دانلود مقاله قرآن و حقوق انسان

Word 186 KB 13792 40
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • عصر رنسانس، عصر جدا انگاری علم و دین و تفکیک قلمروهای آن دو است.

    در این دوران، بسیاری از دانشمندان و متخصصان غرب به ویژه آنان که از برخورد نادرست ارباب کلیسا با نخبگان علمی‌ناخشنود بودند به نسبت سنجی میان علوم مختلف با دین پرداختند.
    یکی از مسائل که در این عصر مورد توجه قرار گرفته مساله حقوق انسان و علم حقوق و نسبت آن با دین و گزاره‌های دینی بود.

    عده ای از حقوقدانان می‌گفتند: قلمرو دین محدود به مسایل آن جهانی و آخرت انسانها بوده و نسبت به مسائل دنیوی و مشکلات و نابسامانی‌های آن ساکت است.

    گروسیوس هلندی از حقوقدانان بر جسته قرن هفدهم در این باره می‌گوید
    (خداوند به اعمال و کردار مخلوقات کاری ندارد.)1
    سیطره دانش غربی از یک سو، و بهره گیری شرقیان از دستاوردهای فریبنده آنان از سوی دیگر، و جیره خواری شرقیان بر سر سفره پر زرق آنان، سبب شد تا باور جدایی دین از حقوق بشر در میان مسلمانان و به خصوص حقوقدانان مسلمان نیز رسوخ یابد و گروهی معتقد شوند که اسلام هیچ سیستم و نظام حقوقی ندارد، چرا که این حقوق آن‌اندازه ارزشمند و پر ارج نیست تا خداوند در آن دخالت کند، و اگر هم اسلام را دارای نظام حقوقی بدانیم چنین سیستمی‌بیش از آن که به نفع اسلام باشد به ضرر آن خواهد بود، زیرا در این صورت باید بپذیریم دین اسلام در تمام اعمال فردی و اجتماعی دخالت می‌کند و آزادی و اختیار انسان را از میان می‌برد، و این خود از ضعف دین اسلام حکایت دارد نه حقانیت و قوت آن.
    در مقابل، گروه دیگری از حقوقدانان، اسلام را دارای نظام حقوقی دانستند، نظامی‌که با آزادی انسان سازگار است و ارزش آن را دارد که خداوند به بیان آن بپردازد.


    این گروه معتقدند که دین، کتابهای آسمانی و پیامبران، نخستین نظامها و سیستمهای حقوقی را درجامعه بشری وضع کرده‌اند و قرآن به عنوان یقینی ترین منبع شناخت اسلام بر این امر تصریح کرده است.

    (کان الناس امه و احده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه) بقره /213 افزون بر این در بسیاری از آیات، از اهل ایمان خواسته شده است تا جز بر اساس احکام و قوانین و حقوق تعیین شده از سری وحی، حکم نرانند.

    (و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون) مائده /47 (و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون) مائده /44 (و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون) مائده/45 در آیاتی نیز از پیامبر خواسته شده بر اساس آیات قرآن حکم کند و اختلافات مردم را بر طرف کند و از هوسهای دیگران به هنگام بیان حکم بپرهیزد.

    تعبیر (من لم یحکم) ظهور در کار قضا و محاکمات حقوقی میان مردم دارد، ولی آیه سوره مائده و تعبیر (و ان احکم بینهم) می‌تواند صریح در قضا و حکم میان مردم باشد.

    در مفهوم (حق) داشته باشیم.

    (تاملی در مفهوم حق) پیش از آنکه بخواهیم نظری درباره آرامی‌یاد شده ارائه دهیم، شایست است تاملی.

    حق، واژه ای عربی است و معادل آن در زبان فارسی هستی پایدار وثبوت است، یعنی هر چه اثبات و پایداری برخودار باشد.

    کلمه حق و مشتقات آن در قرآن کاربرد فراوان دارد (الحق) 194 بار، (حق) 33 مرتبه، (حقا) 17 مرتبه و (حقه) سه بار در قرآن به کار رفته است.

