تعریف اخلاق
اخلاق در لغت بمعنی خویها و خصلتها و سرشت ها می باشدکه جمع خلق است و در اصطلاح ، فنی است که بحث از ملکات انسان می کند که متعلق به قوای نباتی و حیوانی و انسانی انسان می باشد و هم چنین کار این فن تمیز دادن فضائل آن ملکات از رزائلش
می باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالی کردن خود از رزائل کمال وجودی یابد .
اخلاق :
« بِمَعنی نَفْس الاَفعالِ الَّتی تَسْتَحِقُ المَدْحِ اَوِ لذَّمَّ »
اخلاق به افعالی گفته می شود که سزاوار ستایش یا نکوهش باشند .
معمولاً در مورد اخلاق گفته می شود که ( عبارت است از علم زیستن یا علم چگونه زیستن ) ولی آنچه مربوط به اخلاق است تنها این نیست که ( چگونه باید زیست ) بلکه این است که ( برای اینکه با ارزش و مقدس و متعالی زیست کرده باشیم چگونه باید زیست ) .
البته ناگفته ماند که یک چیز را در تمام این تعریفات باید بعنوان اصل موضوع اتخاذ کرد و آن آزادی و مختار بودن است ، یعنی اخلاق رسیدن به کمال انسانی از راه انجام دادن کارهای نیک و از بین بردن کارهای زشت است .
اختیاراً باید گفت : چیزی که کار را اخلاقی یا غیر اخلاقی می کند اراده و اختیار است و لذا موجوداتی که از راه اراده و اختیار بی بهره اند خارج از این بحث اند و برای همین هیچ گاه نمی گویند : فلان حیوان کار خلاف اخلاق مرتکب شد و یا فلان حیوان کار اخلاقی انجام داد .
موضوع علم اخلاق
موضوع علم اخلاق همانطوری که از تعریفش پیداست شکوفا نمودن خصائص نیک انسان و از بین بردن خصائص پست انسانی است ، بنابراین موضوع علم اخلاق انسان را از حیث رفتار و کردار و گفتار می باشد .
هدف و غایت علم اخلاق
هدف علم اخلاق را از موضوعش می توان یافت ، بدینگونه که وقتی موضوعش شکوفا نمودن خصائص خوب انسانی و مضمحل نمودن صفات رذبله او باشد نتیجه این کار بوجود آوردن یک مدینه فاضله بوسیله انسانهای خود ساخته خواهد بود ، زیرا تمام زشتی ها از ناحیه بودن صفات حیوانی و نبودن صفات انسانی بوجود می آیند و وقتی موضوع علم اخلاق ( که نابود کردن صفات رذیله و شکوفا کردن صفات حسنه باشد ) محقق شود ، دیگر جائی برای زشتی ها که شامل افراد بسیاری مانند دزدی ، تجاوز ، خیانت ، دروغ و غیبت و رشوه و غیره باشد ، نخواهد ماند ، در نتیجه انسان از حیوانیت محض بیرون آمده و به سوی الهی شدن پیش خواهد رفت و در نتیجه الهی خواهد شد، پس غایت اخلاق ، الهی شدن انسان است و به همین معنی اشاره دارد .
روایتی که
می فرماید :
« تَخلَقوا بالاخلاقِ الله » « خودتان را به خویهای الهی رئوف آراسته کنید » بنابراین انسان در زندگی باید سعیش بر این باشد که خود را به صفات خدائی متصف کند، همانطوریکه خداوند سبحان رئوف است ، او هم رئوف است ، همانطوری که خداوند سبحان رحیم است ، او هم رحیم باشد ، همانطوریکه خداوند سبحان جبار است او هم به موقعش جبار باشد که : « محمد رسول الله وَ الَذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ علیَ الْکفارِ اُمحاؤُ بَیْنَهُمْ » یعنی : « محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند و پیرو او هستند سخت گیران بر دشمن اند و مهربان بر خودشان ».
برداشت نادرست از علم اخلاق از این جا نیز می توان به نادرستی یک تصور شایع در مورد علم اخلاقی پی برد .
بدین منظور که عده ای علم اخلاق را نه به سان علمی که قابل تعلیم و تعلم است ، بلکه به صورت مشتی مواعظ و نصایحی می شناسند که تنها از راه ایجاد ( حال) می توان آنها را در متعلم تثبیت کرد .
چنین برداشت نادرستی در میان کسانی شیوع دارد که به ماهیت این علم و نقش حیاتی ان از لحاظ ایجاد بینش صحیح اخلاقی و تعلیم راه و رسم خودسازی جاهل اند .
توضیح اینکه هر گونه تحول اخلاقی در انسان مسبوق به علم و آگاهی است .
