دانلود مقاله اخلاقی بودن

Word 84 KB 13804 26
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مابجای آنکه اول ملاک های « اخلاقی بودن » را در « مکتبهای اخبلاقی » بیان کنیم .

    مواد بسیار ساده و روشنی را ذکر می کنیم و سپس به تفسیر می پردازیم چون قبل از آنکه موارد « فعل اخلاقی » روشن بشود ، تفسیر کردن آن صواب نیست .


    فرق فعل اخلاقی با دیگر کارها این است که کارهای اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و بشر یرای آن کارهال ارزش قائل است .

    کارهای اخلاقی دارای ارزش و قیمت گرانبهائی است ، ارزشی که در ذهن بشر نمی گنجد و چون نوع ارزش متفاوت است ما هرچه مقیاس بالا هم بگیریم نمی توانیم ارزش های اخلاقی را با مقیاس های مادی سنجش کنیم .


    (1) عفو و گذشت
    خطاء و جنحه ای که یک شخص مرتکب می شود دو نوع است :
    الف – آنکه به شخص مربوط می شود .
    ب – خطایی که قسمتی از آن مربوط به شخص می شود و قمسمتی از آن مربوط به جامعه که هم جنبه حیاتی دارد و هم جنبه‌اجتماعی
    متل قاتای که انسانی را می کشد و این دو جمله را دارد :
    قسمتی از آن مربوط به اجتماع است و قسمتی از آن مربوط به شخص .

    در این صورت نسبت به حق شخصی آن شخصی که درباره او جنایت شده است می تواند اغماز و گذشت کرد یعنی اگر قاتل تقاضای عفو کردو صاحب حق ( پدر و مادر یا فرزند مقتول ) هم او را بخشید این یک عمل اخلاقی و یک نوع عمل قهرمانانه تلقی می شود که مافوق عمل عادی است .



    حق شناسی و وفا عکس العمل انسان در برابر شخصی که به او احساس و نیکی کرده است دو گونه می تواند باشد ، بعضی اشخاص اینطورند که پس از آن که فهمیدند کارشان انجام شده و دیگر احتیاجی به لآن شخص احسان کننده ندارد اصلا اعتناء نمی کند و فراموش می کند ، بعضی دیگر در مقابل احسان ها و نیکی هاءی که به آنها شده است تا آخر عمر حق شناسی می کنند و هرگز آن نیکی ها را فراموش نمی کنند و پس از گذشت سالها هم اگر یک وقتی پیش بیاید که آن انسان احسان کننده احتیاجی داشته باشد فورادر مقام پاداش او بر می آیند که این یک اصل اخلاقی فکری است .

    ترحم بر حیوانات ترحم به حیوانات حتی حیواناتی که از یک نظر پلیدند یک کار اخلاقی است زیرا پلید بودن آن حیوان از یک جهت منافت با ترحم کردن به او ندارد .

    در میان مردم ، اصلاح برقرار کردن و خوبی ها را افشاء کردنو بدی ها و عیب های مردم را پوشاندن همه اینها در مسائل اخلاقی است ، شامل مسائل اجتماعی که حق عموم در آنجا پیدا می شود نیست زیرا در آنجا دستورهای دیگری است .

    کسانی که دوست دارند زشتی ها درباره مؤمنین اشاعه پیدا کند برای آنها عذابی دردناک ایت این برای ان زشتی ها و گناهانی است که از انسان های مؤمن صادر شده است .

    غیبت کردن یعنی افشاء بدی ها واقعی ، غیر از موارد استثناء که همه اش جنبه‌های اجتماعی است مثل آنجائی که مصالح مستشیر مطرح است .

    انسان باید از افراط و تفریط دور باشد .

    مکتب های غیر از اسلام خصوصا مکتب های فلسفی هرکدام اخلاق را به نحوی توجیه کرده اند که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : یکی از قدیمی ترین نظریات درباره ملاک اخلاقی بودن کارها نظریه عاطفی است ، گروهی رمز عاطفی بودن کارها را در عواطف بشر می دانند و می گویند کار عادی و کار معمولی کاری است که از انگیزه های خود خواهانه و میلهای طبیعی انسان سرچشمه می گیرد و هرف از آن کار رسیدن به سود و نفع و لذتی برای خود است و هر کاری که اینچنین باشد باشد اخلاق نیست مثل اکثر کارهایی کهمردم انجام می دهند .

    کار اخلاقی کاری است که از یک عاطفه عالی ترازتمایلات فردی سرچشمه می‌گیرد .

    کار اخلاقی کاری است که از نظر مبدا از یکی میلی ناشی می شود که آن میل مربوط به شخص خودش نیست بلکه مربوط به دیگران است ، نام این میل « عاطفه » و از نظر هدف هم رسیدن خیر به خودش نیست بلکه هدفش رسیدن خیر به دیگران است .