    این واژه که به صورت مصدر، اسم مصدر و صفت در آیات قرآن به کار رفته است، در معانی بسیاری به کار رفته است که برخی از آنها عبارتند از: قرآن (ز خرف/ 29)، اسلام (اسرا /81)، عدل (اعراف/81)، توحید (زخرف /86)، صدق (یونس/4)، قرض (بقره /282)، دلیل (حج/4) و … برخی از مفاهیم حق در قرآن با اصطلاح بکار رفته از طرف حقوقدانان و فقیهان، هماهنگ و همخوان است، مانند آیات: (و فی اموالهم حق للسائل و المحروم) ذاریات /19 (و الذین فی اموالهم حق معلوم.

    للسائل و المحروم) معارج /25-24 و آنها که در اموالشان حق معلومی‌است برای تقاضا کننده و محروم.

    (فان کان الذی علیه الحق سفیها او ضعیفا) بقره /282 و اگر کسی که حق بر ذمه اوست سفیه یا ضعیف است… (فلیملل الذی علیه الحق) بقره/ 282 و آن کسی که حق بر عهده اوست باید املا کند.

    (فات ذالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل) روم /38 پس حق نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن.

    حق در اصطلاح فقیهان این واژه در کتابهای فقیهی گاه مفهوم وسیعی دارد و تمام احکام وضعی و تکلیفی و تاسیسی وامضایی را در بر می‌گیرد و در مواردی نیز حق در برابر حکم قرار گرفته است.

    مرحوم نائینی می‌نویسد: (اگر مجعول شرعی به دنبال خود اضافه و سلطه نداشته باشد حکم است و نام گذاری آن به حق، به لحاظ معنای لغوی آن است.)3 علامه بحر العلوم می‌نویسد: (حق، قدرتی است اعتباری و قراردادی که به موجب آن یک انسان بر مالی یا شخصی یا هر دو مسلط می‌گردد، مانند عین مستاجره، که مستاجر نسبت به یکی از اموال مخصوص موجر سلطنت دارد.)4 حق در اصطلاح حقوقدانان برای (حق) در منابع حقوقی تعریفهای گوناگونی آمده است.

    از آن جمله نویسنده کتاب (مقدمه علم حقوق) می‌نویسد.

    (حق، امتیازی است که قواعد حقوقی برای تنظیم روابط اشخاص به سود پاره ای از آنان در برابر دیگران ایجاد می‌کند.)5 در مقدمه همین کتاب نیز می‌خوانیم: "برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم و اجتماع، حقوق برای هر کس امتیازهایی در برابر دیگران می‌شناسد و توان خاصی به او می‌بخشد.

    این امتیاز و توانایی را حق می‌نامند که جمع آن حقوق است(حقوق فردی) نیز گفته می‌شود.

    حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و زوجیت به اعتبار همین معنی است که با عنوان حقوق بشر مورد حمایت قرار می‌گیرد."6 یکی دیگر از حقوقدانان می‌نویسد.

    (حق، اقتدار، سلطه و امتیازی است که برای اشخاص یا شخص، اعتبار شده و دیگران مکلف به رعایت آن می‌باشند: مانند: حق مالکیت، حق زوجیت، ابوت، اکتشافات و …)7 نویسنده کتاب (حقوق اساسی) به صورت تفصیلی و روشن تر حق را تعریف می‌کند: (افرادی که در درون جامعه زندگی می‌کنند برای تامین نیازمندی‌های خود حرکت می‌کنند و عمل می‌نمایند، در نتیجه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌نمایند، حرکت و عمل و رابطه آنها نیاز به مرزبندی و تحدید حدود دارد.

    نتیجه نبودن حد و مرز، تعدی و تجاوز افراد به جان و به دسترنج یکدیگر است.

    جوامع بشری در طول هزاران سال به تجربه دریافته‌اند که برای جلوگیری از هرج و مرج و تعدی برای حرکت و عمل فرد در داخل جامعه، حدودی تعیین کنند که در چهار چوب آن حدود، فرد فاعل مختار باشد و اگر از آن حدود تجاوز کرد قوه نماینده جامعه او را گوشمالی دهد.