اگر چه علم وآگاهی به تنهایی و به خودی خود منتهی با سازندگی اخلاقی نمی شود ؛ اما برای هر نوع تعلیم و تربیت اصولی در زمینه اخلاقی یک عضو لازم و ضروری است ، زیرا در مراحل گوناگون تربیت ، نکات حساس و ظرائف فراوانی پیش می آید که تا شخص از بینش صحیح و معلومات کافی در آن زمینه برخورداز نباشد ، و به تعبیر دیگر ، حریم حق وباطل را در تمامی این زمینه ها به خوبی نشناسد ، قادر به تربیت صحیح خویشن نمی شود .
بنابراین هدف علم اخلاق ایجاد احساس های روحی مطبوع ولی زود گذر در متعلمین نیست و نه اکتفا کردن به آن شرط عقل است .
این قبیل احساسها به همان اندازه که سهل الوصولند ، سهل الانهدام نیز هستند و هرگز نمی توان بنیان تربیت اخلاقی را بر این گونه حالات و احساسها که در زمان تعلیم پیش می آیند ، استوار کرد .
سازندگی روحی و معنوی انسان قبل از همه محتاج پیدایش بصیرت و معرفت است .
تحول و انقلاب درونی که متکی بر علم و معرفت نباشد ، پشتوانه قابل اعتمادی ندارد .
پیامبر اکرم (ص) خطاب به ابن مسعود فرمود : « ای ابن مسعود !
هرگاه به کاری دست می بری ، با علم و عقل دست ببر .
» و باز آن حضرت فرمودند : « آنکه بدون علم به عمل برخیزد پیش از انکه اصلاح کند ، سبب تباهی می شود .
» و از سخنان امام علی (ص ) است که می فرمایند : « لا یُری الْجاهِلُ اِلا مُفرِطاً اَوْ مُفْرطاً » «جاهل را نبینی جز اینکه یا افراط می کند یا تفریط » حضرت علی (ع) خطاب به کمیل می فرمایند : « یا کُمَیل : مامِن حَرِکهَ الا و اَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعْرِفَهٍ » ای کمیل !
هیچ حرکتی نیست جز اینکه تو در آن نیازمند معرفتی هستی : حال باید پرسید چنان معرفتی را چگونه باید تحصیل کرد ؟
آیا جز این نیست که ایجاد آن محتاج تعلیم و تعلم جدی و اصولی از سوی مربیان شایسته است ؟
غالباً کسانی که حوصله چنان تعلیم و تربیت جدی و پرزحمت را ندارند ، آن را امری غیر ضروری معرفی کرده و به همان حالات زودگذر روحی بسنده می کنند و یا با عنوان کردن مطالبی از این قبیل که ( اخلاق رفتنی است نه گفتنی ) ، ( اخلاق تنها جنبه عملی دارد ) و امثال آن ، از زیر بار تعلیم و تعلم اصولی و آموزش تا مرحله حصول بصیرت و معرفت شانه خالی می کنند .
و این خطای بزرگی است که تاوان آن شکست در خودسازی و تربیت نفس است .
کسانی که عملاً در وادی تربیت خود و دیگران قدم نهاده و با حساسیت فوق العاده ای تربیت اخلاقی آشنا هستند ، نیک می دانند که مشکلات و موانع موجود بر سر این راه هدف نه چنان است که بتوان به اتکاء مشتی حالات زودگذر به سلامت از این موانع گذشت و به نتیجه مطلوب دست یافت .
امام جعفر صادق (ع) در اهمیت تحصیل علم و اگاهی بعنوان پشتوانه ضروری برای عمل و نکوهش عملی که همراه با علم و بصیرت نباشد ، می فرمایند : « العاملُ علی غیْرِ بَصیرَهٍ ، کالسائرِ علی غیرِ الطّریقِ لا یَزیدهُ سُرعَهُ السّیدِ اِلّا بُعْداً » « کسی که بدون بصیرت و بینش عمل کند ، هم چون کسی است که در طریق و مسیر پیش نمی رود ، از این رو هر چه بر تندی و حرکت خود بیفزاید ، از قصد دورتر می شود».
امام علی (ع) نیز بی نتیجه بودن مساعی کسانی را که عمل انها از روی بصیرت و بینش نیست ، چنین بیان می فرمایند : « الْمُعْبدُ بِغیرِ علمٍ کحمارِ الطاحُوتهَ یَدُوُر و لا یَبْرَحُ مِن مکانِهِ » « عبادتگر بی علم ، هم چون خر اسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گاهی پیش نمی رود .» از این رو تغییرات تند و تکان دهنده می توان به اهمیتی که اسلام به علم و معرفت و ضرورت تعلیم و تربیت نمی شناسند ، دریافت ..
