حجه الوداع است و همه حال و هوای دیگری دارند.
امّا این جملات محمّد خاتم انبیاء همه خوشحال و متحوّل کرد.
ستایش خداوندى را که در یگانگى اش برتر, در یکتایى اش نزدیک , در سلطانش جلیل ودر ارکانش عظیم است و در جاى خویش از جهت آگاهى به همه اشیا احاطه دارد و همه آفریدگان را به قدرت و برهان خود مقهور ساخته است , از ازل مجید و پیوسته محموداست , پدید آورنده همه آسمانها و نگه دارنده همه زمینها و جبار زمینها و آسمانهاست ,بسیار ستوده و پاک , پروردگار فرشتگان و روح است , آن که بر هر که مى بیند تفضل داردو بر هر که آفریده نعمت بارد, هر دیده اى را ببیند و هیچ دیده او را نبیند..
.
 کریم و حلیم وبا گذشت است , همه چیز را به رحمت خود در برگرفته و بر همگان به نعمت خویش منت نهاده است .
نه در انتقام ستاندن شتاب دارد و نه به عذابى که مردمان سزاوارش شده اند به سرعت مبادرت ورزد .
 همه نهفته ها را دریافته و به همه اسرار پنهان آگاه است 
نه پدیدارى بر او ناپیدا و نه پنهانى براى او ناشناخته است .
 بر همه چیز احاطه و چیرگى دارد و در انجام هر کار توان و بر هر چیز قدرت دارد .
 چیزى همانند او نیست و او پدیدآورنده هر شیئ است , آن زمان که هیچ شى ء نبود .
برپاى دارنده قسط است و خدایى جزاو که عزیز و حکیم است نه .
والاتر از آن است که دیده اى او را دریابد و حال آن که اوهمه دیده ها را ادراک کند و او لطیف و خبیر است .
هیچ کس از آنچه فهمیده به اوصاف اونمى رسد و هیچ کس آشکار و نهان در نمى یابد که او چگونه است , جز بدانچه او خودرهنمود داده است .
گواهى مى دهم خداوندى را که قدس او سرتاسر دهر را آکنده , همان که سرتاسر ابدیت از نور او درخشیده , همان که فرمان خود را بدون رایزنى با هیچ رایزن و بدون آن که او راشریکى در تقدیر و یا دگرگونیى در تدبیر باشد به عرصه اجرا کشیده است .
آنچه را پدیدآورده بى هیچ الگویى پدید ساخته و آنچه را آفریده بى هیچ تکلف و چاره جویى و یاکمک جستن از دیگران آفریده است .
 گـواهـى مى دهم خداوندى را که قدس او سرتاسر دهر را آکنده , همان که سرتاسر ابدیت از نور او درخشیده , همان که فرمان خود را بدون رایزنى با هیچ رایزن و بدون آن که او راشریکى در تقدیر و یـا دگرگونیى در تدبیر باشد به عرصه اجرا کشیده است .
آنچه را پدیدآورده بى هیچ الگویى پدید ساخته و آنچه را آفریده بى هیچ تکلف و چاره جویى و یاکمک جستن از دیگران آفریده است .
اشیا را به هستى آورده و آنها هست شده و آنها رااز عدم خلق کرده پس آشکار شده اند .
پس او خدایى است کـه هـیچ خدایى جز او نیست ,داراى صفتى است استوار و کردارى شایسته و عدالتى که هرگز به ستم نیالوده است .
کریمى است که همه چیز به او بازمى گردد.
گواهى مى دهم او همان خدایى است که همه چیز در برابر قدرت او سر به تواضع نهاده ودر برابر هـیـبـتش دل به خضوع داده است .
مالک همه ملک و تدبیر کننده فلک وتسخیرکننده مهر و ماه است که هر کدام براى سرانجامى که تقدیرشان شده در حرکتند.شب را به روز مى پوشاند و روز را به شب و هر یک در پى دیگرى مى دود.
درهـم کـوبنده هر زورگوى کینه توز و نابود کننده هر شیطان سرکش است .
هیچ ضد و ندى با او نـیـسـت ..
.
یـگانه و بى نیاز است , نه از کسى زاده و نه کسى از او زاده است و نه او راهمتایى همراه اسـت .
خدایى یگانه و پروردگارى ستوده که مى خواهد و به اجرادرمى آورد, اراده مى کند و حکم مـى رانـد مـى بـرد, مـى دانـد و در شمار مى آورد, مى میراندو زنده مى کند, مى آمرزد و بى نیازى مـى دهد, مى خنداند و مى گریاند, بازمى دارد ومى دهد, ملک و ستایش از آن اوست , خیر و نیکى در دست او, و او بر هر چیز تواناست .