    این حدود همان است که به آن حقوق می‌گویند و مفرد آن (حق) است)8 در کنار این تعریفها و سایر بیانهایی که حقوقدانان ارائه کرده‌اند باید چند نکته را از نظر دور نداشت: ارائه تعریفی جامع و مانع برای حقوق با توجه به اختلاف نظامها و سیستمهای حقوقی میسر نیست، زیرا هر تعریفی که محققان حقوق عرضه می‌کنند تنها با نظام حقوقی مورد قبول آنان سازگار است و ممکن است با تعریفی که سایر نظامهای حقوقی برای حقوق می‌آورند ناسازگار نماید.

    بلی، اگر در تمام تمدنها و ملتها یک نظام حقوقی وجود داشت آن گاه ممکن بود تعریفی که مورد قبول همگان باشد ارائه شود.

    حق از مفاهیم اعتباری است و دارای ماهیت نیست، بنابراین نمی‌توان مفهوم آن را به جنس و فصل تحلیل کرد و به اصطلاح نمی‌توان تعریفی حقیقی برای حق جست و جو کرد، در نتیجه تمام تعریف‌هایی که برای حق از سوی خقوقدانان بیان شده و می‌شوند، تعریف لفظی و غیر حقیقی هستند تا آنجا که برخی از فلاسفه، حق را غیر قابل تعریف دانسته‌اند واظهار داشته‌اند: (درباره معنای اصطلاحی حق که در علم حقوق مطرح است باید گفت که تعریف اصطلاحی آن از حد گذاری و تحدید ماهوی ممکن نیست… حق اصطلاحی از مفاهیم اعتباری است، اگر حق، دارای ماهیت بود و حد و رسم داشت قابل ترسیم و تحدید بود.)9 حقوق قرآن، آمیزه ای از امتیاز و تکلیف اگر چه واژه (حق) و (حقوق) تعریفی دقیق را به آسانی بر نتابد، اما می‌توان برخی ویژگیها و ممیزات آن را در یک کالبد شکاف مفهومی‌دریافت و آن را گونه ای تعریف و شناسایی به شمار آورد.

    چنانچه نمونه‌ها و مصادیق حق را در قرآن مورد توجه قرار دهیم، خواهیم یافت که هر حقی بر دو پایه 1- امتیازی به صاحب حق 2- تکلیفی بر طرف مقابل، استوار است.

    یعنی، هر کجا تکلیفی جعل شده است در برابر، عده ای حق پیدا می‌کنند، مثلا زمانی که کسی متاعی را از فروشنده ای می‌خرد، در برخی موارد، برای خریدار (حق فسخ) قرار داده شده است.

    و مشتری با شرایطی خاص و در زمان تعیین شده، می‌تواند متاع را باز گراند و پولی را که پرداخته است باز پس گیرد.

    اگر دقت شود، در حق فسخ دو چیز موجود است: الف- امتیازی برای خریدار که به آن می‌تواند معامله را فسخ کند که در اصطلاح حق نامیده می‌شود.

    ب-وظیفه و تکلیفی بر فروشنده که موظف است پیشنهاد فسخ را از سوی خریدار گردن نهد.

    نمونه دیگر را در (حق قصاص) می‌توان شاهد بود، به خویشان مقتول (اولیا دم) حق قصاص داده‌اند در حالی که قاتل یعنی محکوم، مکلف به تسلیم در برابر قصاص کنندگان است.

    انواع حقوق در قرآن حقوق قرآن را به چهار گروه می‌توان تقسیم کرد: قواعدی که امتیاز بهره وری و تکلیف حق پذیری در آن متوجه فرد است.

    (ذی حق و من علیه الحق، فرد است) قواعدی که (ذی حق) و (من علیه الحق) جامعه و یا اکثریت و یا گروهی از افراد جامعه‌اند.

    قواعدی که (ذی حق) فرد است و (من علیه الحق) اکثریت افراد را تشکیل می‌دهند.