    طبق این نظریه « فعل طبیعی » از دایره خودوازدائره « من » خارج نیست ، میلی که مبوط به « من » و به خود است خیری را می خواهد به خود برساند و حیوانات هم ایطورند اما « فعل اخلاقی » هم از نظر مبدا از دائره خود خارج است و هم از نظر هدف ، زیرا میل برای دیگران است و هدف هم رساندن خیر به دیگران استت و انسان اخلقی انسانی است که ار دائره خود پابیرون گذاشته و به غیر خود رسیده است .

    این همان مسلکی است که اخلاق محبت را تبلیغ می کند ، اخلاق در این مسلک همین محبت است و معلم اخلاقی که اخلاقش بر این پایه است خودش را پیام آور محبت می داند .

    این نظیره تا یک اندازه اش نظیریه مشترکی است میان همه ادیانو در بیشتر مکاتب فلسفی عالم ، محبت وجود دارد و ما در دنیا دینی نداریم که توصعه به محبت نکرده باشد .

    ایرادهائی که بر این نظریه وارد است چند ایراد است : هر محبتی را نمی توان « اخلاق » دانست ولواینکه قابل مدح و ستایش باشد ، هر چیزی که قابل مدح و ذم است ، اخلاق و ضد اخلاق نیست .

    در اخلاق عنصر اختیار و اکتساب و غیر غیزی بودن نهفته است ، اگر یک چیزی فطری و مادر زااد بود و انسالن او را حصیل نکرده بود و به اختیار خودش آن را به دست نیاورده بود با شکوه و با عظمت و قابل مدح هست اما اخلاق نیست .

    دائره اخلاق از حدود غیر دوستی وسیع تر است .

    یک سلسله کارهای با عظمت و با شکوه دیگجری که قابل تقدیس و قابل تقدیر است در انسان وجود دارد بدون آنکه ربطی به غیر دوستی داشته باشد ، مانند ایثار و احسان .

    یا اینکه احترام خود را حفظ کردن کاری است اخلاقی و حال آنکه غیر در او نقشی ندارد.

    اینکه می گوند در جهان فقط یک نیکی وجود دارد و آن هم دوست داشتن دیگران است صحیح نیست ، چرا که در جهان ، نیکی دیگری هم غیر از دوست داشتن دیگران وجود دارد .

    محبت انسان و انسان دوستس احتیاج به تفسیر دارد ، آیا واقعا اگر انسان نسبت به یک حیوانی عاطفه به خرج بدهد .

    این اخلاق نیست ، چون سگ انسان نیست و آیا جاندارهای دیگر را نباید دوستداشت یا آنکه نه ، همه را باید دوست داشت .

    و اساسا این اخلاق که ذات الاضافه هست نسبت به چه موجوداتی است .

    آیا جمادات را شامل می شود یا خیر ؟

    از آنجا که همان همگی با شعور علی القاعده باید اخلاق نسبت به آنها نیز معنی داشته باشد .

    انسان دوستس احتیاج به تفسیر دارد و همین جا است که اگر مقداری افراط شود بجای انسان دوستی ، انسان دشمنی صورت می گیرد .

    انسان بمعنای انسانیت و انسان دوستی و بخاطر انسانیت دوستی است ، انسان دوستی یعنی دوستی ارزش های انسان ، هر انسان به هر اندازه که یک انسان از انسانیت خلع شده باشد ولو بظاهر مانند انسان های دیگر باشد به همان اندازه از ارزش ساقط می شود و قابل ارزش نیست .

    اگر می بینیم یک انسان کامل ، انسانی را که فاقد ارزشهای انسانی است دوست دارد از آن جهت است که او را نجات دهد و به ارزش های انسانی برساند .

    بنابراین ، این معیار که در ابا اخلاقیات گفته شده است به نام محبت و دوستی ،‌بخشی از حقیقت در این معیار هست نه تمام حقیقت ، چرا که اخلاق اعم از غیر دوستی است و دائره وسیع تری دارد .

    حضرت استاد به نظرم جواب مبنائی تری باید می دادند و اگر بیشتر دقت بنماییم می گوییم که فی الواقع ابشان پاسخ بنائی داده اند .

    اولا : خود دوستاهم مبضا اخلاق است ثانیا : منظور از غیر چیست و کیست .

    رابعا : اساسا عاطفه به تنهایی زیر ساخت اخلاقیست .

    نظریه دیگری که در باب معیار های اخلاقی انسان آمده نظریه اراده است و آن احتیاج به اندکی توضیح دارد .