توانایى که شب را به روز و روز را به شب درمى آورد.
هیچ خدایى جز او نیست که عزیز و غفار است ..
پاسخ گوینده دعا و فراوان دهنده عطا وشمارشگر نـفـسهاى مردمان است .
و همو پروردگار پریان و آدمیان است .
نه چیزى بر اودشوار مى افتد, و نه فریاد فریادخواهان او را به ستوه مى آورد و نه اصرار اصرارکنندگان او را دلگیر مى کند .
نگه دارنده هـمـه جهانیان و توفیق دهنده رستگاران و مولاى همه عالمیان است و بر همه آفریدگان حق آن دارد که او را سپاس گویند و ستایش کنند...
او را در شادى و غم و سختى و آسایش مى ستایم و به او و فرشتگان و کتب و پیامبرانش ایمان دارم .
فـرمـان او را بـه گـوش جـان مى گیرم و بدان گردن مى نهم , به سوى آنچه او راخشنود سازد مى شتابم و از سرشوق به طاعت او و ترس از عقوبت او تسلیم تقدیر اومى شوم , چه , او خدایى است کـه از مکرش ایمنى نیست و از ستمش ترسى نه .
بر بندگى خود اقرار دارم و بر خدایى او گواهى مى دهم .
ایـنـک آنچه را به من سفارش شده انجام مى دهم از بیم آن که اگر آن را ترک کنم عذابى ازاو مرا در برگیرد که هیچ کس هر چند با سپاهى گران نتواند آن را از من دور سازد .
او که خدایى جز او نـیـسـت مـرا آگاهانیده که اگر آنچه را بر من نازل کرده است به مردم نرسانم هیچ رسالت او را نـرسـانـده ام .
او که کفایت کننده و بسیار بزرگوار است مصونیت مراتضمین کرده و بر من چنین وحـى فـرسـتـاده است : بسم اللّه الرحمن الرحیم : (اى پیامبر!آنچه را از خداوند) درباره على (ع ) ـ یـعـنـى امـامت و خلافت او ـ (بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى رسالت او را نرسانده اى .
خداوند خود تو را از مردمان نگه مى دارد.) اى مردم !
مـن در رسـانـدن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهى نکرده ام و اینک نیز علت نزول این آیه را براى شما بیان مى دارم : جبرئیل سه بار از جانب پروردگار که خود (سلام ) و خداوند سلامتى است , بر من فرودآمده که در این جمع برخیزم و به هر سفید و سیاه خبر دهم که على بن ابى طالب (ع ),برادر و وصى و خلیفه و امام پس از من است که نسبت به من جایگاهى چون جایگاه هارون نسبت به موسى دارد, جز این که پـس از مـن پـیامبرى نیست .
او پس از خدا ورسولش ولى شماست و خداوند ـ تبارک و تعالى ـ در ایـن باره آیه اى از کتاب خویش برمن نازل ساخته است : (انما ولیکم اللّه ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزکوه وهم راکعون .) ((594)) عـلى بن ابى طالب (ع ) همان کسى است که نماز به پاى داشت و در رکوع صدقه داد وهموست که در همه حال خداى را مى طلبد.
اى مـردم !
مـن از جـبرئیل خواستم مرا از رساندن این فرمان به شما معذور بدارد, چرا که ازکمى پـرهـیـزگـاران , فـزونى منافقان , حیله گرى گناهکاران و سستى عقیده کسانى که اسلام را به ریـشـخند مى گیرند خبر داشتم , همانها که خداوند در کتاب خود آنان را بدین وصف خوانده که آنـچه را در دلشان نیست به زبان اظهار مى دارند و این را کارى سبک مى شمارند در حالى که نزد خداوند گران است ..
..
آنان بارها مرا آزردند تا جایى که مرا (گوش ) نامیدند..
و به خاطر این که فراوان با آنهاهمراه بودم و بـه آنها توجه داشتم مدعى شدند که من چنانم , تا زمانى که خداوند در این باره آیه اى نازل کرد: (کـسـانـى از آنان هستند که پیامبر را مى آزارند و مى گویند او کوش است .
بگو گوش است ) ـ بر کـسـانى که گمان مى کنند که او گوش ـ (نکو براى شماست , به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را نیز تصدیق مى کند) [توبه /61].