    قواعدی که (ذی حق) اکثریت افرادند و (من علیه الحق) فرد است.

    مشترکات قواعد حقوقی قرآن و سایر قواعد حقوقی حقوقدانان به ویژه فلاسفه حقوق برای قواعد حقوقی ویژگیهایی بیان می‌کنند، مانند کلی بودن، الزامی‌بودن، داشتن ضمانت اجرا و 10 که این ویژگیها در قواعد حقوق قرآن نیز مشهود است.

    الف- کلی بودن حقوقی که در قرآن به صورت قاعده حقوقی مطرح شده است موردی و شخصی نیست، بلکه عام و فراگیر است.

    چنان که قواعد حقوقی متعارف نیز چنین ویژگی دارند11، چه این که بر اساس آیات قرآن تمام انسانها در برابر قانون مساوی هستند و هیچ فردی بر دیگری برتری ندارد.

    برای نمونه، یکی از حقوق شخص انسان که در شمار حقوق غیر مالی قرار داده شده، حق مصونیت از لطمه زدن به حیثیت و شرافت است.

    هیچ شخص یا مقامی‌نباید به این حق مسلم انسان تعدی کند و با تهمت، افترا، دروغ و …حیثیت و آبروی افراد را ببرد.

    (و الذین بر مون المحصنات الغافلات لعنوا فی الدنیا و الاخره و لهم عذاب الیم) نور /23 کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر ( از هر گونه آلودگی) و مومن را متهم می‌کنند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.

    در آیه شریفه که به منظور دفاع از حیثیت و آبروی افراد نازل شده است، ویژگی قواعد حقوقی که همان کلی بودن و فراگیری است وجود دارد به این معنی که آیه چنان که در بحث اسباب نزول مطرح است اختصاص به کسی ندارد که به عایشه یا ماریه قبطیه تهمت زد، بلکه هر کس در هر زمان و در هر مکانی که در شرایط مشابه قرار گرفت.

    اگر چنان تهمتی بزند، شرایط قذف در حق وی جاری خواهد شد.

    (در اصطلاح قرآن پژوهان، ملاک، عموم آیه است نه خصوص سبب).

    ب.

    الزامی‌بودن دومین ویژگی قواعد حقوقی متعارف الزامی‌بودن آنهاست در عین آن که قاعده حقوقی کلی است و شامل تمام افراد می‌گردد وقتی بر موردی تطبیق شد حالت اجبار دارد 12 و برای رسیدن به هدف حقوق و ایجاد نظم و انضباط در جامعه باید رعایت قواعد حقوق الزامی‌باشد.

    این ویژگی قواعد حقوقی متعارف در قواعد حقوقی قرآن نیز وجود دارد با این تفاوت که منشا الزام و ملاک یا عامل الزام در قواعد حقوقی متعارف تنها قرار داد و همبستگی اجتماعی و ترس از واکنش مردم است، اما در قواعد قرآن افزون بر این عوامل، اعتقاد به نظارت پنهان خداوند و پاداش و جزای او نیز هست.

    آیه قبل با حدی که برای قذف در شریعت اسلام تعیین شده والزامی‌که در آیات دیگر در مورد اجرای حدود الهی بیان گردیده است، نشانگر بعد الزامی‌حقوقی قرآنی است.

    برای نمونه حق حیات را می‌توان بر شمرد که یکی از حقوق فردی به شمار می‌آید.

    در قرآن از بین بردن این حق با کشتن و نابودی همه اجتماع و جامعه، برابر معرفی شده است.

    ( و من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا) (مائده /32) هر کسی انسانی را بدون ارتکاب

کلمات کلیدی: حقوق انسان - قرآن

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله قرآن و حقوق انسان, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله قرآن و حقوق انسان, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله قرآن و حقوق انسان

اسلام اصل مساوات را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است. اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است. قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است. زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان بردارد. ...