ضرورت ارزشهای اخلاقی پس از آگاهی به تعریف و ارزش اخلاقی و شناخت نقش و موضوع علم اخلاق و هدف ازآن ، حال باید ارزشهای اخلاقی را بشناسیم ، زیرا که اخلاق فردی یا اجتماعی ، بدون ارزشها واقعیت پیدا نمی کند .
باید یدانیم که ارزشهای اخلاقی کدامند ؟
راه بدست آوردن آنها چیست ؟
و ضد ارزش و موانع پیدایش اخلاق اسلامی انسان کدامند ؟
و چگونه باید آنها را از سر راه تکاملی خود برداریم ؟
زیرا دلهای ما مانند یک زمین کشاورزی است که برای بدست آوردن محصول سالم و فراوان باید دو کار اساسی و سرنوشت ساز توجه نماییم .
اول : شناخت بذرهای سالم و مفید و کاشتن دانه ها در زمین و فراهم نودن مسائل رشد و تکامل آن مانند ، آبیاری ، کود پاشی .
دوم : پاکسازی زمن کشاورزی کاشته شده از علفهای هرز و خارهای مزاحم مانند : سم پاشی و کندن و دور ریختن گیاهان هرزه تا هر روز دانه های کاشته شده ، رشد و نمو کنند و علفها و خارهای مزاحم و هرزه نتواند جلوی رشد و تکامل محصولات مورد لزوم را بگیرند .
ارزشها و ضد ارزشها تواضع و فروتنی تواضع و فروتنی یکی از ارزشهای اخلاقی پسندیده ای است که می شود با آن بر همه دلها، حتی دلهای دشمنان خود راه یافت و شیطان و شیطنتهای ویرانگر را از جامعه دور ساخت .
و آنها را که با ما قهر کردند می توان با تواضع و فروتنی به دوستی و مهربانی وادار کرد و گل بوته های رضایت و لبخند را بر همه دلها کاشت که امام علی (ع) می فرمایند : « وَ بالتَّواضُعِ تُتِمُّ النِّعمَهُ » « با فروتنی و تواضع و خوشروئی و نرمی ، نعمتها کامل می شود .» امانت داری یکی از ارزشهای اخلاقی ، امانت داری است که با آن می توانیم بزرگترین خدمت شایسته را به دوستان خود روا داریم .
امانت داری گاهی نسبت به اموال دیگران مطرح است و زمانی در رابطه با مسائل اخلاقی است ، یعنی اگر رازی را برای ما فاش کرده اند و یا به اسرار دیگران آگاهی پیدا نمودیم باید راز داری و صبر و پایداری ، امانت دار امینی باشیم وآبروی دوستان خود را حفظ نمائیم .
نیکوکاری و ترک منت گذاری و سرزنش دیگران صفت نیکوکاری و علاقه به انجام کارهای درست و مفید برای دیگران ، وقتی با ارزش است که با صفت و عادت پست منت گذاری و سرزنش کردن ، آلوده نگردد .
منت گذاری دلها را می رنجاند و قهر و ناراحتی به همراه دارد و اثر کارهای خوب را نابود می سازد .
امام علی (ع) می فرمایند : « ایّاکَ وَ اَلْمنَّ 000 فَانَّ امَّنَ یُبطلُ الاحْسانَ » « از منت گذاری بپرهیزید زیرا اثر نیکوکاری تو را از بین می برد» .
خیر خواهی و اصلاح امور دیگران یکی از ارزشهای والای اخلاقی این است که نسبت به دیگران خیر خواه و مهربان باشیم، نگذاریم دشمنی ها ، قهر کردن ها ، در میان دوستان ما باقی بماند .
اگر متوجه شدیم دو برادر ، دو دوست ، دو همسایه با هم قهر کردند ، تلاش کنیم ناراحتی ها را ازبین ببریم ، زیرا اصلاح امور دیگران یکی از عبادتهای پسندیده و ارزشمند است .
عفو و گذشت کینه توزی و لجاجت ویژه روحهای حقیر و همتهای پایین است و بر عکس آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند پوزشها را می پذیرند .
از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش در می گذرند .
بلند نظری انسان عامل محبت دلهای دیگران است.
برای خود انسان نیز نوعی لذت روحی را دارد و گفته اند : ( در عفو لذتی است که در انتقام نیست ) .
عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزشهای دیگران دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین ، وفادار و با محبت نگاه می دارد.
امام سجاد (ع) در دعای بلند « مکارم الاخلاق » از خداوند اینگونه می طلبد : « خداوندا !
000 مرا ثابت قدم و استوار بدار تا با خالصان و دغلها ، خیرخواهانه برخورد کنم .
بخشش و محبت آدمیزاد بنداه احسان است .
به هر کسی نیکی کند ، او را رام و مطیع خویش می سازی و به هر کس محبت و لطف