    اراده هم دوش عقل است ، هر جا که عقل است اراده هست و آنجا که عقل نیست اراده هم وجود دارند ، انسان گاهی می تواند ماحرک بالاراده باشد نه آنکه همیشه متحرک بالاراده باشد ، گاتهی هم انسان متحرک بالا راده نیست و متحرک بالشوق والمیل است اما حیوان همیشه متحرک بالشوق والمیل است .

    در کلمات دواقیون – افلاتون اشاره شده و بیشتر از همه در کلمات در سطوه جلوه شده است .

    میل در انسان کششی است درونی که انسان را بسوی اشیاء خارجی می کشاند .

    میل ، رابطه ایست میان انسان و عالم بیرون .

    اما اراده : اراده ، مانند میل رابطه ای نیست میان انسان و عالم بیرون ، بلکه به درون مربوط است .

    یعنی انسان ، پس از آنکه اندیشه می کند ، دور اندیشی و عاقبت اندیشی می کند ، با عقل خدش مصلحت ها و مفسده ها را با یکدیگر می سنجد ، بعد تشخیص می دهد که اصلح و بهتر ، این است و آنگاه آنچه را که عقل به او فرمان می دهد اراده می کند نه آنچه را که میل او به سویش می کشد .

    بسا در بسیار از اوقات ، آنچه که عقل مصلحت می داند و انسان اراده می کند کهخ بر طبق فتوای عقل آنرا اجام دهد ، ضد آن میلی است که در وجودش احساس می کند .

    بنابر این اراده ، یعنی تحت کنترل قرار داده همه میلها و ضد میلهای نفسانی و خواستها و خوفها و ترسها ، و مطابق این نظریه ، اخلاق یعنی کاری که بر محور مصلحت سنجی ها وارد باشد نه کاری که ناشی از تسلط یک میل باشد.

    یا این یک تعلیم است از جانب استاد و یا اینکه خود یک مصداق است از میل و طبیعت مقابل ارائه در عواطف ها و انسان دوستی ها هم همینطور است ، یعنی مرزها بدست عقل تعیین می شود ، چه بسا در مواردی عاطفه ،‌یک جور حکم می کند و عقل وارده ، طور دیگری حکم می کند ، عاطفه ، دلسوزی است ، دل انسان می سوزد ولی اراده و عقل باید بر او حاکم باشد .

    اگر بخواهیم عاطفه را آزاد بگذاریم کارهتای ضد اخلاقی به نام کارهای اخلاقی انجام می شود .

    ژان ژاک روسو تصریح دراد بر خلاف دیگران گروهی معتقدند که خداوند متعال ، نیروئی در درون انسان قرارداده است که تکلیف را به انسان الهام می کند و در کارهای اخلقی ، از درون انسان به او فرمان می دهد ، این نیرو نه عاطفه است و نه عقل وارده است .

    این فیلیسوف معتقد است که فعل اخلاقی یعنی فعلی که انسان آن را بعنوان یک تکلیف از وجدان خودش گرفته است ، فعل اخلاقی یعنی فعلی که وجدان گفتهاست که آن را انجام دهد و انسان هو بدون چون و چرا ، نه برای یک هدف و غرضی ، بلکه صرفا برای اطاعت امروجدان انجام دهد .

    در روانشناسی بحثی است طولانی راجع به وجدان یا واجدانهای انسانها و به تعبیر مناسبتر ، راجع به عمور فطری انسان و اینکه چه چیزهائی در فطرت انسان هست و این بحث را بر چهار چیز بنیانگذاری کرده اند : وجدان حقیقت جوئی و وجدان علم و اینکه آیا انسان ، علم را بخاطر خود علم دوست دارد و به حسب فطرت و غریزه ، انسان کاوشگر آفریده شده است یا خیر ؟

    وجدان اخلاقی و اینکه آیا انسان به حسب فطرت ، نیکوکار آفریده شده است و به او وجدانی داده شده است .

    که او را دعوت به نیکو کاری می کند ؟

    وجدان زیبائی و لینکه آیا هر انسانی به حسب و فطرت و به حسب وجدان خودش زیباشناس و زیبائی خواه آفریده شده است یا خیر ؟

    وجدان پرستش و وجدان دینیو مذهبی و اینکه آیا هر انسانی به حسب خلقت و فطرت ، پرستانه و خدا خواه و خدا دوست آفریده شده است یا خیر ؟

    کانت روی مسئله وجدان اخلاقی تکه کرده است و اخلق را دستورهای صریح و قاطعی می داند که وجدان انسان به انسان الهام می کند .

    آقای محصباح یزدی طور دیگری نظریه کافت را سطوح کرده کرده و علی النظام این نظر به ژاک رسو نسبت وادو است .