اِکْراه‌، اصطلاحى‌ در فقه‌ و حقوق‌ به‌ معنای‌ وادار ساختن‌ تهدیدآمیز کسى‌ به‌ عملى‌ که‌ در شرایط عادی‌ به‌ انجام‌ دادن‌ آن‌ رضا نداشته‌ است‌. اکراه‌ در لغت‌ وادار کردن‌ قهری‌ کسى‌ به‌ امری‌ است‌ (نک: فیومى‌، ذیل‌ کره‌) و همین‌ معنى‌، بدون‌ تصرفى‌ قابل‌ ملاحظه‌، در اصطلاح‌ فقهى‌ نیز مقصود بوده‌ است‌. بر اساس‌ تعریف‌ جرجانى‌، اکراه‌ عبارت‌ از الزام‌ و اجبار انسان‌ به‌ امری‌ است‌ ...

« عرف » به اذعان کلیه اندیشمندان  اولین منبع حقوق به شمار می رود. امروزه نیز با  سامان یافتن نظام اجتماعی و توسعه ورشد تمدنهای بشری ودر نیجه گسترش وضع قوانین ومقررات نوشته در شئون مختلف زندگی اجتماعی ، نه تنها نقش و قلمرو عرف  کم رنگ نشده، بلکه سیر تحولات نظامهای  حقوقی  معاصر در عرصه های داخلی و بین المللی بر تقویت نقش عرف در حل و فصل منازعات ...

فصل اول ضرورت وجود قانون در جامعه «برای اثبات ضرورت وجود نظام قانونی در هر جامعه، از دو مقدمه بهره می‌گیریم: اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر در باب منشا پیدایش جامعه و زندگی اجتماعی در میان فیلسوفان و اندیشمندان اختلاف فراوانی بروز کرده ایت و توافقی صورت نپذیرفته است به اعتقاد ما، هم در پیدایش جامعه و هم در دوام و استمرار آن، عامل طبیعی و غریزی و عامل عقلانی با هم تاثیر ...

مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق کنند یا ...

مقاله ای در خصوص بررسی حقوق زن در اسلام : ( صنم نوروزیان کارشناس حقوقی وزارت صنایع و معادن ) مقدمه: انسان از گذشته‏هاى دور تا به امروز در پى شناسایى حقوق خویش و در جهت تأمین‏و تضمین آن، همواره قربانى داده است. پرداخت هزینه‏هاى سنگین در این راه به‏تدریج جامعه بشرى را به سوى تنظیم و تدوین حقوق بشر هدایت نمود. اعلامیه‏هاى حقوق که سابقه تدوین برخى از آنها به قرنها قبل بازمى‏گردد ...

تعریف مسأله و بیان سوالها خداوند متعال نوع انسان را از دو جنس مرد و زن آفریده و تفاوت در جنسیت را مایه بقای نوع انسانی قرار داده است. تفاوتهای جسمی و روحی - روانی زن و مرد ناشی از خلقت تکوینی آنهاست حکمت ها و مصلحت های خاص خود را دارد. این تفاوتها در بعد تشریحی، مسایل فقهی و حقوقی خاص و متفاوتی را برای هر دو جنس به دنبال دارد و باعث شده که احکام آنها در برخی موارد با هم مشابهت ...

مقام انسان از نظر قرآن اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم. فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگی اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام ...

مقام انسانی زن از نظر قرآن اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یاد او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می‌خواهیم به پاسخ آن بپردازیم. فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگی اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. ...

• اسلام اصل مساوات را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. • اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است. • اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است. • قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است. • زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان ...

چکیده: ابتدا در مبحث نخست‏به برخى از مزیتهاى نظام حقوق بشر از منظر اسلام اشاره کرده و بهترین تعریف از نظام حقوقى بشر را تعریف فراگیر اسلام از آن دانسته و نظام حقوقى ارائه شده از سوى آن را برهان‏پذیر برشمردند . سپس به منظور تحقق و تامین حقوق بشر، با طرح پایه‏هاى ضمانت اجرا و جایگاه ارزشهاى اخلاقى و با استناد به آیاتى از قرآن کریم و فراتر از دست‏نوشته‏هاى بشرى براى آن (حقوق بشر) ...

ثبت سفارش