پذیرش کنوانسیون و دیگر مدلهای غربی اصرار میورزند.
تأسف بارتر آن که گروهی دیگر، با نام زن ایرانی، کشف حجاب کرده ودرمجامع بین المللی شرکت میکنند، غافل از آن که خبرگزاریهای بین المللی برای فرو کاستن از موج اسلام خواهی بانوان در غرب و سرخوردگی آنان، از چهرههای مکشوف زن ایرانی استفاده کرده و آن را به نمایش عمومی میگذارند.
5-زن مسلمان ایرانی و رسالت جهانی: به هرحال، با گسترش موج اسلام خواهی زنان در جهان، دوران جدیدی برای زن مسلمان ایرانی آغاز شده است.
با ترسیمی که از وضعیت زنان در شرایط موجود صورت گرفت، میتوان ابعاد و اهمیت رسالت جهانی زن مسلمان را به خوبی درک کرد.
این دوره جدید، اقتضائاتی دارد که باید آنها را به درستی شناخت و متناسب با آنها تدابیری اتخاذ کرد: الف)گروههایی که به مقام مرجعیت رفتاری دیگر انسانها میرسند، مسؤولیت خطیری در بازشناسی و اصلاح مستمر خود و جامعه پیرامون دارند.
این مطلب را بر یافتههای علمی، معارف وحیانی نیز تأکید میکند.
حضرت امیر(ع) نیز در فرازی حکیمانه، به همه کسانی که داعیه حرکتهای اصلاحی دارند، موکدا سفارش میکند که نخست در خانههای خود بنشینید و خود سازی پیشه کنند.بر این اساس، زنان مسلمان ایران، برای توفیق در انجام دادن رسالت جهانی خود، باید در اولین گام، به بازشناسی آسیب ها، تواناییها و قابلیتهای خود بپردازند و زمینههای لازم را برای پویایی و بالندگی در عرصه دانش و پارسایی فراهم آورند.
ب) تبیین و معرفی الگوی مطلوب: ضرورت دیگری که برای انجام دادن رسالت جهانی زنان مسلمان ایران وجود دارد، تلاش برای تبیین و معرفی الگوی مطلوب است.
زن ایرانی باید این حقیقت را در نظر بگیرد که اگر بخواهد همواره گزینههای غربی را نقد کند و خود، الگویی را معرفی نکند، قطعا کاری از پیش نخواهد برد.
آن چه حرکت انتقادی را تکمیل کرده و به نتیجه میرساند، ارائه الگویی عملی است که بتواند در همه زمینه ها، خط مشی و شیوه عمل را