    البته این

کلمات کلیدی: اخلاق - اخلاقی بودن

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله اخلاقی بودن, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله اخلاقی بودن, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله اخلاقی بودن

اخلاقی » می شود ؟ مابجای آنکه اول ملاک های « اخلاقی بودن » را در « مکتبهای اخبلاقی » بیان کنیم . مواد بسیار ساده و روشنی را ذکر می کنیم و سپس به تفسیر می پردازیم چون قبل از آنکه موارد « فعل اخلاقی » روشن بشود ، تفسیر کردن آن صواب نیست . فرق فعل اخلاقی با دیگر کارها این است که کارهای اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و بشر یرای آن کارهال ارزش قائل ...

تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی: معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته ...

آشنایی با مراحل رشد و مشخصات کودکان در سنین مختلف، ابزار بسیار مهمی در مراقبت و تعلیم و تربیت کودکان است. زیرا والدین را آگاه می سازد تا در چه محدوده سنی، منتظر چه نوع تغییراتی در کودک باشند و انتظارات خود را با موقعیت سنی و مراحل رشد تنظیم کنند و در تربیت کودک، روشهایشان را با میزان ادراک و توانایی های کودک هماهنگ سازند. بدیهی است اطلاع از خصوصیات کودک در هر سن به معنی آن نیست ...

اسوه‏های تربیتی و اخلاقی در نهضت‏حسینی ایرانیان همچون دیگر ملتها دین اسلام را به این دلیل پذیرفتند که دینی آسمانی است و فرامین آن خدایی و پیام آن با پیام فطرت سازگار است. در این مکتب است که ارزشهایی نظیر شهادت و جهاد معنی می‏دهد و شهید قداست و عظمت‏خاصی می‏یابد و شهادت به کام مجاهد شیرین‏تر از عسل می‏گردد. و به کوشش‏کنندگان راه حق مژده هدایت داده می‏شود: «الذین جاهدوا فینا ...

چکیده : امروزه شاهد این هستیم که اخلاقیات در سازمانها و جوامع کمرنگ شده و مادیات و منافع فردی جای خود را به ارزشهای اخلاقی داده اند . در این مقاله سعی شده ابتدا در مورد اصول مدیریتی در جوامع اسلامی بحث شود و سپس خصوصیات و ویژگیهای عمومی مدیر اخلاقی بیان شده و در انتها عوامل خود کنترلی را که موجب می شود فرد به اصول اخلاقی پایبند باقی بماند بیان شده است .   مقدمه امروزه که ...

بخش اول تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی: معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف ...

ارنسستو ایمباساهی دوملو «اگر هر دشواری را یرف بشکافید، سرانجام به «مردم» خواهید رسید.» جی واتسون ویلسون سازمانها نظامهای اجتماعی هستند. اگر کسی بخواهد در آنها کار کند یا به کارگردانی آنها بپردازد، بایسته است که به شیوه کار کردن آنها آگاهی یابد. سازمانها دانش و انسان – فن شناسی و انسانیت – را با هم در می آمیزند. فن شناسی به تنهایی پدیده ای دشوار است، ولی زمانی که انسان را به آن ...

تعریف اخلاق اخلاق در لغت بمعنی خویها و خصلتها و سرشت ها می باشدکه جمع خلق است و در اصطلاح ، فنی است که بحث از ملکات انسان می کند که متعلق به قوای نباتی و حیوانی و انسانی انسان می باشد و هم چنین کار این فن تمیز دادن فضائل آن ملکات از رزائلش می باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالی کردن خود از رزائل کمال وجودی یابد . اخلاق : « بِمَعنی نَفْس الاَفعالِ الَّتی ...

امروزه سازمان ها به صورت فزاینده ای خود را درگیر مسئله ای می بینند که ان را معمای اخلاقی می نامند؛یعنی اوضاع وشرایطی شده که باید یک بار دیگر کارهای خلاف وکارهای درست را تعریف کرد؛زیرا مرز بین کارهای درست وخلاف بیش از پیش از بین رفته است.بدین ترتیب،اعضای سازمان شاهد افرادی هستند که در سازمان واطراف آن وجود دارند ودست به کارهای خلاف می زنند.در چنین شرایطی،مدیر باید از نظر اخلاقی ...

درمورد بررسى ریشه ها و بنیادهاى تاریخى ورزش هاى زورخانه اى پس از انقلاب مشروطیت پژوهش هاى چندى انجام شده است.ازجمله کتاب تاریخ ورزش باستانى ایران به قلم بیضایى کاشانى سال 1337. پرتو بیضایى درخصوص علت این پژوهش اشاره داشته "در سنوات اخیر. ( 1337 ) و از تاریخى که حیات ورزش باستانى تجدید شد بارها مشاهده گردید اشخاص علاقمند، تاریخ ورزش باستانى و چگونگى آن را جست وجو مى کنند از ...

ثبت سفارش