اگـر مـى خواستم آنها را به نام برشمارم برمى شمردم , اگر مى خواستم به تک تک آنان اشاره کنم اشـاره مـى کـردم و اگـر مـى خـواسـتـم به شما از آنان نشانه اى دهم مى دادم اما من درباره آنان بـزرگـوارى در پـیـش گرفتم , ولى این همه خداى را از من خشنود نمى کند مگرآن که آنچه را خـداونـد بـر مـن نـازل کـرده به شما برسانم .
ـ پیامبر سپس این آیه از قرآن راتلاوت فرمود: (اى پیامبر!
آنچه را از جانب خداوند) درباره على (ع ) (بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى رسالت او را هیچ نرسانده اى .
خداوند نیز تو را ازمردم نگه مى دارد) [مائده /67].
ایـنـک اى مـردم , بدانید که خداوند او را براى شما به عنوان ولى و امام تعیین کرده و طاعت او بر مهاجرین و انصار و بر تابعینى که به نیکى از آنان پیروى کردند, بر شهرنشین وبادیه نشین , بر عجم و عـرب , بر آزاد و برده , بر کوچک و بزرگ و بر سفید و سیاه و بر هریگانه پرست واجب است .
فرمان او روا, سـخـن او مـقـبـول و امر او نافذ است .
آن که با اومخالفت کند ملعون , آن که در پى او رود رحـمـت شده و آن که او را باور دارد مؤمن است .
خداوند او و هر که حرف او را شنود و از او فرمان برد آمرزیده است .
اى مردم !
این آخرین بار است که من در چنین جمعى از شما, حضور مى یابم .
پس فرمان خداوند را بـشـنوید و بپذیرید و بدان گردن نهید که خداوند ـ عزوجل ـ مولا و خداى شماست .
پس از او نیز مـحمد(ص ), همان که ایستاده و با شما سخن مى گوید, ولى شماست و پس از من نیز على (ع ) به فرمان پروردگارتان ولى و امام شماست .
سپس نیزامامت در نسل من از فرزندان اوست تا آن روز که خداوند و رسول او را ملاقات کنید...حلالى نیست جز آنچه خداوند حلال کرده و حرامى نیست جز آنچه خداوند حرام کرده ..
و او خود مرا از حلال و حرام آگاهانیده است .
و من آنچه پروردگارم از کتاب وحلال و حرام خویش به من آموخته ادا کردم .
هـیـچ علمى نیست مگر آن که خداوند آن را در من گرد آورده و هر علمى هم که من آمـوخـتـه ام آن را در امام متقین فراهم ساخته ام و هیچ علمى نیست مگر این که آن را به على (ع ) آموخته ام و همو (امام مبین ) است .
از او دور نشوید و از او نگریزید و در برابر ولایت او تکبر نورزید و سرمپیچیدچه , او همان کـسى است که به حق راه مى نماید و بدان عمل مى کند و باطل را مى میراند واز آن نهى مى کند و در راه خـدا مـلامـت هیچ ملامتگرى او را نمى گیرد .
او نخستین کسى است که به خدا و رسولش ایـمان آورد .
هموست که خود را فدایى رسول خدا ساخت وهموست که با رسول خدا بود, در حالى که هیچ کس دیگر در کنار پیامبر نبود که همراه اوخداى را بپرستد.
او را برتر دارید که خداوند برترش داشته و او را بپذیرید که خداوند او راگماشته است .
او امامى است از جانب خداوند و خداوند هرگز آن را که منکر او شود نخواهدآمرزید و بر او تـوبـه نخواهد کرد .
خداوند بر خود واجب ساخته که با هر کس فرمان او رامخالفت ورزد چنین کـنـد و او را براى همیشه و تا زمان زمان است به عذابى سخت گرفتارسازد .
پس از این بپرهیزید کـه با او مخالفت ورزید و بدین سبب در آتشى درآیید که سنگها و آدمیان هیزم آنند و براى کافران آماده شده است .
ـ به خداوند سوگند ـ پیامبران و رسولان نخستین تنها به من مژده داده شده اند ومن خـاتـم انبیا و مرسلین و حجت خدا بر همه آفریدگان آسمان و زمین هستم و هر که دراین تردید ورزد کـافرى است به کفر جاهلیت نخستین و هر که در بخشى از این سخنانم تردید آورد در همه آن تردید آورده و آن که در همه این حقایق تردید آورد به دوزخ رود.
خـداونـد بر من منت نهاده و احسان و نیکى ورزیده و مرا بدین فضیلت گرامى داشته است و خدایى جز او